آخرت گرايي در اديان بزرگ
آخرت گرايي در اديان بزرگ
0 Vote
34 View
● نویسنده : حبيب كاظم خاني عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت معلّم آذربايجان چكيده اشاره: بيترديد، مسأله حيات پس از مرگ، يكي از دغدغه هاي اصيل و ديرين بشري است كه عمري به درازاي عمر بشر دارد؛ چه، هر انساني به تجربه دريافته كه مرگ واقعيّتي است كه گريز و گزيري از آن نيست، و به ناچار بايد آن را پذيرفت و با آن كنار آمد. از اين رو، اين مسأله از دير باز يكي از دلمشغوليهاي عموم انسانها، خاصّه متفكّران، بوده است. از همين رو متفكران به قدر وسع كوشيدهاند تا گرهي از كار فروبسته اين مسأله بگشايند و به اين پرسش مهمّ و سرنوشت ساز پاسخ دهند كه آيا واقعاً از پسِ امروز، فردايي در كار هست يا نه؟ و اگر احياناً هست، كيفيّت آن به چه صورت است و چه سرنوشت محتومي در انتظار آدمي است؟ از آنجا كه بقاي پس از مرگ يكي از آموزه هاي ديني و از اجزا و عناصر مهمّ و مشترك نظام اعتقادي بسياري از اديان جهان است، در اين مجال و مقال ميكوشيم تا در حدّ توان، ضمن اشاره به سابقه اين عقيده در ميان اقوام و ملل ابتدايي، نظر اديان بزرگ جهان، خاصّه دين اسلام، را در اين باب به تصوير بكشيم. آخرت شناسي اقوام و ملل گذشته آنچه از مطالعه و تحقيق در تاريخ زندگاني ملل و اقوام گذشته و نيز از كاوشهاي باستانشناسان و پژوهشهاي مردمشناسان به دست ميآيد، اين است كه حيات پس از مرگ دغدغهاي همگاني بوده است و اغلبِ انسانها به نحو اسرارآميزي معتقد بودهاند كه از پس امروز، فردايي هست كه بايد در آن محكمه عدالت حاضر شوند و پاسخگوي اعمال و كردار خود باشند. عقيده به حيات پس از مرگ در ميان ملل گذشته سبب شده بود كه آنان براي جلوگيري از بازگشت مردگان يا رفع برخي از نيازهاي آنان تدابيري اتّخاذ كنند كه برخي از آنها عبارتند از: قرار دادن انبوهي از سنگ بر روي جسد مرده، بستن بدن مُرده با طنابهاي محكم، فرو بردن چوبي نوك تيز در سينه مرده و دوختن جسد او به زمين، تقديم هدايا به مُرده پس از دفن جسد، كاشتن خار در اطراف قبر و در خط مسير گورها، دفن خوراكيها، جواهرات و انواع وسايل دفاعي به همراه جسدِ مرده و زنده به گور كردن زنان و خدمتگزاران ميّت با او.1 آخرت شناسي آيين هندو آيين هندو يا هندوئيسم از اديان بسيار كهن جهان است. اين آيين شكل تحوّل يافته آيين برهمايي است كه آيين قوم آريايي هندوستان بوده، و خودِ آيين برهمايي شكل تكامل يافته آنيميسم (جانگرايي) است كه آيين باستاني بسياري از اقوام گذشته بوده است. براساس اين آيين، همه مظاهر طبيعت روح دارند و با تقديم قرباني و نيز با نيايش و ستايش ميتوان آنها را بر سر مهر آورد و مورد بهره برداري قرار داد.2 آيين هندو، همانند ساير اديان، آموزه حيات پس از مرگ و فناناپذيري و جاودانگي روح را ميپذيرد و آن را در قالب نظريه تناسخ يا تولّد دوباره ـ كه وجه مشخّصه اين آيين است ـ عرضه ميكند. تناسخ بدين معناست كه روح پس از مرگ بدن كنوني، بر حسب اعمال گذشته خود، در قالب جديدي حلول ميكند. به نظر برخي از معتقدان به تناسخ، تولّد دوباره يا بازگشت مجدّد انسانها به اين جهان بر حسب نوع اعمال گذشتهشان ممكن است به يكي از چهار صورت زير باشد: 1. حلول روح شخص متوفّي در جمادات (رسخ)؛ 2. حلول روح شخص متوفّي در نباتات (فسخ) 3. حلول روح شخص متوفّي در حيوانات (مسخ) 4. حلول روح شخص متوفّي در انسانها (نسخ يا تناسخ). طبق نظر هندوان، گردونه تناسخ و تولّدهاي مكرّر در جهانِ پر از رنج و محنت تا زمان دستيابي به موكشَه يعني "رهايي" كه مرتبه روحاني كمال محض است، همواره ادامه خواهد داشت. به تعبير دقيقتر، موكشه زندگي ابدي است كه در آن روح از همه آلام و رنجهاي دنيوي، آزاد ميشود و ماهيّت روحاني پاك و اصلي خود را باز مييابد. رسيدن به موكشه يا مرحله رهايي به يكي از سه طريق معرفت، عدم دلبستگي يا عدم تعلّق (راه عمل) و بندگي خدا (راه عشق و ايثار) ميسّر است. شايسته ذكر است كه عقيده به تولّد دوباره يا تناسخ را در وداها (به معناي دانشها)، خصوصاً در ريگ ودا (يعني، وداي ستايش) كه از متون مقدّس بسيار كهن هندوان است، نميتوان يافت. وداها عقيده به بهشت و دوزخ را پذيرفته بودند و انسانها را بر حسب اعمال نيك يا بدشان در زندگي زميني مستحقّ بهشت يا مستوجب دوزخ ميدانستند. البتّه، وداها به بهشت بيش از دوزخ تأكيد داشته و لذّتهاي بهشتي را معمولاً به صورت مادّي تصور كرده و از بدنِ ظريفتر و جديد روح، شادي و شعف، نسيم ملايم و لطيف، آب گوارا و جويهاي پر از شير و غيره سخن به ميان آوردهاند. امّا، فقط در اوپانيشادها (كه نوشتههايي فلسفي ـ عرفانياند) ـ با مسأله تولّد دوباره مواجه ميشويم كه نقش اساسي و محوري در دين هندويي ايفا ميكنند.3 آخرت شناسي آيين بودا آيين بودا شاخه اي از آيين هندو است كه در مخالفت با تعصّبهاي برهمنان به وجود آمده است. اين آيين كه آييني انسانگرايانه است، اصليترين مسألهاش، رهايي آدمي از رنج است. به عبارت ديگر، يگانه وظيفه ديني انسان نجات از درد و رنج دنيوي است، به اين ترتيب كه به چهار حقيقت شريف معرفت بيابد كه عبارتند از: الف) در هر جاي دنيا رنج وجود دارد؛ ب) رنج، معلول علتهايي خاصّ است؛ ج) از بين بردن رنج امكان پذير است؛ د) راههاي مشخّصي براي از بين بردن رنج وجود دارد، همچنين به قواعد هشتگانه كه راهي ميانه بين رياضت شاقّ و افراط در لذّاتند عمل كند. راههاي هشتگانه يا هشت قانون بزرگ زندگي عبارتند از: ديدگاه درست؛ انديشه درست؛ سخن درست؛ رفتار درست؛ معاش درست؛ كوشش درست؛ توجّه درست و تأمّل درست. آخرت شناسي اين آيين، شبيه آخرت شناسي آيين هندو است. براساس تعاليم بودا، زندگي آدمي با مرگ جسماني پايان نميپذيرد، بلكه بر حسب اعمال گذشته خود در زندگي، در قالب بدن ديگري در همين دنيا به حيات خود ادامه ميدهد،4 با اين توضيح كه اگر كسي عملي را از روي دلبستگي انجام دهد، سبب به وجود آمدن نيروهايي در زندگي خواهد شد كه آن نيز موجب تولّد دوباره (تناسخ) ميشود. اين گردونه تناسخ تا تصفيه كامل و رسيدن آدمي به مقام "نيروانا" ادامه پيدا ميكند؛ اما، در اثر اعمالي كه بدون وابستگي انجام گيرد، از تولّد دوباره جلوگيري ميشود و مانند دانههاي سرخ شده، گياهي از آن نميرويد وآدمي بلافاصله به مقام نيروانا نايل ميشود. گفتني است كه گرچه اين آيين اهميّت فوقالعادهاي براي مقام نيروانا قايل است، ماهيّت و حقيقت آن در هالهاي از ابهام فرورفته است. فقط گاهي از آن به پايان وجود، جزيره منفرد و اقليم آسايش ياد ميكنند. به تعبير ديگر، ميگويند كه نيروانا، مقام يا مرتبهاي از وجود است كه كاملاً روحاني و آزاد از انواع رنجهاي زندگاني جسماني است.5 گرچه تناسخ به معنايي كه در آيين هندو و بودا آمده باطل ميباشد و فيلسوفان و متكلمان مسلمان ادله متعددي در رد آن آوردهاند.6 ولي اصل اين اعتقاد نشان از باور به حيات پس از مرگ دارد. آخرت شناسي آيين زرتشت آيين زرتشت، از آيينهاي ايران باستان، يعني ايران پيش از اسلام، است. مؤسّس يا پيامبر اين آيين، زردشت (دارنده شتر زرد) نام دارد كه بنابر قول مشهور قدمت آن به 660 قبل از ميلاد ميرسد. اين آيين، امروزه پيروان زيادي ندارد و بيشتر آنان در هندوستان ـ كه به پارسيان هندي معروفاند ـ و برخي شهرهاي ايران مانند تهران، كرمان، يزد و شيراز زندگي ميكنند. اين آيين نيز مانند ساير اديان، حيات پس از مرگ و بقاي روح انسان و در نتيجه روز جزا و اجراي عدالت در سراي ديگر را ميپذيرد. براساس آموزههاي اين آيين، روح انسان پس از كوچ از اين دنيا، مراحلي را طي ميكند كه عبارتند از: جدايي روح از تن (مرگ)، داوري انفرادي، عبور از پل، بهشت، دوزخ و برزخ، روز قيامت، تن پسين، داوري نهايي و جمعي، گذشتن از آزمايش ايزدي، فرشگرد (عمل تازه و نو كردن كل هستي). تفصيل مطلب اينكه بر اساس تعاليم زرتشت انساني كه دچار مرگ جسماني شده است، روحش از تن جدا ميشود و به مدّت سه روز در اطراف جسد باقي ميماند و درباره اعمال گذشتهاش ميانديشد. بامداد روز چهارم، روح انسان جسد را به كلّي ترك ميكند و راهيِ جهان ديگر ميشود. در اين سفر روحاني، اعمال افراد به صورت دختري زيبا يا پير زني فرتوت و ترشرو بر او ظاهر ميشوند و او را تا رسيدن به مقصد همراهي ميكنند. ارواح مردگان پس از ورود به عالم ديگر، براي قضاوت و داوري انفرادي در محضر عدل اهورامزدايي حاضر ميشوند. در اين مرحله ايزد رَشن با ترازوي خويش اعمال نيك و بد انسان را كه قبلاً توسّط موكلانش در طول زندگي مادي ثبت و ضبط شدهاند، ميسنجد. پس از داوري انفرادي، نوبت به عبور از پلي به نام "چينوات" كه براي جداسازي نيكان و بدان به وجود آمده است، ميرسد. همه افراد براي رسيدن به بهشت و دوزخ بايد از اين پل عبور كنند. كساني كه ثوابشان بيشتر و سنگينتر باشد، پل زير پايشان گسترده و پهن ميشود و به راحتي و به سلامت از آن ميگذرند و وارد بهشت ميشوند، ولي افرادي كه گناهشان سنگيني بكند، پل زير پايشان بسان شمشير برّان در ميآيد و نميتوانند از آن عبور كنند و در نتيجه به دوزخ كه زير پل است، سرنگون ميشوند. امّا آنان كه گناه و ثوابشان برابر باشد تا روز رستاخيز در محلّي به نام "هميستگان (برزخ)" به سر ميبرند و معذّب ميشوند. زماني رستاخيز ميشود كه آخرين موعود زرتشتي به نام "سوشيانس" ظهور ميكند و دوران نه هزار ساله گيتي به پايان ميرسد. در روز رستاخيز، ارواح مردگان به همراه بدنهايشان مجدّداً براي قضاوت عمومي و كلّي در محضر عدل اهورايي حاضر ميشوند. پس از اين قضاوت و داوري، نيكان و بدان با تن و جسم خود وارد دوزخ و بهشت ميشوند. مجرمان به مدّت سه روز مجازات ميشوند. مجازات بدكاران چنان سخت است كه به نظر آنان نه هزار سال جلوه ميكند. پس از پايان سه روز نهايي، شهابي از آسمان فروميافتد و زمين و مافيها را ذوب ميكند و سيلي سوزان از فلزّات گداخته بر روي زمين جاري ميشود و نيكان و بدان هر دو بايد از اين سيل بگذرند. عبور از اين سيل "آزمايش ايزدي" خوانده ميشود و گنهكاران، با عبور از آن، گناهانشان زايل ميشود و از آن به بعد نيك و بد يكي ميشود و همه از پارسايان به شمار ميروند، با اين تفاوت كه شادي پارسايانِ واقعي به مراتب زيادتر از شادي گناهكاراني است كه به سبب مجازات و عقوبت پاك شدهاند. سرانجام، اهورامزدا پس از انجام آزمايش ايزدي به كمك روانهاي نيكان و موجودات اهورايي كه اعمال رستاخيز را بر عهده دارند، اهريمن را در نبرد نهايي شكست ميدهد و از بين ميبرد. با از بين رفتن اهريمن و ابزارهايش، جهان خلقت اهورايي و آن گاه عمل فرشگرد آغاز ميشود، به اين معنا كه عالم فراخ و همه جا بهشت ميشود. از آن روز به بعد، مردمان به دور از پيري، بيماري و درد و مرگ در اين سرزمين فرشگردي، جاودانه خواهند زيست.7 شايان ذكر است كه زرتشتيان رستگاري در هر دو جهان را از آن كساني ميدانند كه با انديشه، گفتار و كردار نيك زيستهاند. يعني هر كس با ابزارهاي اهورايي كه براي شناسايي خوب و بد در اختيار دارد، ميتواند با انتخاب انديشه، گفتار و كردار نيك در اين جهان، سرنوشت روانش را در زندگي بعدي رقم بزند. به عبارت ديگر، زرتشتيان معتقدند كه "هر كسي آن درود عاقبت كار كه كشت".8 سخن آخر در باب آخرت شناسي زرتشتيان اين است كه پيروان آيين زرتشت، جسد مرده را به آب، خاك و آتش نميسپارند، چون آنها را مقدس ميدانند، بلكه آنان تا چندي پيش اجساد را به دور از مردم بر بالاي كوه در جاهايي كه آنها را "برج خاموشان" ميگفتند قرار ميدادند تا طعمه عقابان و كركسان و ساير لاشخوران گردد. پس از مدّتي استخوانهاي مردگان را گرد آورده در چاهي كه آن را "استودان (استخواندان)" گويند ميريختند و آن استخوانها در آنجا ميماندند و ميپوسيدند. ولي اكنون آنان مردگان خود را در برج خاموشان يا در دخمه نميگذارند، بلكه بالغ بر چهل سال است كه مردگان را در اطاقهاي كوچك ساخته شده از سيمان در محلي به نام "قصر فيروزه" در شرق تهران ميگذارند.9 آخرت شناسي يهوديّت به نظر ميرسد كه قابل اعتمادترين مدرك براي كسب اطّلاعاتي صحيح درباره آخرت شناسي يهوديّت دو كتاب مقدّس آنان، "تَنَخ" (عهد عتيق)10 و "تلمود"،11 است. از بررسي كتاب "تَنَخ"، خصوصاً بخش اسفار خمسه تورات، چنين برميآيد كه اين كتاب فاقد هر گونه انديشه صريح و روشن نسبت به عالم آخرت است. با وجود اين، در بخشهاي ديگر كتاب مذكور عبارات و تعابيري به كار رفته كه به نحو ضمني بر جهان بازگشت و عالم پس از مرگ دلالت دارند. ليكن، همان مطالب مطرح شده غالباً متفرّق، محدود و مبهم بوده و تحت عناوين "داوري"، "نجات"، "ابدالآباد"، "پيوستن اسماعيل بعد از مرگ به نياكان و اجداد خود" و... آمده است.12 بنابراين، از آنچه گفته شد، چنين برميآيد كه در خود كتاب مقدّس يهوديان تصوير روشني از جهنّم و بهشت وجود ندارد و نظريه رستاخيز در دورانِ بعد از كتاب مقدّس مطرح شده است. امّا در "تلمود" كه تفسير و تأويل تورات است، اعتقاد به رستاخيز از اصول دين و ايمان يهودي معرّفي ميشود و انكار آن گناهي بزرگ و نابخشودني انگاشته ميشود. با اين حال، گروهي از يهوديان به نام صدوقيان عقيده به رستاخيز مردگان را مردود ميدانستند؛ زيرا معتقد بودند كه از اين موضوع در اسفار خمسه تورات سخني به ميان نيامده است. از اين يك مورد كه بگذريم بقيّه يهوديان اصل اعتقادي رستاخيز را باور دارند. با وجود اين، در جزئيّات مسأله رستاخيز ديدگاههاي متفاوتي را اتّخاذ كردهاند. گروهي از يهود رستاخيز را از آن همه و گروهي ديگر زندگي آينده و پاداش را از آنِ عادلان و نيكوكاران ميدانند و معتقدند كه شريران و بدكاران با مرگ جسماني براي هميشه نابود خواهند شد. افزون بر اين، معتقدند كه واقعه عظيم و شگرف رستاخيزِ مردگان در ارض مقدّس فلسطين رخ خواهد داد و مردگاني كه خارج از ارض مقدّس باشند و در عين حال مستحقّ پاداش باشند، اجسادشان بايد قبل از رستاخيز به ارض مقدّس انتقال يابند.13 حاصل آنكه، اطلاعات صحيح و روشن در باب آخرت شناسي يهوديت در كتاب مقدّس يهوديان يافت نميشود. امّا وقتي كه كتاب تلمود را بررسي ميكنيم ـ صرفنظر از اختلاف نظرهايي كه در جزئيات امر در بين گروههاي مختلف يهودي وجود دارند ـ ميتوانيم به تصويري نسبتاً روشن از روز داوري، رستاخيز مردگان، محاسبه اعمال نيك و بد انسانها توسط خداوند و بهشتي يا جهنّمي شدن انسانها براساس اعمال نيك و بدشان در اين دنيا دست يابيم. آخرت شناسي مسيحيت آخرت شناسي مسيحيان ريشه در "كتاب مقدّس" (عهد جديد و عهد عتيق)14 آنان دارد و نسبت به آخرت شناسي يهوديان زنده و روشن است. با وجود اين، در كتاب مقدّس مسيحيان درباره كم و كيف حقايق پس از مرگ خصوصاً بهشت و جهنّم كمتر سخن رفته است. مطالبي كه در"كتاب مقدّس" مسيحيان در باب جهان آخرت عنوان شده، غالباً تحت عناوين گوناگوني مانندِ روز رستاخيز، كيفر و جزا، داوري، آمرزش گناهان، ملكوت آسمان، حيات جاويدان، جهنّم و... آمده است.15 آخرت شناسي مسيحيان را ـ با همه ابهاماتي كه دارد ـ اجمالاً ميتوان به شرح زير به تصوير كشيد. مسيحيان معتقدند كه ارواح آدميان با مرگ جسماني از بين نميروند، بلكه باقي ميمانند و بلافاصله براي قضاوت و داوري اوّليّه (داوري خاص) در محكمه عدل الهي حاضر ميشوند. اين داوري بر طبق اعمال نيك و بد افراد در زندگاني مادّي صورت ميگيرد. در اين مرحله، نيكان و پاكان به بهشت ميروند و گناهكاران كه زندگانيشان را در سرپيچي از امر خدا گذراندهاند، سريعاً به دوزخ فرستاده ميشوند. امّا كساني كه تكليفشان مشخّص نيست، يعني كساني كه در زندگاني زمينيشان به گناه آلوده شدهاند و در عين حال خالصانه توبه و اظهار ندامت كردهاند، ابتدائاً به برزخ فرستاده ميشوند و پس از پاك شدن به بهشت ميروند. اما داوري نهايي (داوري عام) پس از رستاخيز مردگان انجام ميگيرد. رستاخيز مردگان زماني روي ميدهد كه دنيا به پايان برسد و دنيا زماني به پايان ميرسد كه به خواست و اراده الهي عيسي مسيح به عنوان داور نهايي دوباره ظهور كند و انجيل را تعليم جهاني دهد و همه يهوديان به آيين مسيحيّت بگروند. در اين رستاخيز، ارواح تمام انسانها به همراه بدنهايشان با همه ويژگيهاي خود زنده ميگردند و در برابر خدا براي ارزيابي و داوري نهايي، براساس اعمالشان در زندگي دنيوي حاضر ميشوند. در اين داوري، كساني كه اعمالشان بر طبق تعاليم عيسي بوده باشد، به بهشت ميروند و كساني كه بيتقوا و گناهكار باشند، مستوجب عقوبتند و به دوزخ فرستاده ميشوند. دوزخ مكان كيفر ابدي و جدايي دائمي از خداوند است و بهشت مكان يا وضع و حال سعادتآميز از طريق قرب الهي است.16 آخرت شناسي دين اسلام دين اسلام، همانند ساير اديان، زندگي پس از مرگ جسماني را پذيرفته است، با اين تفاوت كه آخرت شناسي دين اسلام در قياس با اديان ديگر جهان، بسيار صريح و شفّاف است. كتاب مقدس مسلمانان، يعني "قرآن كريم"، در آيات متعدّدي سيماي آخرت را به تصوير كشيده كه از جمله مهمترين عناصر آن عبارتند از: مرگ، ورود به عالم برزخ، رخدادهاي پيش از رستاخيز، نفخ صور، ظهور زندگاني اخروي، حساب اعمال، شاهدان اعمال، جزا، جهنم و بهشت. اهميّت معاد در اسلام مسأله حيات پس از مرگ يا معاد يكي از اصول و اركان دين اسلام17 است و منكر آن خارج از دين اسلام است. از 6666 آيه قرآن مجيد، 1400 آيه آن به اين امر مهم اختصاص يافته18 و از اصل توحيد كه بگذريم، بيش از هر اصل ديگري از جهات گوناگون مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است كه بيانگر اهميّت فوقالعاده آن است. قرآن كريم از روز واپسين با اسامي مختلفي ياد كرده است كه هر كدام ويژگي و وجهي از وجوه و بُعدي از ابعاد آن را تبيين ميكند، از جمله: يومالدّين (= روز جزا)، يومالقيامه (= روز برخاستن)، يومالحساب (= روز محاسبه)، يومالجمع (= روز جمع شدن)، يومالفصل (= روز جدايي حق از باطل)، يومالحسره (= روز اندوه و حسرت)، يومالخروج (= روز خارج شدن از قبور)، يومالبعث (= روز برانگيخته شدن)، يومالآزفه (= روز بسيار نزديك)، يومالاخر (= روز پايان) و يومالخلود (= روز جاودانگي) و.19 افزون بر اين، قرآن كريم در مقام مجادله با منكران معاد با به ياد آوردن قدرت بيكران الهي،20 از راه توجّه به آفرينش نخستين،21 با ذكر نمونههاي معاد در طبيعت،22 با نقل نمونههاي تاريخي معاد23 و اينكه انكار معاد فاقد دليل است24، امكان وقوع معاد را خاطر نشان ميكند و نيز در پارهاي از آيات خود كه عمدتاً بر يكي از اوصاف الهي مانند حكمت الهي25 و عدالت الهي26 تأكيد ميكند، بر ضرورت وقوع معاد صحّه ميگذارد. مرگ از نگاه اسلام از ديدگاه اسلام، هر جنبندهاي، از جمله انسان، چشنده مرگ است و فقط تا مدّت معيّني ميتواند در اين دنيا باقي بماند. با فرا رسيدن زمان مرگ، خدا يا ملكالموت يا دستياران او روح آدمي را به تمامي ميستانند. البتّه، مرگ به معناي انعدام نيست، بلكه بازگشت به سوي خداست كه با انتقال از نشئه دنيا و ورود به نشئه ديگر (آخرت) تحقّق مييابد.27 قبر و عالم برزخ پس از آنكه آدمي به عللي دچار مرگ جسماني ميشود، جسد او ـ در صورتي كه در دسترس باشد ـ با آداب و تشريفات ويژهاي در حفرهاي به نام قبر نهاده ميشود. براساس اعتقادات اسلامي، روح انسان پس از جدايي از بدن در قالب بدن مثالي (برزخي)، كه محصول اعمال و رفتار خود انسان است، قرار ميگيرد و تا روز رستاخيز در عالمي به نام عالم برزخ28 (قيامت صغري) به سر ميبرد. ورود به عالم برزخ به سبب قطع تعلّق از دنيا و عدم انس با عالم برزخ با سختي فراوان همراه است كه به صورت فشار شديدي براي انسان جلوه ميكند و از اين فشار به شب اوّل قبر يا عذاب قبر تعبير ميشود. پس از ورود به عالم برزخ، دو فرشته به نامهاي نكير و منكر مؤمنان خالص و كفّار محض را براي تثبيت اصول عقيدتيشان مورد سؤال قرار ميدهند. آنگاه هر كسي، كم و بيش متناسب با اعمالش متنعّم يا معذّب ميشود.29 نشانه هاي رستاخيز طبق آيات قرآن، هنگامي كه در آستانه روز رستاخيز قرار ميگيريم، يك سلسله حوادث عظيم و دگرگوني و تغيير و تحوّل ناگهاني رخ ميدهد كه از نشانههاي برپايي قيامت به حساب ميآيند. اينك به نمونههايي از آنها اشاره ميشود. در آن روز آسمان به شدّت به حركت درميآيد، از هم ميشكافد، سست ميشود، فرو ميريزد و به صورت فلزّ گداخته در ميآيد و چون روغن مذاب گلگون ميشود. خورشيد خاموش و ماه بينور ميگردند و نهايتاً به هم ميپيوندند و ستارگان محو و تاريك ميگردند. خلاصه اينكه، در آن روز آسمان چون طوماري در هم ميپيچد.30 امّا زمين تكان ميخورد و به لرزه درميآيد. كوهها از جاي خود كنده شده به حركت درميآيند و سپس منهدم ميشوند و به تودهاي از شن متراكم و پشمِزده شده تبديل ميشوند. پس از آن، به صورت غبار درميآيند و متفرّق ميگردند و نهايتاً از ميان ميروند و زمين صاف و هموار ميشود. همچنين، درياها شكافته ميگردند و شعله ور ميشوند و.... 31 نفخ صور يكي ديگر از نشانه هاي پيدايش رستاخيز، دميدن در صور يا شيپور است كه از آن به "نفخ صور" تعبير ميشود. قرآن كريم در آيات متعدد با عناوين مختلفي مانند صيحه، زجره، صاخّه و نقر به اين حادثه تصريح كرده است. از نظر قرآن، دو بار در نفخ صور دميده ميشود كه در نفخ اوّل، هر كه در آسمان و زمين است جز آنكه خدا خواهد، بي هوش ميشود. به عبارت ديگر، در اين مرحله وضع كنوني اين عالم برچيده ميشود كه به آن "نفخ موت" نيز ميگويند. وقتي بار ديگر در صور دميده ميشود، همه آدميان بر ميخيزند و گذشتگان و آيندگان به هم ميپيوندند و براي محاسبه اعمالشان آماده ميشوند. از نفخ دوم با "نفخ بعث" ياد كرده اند.32 رستاخيز عمومي طبق آيات قرآن كريم، پس از نفخ دوم، همه مردگان از قبرهايشان برانگيخته ميشوند و براي محاكمه و رسيدگي به اعمالشان در محكمه عدل الهي حاضر ميشوند.33 سپس، خداي متعال در حضور شاهدان و گواهان، از جمله پيامبران الهي، فرشتگان، زمين، اعضاي بدن و پوست بدن،34 بر اساس قسط و عدل داوري ميكند35 و نامه هر كسي به دستش داده ميشود و به آنچه كرده است آگاه ميگردد.36 به تعبير ديگر، هر كسي نتيجه سعي و كوشش خودش را مييابد.37 پس از صدور و اعلام حكم الهي،38 نيكوكاران و بد كاران از يكديگر جدا ميشوند.39 آنگاه، هر كدام براي رسيدن به جايگاه خاصّ خود، از روي پلي به نام "صراط" عبور ميكنند. مؤمنان، روسفيد و شاد و خندان و به سلامت و آساني از روي آن عبور ميكند و به بهشت روانه ميگردند40 و كافران و منافقان، رو سياه و اندوهگين و با ذلّت و خواري از روي آن پل به ورطه دوزخ سقوط ميكنند.41 بهشت با همه نعمتها و لذّات جاودانه اش جايگاه مؤمنان و نيكوكاران است.42 دوزخ با رنج و عذاب ابديش جايگاه كافران و منافقاني است كه هيچ نور ايماني در دلهايشان وجود ندارد.43 نتيجه گيري از مجموع آنچه گفته شد چنين بر ميآيد كه مسأله حيات پس از مرگ از جمله دغدغه هاي اصيل و ديرين بشري و از اجزا و عناصر مهم و مشترك نظام اعتقادي بسياري از اديان است و اكثر آنها بقاي روح پس از مرگ را پذيرفته اند، با اين تفاوت كه ادياني چون آيين هندو و بودا معتقد به بقاي روح در اين جهان، آن هم در كالبد هاي گوناگوناند و به جهان آخرت باور ندارند، ولي آيين زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام بر اين باورند كه در وراي اين عالم، عالمي وجود دارد كه روح پس از جدايي از تن در آن سكني خواهد گزيد. گفتني است كه آخرت شناسي در كتاب مقدّس يهوديان بسيار ضعيف است و فقط در كتاب تلمود اشاراتي به آن شده است. در مقابل، دين مسيحيت به مسأله آخرت زياد تأكيد كرده، ولي چندان به جزئيات مسأله نپرداخته است. در اين ميان، آيين زرتشت و دين اسلام با جزئيات بيشتري به اين دغدغه اصيل بشري پرداخته اند. با وجود اين، آخرت شناسي دين اسلام در قياس با ساير اديان، روشن، ساده و شفّاف است. پينوشتها: 1 . ناس، جان بي.؛ تاريخ جامع اديان؛ ترجمه علي اصغرحكمت، تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ سيزدهم، 1382، صص 23-25. 2 . توفيقي، حسين؛ آشنايي با اديان بزرگ؛ قم - تهران: سمت - مؤسسه فرهنگي طه - مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ هفتم، 1384 صص 13، 14، 24، و 25. 3 . همان، ص34؛ تيواري، كدارنات؛ دين شناسي تطبيقي؛ ترجمه مرضيّه (لوئيز) شنكايي، تهران: سمت، چاپ اول، 1381، صص17 و 31-35. 4 . از آنجا كه آيين بودا به نظريه گذرا بودن امور معتقد است و هر چيزي را فاني و زودگذر ميداند و به چيزي دائمي باور ندارد، لذا از ديدگاه اين آيين، روح به عنوان جوهري دائمي و ثابت وجود ندارد. روح چيزي جز سيلان لحظات متغير آگاهي نيست. 5 . همان ، صص52 و 68-70 ؛ قرباني ، زين العابدين ؛ بسوي جهان ابدي ؛ قم : انتشارات شفق ، چاپ سوم ، 1372 ، صص 35 - 41 . 6 . براي نمونه ميتوانيد به الاشارات و التنبيهات، ابن سينا، ج 3، ص 356 و المبدأ و المعاد، صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي با مقدمه و تصحيح جلال الدين آشتياني، ص 324 مراجعه نماييد. 7 . باقري، مهري؛ دينهاي ايراني پيش از اسلام؛ تبريز: انتشارات دانشگاه تبريز، چاپ اول، 1376، صص 57-54. 8 . مهر، فرهنگ؛ ديدي نو از ديني كهن (فلسفه زرتشت)؛ تهران: نشر جامي، چاپ اول، 1374، صص 96 - 94. 9 . بني حسين، محمد صادق؛ اديان و مذاهب جهان؛ جلد دوم، قم: مولف، چاپ اول، 1372، ص 894. 10 . "تَنَخ" از سه حرف "ت" = تورات، "ن" = انبياء و "خ" = مكتوبات تشكيل يافته و شامل 39 كتاب است كه از نظر موضوع به سه بخشِ 1) بخش تاريخي؛ 2) حكمت، مناجات و شعر؛ و 3) پيشگوييهاي انبيا تقسيم شده است. تَنَخ در نزد مسيحيان به "عهد عتيق" معروف است. 11 . "تلمود" در لغت به معناي آموزش است و در اصطلاح به كتابي بسيار بزرگ اطلاق ميشود كه احاديث و احكام يهود را دربر دارد. اين كتاب، در واقع، تفسير و تأويل تورات است و گاهي از آن به"تورات شفاهي" نيز ياد ميشود. 12 . بسوي جهان ابدي، صص 50 و 51. 13 . گنجينه اي از تلمود، صص 391- 351. 14 . كتاب مقدّس به دو بخش نامساوي تقسيم ميشود: "عهد عتيق" و "عهد جديد". عهد عتيق را ميتوان كتاب مقدّس يهوديان نيز محسوب كرد و داراي 46 كتاب است (در نسخههاي يهودي و پروتستاني تنها 39 كتاب يافت ميشود). "عهد جديد" به مسيحيان اختصاص دارد و داراي 27 كتاب است (توماس ميشل؛ كلام مسيحي؛ ترجمه حسين توفيقي، ص 21) و از نظر موضوع به چهار بخش تقسيم ميشود: 1- اناجيل (متّي، مرقس، لوقا، يوحنّا)؛ 2 - اعمال رسولان؛ 3- نامههاي رسولان؛ 4 - مكاشفه يوحنّا. 15 . كتاب مقدس؛ انجيل يوحنّا: 6/ 39، 44، 54؛ انجيل لوقا: 14/ 14؛ انجيل متّي: 12/ 36؛ انجيل مرقس: 3/ 28؛ انجيل لوقا: 22/ 29، 30؛ انجيل متّي: 19/ 16 و 17؛ انجيل متّي: 16/18. 16 . دين شنا سي تطبيقي؛ صص 167- 165. 17 . "يؤمنون بالله و اليوم الاخر...". (آل عمران/ 114) 18 . بسوي جهان ابدي، ص 74. 19 . به ترتيب: فاتحه/ 4؛ نساء/ 141؛ ص/ 26؛ شوري/ 7؛ دخان/ 40؛ مريم/ 39؛ ق/ 42؛ روم/ 56؛ غافر/ 18؛ توبه/ 18؛ ق/ 34. 20 . احقاف/ 32؛ و نيز بنگريد به: يس/ 83-81؛ زمر/ 67. 21 . روم/ 27؛ و نيز بنگريد به: يس/ 80-78؛ انبياء/ 104. 22 . اعراف/ 57؛ و نيز بنگريد به: حج/ 5 و 6؛ ق/ 11؛ فاطر/ 9؛ روم/ 19. 23 . بقره/ 73، 243 و 259؛ و نيز بنگريد به: آل عمران/ 49؛ مائده/ 11. 24 . جاثيه/ 24 و 25. 25 . مومنون/ 115 و 116؛ و نيز بنگريد به: دخان/ 40 - 38؛ حجر/ 85. 26 . قلم/ 35 و 36؛ و نيز بنگريد به: جاثيه/ 21 و 22. 27 . روم/ 8؛ سبأ/ 30؛ عنكبوت/ 5؛ آل عمران/ 185؛ نساء/ 78. 28 . مؤمنون/ 100. 29 . سوزنچي، حسين؛ آفتاب انديشه؛ زندگي پس از مرگ (جلد چهارم از مجموعه پرسشها و پاسخهاي ديني)؛ تهران: دفتر كمك آموزشي رشد، 1384، صص 105- 66. 30 . انبياء/ 104؛ طور/ 9؛ حاقه/ 16؛ معارج/ 8؛ رحمن/ 37؛ تكوير/ 1 و 2؛ قيامه/ 9-7؛ مرسلات/ 8؛ و... 31 . مزمل/ 14؛ حاقه/ 14؛ طور/ 10؛ واقعه/ 5 و 6؛ قارعه/ 5؛ طه/ 105 و 106؛ انفطار/ 3؛ تكوير/ 6 و... 32 . بسوي جهان ابدي، صص 296 و 297؛ نمل/ 87؛ زمر/ 68؛ يس/ 53؛ نازعات/ 13- 14؛ عبس/ 33- 34؛ مدّثر/ 8-10. 33 . يس/ 51. 34 . به ترتيب: نحل/ 89؛ احزاب/ 45؛ ق/ 21؛ زلزال/ 4؛ نور/ 24؛ فصلت/ 21-19. 35 . يونس/ 45و 93. 36 . آل عمران/ 3؛ تكوير/ 14. 37 . نجم/ 40و 41. 38 . اعراف/ 44. 39 . انفال/ 37؛ يس/ 59. 40 . زمر/ 73؛ آل عمران/ 107. 41 . زمر/ 60- 70؛ آل عمران/ 106. 42 . آل عمران/ 15 و 133؛ حاقه/ 23؛ بقره/ 25 و 82؛ محمد (ص)/ 15؛ نحل/ 31 و 8؛ ق/ 35؛ كهف/ 31؛ اعراف/ 43 و 35؛ صافات/ 45- 47؛ ص/ 51؛ سجده/ 17؛ ابراهيم/ 23؛ مريم/ 62؛ دهر/ 13؛ نبأ/ 35؛ واقعه/ 17. 43 . ابراهيم/ 23؛ حجر/ 48؛ كهف/ 3 و 108؛ طه/ 76؛ انبياء/ 102؛ مؤمنون/ 11 و... http://www.maarefquran.org