احادیثی از امام جواد(ع)
احادیثی از امام جواد(ع)
0 Vote
72 View
توکل: «الثقة بالله تعالى ثمن لكل غال و سلم إلى كل عال» اعتماد به خدا بهاى هر كالاى گرانبها و نردبان صعود به هر درجه بلندى است. تكيهگاه مؤمن، قدرت بىكران و مستقل خداى سبحان است، نه قدرت خودش و نه قدرت ديگران.حديث توكل مادر امام هادی: امام جواد(ع) فرمود: «بابى ابن خيره الاماءالنوبيه الطيبه.» پدرم به فداى پسر برترين كنيزان كه از اهالى نوبه و پاكسرشت است. در روايت اخير صريحا فرزند به مادر نسبت داده شده است كه بر صدقادعاى ما گواهى مىدهد. امام جواد درباره مادرش سمانه فرمود: «ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقى و هى من الجنه لا يقربها الشيطان ماردولاينالها كيد جبار عنيد و هى كانتبعين الله التى لاتنام ولاتخلف عن امهاتالصديقين والصالحين.» نامش سمانه و بانويى است كه حق مرا مىشناسد. از بانوانبهشت است. شيطان سركش به او نزديك نمىشود و نيرنگ طاغوت كينهتوز در او نفوذ نمىكند. مقام مادر: همواره مورد لطف و مراقبت چشم بيدار خدا و از مادران صديقان و صالحان چيزىكم ندارد.مادران عفيف زمان ظهور: امام جواد(ع): «هنگام ظهور حضرت، ندايى مىآيد كه: اى ولى خدا! قيام كن و دشمنان خدا را به قتل برسان»[1] ادله امامت در کودکی: در روايتى از يكى از ياران امام جواد(ع) بنام على بن اسباط مىخوانيم: كه او مىگويد خدمت حضرت رسيدم در حالى كه سن امام كم بود، درست به قامت او خيره شدم تا به ذهن خويش بسپارم و به هنگامى كه به مصر باز مىگردم كم و كيف مطلب را براى دوستان امام نقل كنم. درست در همين هنگام كه در چنين فكرى بودم آنحضرت نشست (گوئى تمام فكر مرا خوانده بود) روبه سوى من كرد و گفت: اى على بن اسباط! خداوند كارى را كه در مسئله امامت كرده همانند كارى است كه در نبوت كرده است گاه مىفرمايد و آتيناه الحكم صبيا ما در كودكى فرمان نبوت به او داديم و گاه مىفرمايد...، بنابراين همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد، قدرت اوست كه آن را در چهل سالگى بدهد. [2] اهمیت فقاهت دینی: امام جواد(ع) فرموده است: التفقه ثمن لكل غال و سلم الى كل عال. آگاهى دينى بهاى هر (كالاى) گرانقدر و نردبان (ترقى) براى جايگاههاى بلندپايه است. اهمیت نصیحت: امام جواد[ ع] مى فرمايد:المومن يحتاج الى توفيق من الله , و واعظ من نفسه , و قبول ممن ينصحه .،مومن , به توفيق الهى و پند دهنده درونى , و پذيرش انتقاد و نصحيت ناصحان نيازمنداست . [3] مجازات بىحجابى : حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) از امام جواد(ع) از پدرانش نقل مىكند: كه اميرالمؤمنين (ع) فرمود: من و فاطمه به محضر رسول خدا وارد شديم . آن حضرت را در حال گريه شديد يافتيم . عرض كردم پدر و مادرم فدايتباد چه چيزى شما را گريان كرده است؟ پيامبر خدا (ص) فرمود: در شبى كه به معراج رفتم زنانى از امتم را در عذابى سخت ديدم . عذاب سختى كه بر آن گريه كردم سپس از حالات آنان ياد فرمود . فاطمه (س) گفت: اى حبيب من و اى روشنايى چشمم مرا از عمل آنان - كه موجب اين عذاب سخت گرديده ، خبر ده . رسول خدا (ص) فرمود: و اما المعلقة بشعرها فانها لاتغطي شعرها من الرجال . . . و اما التي تاكل لحم جسدها فانها كانت تزين بدنها للناس . اما زنى كه به مويش آويزان شده است زنى است كه مويش را از مردان نامحرم نمىپوشاند . . . و اما آن كه گوشتبدن خود را مىخورد زنى است كه بدن خود را براى مردم - نامحرم - آرايش مىكند . . . [4] برترین اعمال: امام جواد، عليهالسلام: «برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است .» [5] علائم قائم آل محمد: جناب عبدالعظيم حسنى از حضرت امام جواد (ع) نقل مىكند كه فرمودند: ... هر يك از ما «امامان معصوم» قائم به امر خداوند« و هدايتكننده به سوى خداست» ولى آن قائمى كه خداوند به «دست» او زمين را از كفر و انكار حق پاك خواهد ساخت، و آن را پر از قسط و عدل خواهد كرد، كسى است كه ولادتش بر مردم مخفى مىماند و شخص او از ايشان غايب مىگردد، ... و هر گونه دشوارى برايش آسان خواهد گشت . از اصحابش به تعداد اهل بدر، سيصدو سيزده مرد از اطراف زمين به سويش جمع خواهد شد، و اين است «معنى» فرموده خداوند عزوجل: «هر جا كه باشيد خداوند همه شما را خواهد آورد محققا خدا بر همه چيز تواناست» . پس چنانچه اين تعداد از اهل زمين «اهل اخلاص» برايش جمع گرديدند خداوند امرش را آشكار مىسازد، و چون ده هزار مرد برايش كامل شود به اذن خداوند خروج خواهد كرد . [6] شکر نعمت: امام جواد عليه السلام:«نعمة لاتشكر سيئة لاتغفر» نعمتى كه از آن شكرگزارى نشود گناهى است كه بخشيده نمىشود. [7] چرا مهدی(عج) را قائم گویند: از امام جواد(ع) پرسيده شد: چرا او را قائم نامند؟ فرمود: چون پس از آن قيام كند كه از يادها رفته است و بيشتر معتقدان به امامتش ]از مسير اعتقادي خود[ برگشتهاند. [8] سعادت دنیا: امام جواد(ع):سعادت در اين دوره، فقط دانستن مقصود زندگى است. رفیق بد: امام جواد(ع): «اياك و مصاحبه الشرير فانه كالسيف يحسن منظره و يقبحاثره»از رفاقتبا شرور بپرهيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب و اثرى بد دارد. [9] مطیع شهوات: امام جواد(ع): «راكب الشهوات لاتقال عثرته»كسى كه بر مركب شهوات خويش سوار است (و خودسرانه مىتازد) هرگز از لغزش و سقوطرهايى نخواهد داشت. [10] اطاعت از سخنگو: امام جواد عليه السلام: «مَن اَصغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فَاِن كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَد عَبَدَاللّهَ وَ اِن كانَ النّاطِقُ يَنطِقُ عَن لِسانِ اِبليسَ فَقَد عَبَدَ ابليس».كسى كه به سخن گويندهاى گوش فرا دارد با اين عمل وى را بندگى كرده است. اگر گوينده سخن از خدا مىگويد، او خدا را بندگى كرده و اگر از زبان شيطان و افكار شيطانى سخن مىگويد، شيطان را بندگى نموده است. [11] اهمیت عالم: امام جواد (ع) : «ان الله - عزوجل - جعل في كل من الرسل بقايا من اهل العلم يدعون من ضل الى الهدى و يصبرون معهم على الاذى .» خداوند - عزوجل - با هر پيامبرى دانشمندانى قرار داد كه گمراهان را هدايت مىكنند و با پيامبران در مصيبتها شكيبايى مىورزند . [12] امام محمد جواد(ع) و غدير: ابن ابى عمير از ابو جعفرثانى(ع) در ذيل آيه «يا ايهاالذينآمنوا اوفوا بالعقود» چنين روايت كرد: پيامبر گرامى(ص)در ده مكان به خلافت اشاره(ص)رده است; سپس آيه «يا ايهاالذينآمنوا اوفوا بالعقود» نازل شد. در توضيح اين روايتبايدگفت: آيه ياد شده در اول سوره مائده است. اين سوره، آخرينسورهاى است كه بر قلب نبىاكرم(ص) نازل شد. در اين سوره، «آيهاكمال» و «آيه تبليغ، كه ناظر به واقعه غدير است، وجوددارد. [13] در روايتى دیگری نیز از امام جواد(ع) رسيده است: «يا معشر الشيعة خاصموا بسورة «انا انزلناه» فى ليلة القدر تفلحوا...; اى پيروان تشيع، با مخالفان امامتبه سوره «انا انزلناه» استدلال كنيد تا پيروز گرديد.» يعنى لزوم امامت در هر عصر و زمان را با اين سوره ثابت كنيد. بپرسيد از آنان كه معناى اين سوره چيست و نزول فرشتگان و عرضه مقدرات در شب قدر بر چه كسى است. و امروز ميزبان فرشتگان جان جانان، بقية الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است.[14] میثاق خداوند با علما: امام جواد عليه السلام مىفرمايد: «ان الله - تبارك وتعالى - اخذ عليهم (العلماء) الميثاق فى الكتاب ان يامروا بالمعروف وبما امروا به وان ينهوا عما نهوا عنه وان يتعاونوا على البر والتقوى; همانا خداوند تبارك و تعالى در كتاب خود از علما پيمان گرفته است كه امر به معروف و نهى از منكر كنند و در نيكيها و پرهيزگارى تعاون و همكارى داشته باشند .»[15] تعداد یاران امام زمان(عج): امام جواد عليهالسلام در اين باره مىفرمايد: «و از اصحابش سى صد و سيزده تن، به اندازه اصحاب بدر از دورترين نقاط زمين به گرد او فراهم آيند ... و چون اين تعداد از اهل اخلاص برگرد او فراهم آيند ... و چون اين تعداد از اهل اخلاص بر گرد او فراهم آيند، خداى متعال امرش را ظاهر سازد و چون عقد كه عبارت از ده هزار نفر باشد، كامل شد، به اذن خداوند متعال قيام كند ... » از اين بيان نورانى مىتوان استفاده كرد كه جامعه انسانى آن گاه كه توانست در درون خود، 313 انسان با ويژگىهاى متعالى تربيت نمايد، لياقتحضور در آن حكومت واحد جهانى را خواهد يافت و آن گاه كه ده هزار انسان از خود گذشته نيز فراهم آمد، آن قيام جهانى آغاز مىگردد . [16] امام جواد عليه السلام درباره حضرت زهرا عليها السلام مىفرمايد: «خداوند همواره در يكتايى و بىهمتايى خود يكتا و بىهمتا بود. پس از آن محمد و على و فاطمه عليهم السلام را آفريد ... و آنان را گواه در آفرينش موجودات گردانيد و اطاعت ايشان را در ميان تمام مخلوقات جارى ساخت و امور آنان را به ايشان واگذارد. پس آنان حلال مىكنند آنچه را بخواهند و حرام مىكنند آنچه را بخواهند، ولى هرگز چيزى نمىخواهند، مگر اينكه خدا بخواهد.» [17] اهمیت کتابهای آسمانی: امام جواد عليه السلام مىفرمايد:وكل امة قد رفع الله عنهم علم الكتاب حين نبذوه وولاهم عدوهم حين تولوه. ، هر امتى، وقتى خودشان به كتاب آسمانى بىاعتنايى كردند، خداوند دانش كتاب را از آنها باز گرفت; و آن گاه كه سلطه و رياست دشمنان را پذيرفتند، خداوند دشمن را بر آنان چيره ساخت. [18] عواقب تأخیر توبه: حديثى از امام جواد عليه السلام مىخوانيم: «تأخير التوبة اغترار، و طول التسويف حيرة ... و الاصرار على الذنب امن لمكر الله؛ تأخير توبه موجب غرور و غفلت، و امروز و فردا كردن سبب حيرت، و اصرار بر گناه موجب بىاعتنايى به مجازات الهى است»[19] زیارت قبر امام رضا(ع): از آثار مهم زيارت آن حضرت راه يافتن به حريم مغفرت الهى و رهايى از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهى است . حمدان نقل مىكند كه بر امام جواد عليه السلام وارد شدم و عرض كردم: «كسى كه پدرت را در طوس زيارت كند چه برايش قرار داده شده است؟ ايشان فرمودند: «من زار قبر ابى بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر; هر كس پدرم را در طوس زيارت كند، گناهان گذشته و آيندهاش بخشيده مىشود .» حمدان مىگويد: بعد از اين واقعه، نزد ايوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمايش امام را براى او نقل كردم، او گفت من هم اين مطلب را از ايشان شنيدهام و نيز مطلب ديگرى شنيدم كه برايت نقل مىكنم: از امام عليه السلام شنيدم كه فرمود: «من زار قبر ابى بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه وما تاخر فاذا كان يوم القيامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلى الله عليه و آله حتى يفرغ الله من حساب الخلائق; هر كس قبر پدرم را در طوس زيارت كند، گناهان گذشته و آينده او بخشيده مىشود و روز قيامت منبرى مقابل منبر پيامبر صلى الله عليه و آله براى ايشان نصب مىشود تا اينكه خدا به حساب خلائق رسيدگى كند .» همچنين على بن مهزيار نقل مىكند كه خدمت امام جواد عليه السلام عرض كردم: «ما لمن اتى قبر الرضاء عليه السلام; براى كسى كه قبر امام رضا عليه السلام را زيارت كند چه ثوابى قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنة والله; قسم به خدا! پاداش او بهشت است .» [20] ثواب زیارت قبر حضرت معصومه(س): حضرت امام جواد (عليه السلام): من زار قبر عمتى بقم فله الجنه يعنى كسى كه قبر عمهام را در قم زيارت كند سزاوار بهشت است. ضررهای مصرف دارو: مصرف هر دارویی مقدمه بیمارىدیگرى خواهد بود و لذا امام جواد(ع)فرموده: «ما من دواء الا و یهیج داء»:هیچ داروئى نیست جز اینکه بیمارى دیگرىرا تحریک مىکند. مرحوم کلینى در کتاب«روضه کافى»این سخن را نقل کرده است. آيا خدا از حالات روحى ما آگاه است؟: يحيى بن اكثم در مجلس مامون عباسى از امام جواد عليه السلام پرسيد: چه مىگويى در باره روايتى كه از پيامبر رسيده: جبرئيل بر آن حضرت نازل شده گفت: اى محمد! پروردگارت سلامت مىرساند و مىگويد: از ابوبكر سؤال كن آيا از من راضى است؟! همانا من از او خشنود هستم. امام جواد عليه السلام فرمود: من منكر فضايل ابوبكر نيستم لكن راوى اين حديثبايد متوجه باشد كه پيامبر در حجة الوداع فرمود: كسانى كه بر من دروغ مىبندند زياد هستند و بعد از من نيز زياد خواهند شد پس هر كسى كه بر من دروغ بندد جايگاه او در آتش خواهد بود، هرگاه از من به شما حديثى رسيد آن را بر كتاب خدا و سنت من عرضه كنيد اگر موافق با آنها بود آن را بپذيريد و گرنه دور بيندازيد. حديثى كه تو روايت كردى موافق كتاب نيست; زيرا خداوند در قرآن فرمود: ما انسان را آفريديم وبه آنچه در درون جانش خطور كند آگاهيم و ما به او از رگ گردنش نزديكتريم.[21] آيا رضايتيا ناخشنودى ابوبكر بر خدا پنهان بود تا به پيامبرى فرمان دهد از او سؤال كند، عقل اين مطلب را نمىپسندد.[22] علائم قائم: حضرت «عبدالعظيم حسنى» از امام جواد،عليه السلام، از پدران بزرگوارش، از اميرمؤمنان ، عليه السلام، روايت مىكند كه فرمود: «للقائم منا غيبة امدها طويل كانى بالشيعة يجولون جولانالنعم فى غيبته يطلبون المرعى فلايجدونه الا فمن ثبت منهم على دينه و لم يقس قلبه لطول غيبة امامه فهو معى فى درجتى يومالقيامة» براى قائم ما غيبتى هست كه مدت آن به درازا خواهد كشيد، گويى شيعيان را با چشم خود مىبينم كه همانند گله بىصاحبى كه در دشت و صحرا پراكنده شده به دنبال چراگاه بگردند، در غيبت او به جستجوى او مىپردازند و او را نمىيابند. آگاه باشيد كه هر كس بر آيين خود استوار بماند و در اثر طول غيبت امامش دلش را قساوت نگيرد، روز قيامت در كنار من خواهد بود.[23] حالات سید الشهدا: امام جواد(ع) حالات سيدالشهداء را از امام زينالعابدين(ع) اين چنين بيان مىدارد كه: چون كارزار به سختى انجاميد به امام حسين نگاه كردند ديدند كه برخلاف آنان مشاهده مىشود «لانهم كلما اشتد الامر تغيرت الوانهم، وارتعدت فرائضهم و وجلت قلوبهم وكان الحسين(ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم وتهدئ جوارحهم وتسكن نفوسهم»: زيرا به هر مقدار كه كار جنگ سختتر مىشد، رنگهاى آنان تغيير مىيافت و اعضاى بدنشان مضطرب و دلهاشان ترسان مىشد اما بر عكس آنها امام حسين(ع) و بعضى از اصحاب آن حضرت رنگ صورتشان درخشان و اعضايشان آرام و دلهاشان اطمينان مىيافت. در اين زمان بود كه به يكديگر مىگفتند: «انظروا لايبالى بالموت» نگاه كنيد; از مرگ باك و هراسى به دل نداريد. در يكى از اشعار منسوب به سيدالشهداء آمده است كه فرمود: و ان يكن الابدان للموت انشئت فقتل امرئ بالسيف فى الله افضل ، يعنى: اگر بدنها براى مردن آفريده شدهاند پس چه بهتر كه مرد در راه خدا كشته شود و فرمود: «الموت خير من ركوب العار» : مرگ بهتر است از اينكه فرد به ذلت گرفتار شود و كمال شوق خويش را به مرگ بسان اشتياق يعقوب به گمشده خويش حضرت يوسف قلمداد مىكند و مىفرمايد: «و ما اولهنى الى اسلافى اشتياق يعقوب بيوسف» و مردن را براى خويش مايه سعادت و نيكبختى مىبيند و اعلام مىدارد كه «لا ارى الموت الا سعادة» و اين شوق را حضرت در موقع خداحافظى با هر يك از يارانش اظهار مىكرد به هنگامى كه آنان بر حضرتش سلام مىدادند حضرت مىفرمود: و عليك السلام ونحن خلفكبر تو سلام باد و ما پس از تو خواهيم آمد. سپس حضرت اين آيه شريفه را قرائت مىنمودند كه «... فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ينتظر ...» كسانى جام مرگ را نوشيدند و كسانى ديگر به انتظار رسيدن آن مىباشند. چنانكه در آغاز رويارويى با حر نيز فرمود: «افبالموت تخوفنى» آيا مرا از مرگ مىترسانى؟ سامضي و ما بالموت عار على الفتى اذا ما نوى حقا وجاهد مسلما ، راه خويش را ادامه مىدهم و مرگ بر جوانمرد ننگ نيست در صورتى كه نيت او حق باشد و در حالى كه مسلمان است، جهاد كند. در حالات آن بزرگوار پس از شهادت عزيزانش مىخوانيم: «ما رايت مكثورا قط قد قتل ولده واهل بيته وصحبه اربط جاشا ولاامضى جنانا منه» : فردى را نديدم كه فرزند و اهلبيت و يارانش كشته شده باشند اما همانند حسين(ع) از قوت قلب و آرامش روح برخوردار باشد.[24] اهمیت ادب: امام جواد عليه السلام: «ما استوى رجلان فى حسب ودين قط الا كان افضلهما عند الله عزوجل ادبهما...;دو كس كه در شرافت و ديانت همسنگ همند يافت نمىشود مگر آنكه نزد خداى بزرگ اديبترينشان برتر از ديگرى است.» [25] وظايف علماى دين به هنگام غيبت: همچنين در روايتى از امام جواد(ع) آمده :«من تكفل بايتام آل محمد(ص)المنقطعين عن امامهم، المتحيرين فىجهلهم، الاسارى فىايدى شياطينهم و فىايدى النواصب من اعدائنا، فاستنقذهم منهم و اخرجهم من حيرتهم و قهرالشياطين برد وساوسهم و قهر الناصبين بحجج ربهم و دلائل ائمتهم، ليحفظوا عهدالله علىالعباد بافضلالموانع ، باكثر من فضلالسماء على الارض و العرش والكرسى والحجب علىالسماء.» «كسى كه سرپرستى يتيمان ال محمد(ص) را ، كه از امام خود دورافتاده ، در نادانى خويش سرگرادن مانده و در دستان شياطين و دشمنان اهل بيت گرفتار آمدهاند ، به عهده گيرد و آنها را از چنگال دشمنان رهايى بخشد و از حيرت و جهالتخارج سازد و وسوسههاى شياطين را از آنها دور كند، و با دلايل پروردگارشان و برهانهاى امامانشان دشمنان اهل بيت را مقهور سازد، تا عهد خدا بر بندگانش را به بهترين شكل حفظ نمايد، برترى چنين شخصى بر ساير مردم از برترى آسمان بر زمين، و برترى عرش و كرسى و حجابها بر آسمان بيشتر است، و او بر ديگر بندگان خدا فضيلت دارد همچنانكه ماه شب چهارده بر كوچكترين ستاره آسمان فضيلت دارد.» [26] ________________________________________ [1] مكيال المكارم، سيد محمدتقى موسوى اصفهانى، قم: ايراننگين، 1381، ج 2، ص 37. [2] اصول كافى، ج 1، ص 384 به ساير مصادر حديث بنگريد، موسوعة الامام الجواد(ع)، ج 1، ص 208 ـ 209. [3] الحياه ج1 ص 174. [4] وسايل الشيعه، ج14، ص156 [5] كمالالدين، ص377 [6] احتجاج، ج2، ص249 . [7]سيرالائمه، ج 4، ص 171. [8] شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، باب 39، ح 12. [9] بحارالانوار، ج17، ص214 [10] بحارالانوار، ج17، ص214. [11]تحف العقول، ص 456. [12] كافى، ج8، ص56 [13] تفسيرقمى، ج 1، ص 160. [14] اصول كافى، ج1، ص249، باب فى شان انا انزلناه فى ليلة القدر و تفسيرها، ح6، (در اين باب نه روايت در اين زمينه نقل شده است) [15] كافي ج 8 ص 54 [16] شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، باب 37، ح 2 . [17] اصول كافى محمدبن يعقوب كلينى، ص 32 ، [18] فروع كافى. جلد 8 . صفحهى 53 . [19] بحار، جلد6، صفحه .30 [20] كامل الزيارات، ص304; بحارالانوار، ج99، ص41و 40 [21]سوره.ق آیه 16. [22] احتجاج:478. [23] صدوق،محمدبن على بن بابويه، همان ،ج 1، ص303 [24] بحارالانوار، ج44، ص297. 6- همان، ج45، ص49. 7- همان. 8- لهوف، ص52 و53. 9- همان، ص69. 10- بحارالانوار، ج45، ص31. 11- احزاب/23. 12- ارشاد، ص207 نقل از بحارالانوار، ج44، ص378. 13- تاريخ طبرى، ج4، ص245، «مؤسسة الاعلمى بيروت». [25] وسائل الشيعة، ج4، ص866. [26] الطبرسى، احمد بن على بن ابى طالب ، الاحتجاج ، نجف اشرف ، النعمان للطباعة و النشر، 1368 ه ق ، ج 1 ، ص9 منبع:http://www.hawzah.net/hawzah/Default.aspx