توصیه های امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان
توصیه های امام حسن عسکری علیه السلام به شیعیان
0 Vote
75 View
السلام علی الحسن بن علی الزکی العسکری پیش گفتار: پس از شهادت جانسوز پیامبر عظیم الشأن السلام و حاکمیت بازیگران سقیفه بر جامعه اسلامی و در پی آن سلطنت بنی امیه و بنی عباس، یکی از مهمترین و اساسی ترین رسالتهای اهل بیت (ع) حفظ و حراست از دین و احیاء ارزشهای الهی و انسانی بود. در مقام دفاع از این ارزشها، در سنگرهای مختلف: سکوت، نظارت، حکومت، متارکه جنگی، جهاد، شهادت، جهاد علمی و فرهنگی و … رسالتشان را به پایان بردند. شرایط بر همین منوال گذشت تا عصرامام دهم و امام یازدهم فرا رسید. خلفای عباسی موذیانه تر از بنی امیه امامان شیعه را تحت فشار و محدودیت های گوناگون قرار میدادند و این فشارها از دوران امام جواد (ع) و در زمان امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) در سامرا، به اوج خود رسید. تعقیب و مراقبت از امام علی بن محمد الهادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) به قدری بود که آنها را در محل هایی در سامرا، به نام عسکر که محل سکونت لشکریان بود. اسکان داده بودند و به همین خاطر آن دو امام را عسکریین لقب داده اند. به دو دلیل مهم فشارها و محدودیت ها برای امام حسن عسکری (ع) پیش از دیگران بوده و به شدت او را تحت کنترل قرار داده بودند. بطوری که امام را مجبور کرده بودند هر دوشنبه و پنجشنبه (به عنوان یوم النوبه) در دربار حاضر شود. دلیل اول آن قدرت یافتن شیعه در عراق و ایران مخصوصاً با قیام های علویان و تشکیل حکومت علویان طبرستان بود که حاکمان از آنها به شدت احساس خطر می کردند و منشاء همه این تحرکات را حضور امام (ع) می دانستند. دلیل دوم؛ این بود که خلفاء عباسی طبق روایات فراوان و متواتر می دانستند حضرت مهدی (عج) که از بین برنده حکومت های باطل و ظالم و برپا کننده حق و عدل است فرزند امام عسکری (ع) خواهد بود. و تاریخ ۲۵۰ ساله امامت تا آن زمان این مسئله را اثبات کرده بود. اما امام (ع) بر اساس همان رسالت ویژه امامت، با همه فشارها، و جو اختناق، فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی خود را در جهت حفظ اسلام و رهبری الهی و مبارزه با مسائل ضد اسلامی انجام داد. از جمله فعالیت های شش ساله ایشان در دوره امامت کوتاهشان این ها بود: ۱- ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان، با ایجاد و گسترش سازمانی به نام وکالت که از زمان امام هادی (ع) شروع شده بود، چون در اغلب موارد مردم نمیتوانستند به صورت مستقیم با امام (ع) ارتباط داشته باشند. تعدادی از یاران خاص و از علماء زمان حضرت به عنوان وکیل در شهرهای مختلف ایران و عراق رابط بین امام و مردم بودند. و مشکلات و مسائل مردم را حل و فصل می کردند. ۲- فعالیت های سری سیاسی برای حفظ و حراست شیعیان و آموزش شکل برخورد و مبارزه با دشمنان که گاهی با واسطه وکلا انجام می شد. ۳- حمایت های مالی از شیعیان در ایران و عراق …… ۴- حفظ و حراست از وجود مقدس امام زمان (عج) از زمان تولد و قبل از آن، و دوران کودکی تا سن پنج سالگی امام عصر (عج)، که با همه تلاش های دشمن برای یافتن و کشتن امام (ع) به هیج عنوان متوجه تولد و حضور حضرت نشوند. و در عین حال با شناساندن و نشان دادن وجود مقدس امام (ع) به شیعیان خاص شک و تردیدها را از بین ببرند. ۵- آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت که با توجه به اینکه حضور رهبری در هر تشکیلاتی مهمترین رکن ادامه حیات آن جامعه است. و غیبت امام (ع) این حضور را کم رنگ می کرد. و ممکن بود غیبت ناگهانی امام دوازدهم باعث از هم پاشیدگی نظام شیعه شود. هم امام دهم(ع) و هم امام حسن عسکری(ع) با حضور کمتر در بین مردم و هم با تأکید بر مسئله غیبت. مردم را آماده می کردند که با حضور واقعی و معنوی امام (ع) (نه ظهور) انسجام جامعه خود را تحت اشراف علماء شیعه حفظ کنند. البته مسئله از زمان پیامبر (ص) و در سخنان ائمه (ع) مطرح بوده است، اما آماده سازی جامعه برای پذیرش این اصل در زمان امام عسکری (ع) بیشتر از هر زمانی بود. آنچه که به توفیق الهی در این مجموعه گرد آمده است. سفارشات و توصیه های امام (ع) به شیعیان زمان خود و دوران سخت غیبت است، که امید است خداوند توفیق درک حقایق آن و عمل به آن سفارشات را به ما بدهد. آمین کلام نور: در زیارت جامعه کبیره خطاب به ائمه (ع) می خوانیم (کلامکم نور و امرکم رشد)، همان طور که ایمان، تقوی، کلام خداوند نور است، روشن است و روشنگر، همه کلام امامان (ع) نورانی و هدایتگرند. و سخنان زیبای امام حسین عسکری (ع) در آغاز عصر محرومیت شیعه از دیدار امام زمانشان (ع) و آغاز عصر حیرت و شبهای ظلمانی غیبت. همواره روشنگر و هدایت کننده بوده است. در نقل فرمایشات امام (ع) در این وجیزه مراعات اولویتی نشده است، همه سخنان زیبا و نورانی هستند و هدف انتقال پِیام حضرت به محبان اهل بیت (ع) و منتظران دل سوخته فرزند عزیزش می باشد: ۱- تفکر در امر الهی: امام (ع) می فرماید: (عبادت زیادی روزه و نماز نیست بلکه معنای عبادت تفکر زیاد در امر الهی و فرامین اوست)[۱] ۲- اقبال و ادبار دل ها: (برای دل ها اقبالی (روی آوردنی) و ادباری (پشت کردنی) است. پس هر گاه دل روی آورد و آماده بود آنرا به مستحبات وا دارید، و هر گاه روی برگرداند فقط به واجبات کفایت کنید)[۲] ۳- آثار نماز: (آن کس که نمازهای پنجگانه یومیه را بجا آورد خداوند گناهان بین دو نماز او را می پوشاند) و سپس حضرت فرمودند: (تا حدی که از گناهان او چیزی باقی نماند مگر آن که گناهانی که مربوط به انکار نبوت و امامت باشد و یا ظلم به برادران مؤمنش باشد و یا مربوط به ترک تقیه اش شود که باعث ضرر به خود و یا برادران مؤمنش شده است)[۳] ۴- نماز شب: امام (ع) در نامه ای به علی بن بابویه می فرماید: (برتو باد به نماز شب زیرا پیامبر گرامی اسلام (ص) به علی (ع) توصیه فرمودند که ای علی (ع) تو را توصیه می کنم به نماز شب، و کسی که نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست، به وصیتم عمل کن و همه شیعیانم را به آن توصیه کن تا به آن عمل کنند)[۴] ۵- سبیل الله: حسن بن راشد می گوید از امام حسن عسکری (ع) در مدینه سؤال کردم، که کسی مالی را در راه خدا وصیت کرده است، چه باید کرد؟ حضرت فرمودند راه خدا (سبیل الله) شیعیان ما هستند (یعنی باید این مال را در راه آنان صرف کرد).[۵] ۶- ولایت: امام (ع) در تفسیر منسوب به حضرت میفرمایند: (کلید نماز طهارت و پاکیزگی است، و احرام آن تکبیر و پایان نماز سلام دادن است. خداوند نماز را بدون طهارت نمی پذیرند، و صدقه ای را در حال اضطرار و سختی زندگی قبول نمی کند، و بزرگترین طهارت برای نماز که خداوند بدون آن نمازی را نمی پذیرد و اطاعتی را قبول نمی کند، ولایت پیامبر (ص) است که او سید و آقای فرستادگان است، و ولایت علی (ع) است که آقا سرور اوصیاء انبیاء است، و ولایت اولیاء الهی و دشمنی با دشمنان آنهاست).[۶] ۷- توسل به پیامبر (ص) و ائمه (ع): امام (ع) از اجداد خویش از پیامبر (ص) روایت می فرمایند: که خداوند می فرماید: بندگان من: هر کس که حاجتی به شما داشته باشد و از شما حاجتش را با واسطه کسی که دوستش دارید بخواهد خواستش را اجابت می کنید. آگاه باشید و بدانید که محبوب ترین بندگان پیش من و گرامی ترین آنها. محمد و علی (ع)، دوست من و ولی من هستند. پس هر کس حاجتی داشته باشد و بوسیله آنها به من متوسل شود. من درخواست درخواست کننده ای که مرا از طریق آنها و عترت پاک آنها می خواند رد نخواهم کرد. پس هر کس از من بوسیله آنها سئوال کند درخواستش را رد نخواهم کرد. و چگونه رد کنم دعای کسی را که مرا به حبیب من و برگزیده من و ولی من و حجت و روح و نور و نشانه، و باب و رحمت و وجه و نعمتم می خواند رد کنم. آگاه باشید که من آنها را از نور عظمت خود خلق کردم، و آنها را اهل کرامت و ولایت خود قرار دادم، پس هر کس مرا به آنها بخواند در حالی که عارف به حق و مقام آنها باشد، اجابت دعایش را بر خود واجب نمودم. و این اجابت نزد من حق است).[۷] ۸- تمسک به قرآن: امام (ع) در تفسیر خودشان بعد از کلام مفصلی در فضیلت قرآن فرمودند: آیا می دانید متمسک به قرآن چه کسی است که با تمسکش به ایم مقام و شرف عظیم نائل می شود ؟ (خود حضرت ادامه دارند) متمسک به قرآن کسی است که قرآن و تأویل آنرا از ما اهل بیت (ع) توسط سفیران ما به سوی شیعیانمان دریافت کند، نه از آراء و نظریات مخالفان و مجادله کنندگان، و قیاس های انسان های فاسق.[۸] ۹- حاملان قرآن: (حاملان قرآن کسانی هستند که رحمت خداوند شامل حال آنها شده و لباس نور خدا برتن دارند و معلم کلام الهی اند، و نزدیکان و مقربان نزد خدا هستند. کسی که آنها را دوست بدارد خدا را دوست داشته و آن کس که دشمن آنها باشد با خدا دشمنی کرده است. خداوند از شنونده قرآن گرفتاری دنیا و از قاری آن گرفتاریهای آخرت را دفع می کند. و به آن خدائی که جان محمد (ص) به دست اوست برای شنونده آیه ای از کتاب الهی در حالی که معتقد باشد اجرای عظیم تر از کسی دارد که در راه خدا گنجینه ای از طلا صدقه بدهد. و برای قاری و خواننده آیه ای از کتاب الهی در حالی که معتقد باشد اجری است برتر از پائین تر از عرش تا مرکز زمین)[۹] ۱۰- تواضع در برابر برادران دینی: آشنا ترین مردم به حقوق برادرانشان و قوی ترین قضاوت برای آن کسانی هستند که از نظر شأن و مقام در نزد خدا برترین هستند. و کسی که در دنیا برابر برادرانش متواضع باشد نزد خدا از صدیقان خواهد بود و از شیعیان علی (ع) محسوب خواهد شد.[۱۰] ۱۱- محبت به نیکان: محبت نیکان نسبت به نیکان اجر و پاداش برای نیکان است، و دوستی بدکاران نسبت به نیکان برای خوبان فضیلت است. و کینه بدان نسبت به نیکان زینت برای خوبان است، و کینه نیکان در مقابل بدان خواری برای بدان خواهد بود.[۱۱] ۱۲- حب و بغض در راه خدا: امام (ع) از رسول خدا (ص) خطاب به یکی از اصحابش فرمودند: (ای بنده خدا در راه خدا دوست بدار و در راه خدا دشمن بدار، ولایت را در راه خداوند بپذیر و دشمنی و عداوت را در راه خدا، زیرا به ولایت خداوند نخواهی رسید مگر از این راه، و هیچ کس طعم ایمان را نخواهد چشید- گر چه نماز و روزه اش زیاد باشد- مگر اینکه چنین باشد. و برادری شما در دنیا بر اساس همین ولایت است. که بر اساس آن با هم دوستی می کنید و بر اساس آن با دشمنان دشمنی می نمائید. و آن مسئله بی نیاز نمی کند آنها را از جانب خداوند چیزی را، آن مرد پرسید، ای رسول خدا (ص) چگونه بدانم که به چه صورت در راه خدا دوستی می کنم و یا در راه خدا دشمنی می نمایم، و چگونه بشناسم که چه کسی ولی خداست تا ولایتش را بپذیرم و چه کسی دشمن خداست تا با او دشمنی کنم؟ رسول خدا (ص) به علی (ع) اشاره فرمودند و گفتند: آیا ایشان را می بینی؟ مرد گفت: آری پیامبر (ص) فرمودند: ولی و دوست این مرد، ولی خداست. ولایتش را بپذیر، و دشمن ایشان دشمن خداست، با او دشمنی کن دوست دوست این انسان باش اگر چه قاتل پدر تو و یا فرزند تو باشد. و دشمن دشمن ایشان باش اگر چه پدر یا فرزند تو باشد).[۱۲] ۱۳- دفاع از مؤمنان: (کسی که وارد جلسه ای شود که در آن شخص سگ صفتی است که به آبروی برادر و یا برادران مؤمن غایبی حمله کرده است. که مقام آن ها را پائین بیاورد، و این فرد از برادر مؤمنش دفاع کند و با گوینده مخالف نماید و از آبروی برادر غایبش دفاع نماید. خداوند به عوض این کار او فرشتگان را در بیت المعمور جمع می کند که برای او حج انجام دهند. در حالی که این فرشتگان در سمت و ناحیه فرشتگان آسمان ها و کرسی و عرش و فرشتگان حجاب ها هستند، پس هر کدام از آنها در محضر خداوند او را مدح می کند و به او نزدیک می شوند و ستایش می کنند. و از خداوند برای او بزرگی و جلال را درخواست می نمایند. خداوند در پاسخ آنها می فرماید، اما من به عدد هر کدام از شما فرشتگان که او را ستایش کردید برای او درجه و مقام و قصر در بهشت و بستانها و درختان از آنچه که خود می خواهم و علم مخلوقات به آن نمی رسد قرار می دهم.[۱۳] ۱۴- دوری از طلب ریاست: امام (ع) ضمن نامه ای که به یکی از اصحابش میفرمایند: (از افشارگری و طلب ریاست بپرهیز، زیرا هر دو ترا به هلاکت می اندازند).[۱۴] ۱۵- علامتهای مؤمن: (علامتهای مؤمن پنج چیز است (که شیعه با آنها شناخته می شود). نمازهای پنجاه و یک رکعت (واجب، نافله) زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک سائیدن (سجده های طولانی) و در نماز، بسم الله الرحمن الرحیم را بلند خواندن)[۱۵] ۱۶- زاهد کیست ؟ از حضرت پرسیدند: زاهد در دنیا کیست ؟ فرمودند: زاهد واقعی کسی است که از حلال دنیا از ترس حساب قیامت دست می کشد، و حرام دنیا را از ترس عقاب آن ترک می کند.[۱۶] ۱۷- معنای واقعی حیات: امام (ع) از امام سجاد (ع) در تفسیر آیه (ولکن فی القصاص حیاه) نقل می فرمایند که: حضرت فرمودند معنای آیه اینست که ای امت محمد (ص) در مسئله قصاص زندگی و حیات وجود دارد زیرا کسی که اقدام به کشتن کسی می کند و می داند که قصاص می شود. از کشتن دست نگه می دارد و این موجب ادامه زندگی کسی خواهد بود که قصد کشتن او اقدام شده بود. و همچنین این مسئله باعث ادامه زندگی قائل می شود که قصد کشتن دیگری داشت. و زندگی برای دیگر مردم، زیرا موقعی که مردم مطمئن باشند که قصاص واجب است، جسارت برکشتن کسی پیدا نمی کنند چون از قصاص می ترسند (یا اولی الالباب) ای صاحبان عقل و خرد (باشد که پرهیزگار شوید). سپس حضرت فرمودند: ای بندگان خدا این قصاص کشتن شماست برای کسی که در دنیا کسی را کشته اید و روحش را فنا کرده اید. آیا شما را آگاه کنم به چیزی بزرگتر از این کشتن، و آنچه که خداوند بر قاتل آن واجب فرموده، چیزی را که بزرگتر از این قصاص است؟ گفتند: آری ای فرزند رسول خدا (ص) فرمود: بزرگتر از این قتل، آن است که انسانی را آنطور بکشد که قابل جبران نباشد و زندگی بعد از آن مطرح نشود. پرسیدند: این چه نوع قتلی است؟ فرمودند: انسانی را از نبوت پیامبر (ص) و ولایت علی بن ابیطالب (ص) گمراه کند، و او را براهی غیر از راه خدا بکشاند و به تبعیت از راههای دشمنان علی (ع) و دشمنان امامت حضرت بفریبد. و به راهی فریب دهد که علی (ع) را از حق او دور کند و فضایل حضرت را منکر شود، و برایش مهم نباشد که آنچه شایسته تعظیم علی (ع) است اداء کند. این همان کشتنی است که نتیجه اش جاودانه شدن مقتول در آتش جهنم تا ابد خواهد شد. و جزاء قاتل هم جاودانگی در آتش جهنم میباشد).[۱۷] ۱۸- عمل صالح: امام (ع) در تفسیر آیه (و عملوا الصالحات) فرمودند: مقصود اینست که همه واجبات را بعد از اعتقاد به توحید و نبوت و امامت انجام دادن. و سپس فرمودند: بزرگترین واجبات دو مسئله است. اداء حق برادران دینی در راه خدا و تقیه در برابر دشمنان خداوند عزوجل).[۱۸] ۱۹- صراط مستقیم: (در تفسیر (اهدنا الصراط المستقیم) می فرمایند: خدایا توفیق هدایت را که بوسیله آن در گذشته روزگارمان اطاعتت کردیم ادامه بده تا اینکه همچنان در آینده عمرمان اطاعت کنیم. و صراط مستقیم دو صراط است، صراطی در دنیا و صراطی در آخرت. اما صراط مستقیم در دنیا آنست که از غلو و زیاده روی دور باشد و از کوتاهی و تقصیر بالاتر باشد، و راهی بر مبنای استقامت که به سوی هیچ باطلی میل نکند. اما راه آخرت راه مؤمنان به سوی بهشت است که آن راه مستقیم است که هرگز مؤمنان از بهشت به سوی آتش و نه غیر از آن، و غیر از بهشت منحرف نخواهند شد. سپس امام (ع) از بیانات امام صادق (ع) در معنای همین آیه نقل می فرمایند که امام صادق (ع) فرمودند: یعنی ما را ارشاد کن به راه مستقیم. و راهنمائی کن به راهی که ما را به محبت تو برساند، و به دین تو متصل کند. و مانع باشد از اینکه از هواهای به نفس خودمان پیروی کنیم و به سختی بیفتیم، و یا از آراء خودمان تبعیت کنیم و به هلاکت برسیم).[۱۹] ۲۰- مقام اهل بیت (ع): شخصی به نام حسن بن سلیمان نقل می کند که نوشته ای را به خط مولایمان ابو محمد عسکری (ع) یافته است به این مضمون: پناه می برم از گروهی که محکمات کتاب الهی را حذف کردند و خداوند رب الارباب و پیامبر (ص) و ساقی کوثر را درتوقفگاه های حساب و قیامت و گرفتاری عظیم آن و نعمت های خانه ثواب را فراموش کردند. پس ما اهل البیت (ع) مقام برتر جامعه هستیم و در بین ماست نبوت و ولایت و کرم و بزرگواری، و ما نور هدایت و ریسمان محکم الهی هستیم، و پیامبران از انوار ما بهره می گیرند، و دنبال آثار ما حرکت می کنند. و بزودی حجت خداوند بر مخلوقات با ششمیر آخته برای اظهار خق آشکار می شود. و این خط حس بن علی بن محمد بن … الحسین بن علی (ع) امیر المؤمنین است).[۲۰] ۲۱- گفتار نیکو با مردم: (امام (ع) در تفسیر آیه (و قولو اللناس حسنا) فرمودند: با همه مردم چه مؤمن و چه مخالف با زیبائی سخن بگوئید. اما انسان های مؤمن در مقابل گفتار زیبا چهره هاشان زیبا و باز می شود، و اما مخالفان را با مدارا صحبت کنید که آنها را جذب ایمان نمائید. با این ترتیب شر آنها نسبت به شما و مؤمنان پوشیده می شود. سپس امام (ع) فرمودند: مدارای با دشمنان خدا برترین صدقه انسان برای خود و برادرانش است).[۲۱] ادامه دارد … پی نوشت ها: [۱]- مدرک الوسایل جلد ۱۱ صفحه ۱۸۴ [۲]- مستدرک جلد ۳ صفحه ۵۵ [۳]- مستدرک الوسایل جلد ۱۲ صفحه ۲۵۹ [۴]- مستدرک الوسایل جلد ۳ صفحه ۶۴ [۵]- کافی جلد ۷ صفحه ۱۵ [۶]- وسایل الشیعه جلد ۱ صفحه ۳۹۷ [۷]- وسایل الشیعه جلد ۷ صفحه ۱۰۳ [۸]- وسایل الشیعه جلد ۲۷ صفحه ۲۰۱ [۹]- وسایل الشیعه جلد ۶ صفحه ۱۷۵ [۱۰]- بحار الانوار جلد ۴۱ صفحه ۵۵ [۱۱]- مستدرک الوسایل جلد ۱۲ صفحه ۲۲۰ [۱۲]- وسایل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۷۸ [۱۳]- مستدرک الوسائل جلد ۹ صفحه ۱۳۱ [۱۴]- مستدرک الوسایل جلد ۱۱ صفحه ۳۸۳ [۱۵]- تهذیب جلد ۶ صفحه ۵۲ [۱۶]- وسایل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۱۶ [۱۷]- بحار الانوار جلد ۶۹ صفحه ۲۲۰ و ۲۲۱ [۱۸]- وسایل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۲۲۱ [۱۹]- بحار الانوار جلد ۲۴ صفحه ۱۰ [۲۰]- بحار الانوار جلد ۲۶ صفحه ۲۶۴ [۲۱]- مستدرک الوسایل الشیعه جلد ۱۲ صفحه ۲۶۱