حضرت الیاس علیه السلام

محمد حسین طبسی الیاس به زبان عِبْری، ایلیاء می باشد و سین آن تصرف زبان یونانی است که به اصطلاح آنان در زبان عربی مشهور گشته؛ چنان که یونس هم یوناء است و سین آن یونانی است و در بعضی اخبار به همان لهجه عبری ایلیاء نیز مذکور است... الیاس علیه السلام منادی توحید و تقوا «وَ زَکَرِیا وَ یحْیی وَ عِیسَی وَ اِلْیاسَ کُلٌ مِنَ الصَّالِحِینَ»؛(۱) «و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس، همه از صالحان بودند.» «وَ اِنَّ اِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ اِذْ قَالَ لِقَومِهِ اَلَا تَتَّقُونَ اَتَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ اَحْسَنَ الْخَالِقِینَ اللَّهَ رَبَّکُمْ وَ رَبَّ آبَائِکُمُ الْاَوَّلِینَ فَکَذَّبُوهُ فَاِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ اِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ وَ تَرَکْنَا عَلَیهِ فِی الْآخِرِینَ سَلَامٌ عَلَی أِلْ یاسِینَ اِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ اِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ»؛ (۲) «و الیاس از رسولان [ما] بود. [به خاطر بیاور] هنگامی که به قومش گفت: آیا تقوا پیشه نمی کنید؟ آیا بتِ بعل را می خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می سازید؟ خدایی که پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. اما آنها او را تکذیب کردند؛ ولی به یقین همگی [در دادگاه عدل الهی] احضار می شوند، مگر بندگان مخلص خدا. ما نام نیک او را در میان امتهای بعد باقی گذاشتیم. سلام بر الیاسین! ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم. او از بندگان مؤمن ماست.» اسم الیاس الیاس اسم عَلَم و غیر عربی می باشد. (۳) علامه شعرانی پیرامون نام وی می گوید: «الیاس به زبان عِبْری، ایلیاء می باشد و سین آن تصرف زبان یونانی است که به اصطلاح آنان در زبان عربی مشهور گشته؛ چنان که یونس هم یوناء است و سین آن یونانی است و در بعضی اخبار به همان لهجه عبری ایلیاء نیز مذکور است.» (۴) در نقلی آمده: «شش تن از انبیایی که نامشان در قرآن آمده، دو نام دارند: محمد و احمد، ابراهیم و ابراهام، یعقوب و اسرائیل، یونس و ذوالنون، الیاس و الیاسین، و عیسی و مسیح.» (۵) در تورات نیز نام وی ایلیاء ثبت شده است. (۶) دودمان الیاس علیه السلام پیرامون پدر و اجداد حضرت الیاس علیه السلام نظرات گوناگونی مطرح شده است که به نظر مشهور اشاره می شود: وی از ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام می باشد؛ چنان که آیه قرآن این مطلب را تأیید می کند: «وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا ءاتَینَاها اِبْراهِیمَ عَلَی قَوْمِهِ... وَ مِنْ ذِرِیتِهِ... وَ زَکَرِیا وَ یحْیی وَ عِیسَی و اِلْیاسَ.» (۷) علامه مجلسی می گوید: «ابن عباس و اکثر مفسرین بر این باورند که الیاس از انبیاء بنی اسرائیل و از اولاد هارون بن عمران می باشد.» (۸) ویژگیهای الیاس علیه السلام وی دارای ویژگیهای برجسته ای بوده است؛ از جمله وی بسیار فصیح و بلیغ بوده (۹) و توانایی هفتاد پیامبر را داشته و در شدت و قوت همانند موسی علیه السلام بوده (۱۰) و همانند بعضی از انبیاء در دست راست خویش انگشتر به دست می کرده است. (۱۱) سیمای الیاس علیه السلام در قرآن نام او فقط دو مرتبه در قرآن کریم در آیه ۸۵ سوره انعام و آیات ۱۲۳ تا ۱۳۲ سوره صافات ذکر شده است. ویژگیهای الیاس علیه السلام در قرآن به ترتیب ذیل می باشد: ۱٫ از ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام بوده؛ ۲٫ از هدایت ویژه خداوند برخوردار شده؛ ۳٫ علاوه بر مقام نبوت و رسالت، در زهد و بی اعتنایی نسبت به دنیا نمونه بوده؛ (۱۲) ۴٫ دارای کتاب بوده؛ ۵٫ دارای منصب قضاوت بوده؛ ۶٫ دارای مقام نبوت بوده؛ ۷٫ یکی از عبادت کنندگان بوده؛ ۸٫ سلام خداوند و ملائکه و انس و جن بر الیاس علیه السلام تعلق گرفته است. (۱۳) الیاس علیه السلام کیست؟ در میان نظرات گوناگون که الیاس علیه السلام را الیسع، (۱۴) ادریس (۱۵) یا ذوالکفل علیهم السلام (۱۶) دانسته اند، طبق ظاهر قرآن و نصوص متقن تاریخی، الیاس همان ایلیاء بوده و پیامبری غیر از پیامبران یاد شده می باشد. پیامبری الیاس علیه السلام وی یکی از انبیاء بنی اسرائیل بعد از زمان یوشع علیه السلام می باشد (۱۷) که بر اهل «بَک» لبنان مبعوث شد. (۱۸) «آخاب» پادشاه خونخوار بنی اسرائیل بود که الیاس علیه السلام در زمان این پادشاه مبعوث شد. در باره این پادشاه چنین گفته اند: «آخاب هفتمین پادشاه بنی اسرائیل می باشد که ۸۷۴ سال قبل از میلاد مسیح به جای پدر خود به پادشاهی رسید و مدت ۲۲ سال سلطنت کرد. تاریخِ هیچ یک از سلاطین یهود مثل تاریخ آخاب حزن انگیز نیست. همسرش «ایزابل» دختر «اتباعل» پادشاه بت پرست مغرور و متکبر و غیور «صور» لبنان بود و از آثار وی پرستش «بعل» و «عشتاروت» در بنی اسرائیل بود. بدین خاطر، خانه ای برای «بعل» و «عشتاروت» در «سامره» بنا کرده، تمثال آن دو بت را در آنجا بنا نهاده و بدین ترتیب، بت پرستی و شرارت رواج کلی یافته و پیغمبران خدا کشته شده، پرستش خدای حقیقی ممنوع شد.» (۱۹) در این دوران که بت پرستی و شرک رواج یافت و مردم نذورات خود را در این معابد قرار می دادند و چیزی جز ظواهر تورات باقی نمانده بود، حضرت الیاس علیه السلام مبعوث شد و با پرستش بت «بعل» توسط مردم آن منطقه مخالفت کرد (۲۰)و خطاب به قوم خود فرمود: «اَلاَ تَتَّقُونَ»؛ (۲۱) «آیا تقوا پیشه نمی کنید.» «اَتَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ اَحْسَنَ الْخَالِقِینَ اللَّهَ رَبَّکُمْ وَ رَبَّ آبَائِکُمُ الاَْوَّلِینَ»؛ (۲۲) «بهترین پروردگار را رها کرده و به سوی بَعل روی آورده اید، خداوند پروردگار شما و پدرانتان است.» برخی از آیه فوق چنین استفاده کرده اند که قوم الیاس علیه السلام مدت زیادی را در شرک و پرستش بت «بعل: سپری کرده بودند؛ چرا که الیاس علیه السلام به آنها گفت که خداوند رب شما و پدرانتان است و این تذکری بر اشتباه بودن پرستش پدران آنان می باشد. (۲۳) مبارزه الیاس علیه السلام با بت «بَعْل» همان گونه که در عصر برخی از پیغمبران همانند حضرت نوح علیه السلام بتهایی به نام «ودّ، سواع، یغوث، یعوق و نسر» مورد پرستش بت پرستان بود، در عصر حضرت الیاس علیه السلام نیز بتی به نام «بَعْل» مورد پرستش بوده است. (۲۴)«بعل» اسم کنعانی است و معنای آن «رب العهد»، یعنی صاحب عهد می باشد. (۲۵) مرحوم بحرانی به نقل از علی بن ابراهیم در تفسیر خود می نویسد: «قوم الیاس علیه السلام بتی به نام «بعل» را می پرستیدند.» بعد، روایتی نقل می کند که در آن «بعل» به معنای رب به کار رفته است. (۲۶) در اینکه «بعل» سَمبُل و بتی برای پرستش بوده، هیچ شکی نیست؛ ولی اختلافی که در این میان مطرح است، در باره واقعیت آن می باشد که آن «بعل» چه بوده است. برخی آن را یک بت سنگی می دانند. (۲۷) برخی دیگر می گویند: «بعل» بتی است که از طلا درست شده و طول آن بیست ذراع بوده و چهار طرف داشته است که مردم به آن احترام گذاشته، پرستش می کردند؛ به حدی که چهار صد خادم و نگهبان داشته است. شیطان داخل آن می رفته و شریعت باطل را به مردم القاء می کرده و آنها را گمراه می کرده است؛ بدین صورت که خادمان آ ن بت، صدای شیطان را می شنیده و آن را حفظ کرده و به مردم «بک» لبنان یاد می داده اند؛ لذا به این منطقه «بعلبک» می گویند. (۲۸) برخی دیگر می گویند: «بعل» نام زنی بود که مردم او را عبادت می کردند. (۲۹) الیسع علیه السلام دستیار الیاس علیه السلام نقل شده که در مدت پیامبری الیاس علیه السلام، الیسع علیه السلام دستیار وی بوده (۳۰) و همو بوده که از طرف الیاس علیه السلام نزد «آخاب» رفته و او را به پرستش خداوند دعوت کرده است. (۳۱) همان گونه که الیاس علیه السلام «آخاب» را از شرک و بت پرستی بر حذر می داشت، همواره مردم را نیز به این مهم دعوت می کرد؛ ولی قوم الیاس علیه السلام با وی مخالفت کرده، او را تکذیب می کردند؛ چنان که قرآن کریم در این باره می فرماید: «فَکَذَّبُوهُ فَاِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ»؛ (۳۲) «اما آنها او را تکذیب کردند، پس همگی احضار می شوند.» نقل شده است: وقتی الیاس علیه السلام بر قوم خود به خاطر عدم پرستش خداوند غضب کرد، از خداوند طلب کرد که هفت سال بر قوم او باران نفرستد. پس دعای الیاس علیه السلام مستجاب شد و قحطی و گرسنگی و مرگ و میر میان آنان بسیار شد، قوم الیاس علیه السلام به خود آمده و به نشانه ندامت و پشیمانی نزد الیاس علیه السلام رفته و طلب بخشش کرده، از او خواستند که از خداوند درخواست باران کند. چون شب شد، الیاس علیه السلام به مناجات ایستاد و دعا کرد و به الیسع علیه السلام گفت: به اطراف آسمان بنگر! الیسع علیه السلام گفت: ابری می بینم که بلند می شود. الیاس علیه السلام گفت: بشارت باد تو را که باران می آید.(۳۳) پایان پیامبری زمانی که مبارزات الیاس علیه السلام با شرک و ظلم شدت گرفت، «ایزابل» همسر «آخاب» الیاس علیه السلام را به خروج از حکومت «آخاب» متهم کرد و او را نزد پادشاه، مخالف و شورشی جلوه داد و بدین ترتیب، دستور دستگیری و قتل وی از طرف «آخاب» صادر شد. وی نیز به دستور خداوند روانه کوهها و بیابانها شد. (۳۴) طبق نقلی، الیاس علیه السلام به غاری در کوه «قاسیون» واقع در دمشق پناه برد و ۱۰ سال در آنجا پنهان بود. (۳۵) علامه مجلسی می نویسد: «زمانی که پیامبری الیاس علیه السلام به پایان رسید، خداوند به الیاس علیه السلام بال داد و لباس نور بر او پوشانید و او را به آسمان برد و الیاس علیه السلام عبای خود را از آسمان برای الیسع علیه السلام به زیر انداخت و حق تعالی الیسع علیه السلام را به پیامبری برگزید (۳۶) و وحی به سوی او فرستاد و او را تقویت کرد.»(۳۷) ثعالبی می گوید: «عبایی که الیاس علیه السلام از آسمان برای الیسع علیه السلام فرو فرستاد، علامت و نشانه ای بر پیامبری الیسع علیه السلام می باشد.» (۳۸) و بدین ترتیب، الیسع علیه السلام بعد از وی به پیامبری رسید. (۳۹) نقل شده که پس از بالا رفتن الیاس علیه السلام به آسمان و شروع پیامبری الیسع علیه السلام، اوضاع حکومت «آخاب» دگرگون شد و پادشاه دیگری با وی جنگ و ستیز کرد و او و همسرش را کشت و بر اوضاع مسلط گردید. (۴۰)برخی دیگر کیفیت غیبت الیاس علیه السلام را این گونه بیان کرده اند: «روزی الیاس علیه السلام همراه دستیارش الیسع علیه السلام، رودخانه اردن را شکافت و به آن وارد شد و سپس سوار بر ابر گردید و غایب شد.» (۴۱) زنده بودن الیاس علیه السلام افسانه یا حقیقت؟ مشهور معتقد به زنده بودن الیاس می باشند. البته، مدارک و شواهدی که به گونه ای بر زنده بودن الیاس نبی علیه السلام دلالت دارند، (۴۲) خدشه دار و بعضاً دروغ و سست و بی پایه و اساس می باشند. با این حال، مقدس اردبیلی زمانی که بر اثبات غیبت حضرت مهدی علیه السلام دلائلی اقامه می کند، یکی از آنها را غیبت عیسی و خضر و الیاس علیهم السلام می داند و ادعای اتفاق بر غیبت آنها می کند. (۴۳) آنچه می توان به عنوان یکی از ریشه های پیدایش این نظریه (زنده بودن الیاس علیه السلام) بیان کرد، پنهان شدن وی از دست «آخاب» در کوه به مدت ۱۰ سال می باشد که این مدت نیز به جاودانه بودن عمر وی ربطی ندارد؛ چرا که پس از آن به قوم خویش باز گشت و آنچه که ثابت است، همین مطلب می باشد؛ لذا بعضی از علماء برای امکان غیبت حضرت مهدی علیه السلام به غیبت ده ساله حضرت الیاس علیه السلام استناد کرده اند. (۴۴) با این وصف، آنچه که اصل و روند طبیعی بشر می باشد، این است که تمامی انسانها از پل مرگ عبور می کنند، مگر موارد خاص که این موارد خاص و استثناء همانند حضرت عیسی علیه السلام باید با مدارک و شواهدی متقن اثبات شود؛ در حالی که اثبات زنده بودن حضرت الیاس علیه السلام امری بسیار مشکل می باشد. کتاب الیاس علیه السلام از ظاهر آیه شریفه «وَ ءاتَینَاهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ» (۴۵) چنین برداشت می شود که الیاس علیه السلام دارای کتاب بوده است؛ اما در کتب تاریخی چنین آمده: انبیاء بنی اسرائیل که همانند الیاس علیه السلام بعد از حضرت موسی علیه السلام مبعوث شده اند، برای زنده کردن تورات آمده بودند و کتاب جدیدی بر آنها نازل نشد و فقط نقش آنها زنده کردن احکامی که از تورات تعطیل شده بود، می باشد. (۴۶) همچنین گفته شده: الیاس نبی علیه السلام صاحب کتاب نبود؛ زیرا به هیچ وجه خبری از نویسندگی او، به جز نامه ای که به «یهورام» پادشاه یهودا نوشت، نیست. (۴۷) اما با توجه به ظاهر آیه یاد شده، الیاس نبی علیه السلام دارای کتاب بوده و اصل کتاب داشتن وی قابل انکار نیست. آنچه که مورد بحث است، محتوای کتاب می باشد که آیا این کتاب سَمبُل و نشانه شریعت جدید است و یا یک سری احکامی که در راستای زنده کردن تورات بوده، می باشد؛ چنان که این معنا را ظاهر آیه ۸۷ سوره بقره تأیید می کند: «وَ لَقَدْ آتَینَا مُوسَی الْکِتَابَ وَ قَفَّینا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ»؛ «ما به موسی کتاب دادیم و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم.» مثلاً صحیفه هایی از آسمان برای وی نازل می شده، همانند حضرت ادریس علیه السلام و شیث علیه السلام و... و به تناسب موقعیت، احکام تورات را تبلیغ می کردند و به این نحو تورات را زنده می کردند. (۴۸) با این بیانات، ظاهراً گزینه دوم صحیح به نظر می رسد. بنابراین، اختلافی بین ظاهر آیه و کلام مورخین وجود نخواهد داشت. معجزات الیاس علیه السلام نقل شده که کوهها و درندگان، و سایر موجودات در اختیار و تحت فرمان وی بوده است و خداوند، توانایی هفتاد پیغمبر را به وی عطا کرده بود و در ثابت قدم بودن در عقیده و در پایداری از حق و ایستادگی در برابر باطل همانند موسی علیه السلام بود. (۴۹) یکی از معجزات الیاس نبی علیه السلام راه رفتن روی آب می باشد و این معجزه را نیز حضرت مهدی علیه السلام برای اثبات امامت خویش به مردم و منکرین نشان خواهد داد؛ چنان که نقل شده است: «زمان ظهور امام زمان علیه السلام شخصی از ماوراء النهر می آید و از آن حضرت معجزه الیاس علیه السلام را طلب می کند. امام آیه «وَ مَنْ یتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (۵۰) را تلاوت کرده و بر روی آب دجله رفته، هیچ جای بدن ایشان خیس نمی شود.» (۵۱) قدمگاه الیاس علیه السلام علی بن عاصم کوفی می گوید: «بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم. ایشان فرمود: به زیر پایت بنگر و به آنچه که بر آن پا نهادی دقت کن؛ زیرا آن فرشی است که بسیاری از پیامبران و مرسلین و ائمه بر روی آن نشسته اند. سپس فرمود: نزدیک تر بیا! عاصم می گوید: وقتی که نزدیک امام شدم، دست شریفشان را بر صورتم نهاد و قدرت بینایی عالَم دیگر را یافتم و دیدم بر آن فرش اثری از جای پا و نقشهایی است. فرمود: این اثر پای حضرت آدم علیه السلام است و این مکان نشستن ایشان می باشد. اینجا جای اثر هابیل علیه السلام و اینجا اثر شیث علیه السلام و اینجا جای اثر دانیال و الیسع و الیاس علیهم السلام و... می باشد.» (۵۲) ابن بطوطه نیز در سفرهای خود مکانها و قدمگاههایی که به خضر و الیاس علیهما السلام نسبت داده شده است را به تفصیل ذکر می کند. (۵۳) مناجات الیاس علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام مفضل بن عمر می گوید: «همراه عده ای به خانه امام صادق علیه السلام رفتیم و خواستیم اجازه ورود بگیریم که صدایی از داخل خانه امام شنیدیم که عربی نبود. گمان کردیم به زبان سریانی می باشد و بعد صدای گریه امام را شنیدیم و ما نیز به گریه امام، گریستیم. سپس خادم امام آمد و اجازه ورود داد. نزد امام رفتیم و آنچه را که شنیدیم، بازگو کردیم. امام فرمود: درست است، یاد الیاس نبی علیه السلام کردم. وی از عُبّاد انبیاء بنی اسرائیل می باشد و آنچه را که الیاس علیه السلام در سجده هایش با خدا زمزمه می کرد، گفتم که به زبان سریانی بود. به خدا قسم! تا به حال هیچ قسّی و جاثلیقی (۵۴) به فصاحت زبان الیاس علیه السلام نبوده است. سپس امام مناجات الیاس علیه السلام را به زبان عربی برای ما بازگو کرد و فرمود: الیاس علیه السلام در سجده هایش با خدای خود چنین مناجات می کرد: «اَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ اَظْمَأْتُ لَکَ هَوَاجِرِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ عَفَّرْتُ لَکَ فِی التُّرَابِ وَجْهِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدِ اجْتَنَبْتُ لَکَ الْمَعَاصِی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی وَ قَدْ أَسْهَرْتُ لَکَ لَیلِی؛ (۵۵) آیا مرا عذاب می کنی، در حالی که ممتازترین چیزهای خود را تشنه [و شیفته] تو ساخته ام! آیا مرا عذاب می کنی، در حالی که صورتم را برای تو در خاک نهاده ام! آیا مرا عذاب می کنی، در حالی که برای تو از گناهان دوری کرده ام! آیا مرا عذاب می کنی، در حالی که شبم را برای تو بیدار بوده ام!» سپس به الیاس علیه السلام وحی شد که سرت را بردار! من تو را عذاب نمی کنم. الیاس علیه السلام به خداوند گفت: اگر مرا عذاب کردی چه؟ مگر من عبد و تو رب نیستی؟ خداوند به وی وحی فرستاد که سرت را بردار! من تو را عذاب نمی کنم و خلف وعده نیز نخواهم کرد.» مراد از «سلام علی الیاسین» یکی از آیاتی که میان مفسرین بحث و گفتگوی فراوانی پیرامون آن شده است، آیه یاد شده (صافات/۱۳۰) می باشد که مراد از الیاسین چیست؟ عده ای از مفسرین از جمله کلبی و ابن عباس آیه را «آل یاسین» (یعنی اهل بیت پیامبرعلیهم السلام) قرائت کرده اند و عده ای از محدثین بنام اهل سنت از جمله ابن ابی حاتم، طبرانی، ابن مردویه و سیوطی (۵۶)و از علماء شیعه، علی بن ابراهیم قمی، فیض کاشانی و علامه بحرانی (۵۷) آن را نقل و قبول کرده اند. همان گونه که بیان شد، مراد از آل یاسین، اهل بیت پیغمبرعلیهم السلام می باشد، ولی زمخشری و فخر رازی آل یاسین را این گونه تفسیر می کنند: «یاسین پدر الیاس علیه السلام بوده که لفظ آل به آن اضافه شده است.» (۵۸) عده دیگری از مفسرین آن را یکی دیگر از نامهای الیاس علیه السلام می دانند، همانند میکایل و میکائیل، جبریل و جبرئیل. (۵۹) برخی دیگر مراد از آیه را قوم و پیروان الیاس علیه السلام می دانند. (۶۰) نقد و بررسی در نقد کلام کسانی که الیاسین را قوم و پیروان حضرت الیاس علیه السلام تفسیر کرده اند، گفته شده است: سلام در قرآن مختص معصومین می باشد و در هیچ کجای قرآن به پیروان معصومین سلام نشده است. (۶۱) برخی از متأخرین برای اثبات اینکه الیاسین همان حضرت الیاس علیه السلام می باشد، چنین گفته اند: ۱٫ به دلیل اینکه بعد از آیه «سلام علی الیاسین» به فاصله یک آیه می فرماید: «اِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ»، بازگشت ضمیر مفرد به الیاسین، دلیل بر این مطلب است که او یک نفر بیشتر نبوده که همان الیاس علیه السلام می باشد. ۲٫ دلیل دیگر اینکه آیات چهارگانه ای که در پایان ماجرای الیاس علیه السلام آمده، عیناً همان آیاتی است که در پایان داستان نوح و ابراهیم و موسی و هارون علیهم السلام آمده است و هنگامی که این آیات را کنار هم قرار می دهیم، در می یابیم سلامی که از سوی خداوند در این آیات ذکر شده، به همان پیامبری است که در صدر سخن آمده است. بنابراین، در آیه مورد بحث هم سلام بر الیاس خواهد بود. (۶۲) کلام زمخشری و فخر رازی نیز صِرف ادعاست و شاهدی بر آن وجود ندارد. پیرامون آل یاسین باید گفت: در کتب حدیثی و تفسیری معتبر شیعه و اهل سنّت، حدیثی با سندهای گوناگون منعکس شده است و در آن به جای الیاسین، آل یاسین قرائت شده و به آل محمدصلی الله علیه وآله تفسیر شده است. (۶۳) علامه مجلسی بعد از ذکر اختلافات در آل یاسین می فرماید: «ظاهراً بر چنین قرائت و روایتی اتفاق نظر وجود دارد، ولی بعضی به خاطر تعصبات نادرست این احتمال را (آل یاسین) با اینکه مطابق روایات می باشد، مرجوح و نادرست می دانند.» (۶۴) نتیجه با بیانات گذشته آشکار شد که آنچه ظاهراً صحیح به نظر می رسد، این است که الیاسین نام دیگر الیاس علیه السلام می باشد. درباره قرائت آل یاسین نیز باید گفت: با اینکه بعضی از اسناد روایات قابل خدشه می باشد، با این حال برخی از معاصرین برای حل این مشکل دو راهکار ارائه داده اند: اول اینکه چون روایات خلاف ظاهر قرآن می باشد، آنها را کنار گذاریم و دیگر اینکه بگوییم این روایات بیانگر بطن آیه می باشد. (۶۵) که در این صورت اختلافی وجود نخواهد داشت. پی نوشت : ۱) انعام / ۸۵٫ ۲) صافات / ۱۲۳ - ۱۳۲٫ ۳) قاموس المحیط، فیروز آبادی، ج ۲، ص ۲۰۵٫ ۴) نشر طوبی، ابوالحسن شعرانی، ج ۱، ص ۳۳٫ ۵) الجامع فی العلل و معرفه الرجال، ج ۲، ص ۲۴۴؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۰۷ و ۲۰۸؛ انوار التنزیل، بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۹٫ ۶) قاموس کتاب مقدس، هاکس، ص ۱۴۴؛ تفسیر الوسیط للقرآن الکریم، طنطاوی، ج ۵، ص ۱۲۰٫ ۷) انعام / ۸۳ - ۸۵٫ ر. ک: تفسیر موضوعی قرآن کریم، آیه الله جوادی آملی، ج ۷، ص ۲۷۴٫ ۸) مرآه العقول، ج ۳، ص ۲۸٫ ۹) اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۸٫ ۱۰) حاشیه الصاوی علی تفسیر الجلالین، ج ۳، ص ۳۲۳٫ ۱۱) مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۴۸٫ ۱۲) تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۳۳۰؛ تفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۶۵٫ ۱۳) تفسیر المنیر، وهبه الزحیلی، ج ۲۳، ص ۱۳۵٫ ۱۴) تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۳۳٫ ۱۵) صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۳۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۴، ص ۱۳۳۶؛ تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۰۷٫ ۱۶) العین فی اللغه، ج ۳، ص ۸۹؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۱۵۹؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۸، ص ۲۳۱؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۳۶؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۵۷٫ ۱۷) مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۵۷٫ ۱۸) تفسیر نووی، ج ۲، ص ۲۲۱٫ ۱۹) قاموس کتاب مقدس، ص ۱۸ و ۱۹؛ ر. ک: المنتظم، ج ۱، ص ۲۵۹؛ التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۵، ص ۱۲۱٫ ۲۰) تفسیر قاسمی، ج ۱۴، ص ۱۲۷٫ ۲۱) صافات / ۱۲۴٫ ۲۲) همان / ۱۲۵ و ۱۲۶٫ ۲۳) تفسیر ابی السعود، ج ۷، ص ۲۰۴٫ ۲۴) تفسیر موضوعی قران کریم، ج ۷، ص ۲۲۵٫ ۲۵) الکاشف، ج ۶، ص ۶۵۴، به نقل از: قاموس کتاب مقدس. ۲۶) سَأَلَ رَجُلٌ اَعْرابِیاً عَنْ نَاقَهٍ وَاقِفَهٍ فَقَالَ لِمَنْ هَذِهِ النَّاقَهُ الْوَاقِفَهُ؟ فَقَالَ الْاَعْرَابِی: اَنَا بَعْلُهَا وسُمِّی الرَّبُّ بَعْلاً» (تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۳۳) . ۲۷) تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۷؛ شرح فصوص الحکم، قیصری، ج ۲، ص ۳۳۷٫ ۲۸) تفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۶۱؛ تفسیر شبّر، ص ۶۷۲؛ مجمع البیان ج ۸، ص ۴۵۷؛ الکشاف، زمخشری، ج ۴، ص ۵۸٫ فخر رازی به داخل شدن شیطان به درون «بعل» و صحبت کردن آن از داخل بعل اشکالاتی وارد کرده که نظام الدین نیشابوری آن را نقد کرده است (تفسیر غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۷۴) . ۲۹) تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۱۷٫ ۳۰) تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۲۷۴؛ المنتظم، ج ۱، ص ۲۶۱؛ کنز الدُرَر و جامع الغُرر، دواداری، ج ۲، ص ۲۳۹٫ ۳۱) مختصر تاریخ دمشق، ابن منظور، ج ۵، ص ۲۶ و ۲۷٫ ۳۲) صافات / ۱۲۷٫ ۳۳) حیوه القلوب، علامه مجلسی، ج ۲، ص ۸۴۱٫ در نقل دیگری آمده است: سه سال بر قوم الیاس علیه السلام باران نبارید (تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۰۹ - ۲۱۰) . ۳۴) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۳۷٫ ۳۵) تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۰۵؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۵۰٫ برخی دیگر مدت پنهان شدن را هفت سال ذکر می کنند. ر. ک: مستدرک سفینه البحار، علامه نمازی، ج ۱، ص ۱۳۰٫ ۳۶) برخی می گویند: حضرت یونس علیه السلام پس از الیاس علیه السلام به پیامبری رسید (المنتظم، ج ۱، ص ۲۶۱؛ مستدرک سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۳۰؛ اما مشهور این است که الیسع علیه السلام پس از الیاس علیه السلام به پیامبری رسید. ۳۷) حیوه القلوب، ج ۲، ص ۸۴۲؛ قصص الانبیاء، قطب راوندی، ص ۲۵۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۵۷٫ ر. ک: بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۳؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۴؛ تاریخ الامم و الملوک، ج ۱، ص ۲۷۴؛ المنتظم، ج ۱، ص ۲۶۱؛ مختصر تاریخ دمشق، ابن منظور، ج ۵، ص ۲۷٫ ۳۸) عرائس المجالس، ثعالبی، ص ۲۳۰٫ ۳۹) تفسیر سمرقندی، مشهور به بحر العلوم، ج ۱، ص ۴۹۹٫ ۴۰) مجمع البیان ج ۸، ص ۴۵۷٫ ۴۱) تاریخ مختصر الدُوَل، ص ۳۵٫ ۴۲) المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۶۱۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۸۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۴۲، تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۸۲٫ ۴۳) حدیقه الشیعه، ج ۲، ص ۹۶۱ و ۱۰۰۷٫ ۴۴) الشیعه و الرجعه، شیخ محمد رضا طبسی، ج ۱، ص ۳۳۷٫ ۴۵) انعام / ۸۹٫ ۴۶) تاریخ دمشق، ج ۹، ص ۲۰۶؛ الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۱۴۸؛ المنتظم، ج ۱، ص ۲۵۹٫ ۴۷) قاموس کتاب مقدس، ص ۱۴۵٫ ۴۸) ر. ک: تفسیر تسنیم، ج ۵، ص ۴۴۳٫ ۴۹) حاشیه الصاوی علی تفسیر الجلالین، ج ۳، ص ۳۲۳٫ ۵۰) طلاق/ ۳٫ ۵۱) حدیقه الشیعه، ج ۲، ص ۱۰۰۲٫ ۵۲) بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۳۳ و ۳۴؛ ج ۵۰، ص ۳۰۴ و ۳۰۵٫ ۵۳) رحله ابن بطوطه، ص ۲۰۶ و ۲۸۶ و ۳۳۱ و ۳۴۱ و ۵۶۳٫ ۵۴) قس یعنی رئیس نصاری در علم مانند قسیس. جاثلیق برتر و بالاتر از قس می باشد (الوافی، فیض کاشانی، ج ۳، ص ۵۵۸) . ۵۵) اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۷ و ۲۲۸؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۲؛ سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۱۳؛ مستدرک سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۳۱؛ محجه البیضاء، ج ۴، ص ۲۵۷، تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۳۳؛ موسوعه الامام الصادق، سید کاظم قزوینی، ج ۵، ص ۴۴۳٫ البته علامه مجلسی این حدیث را ضعیف می شمارد مرآه العقول، ج ۳، ص ۳۰) . ۵۶) تفسیر ابن عباس، ص ۳۷۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۲۲۵؛ معجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۶؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۸۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۵۱۲٫ ۵۷) تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۲۶؛ تفسیر صافی، ج ۴، ص ۲۸۲؛ تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۳۳٫ ۵۸) کشاف، ج ۴، ص ۵۸؛ تفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۶۲٫ ۵۹) تفسیر شبّر، ص ۶۷۳؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۵۶؛ تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۱۴۵؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۷، ص ۲۲۲ و ج ۱۴، ص ۱۸۴٫ ۶۰) مجمع البحرین، ج ۴، ص ۱۲۵؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۵۱۱؛ حدیقه الشیعه، ج ۱، ص ۱۵۲٫ ۶۱) اطیب البیان، ج ۱۱، ص ۱۸۹٫ ۶۲) تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۱۴۵ و ۱۴۶٫ ۶۳) تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۱۰، ص ۳۲۲۵؛ معجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۵۶؛ الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۸۶؛ الکشف و البیان، ج ۸، ص ۱۶۹؛ فتح الباری، ج ۶، ص ۱۳۸؛ لسان المیزان، ج ۶، ص ۱۶۲؛ میزان الاعتدال، ج ۴، ص ۲۱۴؛ تفسیر فتح القدیر، ج ۴، ص ۵۱۲؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۸۱ و ۲۸۲ و ۲۹۵؛ غایه المرام، ج ۲، ص ۳۳۱ و ج ۴، ص ۱۳۵؛ تفسیر حبری، ص ۳۵۹؛ امالی شیخ صدوق، ص ۳۸۱ و ۴۲۷؛ احتجاج، ج ۱، ص ۵۹۷ و ج ۲، ص ۵۹۱؛ تفسیر فرات کوفی، ص ۳۵۶؛ معانی الاخبار، ص ۱۲۲؛ مستدرکات علم الرجال، ج ۸، ص ۱۱۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۶۵؛ احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۴۹ و ج ۹، ص ۱۲۷ و ۱۲۹ و ج ۱۴، ص ۳۶۰ و ۳۶۲ و ج ۱۸، ص ۵۰۳؛ عیون اخبار الرضاعلیه السلام ج ۱، ص ۴۸۷ و ۴۸۸؛ تفسیر صافی، ج ۴، ص ۲۸۱؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۲۶؛ تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۳۳؛ تفسیر اطیب البیان، ج ۱۱، ص ۱۸۹؛ تفسیر الاصفی، ج ۲، ص ۲۳۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۴۳۱ و ۴۳۲٫ ۶۴) بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۷۱٫ ۶۵) آیه الله معرفت این مطلب را در دروس تفسیر خود بیان کرده اند. منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره ۷۷ .