حقیقت روزه‏

  نوشته: استادشیخ حسین انصاریان روزه پیوندى روحى و قلبى از جانب عبد با مولاست و در این پیوند، در صورتى که به عمق آن توجه شود، جان و دل به سوى تصفیه از رذائل حرکت کرده و به حسنات و صفات الهى آراسته مى‏گردد. انسان وقتى با عمق روح و دل به این حکم استوار و عظیم و پر منفعت الهى نظر مى‏کند، عشق بى‏نهایت حضرت حق را به عباد و بندگان در این حکم مشاهده مى‏کند. انسان وقتى به مسئله روزه با دید الهى مى‏نگرد، مى‏بیند که خداوند بزرگ از باب لطف و احسان و کرم و محبتش خواسته، درهایى از رحمت بى‏نهایتش به روى عباد باز شود. علاقه به این حکم پر ثمر در انبیا و امامان علیهم السلام به قدرى شدید بوده که در بسیارى از ایام غیر رمضان هم به عنوان یک مستحب مؤکّد روزه مى‏گرفتند. اولیاى الهى اول و وسط و آخر هر ماه و بعضى از آنان تمام ایام رجب و شعبان روزه‏دار بودند. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله پس از سپرى کردن عید فطر، نزدیک به شش روز از ماه شوال‏ را روزه مى‏گرفتند؛ زیرا طاقت این معنى را نداشتند که یکباره از ماه رمضان قطع رابطه کنند. حقیقت ماه رمضان‏ ماه رمضان، ماه رحمت، ماه برکت، ماه کرامت، ماه مغفرت، ماه توبه، ماه آمرزش، ماه آموزش، ماه پرورش، ماه تربیت و ماه پیراسته شدن از رذائل و آراسته شدن به فضائل است. در بین دوازده ماه قمرى، تنها ماهى که قرآن مجید از آن یاد مى‏کند، ماه مبارک رمضان است و این یادآورى از ماه رمضان دلالت بر عظمت آن دارد و اگر کسى بتواند با ماه رمضان به آن معنایى که قرآن فرموده پیوند برقرار کند، خود را به خیر دنیا و آخرت آراسته کرده است. [شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ‏] «۱». [این است‏] ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده، قرآنى که سراسرش هدایتگر مردم است و داراى دلایلى روشن و آشکار از هدایت مى‏باشد و مایه جدایى [حق از باطل‏] است. ماه رمضان بنابر آیه شریفه ماه قرآن، ماه هدایت، ماه بازشناخت حق از باطل است. اگر کسى در این ماه دلش به نور قرآن منور نگردد و جانش به هدایت قرآن، آراسته نشود و عقلش قدرت تشخیص حق از باطل پیدا نکند، از این ماه بهره‏اى جز گرسنگى و تشنگى نبرده. کسى که از خصوصیات و امتیازات معنوى رمضان بهره‏مند شود، جداً براى خود سپرى جهت حفظ از آفات دنیا و عذاب آخرت ساخته است. ماه رمضان ماه عظیمى است که خداوند مهربان آن ماه و عمل در آن را به خود نسبت داده، پس متصل به معنویت و حقیقت این ماه، متصل به حضرت اوست. هیچ عملى از اعمال به اندازه ماه رمضان رنگ خالص خدایى ندارد، چرا که اولًا یک عمل درونى و پنهانى است و انسان مجبور نیست کسى را از این عمل درونى خبر کند و کسى هم قدرت تشخیص این را ندارد که بفهمد انسان در این عمل هست یا نه، ثانیاً روزه در تمام جهاتش بر محور ترک است، ترک خوردن، آشامیدن، فضول در کلام، ترک شهوت و... یعنى داراى صفات سلبى است و از این جهت روزه‏دار، مزین به رنگ و صبغه الهى است. آثار روزه‏ آثار معنوى روزه که در قلب و عقل و جان و نفس تجلى مى‏کند و منافعش در دنیا و آخرت ظاهر مى‏گردد، قابل مقایسه با آثارى که به جسم مى‏بخشد نیست. روزه براى جسم آثار نیکى دارد، بسیارى از آلام و رنج‏ها و ناراحتى‏ها را که معلول خوردن و آشامیدن مداوم و معلول رسوبات غذایى در معده و ازدیاد چربى و عوره و ناراحتى‏هاى دیگر و به خصوص چاقى بیش از اندازه است مداوا مى‏کند، ولى این منافع عالى با منافع معنوى آن که براى انسان در دنیا ایجاد نظم و تربیت و وقار و کرامت و در آخرت ایجاد سعادت ابدى و خشنودى حضرت سرمدى مى‏کند قابل قیاس نیست. قرآن مجید روزه را به خاطر منافع فوق العاده‏اى که براى انسان دارد، حکمى‏ براى تمام ملل و امم و آیینى از آیین انبیاى الهى مى‏داند! [کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏] «۲». روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهیزکار شوید. انسان اگر چه شاخه وجودش به این درخت پیوند بخورد، از رحمت حق بهره‏مند شده و به اجراى حق موفق گشته و لایق ورود به بهشت الهى شده است. گرچه تمام موجودات عالم مهمان حقند، ولى ماه رمضان ماه مهمانى خصوصى است و این خیمه مهمانى را براى خاصان و نیکان و مؤمنان سرپا مى‏کنند، باید سعى کرد که در این مهمانى راه پیدا کرد و از منافع ابدى آن بهره‏مند شد. شب قدر از هزار ماه برتر و بالاتر است و این شب که شب نزول قرآن و ظرف با عظمت وحى است در ماه رمضان قرار داده شده، پس ماه رمضان ظرف قرآن، ظرف هدایت و جاى تربیت و فصل پرورش و دروازه ورود به فضاى رحمت بى‏منتهاى حضرت اوست. براى اهل دل و اهل نظر و اهل عشق، به سوى دلبر و به سوى معشوق، راهى جانانه‏تر و عاشقانه‏تر از راه رمضان نیست، هر کس این راه را برابر با شرایطى که براى رونده در آن قرار داده شده سیر کند به لقاى معشوق مى‏رسد و جان از تمام آلودگى‏ها پاک مى‏نماید.

ره عشاق راهى بى‏کنار است‏ از این ره دور اگر جانت به کار است‏
وگر سیرى زجان در باز جان را یکى جان را عوض آنجا هزار است‏
وگر در یک قدم صد جان دهندت‏ نثارش کن که جان‏ها بى‏شمار است‏
به هر وقتى که جانى بر فشانى‏ هزاران جان تو بر تو نثار است‏
کسى کز جان بود زنده در این راه‏ زجرم خود همیشه شرمسار است‏
 
درآمد دوش در دل عشق جانان‏ خطابم کرد که امشب روز بار است‏
کنون بى‏خود بیا تا بار یابى‏ که شاخ وصل بى‏باران به بار است‏
چو شد فانى دلت اندر ره عشق‏ قرار عشق جانان بى‏قرار است‏ «۳»
  پی نوشت ها:   ______________________________ (۱)- بقره (۲): ۱۸۵٫ (۲)- بقره (۲): ۱۸۳٫ (۳)- عطار نیشابورى. (۳)- عطار نیشابورى. منابع مقاله: کتاب  : عرفان اسلامى جلد ششم منبع : پایگاه عرفان