ظلم ستیزی امام کاظم علیه السلام
ظلم ستیزی امام کاظم علیه السلام
0 Vote
95 View
ظلم ستیزى در رفتار
فرازهایى از رفتارهاى روشنگرانه و ظلمستیزانه امام کاظم(علیه السلام) را در این زمینه ذکر مینماییم:رخنه در درون نظام
امام کاظم(علیهالسلام) با تربیت افرادى شایسته، و تأثیرگذارى مثبت بر افکار و اندیشههاى برخى از کارگزاران حکومتى، از وجود آنان در پیشبرد اهداف الهى خویش سود مىجست. على بن یقطین از جمله عوامل نفوذى امام در نظام حکومتى هارون بود که تا مقام نخستوزیرى راه یافته بود. او به لطف خداوند و یارى رهنمودهاى امام و بصیرت و تیزهوشى خویش، کارهاى مهمى را به نفع شیعیان انجام مىداد. یادآورى نظرات حضرت کاظم(علیهالسلام) به طور غیرمحسوس در جلسات داخلى هیأت حاکمه، گزارش اخبار داخلى و تصمیمات حکومت غاصب به امام، ارسال کمکهاى مالى به امام و شیعیان، تشکیل گروههاى حجّ از شیعیان بىبضاعت، و خدمات ا جتماعى و ادارى به یاران امام هفتم، برخى از دستاوردهاى نفوذ على بن یقطین در حکومت هارون بود. مسیّب بن زهیر نیز از شیعیان مخلصى بود که در ظاهر، در سمت جانشین سندى بن شاهک، به فرماندهى نیروهاى نظامى هارون منصوب شده بود. او علاوه بر رساندن پیامهاى امام از داخل زندان به دوستان و شیعیان حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) معجزات و کراماتى نیز از آن حضرت نقل مىکرد که در بیدارى برخى افراد تأثیر داشته است.(۱) حاکم رى و برخى از کارگزاران حکومتى نیز در شبکه نفوذى حضرت کاظم(علیهالسلام) انجام وظیفه مىکردند. حمایت از مبارزان راه حق حسین بن على بن حسن المثنى بن الامام الحسن المجتبى(علیهالسلام) معروف به «شهید فخّ» از افرادى است که در زمان امامت حضرت کاظم(علیهالسلام) بر اثر ستمهاى فرماندار مدینه به علویین به ستوه آمد و بر علیه حکومت هادى عباسى به قیام مسلحانه روى آورد.بعد از شهادت حسین بن على(علیهماالسلام)، و سایر شهداى فخّ، حضرت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) فرمود: «به خدا سوگند! حسین در حالى از دنیا رفت که مسلمان و نیکوکار و روزهدار و آمر به معروف و ناهى از منکر بود.»
جلوگیرى از همکارى با طاغوت
آن حضرت اگر احساس مىکرد کسانى که به نظام حکومتى داخل مىشوند، نمىتوانند به نفع اهل حق و شیعیان عمل نمایند، آنان را از همکارى با طاغوت نهى کرده، از عواقب وخیم آن برحذر مىداشت. زیاد بن ابى سلمه از یاران امام کاظم(علیهالسلام) بود، ولى بدون اطلاع آن حضرت در دستگاه خلافت عباسى مشغول به کار شده بود. او روزى به محضر امام هفتم آمد. حضرت از او پرسید: اى زیاد! آیا تو در امور دولتى اشتغال دارى؟ گفت: بلى. امام فرمود: چرا با حکومت ستمگران همکارى مىکنى و به شغل آزاد نمىپردازى؟ زیاد گفت: سرورم! مخارج من زیاد است؛ چرا که من فردى اجتماعى هستم و خانهام پر رفت و آمد است و افراد تحت تکفل دارم و هیچگونه پشتوانه اقتصادى هم ندارم. درآمد من منحصر به همین شغل دولتى است. امام کاظم(علیهالسلام) فرمود: اى زیاد! اگر از کوه بلندى سقوط کنم و بدنم قطعه قطعه شود، در نزد من بهتر است از این که با ستمگران همراهى و همکارى نمایم، مگر این که غصهاى را از دل مؤمنى برطرف نموده، یا مؤمن گرفتارى را نجات داده، یا مؤمن بدهکارى را از زیر بار بدهى رها سازم. (۳) صفوان بن مهران جمّال یکى دیگر از دوستان امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) مىباشد. او شترهاى متعددى داشت و آنان را در اختیار کاروانهاى تجارتى و زیارتى قرار داده و از اجاره آنان امرار معاش مىکرد. او مىگوید: روزى امام کاظم(علیهالسلام) را زیارت کردم. امام به من فرمود: صفوان تمام کارها و رفتار تو مورد پسند ماست، جز یک عمل تو! عرضه داشتم: فدایت شوم کدام عمل؟ فرمود: شترانت را به این مرد ستمگر (هارون)کرایه دادهاى. عرض کردم: به خدا سوگند! من آن را براى فسق و فجور و شکار و لهو کرایه ندادهام، بلکه براى زیارت بیت الله اجاره دادهام. من هیچگونه علاقهاى به آن مرد ندارم و غلامان خود را به همراه کاروان زیارتى هارون فرستادهام تا به غیر از عمل حج در کار دیگرى به کار گرفته نشوند.امام کاظم(علیهالسلام) فرمود: اى زیاد! اگر از کوه بلندى سقوط کنم و بدنم قطعه قطعه شود، در نزد من بهتر است از این که با ستمگران همراهى و همکارى نمایم، مگر این که غصهاى را از دل مؤمنى برطرف نموده، یا مؤمن گرفتارى را نجات داده، یا مؤمن بدهکارى را از زیر بار بدهى رها سازم.
رسواسازى یاران طاغوت
امام کاظم(علیه السلام) با این که بسیار صبور و بردبار بود و به خاطر کظم غیظ و فرو خوردن خشم خود به «کاظم» معروف شده بود، اما در مقابل افراد جسورى که مىخواستند براى اربابان ستمگر خود خوشخدمتى کنند و پا را از گلیم خویش فراتر نهند و به حریم مقدس امامت و ولایت تعرض روا دارند، هیچگونه امان نمىداد و با اراده قاطع و با صلابت کامل برخورد مىکرد و همفکران آنان را تا ابد پشیمان مىنمود. على بن یقطین مىگوید: هارون الرشید مرد ساحرى را دعوت کرده بود تا در جلسهاى با حضور خلیفه و دیگران با کارهاى سحرآمیز و خارقالعاده خویش حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) را خوار و شرمنده سازد. هنگامى که غذا را آوردند، آن مرد ساحر جادویى را به کار برد که وقتى خادم امام مىخواست براى حضرت کاظم(علیهالسلام) نان بردارد و نزد حضرت بگذارد، نان از دست او مىپرید و دور مىشد. هارون از این عمل ساحر آنچنان خوشحال شده و به وجد آمده بود که در پوست خود نمىگنجید و به شدّت مىخندید. امام وقتى احساس کرد که این نقشه براى اهانت به حجت خدا طراحى شده است، با صلابت و قاطعیت تمام سر مبارک خویش را بلند کرده و به عکس شیرى که روى پرده کشیده شده بود اشاره نمود که: «یا اَسَدَ اللهِ خُذْ عَدُوَّ اللهِ؛ اى شیر خدا بگیر دشمن خدا را!» آن تصویر به صورت شیر درندهاى مجسم شد و در یک لحظه آن مرد ساحر را درید و به کام مرگ فرستاد و سپس به جاى خود برگشت. هارون نیز از ترس غش کرد و به رو افتاد. هنگامى که به هوش آمد از امام استدعا کرد که آن مرد را دوباره زنده کند و از شکم شیر بیرون آورد. امام فرمود: اگر عصاى حضرت موسى(علیهالسلام) ریسمانها و سایر لوازم ساحران را برگردانده بود، این تصویر نیز آن مرد را که بلعیده برمىگرداند. (۵) پینوشتها: ۱- معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص ۱۷۹٫ ۲- مقاتل الطالبین، ص۴۴۹٫ ۳- الکافى، ج۵، ص۱۱۰٫ ۴- معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۳۳٫ ۵- المناقب، ج۴، ص۳۰۰٫ http://www.tebyan.net/عناوین مرتبط
سیره معصومان(ع):امام محمد باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد (ع) ، امام هادی(ع) ،امام حسن عسکری(ع) و حضرت مهدی(عج)جلد۵
پیشوایان هدایت ٩_باب الحوائج الامام موسی الکاظم(علیه السلام)
دانشنامه امام کاظم علیه السلام
پیشوایان هدایت/ جلد ۱۴_۱
زندگانی حضرت امام موسى کاظم علیه السلام
دانستنیهای امام کاظم (ع)
بانک جامع اشعار مداحان- امام کاظم(ع)/جلد نهم