حقالناس در محیط کار و زندگی

حقالناس در محیط کار و زندگی
Author :
Publisher :
Publication year :
1388
Number of volumes :
1
Publish number :
اول
Publish location :
قم
(0 آرا)

(0 آرا)
حقالناس در محیط کار و زندگی
کتاب «حقالناس در محیط کار و زندگی» گردآوری شده توسط سیدصادق میرشفیعی از سوی انتشارات مسجد مقدس جمکران منتشر و روانه بازار نشر شد. این اثر، حقالناس را که از آداب و آفات کار و زندگی است، از دیدگاه قرآن و روایات، نقد و بررسی میکند. خدای متعال در قرآن فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید، در بین خودتان اموالتان را به صورت باطل و ناروا و به ناحق نخورید مگر آن که با رضایت خاطر تجارتی و خرید و فروش و معامله شرعی انجام داده باشید و یکدیگر را به ناحق نکشید مسلما خدا پیوسته نسبت به شما مهربان است (یعنی اگر اموال به ناحق خورده شده باشد قتل و کشتارهای ناحق در بین مردم پیش میآید؟!)(نساء، آیه۲۹).» داد و ستد از قدیمالایام در بین مردم بوده و لازمه زندگی اجتماعی است و بهترین و صحیحترین راه رشد اقتصادی و برطرف شدن نیازهای زندگی است. اگر داد و ستدها بر یک میزان صحیح و مورد توافق طرفین انجام شود و خدای متعال هم روی آن صحه گذاشته باشد، هیچگونه آفت و خسارتی نخواهد داشت و به نفع همگان تمام خواهد شد، اما اگر از این چارچوبهای صحیح و سالم تجارتی و خرید و فروش پسندیده بیرون رفت و دچار حیله و نیرنگ و خیانت در حق یکدیگر شدیم؛ مسلما خطرها و خسارتهای اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی بزرگی به همگان وارد میشود و فتنههای سخت و آشوب و جنگهای خانمانسوز برپا خواهد شد. به عقیده نویسنده، بازار مسلمین باید پیوسته و برقرار و از آفتها و خطرهای گوناگون در امان باشد تا زندگی مردم بگذرد. معاش اگر درست شد وسیله و زمینهای میشود تا به دین و معاد هم بپردازیم و امر آخرت هم اصلاح شود. راه اصلاح شدن معاش رعایت قوانین و ضوابط شرع مقدس اسلام است که در تمام شوون دنیوی و اخروی ما دستورالعمل دارد و با توجه به این آیات و روایات با آداب و آفات مهم کار و کسب آشنا شویم و به آنها عمل کنیم. رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) فرمودند: «العلم راسالخیر کله والجهل راسالشر کله؛ علم و دانش و آگاهی ریشه تمام خوبیهاست و جهل و نادانی ریشه همه بدیهاست». در هر کاری، علم بهترین راهنمای عقل است. در زندگی روزمره پیوسته ما محتاج علم و دانشیم تا راه بهتر زیستن، سالم زیستن و سعادتمند شدن را بیابیم و در کارها دچار اشتباهات و خطاهای خطرناک و خانمانسوز نشویم. بهترین علم، آگاهی آن است که از قرآن و روایات اهلبیت(ع) به دست میآید، چرا که خدا و اهلبیت(ع) هم خوب انسان را میشناسند و هم جهان را. آنان خیر و مصلحت انسان و جهان را بهتر میدانند. نقشه و پیشنهاد دیگران براساس حکمت و علم نیست بلکه دیگران بیشتر منافع شخصی و یا رفاه موقت دنیوی را فقط ملاک قرار میدهند. حضرت علی(ع) فرمودند: «ای جماعت تاجران، ابتدا نسبت به احکام دین آگاهی پیدا کنید سپس به تجارت بپردازید! ابتدا نسبت به احکام دین آگاهی پیدا کنید سپس به تجارت بپردازید! ابتدا نسبت به احکام دین آگاهی پیدا کنید سپس به تجارت بپردازید!». امیرالمومنین(ع) سه مرتبه این مطلب را تکرار فرموده تا اهمیت آن را برساند، چرا که بدون آگاهی از احکام دین، انسان در هر کاری وارد شود خسارت و خرابیهای زیادی به بار میآورد هم خسارتهای دنیایی و هم دینی و آخرتی. این سخن شریف از کسی است که به تمام اسرار و احوالات دنیا و اهل دنیا، آفتهای خطرها، خیرات و برکات آگاهی دارد و مومنین باید پیرو امیرالمومنین(ع) باشند تا از خیرات دنیا و آخرت بهرهمند شوند. امام صادق(ع) نیز فرمودند: «هر که میخواهد تجارت کند، ابتدا باید نسبت به احکام دین آگاهی کافی به دست آورد تا بدین وسیله آن چه حلال و حرام است را شناسایی کند. و هر که در دینش آگاهی لازم را کسب نکند و تجارت نماید، در میان (اموال و معاملات) شبهناک غوطهور میشود. روشن است که مال حلال مایه سعادت دنیا و آخرت است و مال حرام جز درد و رنج خفت و خواری و پشیمانی چیزی به دنبال ندارد. عزت و لذت مال حرام کوتاه و مصنوعی است، در دل افراد حرامخوار، شور و شادی و آرامش و صفا نیست، و هیچ خیری از آنها سر نمیزند، و سرانجام دچار ذلت و پشیمانی سختی میشوند که دیگر سودی ندارد چرا که در وادی شک و شبهه زیادی غوطهور گشتهاند که هیچکس توان نجات دادن آنها را ندارد، مگر لطف خداوند که آن هم توفیق میخواهد! حضرت علیبن موسیالرضا(ع) فرمودند: «مومن بر مومن هفت حق واجب دارد که اگر با آن مخالفت کند از ولایت خدا بیرون رفته است و طاعت خدا را ترک گفته است و در راه خدا بهرهای نخواهد داشت!! ساده ترین آن حقوق این است که آن چه را برای خودت دوست داری برای او هم دوست بداری. حق دوم، برای برآوردن نیاز او حرکت کنی، به دنبال رضایت وی باشی و با سخن او مخالفت نکنی. حق سوم، با جان و مال و دست و پا و دل و زبانت به او متصل باشی (به او رسیدگی کنی). حق چهارم، چشم و راهنما و آیینه و پیراهن او باشی (یعنی از او نگهداری کنی و عیبش را بپوشانی و...). حق پنجم، تو سیر نباشی و او گرسنه، تو پوشیده نباشی و او برهنه، تو سیراب نباشی و او تشنه! حق ششم، اگر همسر و خادم داری و بردارت همسر و خادم ندارد، خادمت را بفرستی لباسهایش را بشوید، غذا برایش آماده کند و رختخوابش را بگستراند، به درستی که این کار ارتباطی است که خدای تعالی بین تو و او قرار داده است. حق هفتم، به سوگندی که به او دادهای عمل کنی، دعوتش را بپذیری و در تشییع جنازهاش شرکت کنی و به عیادت او بروی و برای برآوردن نیازهایش بیقرار باشی، هنگامی که این حقوق را ادا کردی، ولایت خود را با ولایت او و ولایت را با ولایت خدای عزوجل پیوند زدهای!».