آیا قرآن به همه پرسش هاى انسان پاسخ مى دهد؟
آیا قرآن به همه پرسش هاى انسان پاسخ مى دهد؟
0 Vote
118 View
على کریم پور قراملکى
قرآن چنان که صاحب نظران گفته اند - چون دریایى عمیق است و هیچ کتابى را نمى توان با آن مقایسه کرد . یکى از نشانه هاى معانى و مفاهیم قرآن گستره خاص دارد یا تمام علوم را در بر مى گیرد؟ عمق قرآن کریم، تفاسیر مختلفى است که بر آن نگاشته اند . این در حالى است که نه تفاسیر گذشته توانسته اند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند؛ نه تفاسیر معاصر مى توانند تمام معانى اش را کشف کنند و نه تفاسیر آیندگان خواهند توانست به درک عمیق آیات آن نائل آیند .
امامان معصوم (ع) نیز در موارد مختلف به جایگاه رفیع قرآن اشاره کرده اند؛ براى نمونه در روایات چنین آمده است: «فضل القرآن على سائر الکلام کفضل الله على خلقه » (۱) ؛ برترى قرآن به دیگر سخنان مانند برترى خداوند بر مخلوق خود است .
تاریخ اسلام نشان مى دهد که قرآن در عرصه هاى مختلف زندگى مسلمانان ظهور و نفوذ داشته است . بخشى از این عرصه ها عبارت است از:
۱ . معنوى و روحى
۲ . عملى و اجتماعى
۳ . علمى و نظرى
به نظر مى رسد بعد اخیر، پرسش درباره «جامعیت قرآن » را در اذهان مسلمانان پدید آورده است . بسیارى از دانشمندان جامعیت قرآن را پذیرفته و در جهت اثبات آن دلیل هایى ارائه داده اند . پیش از تبیین برهان هاى این گروه، باید دانست دیدگاه طرفداران جامعیت قرآن به انواع زیر قابل تقسیم است:
۱ . دیدگاه حداکثرى که به گستردگى قرآن در همه علوم و روش ها معتقد است .
این گروه از طرفداران جامعیت قرآن، قرآن را دربردارنده همه علوم نخستین و واپسین مى دانند . در نگاه آنان، قرآن همه مسائل جزئى و کلى و حتى بسیارى دیگر از موضوعات مانند شیمى، فیزیک و . . . را شامل مى شود . اینان قرآن را جامع مسائلى مى دانند که مبین قوانین علوم نظرى و تجربى است . (۲) اسکندرانى و طنطاوى و ملامحسن فیض کاشانى و ابن کثیر در شمار این گروه جاى دارند . فیض کاشانى، (۳) پس از آن که دانش انسان را به دو نوع جزئى و حسى و کلى و مطلق تقسیم مى کند، مى گوید: اکنون آن که کیفیت این نوع دانش (علم کلی) را مى داند، معنا و مفهوم آیه مبارک (و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شى ء) را در مى یابد . چنین کسى به واقع گواهى مى دهد که همه دانش ها در قرآن کریم وجود دارد .
ابن کثیر (۴) نیز، پس از نقل کلام ابن مسعود درباره نهفته بودن همه علوم در قرآن، مى گوید: هر چه مردم در کارهاى دنیایى و دین و معیشت و عالم رستاخیز نیازمندند، در قرآن بیان شده است .
بى تردید اگر مراد ابن کثیر ظواهر کلمات قرآن باشد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا امورى چون مسائل دقیق و جزئى ریاضى، شیمى، فیزیک و مانند آن در ظواهر قرآن به صورت شفاف بیان نگردیده است؛ ولى چنانچه مرادش نهفته بودن این دانش ها در مراتب گونه گون معانى و مفاهیم قرآن باشد، مى توان آن را پذیرفت .
۲ . دیدگاه حداقلى، که تمامیت قرآن در ذکر کلیات و بیان ارزش ها را مى پذیرد .
طرفداران این نظریه قرآن را در محدوده توصیف جهان بینى و عقاید و بیان ارزش هاى جامع مى دانند و معتقدند طرح مسائل علمى با قدسى بودن دین سازگار نیست . محمد عزه دروزه (۵) و دکتر سروش (۶) در شمار این گروه جاى دارند .
اکمال دین در نظر این گروه عبارت است از تبیین کامل امور معنوى و آخرتى و واگذاردن علوم انسانى و تجربى، از جمله شیوه حکومت به مردم . برخى در تایید این نظریه گفته اند: (۷) افزودن سنت رسول الله (ص)، توجه به سیره امامان (ع) و توسل به اجتهاد در کنار قرآن دلیل واضح کامل نبودن قرآن به شمار مى آید .
بى تردید این دیدگاه نمى تواند درست باشد؛ زیرا طرح مسائل علمى در راستاى هدایت و تربیت نفوس ضرورت دارد و به قدسى بودن زیان نمى رساند . از سوى دیگر، نقدپذیرى به دینى بودن موضوع آسیب وارد نمى کند؛ چنان که احکام شرعى به واسطه عنصر اجتهاد همیشه در معرض انتقاد قرار دارند . افزون بر این، مسائلى چون سنت رسول الله (ص) و سیره ائمه (ع) و اجتهاد از پایه هاى جامعیت قرآن به شمار مى آیند؛ به عبارت دیگر، همه این ها از متن قرآن کریم الهام گرفته اند؛ آیاتى مانند (و ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا) (۸) و (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم) (۹) و (انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا) . . . (۱۰) و (لکم فى رسول الله اسوه حسنه) (۱۱) و (و ما کان المؤمنون لینفروا کافه فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین) . . . (۱۲) و احادیثى مانند «انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى اهل بیتى فان تمسکتم بهما لن تضلوا و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض » . (۱۳) بر نادرستى این نظر گواهى مى دهند .
۳ . دیدگاه اعتدالى که معتقد است قرآن کریم ضمن بیان کلیات و اصول و قواعد ارزشى و نگرشى، برخى از روش هاى رنوشت ساز و موثر در هدایت را نیز تبیین مى کند . طرفداران این نظریه (۱۴) ، چنان باور دارند که قرآن اصول و ارزش هایى را مطرح کرده است که مى توان بر اساس آن یک نظام حقوقى و سیاسى و اجتماعى و پیام هاى ارزشى مبتنى بر یک مکتب روان شناسى و جامعه شناسى را استخراج کرد . بنابراین، قرآن از زاویه اى خاص بیانگر همه چیز است . جامعیت و شمول قرآن در گستره دیدگاه هاى علمى چنان است که در خصوص تک گزاره هاى آن سخنى ندارد و اثباتا یا نفیا موضع گیرى نمى کند .
در این میان، برخى از مفسران مانند علامه طباطبایى و دیگران، (۱۵) جامعیت قرآن را در قلمرو هدایت و تربیت تفسیر کرده اند . او در این باره مى نویسد: «آنچه ملاک است و کوتاهى را از جانب قرآن منتفى مى سازد، این است که قرآن تمام مطالب لازم در حوزه هدایت و سعادت را همراه دارد و در این زمینه از هیچ کوششى فروگذار نکرده است » . (۱۶)
گروهى از پژوهشگران مانند استاد حسن زاده آملى جامعیت را براساس فهم زبان قران و ذوبطون بودن آن معنا کرده اند . او مى نویسد: (۱۷) «کلمه مبارکه «کل شى » چیزى را فروگذار نکرده است . پس چیزى نیست که قرآن تبیان آن نباشد . ولى قرآن در دست انسان زبان فهم، تبیان کلى شى و زبان کلمات الله بى انتها است . این انسان زبان فهم راسخ در علم است .»
گروهى نیز جامعیت را در حوزه شرع و احکام آن محدود ساخته اند . عالمانى چون فخر رازى، (۱۸) طبرسى (۱۹) چنان اعتقاد دارند که جامعیت قرآن در محدوده دین و شرع معنا مى یابد؛ زیرا بیان دین و احکام جز از ناحیه قرآن امکان پذیر نیست .
دلیل هاى جامعیت قرآن
دلیل هاى جامعیت قرآن نوع است:
الف) آیات الاهى
ب) سخنان معصومان (ع)
ج) برهان عقلى
الف) آیات الاهى
بخش نخست به سه دسته تقسیم مى شود:
۱- آیاتى که در آن واژه تبیان و تفصیل آمده است؛ مانند آیه ۸۹ سوره نحل .
۲- آیاتى که اسلام را دین جهانى معرفى مى کند؛ مانند آیه ۱۰۷ سوره انبیاء .
دستورهاى آیین جهانى باید چنان باشد که نیازهاى عرصه هاى مختلف زندگى بشر را تامین کند . از این رو، جهانى بودن قرآن مستلزم جامع بودن آن است .
۳- آیاتى که فرمان هاى قرآن را جاودانه معرفى مى کند؛ مانند آیه ۱ سوره فرقان .
بى تردید چیزى که تا ابد استمرار دارد، باید به تمام نیازهاى انسان در زندگى فردى و اجتماعى، براى تحقق هدایت و سعادت، پاسخ دهد .
ب) سخنان معصومان (ع)
روایات این بحث به سه دسته تقسیم مى شوند:
۱ . احادیثى که با واژگان تبیان و تفصیل، قرآن را وصف کرده اند؛ مانند این سخن امام رضا (ع) (۲۰) : خداوند پیامبرش را قبض روح نفرمود، مگر آن که دینش را کامل ساخت . و قرآن را بر او نازل فرمود که در آن تفصیل هر چیزى وجود دارد .
امام صادق (ع) (۲۱) نیز مى فرماید: خداوند متعال هر چیزى را در قرآن بیان کرده است . به خدا سوگند، قرآن همه نیازمندى هاى مردم را آورده تا کسى نگوید کاش این موضوع در قرآن بود .
۲- روایاتى که قرآن را منبع و محل مراجعه معرفى مى کند؛ مانند این سخن امام باقر (ع) (۲۲) : بى تردید خداوند متعال چیزى که امت نیاز دارد، رها نساخته، در کتاب خود فرو فرستاده است .
امام صادق (ع) (۲۳) در این باره مى فرماید: هر چه که دو تن در آن اختلاف دارند، ریشه اش در کتاب خدا موجود است؛ اما عقل مردم به آن نمى رسد .
۳- گفتار مولاى متقیان على (ع) (۲۴) که در توصیف قرآن مى فرماید: آگاه باشید، دانستنى هاى گذشته و آینده تا روز قیامت در قرآن آمده است . . . .
ج) برهان عقلى
در این بخش، با برهان هاى زیر رو به رو مى شویم:
۱- برهان خاتمیت
خاتمیت، بر اساس دلیل هاى عقلى و نقلى، تثبیت شده است . نتیجه منطقى خاتمیت پذیرش جامعیت قرآن است؛ زیرا راز خاتمیت در چگونگى رهنمودها و مقررات و شیوه طرح آن ها نهفته است؛ یعنى باید پیامبر خاتم طرحى جامع و کلى ارائه دهد؛ طرحى که هیچ چیز در آن فرو گذار نشده باشد .
۲- برهان لطف
اگر فرض کنیم دین اسلام در بیان مسائل لازم کوتاهى کرده است و جوینده هدایت پاسخ خود را در آن نمى یابد، بى تردید سردرگمى یا دست کم سرخوردگى پدید مى آید و این کار از لطف خداوند دور است .
۳- برهان تکامل دین
اگر بر اساس ملاک هاى عقلى و نقلى دین اسلام متکامل ترین ادیان به شمار مى رود، باید هر مساله اى را بیان کند .
معیارهاى جامعیت
در پایان ، اشاره به معیارهاى صدق جامعیت بر قرآن شایسته مى نماید . مطابقت با فطرت انسانى، سهولت و انعطاف پذیرى در تعلیمات، توان پاسخ به پرسش هاى بشر، شایستگى همگانى و جاودانگى، همسویى با انسان، همگونى اجزاى دین، نگاه همه جانبه، فراروزى و آینده نگرى، عقلانى بودن آموزه ها و توجه به تفقه و اجتهاد . بخشى از این ملاک ها به شمار مى آید .