نویسنده : حجه الاسلام و المسلمین سید احمد خاتمی شرح فرازهای زیارت جامعه کبیره محور بحث این سلسله مقالات بود. در این مقاله به تفسیر «والمظهر لامراللّه و نهیه» می پردازیم.
سلام بر شما که اظهار کنندگان امر و نهی خداوند هستید.
واژه های این فراز نیاز به تفسیر و توضیح ندارد، اما آنچه که باید به آن پرداخت اینست که مراد از آن چیست؟
واقعیت آن است که خداوند در این جهان هستی دوگونه امر و نهی دارد یکی امر و نهی تشریعی و دوم: امر و نهی تکوینی.
اوامر تشریعی
امامان سلام اللّه علیهم اجمعین تجلّی این هر دو هستند. در عرصه امر و نهی تشریعی جهان اسلام مدیون تلاش آنهاست. اگر آنها نبودند، امروز چیزی از اسلام و معارف بلند آن باقی نبود. و بویژه در عرصه اوامر و نواهی خداوند که در حوزه «فقه» مورد بحث قرار می گیرد تماماً مدیون اهل بیت (ع) هستند.
امامان شیعه سلام اللّه علیهم اجمعین گنجینه معارف الهی بودند. امیرمؤمنان علی(ع) کتابی داشته است که تمامی آن املاء نبی اکرم(ص) و خط حضرت بوده است. امام باقر(ع) درباره این کتاب فرموده است «فواللّه لاتجدون العلم اوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرئیل(۱)؛ به خدا قسم علمی مطمئن تر از آنچه در آن است نمی یابید، این علم برگرفته از آنان است که جبرئیل بر آنان نازل می شده است.»
«نزول جبرئیل به عنوان وحی و نبوت با رحلت نبی اکرم(ص) خاتمه یافت اما نزول جبرئیل نه به آن عنوان بعد از رحلت حضرت خاتمه نیافت بدلیل آنکه حضرت زهرا سلام اللّه علیها محدّثه بود.»
امیرمؤمنان علی(ع) کتابی دیگر داشته که نامش «صحیفه» بوده است در این کتاب مباحث مربوط به دیات آمده است.(۲)
بعد از شهادت امیرمؤمنان علی(ع) در دوره حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) جوّ فشار و خفقانی که بنی امیه پدید آورده بودند نگذاشت که این چشمه های جوشان معارف الهی جان تشنگان را سیراب کنند. در عین حال در همین فضای خفقانی هم این امامان نهایت تلاش خود را در جهت بیان معارف الهی بویژه تبیین اوامر و نواهی تشریعی به کار گرفتند شیخ طوسی نام ۵۲ نفر از صحابه و تابعین را که از چشمه علوم حضرت امام حسن(ع) و نام ۱۰۹ نفر از آنها که از حضرت امام حسین(ع) بهره مند شدند، می برد.(۳)
و از حضرت امام سجاد(ع) دو اثر ارزشمند صحیفه سجادیه و رساله حقوق و صدها رهنمود به یادگار مانده و ۱۷۵ نفر از صحابه و تابعین از حضرتش بهره مند شده اند.(۴)
اوج بهره وری علمی از مکتب امامان(ع) در دوره حضرت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. شیخ مفید می گوید:
«فانّ اصحاب الحدیث قد جمعوا اسماء الرواه عنه من الثقات علی اختلافهم فی الآراء و المقالات فکانوا اربعه آلاف رجل»(۵) همانا اصحاب حدیث نام راویان مورد وثوق از آن حضرت را با اختلافی که در نظریات و گفتار دارند، جمع کرده اند تعداد آنها به چهارهزار نفر رسیده است.
نظیر این سخن را ابن شهر آشوب(۶) و فتال نیشابوری(۷) هم ذکر کرده اند و گفته شده ابوالعباس ابن عقده متوفای سنه ۳۳۳ در کتابی مخصوص نام اصحاب امام صادق(ع) را آورده است.(۸) ولی متأسفانه اینک اثری از این کتاب نیست.اصحاب حضرت امام صادق(ع) تا حضرت امام رضا(ع) آنچه از این امامان می شنیدند، می نوشتند که مجموع آنها ۴۰۰ شده است که نام آنها را «اصول اربعمائه» نامیده اند.
این اصول ترتیب خاصی نداشته است کاری که اصحاب جوامع اولیه حدیثی (کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار) انجام دادند تبویب و ساماندهی مناسب این اصول ۴۰۰ گانه بوده یعنی هر حدیثی را در جایگاه ویژه خود قرار دادند حدیثی که مربوط به باب طهارت است در باب طهارت، حدیثی که مربوط به نماز است در باب نماز و...و....
اصول معارف اهل بیت و نیز اصول اوامر و نواهی الهی در ضمن این احادیث بیان شده و همینها چشمه جوشان استنباط احکام الهی برای فقهاء عظام گشته است.
پس این امامان هستند که ظاهر کننده اوامر و نواهی خداوند هستند و تربیت شدگان این امامان با تدوین فقه در حقیقت به تفسیر و تبیین اوامر و نواهی الهی پرداختند.
اولین متن فقهی را علی بن رافع که از اصحاب پیامبر(ص) و از خواص امیرمؤمنان علی(ع) بود نگاشته، او آنچه را که از مولی علی(ع) آموخته در باب وضو و نماز و دیگر ابواب فقهی در این کتاب آورده است. و بعد از او اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) آثار ارزشمندی در این عرصه تولید کردند.(۹)
بنابراین تمامی دین مدیون تفسیر اهل بیت(ع) و اوامر و نواهی خداوند از طریق این گلهای بی خار جهان هستی تبیین شده است.
اوامر و نواهی تکوینی
در عرصه اوامر و نواهی تکوینی امامان علیهم السلام مظهر فیض الهی هستند با توجه به اینکه فیوضات الهی با امر و نهی او به نظام هستی می رسد ائمه(ع) آشکار کننده امر و نهی تکوین الهی هستند.
عمل به اوامر خداوند
این جمله معنای سومی هم دارد و آن اینکه مقصود از اظهار اوامر و نواهی خداوند عمل به آنها باشد. یعنی شما امامان(ع) بودید که امر و نهی خداوند را در قالب عمل به مردم نشان دادید امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
«ایها الناس انی واللّه مااحثکم علی طاعه الّا و اسبقکم الیها ولا انهاکم عن معصیه الّا واتناهی قبلکم عنها»(۱۰)
ای مردم به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی ترغیب نمی کنم مگر آنکه خودم پیش از شما به آن عمل می نمایم و شما را از هیچ معصیتی باز نمی دارم مگر اینکه خودم پیش از شما از آن دوری می جویم.
و از عوامل تأثیر فوق العاده تبلیغ امامان(ع) همین تبلیغ عملی آنان بود. آنان هم خود در عمل پیشگام بودند و هم به پیروان خود دستور می دادند که این چنین مردم را به دین خدا بخوانید: امام صادق(ع) فرمود:
«کونوا دعاه للناس بالخیر بغیر السنتکم لیروا منکم الاجتهاد و الصدق والورع».(۱۱)مردم را بدون زبان (بلکه با عمل) به سوی خدا بخوانید تا از شما سخت کوش در راه دین، راستی،حریم نگهداری برای خدا را ببینند. در روایتی دیگر آمده است که حضرت امام صادق(ع) فرمود:
«...و ان تکونوا لنا دعاه صامتین» دعوت کنندگان خاموش به مکتب ما باشید. گفتند چگونه ما دعوت کنندگان خاموش باشیم؟ حضرت فرمود: «تعملون ما امرناکم به من العمل بطاعه اللّه و تتناهون عما نهیناکم عنه من ارتکاب محارم اللّه و تعاملون الناس بالصدق و العدل و تؤدون الامانه و تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»(۱۲)... فرمود آنکه عمل کنید به آنچه ما دستور می دهیم که عبارت از اطاعت خداست و ترک کنید آنچه را که ما نهی کرده ایم که عبارت از ارتکاب گناهان است رفتارتان با مردم رفتار صادقانه و عادلانه باشد امانت را به صاحبانش بپردازید امر به معروف کرده، نهی از منکر نمائید.
اینگونه دعوت تأثیر گذاری اش به مراتب بیشتر از دعوت قولی است به گفته مرحوم آیه اللّه العظمی بروجردی: روحانیت سند دین است. آنانکه با اعمال صالح و رفتار شایسته عالمان دین، گرایش به دین یافتند به مراتب بیش از آنان است که با براهین عقلی سراغ دین آمده باشند.
رفتار عملی پیامبر(ص) و امامان(ع)
از عوامل عمده جاذبیت پیام پیامبر(ص) و امامان(ع) آن بوده است که خود در خط مقدم عمل به مکتب بودند. در تاریخ آمده است:
یک یهودی وقتی مشاهده کرد رفتار مهربانانه پیامبر اکرم(ص) به فرزند عزیزش امام حسین(ع)، گفت این رفتار را ما با بچه هایمان نداریم پیامبر(ص) فرمود: «امالوکنتم تؤمنون باللّه و برسوله ارحمتم الصبیان» آگاه باشید اگر ایمان به خدا و رسولش داشتید به بچه ها مهر می ورزیدید، آن مرد یهودی گفت: «فانی اومن باللّه و برسوله» همانا من به خدا و رسولش ایمان می آورم، این رفتار پیامبر عامل مسلمان شدن یهودی شد.(۱۳)
در زندگی امیرمؤمنان علی(ع) آمده است که همراهی و بدرقه امیرمؤمنان علی(ع) از مرد ذمی به هنگام خداحافظی و استناد این رفتار به امر پیامبر «و کذلک امرنا نبیّنا» عامل اسلامش شد.(۱۴)
آورده اند: برخورد مهربانانه حضرت امام حسن(ع) با مرد شامی بی ادبی که تحریکش کرده بودند تا به امام حسن(ع) اهانت کند و او این رفتار زشت را صورت داد، عامل تنبه و بیداری او گشته از رفتار زشت خویش نادم شد و گفت منفورترین کسان نزد من تو و پدرت بودند و «الآن انت احبّ خلق اللّه الیّ»و الآن محبوب ترین بندگان نزد من هستید.(۱۵)
نیز آورده اند مردی مسیحی به امام باقر(ع) اهانت کرد ولی مواجه با برخورد زیبای انسانی امام باقر(ع) شد همین برخورد عامل مسلمان شدن او شد.(۱۶)
و از این نمونه ها در زندگی امامان علیهم السلام فراوان است.(۱۷)
سرداران پیروزی دین
چهارمین معنائی که می توان برای این جمله داشت آنکه: آنان عامل پیروزی و غلبه دین خداوند بر جهان هستند چون یکی از معانی «ظهور» غلبه است:
«کیف و ان یظهروا علیکم لایرغبوا فیکم الّا ولاذمه؛(۱۸) این مشرکان اگر بر شما غلبه کنند درباره هیچ فرد با ایمانی کمترین ملاحظه خویشاوندی و عهد و پیمان را نخواهند کرد.»
«فایدنا الّذین آمنوا علی مددهم فاصبحوا ظاهرین؛(۱۹) ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند.»
اوامر و نواهی خداوند یعنی دین او بدست معصومین(ع) غلبه خواهد یافت.
«هو الّذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه ولو کره المشرکون؛(۲۰) او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا آن را بر همه آئین ها غالب گرداند هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.»
این غلبه، غلبه عملی و عینی است، غلبه عملی و عینی که ریشه در غلبه، منطق و استدلال هم دارد. در روایتی از حضرت امام باقر(ع) رسیده است: «انّ ذلک یکون عند خروج المهدی من آل محمد فلایبقی احد الّا اقر لمحمد صلی اللّه علیه و آله»(۲۱) وعده ای که در این آیه است به هنگام ظهور مهدی از آل محمد(ص) صورت می پذیرد در آن روز هیچکس در روی زمین نخواهد بود مگر اینکه اقرار به حقانیت محمّد (ص) می کند.
در روایتی از حضرت نبی اکرم(ص) رسیده است:
«لایبقی علی ظهر الارض بیت مدر ولا و بر الّا ادخله کلمه الاسلام؛(۲۲) بر صفحه زمین هیچ خانه ای باقی نمی ماند، نه خانه هائی از سنگ و گل ساخته شده و نه خیمه هائی که از کرک و مو بافته شده مگر اینکه خداوند نام اسلام را در آن وارد می کند.
پی نوشت ها:ــــــــــــــــــــــ
۲۳٫ مکاتیب الرسول، ج ۱، ص ۶۶ ـ ۷۱٫
۲۴٫ معجم طبقات الفقهاء، القسم الثانی، ص ۱۲۲٫
۲۵٫ همان.
۲۶٫ الارشاد، ص ۲۸۸٫
۲۷٫ المناقب، ج ۴، ص ۲۴۷٫
۲۸٫ روضه الواعظین، ص ۱۷۷٫
۲۹٫ رجال نجاشی، قم ۲۳۳٫
۳۰٫ معجم طبقات الفقهاء، القسم الثانی، ص ۱۳۰٫
۳۱٫ تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص ۲۹۸٫
۳۲٫ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵٫
۳۳٫ اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۵٫
۳۴٫ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۵۶٫
۳۵٫ المناقب، ج ۳، ص ۲۲۷ ؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۹۶٫
۳۶٫ اصول کافی، ج ۲، ص ۶۷۰؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۷٫
۳۷٫ المناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص ۱۹؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص۳۴۴٫
۳۸٫ المناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۲۰۷ ؛ بحارالانوار، ج ۴۶،ص ۲۸۹٫
۳۹٫ بنگرید به: التبلیغ فی الکتاب و السنه فصل هشتم، آثار التبلیغ العملی، از ص ۲۱۷ تا ۲۳۰٫
۴۰٫ سوره توبه، آیه ۸٫
۴۱٫ سوره صف، آیه ۱۴٫
۴۲٫ سوره توبه، آیه ۳۳٫
۴۳٫ تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۵٫
۴۴٫ همان.
ای مردم به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی ترغیب نمی کنم مگر آنکه خودم پیش از شما به آن عمل می نمایم و شما را از هیچ معصیتی باز نمی دارم مگر اینکه خودم پیش از شما از آن دوری می جویم.
به گفته مرحوم آیه اللّه العظمی بروجردی: روحانیت سند دین است. آنانکه با اعمال صالح و رفتار شایسته عالمان دین، گرایش به دین یافتند به مراتب بیش از آنان است که با براهین عقلی سراغ دین آمده باشند.
مجله:پاسدار اسلام- شماره ۲۹۵
منبع : پایگاه حوزه