امربه معروف و نهی از منکر در فرمایشات امام علی علیه السلام
امربه معروف و نهی از منکر در فرمایشات امام علی علیه السلام
0 Vote
98 View
إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحانَهُ؛ وَ إِنَّهُمَا لَايُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَ لَايَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛
همانا امر به معروف و نهى از منكر، از صفتهاى پروردگارند، نه اجل را نزديك كنند و نه در روزى كاهشى آرند.
نهج البلاغه/ خطبه 156
وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ، وَ أَنْكِرِ الْمُنْكَرَ بِيَدِكَ وَ لِسَانِكَ، وَ بَايِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِكَ، وَ جَاهِدْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَ لَاتَأْخُذْكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ؛
به كار نيك امر كن و خود را در شمار نيكوكاران در آر و به دست و زبان كار ناپسند را زشت شمار و از آن كه كار ناپسند كند با كوشش خود را دور بدار. در راه خدا بكوش، چنانكه شايد، و از سرزنش ملامتگرانت بيمى نيايد.
نهج البلاغه /نامه 31
وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَتَنَاهَوْا عَنْهُ، فَإِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالنَّهْي بَعْدَالتَّنَاهِي؛
از كار زشت باز ايستيد و ديگران را از آن بازداريد، چه، به باز ايستادن پيش از بازداشتن مأموريد.
نهج البلاغه /خطبه 105
إلَاتَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ؛
امر به معروف و نهى از منكر را وامگذاريد كه بدترين شما حكمرانى شما را بر دست گيرند آنگاه دعا كنيد و از شما نپذيرند.
نهج البلاغه/ نامه 47
وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلاً أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلاً، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ ، يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ، وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ، فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ، وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ، وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْن عَنْهُ؛
و همانا ياد خدا را مردمانى است كه آن ياد آنان را جايگزين زندگى جهان فانى است. نه بازرگانى سرگرمشان ساخته، و نه خريد و فروخت ياد خدا را از دل آنان انداخته. روزهاى زندگانى را بدان مىگذرانند، و نهى و منع خدا را در آنچه حرام فرموده به گوش بيخبران مىخوانند. به داد فرمان مىدهند، و خود از روى داد كار مىكنند، و از كار زشت باز مىدارند، و خود از زشتكارى به كنارند.
نهج البلاغه / خطبه222
لَعَنَ اللَّهَ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ، وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ؛
لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند، و خود آن را واگذارند، و از منكر بازدارند و خود آن را به جا آرند.
نهج البلاغه / خطبه 129
مَن کانَ فيه ثَلاثٌ سَلِمَت لَهُ الدُّنيا وَ الاخِرَةُ يَامُرُ بِالمَعروفِ و ياتَمِرُ بِهِ و يَنتَهي عَنِ المُنکَرِ و يَنتَهي عَنهُ و يُحافِظُ علی حُدودِ اللهِ جَلَّ وَ عَلا؛
هر کس سه خصلت در او باشد دنيا و آخرتش سالم می شود: امر به معروف کند و خود نيز بدان عمل نمايد نهی از منکر کند و خود هم گرد آن نگردد. نگهبان حدود خداوند بزرگ باشد.
شرح غررالحکم/ ج5/ص440
لَايُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحانَهُ إِلَّا مَنْ لَايُصَانِعُ، وَلَايُضَارِعُ، وَلَايَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ؛
فرمان خدا را بر پا ندارد جز كسى كه در حق مدارا نكند و خود را خوار نسازد و پى طمعها نتازد.
نهج البلاغه/ حکمت 110
فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَالصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ، وَالصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ، وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَ ...
خدا ايمان را واجب كرد براى پاكى از شرك ورزيدن، و نماز را براى پرهيز از خود بزرگ ديدن، و زكات را تا موجب رسيدن روزى شود، و روزه را تا اخلاص آفريدگان آزموده گردد، و حج را براى نزديك شدن دينداران، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان، و امر به معروف را براى اصلاح كار همگان، و نهى از منكر را براى بازداشتن بيخردان، و ...
نهج البلاغه/ حکمت 252
قِوامُ الشَّريعَةِ اَلاَمَرَ بِالمَعروفِ و نَهيُ عَنِ المُنکَرِ؛
قوام و جوهره وجودی شريعت، امر به معروف و نهی از منکر است.
غررالحکم/مترجم/ ج 4/ص518
لَعَنَ اللَّهَ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ، وَالنَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ؛
لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند و خود، آن را واگذارند و از منكر بازدارند و خود آن را به جا آرند.
نهج البلاغه /خطبه 129
وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ، وَ شَنْآن الْفَاسِقِينَ : فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ؛
و جهاد بر چهار شعبه است: به كار نيك وادار نمودن، و از كار زشت منع فرمودن. و پايدارى در پيكار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آن كه به كار نيك واداشت، پشت مؤمنان را استوار داشت، و آن كه از كار زشت منع فرمود بينى منافقان را به خاك سود.
نهج البلاغه/ حکمت 31
و في كلام آخر له يجري هذا المجرى : فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ، فَذلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَمُضَيِّعٌ خَصْلَةً؛ وَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ، وَالتَّارِكُ بِيَدِهِ وَلِسَانِهِ، فَذلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ، وَتَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ، وَمِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَقَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ. وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ. وَإِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَايُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَلَايَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ، وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ؛
از مردمان كسى است كه كار زشت را ناپسند مىشمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمىدارد، چنين كسى خصلتهاى نيك را به كمال رسانيده، و از آنان كسى است كه به زبان و دل خود انكار كند و دست به كار نبرد، چنين كسى دو خصلت از خصلتهاى نيك را گرفته و خصلتى را تباه ساخته، و از آنان كسى است كه منكر را به دل زشت مىدارد و به دست و زبان خود بر آن انكار نيارد، چنين كس دو خصلت را كه شريفتر است ضايع ساخته و به يك خصلت پرداخته، و از آنان كسى است كه منكر را باز ندارد به دست و دل و زبان، چنين كس مردهاى است ميان زندگان، و همه كارهاى نيك و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منكر، چون دميدنى است به درياى پر موج پهناور. و همانا امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك كنند و نه از مقدار روزى بكاهند و فاضلتر از همه اينها سخن عدالت است كه پيش روى حاكمى ستمكار گويند.
نهج البلاغه /حکمت 374
أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَمُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ، فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَبَرِئَ؛ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ، وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ؛ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى، فَذلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى، وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ، وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ؛
اى مؤمنان آن كه بيند ستمى مىرانند يا مردم را به منكرى مىخوانند و او به دل خود آن را نپسندد، سالم مانده و گناه نورزيده، و آن كه آن را به زبان انكار كرد، مزد يافت و از آن كه به دل انكار كرد برتر است، و آن كه با شمشير به انكار برخاست تا كلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او كسى است كه راه رستگارى را يافت و بر آن ايستاد، و نور يقين در دلش تافت.
نهج البلاغه /حکمت 373
أَوَّلَ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَلَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلُهُ، وَ أَسْفَلَهُ أَعْلَاهُ؛
نخست درجه از جهاد كه از آن باز مىمانيد، جهاد با دستهاتان بود، پس جهاد با زبان، سپس جهاد با دلهاتان، و آن كه به دل كار نيكى را نستايد و كار زشت او را ناخوش نيايد، طبيعتش دگرگون شود چنانكه پستى وى بلند شود و بلنديش سرنگون زشتيهايش آشكار و نيكوييهايش ناپديدار.
نهج البلاغه / حکمت 375
مَن تَرَکَ اِنکارَ المُنکَرِ بِقَلبِه و يَدِهِ وَ لِسانِهِ فَهوَ ميّتٌ بَينَ الاَحياء؛ِ
کسی که انکار منکر را با قلب و دست و زبانش ترک کند مرده ای ميان زندگان است.
تهذيب/ ج 6/ ص181
مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ غَضِبُوا للَّهِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ، وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ، فَضَرَبَ الْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ، وَ الْمُقِيم وَ الظَّاعِنِ، فَلَامَعْرُوفٌ يُسْتَرَاحُ إِلَيْهِ؛ وَ لَامُنْكَرٌ يُتَنَاهَى عَنْهُ؛
از بنده خدا على امير مؤمنان به مردمى كه براى خدا به خشم آمدند هنگامى كه ديگران خدا را در زمين نافرمانى كردند و حق او را از ميان بردند، تا آنكه ستم سراپردهاش را بر پا كرد و نيكوكار و بدكردار و باشنده و كوچنده را به درون خود در آورد، نه معروفى ماند كه در پناه آن آسوده توان بود و نه از منكرى نهى توان نمود.
نامه38/ نهج البلاغه
لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ الْعَمَلِ، وَ يُرجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ، يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ، وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِين، إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ، وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ؛ يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ، وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيَما بَقِيَ؛ يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي، وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي؛ يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ؛
مردم از مَثَل های قرآن در باره کسانی که عذاب و کیفر شدند و روزهای سخت آنان و آسیب هایی که دیدند ؛ آگاهید پس وعده عذاب خدا را دور مپندارید و به عذر اینکه آگاهی ندارید، خود را گرفتار نسازید و انتقام خدا را سبک و خود را از کیفر الهی ایمن مپندارید زیرا که خدای سبحان مردم روزگاران گذشته را از رحمت خود دور نساخت مگر برای ترک امر به معروف و نهی از منکر.
خطبه 192 /نهج البلاغه
أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي، وَاللَّهِ، مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَأَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا، وَلَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَأَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا؛
ای مردم سوگند به خدا من شمار را به هیچ طاعتی وادار نکنم مگر اینکه پیش از آن خود، عمل کرده ام و از معصیتی شما را باز ندارم جز آن که پیش از آن، ترک گفتهام.
نهج البلاغه/ خطبه 175
http://www.abna.ir
عناوین مرتبط
پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام: شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه/ جلد۱الی۱۵
چگونگی نماز ابوبکر به جای رسول خدا صلی اللہ علیه و آله
اهل بیت (ع) عرشیان فرش نشین
ترجمہ و متن عیون اخبار الرضا علیہ السلام/ جلد ۱ و ۲
اخبار و احادیث و حکایات در فضائل اهل بیت رسول(ص) و مناقب اولاد بتول(س)
حکمت عملى یا اخلاق مرتضوى
به یاد اول مظلوم روزگار (امام المتقین علی (ع))