علی (ع) اولین کاتب قرآن
علی (ع) اولین کاتب قرآن
0 Vote
31 View
نویسنده : امير حسن ملكي خط، هنر تثبيت ذهنيات است با علائم معهود چشم. احتياج به خفظ خاطرهها نخستين محرك پيدايي خط در بين اقوام عالم بود، جد انسان اوليه براي حفظ اموري كه ميخواست سالهاي مديد باقي بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از اين تصويرپردازي روش تصويرنگاري را به وجود آورد «خط، هنر تثبيت ذهنيات است با علائم معهود چشم. احتياج به خفظ خاطرهها نخستين محرك پيدايي خط در بين اقوام عالم بود، جد انسان اوليه براي حفظ اموري كه ميخواست سالهاي مديد باقي بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از اين تصويرپردازي روش تصويرنگاري را به وجود آورد» 1 چنانكه از تعريف علامه برميآيد اولين خط انسان، خط تصويرنگاري بوده كه بوسيله آن اشكال ظاهري اشياء را ميكشيده و بدين سان منظور و مقصود خود را به ديگران انتقال ميداده است. رفته رفته و براساس تلاشهاي فراوان، انسان توانست موفق به بوجود آوردن خط تصويري با نام هيروگليف شود كه اين خط در مصر بوجود آمد و پس از آن خطوط ديگري نيز در ممالك دنيا بوجود آمد كه ميتوان به خط يوناني، خط عبري، خط حبشي، خط آرامي و... اشاره كرد. اما در مورد خط عبري اعتقاد بر اين است كه اين خط داراي 2 قسم ميباشد كوفي و نسخ. خط كوفي را مأخوذ از خط سرياني ميدانند كه در مورد آن بيشتر توضيح خواهيم داد و خط نسخ را مآخوذ از خط نبطي ميدانند. در كتابت قرآن و روزهاي آغازين ظهور اسلام از خط حجازي كه در واقع شكلي از خط نسخ مايل بود استفاده ميشد كه بعدها خط كوفي جانشين خط نسخ شد. خط كوفي در آغاز فاقد اعراب و نقطه بود و بدين سبب اختلاف در نحوه قرائت بوجود ميآمد. در سده نخستين ابوالاسود دوئلي از شاگردان امام علي (ع) به دستور آن حضرت، نقطه گذاري در مصاحف قرآن را آغاز كرد. در ارتباط با اينكه كاتب وحي در شهر مكه چه كسي بود اغلب محققان بر اين نظرند كه عبدالله بن سعد بن اسرح، اول كسي بود كه در شهر مكه به كتابت قرآن پرداخت و اول كسي كه در مدينه به كتابت قرآن پرداخت از ابي بن كعب نام ميبرند. اما براساس روايات كهن، كسي كه بيش از ديگران به كتابت قرآن پرداخت و اولين خوشنويس قرآن محسوب ميشود،امام علي (ع) بوده است. خط كوفي خط كوفي از بركت كتابت قرآن كريم به كمال رسيد و در به كمال رسيدن اين خط نبايد از نقش امام علي (ع) غافل بود و چنان در آن زمان مورد توجه و اقبال عمومي قرار گرفت كه سراسر جهان اسلام را تحت سلطه خود درآورد. خط كوفي به خط كوفي مشرقي و كوفي مغربي تقسيم ميشود كه هر كدام از اينها نيز به شعبههاي خاصي تقسيم ميشوند و با اين مجال به اشارهاي اجمالي بسنده ميكنيم. خط كوفي ساده : خط كوفي ساده كه از هر گونه اعراب و نقطه خالي هست و اين نوع خط در قرن اول هجري رايج بوده كه براي نمونه به قرآنهاي كتابت شده توسط امام علي (ع) ميتوان اشاره نمود. خط كوفي مدور : اين نوع خط كه داراي دايره و انحنا ميباشد در مكاتبات و داد و ستدها استفاده ميشده است و در قرآن المحلي چنين اشاره شده است: «اين كوفي منسوب به ابن مقله است. در نسخ قديمي از خط كوفي با حروف ملايم توأم با انحناء و استداره ياد شده به نام «مغوّر» كه در مكاتبات خصوصي و مراسلات تجاري كاربرد داشته است و به آن مستدير نيز گفتهاند.» خط كوفي تزئيني: خط كوفي داراي شكل خاصي است كه ميتوان هر تزئيني را روي آن انجام داد و به صورتهاي مختلف مانند تابدار و بهم پيچيده مانند الف و لامها و... نوشت. كوفي پيرآموز: پيدايش اين نوع خط را به ايرانيان نسبت ميدهند و اين خط نوعي از خط كوفي است كه كلمات به صورت پيوسته و گاهاً جدا از هم كه بوسيله خطوط نازكي بهم متصل ميباشند نوشته ميشوند و آموختن آن از سادگي خاصي برخوردار بوده است. كوفي معقلي: كلمه «معقل» به معناي ديوار بلند ميباشد و اين نوع خط بيشتر در بناها به كار ميرفته است از اين نوع خط در بناهاي اسلامي زياد استفاده شده و به خط بنايي نيز معروف ميباشد. همان گونه كه اشارت رفت خط كوفي كه در خدمت كتابت كلام نور قرار گرفت دوران رشد و شكوفايي خود را شروع كرده و به نقطه اوج خود رسيد و در اواخر قرن چهارم رو به افول نهاد و قرآنهاي بسياري كه بوسيله اين خط نگارش يافتهاند همچون چراغي فروزان ميباشند. اقلام سته بعد از استخراج اقلام سته از خط كوفي توسط محمد علي بيضاوي معروف به ابن مقله جهان خوشنويسي رنگ و جلوهاي ديگر گون يافت و ميتوان اين توقيع را از بركت كلام الله دانست. اقلام سته يا خطوط ششگانه عبارت بودند از محقق، ريحان، ثلث، توفيق، رقاع، نسخ كه در ذيل به هر كدام اشارتي ميشود: خط محقق داراي يك دانگ و نيم دور است كه در اطلس خط استاد فضائلي آورده است: «تا آغاز دولت عباسي مردم به همان شيوه قديم يعني كوفي و قلم جليل و متفرعات آن خطوط كه موزون ميگفتند، مينوشتند. همين كه خاندان هاشمي ظاهر گرديد، نوشتن قرآن به آن خطوط اختصاص يافت و خطي پيدا شد كه به آن عراقي ميگفتند و اين خط محقق بود كه به آن رواقي نيز گفته ميشد.» 2 خط ريحان اعتقاد بر اين است كه ريحان از محقق وضع شده است كه اين خط اندك تفاوتي با خط ريحان دارد. اصول در هر دو خط يكسان ميباشد فقط به جز حرف «ي». خط ثلث خط ثلث ريحاني نيز از خط ريحان گرفته شد كه با دو دانگ دور، چهار دانگ سطح از خط ريحان ايجاد شده است. خط ثلث را از لحاظ استحكام و زيبايي «ام الخطوط» ناميدهاند. در كتاب اطلس خط درباره خط ثلث آمده است: «ثلث به ام الخطوط تعبير ميشود و خطاط وقتي معتبر است كه خط ثلث را محكم و قرص بنويسد و آن مشكلترين و سختترين خطوط است. مسلم است كسي كه در نوشتن اين خط مهارت پيدا كند، خط توقيع و رقاع و غيره برايش آسان ميشود و آن خطوطي از تيره ثلث اند» 3 خط توقيع خط توقيع از خط ثلث مشتق شده كه براي نوشتن توقيعات و سجلات كاربرد دارد. در اطلس خط درباره خط توقيع آمده است: «قسط قلم در توقيع به دور مايلتر است بر خلاف ثلث كه به تحريف مايلتر بود زيرا كه در خط توقيع پري و فربهي بهر حروف يكسان و يكنواخت است، بر خلاف ثلث كه داراي تشعيرات و محتاج تحريف ميباشد و حروف توقيع گردتر و گودتر از ثلث نوشته ميشود.» 4 خط رقاع از خط رقاع براي نوشتن رقعهها و فرامين استفاده ميشد و گاهي مواقع نيز براي نوشتن عناوين كتابها بكار ميرفته است. از قلم رقاع در دورانهاي پيشين در ممالك اسلامي استفاده ميشد كه گاهي در پايان قرآن تاريخ و نام امراء و بزرگان بوسيله آن نوشته ميشده است. خط نسخ خط نسخ با حروف منحني و قوسيوار نوشته ميشد كه معروفيت و شهرت زيادي پيدا كرد و با اقبال عمومي روبرو گرديد و بدين دليل خط نسخ نام گرفت كه ناسخ خطوطي بود كه براي كتابت قرآن بكار گرفته ميشده. در مورد اين خط در كتاب اطلس خط آمده است: «اين خط نزديك به ثلث و محقق و ريحان و حروف آن از آنها گرفته شده و خطي تقريباً يكدست و يكنواخت گرديده است. اشكال و صور مبسوط و مستدير آن به اعتدال و تساوي در حدود نيمي سطح و نيمي دور به چشم ميخورد و حركات قلم نيز در آن به همين نسبت معتدل و گردش قلم به اصطلاح گرم و نرم انجام ميشود، كلمات و حروف از ديدگاه اندام خط به درشت اندامي محقق و ثلث نيست و از اين جهت هم از اعتدال برخوردار و جلوه آن نيز در قلم معتدل بيشتر ظاهر ميگردد. در اين خط اكثراً در كتابت ريز و كمي در درشت متوسط به كار ميرود و به حقيقت صفات محقق و بديع و منسوب و فضاح و معتدل درباره آن صدق ميكند و از همين جهات بود كه از بدو خودنمايي روز به روز رونق افزون يافت و امروز در تمام ممالك اسلامي حائز اهميت و اعتبارات و قرآن مجيد را با اين خط مينويسند». 5 ابن بواب ابوالحسن علي بن هلال معروف به ابن بواب از بزرگترين هنرمندان خوشنويس جهان اسلام ميباشد. وي براي گسترش خط نسخ و رشد و شكوفايي و اعتلاي اين خط تلاشهاي فراوان نمود و براي آن اصولي را بنيان نهاد كه بعدها ناسخ تمامي خطوط قبل از خود شد. ابن بواب توانست قواعد تازهاي در خوشنويسي بوجود آورد و ميزان سنجش اندازه حروف را بوسيله نقطه معين كرد. در دايرة المعارف بزرگ اسلامي در مورد ايشان چنين نوشتهاند: «ابن بواب، ابوالحسن علي بن هلال (413 ق / 1022 م) خوشنويس و مذهب معروف، منابع متأخر لقب علاء الدين را هم به نام او افزودهاند. زادروز و زادگاهش را نميدانيم ولي معلوم است پدرش هلال، دربان آل بويه بوده و به همين سبب علي بن هلال به ابن بواب، يا ابن ستري معروف بود. ابن بواب خوشنويسي را از محمدبن اسد و محمدبن سمساني آموخت و آنان اين هنر را از ابن مقله فراگرفته بودند. ابن بواب پيش از آنكه خوشنويس شمرده شود به هنر نقاشي و نگارگري خانهها اشتغال داشت و سرانجام به كتابت روي آورد. در خوشنويسي به چنان پايهاي رسيد كه يگانه روزگار خويش گرديد، به گونهاي كه نوشتهاند: از متقدمين و متأخرين كسي را نميتوان يافت كه چون او يا نزديك به خط او بنويسد». 6 در تاريخ آوردهاند كه ابن بواب روزي گفت كه در شيراز عهده دار كتابخانه بهاء الدوله بودم، روزي ميان كتابها نسخهاي ديدم كه جلدي سياه داشت. آن را باز كردم قرآني بود به خط ابن مقله اما جزء سيام آن كامل نبود اين قرآن را به بهاء الدوله نشان دادم و از او خواستم تا اجازه دهد كه جزء سي ام را به همان شيوه ابن مقله بنويسم و اگر وي نتوانست تشخيص دهد جايزهاي به من اعطا نمايد. ميگويد به كتابخانه رفتم و كاغذي كهنه را انتخاب كردم و مشغول كتابت گرديدم. بعداز چندي كه قرآن آماده شده بود و يك سال از اين رويداد گذشته بود بهاء الدوله سراغ قرآن را گرفت به او نشان دادم و او نتوانست فرقي بين خط من و خط ابن مقله قائل شود و جايزهاي كه از او خواستم تعدادي برگههاي كاغذ كهنه بود كه در كتابخانه وجود داشت. اساتيد وي را محمد بن اسد و محمد بن سمساني ذكر كردهاند. آنچنان كه از نوشتهها بر ميآيد ايشان را استادي پركار ميدانند كه توانسته است در طول مدت عمر خود 64 نسخه قرآن را كتابت نمايد. از جمله آثار باقيمانده از وي ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد: 1- تركيه موزه طوپ قاپو، شعر سالمه بن جندل با امضاء و تاريخ رمضان سال 413 هـ.ق. كه ظاهراً جعلي است و در آن جا دو صفحه به قلم طومار به خط وي موجود است. 2- تركيه گنجينه اوقاف موزه آثار تركيه اثري به تاريخ 408 قمري. 3- تركيه گنجينه اياصوفيه، جنگي در «آداب و حكم» با قلم ثلث. 4- قرآن مجيد كه در كتابخانه مباركه مرحوم آيت الله العظمي نجفي مرعشي نگهداري ميشود. 5- قرآن مجيد به صورت كامل و جامع از ابتدا تا انتها به خط وي كه خوب و سالم باقي مانده است. و در سال 391 هـ.ق. نوشته شده، اين قرآن در مجموعه موزه چستر بيتي دوبلين نگهداري ميشود. شاگردان ابن بواب: مكتب ابن بواب در امر آموزش خوشنويسي برقرار بود كه بدين وسيله توانست شاگردان زيادي را تعليم داده و تربيت نمايد كه تا اواخر قرن ششم زيستند مانند محمدبن موسي شافعي معروف به ابنبصيص، محمدبن عبدالملك، زينب شهده، مهيار ديلمي، ابويوسف محمدبن اسماعيل گلپايگاني، ابوالفضل خازن دينوري، عبدالكريم كاتب و... ياقوت مستعصمي جمال الدين ابوالمجد عبدالله ياقوت مستعصمي ملقب به «قبلة الكّتاب» در زمان خليفه المستعصم بالله (640 - 656 هـ. ق) آخرين خليفه عباسي زندگي ميكرد وي از هنرمندان بزرگ جهان اسلام بود و بيشترين تلاش و همت خود را به كتابت قرآن معطوف ساخته بود كه در طول عمر خود قرآنهاي متعددي را به رشته تحرير درآورد و بعضي از مورخان ميگويند كه ايشان 364 قرآن را كتابت نمودهاند. ياقوت در خوشنويسي معروف به تند نويسي بوده است. از قرآن هايي كه به خط ايشان در تركيه وجود دارد قرآني خشتي كوچك به خط ثلث كه رقم ياقوت مستعصمي در آن وجود دارد و در بقعه مولوي در شهر قونيه نگهداري ميشود. قرآن ديگر قرآن نفيس و بزرگي در قطع وزيري با جلد ضربي و با تشعير سازي در حواشي كه با خط ثلث كتابت شده و با رقم كتيبه المذنب ياقوت المستعصمي ميباشد. پس از ياقوت شاگردانش همت گمارده و راه استاد خود را ادامه دادند كه در قرن هشتم خوشنويسي را به نقطه اوج خود رساندند كه شش تن از شاگردان بنام ايشان به اساتيد سته معروف شدند كه ايشان عبارتند از: ارغون بن عبدالله كاملي، نصرالله طبيب، يوسف مشهدي، مباركشاه بن قطب تبريزي، سيد حيدر و اين اساتيد به نوبه خود شاگرداني را تربيت كردند كه بعدها ايشان طلايه دار خوشنويسي و كتابت قرآن بودند. پيدايش خط نستعليق شايد به نوعي بتوان گفت خطوط قبل از نستعليق بيشتر براي كتابت قرآن پديد آمدند ولي نستعليق براي چه پديد آمد. عدهاي براين باورند كه نستعليق از تركيب خطوط نسخ و تعليق پديد آمده است و اين خط توسط ميرعلي تبريزي استاد بنام دوره تيموريان خط نستعليق را بنيان نهاده است. همان طور كه گذشت خط نستعليق در مورد كتابت قرآن مورد استقبال نگرديد و به صورت اندك چند قرآن بوسيله اين خط كتابت شد كه از قديميترين آنها ميتوان به قرآن با خط نستعليق شاه محمود نيشابوري اشاره نمود كه هم اكنون در موزه طوپ قاپو نگهداري ميشود. در دوره قاجاريه در ايران خط نستعليق رو به رشد و شكوفايي نهاد و هنرمندان برجستهاي چون وصال، ملك الكتّاب، ميرزا علامرضا، حجاب شيرازي، محمدرضا كلهر، ميرعماد سيفي و ديگران در رشد و تعالي اين خط كوشيدند كه هر كدام با خلق قطعات و آيهنگاريهاي زيبا بر اعتلاي اين خط افزودند كه اين قطعات زينت بخش موزهها و اماكن ديدني ميباشد. شكسته نستعليق شايد به نوعي بتوان گفت كه شكسته نستعليق محصول سختي نوشتن تعليق بود چون در قرن يازدهم ترجمه قرآنها به شيوه تعليق نوشته ميشد بدليل سختي تعليق (خواندن) خط شكسته توسط درويش عبدالمجيد طالقاني بنيان نهاده شد و به همت اين استاد توانا به اوج زيبايي خود رسيد و بعد از ايشان استاد گلستانه در به كمال رساندن اين خط كوششهاي فراواني نمود و هم اكنون قطعات زيبايي از اين خط كه آيات قرآني را كتابت كردهاند چشم هر بينندهاي را مينوازد و شايد يكي از زيباترين اين قطعات سوره حمد استاد ميرزا غلامرضا اصفهاني (وفات 304 هـ.ق) باشد. قرآن هاي منسوب به ائمه (ع) قرآن منسوب به امام علي (ع) اين قرآن حاوي اوائل سوره بقره تا پايان سوره كهف است و ابعاد هر ورق آن 37*37 سانتي متر ميباشد و در هر صفحه 20 سطر نوشته شده است و در محلي به نام جامع الكبير صنعا نگهداري ميشود. در سال 1318 هـ.ق. هشت نفر از علماي يمن و خبرگان، صحت انتساب اين قرآن به امام علي (ع) و زيد بن ثابت و سلمان فارسي را تأييد كردهاند، اين قرآن روي پوست و به خط كوفي قديم بدون نقطه نوشته شده است. اما نشانههاي اعجام به روش ابوالاسود در آن ديده ميشود. قرآن منسوب به امام حسن (ع) مصحفي كه كتابت آن منسوب به امام حسن (ع) ميباشد و در صفحه اول آن «كتبه حسن ابن علي ابن ابي طالب في سنة احدي اربعين» نوشته شده است، اين قرآن بر روي پوست نوشته شده و از آيه مباركه «بما غفرلي ربي و جعلني من المكرمين» 7 شروع و به آيه «انهم لفي شك منه مريب» 8 ختم ميشود. قرآن منسوب به امام حسين (ع) در صفحه اول آن آمده است: «كتبه حسين بن علي» اين مصحف با آيه «و اما الجدار فكان...» 9 شروع و به آيه «قل كل متربص فتوبصوا فستعلمون... » 10 به پايان ميرسد. قرآن منسوب به امام زين العابدين (ع) اين قرآن كه صفحات آن كامل نيست در آخر آن چنين آمده است «كتبه المنتظر بوعده علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب» كه داراي حركات و نقطه گذاري ميباشد. قرآن منسوب به امام جعفر صادق (ع) اين قرآن در گنجينه موزه هنرهاي اسلامي قاهره نگهداري ميشود و روي پوست نوشته شده و داراي نقطه و اعراب گذاري ميباشد. _________________________________________ پاورقيها: 1- لغتنامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، جلد 6، ص 8650. 2- اطلس خط، حبيب الله فضائلي، ص 195. 3- اطلس خط، ص 263. 4- همان منبع ص 266. 5- اطلس خط، ص 391. 6- دايرة المعارف بزرگ اسلامي ص 142. جلد سوم. 7- آيه 27 سوره يس. 8- آيه 45 سوره فصلت. 9- آيه 82 سوره كهف. 10- آيه 135 سوره طه. http://www.artqazvin.ir
عناوین مرتبط
پیام امام امیر المؤمنین علیه السلام: شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه/ جلد۱الی۱۵
چگونگی نماز ابوبکر به جای رسول خدا صلی اللہ علیه و آله
ترجمہ و متن عیون اخبار الرضا علیہ السلام/ جلد ۱ و ۲
حکمت عملى یا اخلاق مرتضوى
به یاد اول مظلوم روزگار (امام المتقین علی (ع))
غروب سرخ غدیر
سلسله مباحث پرسمان دینی (امامت حضرت علی) (ع)