عناصر محوری نهضت امام خمینی(ره)
عناصر محوری نهضت امام خمینی(ره)
0 Vote
105 View
در این نوشتار، تحلیل برخی از عناصر محوری نهضت امام راحل(رضوان الله تعالی علیه)، در ضمن چند نکته ارائه میگردد: یکم: هدف و اهتمام امام خمینی(ره) امام راحل(رضوان الله تعالی علیه)، در هدم و از بین رفتن جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم، به چهار امر ذیل اهتمام داشتند: ۱_ هدف امام راحل(رضوان الله تعالی علیه)، جز رضای خدا و احیاء کلمه علیای الهی چیز دیگری نبود؛ زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین فرمود: «من اصبح من امتی و همته غیر الله فلیس من الله»[۱]؛ هر فردی از امت اسلامی، اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش، چیزی غیر از خداوند باشد، از خدا بیگانه است و چنین شخصی، الهی نمیاندیشد و برای خدا کار نمیکند و در نتیجه، حشر او نیز با انگیزه موهوم غیرخدایی خواهد بود. ۲ _اهتمام به امور مسلمین، اعم از ساکنان ایران و غیرایران، مهمترین شاغل فکری آن حضرت بود؛ زیرا رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم چنین فرمود: «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»[۲]؛ یعنی هر کسی برای حل دشواریهای جامعه اسلامی یا آحاد آنان همت نورزد، از قلمرو مسلمین خارج است و اسلام او کامل نیست. ۳ اهتمام به امور جامعه انسانی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، برای امام راحل(رض) جاذبه فراوانی داشت؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در این باره میفرماید: «من یسمع رجلا ینادی یاللمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم»[۳]؛ هر کس ندای مظلومیت فردی را بشنود که از جامعه اسلامی کمک طلب مینماید چه آن استغاثه کننده مسلمان باشد و چه غیرمسلمان و جواب مثبت و سودمندی به او ندهد، از حوزه اسلام کامل بیرون است. ۴ حفظ استقلال وعزت در برابر دولت طغیانگر و حاکم جبار، چه داخلی و چه خارجی، از ویژگیهای نهضت امام خمینی(قدس سره) بود؛ چرا که رسول گرامی اسلامصلی الله علیه و آله و سلم در این باره چنین میفرماید: «من اقر بالذل طائعا فلیس منا اهل البیت»[۴]؛ یعنی هر کس در برابر ظالم، اظهار مذلت کند و با طوع و رغبت در برابر ستم تسلیم گردد، با خاندان عصمت و طهارت(علیهمالسلام) بیگانه است؛زیرا آن ذوات نورانی، مثل اعلای عزت خواهی و ستم ستیزی اند، وفرمودهاند: ضیم و خواری را جز فرومایه کسی تحمل نمیکند: «لا یمنع الضیم الذلیل».[۵] همان گونه که در نظام تکوین، توحید الهی، آغاز و انجام و زیروروی هر چیزی است: «هو الاول والاخر والظاهر والباطن»[۶]، محور اصلی نظام تشریع احکام و همچنین تعلیم و تربیت و جهاد و اجتهاد و صلاح خود و اصلاح دیگران نیز اعتقاد به توحید خداوند است و بنابراین، عنصر اصلی در ارکان چهارگانه گذشته، همان اهتمام برای خدا و جلب رضای اوست که در سایه آن، عناصر سه گانه دیگر یعنی حل دشواریهای امت اسلامی، رفع نیازهای جامعه انسانی، اعم از مسلمین و غیرمسلمین، و حفظ عزت در برابر حاکم طاغی تامین میشود و لذا تاثیر عناصر چهارگانه مزبور، «طولی» است نه «عرضی»؛ زیرا در منطقه تشریع، چیزی همتای جلب رضای خدا نیست؛ چه اینکه در نظام تکوین، چیزی شریک خدا نخواهد بود: «لیس کمثله شیء»[۷] و در نتیجه: «لیس کمثل الاهتمام لرضائه شیء». اول کسانی که برای اقامت مکتب و تمامیت دین حنیف الهی قیام نمودند و دیگران را اقامه کردند، خود اهل بیت(علیهمالسلام) و به ویژه سالار شهیدان، حضرت حسینبن علی(علیهم السلام) بودند. آن حضرت که نه همتی غیر از خدا داشت و نه از اهتمام به امور مسلمین تعلل میورزید و نه از همت گماردن به حل دشواریهای جامعه انسانی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، سهل انگاری را روا میداشت و نه در برابر حاکم طاغی تسلیم میشد. شعار دلپذیر حضرت اباعبدالله(علیهالسلام): «هیهات منا الذله، یابی الله لنا ذلک ورسوله والمؤمنون وحجور طابت وطهرت»[۸] و ندای دلانگیز ایشان که فرمود: «لا والله لااعطیکم بیدی اعطاء الذلیل ولاافر فرار العبید»[۹]، درباره عزت و حفظ استقلال است. در انحصار اهتمام آن حضرت به توحید الهی نیز همین بس که در مساله شناختخداوند چنین فرموده است: «به توصف الصفات وبه تعرف المعارف لا بها یعرف»»[۱۰] ؛ یعنی خداوند به وسیله اوصاف، وصف نمیشود و به وسیله معروفی شناخته نمیشود، بلکه هر معروفی، توسط ذات اقدس خداوند شناخته میگردد. اگر انسان صالح سالکی به بارگاه رفیع معرفت توحیدی باریافت، به گونه ای که همت او در اصل شناخت، فقط معطوف خداوند شد و در پرتو عرفان الهی، غیر او را شناخت، هرگز غیر او را وجهه همت خویش قرار نمیدهد. امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) در این امر مهم توحیدی، به سرور آزادگان جهان حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) اقتدا نمود و چهره هستی خویش را متوجه جلب رضای الهی کرد و خشنودی غیر او را معیار قیام خود قرار نداد و این بینش توحیدی، در تمام مراحل اقدام خالصانه ایشان، چه در غربت و چه در قربت، چه در سراء و چه در ضراء، چه در کربت و چه در عزت، چه در اسارت و چه در امارت و بلکه، در اوج واقعی و هم در حضیض ظاهری، خلوص عمل برای خدا مشهود بود. دوم: دوری امام خمینی(ره) از دنیاگرایی انگیزه نهضت امام راحل(قدس سره) که مطیع و تابع امام معصوم(علیهالسلام) بود، همان است که در سخنان گهربار امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و بیانات سودمند سیدالشهداء(علیهالسلام) در تبیین قیام آن ذوات نورانی بیان شده است: «اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان ولا التماسا من فضول الحطام ولکن لنری المعالم من دینک ونظهر الا صلاح فی بلادک ویامن المظلمون من عبادک ویعمل بفرائضک وسننک واحکامک»[۱۱]؛ پروردگارا! تو میدانی که قیام و اقدام مجاهدانه ما، برای رغبت در سلطنت مادی و بهرهبرداری از متاع زائد و پوسیده و پژمرده دنیا نبود، بلکه برای دیدن و نشان دادن و برگرداندن علامتهای دین تو و برای اصلاح در شهرهای تو بود؛ و برای آنکه بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به فرائض و سنن و احکام تو عمل شود. آنگاه حضرت سیدالشهداء(علیهالسلام) چنین فرمود: «فان تنصرونا وتنصفونا قوی الظلمه علیکم وعملوا فی اطفاء نور نبیکم. وحسبنا الله وعلیه توکلنا والیه انبنا والیه المصیر»[۱۲]؛ پس اگر شما ما را یاری نکردید و با ما به عدل و انصاف رفتار ننمودید، ظالمان بر شما چیره میشوند و اولین خطر آنان این است که در خاموش کردن نور وحی و چراغ نبوت میکوشند. البته حسینبن علی(علیهمالسلام)، خود بدون مساعدت مردمی قیام نمود؛ چرا که خداوند را حسیب و کافی دانست و بر او توکل کرد و به او رجوع نمود که صیرورت و تحول همه اشیاء، بهسوی خداست. برای آشنایان به برنامه های مبارزاتی امام خمینی(رض) از صدر نهضت تا ساقه آن، از آغاز مهاجرت تا پایان مراجعت، ازبدء قیام تا ختم ظفر، در خلوت و جلوت، در خوف و رجاء، و در خصب و قحط و رخص و غلا، در کرب و فرج، و در هزم و فتح، هر گونه تنافس در جاه و مقام را مطرود میدانست و هر گونه اسراف و اتراف و رفاهطلبی را محکوم میکرد و از عطله احکام و حدود الهی رنج میبرد و در اجرای آنها از هیچ مساعدتی دریغ نمیکرد و از محرومان و مستضعفان حمایت کامل مینمود و رنجدیدگان عصر جاهلیت پهلوی و مجاهدان نستوه زمان انقلاب و دفاع مقدس را ولینعمتان انقلاب اسلامی میدانست و هماره، از خطر استکبار جهانی و هیونیستبینالملل که در اطفاء نور وحی و چراغ رسالتسعی بلیغ داشته و دارند، سخن به میان میآورد و راه ستمستیزی را چونان اجداد کرام خود میپیمود و آن را با تحریک قیادی خویش، به دیگران میآموخت. سوم: خلوص نهضت و یاوران امام خمینی(ره) امام راحل(قدس سره) نه تنها در نهان خود هدفی جز تحصیل حدود معطل و تحریک احکام راکد و ساکن اسلام نداشت، کسانی را به یاری میطلبید یا پیشنهاد مساعدت آنان را میپذیرفت که همچون خود، مقصدی جز جذب جمال الهی نداشتند و هرگز فرد یا گروهی را که در براندازی نظام طغیان و سلطه و یا برقراری نظام قسط و عدل، هوسمدارانه مبارزه میکردند یا خودخواهانه میاندیشیدند، به یاری نمیپذیرفت و پیشنهاد شرکت چنین افرادی را در نهضت اسلامی طرد مینمود و اجازه نمیداد قیام خالصانه مسلمین، با حضور برخی افراد که انحراف فکری یا التقاط عقیدتی یا فساد اخلاقی داشتند مشوب و آلوده گردد. البته دخالت ناخواسته برخی افراد در سیل میلیونی و توفنده مسلمین به رهبری امام(رض) که میرفت تا بنیان طغوا را برکند و اساس مرصوص تقوا را طراحی نماید، خارج از قلمرو قدرت و نیز بیرون از منطقه بحث است و آنان، چون حباب عباب، و زبد روی سیل، با خروش آب فوار امت اسلامی از میان میرفتند که خدای سبحان از کیفیت زوال آنان با واژه «جفاء»(آببرد) یاد میکند: «فاما الزبد فیذهب جفاء».[۱۳] نکته مهم آن است که امام راحل(رض) همان گونه که اصل قیام بر ضد طاغوت را از سالار شهیدان، حضرت حسین بن علی بن ابی طالب(علیهمالسلام) آموخت، نحوه خلوص مردمی آن را نیز از امام معصوم خود فرا گرفت؛ زیرا وجود نورانی سیدالشهداء(علیهالسلام) در هنگام پیشنهاد عبیدالله بن حر برای پذیرش کمک مالی و اعتذار از حضور در صحنه دفاع مقدس کربلا، چنین فرمود: «وما کنت متخذ المضلین عضدا»؛[۱۴] یعنی من آن نیستم که گمراهان را به عنوان عضد و بازو قرار دهم و به آنان اعتضاد نمایم و از معاضدت آنان سود جویم.[۱] . بحار؛ ج ۷۰، ص ۲۴۳، ح ۱۲٫ [۲] . بحار؛ ج ۷۱، ص ۳۳۷، ح ۱۱۶٫ [۳] . همان؛ ج ۷۱، ص ۳۳۹، ح ۱۲۰٫ [۴] . همان؛ ج ۷۴، ص ۱۶۲، ح ۱۸۱٫ [۵] . نهج البلاغه، خطبه ۲۹، بند ۳٫ [۶] . سوره حدید، آیه ۳٫ [۷] . سوره شوری، آیه ۱۱٫ [۸] . تحف العقول، ص ۲۴۱٫ [۹] . بحار؛ ج ۴۴، ص ۱۹۱، ج ۴٫ [۱۰] . تحف العقول، ص ۲۴۵٫ [۱۱] . همان، ص ۲۳۹٫ (این جملات با تفاوت مختصری در خطبه۱۳۱ نهجالبلاغه نیز آمده است که بیانگر وحدت هدف آن بزرگواران است). [۱۲] . تحف العقول، ص ۲۳۹٫ [۱۳] . سوره رعد، آیه ۱۷٫ [۱۴] . بحار؛ ج ۴۴، ص ۳۱۵، باب ۳۷٫ آیت الله جوادی آملی- کتاب ولایت فقیه، ص۲۹۴ http://www.shiitecenter.com/