آغاز تشیع در قم

نویسنده: حسین فقیهی قم اولین شهر یران است که مذهب تشیع را پذیرفت و در نیمه های قرن دوم هجری به عنوان اولین پیگاه شیعه در سراسر یران ظهور یافت. شناختن قم و اهل آن از همین رو بری مسلمانان و به ویژه دوست داران اهل بیت از اهمیت خاصی برخوردار شده و تحقیقات بسیاری هم در جهات مختلف آن صورت گرفته است. در ین مقاله، به برخی از وقیع و مسائلی هم که به نحوی با موضوع بحث مرتبط است، نگهای می افکنیم. سابقه تاریخی قم ینکه قم به دست چه کسی و در چه زمانی به صورت شهر درامده به طور دقیق معلوم نیست، اما مسلم ین است که قم در زمان فتوحات اسلامی وجود داشته و از توابع اصفهان و جزء بلاد فتح شده به دست مسلمانان بوده است. قم به نقل بلادزی[۱]، یعقوبی[۲] و برخی دیگر از تاریخ نگاران، از شهر های قدیم و باستانی یران است و ین نقل هم در بین محققان و مورخان شهرت بیشتری دارد. شواهدی نشان می دهد که اسکندر مقدونی شهر قم را ویران کرده و پس از او قباد به هنگامی که از ویرانه ین شهر می گذشته، آن را آباد ساخته و بنا به همین نقل او اسم آن را قم گذاشته است.[۳] نیز نقل کرده اند: هنگامی که بهرام گور عازم بلاد ارمنیه بود، مسیرش به دهای افتاد که در آن زمان طغرود نامیده می شد. او در ین ده، آتشکده ی بنا کرد، بازاری ساخت و آن را ممجان نامید و بری مزدجان (مزدیجان) نیز بارو (حصار) ساخت.[۴] همچنین نقل شده است که ین دو ده در زمان ورود اعراب به قم از مهم ترین بلوک های تشکیل دهنده ین شهر بوده اند. در کتاب فیروز پسر قباد که در زمان عبدالملک بن مروان از ین منطقه به دست آمده، قم یکی از شهرهای بزرگ و زیبی زمان فیروز توصیف شده است. ین شهر در شاهنامه فردوسی جزء شهرهای پیشدادیان و کیانیان به حساب آمده و اسم آن در منظومه ویس و رامین بارها تکرار شده است.[۵] طبق همین نقل ها احتمال داده شده است که بنی اولیه ین شهر به زمان هخامنشینان باز گردد و در همین گزارش از حکومت بعضی حاکمان در زمان شاهان باستانی در ین شهر نیز یاد شده است.[۶] از ین شواهد ثابث می شود که شهر قم قبل از تسخیر ین منطقه به دست مسلمانان موجود بوده است، اما، ینکه یاقوت حموی و به تبع او برخی از مورخان، قم را شهر مستحدثه و از آثار تمدن اسلامی برشمرده اند،[۷] قابل تأمل است، مگر ینکه گفته شود منظور او همان شهر جدیدی است که پس از استقرار اعراب در ین منطقه با ویژگی ها و معماری های خاص اسلامی به وجود آمده است؛ چون طبق شواهدی که در منابع تاریخی وجود دارد، قم در آن زمان همانند بسیاری دیگر از شهرهای ساسانیان، از چندین حصار (بلوک) نزدیک به هم تشکیل شده بود. خود حموی هم که قائل به مستحدثه بودن ین شهر است، تصریح می کند که قم در زمان ورود اعراب به ین منطقه از هفت ده متفرق تشکیل می یافت که مهم ترین آنها کمیدان بوده است.[۸] وی می گوید که ین ده ها پس از استقرار اعراب در ین شهر به همدیگر اتصال یافته و همه آنها شهر واحدی را تشکیل داده اند. واضح است که ین سخن با قدیمی بودن شهر قم منافاتی ندارد. علاوه بر ین، طبق نقل های تاریخی، شهری که به دست مسلمانان با ویژگی های اسلامی بنا شد، در شمال شرقی شهر قدیم قم بوده و پس از بنی آن شهر قدیم متروک شده است.[۹] همه ین شواهد نشان می دهد که سخن حموی قابل توجیه است و می توان آن را به همان مرحله از بازسازی شهر قم مربوط دانست که به دست مسلمانان بنا شده است. وجه تسمیه قم ینکه شهر قم در گذشته چه نامی داشته و چگونه به ین اسم معروف شده است، به خوبی معلوم نیست . آنچه از منابع تاریخی و تحقیقات برخی از محققان استفاده می شود، ین است که ین شهر در کلمات قدما به تعابیر مختلفی مانند: کُم، کومه، کمندان، کونیا، کوآما، و غیر ینها نام برده شده[۱۰] و پس از فتوحات اسلامی یکی از کلمات (کومه) یا کمیندان با عروض تخفیف و تعریب به آن، به صورت قم در آمده است.[۱۱] صاحب تاریخ قم به نقل از احمد بن محمد برقی (م۲۷۴) می نویسد: زمین قم محل گردآمدن آب رودخانه ها و علف زار بود. چون در اصطلاح عرب به چنین محلّی قم گفته می شد، ین محل به اسم قم معروف شده. او همچنین نقل کرده است که صحرانشینان بری آب و علف ین محل، در ین سرزمین فرود می آمدند و خانه هایی که بری سکونت خود درست می کردند، کومه نامیده می شدند. ین کلمه به تدریج تخفیف یافت و به صورت کُم در آمد، سپس به کلمه قم معرّب گردید و به ین اسم معروف شد.[۱۲] باز صاحب تاریخ قم، به نقل دیگری از حمزه بن حسن، صاحب تاریخ اصفهان، می نویسد که قم از کلمه کمیدان که یکی از بلوک های قدیم آن بوده، تخفیف یافته و به صورت کلمه قم درآمده و ین همان قولی است که یاقوت حموی در ین باره نقل کرده است.[۱۳] در رویات اسلامی آمده: پیامبر اسلام به هنگام عروج به آسمان ها ابلیس را مشاهده کرد که در ین سرزمین نشسته و دستانش را تا مرفق بر زانوها انداخته است. وقتی جبرئیل او را معرفی کرد، پیامبر اسلام خطاب به او فرمود: «قم؛ (یعنی برخیز)، ی ملعون!...»[۱۴] از مضمون رویت مزبور بر می ید که ابلیس از ین سرزمین رانده شده و ین شهر جزء بلاد امن الهای قرار گرفته است. ین گونه رویات هم سبب اشتهار کلمه قم بری ین شهر در بین مسلمانان شده است. به هر حال، سبب تسمیه ین شهر هر چه که باشد، در زبان رویات به ویژه رویات منقول از امام صادق۷، ین شهر با همین نام ذکر شده است و ساکنان آن مورد توجه قرار گرفته اند. فتح قم قم در سال ۲۳ق به تصرف مسلمانان در آمد.[۱۵] ینکه منطقه قم به مصالحه فتح شده، یا به جنگ و غلبه،[۱۶] تا حدودی در میان مورخان اختلاف است.[۱۷] آنچه شهرت تاریخی دارد و شواهدی آن را تیید می کند، ین است که فتح ین منطقه از راه جنگ و غلبه تحقق یافته است؛ زیرا منطقه قم در آن زمان از توابع اصفهان بوده و فتح ین شهر و نواحی آن به دست سپهایان ابوموسی اشعری در سال ۲۳ق از مسلّمات تاریخ است.[۱۸] بنابرین فتح منطقه قم و نواحی آن به وسیله همین سپاه و در همین سال تحقق یافته است. علاوه بر ین، عده ی از فقهای اسلامی مانند: محمد بن ادریس شافعی(۲۰۴ق) و مالک بن انس (۱۷ق) تصریح کرده اند که همه بلاد جبال با جنگ فتح شده اند و هایچ شهر آن از ین جهت مستثنا نیست.[۱۹] آیین مردم قم مردم قم در دوره قبل از فتوحات اسلامی، زرتشتی بودند و آتشکده های متعددی در ین شهر و نواحی آن وجود داشت. علاوه بر مجوسیان، از زندگی یهودیان و مسیحیان ساکن در ین شهر گزارش هم شده است. صاحب کتاب تاریخ قم باب نوزدهم کتاب خود را به اخبار یهودیان و مجوسیان ین منطقه اختصاص داده و از زندگی مسیحیان و همچنین از مبلغ جزیه اهل ذمه ین شهر سخن گفته است.[۲۰] وقتی قم به دست مسلمانان فتح شد، جمعی از مردم آن مسلمان شدند و عده ی دیگر در یین زرتشتی باقی ماندند و جزیه را پذیرفتند که تا چند قرن بعد آتشکده های آنان در ین منطقه باقی بود.[۲۱] همدانی در وصف قم می نویسد: در مزدیجان قم، آتشکده دیرینه ی از آتش آذر گشسب وجود داشت که درهای طلیی آن به هنگام تسخیر ین نواحی در زمان عبدالملک مروان به کعبه انتقال داده شد، اما آتشکده آذر مهرین در زمان بهرام گور به وسیله سورین قمی به جوزان انتقال یافت و در آنجا آتشکده ساخته شد.[۲۲] آتشکده مرکزی شهر قم در نیمه های دهه دوم قرن دوم هجری، به هنگامی که بین اعراب اشعری و مجوسیان قمی اختلاف افتاد و اعراب بر مجوسیان پیروز شدند، بری همیشه خاموش گردید،[۲۳] امّا آثار آنان در اطراف قم تا مدت ها بعد همچنان باقی بود. اصطخری در گزارش خود از منطقه قم می نویسد: در نزدیکی شهر قم دهای معروف به قلعه کبری وجود دارد که مردم آن ده عموماً زرتشتی مذهب اند و آثار مخصوص زرتشتیان از قبیل معبد، دخمه و آتشکده (هم اکنون) در اطراف ین شهر دیده می شود.[۲۴] در هر صورت، تا اواخر قرن چهارم هجری از زندگی مردم غیر مسلمان در ین منطقه خبر داده شده، ولی پس از قرن چهارم مردم منطقه به طور عموم مسلمان معرفی شده اند.[۲۵] مردم قم پس از فتح ین منطقه به دست مسلمانان، با دین اسلام آشنا شدند و از ابتدا مذهب تشیع را برگزیدند. ظهور و سیر تشیع در قم تا پایان غیبت صغری گر چه مردم شهر قم همانند دیگر بلاد فتح شده در آن زمان، ابتدا با مذهب تسنّن آشنیی یافتند، اما در میان همه شهر های همجوار خود مانند: اصفهان، کاشان، ری، ساوه و دیگر بلاد جبال که بیشتر آنها به دست ابوموسی اشعری فتح شده اند، تفکر شیعی را برگزیدند. ولی کی و از چه رهای مذهب تشیع از مراکز شیعه در عراق و مدینه به ین سرزمین انتقال یافت و چگونه در ین منطقه فراگیر شد، ینها سؤالاتی هستند که پاسخ آنها در ادامه خواهد آمد. عوامل تشیع اهل قم یکی از مهم ترین طرق و اسباب تشیع ین شهر، ورود مسلمانان شیعی مذهب به قم و استقرار آنان در ین منطقه ذکر شده است. مسلمانان که پس از فتح قم تا نیمه های قرن دوم وارد قم شدند، چند طیفه اند که برخی از آنها را اسم می بریم. ۱٫ امری شیعه قبیله اشعری به سپه سالاری ابوموسی اشعری در فتوحات یران حضور داشتند و بخشی از بلاد یران از جمله نواحی اصفهان، قم، کاشان، ساوه و بسیاری از مناطق جبل به دست آنان فتح شد. مالک بن عامر و پسرش سائب که از فرماندهان معروف ین سپاه و فاتحان ساوه و مناطق شمالی آن سرزمین بودند، آنان پس از فتح ین منطقه تا زمانی که اسلام در عراق استقرار یابد، در آنجا باقی ماندند، گفته اند اول کسی که پس از فتح قم وارد ین شهر شد، سائب بن مالک رئیس شیعیان کوفه است.[۲۶] گر چه تا زمان ورود اعراب اشعری به ین منطقه در اواخر قرن اول، نشانی از رواج تشیع و یا اثر در خور اعتنیی از زندگی شیعه در ین شهر ثبت نشده، ولی حضور کسانی چون سائب هر چند در حد آشنا کردن مردم با تفکرات شیعه و یجاد زمینه و همچنین انتقال اطلاعات بری فرزندان خود بی تأثیر نبوده. ۲٫ برخی شیعیان عرب در قم قم از نیمه های قرن اول هجری به بعد، شاهد ورود طویفی از مسلمانان عرب بود که عمدتاً به دلیل سیاسی از سرزمین عراق و برخی دیگر از نقاط به سوی یران هجرت کردند؛ مانند جماعتی از بنی اسد که بعد از قیام مختار در سال های ۶۶ و ۶۷ق وارد قم شدند و در محل جمکران استقرار یافتند. سپس در طیفه هایی از بنی غنزه، بنی مذجح، و بنی قیس به قم آمدند و طیفه اول در روستی چابلق و برقع و طیفه های دوم و سوم در کنار رودخانه که بعد ها به قسِیه معروف شد، سکنا گزیدند.[۲۷] از ورود مطرف بن مغیره بن شعبه در سال ۷۷ق به ین منطقه و استقرار او در قم نیز گزارش شده است. نقل شده است: بیشتر کسانی که در ین دوره مخالف امویان و تحت تعقیب آنان بودند، به قم، کاشان و دیگر بلاد ین مناطق روی آوردند.[۲۸] به نقل مؤلف تاریخ قم، جماعتی از قبیله های تیم، قیس، عنزه و اشعری،[۲۹] و به نقل یاقوت حموی هفده نفر از علما، تابعان و بزرگان عرب از آن جمله فرزندان سعد بن مالک اشعری در سپاه ضد اموی عبدالرحمن بن اشعث شرکت داشتند که پس از شکست ین سپاه در سال ۸۴ق همه ین طویف رو به سوی قم نهادند و به ترتیب در روستی طیران و روستهایی که به آنها اشاره شد، استقرار یافتند.[۳۰] طبق ین گزارش، خروج همه ین طویف از عراق همزمان رخ داده که به تبع آن، باید ورود آنها به قم نیز همزمان بوده باشد. پس از استقرار اشعریان در قم، علاوه بر سادات و علویان که بیشترین تعداد مهاجران قم را تشکیل می دادند، ین شهر همچنان شاهد ورود گروه ها و شخصیت های مختلفی بود و در سال ۱۳۱ق مقاتل بن حکیم نمکی با جمعی از فرماندهان سپاه ضد اموی، از طرف قحطبه بن شبیب (یکی از سرداران ابومسلم خراسانی) وارد ین شهر شد که خود قحطبه هم بعدها به او پیوست.[۳۱] اشعریان مهم ترین طیفه مهاجر به قم جماعتی از اشعریان تیری مالک بن عامر اشعری به دلیل سیاسی شبانه کوفه را به قصد مناطق دوردست یران ترک کرده، از کوره راه های فرعی مناطق شرق عراق خود را به کوه های سر به فلک کشیده عرب فارس رساندند. ین جماعت که بنا به نقل های مختلف[۳۲] خواه همه فرزندان سعد و سائب را شامل شود، یا فقط فرزندان سعد (یعنی عبدالله، احوص، فرزندان و خادمان آنان)، با طی راه های پرمشقّت و با دادن تلفات جانی بسیاری،[۳۳] در مناطق کوهستانی یران، از میانه دشت های نهاوند، ملیر، اراک، محلات، به منطقه قهستان قم رسیدند و به سال ۹۵ و در نزدیکی های روستی ابرشبحان یا روستی کمیدان و یا در بین حصارهای براوستان، میجان و شهرستان، بنا به نقل های مختلفی که رسیده است.[۳۴] فرود آمدند و چادر زدند. اشعریان که به همراه خانواده ها، خادمان و احشام خود کاروان بزرگی را به راه انداخته بودند، با استقبال یزدان فازار، رئیس منطقه قم، مواجه شدند.[۳۵] هنوز مدت زیادی از ورود اشعریان به منطقه قم نگذشته بود که تهاجمات موسمی دیلمیان به ین منطقه آغاز شد و ساکنان قم مورد هجوم آنان قرار گرفتند، ولی مهاجمان با واکنش نظامی سخت اشعریان به فرماندهای احوص، مواجه و با تحمل تلفات سنگینی متواری شدند.[۳۶] ین پیروزی اشعریان که دستاورد مهّم بومیان تلّقی می شد، بزرگان قم را بر آن داشت که خواستار اقامت اشعریان در ین منطقه باشند و با آنان عهدنامه همزیستی و همیاری امضا کنند.[۳۷] امضی ین پیمان، ماندگاری اشعریان را در ین منطقه تثبیت کرد. با استقرار اشعریان در قم دیگر عموزادگان آنان از عراق و دیگر مناطق اسلامی نیز رو به ین سو آوردند؛ به طوری که ابوبکر در روستی فراهان، پسرش حماد در روستی ساوه، عمران در روستی تفرش، آدم در روستی کاشان، عمر و همچنین فرزندان احوص در دیگر آبادی های ین منطقه استقرار یافتند.[۳۸] در ین هنگام سلمه بن سلمه همدانی که برخی از ین مناطق مانند: ساوه، تفرش، زواره، جهرود، کوزدر را در اختیار داشت، در معرض فروش گذاشت و آنها را به اشعریان فروخت. از سوی دیگر احوص با به فروش رساندن اموال و املاک باقی مانده در کوفه، مبلغ کلانی را که بالغ بر پنجاه هزار دینار طلا بود، پشتوانه مالی قدرتمندی بری اشعریان قرار داد و از ین راه املاک و اجناس بسیاری بری آنان تهایه کرد که به نفوذ بیشتر آنان در منطقه قم و دیگر مناطق جبال انجامید. البته تحقق برخی از ین امور به قرن دوم هجری مربوط می شود.[۳۹] یزدانفادار در سال ۹۷ق ده ممجان را بری سکونت اشعریان و در سال ۹۹ و یا۱۰۲ق ده جمر را بری کشت و زراعت آنان و سپس ده فرابه (گزنه) را بری چراگاه دام ین جماعت معین کرد.[۴۰] که بدین ترتیب محل سکونت، زراعت و چراگاه احشام انان مشخص و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی، مذهبی و ... آنان در ین منطقه به طور گسترده آغاز شد. کلید واژگان (برچسب ها): تشیعقمشیعهوجهتسمیه پاورقی ها: [۱] . فتوح البلدان، همدانی، ج۴، ص۱۹۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۴۴٫ [۲] . همان. [۳] . تاریخ قم، فصل۷، ب۱؛ فتوح البلدان، ج۴، ص۱۹۹؛ جغرافیی تاریخی قم، ص۸۹؛ تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص۱۲٫ [۴] . همان. [۵] . مختصر البلدان، ابن فقیه، ص۱۲۵؛ تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهای ، ص۳۲ و۸۳٫ [۶]. تاریخ قم، حسن بن محمد، فصل۷، ب۱؛ معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۴، ص۱۵۹؛ جغرافیی تاریخی قم، ص۸۹٫ [۷] . معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۹٫ [۸] . ین هفت ده عبارت اند از: کمیدان، ممجان، قرزان، مالون، جمر، سکن، جلنبانان، همان؛ تاریخ مذهبی قم. [۹] . همان. [۱۰] . لسان العجم، ص۲۵۶؛ معجم البلدان، ج۴، ص۲۷۴؛ جغرافیی تاریخی قم، ص۸۹٫ [۱۱] . تاریخ قدیم قم، حسن بن محمد، فصل اول، ص۴۰، ۲۵ و ۴۲٫ [۱۲] . همان؛ تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص۲۵٫ [۱۳] . معجم البلدان، ج۴، ص۲۷۴و ۳۹۷٫ [۱۴] . تاریخ قدیم قم، ص۲۷؛ تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص۱۷٫ [۱۵] . فتوح البلدان، ج۱، ص۳۰۸٫ [۱۶] . تاریخ قم، حسن بن محمد، انتشارات کتابخانه یت الله مرعشی، ص۵۰۸٫ [۱۷] . همان؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۴۴٫ [۱۸] . همان. [۱۹] . تاریخ قم، حسن بن محمد، ص۵۰۴ و مقدمه، ص۵۴٫ [۲۰] . تاریخ قم، ص۱۸و۱۲۶٫ [۲۱] . تاریخ مذهبی قم، ص۳۱۸٫ [۲۲] . فتوح البلدان، ج۴، ص۳۰۱؛ تاریخ قم، فصل۷، باب۱٫ [۲۳] . همان. [۲۴] . جغرافیی تاریخی قم، ص۳۵٫ [۲۵] . تاریخ مذهبی قم، ص۳۱۸٫ [۲۶] . تاریخ تشیع، زیر نظر دکتر خضری، ج۲، ص۱۶۶٫ [۲۷] . تاریخ قدیم قم، ص۲۵۱ و۲۶۰؛ معجم البلدان، ج۴، ص۳۹۷؛ آثار مذهبی، ص۳۵۷؛ تاریخ تشیع، رسول جعفریان. [۲۸] . همان. [۲۹] . تاریخ قم، حسن بن محمد، ص۲۴۰٫ [۳۰] . معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۴، ص۳۹۷٫ [۳۱] . قم اجتماعی و اقتصادی، ص۳۷٫ [۳۲] . تاریخ قم ، حسن بن محمد، ص۲۴۰،۲۴۴ و۲۶۰؛ معجم البلدان، ج۴،ص۳۹۷؛ تقویم البلدان. [۳۳] . همان؛ ناصر الشریعه، ص۷۴؛ گنجینه آثار، عباس فیض، ص۱۴۵٫ [۳۴] . همان، مقدمه کتاب تاریخ قم، چاپ کتابخانه یت الله مرعشی نجفی، ص۳۷٫ [۳۵] . تاریخ قدیم قم؛ ص۷۴ و۲۶۴، چاپ جدید، ص۷۴۰؛ معجم البلدان، ج۴، ص۳۷۸؛ تقویم البلدان، ابوالفداء، ص۴۰۹؛ الانساب، ص۴۶۱؛ مقدمه تاریخ قم. [۳۶] . همان؛ گنجینه آثار قم، ص۱۴۵٫ [۳۷] . همان. [۳۸] . تاریخ قدیم قم، ص۲۶۲٫ [۳۹] . مقدمه کتاب تاریخ قم، به قلم محمد علی انصاری، ص۱۵٫ [۴۰] . تاریخ قدیم قم، ص۲۶۰٫ منبع: فرهنگ کوثر > پاییز ۱۳۸۶، شماره ۷۱ ، صفحه ۵۰