الگوهاى تربیت عبادى زنان
الگوهاى تربیت عبادى زنان
0 Vote
125 View
هادى حسین خانى
عبادت و ویژگى هاى آن
خداوند سبحان در قرآن کریم، هدف نهایى از خلقت انسان را عبادت پروردگار معرفى نموده است۱ و ارزش انسان را در دعا و عبودیت او مى داند.۲
حقیقت عبادت آن است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبودیت بداند و رو به سوى مقام رب خود آورد. بنابراین، اعمال عبادى که با اعضا و جوارح عبد انجام مى گیرد، مانند قیام، رکوع و سجود، همه براى مطلوبى بالاتر است و آن این که بندگى و ذلتِ بنده را در برابر رب العالمین نشان دهد و فقر و مملوکیت محض او را در برابر عزت مطلق و غناى محض پروردگار، مجسم سازد.۳
همین اظهار عجز و ذلت است که لباس فخر و کرامت بر قامت انسان مى پوشاند و او را تا مقام خلیفه اللهى بالا مى برد. بررسى سرگذشت زنان نمونه در قرآن، ما را به این حقیقت آگاه مى کند که سرّ عنایت و توجه خداوند به آنان، جز آن نبود که سر تعظیم بر آستان بى نیاز، فرود آوردند.
اطاعت و خضوع کامل مریم(علیهاالسلام) در برابر پروردگار و ابراز فقر محض در برابر کمال مطلق، او را به آن جا رساند که الگو و نمونه اى براى تمامى انسان هاى با ایمان شد.
وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذین آمَنُوا... وَ مَریَمَ ابْنَتَ عِمرانَ... وَ کانَت مِن القانِتینَ۴
در این آیه کریمه، مریم (علیهاالسلام) از «قانتین» دانسته شده و قانت کسى است که در برابر ربِ جلیل، مطیع، متواضع و ذلیل باشد.۵
زکریاى پیامبر با مشاهده عبودیت خالصانه مریم (علیهاالسلام)۶، با وجود پیرى خود و نازا بودن همسرش، از خدا درخواست ذریه طیبه نمود۷ و خداوند دعاى او را اجابت فرمود و در مقام تعلیل استجابت دعا فرمود:
فَاسْتَجَبنا لَه وَ وَهَبنا لَهُ یَحیى وَ أَصلَحنا لَه زَوجَهُ إنَّهُم کانُوا یُسارِعُونَ فِى الخَیراتِ وَ یَدعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً و کانُوا لَنا خاشِعینَ.۸
و دعایش را مستجاب کردیم و به او یحیى را بخشیدیم و زنش را برایش شایسته گردانیدیم. اینان در کارهاى نیک شتاب مى کردند و با بیم و امید، ما را مى خواندند و در برابر ما خاشع بودند.
از عواملى که باعث شد او و همسرش به آرزوى خود رسیده و صاحب فرزند صالحى چون یحیى (علیه السلام) شوند، خشوع و فروتنى کامل آنان در برابر ذات غنى مطلق بود.۹
با این وصف، عبادتى که مورد توجه حق تعالى قرار گرفته و هدف آفرینش انسان دانسته شده، از خصوصیاتى برخوردار است که در زیر به آن ها اشاره مى شود.
خلوص در عبادت
همچنان که اشاره شد، حقیقت عبادت آن است که عبد، از غیر خدا گسسته و به او پیوسته باشد؛ بنابراین در انجام اعمال عبادى جز فقر خود و غناى حق، چیز دیگرى را در نظر نمى گیرد و نه تنها در عبادت، جلب توجه دیگران مورد نظر او نیست و از آن پرهیز مى کند، بلکه حتى خود را نیز به فراموشى مى سپارد و تنها به او مى اندیشد. پس اگر عبادتى، فاقد ویژگى اخلاص شد و در آن توجه به غیر خدا مطرح شد، از حب الهى تهى مى گردد و جز صورت عبادت، از آن، چیزى باقى نمى ماند.
از ویژگى هاى بارز مریم(علیهاالسلام) اخلاص او در عمل و بى توجهى محض او نسبت به ماسوى الله بود. خداى سبحان، عبادت ناب وى را آن چنان مورد توجه و عنایت خود قرار داده که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) را به آن تذکر داده، مى فرماید:
وَ اذْکُر فِى الکِتابِ مَریَمَ إذِ انْتَبَذَت مِن أَهلِها مَکاناً شَرقِیّاً۱۰
و در کتاب از مریم یاد کن، آن گاه که از خاندان خویش، در گوشه اى شرقى کناره گرفت.
در این آیه، کلمه «انتبذت» از ماده «نبذ» و به معنى دور انداختن شیئى است که چندان جلب نظر نمى کند.۱۱ و این تعبیر در آیه، شاید اشاره به آن باشد که مریم (علیهاالسلام)، متواضعانه و گمنام و بى هیچ جلب توجهى، از جمع کناره گیرى کرد و آن مکان از خانه خدا را براى عبادت انتخاب نمود.۱۲
نکته تربیتى مهمى که از این جا به دست مى آید، آن است که انسان، زمانى قادر به ایجاد دگرگونى هاى عمیق و اساسى در جامعه خواهد بود که ابتدا با ایجاد آرامش درونى و رهایى از درگیرى هاى قلبى، مقدمات عنایت الهى را فراهم نماید و آن گاه که از دلى آرام و ضمیرى پاک برخوردار گردید، با بازگشت به اجتماع، به ایجاد اصلاحات اساسى اقدام نماید.
البته آشکار است که این نوع از فراغت قلبى، با آن نوع از انزوا که مورد نهى بزرگان دین واقع شده، بسیار متفاوت است؛ زیرا در انزواى مذموم، نفس گوشه گیرى و بریدن از اجتماع به صورت هدف جلوه مى کند و فرد منزوى، هیچ تمایلى به ارتباطات اجتماعى و حتى عمل به وظایف اجتماعىِ دینى از خود نشان نمى دهد؛ در حالى که سالک الى الله، خود را ملزم به تصفیه درونى مى داند واز «انتباذ» به عنوان عاملى مؤثر در رسیدن به هدف، که عمل صحیح به وظایف فردى و اجتماعى و در نهایت، قرب الى الله است، استفاده مى کند.
جدّیت در عبادت
کسى که خود را عبد خدا و فقیر محض، و خداوند را برطرف کننده همه نیازهاى خود بداند، در مسیر عبادت و بندگى حق، هیچ گونه خستگى و کسالتى در خود احساس نمى کند، زیرا او در آفرینش، هدفى جز عبادت نمى شناسد و کمالى جز قرب به حق سراغ ندارد. نقل شده است که مریم (علیهاالسلام) آن چنان غرق عبادت و بندگى خدا بود که به گفته ابن عباس، هنگامى که نه ساله شد، روزها روزه مى گرفت و شب ها به عبادت مى پرداخت و آن چنان در پرهیزگارى و معرفت پروردگار پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارساى آن زمان نیز پیشى گرفت۱۳ یا از مفسرین نقل شده است که وقتى فرشتگان، فرمان «یا مَریَمُ اقْنُتى لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِى وَ ارْکِعِى مَعَ الرّاکِعینَ؛۱۴ اى مریم! از پروردگارت اطاعت کن و سجده کن و با نمازگزاران نماز بخوان» را به مریم رساندند، آن قدر به نماز ایستاد تا پاهاى او ورم کرد و خون و چرک از پایش جارى شد.۱۵ و یا در ماجراى نذر امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(علیهاالسلام) براى بهبودى حسنین (علیهماالسلام) شنیده ایم که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، زهراى اطهر (علیهاالسلام) را پس از سه روز روزه پیاپى و بدون افطار، در محراب عبادت یافت، در حالى که چشمانش گود افتاده و شکمش از گرسنگى به دنده هاى پشتش چسبیده بود؛۱۶ و همه این موارد حاکى از معرفت و عشق سرشار آنان به کمال مطلق است، نه صرفاً یک عمل صورىِ خشک و بى محتوا.
دوام در عبادت
برخى چنین مى پندارند که عبادت، تنها، وسیله اى براى رسیدن به بعضى از مقامات روحانى و معنوى است و تا جایى کاربرد دارد که نیل به آن مقامات حاصل نشده و پس از رسیدن، دیگر نیازى به بندگى و پرستش نیست و اصولاً در این مرحله، تکلیف از انسان ساقط مى گردد؛ اما بر خلاف تصور آنان، قرآن کریم عبادت را هدف آفرینش انسان دانسته۱۷ و براى انسان ارزش و هویتى جدا از دعا و عبادتش قائل نیست؛۱۸ زیرا انسان آن گاه مى تواند باقى به بقاى حق گردد که به فقر و نیاز ذاتى خود به کمال مطلق و نامحدود آگاه شود، همواره به آن اذعان نماید و از راه اظهار فقر و ناچیزى خود، با اتصال به ذات حق، کسب هویت نماید. پس اگر در مرحله اى از مراحل سیر و سلوک، عبد از بندگى و ذلت خود غافل شود و سر نیاز بر قدم بى نیاز نساید، بى تردید از هدف خلقت دور مى ماند و به سر منزل مقصود، ره نخواهد برد.
در این جا اگر کسى ادعا نماید که چون بندگى، اظهار عجز، و اعتراف به ذلّت و مسکنت در برابر خداست؛ پس امرى درونى و باطنى است و تلازمى با عبادات صورى و ظاهرى ندارد، در جواب گفته مى شود که گرچه بر اساس تعریف قبلى،۱۹ حقیقت عبادت آن است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبودیت بداند و رو به سوى رب خود آورد، ولى این معنا همان طور که عجز و مسکنت باطنى را شامل مى شود، ابراز بندگى به شکل ظاهرى را نیز در بر مى گیرد. و حتى اگر بندگى را تنها با دل شکستگى باطنى مترادف بدانیم، به طور حتم در جایى که این مذلت، افزون بر باطن، به ظاهر نیز تسرى یابد، درجه عبودیت، بالاتر خواهد رفت. ضمن این که در سیره هیچ یک از بزرگان دین دیده نمى شود که پس از رسیدن به مقامات عالى روحانى، از وظایف ظاهرى خود دست بردارند و تنها با اعتقادات قلبى، انکسار خود را در پیشگاه حق ابراز نمایند.
حضرت مریم (علیهاالسلام) پس از آن که به مقام منیع اصطفاء و تطهیر از سوى خدا نایل شد،۲۰ مأمور به قنوت، سجود و رکوع پروردگار گردید.۲۱ و «قنوت»، گر چه در اصل به معنى طاعت است، ولى به هر گونه استقامت و پایدارى در راه دین نیز گفته شده و حتى طولانى نمودن نماز را نیز قنوت خوانده اند.
و خداوند متعال در آن هنگام که مریم (علیهاالسلام) را الگوى همه مردم معرفى نمود، قنوت و اطاعت دایمى او از فرمان هاى الهى را به عنوان یکى از ملاک هاى این انتخاب مهم برشمرد:
وَ ضَرَبَ اللّه مَثلاً لِلَّذین آمَنوا... وَ مَریَمَ ابنت عمران الَّتى... وَ کانَت مِنَ القانِتینَ.۲۲
عبادت جمعى
از آن جا که عبادت، هر گاه به صورت جمعى برگزار شود آثار و برکات آن چند برابر مى گردد، خداوند سبحان با فرمان به مریم (علیهاالسلام)، او را به انجام عبادت به همراه عبادت کنندگان دعوت نمود. و با این دعوت، مطلوبیت شرکت زنان مؤمن در نیایش هاى گروهى، همچون نماز جماعت را تأیید نمود؛
«یا مَریَمُ اقْنُتى لِرَبِّکِ وَ اسجُدِى وَ ارکَعِى مَعَ الرّاکِعینَ؛۲۳ اى مریم فرمانبردار خدا باش و همراه با رکوع کنندگان، سجده و رکوع کن».
نکته شایان توجه در این ندا، آن است که خداوند فرمود: «و ارکعى مع الراکعین» و به کاربردن واژه «راکعین»، و نه «راکعات» چه بسا مى تواند اشاره به آن باشد که زنان با رعایت قانون و احکام و شئون اخلاقى و دینى مى توانند در عبادات جمعى که مردان نیز در آن حضور دارند مشارکت نمایند.
حقیقت عبادت آن است که عبد، از غیر خدا گسسته و به او پیوسته باشد؛ بنابراین در انجام اعمال عبادى جز فقر خود و غناى حق، چیز دیگرى را در نظر نمى گیرد
زهراى اطهر (علیهاالسلام) را پس از سه روز روزه پیاپى و بدون افطار، در محراب عبادت یافت، در حالى که چشمانش گود افتاده و شکمش از گرسنگى به دنده هاى پشتش چسبیده بود
قرآن کریم عبادت را هدف آفرینش انسان دانسته۱۷ و براى انسان ارزش و هویتى جدا از دعا و عبادتش قائل نیست؛۱۸ زیرا انسان آن گاه مى تواند باقى به بقاى حق گردد که به فقر و نیاز ذاتى خود به کمال مطلق و نامحدود آگاه شود، همواره به آن اذعان نماید و از راه اظهار فقر و ناچیزى خود، با اتصال به ذات حق، کسب هویت نماید.