جایگاه معلم در فرهنگ اهل بیت (ع)
جایگاه معلم در فرهنگ اهل بیت (ع)
0 Vote
99 View
نویسنده : عبد الکریم پاکنیا از بهترین امتیازات جامعه بشری هنر معلمیاست. معلم با تعلیم و نشرِ علم، انسانها را به سوی کمال و پیشرفت سوق میدهد و عشق و ایمان را بر لوح جان و ضمیر پاک انسانها ثبت میکند و ندای فطرت را در فضای عالم طنین انداز میگرداند. در حقیقت تمام ترقیات و کمالات انسانها مدیون معلم است. اساساً تعلیم و تعلم از نعمتهای خداوند متعال است که اول برای ابینا و اولیا و سپس به دیگران ارزانی داشته است. به این جهت، معلم بودن از ویژگیهای انبیاست. خداوند متعال میفرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُواْ عَلَیهِمْ ءَایتِۀ وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتَبَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ»؛ (۱) «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.» بزرگترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم صلی الله علیه وآله به این ویژگی خود افتخار میکرد. آن بزرگوار زمانی که با دو گروه در مسجد مواجه شد که گروه اول عبادت میکردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را که در محضر استادی علم میآموختند، افضل دانست و فرمود: «اِنَّمَا بُعِثْتُ مَعَلِّماً (۲) همانا که من به عنوان معلم مبعوث شدهام.» آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش میفرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُعَلِّمِینَ وَاَطِلْ اَعْمارَهُمْ وَبارِکْ لَهُمْ فی کَسْبِهِمْ؛ (۳) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!» آری، معلمیاز خصوصیات انبیا و از صفات محبوب آنان میباشد. در مقام پاسداشت از تلاشهای معلمان سخنی بالاتر و زیباتر از کلام مولای متقیان، حضرت علی علیه السلام نمیتوان یافت که فرمود: «مَنْ عَلَّمَنی حَرْفاً فَقَدْ صَیرَنی عَبْداً؛ (۴) کسی که به من یک حرف بیاموزد، مرا بنده خود کرده است.» البته این شرافت و فضیلت برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به آموزش بپردازد. با توجه به سخنان پیش گفته، در این فرصت، آموزههایی را از روایات اهل بیت علیهم السلام در تکریم مقام معلم به خوانندگان گرامیتقدیم میکنیم. امام حسین علیه السلام و تقدیر از معلم بدون تردید هر انسانی فطرتاً دوست دارد تا از خدمتگزار خود تقدیر کند و چه خدمتی بالاتر از آموزش علم و دانش به انسان میتواند باشد. در آموزههای دینی ما برای تقدیر از معلم سفارشهای زیادی شده است و در سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام این امر مرسوم و مسلّم بوده است. ابن شهرآشوب در حالات امام حسین علیه السلام مینویسد: در مدینه معلمیبه نام عبد الرحمن سلمیبه یکی از فرزندان امام حسین علیه السلام سوره حمد را آموخت. هنگامیکه فرزند گرامیحضرت آن را در نزد وی قرائت کرد، امام بسیار خوشحال شد و معلم را دعوت کرد و به عنوان تقدیر و تشکر هزار دینار و هزار حلّه به او پاداش داد. وقتی امام حسین علیه السلام به خاطر این پاداش زیاد، مورد اعتراض قرار گرفت، فرمود: «وَاَینَ یقَعُ هذا مِنْ عَطائِهِ یعْنِی تَعْلِیمِهِ؛ این پاداش من کجا و عطای او، یعنی آموزش سوره حمد کجا!» آن گاه امام حسین علیه السلام این ابیات را یادآور شد که: اِذا جادَتِ الدُّنْیا عَلَیکَ فَجُدْ بِها عَلَی النَّاسِ طُرّاً قَبْلَ اَنْ تَتَفَلَّتْ فَلَا الْجُودُ یفْنیها اِذا هِی اَقْبَلَتْ وَلاَالْبُخْلُ یبْقیها اِذا ما تَوَلَّتْ (۵) یعنی زمانی که دنیا چیزی بر تو ببخشد، تو نیز دست عطایت را بر همه مردم بگشا، قبل از آنکه از دست تو برود! نه بخشش آن را از بین میبرد، اگر به تو رو آرد و نه بخل آن را نگه میدارد، اگر دنیا به آن پشت کند. منزلت معلم از منظر روایات اهل بیت علیهم السلام برای مقام معلمیارزش بسیاری قرار داده شده است؛ چرا که او روح و جان افراد را پرورش داده، به سوی رشد و ترقی و تعالی میبرد. وقتی به اسکندر ذو القرنین گفتند: پدرت را بیشتر دوست داریای معلمت را به او پاسخ داد: «معلم را؛ زیرا او مایه زندگی جاویدان من است؛ امّا پدرم فقط زندگی موقتیام را موجب شده است.» حضرت سید الشهداءعلیه السلام در یکی از رهنمودهای حیاتبخش خویش فرمود: «مَنْ دَعا عَبْداً مِنْ ظَلالَهٍ اِلی مَعْرِفَهِ حَقٍّ فَاَجابَهُ کانَ لَهُ الْاَجْرِ کَعِتْقِ نَسَمَهٍ؛ (۶) هر کس انسانی را از گمراهی به سوی شناخت حق و حقیقت راهنمایی کند و او نیز پاسخ مثبت دهد، به اندازه آزادی یک بنده پاداش خواهد داشت.» امام حسین علیه السلام در این زمینه به مردی که در محضرش بود، چنین فرمود: «کدام یک از دو کار را بیشتر دوست داری: مرد ستمگر میخواهد فرد ناتوانی را به قتل برساند و تو او را یاری میکنی و از دست ظالم نجات میدهی و یا اینکه فرد دگراندیشی که اعتقادات فاسد دارد و میخواهد یکی از شیعیان ما را که توانایی دفاع فکری و عقیدتی از باورهای خود ندارد، گمراه کند و تو دری از علم و معرفت به روی او میگشایی و آن مستضعف فکری را یاری میکنی و در مقابل هجوم فرهنگی و عقیدتی تجهیزش مینمایی و او با دلایل محکم و منطقی بر دشمن عقیدتی خود پیروز میشود؟» آن گاه در ادامه فرمود: «این ناتوان فکری را یاری کردن افضل است؛ چرا که خداوند متعال فرموده: «وَمَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا»؛ (۷) «هر کس فردی را زنده کند، مثل این است که تمام مردم را زنده کرده است.» یعنی اینکه از کفر به سوی ایمان راهنمایی و ارشادش نماید.» (۸) عزیزترین قشر جامعه حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام احترام معلم را بر هر قشری از جامعه لازم میدانست و به مسلمانان سفارش میکرد که به پاس خدمات این گروه ارزشمند در هر مقامیکه باشند، آنان را همانند پدر خود گرامیبدارند و در این زمینه فرمود: «قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لِاَبیکَ وَمُعَلِّمِکَ وَلَوْ کُنْتَ اَمیراً؛ (۹) به پاس گرامیداشت پدر و معلم خود به پا خیز! گرچه پادشاه کشور باشی.» حضرت زین العابدین علیه السلام نیز در ضمن شمارش حقوق اقشار مختلف جامعه، معلمان را از طبقات برتر جامعه قلمداد کرده، به دوستان و شیفتگانش سفارش کرد که حقوق معلمان و اساتید خود را به نحو شایستهای مراعات کنند و در رساله حقوق خود فرمود: «حَقُّ سائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَعْظیمُ لَهُ وَالتَّوْقیرُ لِمَجْلِسِهِ وَحُسْنُ الْاِسْتِماعِ اِلَیهِ (۱۰) حق آموزگار تو این است که او را تعظیم کنی و در مجلس محترم بداری و به دقت و نیکویی سخنانش را گوش کنی.» در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است: «هنگامیکه به حضرت هادی علیه السلام خبر رسید یکی از فقهای شیعه - که در مقام استادی بود - با برخی از ناصبیان مناظره کرده و با برهانِ محکم و متقن، باطل بوده ناصبی را اثبات نموده و او را رسوا کرده است، [خیلی خوشحال شد و] هنگامیکه آن استاد فرزانه به حضور امام هادی علیه السلام رسید، امام او را در صدر مجلس به تخت بزرگی در آنجا قبلاً نهاده بودند، راهنمایی کرد. این درحالی بود که گروهی از علویان و بنی هاشم حضور داشتند و خود امام در آن تخت ننشست. حضرت آن استاد فقیه را بالا برد و تعظیم کرد تا اینکه در روی آن تخت نشانید.» (۱۱) تکریم معلم یکی از بهترین و موثرترین اقشار اجتماعی، معلمان و اساتید و مربیان هستند. همانطور که شمع خود میسوزد و اطرافش را روشن میکند، معلمان دلسوز و وظیفهشناس که دانشآموزان و دانشجویان خود را با زحمات شبانهروزی به سوی روشنایی و هدایت میبرند نیز جامعه را به نور علم و معرفت خویش روشن میسازند. برای همین، شایسته است که مقام معلمان و مدرسان را همهی طبقات، محترم بشمارند. از منظر رسول اکرم صلیالله علیه و آله مقام سه گروه برجسته در جامعه را به غیر از افراد گمراه و منافق کس دیگری سبک نمیشمارد. آن حضرت چنین فرمود: «ثَلاثَهٌ لا یُستَخَفُّ بِهِم الّا مُنافقٌ بِیِّنٌ نِفاقُهُ ذُو شَیبَهٍ فِی الاِسلامِ و مُعَلِّمُ الخَیرِ و اِمامٌ عادِلٌ؛ از تعظیم و تکریم سه گروه به غیر از افراد منافق که دو رویی آنان بر همگان آشکار است، کس دیگری سر باز نمیزند. این سه گروه عبارتند از: سالمندی که مویش را در راه اسلام سفید کرده، معلم نیکی و پیشوای عادل.» (۱۲) مرجع بزرگ شیعه و تکریم معلم اخلاق در خاطرات آیه اللّه حاج شیخ عبد الکریم حائری، بنیانگذار حوزه علمیه قم آمده است: در دوران جوانی روزی در جلسهای با حضور عدهای از علما که در میان آنان آقا میرزا محمدتقی شیرازی و شهید آقا شیخ فضل اللّه نوری نیز دیده میشد، نشسته بودیم. در آن هنگام، پیرمردی ژولیده و لاغراندام که دستمال مانندی به سر بسته و عبایی وصله دار بر دوش گرفته بود، در نهایت سادگی به آن جلسه داخل شد. میرزا محمدتقی شیرازی فوراً بلند شد و با احترام تمام آن پیرمرد را به حضور جمع آورد و در بهترین جای مجلس نشاند. او با اشاره به آقا شیخ فضل اللّه، از میرزا پرسید: ایشان کیست؟ میرزا گفت: ایشان آقا شیخ فضل اللّه نوری است و او را کاملاً معرفی کرد. پیرمرد روشن ضمیر گفت: چند سال بعد شیخ فضل اللّه نامیرا [به جرم دفاع از اسلام] در تهران بر دار میکشند. او تو نباشی! سپس نام مرا از میرزا پرسید: میرزا گفت: او آقا شیخ عبد الکریم یزدی است و از فضلاست. مسئلهای از من پرسید و من چون پاسخ آن را خیلی واضح و پیش پا افتاده میدانستم، نگفتم و سکوت کردم. میرزای شیرازی دوم بر من خشم گرفت و شدیداً ناراحت شد و خودش پاسخ مسئله را گفت و اضافه کرد که علما در این باب این طور میگویند. وقتی بیان میرزا تمام شد، آن مرد ساده پوش خود به صورت دیگر پاسخ را تقریر کرد و میرزا گفتههای او را نوشت و به او نشان داد و پرسید: آیا همین گونه فرمودید؟ و او گفت: بلی. سپس به من رو کرد و گفت: چندی بعد پرچم اسلام در قم بر دوش شیخ عبد الکریم نامیبه احتزاز در میآید، او تو نباشی! آن گاه برخاست و خداحافظی کرد و رفت. میرزا محمدتقی شیرازی کفش پیش پای او نهاد و او را بدرقه کرد و چون بازگشت، بر من عصبانی شد که چرا به او بی اعتنایی کردم و توضیح داد که او معلم اخلاق حوزههای علمیه، آخوند فتحعلی سلطان آبادی است. (۱۳) معلم، در شعر شهریار میتوان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن اول از استاد یاد آموختیم پس سویدای سواد آموختیم از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم و یقین برکات حضور در نزد معلم یکی از مهمترین مصادیق تعظیم معلمان و اساتید، حضور در کلاس درس آنان است که انسان علاوه بر اینکه مطالب بسیاری از آنان میآموزد، از آداب و رسوم و اطلاعات غیر درسی نیز بهره مند میشود؛ افزون بر آن، به مقام دوستان خداوند و ثواب آنچه نزد خداست نیز دست مییابد. در حقیقت آموزههای معلم، همانند قطرات باران دلهای تشنه را سیراب و استعدادها را شکوفا میکند. به این جهت، حضرت عیسی علیه السلام به پیروان خود سفارش کرد که: «یا بَنی اِسْرائیلَ زاحِمُوا الْعُلَماءَ فی مَجالِسِهِمْ وَلَوْ جُثُوّاً عَلَی الرُّکَبِ فَاِنَّ اللَّهَ یحْیی الْقُلُوبَ الْمَشِیهِ بِنُورِ الْحِکْمَهِ کَما یحْیی الْاَرْضَ الْمَشِیهِ بِوابِلِ الْمَطَرِ؛ (۱۴) ای بنی اسرائیل! در کلاسهای درس دانشمندان ازدحام کنید! حتی اگر از تنگی مکان درس ناچار باشید که بر روی زانوان بنشینید؛ چرا که خداوند متعال با نور دانش و حکمت، دلهای مرده را زنده میکند؛ همان طوری که زمین مرده و خشک را با قطرات باران احیا میکند.» حضور در جلسات دانشمندان و معلمان حکمت چنان در زندگی انسان اثر دارد که ممکن است در اثر بی اعتنایی به آن جلسات، انسان دچار خواری شود و مورد خشم خداوند قرار گیرد. امام سجادعلیه السلام در دعای سحر به این نکته ظریف اشاره میکند و در راز و نیاز با خداوند این گونه نجوا میکند: «سَیدی... لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنی؛ (۱۵) آقای من!... شاید مرا در مجالس دانشمندان ندیدی و به این خاطر دچار خذلان و خواری نموده ای!» ویژگیهای معلمان شایسته در مطالب گذشته روایاتی در مقام و منزلت معلمان شایسته بیان شد. در خاتمه، به برخی از شرایط آنان نیز اشاره میشود: ۱٫ اخلاص امام صادق علیه السلام فرمود: «الْمُعَلِّمُ لا یعَلِّمُ بِالْاَجْرِ وَیقْبَلُ الْحَدِیهَ اِذا اُهْدِی اِلَیهِ؛ (۱۶) معلم به خاطر مزد درس نمیدهد، [بلکه برای خدا و با خلوص نیت آموزش میدهد] و هرگاه هدیهای برایش دادند، آن را میپذیرد.» ۲٫ عدالت میان شاگردان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دورترین مردم از خداوند را دو گروه معرفی نمود و در توضیح گروه دوم فرمود: «وَمُعَلِّمُ الصِّبْیانِ لا یواسی بَینَهُمْ وَلا یراقِبُ اللَّهُ فِی الْیتیمِ؛ (۱۷) و معلمیاست که به کودکان آموزش میدهد، امّا در میان آنان به عدالت رفتار نمیکند و در مورد یتیم، خدا را در نظر نمیگیرد.» ۳٫ تواضع برای شاگردان علی علیه السلام فرمود: «مَنْ تَواضَعَ لِلْمُتَعَلِّمینَ وَذَلَّ لِلْعُلَماءِ سادَ بِعِلْمِهِ؛ (۱۸) هر معلمیکه بر شاگردانش تواضع و فروتنی کند و در برابر دانشمندان خود را کوچک و پایین دست به حساب آورد، علم و دانش او گسترش یافته، به مقامات عالیه دست مییابد.» ۴٫ عمل به گفتههای خود رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: «در روز قیامت دانشمندان [و معلمان] بد را میآورند و به آتش جهنم میاندازند. یکی از آنان [از شدت عذاب] در داخل آتش به دور خود میچرخد، همان گونه که الاغ به دور آسیاب میگردد. کسانی که از او علم آموخته اند و نجات یافته اند، به او میگویند: وای بر تو! ما راه راست را از تو آموختیم و هدایت شدیم. چرا تو این گونه ای؟ او پاسخ میدهد: من نسبت به آنچه به شما میآموختم و شما را از آن نهی میکردم، مخالفت کردم.» (۱۹) پاورقــــــــــــــــــــی ۱) جمعه/۲٫ ۲) سنن دارمی، عبداللّه دارمی، نشر اعتدال، دمشق، ج ۱، ص ۹۹٫ ۳) کشف الخفاء، اسماعیل عجلونی، بیروت، ۱۴۰۸ ق، ج ۱، ص ۴۸٫ ۴) جامع السعادات، محمدمهدی نراقی، دار النعمان، نجف اشرف، ج ۳، ص ۱۱۲٫ ۵) مناقب ابن شهرآشوب، محمد بن شهرآشوب مازندرانی، نشر حیدریه، نجف، ۱۳۷۶ ق، ج ۳، ص ۲۲۲٫ ۶) مسند زید بن علی، دار مکتبه الحیاه، بیروت، ص ۳۹۰٫ ۷) مائده / ۳۲٫ ۸) تفسیر الامام العسکری علیه السلام، مدرسه الامام المهدی عج، قم، ۱۴۰۹ ق، ص ۳۴۸٫ ۹) مستدرک الوسائل، محدث نوری، نشر آل البیت علیهم السلام، بیروت، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۵، ص ۲۰۳٫ ۱۰) همان، ج ۱۱، ص ۱۵۸٫ ۱۱) الاحتجاج، احمد طبرسی، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۴۵۴٫ ۱۲) همان، ج ۲، ص ۴۵۴٫ ۱۳) شرح حال آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی، از نگارنده، ص ۴٫ ۱۴) بحار الانوار، ج ۱، علامه محمدباقر مجلسی، نشر الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق، ص ۱۴۵٫ ۱۵) مصباح کفعمی، ابراهیم بن علی کفعمی، نشر رضی، قم، ۱۴۰۵ ق، ص ۵۹۳٫ ۱۶) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، نشر آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱۷، ص ۱۵۶٫ ۱۷) تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، نشر دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۵ ق، ج ۲۸ ص ۱۸٫ ۱۸) بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۶٫ ۱۹) کنزل العمال، متقی هندی، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۹ ق، ح ۲۹۰۹۷٫ http://www.yasinmedia.com/