امام رضا(ع)و حدیث «سلسلهالذّهب»
امام رضا(ع)و حدیث «سلسلهالذّهب»
0 Vote
93 View
محقق: محمّد رحمانی، بی شک بزرگترین منبع معارف هدایتگر و دستورهای سعادت آفرین برای انسان، بویژه انسان مسلمان، قرآن مجید است و احادیث امامان معصوم(ع) در فهم قرآن، اصلی ترین کلید و مطمئن ترین راه به شمار می آیند؛ به همین جهت، پس از کتاب خدا، سخنان پیشوایان معصوم(ع)، منبع جوشان معارف الهی و ارمغان جاوید غوّاصان دریای وحی است. از این رو، بر نویسندگان و محققان فرض است که احادیث را از زوایای گوناگون، مورد تحقیق و کندوکاو قراردهند و ابعاد ناشناخته آنها را بر همگان روشن سازند. این نوشتار، با همین هدف، در پی آن است که یکی از احادیث (حدیث سلسلهالذهب) را که از اهمیت زیادی برخوردار است، از زوایای مختلف زیر بررسی نماید: ۱ بررسی متن و سندهای گونان حدیث در کتابهای شیعه، ۲ بررسی متن و سندهای حدیث در کتابهای اهل سنّت، ۳ بررسی عناوین حدیث در علم درایه، ۴ بیان اهمیت سند حدیث در نظر محدثان شیعه و سنی، ۵ شناسایی برخی از کتابهای شیعه و سنّی که حدیث را نقل کرده اند، ۶ پیام حدیث، ۷ جمع بندی. متن حدیث در منابع شیعه این حدیث شریف، در کتابهای حدیثی شیعه با سندها و مضمونهای گوناگونی نقل شده و از میان عالمان حدیث، شیخ صدوق، در کتابهای «توحید»۱، «معانی الأخبار»۲ و «عیون اخبار الرضا(ع)»۳، با ده سند مختلف و مضامین گوناگون، آن را آورده است. پس از او نیز شیخ طوسی در «امالی»۴ با سند و مضمون دیگری آن را نقل کرده است و پس از آنها، دیگران نیز این حدیث را به گونه های مختلف، نقل نموده اند که در بخش مستقلی به اسامی و آثارشان اشاره می گردد. پیش از بحث و بررسی متنهای مختلف حدیث، یادآوری چند نکته ضروری است: ۱ در این بخش، تنها برخی از نقلهایی که از نظر سند و متن با یکدیگر اختلاف دارند آورده می شود؛ ۲ قسمتی از سند (از امام رضا(ع) تا آخر) که تنها اختلاف در الفاظ دارد، حذف می گردد؛ ۳ از ترجمه احادیث، بجز حدیث اوّل، به جهت شباهت متنها، خودداری می گردد. ۱ صحیفهالرضا(ع) از جمله متنها و سندهای این حدیث، متن و سندی است که در کتاب «صحیفهالرضا»۵ آمده است: اخبرنا الشیخ الامام الاجل العالم الزاهد الراشد، امین الدین ثقهالاسلام امین الرؤساء ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی اطال الله بقاءه فی یوم الخمیس غره شهرالله الاصم رجب سنه تسع وعشرین وخمسمأه، قال اخبرنا الشیخ الامام العبد الزاهد ابوالفتح عبدالله بن عبدالکریم بن هوازن القشیری ادام الله عزه قراءه علیه داخل القبه التی فیها قبرالرضا(ع) غره شهرالله المبارک، حدثنی الشیخ الجلیل العالم ابوالحسن علی بن محمدبن علی الزوزنی قراءه علیه سنه اثنین وخمسین واربعمأه، قال اخبرنی ابوالحسن احمدبن محمدبن هارون الزوزنی بها، قال اخبرنا ابوبکر محمدبن عبدالله بن محمد حفده العباس بن حمزه النیشابوری سنه سبع وثلاثین وثلاثمأه، قال حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمدبن عامر الطائی بالبصره، قال حدثنی ابی سنه ستین ومأتین، قال حدثنی علی بن موسی الرضا(ع): «یقول الله عزوجل: لااله الاالله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی». ۲ معانی الاخبار، عیون اخبارالرضا(ع) والتوحید از جمله سندها و متنهای این حدیث، که شیخ صدوق در سه کتاب توحید و معانی الاخبار و عیون آورده است، این است: حدثنا محمدبن موسی بن المتوکل رضی الله عنه قال حدثنا ابوالحسین محمدبن جعفر الاسدی، قال حدثنا محمدبن الحسین الصولی (الصوفی)، قال حدثنا یوسف بن عقیل عن اسحق بن راهویه، قال لما وفی ابوالحسن الرضا علیه السلام نیسابور واراد أن یخرج منها الی المأمون، اجتمع علیه اصحاب الحدیث فقالوا له: «یا ابن رسول الله ترحل عنا ولا تحدّثنا بحدیث فنستفیده منک؟» وکان قد قعد فی العماریه فاطلع رأسه وقال: «سمعت ابی موسی بن جعفر یقول سمعت ابی جعفربن محمد یقول سمعت ابی محمدبن علی یقول سمعت ابی علی بن الحسین یقول سمعت ابی الحسین بن علی بن ابی طالب یقول سمعت ابی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب یقول سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یقول سمعت جبرئیل یقول سمعت الله جل جلاله یقول: لااله الاالله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». قال فلمّا مرّت الراحله نادانا «بشروطها وانا من شروطها».۶ اسحاق بن راهویه می گوید: چون حضرت رضا(ع) به نیشابور رسید و قصد خروج از آن (به سوی مأمون) را نمود، محدثان اطراف او گرد آمدند و عرضه داشتند: «ای پسر رسول خدا، آیا از میان ما کوچ می کنی و حدیثی که از آن سود ببریم برایمان بیان نمی کنی؟». امام(ع) درحالی که در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: «شنیدم پدرم موسی بن جعفر می فرمود شنیدم پدرم جعفربن محمد می فرمود شنیدم پدرم محمدبن علی می فرمود شنیدم پدرم علی بن الحسین می فرمود شنیدم پدرم حسین بن علی می فرمود شنیدم پدرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب می فرمود شنیدم رسول خدا(ص) می فرمود شنیدم جبرئیل می گفت شنیدم خداوند جل جلاله می فرمود: لااله الاالله، دژ محکم من است؛ پس هرکس که داخل دژ من گردد، از عذاب من درامان است. راوی می گوید چون قافله حرکت کرد حضرت فریادزد: «با شرایط آن، و من از شرایط آن هستم.»۷ ۳ التوحید و عیون اخبارالرضا(ع) متنی دیگر که در توحید و عیون آمده، حدیث ذیل است: حدثنا ابوسعید محمدبن الفضل بن محمدبن اسحق المذکر النیسابوری بنیسابور، قال حدثنی ابوعلی الحسن بن علی الخزرجی الانصاری السعدی، قال حدثنا عبدالسلام بن صالح ابوالصلت الهروی، قال کنت مع علی بن موسی الرضا علیه السلام حین رحل من نیسابور وهو راکب بغله شهباء فاذا محمدبن رافع واحمدبن حرب و یحیی بن یحیی و اسحاق بن راهویه وعده من اهل العلم قد تعلّقوا بلجام بغلته فی المربعه فقالوا: «بحق آبائک المطهرین حدّثنا بحدیث قد سمعته من ابیک». فاخرج رأسه من العماریه وعلیه مطرف خزّذو وجهین وقال: «حدّثنی ابی العبد الصالح موسی بن جعفر علیه السلام … یقول الله(ج): انی انا الله، لااله الا انا فاعبدونی، من جاء منکم بشهاده ان لااله الاالله بالاخلاص دخل حصنی ومن دخل حصنی أمن من عذابی».۸ ۴ عیون اخبارالرضا(ع) متنی که تنها در عیون اخبارالرضا(ع) آمده، عبارت است از: حدثنا ابونصر احمدبن الحسین بن احمدبن عبید العنبی، قال حدثنا ابوالقاسم محمدبن عبیدالله بن بابویه الرجل الصالح، قال حدثنا ابومحمد احمدبن محمدبن ابراهیم بن هاشم، قال حدثنا الحسن بن علی بن محمدبن علی بن موسی بن جعفر ابوالسید المحجوب امام عصره بمکه، قال: «حدّثنی ابی علی بن محمد النقی، قال حدثنی ابی محمدبن علی التقی، قال حدثنی ابی علی بن موسی الرضا(ع) … قال الله سیدالسادات عزوجل: انی انا الله، لااله الا انا، فمن اقرّ لی بالتوحید دخل حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی».۹ ۵ التوحید مضمونی که تنها در توحید صدوق آمده، عبارت است از: حدثنا ابوالحسین محمدبن علی بن الشاه الفقیه بمرو الرود، قال حدثنا ابوبکر محمدبن عبدالله النیسابوری، قال حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن عباس الطائی بالبصره، قال حدثنی ابی فی سنه ستین ومأتین، قال حدثنی علی بن موسی الرضا: «… یقول الله جلّ جلاله: لااله الاالله حصنی فمن دخله أمن من عذابی».۱۰ ۶ معانی الاخبار نقلی که تنها در کتاب معانی الاخبار آورده شده، عبارت است از: حدثنا محمدبن الحسن القطّان، قال حدثنا عبدالرحمن بن محمد الحسینی، قال حدثنی محمدبن ابراهیم بن محمد الفزاری، قال حدثنی عبدالله بن بحر الاهوازی، قال حدثنی ابوالحسن علی بن عمرو، قال حدثنا الحسن بن محمدبن جمهور، قال حدثنی علی بن بلال عن علی بن موسی الرضا علیه السلام … عن النبی(ص) عن جبرئیل عن میکائیل عن اسرافیل عن اللوح عن القلم قال یقول الله تبارک وتعالی: «ولایه علی بن ابی طالب صلوات الله علیه حصنی فمن دخل حصنی امن ناری».۱۱ این مضمون، در کتابهای پس از شیخ صدوق نیز نقل شده که در بخشهای آینده بدان اشاره می گردد. ۷و۸ امالی الطوسی شیخ طوسی این حدیث را با دو سند و دو مضمون نقل کرده است: ۱ جماعه عن ابی المفضل عن اللیث بن محمد العنبری عن احمدبن عبدالصّمد عن خاله ابی الصلت الهروی قال کنت مع الرضا(ع) لمّا دخل نیسابور … فقال: «حدثنی ابی موسی بن جعفر … اخبرنی جبرئیل الروح الامین عن الله تقدست اسماؤه وجل وجهه قال: انی انا الله، لااله الا انا وحدی، عبادی فاعبدونی ولیعلم من لقینی منکم بشهاده ان لااله الاالله مخلصا بها انه قد دخل حصنی ومن دخل حصنی امن عذابی». قالوا یا ابن رسول الله وما اخلاص الشهاده للّه؟ قال: «طاعه الله ورسوله ولایه اهل بیته(ع)». امام رضا(ع) حدیث کرد از خداوند که فرمود: «همانا من خدایم. معبودی بجز از من نیست. بندگان من مرا پرستش کنید و بدانید هرکس از شما با شهادت به وحدانیت از روی اخلاص، مرا ملاقات کند، در دژ من داخل می گردد و هرکس در دژ محکم من داخل گردد، از عذاب من درامان است.» سؤال شد: «ای فرزند رسول خدا شهادت بااخلاص چیست؟». امام رضا(ع) فرمود: «پیروی از خدا و رسول او و ولایت اهل بیت او».۱۲ ۲ ابومحمد الفحام قال حدّثنی عمربن یحیی الفحام، قال حدثنی عبدالله بن احمدبن عامر، قال حدثنی ابی احمدبن عامر الطائی، قال حدثنا علی بن موسی الرضا: «… یقول الله: لااله الاالله حصنی من دخله امن من عذابی».۱۳ ۹ کشف الغمه آنچه که در کتاب کشف الغمه نقل شده، از نظر سند و متن با دیگر نقلها فرق می کند و آن نقل عبارت است از: قال الفقیر الی الله جامع هذا الکتاب اثابه الله تعالی نقلت من کتاب لم یحضرنی اسمه الآن ما صورته، حدث المولی السعید امام الدنیا عمادالدین محمدبن ابی سعدبن عبدالکریم الوزان فی محرم سنه ست وتسعین وخمسمأه، قال اورد صاحب کتاب تاریخ نیسابور فی کتابه ان علی بن موسی الرضا لمّا دخل الی نیسابور فی السفره التی فاز فیها بفضیله الشهاده، کان فی مهد علی بغله شهباء علیها مرکب من فضه خالصه، فعرض له فی السوق الامامان الحافظان للاحادیث النبویه ابوزرعه ومحمدبن اسلم الطوسی رحمهماالله فقالا: «ایها السیدبن الساده، ایها الامام وابن الائمه، ایها السلاله الطاهره الرضیه، ایها الخلاصه الزاکیه النبویه، بحق آبائک الاطهرین واسلافک الاکرمین الاما رأیتنا وجهک المبارک المیمون ورویت لنا حدیثا عن آبائک عن جدّک نذکرک به». فاستوقف البغله ورفع المظله واقر عیون المسلمین بطلعته المبارکه المیمونه … فقال(ع): «… یقول الله: کلمه لااله الاالله حصنی فمن قالها دخل حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی صدق الله سبحانه وصدق جبرئیل وصدق رسوله وصدق الائمه علیهم السلام».۱۴ جمع بندی آنچه که ملاحظه شد، برخی از نقلهای این حدیث شریف می باشد که از نظر متن و سند با همدیگر اختلاف دارند و در کتابهای حدیثی، متنهای دیگری با سندهای دیگر نیز نقل شده و افزون بر این، مضمون این روایت با کلمات و سندهای دیگری نیز نقل شده که ذکر آنها در حوصله این مختصر نمی گنجد. «سلسلهالذهب» در آثار دیگر مؤلّفان شیعه جهت پی بردن به اهمیت بیشتر این حدیث شریف، ذکر نام و نام اثر برخی مؤلفان شیعه را (که در اعصار گوناگون، این حدیث را نقل و بر آن اعتماد کرده اند)، سودمند می دانیم: ۱ طبری، بشاره المصطفی، منشورات حیدریه، ص۳۳۱ ۲ فتّال نیشابوری، روضهالواعظین، منشورات رضی، ص۴۲ ۳ ابوالحسن ورّام، مجموعه ورّام، سازمان انتشارات اسلامی، ج۲، ص۷۴ ۴ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ج۱، ص۱۷۰ ۵ إربلی، کشف الغمّه فی معرفه الأئمّه، دارالکتاب الاسلامی، ج۳، ص۹۷٫ ۶ دیلمی، أعلام الدین، دارالکتب الاسلامیه، ص۲۱۴ ۷ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، مطبعه سیدالشهداء، ج۴، ص۹۴ ۸ شیخ حرّ عاملی، الجواهر السنیّه، منشورات مکتبه المفید، ص۱۴۷ ۹ علامه مجلسی در بسیاری از کتابهایش، از جمله در جاهای گوناگون دایرهالمعارف بزرگ خویش، بحارالانوار، آن را نقل می کند؛ از جمله در موارد زیر: ج۳، ص۵ و۶ و۷و۱۰و۱۳و۱۴؛ ج۲۷، ص۱۳۴؛ ج۳۸، ص۹۸؛ ج۳۹، ص۲۴ ۶و۲۴۷؛ ج۴۹، ص۱۲۱و۱ ۲۲و۱ ۲۳و ۱۲۶و۱۲۷و…۱۵ ۱۰ عباسقلی خان سپهر، ناسخ التواریخ امام علی بن موسی الرضا(ع) ۱۱ علی محمد علی دخیّل، ثواب الاعمال وعقابها، دارالمرتضی، ص۱۳ ۱۲ محمدحسن هروی خراسانی، حدیقه الرضویه ۱۳ محدث قمی، سفینهالبحار، دارالأسوه للطباعه والنشر، ج۲، ص۱۱۴ و ج۳، ص۳ ۱۴ محدّث قمی، منتهی الامال، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان، ج۲، ص۲۸۶ ۱۵ المیلانی، قادتنا کیف نعرفهم؟، موسسهالوفاء، ج۶، ص۴۳۷ ۱۶ شهاب الدین حسینی تبریزی درباره سند این حدیث و حدیث کسا، رساله ای تدوین کرده است. (الذریعه، مطبعه مجلس شورای ملّی، ج۶، ص۳۷۸) ۱۷ سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج۴، قسمت دوم، ص۱۱۸ ۱۸ علی گلزاده غفوری، امام رضا(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۱۹ احمد خوشنویس، حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، انتشارات عطایی ۲۰ احمد محدث خراسانی، حیاه الرضا(ع)، انتشارات آستان قدس رضوی ۲۱ موسی خسروی، زندگانی امام هشتم علی بن موسی، نشر صحافیان ۲۲ علی محمد نوربخش، زندگی حضرت رضا(ع)، انتشارات نقش جهان ۲۳ احمد مغنیه، زندگانی حضرت رضا(ع)، از انتشارات مجله ماه نو ۲۴ عمادزاده اصفهانی، زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) ۲۴ سیدجعفر مرتضی عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ۲۵ محمدجواد نجفی، ستارگان درخشان، انتشارات اسلامیه ۲۶ ابوالقاسم سحاب، زندگانی علی بن موسی الرضا(ع)، شرکت چاپ تهران۱۶ ۲۷ سیدحسن شیرازی، کلمهالله، دارالصادق، ص۲۹ ۲۸ عزیزالله عطاردی، مسند امام رضا(ع)، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)، ج۱، ص۵۸ ۲۹ سید محمدحسین حسینی طهرانی، امام شناسی، انتشارات حکمت، ج۵، ص۱۳۵ متن حدیث در منابع اهل سنّت بسیاری از محدثان بزرگ اهل سنت نیز این حدیث را با سندها و متنهای گوناگونی نقل کرده اند. در اینجا برخی نقلها که هم از نظر سند و هم از نظر متن اختلاف دارند آورده می شود: ۱ الفصول المهمه ابن صبّاغ وقال المولی السعید امام الدنیا محمدبن ابی سعید بن عبدالکریم الوزان فی محرم سنه ست وتسعین وخمس مأه، قال اورد صاحب الکتاب تاریخ نیشابور فی کتابه أن علی بن موسی الرضا لمّا دخل الی نیشابور فی السفره التی خصّ فیها بفضیله الشهاده …، فقال علی بن موسی الرضا علیه السلام حدّثنی ابی موسی … قال(ص): «حدثنی جبرئیل سمعت ربّ العزّه یقول: کلمه لااله الاالله حصنی، فمن قال لها دخل حصنی ومن دخل حصنی أمن عذابی».۱۷ ۲ التدوین قزوینی احمدبن عیسی بن علی بن الحسین الصغیربن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، سمع علی بن موسی الرضا، وکان قد قدم قزوین والیا علیها من قبل الحسن بن زیدبن محمدبن اسماعیل بن الحسن بن زیدبن الحسن ابی طالب ومات الحسن بن زید بطبرستان، حدّث محمدبن علی بن الجارود عن علی بن احمد البجلی، ثنا احمدبن یوسف المؤدب، ثنا احمدبن عیسی العلوی، ثنا علی بن موسی الرضا عن ابیه موسی عن ابیه جعفر عن ابیه علی بن الحسین عن ابیه الحسین بن علی عن ابیه علی بن ابی طالب، قال قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم عن جبرئیل علیه السلام عن اللّه عزوجل: «لااله الاالله حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی».۱۸ ۳ حلیه الاولیای ابونعیم اصفهانی حدثنا ابواسحاق ابراهیم بن عبدالله من اسحاق المعدل، ثنا ابوعلی احمدبن علی الانصاری بنیسابور، ثنا ابوالصلت عبدالسلام بن صالح الهروی، ثنا علی بن موسی الرضا: «حدّثنی ابی موسی بن جعفر، حدثنی ابی جعفربن محمد، حدثنی ابی محمدبن علی، حدثنی ابی علی بن الحسین بن علی، حدثنی ابی علی بن ابی طالب رضی الله تعالی عنهم، حدثنا رسول الله صلی الله علیه وسلم عن جبرئیل علیه السلام، قال قال الله عزوجل: انی انا الله لااله الا انا فاعبدونی؛ من جاءنی بشهاده ان لااله الاالله بالاخلاص، دخل فی حصنی ومن دخل فی حصنی أمن عذابی».۱۹ ۴ ینابیع المودّه قندوزی حنفی وفی تاریخ نیشابور انّه استقام بها ایاما … «سمعت ربّ العزّه یقول: لااله الاالله حصنی فمن قالها دخل حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی».۲۰ وفی روایه فلمّا مرّت الراحله نادانا: «بشروطها وانأ من شروطها». قیل من شروطها الاقرار له بأنّه امام المسلمین مفترض الطاعه ویشهد لهذه الرّوایه ویقوّیها قول علی (کرم الله وجهه) فی کتاب غررالحکم۲۱: «ان لااله الاّ الله مشروطا وانأ وذریّتی من شروطها».۲۲ «سلسلهالذهب» در آثار دیگر مؤلفان اهل سنّت در پایان این بخش، مناسب است از برخی عالمان اهل سنت که حدیث سلسلهالذهب را نقل کرده اند، نام برده شود: ۱ علامه عبدالرئوف مناوی، شرح الجامع الصغیر، ص۴۱۰ ۲ علامه سبط جوزی، التذکره، طبع الغری، ص۱۳۶ ۳ علامه مورخ شیخ احمدبن یوسف دمشقی فرمانی، اخبارالدول وآثارالاول، طبع بغداد، ص۱۱۵ ۴ علامه محمد خواجه پارسای بخاری، فصل الخطاب (بر اساس نقل ینابیع الموده، طبع اسلامبول، ص۳۸۵) ۵ علامه بدخشی، مفتاح النجاه، ص۱۷۹ (از مخطوطات کتابخانه آیهالله نجفی مرعشی قم) ۶ محقق مورخ بهجت افندی، تاریخ آل محمد صلی الله علیه وآله، مطبعه آفتاب، ص۱۹۰ ۷ علامه زبیدی حنفی، الاتحاف، ج۳، ص۱۴۷، طبع میمنیّه، مصر، ج۳، ص۱۴۷ ۸ شیخ احمد تابعی مصری، الاعتصام بحبل الاسلام، مطبعه السعاده، قاهره، ص۲۰۵ ۲۳ ۹ محمدعلی البار، الامام علی الرضا ورسالته فی الطب النبوی، دارالمناهل، ص۸۳ ۱۰ حسام الدین هندی در «کنز العمال» در موارد زیادی، حدیث سلسلهالذهب را با مضمونهای گوناگون از کتابهای مختلف نقل می کند از جمله: الف در ج۱، ص۵۸، حدیث۱۵۸ و ص۲۹۷، حدیث۱۴۲۲ و ص۴۱۶، حدیث۱۷۶۹، از ابن عساکر ب در همان جلد، ص۵۴، حدیث۱۶۷ و ص۶۵، حدیث۲۳۵، از ابن نجار ج در همان جلد، ص۶۵، حدیث ۲۳۶، از خطیب بغدادی۲۴ ۱۱ زمخشری، ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج۲، ص۲۴۹ ۱۲ ابونعیم، جواهر العقدین، العقد الثانی الذکر الثالث، ص۳۰۸ سلسلهالذّهب، در نگاه دانشمندان دانش درایه محدّثان در دانش درایه۲۵، احادیث را به اقسام گوناگون تقسیم کرده اند و هر حدیثی را به لحاظ قوت و ضعف، تحت عناوین مختلفی داخل کرده اند. در این قسمت، جهت آشنایی بیشتر با شناسنامه حدیث «سلسلهالذهب»، چند عنوان از عناوین فراوانی را که این حدیث، داخل در مجموعه ذیل آنهاست، مورد بحث قرار می دهیم. یادآوری این نکته لازم است که در این بخش، تنها به عناوینی که نشانگر اهمّیّت حدیث است، بسنده می گردد. ۱ قدسی حدیث سلسلهالذهب، از آن جهت که محتوا و مفاهیم آن، از جانب پروردگار متعال بر قلب مبارک رسول الله(ص) القا شده و الفاظ آن از خود ایشان می باشد، حدیث قدسی است.۲۶ ۲ متواتر۲۷ حدیث سلسلهالذهب، اگرنگوییم متواتر لفظی است، بی شک متواتر معنوی هست۲۸؛ زیرا در بحثهای گذشته روشن شد که این حدیث را شیعه با عبارات مختلف، در حدّ زیادی نقل کرده اند۲۹ و اهل سنّت نیز آن را با سندهای گوناگون، نقل کرده اند؛ و چنانچه اشکال گردد که: متنهایی که با سندهای گوناگون نقل شوند، تفاوت دارند، در جواب می گوییم: برخی جملات روایت، در تمامی آنها آمده است. ۳ مسلسل۳۰ حدیث سلسلهالذهب، از آن جهت که بر اساس برخی نقلها با کلمه «حدّثنی» و در برخی نقلها با کلمه «سمعت ابی» نقل شده، مسلسل نام گرفته است؛ و از آن جهت که در سند آن،از امام رضا(ع) تا گوینده حدیث (خداوند)، پیشوایان معصوم(ع) قرارگرفته اند، حدیثی مسلسل است و چون شایسته است که این سند با آب طلا نوشته شود، «سلسلهالذّهب» نام گرفته است. ۴ مسند۳۱ حدیث مورد بحث، از آن جهت که تمامی رجال سند آن ذکر شده اند، حدیث مسند نام گرفته است. گفتنی است که برخی دیگر از اصطلاحات دانش درایه نیز بر حدیث «سلسلهالذهب» منطبق است که فرصت طرح آنها نیست. اهمّیّت سند حدیث سلسلهالذهب، در گفته محدّثان در این بخش، بنا نداریم از تک تک رجال سند حدیث، بحث رجالی (توثیق و تضعیف) داشته باشیم؛زیرا نیازی به آن نیست. این حدیث را محدّثان شیعه و سنّی با سندهای گوناگون نقل کرده اند و درباره سند حدیث، عباراتی که حاکی از اهمیت آن است، بیان کرده اند. افزون بر اینها، مضمون حدیث در بسیاری از آیات و روایات دیگر نیز آمده است؛ بنابراین، همانگونه که پیش از این گفته شد، اگر نگوییم متواتر لفظی است، به طور قطع متواتر معنوی می باشد. در اینجا برخی از گفته های محدّثان را که حاکی از اهمّیّت دادن آنها به سند حدیث است، می آوریم. ۱ حافظ ابونعیم می نویسد: هذا حدیث ثابت مشهور بهذا الاسناد من روایه الطاهرین عن آبائهم الطیّبین وکان بعض سلفنا من المحدّثین إذا روی هذا الاسناد قال لو قرئ هذا الاسناد علی مجنون لأفاق.۳۲ این حدیث، با همین سند از انسانهای پاک، از پدران پاکشان رسیده و یکی از محدّثان بزرگ پیشین، هنگامی که این حدیث با همین سند روایت شد گفت چنانچه این سند بر فردی مجنون خوانده شود، سالم می گردد. ۲ علامه إربلی درباره اهمیت سند حدیث می نویسد: قال الاستاد ابوالقاسم القشیری رحمه الله إنّ هذا الحدیث بهذا السند بلغ بعض امراء السامانیه فکتبه بالذّهب وأوصی أن یدفن معه فلمّا مات رؤی فی المنام فقیل ما فعل الله بک فقال غفرالله لی بتلفّظی بلا إله الاّ الله وتصدیقی محمدا(ص) رسول الله مخلصا وأنّی کتبت هذا الحدیث بالذّهب تعظیما وإحتراما.۳۳ استاد ابوالقاسم قشیری خدای رحمتش کند گفت حدیث سلسلهالذهب با همین سند، به یکی از شاهان سامانی رسید و آن را با آب طلا نوشت و وصیّت کرد که با او دفن شود. پس از مرگ، در عالم خواب دیده شد. سؤال شد چه بر سر تو آمد؟ در جواب گفت: خداوند به واسطه گفتن جمله لااله الاالله و باور رسالت محمد(ص) از روی اخلاص، و آنکه من این حدیث را با آب طلا به خاطر بزرگداشت و احترام آن نوشتم، مرا بخشید. ۳ محدّث قمی پس از نقل حدیث می فرماید: رواه صاحب «بشاره الشیعه» عن کعب الحبر ثم قال لحری أن یکتب بالذّهب.۳۴ این حدیث را صاحب کتاب «بشاره الشیعه» از کعب الحبر نقل کرده و گفته سزاوار است این حدیث با آب طلا نوشته شود. ۴ ابن صبّاغ می نویسد: فعدّوا أهل المحابر والدّوی الذین کانوا یکتبون فأنافوا علی عشرین ألفا.۳۵ تعداد نویسندگان صاحب قلم و دوات که حدیث سلسلهالذّهب را [آن روز] می نوشتند، بیشتر از بیست هزار تن شمار کردند. ۵ احمدبن یوسف غرمانی در اخبار الدّول، پس از نقل حدیث، همان عبارت بالا را به اضافه داستان به زر نوشتن سلطان سامانی نقل می کند.۳۶ ۶ شیخ مؤمن شبلنجی، دراین باره، در کتاب نورالابصار، همان عبارت بالا را نقل می کند.۳۷ ۷ علامه قندوزی حنفی نیز در ینابیع المودّه، شمار نویسندگان حدیث را بیست هزار نقل کرده است.۳۸ ۸ محمدعلی البار، که سنّی است، در کتاب الامام علی الرضا و رسالته فی الطّب النبوی، می نویسد: امام رضا در حالی این حدیث را املا کرد که جمعیّت طالب علم قابل شمارش نبودند.۳۹ ۹ مؤلف «التّدوین فی اخبار القزوین»، از امام ابن حنبل نقل می کند که اگر این سند بر مجنون خوانده شود، به حال عادی برمی گردد.۴۰ باید یادآور شویم که محدّثان، درباره کمتر حدیثی چنین تعابیری به کار برده اند. پیام حدیث، تبیین فلسفه سیاسی اسلام گرچه در این نوشتار، بررسی سند و متنهای گوناگون دنبال می گردد، ولی نگاه اجمالی به پیام حدیث نیز خالی از فایده نیست. بی شک اصل امامت، در اسلام، اهمیت بسیار دارد. از این رو، در بسیاری از آیات و روایات، بدان توجه داده شده است؛ از جمله آیات: الف: یاایها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم …۴۱ ای کسانی که ایمان آورده اید خدای را فرمان برید و پیامبر و صاحبان امر (امامان) را که از شمایند … ب: الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا …۴۲ امروز۴۳، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را دین شما پسندیدم … ج: انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه ویؤتون الزکاه وهم راکعون.۴۴ همانا سرپرست شما خداست و پیامبرش و کسانی که ایمان آورده اند؛ آنان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند، درحالی که در رکوعند. اهمّیت اصل «امامت» از گفتار امامان شیعه و اهل بیت(ع)، نیز به روشنی آشکار است؛ تا آنجا که درباره نهج البلاغه گفته اند: معظم خطبه فی السیاسه واقلّها فی الزهد.۴۵ بخش عمده خطبه های نهج البلاغه درباره سیاست است و اندکی از آن در موضوع پارسایی. و امام رضا(ع) در این باره می فرماید: إنّ الامامه زمام الدین ونظام المسلمین.۴۶ همانا امامت، شیرازه دین و سبب نظم مسلمانان است. اهمیت این مطلب تا جایی است که مرحوم ثقهالاسلام کلینی، قسمت عمده مطالب کتاب شریف اصول کافی (بیشتر از یک سوم) را به موضوع امامت و شناسایی رهبر اختصاص داده است و چون امامت تداوم نبوّت، و موجب حفظ و حراست از توحید و احیاگر اسلام اصیل است، و از جانب دیگر، امامت شکل دهنده نظام و فلسفه سیاسی است، اگر گفته شود اسلام منهای امامت و ولایت، اسلام بی روح و جان (و به تعبیر امام راحل، اسلام امریکایی)۴۷ است، سخنی مبالغه آمیز نخواهد بود. و باز به همین دلیل است که در تاریخ سیاسی اسلام، امامت، بیشترین سخنان و حماسی ترین صحنه ها را (همچون غدیرخم که کاملترین انتخاب و عاشورا که خونین ترین صحنه در تاریخ بشریت است) به خود اختصاص داده است. و در جریان تحقّق یافتن چنین نظامی (نظام امامت)، با فراز و نشیب بسیار، فلسفه سیاسی اسلام، شکل گرفته و تکامل و تبیین یافته است. سفر تاریخی امام رضا(ع) از مدینه به طوس و اجتماع عظیم مردم نیشابور و سخنان طلایی حضرت در آن سامان که از مراکز بزرگ علمی جهان آن روز به شمار می آمده را نیز باید تداوم همان خط تحقّق نظام امامت دانست. بی شک، آنچه سبب شد که امام(ع) این حدیث را املا کند، ذیل حدیث بود که بیانگر نظام و فلسفه سیاسی اسلام و تداوم حرکت غدیر و عاشوراست. زیرا اگر ما بپذیریم جمله «بشرطها وشروطها وأنا من شروطها» نیز صادر شده، امام(ع) سه اصل مهم اعتقادی را به عنوان راه رستگاری، به گونه ای صریح بیان کرده اند: ۱ لااله الاالله، که بیانگر توحید است، ۲ بشرطها، که بیانگر نبوّت است، ۳ وشروطها، که بیانگر لزوم اعتقاد به امامت ائمه معصومین است. و اگر جمله «بشرطها» نباشد و تنها جمله «بشروطها وأنامن شروطها» باشد، چون امامت، جانشینی نبوّت است و امامت، دلالت بر نبوّت نیز دارد، از این صورت هم باز، سه اصل مهم را می توان استخراج و برداشت نمود. بنابراین، امام(ع) در این حدیث، امامت را که به اصطلاح، علّت مبقیه اسلام می باشد، بیان کرده است و امروز، ملاحظه می فرمایید که انقلاب اسلامی مردم ایران که بر اساس چنین فلسفه سیاسی (محوریّت امامت) بنا نهاده شده، یکی از هزاران ثمره این حدیث و مانند آن است. جمع بندی از آنچه که تا به حال گذشت چند امر، قابل استفاده است: ۱ همانگونه که پیش از این گفته شد، بی شک با نقلهای گوناگون شیعه و سنّی، حدیث از تواتر (لااقل تواتر معنوی) برخوردار است. ۲ اگرچه روایت با متنهای مختلف نقل شده، دور نیست همان نقلی که شیخ صدوق در سه کتاب توحید و معانی و عیون آورده است و در بسیاری از منابع دیگر شیعه و سنّی (از جمله بشاره المصطفی وینابیع الموده وروضه الواعظین) نیز آمده، همان مورد اشتراک باشد. ۳ در زمان صدور حدیث، اختلاف است؛ برخی مانند مؤلّف الفصول المهمّه، زمان ایراد حدیث را هنگام ورود حضرت و برخی دیگر، مانند مؤلّفان بشارهالمصطفی و عیون اخبارالرّضا، هنگام خروج ایشان از نیشابور دانسته اند؛ ولی از قراین بسیاری می توان استفاده کرد که صحیح، هنگام خروج حضرت است؛ بویژه که بیشترین نقلها این مدّعا را اثبات می کند. ۴ اجتماع عظیم شهر نیشابور که تنها بیش از بیست هزار صاحب قلم و نویسنده در آن تاریخ در میان آنها بوده است، نشانگر عشق و علاقه عمیق مردم به خاندان رسالت و نبوّت در آن عصر است. ۵ در مورد سفری که حضرت، این حدیث را در خلال آن املا کرده اند نیز اختلاف به چشم می خورد. زیرا برخی از نقلها (از جمله نقل محمدعلی البار در کتاب الامام علی الرضا) می گویند در سالی بوده است که حضرت وفات فرمودند؛ یعنی پس از گذشت دوسال از بیعت.۴۸ لیکن صحیح آن است که این حدیث، در مسیر حرکت امام از مدینه به طوس بیان گردیده و شاهد بر این مطلب، نقلهای مختلف حدیث است در کتابهای گوناگون که همه (بجز یک مورد) همین را نوشته اند. ۶ به همین سند، در بسیاری از کتابها، ولایه علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی نقل شده؛ از جمله در معانی الاخبار۴۹ و بحارالانوار.۵۰ ۷ اگرچه در برخی از کتابها جمله «بشرطها وشروطها» آمده است، ولی راقم این سطور، این جمله «بشرطها» را تا به حال نیافته است. ۸ روشن شد که حدیث، از نظر سند و متن، بسیار محکم و کم نظیر است و این شبهه که چرا در کتب اربعه (بویژه اصول کافی) نیامده، بی اساس می باشد؛ زیرا ثقهالاسلام کلینی در مقام جمع آوری تمام احادیث نبوده است. ------------------------------------------ ۱ . شیخ صدوق، توحید، دارالمعرفه، ص۲۴ ۲ . شیخ صدوق، معانی الاخبار، دارالتعارف، ص۳۷ ۳ . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، منشورات الأعلمی، ج۲، ص۱۳۴ ۴ . شیخ طوسی، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه لمؤسسه البعثه، ص۲۷۹؛ حدیث، در کتب اربعه پیدا نشد ۵ .صحیفهالرّضا(ع)، تحقیق محمدمهدی نجف، دارالاضواء، ص۴۰ ۶ . شیخ صدوق، التوحید، باب ثواب الموحدین، ص۲۴، ح۲۳؛ عیون اخبارالرضا، منشورات الاعلمی، ج۲، ص۱۳۴، ح۴؛ معانی الاخبار، دارالتعارف، ص۳۷۰، باب معنی حصن الله عزوجل، ح۱ ۷ . شیخ حرّ عاملی در کتاب خود (الجواهر السّنیه)، این حدیث را با سندهای گوناگون نقل نموده و افزوده است که اگر کلمه اول عبارت «انأ من شروطها» را همینطور و بدون تشدید بخوانیم، تنها امام رضا(ع) را شامل می شود. امّا اگر با تشدید (إنّا) بخوانیم، تمامی ائمّه علیهم السلام را شامل خواهد شد. (الجواهر السّنیه، منشورات مکتبه المفید، ص۱۴۷) ۸ . شیخ صدوق، التوحید، ص۲۴، ح۲۲؛ عیون اخبارالرضا؛ ج۲، ص۱۳۲ (باب۳۷، ح۱) ۹ . عیون اخبارالرضا، ص۱۳۴، ح۳ ۱۰ . التوحید، ص۲۴، ح۱ ۱۱ . معانی الاخبار، دارالمعرفه، تحقیق حسین غفاری، ص۳۷۱ (باب معنی آخر لحصن الله، ح۱). ۱۲ . الامالی، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۰۱، به نقل از امام شناسی. ۱۳ . الامالی، الطوسی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه لمؤسسه البعثه، ص۲۷۹ ۱۴ . العلامه الاربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، دارالکتاب الاسلامی، ج۳، ص۹۸ ۱۵ .محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، مؤسسه الوفاء، بیروت، لبنان. ۱۶ . ذکر این نکته لازم است که از شماره ۱۸تا۲۶، به نقل از کتابنامه امام رضا (از انتشارات معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی پژوهشکده باقرالعلوم) آمده است. ۱۷ . الفصول المهمه فی معرفه احوال الأئمّه، الشیخ الامام علی بن محمد الشهیر بابن الصبّاغ، منشورات دارالحدیث، ص۲۳۵؛ نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، الشیخ مؤمن الشبلنجی، منشورات الشریف الرّضی، ص۳۱۴؛ الشرح الکبیر علی الجامع الصغیر، المناوی. ۱۸ . التدوین فی اخبار قزوین، عبدالکریم بن محمد الرّافعی القزوینی، تحقیق عزیزالله عطاردی، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۲، ص۲۱۳ ۱۹ . حلیه الاولیاء وطبقات الاصفیاء، حافظ ابونعیم احمدبن عبدالله اصفهانی، دارالکتب العلمیه، ج۳، ص۱۹۲ ۲۰ . ینابیع المودّه لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف، دارالاسوه، ج۳، ص۱۲۲؛ الصّواعق المحرقه، ابن حجرالهیثمی، ص۲۰۴ ۲۱ . غررالحکم ودررالکلم، ج۱، ح۱۰۳، ص۲۲۰ ۲۲ . ینابیع الموده، ج۳، ص۱۲۳ ۲۳ . این هشت مورد را از کتاب ارزشمند زیر، استخراج کرده ایم: احقاق الحق وازهاق الباطل، قاضی سید نورالله حسینی شوشتری، تعلیق آیهالله شهاب الدین مرعشی نجفی، ج۱۲، ص۳۸۷ و ج۱۹، ص۵۷۹ ۲۴ . کنزالعمّال فی سنن الاقوال والافعال، حسام الدین المتقی الهندی، مؤسسه الرّساله. ۲۵ . دانش درایه، علمی است که در آن از متن، سند، طریق صحیح و سقیم، و آنچه که در پذیرش و ردّ حدیث نقش دارد بحث می گردد. (مامقانی، مقباس الهدایه فی علم الدّرایه، مؤسسه آل البیت، ج۱، ص۴۱؛ علم الحدیث و درایهالحدیث، ص۵؛ اصول الحدیث، ص۱۴؛ الرّعایه فی علم الدّرایه، ص۴۵). ۲۶ . مدیر شانه چی درباره تقسیم حدیث به قدسی و غیرقدسی و تعاریف مربوط می نویسد: حدیث قدسی، عبارت از حدیثی است که پیغمبر(ص) از خداوند، اخبار می کند؛ بدین گونه که معنا و مضمون آن بر قلب پیغمبر القا می شود و پیغمبر(ص) با لفظ خود، آن را ادا می نماید. (علم الحدیث ودرایهالحدیث، ص۱۳) دانشمندان دانش درایه، افزون بر بیان اقسام حدیث قدسی، تفاوتهایی را میان حدیث قدسی و قرآن از آن جهت که هردو کلام الهی می باشند بیان کرده اند؛ از جمله: ۱ قرآن، معجزه الهی است؛ ولی حدیث قدسی معجزه نیست. ۲ منکر قرآن، کافر است؛ ولی منکر حدیث قدسی، کافر نیست. ۳ قرآن، توسط جبرئیل بر رسول الله(ص) نازل می گردید، برخلاف حدیث قدسی. ۴ الفاظ آیات قرآن، منسوب به خداوند متعال است؛ برخلاف الفاظ احادیث قدسی. ۵ مس نمودن آیات قرآن، بدون وضو حرام است؛ ولی مس احادیث قدسی، بی وضو حرام نیست. علاقه مندان می توانند جهت اطلاع بیشتر از حدیث قدسی و احکام آن، به کتابهای زیر مراجعه کنند: مقباس الهدایه، شیخ عبدالله مامقانی، ص۷۰؛ علوم الحدیث و مصطلحه، صبحی صالح، ص۱۱؛ مستدرکات مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ج۵، ص۴۵؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۳۷۱؛ الاحادیث القدسیّه، ج۱، ص۴؛ اصول الحدیث واحکامه، جعفر سبحانی، ص۲۰٫ ۲۷ . تقسیم دیگری که در کتابهای درایه، درباره حدیث انجام پذیرفته، تقسیم آن به متواتر و آحاد است. شهید ثانی در این باره می نویسد: وینقسم الخبر مطلقا اعم من المعلوم صدقه وعدمه الی متواتر وآحاد … وهو ما بلغت رواته فی الکثره مبلغا احالت العاده تواطؤهم علی الکذب واستمر ذلک الوصف فی جمیع الطبقات حیث یتعدّد. (الرّعایه فی علم الدرایه، ص۶۲) خبر، چه صدق آن روشن باشد و یا نباشد، به متواتر و آحاد تقسیم می گردد … و متواتر، عبارت است از خبری که راویان آن در حدّی از کثرت باشد که به طور عادی هماهنگی آنها بر دروغ گویی محال باشد و این کثرت، باید در تمامی طبقات حدیث جریان داشته باشد. ۲۸ .خبر متواتر، به لفظی و معنوی و اجمالی تقسیم می شود. متواتر معنوی، خبری است که با اخبار دیگری، در معنا اتّحاد داشته باشد. (علم الحدیث ودرایهالحدیث، ص۳۷) ۲۹ . برای آگاهی بیشتر، به کتابهای زیر رجوع شود: مقباس الهدایه، مامقانی، ص۸۷؛ ضیاءالدّرایه، ص۱۵؛ وجیزه شیخ بهایی، ص۹۷؛ الرعایه، شهید ثانی، ص۶۲؛ علوم الحدیث ومصطلحه، دکتر صبحی صالح، ص۱۴۶؛ مستدرکات مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ج۵، ص۵۷؛ اصول الحدیث واحکامه، جعفر سبحانی، ص۲۳٫ ۳۰ . یکی از اقسام حدیث در علم درایه، مسلسل است. شهید ثانی در این باره می نویسد: وهو ما تتابع فیه رجال الأسناد علی صفه. مسلسل، حدیثی است که رجال سند آن، با یک صفت، پشت سر هم نقل گردند. (الرّعایه فی علم الدّرایه، شهید ثانی، مکتبه آیهالله المرعشی، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، ص۱۱۷) حدیث مسلسل نیز اقسامی دارد؛ زیرا وحدت در صفت، یا قولی است و یا فعلی؛ و گاهی وحدت اشتراک در اسم و یا اشتراک در مکان و مانند اینها می باشد. از این روی، برخی از ارباب علم درایه، مسلسل را به هشت قسم تقسیم کرده اند و چون بررسی تفصیلی آن در این مقال نمی گنجد، به همین مقدار بسنده می شود. خواستاران، به این منابع مراجعه کنند: مستدرکات مقباس الهدایه فی علم الدرایه، مامقانی، مطبعه مهر، ج۵؛ علم الحدیث ودرایهالحدیث، کاظم مدیرشانه چی، ص۷۱؛ مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ج۱، ص۲۵۹؛ علوم الحدیث ومصطلحه، دکتر صبحی صالح، ص۲۴۹؛ ضیاءالدّرایه، ضیاءالدین علامه، ص۳۱؛ وجیزه شیخ بهایی، ص۹۶؛ و نیز اصول الحدیث و احکامه، جعفر سبحانی، ص۸۲٫ ۳۱ . از دیگر اصطلاحات علم درایه درباره احادیث، اصطلاح مسند و یا به عبارت دیگر متصل، در برابر مرسل، معلق، موقوف و مقطوع است. مدیرشانه چی در این باره می نویسد: مسند، حدیثی است که سلسله سند آن در جمیع مراتب تا معصوم، مذکور و متصل باشد که قهرا حدیث مرسل و معلق و موقوف و مقطوع را شامل نیست. (علم الحدیث ودرایه الحدیث، ص۵۶) در این باره می توان به کتابهای زیر مراجعه کرد: ضیاءالدرایه، ضیاءالدین علامه، ص۲۷؛ وجیزه، شیخ بهایی، ص۹۵؛ علوم الحدیث ومصطلحه، ص۲۱۶؛ مقباس الهدایه، مامقانی، ج۱، ص۲۰۲ و اصول الحدیث واحکامه، جعفر سبحانی، ص۶۵٫ ۳۲ . حلیهالأولیاء وطبقات الأصفیاء، حافظ ابونعیم احمدبن عبدالله اصفهانی، دارالکتب العلمیّه، ج۳، ص۱۹۲٫ ۳۳ .کشف الغمّه فی معرفه الأئمّه، علامه إربلی، دارالکتاب الاسلامی، بیروت، ج۳ ، ص۹۸؛ سفینهالبحار، محدّث قمی، ج۳، ص۳۲۶ (ماده ذهب)؛ منتهی الأمال، محدث قمی، ج۲، ص۲۸۶٫ ۳۴ .سفینهالبحار، شیخ عباس قمی، دارالاسوه، ج۲، ص۱۱۵ (ماده حدث). ۳۵ . الفصول المهمّه فی معرفه احوال الائمّه، الامام ابن الصّبّاغ، منشورات دارالحدیث، ص۲۳۵؛ ینابیع المودّه لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی، ج۳، ص۱۲۲؛ الصواعق المحرقه، ص۲۰۴٫ ۳۶ . اخبارالدّول وآثار الإول، احمدبن یوسف الغرمانی، عالم الکتب، ج۱، ص۳۴۴٫ ۳۷ . نورالابصار فی مناقب آل بیت النبی المختار، شیخ مؤمن شبلنجی، منشورات الرّضی، ص۳۱۳٫ ۳۸ . ینابیع المودّه، سلیمان القندوزی الحنفی، دارالاسوه، ج۳، ص۱۲۲٫ ۳۹ . الامام علی الرضا ورسالته فی الطب النبوی، محمدعلی البارّ، دارالمناهل، ص۸۲٫ ۴۰ . التدوین فی اخبار القزوین، عبدالکریم بن محمد الرّافعی القزوینی، تحقیق عطاردی، دارالکتب العلمیّه، ج۲، ص۲۱۳٫ ۴۱ . نساء/۵۹٫ ۴۲ . مائده/۳٫ ۴۳ . مطابق آنچه از امامان و منابع معتبر اسلام به ما رسیده است، این روز، روز هجدهم ذی الحجه سال حجهالوداع است که پیامبر اسلام، علی(ع) را به امامت نصب فرمود. ۴۴ . مائده/۵۵؛ دراین باره به آیات: مائده/۶۷، قصص/۶۸، احزاب/۳۶، معارج/۱تا۳ و بیّنه/۷ مراجعه شود. ۴۵ .تاریخ الأدب العربی، دکترعمر فرّوخ، ج۱، ص۳۰۹٫ ۴۶ . سفینهالبحار، شیخ عباس قمی، دارالأسوه، ج۱، ماده أم؛ و دراین باره به کتاب «عیون اخبارالرّضا(ع)» و نیز خطبه های ۴و۳۴و۱۰۳ نهج البلاغه مراجعه فرمایید. ۴۷ . صحیفه نور، ج۲۱، ص۸و۲۱و۷۴و۹۱٫ ۴۸ . الامام علی الرضا ورسالته فی الطّب النّبوی، محمدعلی البارّ، دارالمناهل، ص۸۲٫ ۴۹ . معانی الاخبار، ص۳۷۱، ح۱٫ ۵۰ . بحارالانوار، ج۳۹، ص۲۴۶ و ص۲۴۷٫ منابع : مجله، فصلنامه علوم حدیث، شماره http://www.hawzah.net-2