جهاد تهاجمى در قرآن
جهاد تهاجمى در قرآن
0 Vote
79 View
نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان به جز مواردى که در زمینه جهاد تدافعى بیان شد، اسلام انگیزههاى دیگرى را نیز به عنوان مجوّز منطقى براى اعلان جهاد مىشناسد که ما در اینجا به نام جهاد تهاجمى و رهائى بخش، آن را از دیدگاه قرآن مورد بررسى قرار مىدهیم. در آغاز باید به این نکته توجّه کافى مبذول داشت که قرآن در همان حال که جنگ را در مواردى تجویز مىکند، شیوه مسلمانان مجاهد و رزمنده و پرهیزکارانى را که پرچم پیکار رهائى بخش را به دوش مىکشند، اینچنین توصیف مىکند: تِلْکَ الدّارُ الآْخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِى الاْرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» «۱» آن سراى [پرارزش] آخرت را براى کسانى قرار مىدهیم که در زمین هیچ برترى و تسلّط و هیچ فسادى را نمىخواهند؛ و سرانجام [نیک] براى پرهیزکاران است. عوامل جهاد ابتدایى وتهاجمى اهم انگیزهها و عوامل جهاد ابتدایى و تهاجمى از این قرار است: ۱- آزاد کردن ملّتها و تودههاى مردمى که از شرایط آزاد اندیشیدن و آزاد قضاوت کردن و بالأخره انتخاب آزاد نمودن، محرومند و موانع و سدها و دشوارىهایى بر اثر سلطه قدرتمندان و دولت مردان در راه درک حقایق و رسیدن به واقعیتها بر سر راهشان قرار گرفته است، و نیز به منظور هموار کردن راه حقیقت یابى و نفى تحمیلها و استضعافهاى فکرى و آماده کردن زمینه رشد آگاهىها و شکوفائى اندیشهها. وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ للَّهِ فَانِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ الّا عَلَى الظّالِمینَ» «۲» و با آنان بجنگید تا فتنهاى [چون شرک، بتپرستى و حاکمیّت کفّار] بر جاى نماند و دین فقط ویژه خدا باشد. پس اگر بازایستند [به جنگ با آنان پایان دهید و از آن پس] تجاوزى جز بر ضد ستمکاران جایز نیست. ۲- براى رهائى بخشیدن به ملّتها و گروههاى تحت ستم که خود یاراى گرفتن حق خویش را ندارند. و به گونهاى به استعمار و استثمار کشانده شده و از حقوق خود محروم گردیده و مستضعف شدهاند، همان طور که موسى و هارون براى مبارزه با فرعون که ملّتش را به استضعاف کشانده بود فرستاده شدند: انَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الاْرْضِ وَ جعَلَ اهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ ابْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِى نَساءَهُمْ انَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ» «۳» همانا فرعون [در سرزمین مصر] برترىجویى و سرکشى کرد و مردمش را گروهگروه ساخت، در حالى که گروهى از آنان را ناتوان و زبون گرفت، پسرانشان را سر مىبرید، و زنانشان را [براى بیگارى گرفتن] زنده مىگذاشت؛ بىتردید او از مفسدان بود. وَ نُرِیدُ انْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ» «۴» و ما مىخواستیم به آنان که در آن سرزمین به ناتوانى و زبونى گرفته شده بودند، نعمت هاى باارزش دهیم، و آنان را پیشوایان مردم و وارثان [اموال، ثروتها و سرزمینهاى فرعونیان] گردانیم. ۳- کمک و یارى دادن و همراهى با نهضتهاى آزادىبخش و مستضعفانى که در سراسر جهان براى نجات خود در برابر استکبار و ستم جهانى مىجنگند. وَ ما لَالَکُمْ تُقاتِلُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ وَ المُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا اخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظّالِمِ اهْلُها وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا» «۵» شما را چه شده که در راه خدا و [رهایى] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ى که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بستهاند] نمىجنگید؟ آن مستضعفانى که همواره مىگویند: پروردگارا! ما را از این شهرى که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوى خود، سرپرستى براى ما بگمار و از جانب خود براى ما یاورى قرار ده. نشانههاى مجاهدان در راه خدا در جنگ تدافعى گرچه انگیزه و هدف اصلى، جهاد در راه خداست، ولى بیشتر موارد آن به طورى که بررسى کردیم مقاصد مادّى از قبیل بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامى و به دست آوردن حقوق از دست رفته و پاسدارى از مال و جان و نگهدارى از حقوق و منافع مادّى مشروع نیز مطرح است. اما در موارد جنگ تهاجمى، جهاد در شکل توحیدى ناب و فقط براى خدا و تنها به خاطر هدفهاى معنوى ارائه شده است، حتى آنجا که به یارى مستضعفان مىشتابند به دنبال هیچ گونه مقاصد و منافع مادّى براى خود نیستند. این واقعیّت را که نشانگر ماهیّت جهاد ابتدایى اسلام و قداست کامل آن چه از نظر هدف و چه از نظر کیفیّت، اجراى آن مىباشد مىتوان با تأمّل در آیات زیر به دست آورد: الَّذینَ انْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الاْرْضِ اقامُوا الصَّلاهَ و آتَوُا الزَّکاهَ وَ امَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنْ الْمُنْکَرِ وَ للَّهِ عاقِبَهُ الاْمُورِ» «۶» همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا مىدارند، و زکات مىپردازند، و مردم را به کارهاى پسندیده وا مىدارند و از کارهاى زشت بازمىدارند؛ و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست. با این توصیف هرگز جهاد اسلامى با توسعهطلبى و قدرتخواهى و سلطهجوئى و استعمار و استثمار و جستجوى ثروت و سرزمینهاى بیشتر و حکومت جابرانه بر تودهها، آنگونه که مقصد جنگجویان بى تقوا و سیاستمداران است، آلوده نخواهد شد. فَلْیُقاتِلْ فِى سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا بِالآْخِرَهِ» «۷» باید کسانى که زندگىِ زودگذرِ دنیا را با سراى جاویدان آخرت مبادله مىکنند، در راه خدا بجنگند. بى شک چنین کسانى که حاضر شدهاند دنیا و جانشان را به جهان معنویّت بیکران آخرت از دست بدهند، هرگز با مقاصد پست و آرمانهاى توسعهطلبانه و طمعکارانه آلوده نخواهند شد. انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرتابُوا وَ جاهَدُوا بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فِى سَبیلِ اللَّهِ اولئِکَ هُمُ الصّادِقُونَ» «۸» مؤمنان فقط کسانىاند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند، آن گاه [در حقّانیّت آنچه به آن ایمان آوردهاند] شک ننموده و با اموال و جان هایشان در راه خدا جهاد کردهاند؛ اینان [در گفتار و کردار] اهل صدق و راستىاند. وقتى مؤمنى که در راه ایمان به خدا و پیامبرش تردیدى به دل راه نمىدهد و آماده تقدیم اموالش مىشود که محصول تلاش عمر اوست و جانش را در راه ایمانش تقدیم کند، چگونه مىتواند جهادش با مقاصد پست بشرى، رنگ غیر خدائى به خود بگیرد. انَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ انْفُسَهُمْ وَ امْوالَهُمْ بِانّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِى التَّوْراهِ وَ الاْنْجیلِ وَ الْقُرآنِ وَ مَنْ اوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذى بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ* التّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکِعُونَ السّاجِدُونَ الآْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤمِنینَ» «۹» یقیناً خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را به بهاى آن که بهشت براى آنان باشد خریده؛ همان کسانى که در راه خدا پیکار مىکنند، پس [دشمن را] مىکشند و [خود در راه خدا] کشته مىشوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعدهاى حق؛ و چه کسى به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [اى مؤمنان!] به این داد و ستدى که انجام دادهاید، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابى بزرگ.* [آن مؤمنان، همان] توبهکنندگان، عبادت کنندگان، سپاسگزاران، روزهداران، رکوع کنندگان، سجدهکنندگان، فرماندهندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و پاسداران حدود و مقرّرات خدایند؛ و مؤمنان را [به رحمت و رضوان خدا] مژده ده. امیر المؤمنین علیه السلام درباره جهاد در راه خدا مىفرماید: فَانَّ الْجَهادَ بابٌ مِنْ ابْوابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصَّهِ اوْلیائِهِ، وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوى، وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصینَهُ، وَ جُنَّتُهُ الْوَثیقَهُ. «۱۰» جهاد درى است از درهاى بهشت که خدا آن را براى بندگان مخصوص و برگزیدهاش گشوده است. جهاد پوشش پرهیزکارى، و زره محکم و مقاوم خدائى و سپر قابل اطمینان خداست. ارزش جهاد گرى در راه حق آنان که براى برقرارى توحید، و دفاع از فرهنگ پاک حق، و حفظ مرزهاى اسلام، همراه با قصد قربت به جهاد برمىخیزند از چنان ارزشى در پیشگاه حق برخوردارند، که از این ارزش جز ذات مقدّس حضرت ربّ احدى واقف و آگاه نیست. انَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبیلِ اللَّهِ اولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» «۱۱» یقیناً کسانى که ایمان آورده، و آنان که هجرت کرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا امید دارند؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. بدون شک کسانى که خواب را بر خود حرام کرده، در راه خدا دل از خانه و آشیانه شستهاند و راهى جبههها گشتهاند، بر کسانى که از علایق دنیوى نبریده، در خانههاى خویش راحت آرمیدهاند، برترى بسیار دارند. لا یَسْتَوِى الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ اولِى الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَهً وَ کُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ اجْراً عَظیماً* دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَهً وَ رَحْمَهً وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» «۱۲» آن گروه از مؤمنانى که بدون بیمارى جسمى [و نقص مالى، و عذر دیگر، از رفتن به جهاد خوددارى کردند و] در خانه نشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با اموال و جانهایشان به جهاد برخاستند، یکسان نیستند. خدا کسانى را که با اموال و جانهایشان جهاد مىکنند به مقام و مرتبهاى بزرگ بر خانهنشینان برترى بخشیده است. و هر یک [از این دو گروه] را [به خاطر ایمان و عمل صالحشان] وعده پاداش نیک داده، و جهادکنندگان را بر خانهنشینانِ [بىعُذر] به پاداشى بزرگ برترى داده است.* به درجات و رتبههایى، و آمرزش و رحمتى ویژه از سوى خود؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. مجاهدان در روایات رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره مجاهدان در راه خدا فرموده: مَثَلُ الْمُجاهِدینَ فِى سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ الْقائِمِ الْقانِتِ لایَزالُ فِى صَوْمِهِ وَ صَلاتِهِ حَتّى یَرْجِعَ الى اهْلِهِ. «۱۳» مثل مجاهدان در راه خدا مانند کسى است که قائم و قانت باشد و همیشه در روزه و نماز، تا وقتى که به سوى اهلش بازگردد. و نیز آن حضرت فرمود: الْمُجاهِدُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ قُوّادُ اهْلِ الْجَنَّهِ. «۱۴» مجاهدان در راه خدا رهبران اهل بهشتاند. و آن حضرت فرمود: یَرْفَعُ اللَّهُ الْمُجاهِدَ فِى سَبیلِهِ عَلى غَیْرِهِ مِائَهَ دَرَجَهٍ فِى الْجَنَّهِ، مَا بَیْنَ کُلِ دَرَجَتَیْنِ کَما بَیْنَ السَّماءِ وَ الاْرْضِ. «۱۵» خداوند، مجاهد در راهش را بر غیر او صد درجه در بهشت رفعت و بلندى بخشد که فاصله میان هر دو درجه همانند فاصله میان آسمان و زمین است. و آن جناب فرمود: انَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُجاهِدُ عَمَّنْ لایُجاهِدُ. «۱۶» همانا خداوند بلاها را از کسى که جهاد نمىکند به واسطه جهادگر دور مىکند. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: دَعا مُوسى وَ امَّنَ هارُونَ علیهما السلام وَ امَّنَتِ الْمَلائِکَهُ، فَقالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اسْتَقیما فَقَدْ اجِیبَتْ دَعْوتُکُما. وَ مَنْ غَزا فِى سَبیلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اسْتُجِیبَتْ لَهُ کَما اسْتُجِیبَتْ لَهُما الى یَوْمِ الْقِیامَهِ. «۱۷» موسى علیه السلام دعا کرد و هارون و ملائکه آمین گفتند، پس خداوند عزّ و جلّ فرمود: پایدار باشید، هر آینه دعاى شما را قبول مىکنم. و هر آن کس که در راه خداوند عزّ و جلّ جنگ کند دعاى او قبول مىشود همان طور که دعاى آن دو تا روز قیامت قبول شد. حضرت صادق علیه السلام مىفرماید: ثَلاثهٌ دَعْوَتُهُم مُسْتَجابَهٌ، احَدُهُمُ الْغازى فِى سَبیلِ اللَّهِ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونَهُ .... «۱۸» دعاى سه کس پذیرفته مىشود، یکى از آنها رزمندهاى است که در راه خدا مىجنگد، پس ببینید چگونه جانشین او مىشوید .... رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انَّ الْغُزاهَ اذا هَمُّوا بِالْغَزْوِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ بَراءَهً مِنَ النّارِ. «۱۹» به درستى که جنگجویان و رزمندگان وقتى که قصد جنگ کنند، خداوند براى آنها برائت از آتش مىنویسد. و نیز آن حضرت فرمود: وَ مَنْ خَرَجَ فِى سَبیلِ اللَّهِ مُجاهِداً فَلَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ سَبْعُمِائَهِ الْفِ حَسَنَهٍ، وَ یُمْحى عَنْهُ سَبعُمِائَهِ الْفِ سَیِّئَهٍ، وَ یُرْفَعُ لَهُ سَبْعُمِائَهِ الْفِ دَرَجَهٍ، وَ کانَ فِى ضَمانِ اللَّهِ، بِاىِّ حَتْفٍ ماتَ کانَ شَهیداً، وَ انْ رَجَعَ رَجَعَ مَغْفُوراً لَهُ مُسْتَجاباً دُعاؤُهُ. «۲۰» و هر کس در راه خدا در حالت جهاد خارج شود، پس براى او به ازاى هر قدمى هفتصدهزار حسنه نوشته مىشود، و هفتصد هزار گناه از او پاک مىگردد، و هفتصد هزار درجه به او رفعت دهند، و او در کفالت خدا خواهد بود، به هر مرگى که بمیرد شهید خواهد بود، و اگر سالم برگردد در حالتى برمىگردد که گناهان او بخشیده شده، و دعاهایش مستجاب گردیده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: إِذا خَرَجَ الْغازى مِنْ عَتَبَهِ بابِهِ بَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً بِصَحیفَهِ سَیِّئاتِهِ فَطَمَسَ سَیِّئاتِهِ. «۲۱» وقتى که رزمنده از درگاه خانهاش خارج شود، خداوند ملکى را با صحیفه سیئات و گناهان او ارسال مىکند، پس وى گناهان او را مىپوشاند و محو مىکند. و نیز آن حضرت مىفرماید: فَاذا وَدَّعَهُمْ اهْلُوهُمْ بَکَتْ عَلَیْهِمُ الْحیطانُ وَ البُیُوتُ. «۲۳» و چون خانوادههاى رزمندگان به بدرقه ایشان مىروند، دیوارها و خانهها بر آنها مىگریند. رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: انَّ الْغُزاهَ اذا هَمُّوا بِالْغَزْوِ ... وَ یَخْرُجُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ کَما تَخْرُجُ الْحَیَّهُ مِنْ سِلْخِها. «۲۴» رزمندگان چون عزم جهاد کنند ... و از گناهان خود خارج مىشوند همان طورى که مار از پوستش بیرون مىرود. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انَّ صَبْرَ الْمُسْلِمِ فِى بَعْضِ مَواطِنِ الْجِهادِ یَوْماً واحِداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ عِبادَهِ ارْبَعینَ سَنَهً. «۲۵» به درستى که صبر یک روز مسلمان در بعضى از میدانهاى جهاد، براى او از عبادت چهل سال بهتر است. حضرت باقر علیه السلام مىفرماید: وَ ما مِنْ قَدَمٍ احَبَّ الَى اللَّهِ مِنْ خُطْوَهٍ الى ذِى رَحِمٍ اوْ خُطْوَهٍ یُتِمُّ بِها زَحْفاً فِى سَبیلِ اللَّهِ. «۲۶» هیچ گامى در نزد خدا دوست داشتنىتر نیست از گامى که براى دیدار اقوام برداشته شود، و یا گامى که به وسیله آن جهاد در راه خدا انجام گیرد. امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مىکند: انَّ جَبْرَئِیلَ اخْبَرنِى بِامْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِى، وَ فَرَحَ بِهِ قَلْبِى، قالَ: یا مُحَمَّدُ! مَنْ غَزا غَزْوَهً فِى سَبیلِ اللَّهِ مِنْ امَّتِکَ فَما اصابَتْهُ قَطْرَهٌ مِنَ السّماءِ اوْ صُداعٌ الّا کانَتْ لَهُ شَهادَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ. «۲۷» جبرئیل مرا به مسئلهاى خبر داد که چشمانم بدان روشن و قلبم شاد گشت، جبرئیل گفت: اى محمّد! هر کس از امّت تو که در راه خدا جنگ کند، پس بر او قطرهاى از آسمان نبارد و یا سردردى نگیرد مگر آن که براى او در روز قیامت گواهى دهند. حضرت صادق علیه السلام فرمود: کُلُّ عَیْنٍ ساهِرَهٌ یَوْمَ الْقِیامَهِ الّا ثَلاثَ عُیُونٍ، عَیْنٌ سَهَرَتْ فِى سَبیلِ اللَّهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ، وَ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ. «۲۸» تمام چشمها در روز قیامت گریان و چون چشمه روانند مگر سه چشم: چشمى که در راه خدا بیدارى کشد، و چشمى که از محرّمات خدا بسته شود، و چشمى که از ترس خدا بگرید. پی نوشت ها: ______________________________ (۱)- قصص (۲۸): ۸۳٫ (۲)- بقره (۲): ۱۹۳٫ (۳)- قصص (۲۸): ۴٫ (۴)- قصص (۲۸): ۵٫ (۵)- نساء (۴): ۷۵٫ (۶)- حج (۲۲): ۴۱٫ (۷)- نساء (۴): ۷۴٫ (۸)- حجرات (۴۹): ۱۵٫ (۹)- توبه (۹): ۱۱۱- ۱۱۲٫ (۱۰)- نهج البلاغه: خطبه ۲۷٫ (۱۱)- بقره (۲): ۲۱۸٫ (۱۲)- نساء (۴): ۹۵- ۹۶٫ (۱۳)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۳، باب ۱، حدیث ۱۲۲۹۳، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۸، حدیث ۱۳٫ (۱۴)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۸، باب ۱، حدیث ۱۲۳۱۳، بحار الأنوار: ۸/ ۱۹۹، باب ۲۳، حدیث ۲۰۲٫ (۱۵)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۸، باب ۱، حدیث ۱۲۳۱۳، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۸، حدیث ۱۷٫ (۱۶)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۴، باب ۱، ذیل حدیث ۱۲۲۹۵، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۱۵، حدیث ۳۰٫ (۱۷)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۷، باب ۱، حدیث ۱۲۲۷۶، الجعفریات: ۷۶، کتاب الجهاد. (۱۸)- وسائل الشیعه: ۱۵/ ۲۱، باب ۳، حدیث ۱۹۹۳۱؛ تهذیب الأحکام: ۶/ ۱۲۲، باب ۵۴، حدیث ۷٫ (۱۹)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۲، باب ۱، حدیث ۲۷؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۰، باب ۱، حدیث ۱۲۲۸۹٫ (۲۰)- وسائل الشیعه: ۱۵/ ۱۸، باب ۱، حدیث ۱۹۹۲۷؛ کشف الغطاء: ۲/ ۲۸۳٫ (۲۱)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۳، باب ۱، ذیل حدیث ۱۲۲۹۳، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۸، حدیث ۱۳٫ (۲۳)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۲، باب ۱، حدیث ۲۷؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۰، باب ۱، حدیث ۱۲۲۸۹٫ (۲۴)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۲، باب ۱، حدیث ۲۷؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۰، باب ۱، حدیث ۱۲۲۸۹٫ (۲۵)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۲۱، باب ۱، حدیث ۱۲۳۲۴؛ عوالى اللآلى: ۱/ ۲۸۲، فصل ۱۰، حدیث ۱۲۱٫ (۲۶)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۴، باب ۱، حدیث ۳۱؛ الزهد: ۷۶، باب ۱۳، حدیث ۲۰۴٫ (۲۷)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۸، باب ۱، حدیث ۵؛ تهذیب الأحکام: ۶/ ۱۲۱، باب ۵۴، حدیث ۱٫ (۲۸)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۵۰، باب ۵، حدیث ۳۲؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۷، باب ۱، حدیث ۱۲۳۰۷٫ منابع مقاله: کتاب : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، جلد دهم منبع : پایگاه عرفان