جهاد تهاجمى در قرآن‏

      نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان   به جز مواردى که در زمینه جهاد تدافعى بیان شد، اسلام انگیزه‏هاى دیگرى را نیز به عنوان مجوّز منطقى براى اعلان جهاد مى‏شناسد که ما در این‏جا به نام جهاد تهاجمى و رهائى بخش، آن را از دیدگاه قرآن مورد بررسى قرار مى‏دهیم. در آغاز باید به این نکته توجّه کافى مبذول داشت که قرآن در همان حال که جنگ را در مواردى تجویز مى‏کند، شیوه مسلمانان مجاهد و رزمنده و پرهیزکارانى را که پرچم پیکار رهائى بخش را به دوش مى‏کشند، اینچنین توصیف مى‏کند: تِلْکَ الدّارُ الآْخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِى الاْرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» «۱» آن سراى [پرارزش‏] آخرت را براى کسانى قرار مى‏دهیم که در زمین هیچ برترى و تسلّط و هیچ فسادى را نمى‏خواهند؛ و سرانجام [نیک‏] براى پرهیزکاران است.   عوامل جهاد ابتدایى وتهاجمى‏   اهم انگیزه‏ها و عوامل جهاد ابتدایى و تهاجمى از این قرار است: ۱- آزاد کردن ملّت‏ها و توده‏هاى مردمى که از شرایط آزاد اندیشیدن و آزاد قضاوت کردن و بالأخره انتخاب آزاد نمودن، محرومند و موانع و سدها و دشوارى‏هایى بر اثر سلطه قدرتمندان و دولت مردان در راه درک حقایق و رسیدن به واقعیت‏ها بر سر راهشان قرار گرفته است، و نیز به منظور هموار کردن راه حقیقت یابى و نفى تحمیل‏ها و استضعاف‏هاى فکرى و آماده کردن زمینه رشد آگاهى‏ها و شکوفائى اندیشه‏ها. وَ قاتِلُوهُمْ حَتّى‏ لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ للَّهِ فَانِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ الّا عَلَى الظّالِمینَ» «۲» و با آنان بجنگید تا فتنه‏اى [چون شرک، بت‏پرستى و حاکمیّت کفّار] بر جاى نماند و دین فقط ویژه خدا باشد. پس اگر بازایستند [به جنگ با آنان پایان دهید و از آن پس‏] تجاوزى جز بر ضد ستمکاران جایز نیست. ۲- براى رهائى بخشیدن به ملّت‏ها و گروه‏هاى تحت ستم که خود یاراى گرفتن حق خویش را ندارند. و به گونه‏اى به استعمار و استثمار کشانده شده و از حقوق خود محروم گردیده و مستضعف شده‏اند، همان طور که موسى و هارون براى مبارزه با فرعون که ملّتش را به استضعاف کشانده بود فرستاده شدند: انَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الاْرْضِ وَ جعَلَ اهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ ابْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِى نَساءَهُمْ انَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ» «۳» همانا فرعون [در سرزمین مصر] برترى‏جویى و سرکشى کرد و مردمش را گروه‏گروه ساخت، در حالى که گروهى از آنان را ناتوان و زبون گرفت، پسرانشان را سر مى‏برید، و زنانشان را [براى بیگارى گرفتن‏] زنده مى‏گذاشت؛ بى‏تردید او از مفسدان بود. وَ نُرِیدُ انْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ ائِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ» «۴» و ما مى‏خواستیم به آنان که در آن سرزمین به ناتوانى و زبونى گرفته شده بودند، نعمت هاى باارزش دهیم، و آنان را پیشوایان مردم و وارثان [اموال، ثروت‏ها و سرزمین‏هاى فرعونیان‏] گردانیم. ۳- کمک و یارى دادن و همراهى با نهضت‏هاى آزادى‏بخش و مستضعفانى که در سراسر جهان براى نجات خود در برابر استکبار و ستم جهانى مى‏جنگند. وَ ما لَالَکُمْ تُقاتِلُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ وَ المُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا اخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظّالِمِ اهْلُها وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا» «۵» شما را چه شده که در راه خدا و [رهایى‏] مردان و زنان و کودکان‏ مستضعف [ى که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته‏اند] نمى‏جنگید؟ آن مستضعفانى که همواره مى‏گویند: پروردگارا! ما را از این شهرى که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوى خود، سرپرستى براى ما بگمار و از جانب خود براى ما یاورى قرار ده.   نشانه‏هاى مجاهدان در راه خدا در جنگ تدافعى گرچه انگیزه و هدف اصلى، جهاد در راه خداست، ولى بیشتر موارد آن به طورى که بررسى کردیم مقاصد مادّى از قبیل بیرون راندن دشمن از سرزمین اسلامى و به دست آوردن حقوق از دست رفته و پاسدارى از مال و جان و نگهدارى از حقوق و منافع مادّى مشروع نیز مطرح است. اما در موارد جنگ تهاجمى، جهاد در شکل توحیدى ناب و فقط براى خدا و تنها به خاطر هدف‏هاى معنوى ارائه شده است، حتى آن‏جا که به یارى مستضعفان مى‏شتابند به دنبال هیچ گونه مقاصد و منافع مادّى براى خود نیستند. این واقعیّت را که نشانگر ماهیّت جهاد ابتدایى اسلام و قداست کامل آن چه از نظر هدف و چه از نظر کیفیّت، اجراى آن مى‏باشد مى‏توان با تأمّل در آیات زیر به دست آورد: الَّذینَ انْ مَکَّنَّاهُمْ فِى الاْرْضِ اقامُوا الصَّلاهَ و آتَوُا الزَّکاهَ وَ امَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنْ الْمُنْکَرِ وَ للَّهِ عاقِبَهُ الاْمُورِ» «۶» همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا مى‏دارند، و زکات مى‏پردازند، و مردم را به کارهاى پسندیده وا مى‏دارند و از کارهاى زشت بازمى‏دارند؛ و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست. با این توصیف هرگز جهاد اسلامى با توسعه‏طلبى و قدرت‏خواهى و سلطه‏جوئى و استعمار و استثمار و جستجوى ثروت و سرزمین‏هاى بیشتر و حکومت جابرانه بر توده‏ها، آنگونه که مقصد جنگجویان بى تقوا و سیاستمداران است، آلوده نخواهد شد. فَلْیُقاتِلْ فِى سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا بِالآْخِرَهِ» «۷» باید کسانى که زندگىِ زودگذرِ دنیا را با سراى جاویدان آخرت مبادله مى‏کنند، در راه خدا بجنگند. بى شک چنین کسانى که حاضر شده‏اند دنیا و جانشان را به جهان معنویّت بیکران آخرت از دست بدهند، هرگز با مقاصد پست و آرمان‏هاى توسعه‏طلبانه و طمعکارانه آلوده نخواهند شد. انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرتابُوا وَ جاهَدُوا بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فِى سَبیلِ اللَّهِ اولئِکَ هُمُ الصّادِقُونَ» «۸» مؤمنان فقط کسانى‏اند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند، آن گاه [در حقّانیّت آنچه به آن ایمان آورده‏اند] شک ننموده و با اموال و جان هایشان در راه خدا جهاد کرده‏اند؛ اینان [در گفتار و کردار] اهل صدق و راستى‏اند. وقتى مؤمنى که در راه ایمان به خدا و پیامبرش تردیدى به دل راه نمى‏دهد و آماده تقدیم اموالش مى‏شود که محصول تلاش عمر اوست و جانش را در راه ایمانش تقدیم کند، چگونه مى‏تواند جهادش با مقاصد پست بشرى، رنگ غیر خدائى به خود بگیرد. انَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ انْفُسَهُمْ وَ امْوالَهُمْ بِانّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِى‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِى التَّوْراهِ وَ الاْنْجیلِ وَ الْقُرآنِ وَ مَنْ اوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذى بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ* التّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکِعُونَ السّاجِدُونَ الآْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤمِنینَ» «۹» یقیناً خدا از مؤمنان جان‏ها و اموالشان را به بهاى آن که بهشت براى آنان باشد خریده؛ همان کسانى که در راه خدا پیکار مى‏کنند، پس [دشمن را] مى‏کشند و [خود در راه خدا] کشته مى‏شوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است‏] وعده‏اى حق؛ و چه کسى به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [اى مؤمنان!] به این داد و ستدى که انجام داده‏اید، خوشحال و شاد باشید؛ و این است کامیابى بزرگ.* [آن مؤمنان، همان‏] توبه‏کنندگان، عبادت کنندگان، سپاس‏گزاران، روزه‏داران، رکوع کنندگان، سجده‏کنندگان، فرمان‏دهندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و پاسداران حدود و مقرّرات خدایند؛ و مؤمنان را [به رحمت و رضوان خدا] مژده ده. امیر المؤمنین علیه السلام درباره جهاد در راه خدا مى‏فرماید: فَانَّ الْجَهادَ بابٌ مِنْ ابْوابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصَّهِ اوْلیائِهِ، وَ هُوَ لِباسُ التَّقْوى، وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصینَهُ، وَ جُنَّتُهُ الْوَثیقَهُ. «۱۰» جهاد درى است از درهاى بهشت که خدا آن را براى بندگان مخصوص و برگزیده‏اش گشوده است. جهاد پوشش پرهیزکارى، و زره محکم و مقاوم‏ خدائى و سپر قابل اطمینان خداست.   ارزش جهاد گرى در راه حق‏   آنان که براى برقرارى توحید، و دفاع از فرهنگ پاک حق، و حفظ مرزهاى اسلام، همراه با قصد قربت به جهاد برمى‏خیزند از چنان ارزشى در پیشگاه حق برخوردارند، که از این ارزش جز ذات مقدّس حضرت ربّ احدى واقف و آگاه نیست. انَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبیلِ اللَّهِ اولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» «۱۱» یقیناً کسانى که ایمان آورده، و آنان که هجرت کرده و در راه خدا به جهاد برخاستند، به رحمت خدا امید دارند؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. بدون شک کسانى که خواب را بر خود حرام کرده، در راه خدا دل از خانه و آشیانه شسته‏اند و راهى جبهه‏ها گشته‏اند، بر کسانى که از علایق دنیوى نبریده، در خانه‏هاى خویش راحت آرمیده‏اند، برترى بسیار دارند. لا یَسْتَوِى الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ اولِى الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَهً وَ کُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ اجْراً عَظیماً* دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَهً وَ رَحْمَهً وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً» «۱۲» آن گروه از مؤمنانى که بدون بیمارى جسمى [و نقص مالى، و عذر دیگر، از رفتن به جهاد خوددارى کردند و] در خانه نشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با اموال و جان‏هایشان به جهاد برخاستند، یکسان نیستند. خدا کسانى را که با اموال و جان‏هایشان جهاد مى‏کنند به مقام و مرتبه‏اى بزرگ بر خانه‏نشینان برترى بخشیده است. و هر یک [از این دو گروه‏] را [به خاطر ایمان و عمل صالحشان‏] وعده پاداش نیک داده، و جهادکنندگان را بر خانه‏نشینانِ [بى‏عُذر] به پاداشى بزرگ برترى داده است.* به درجات و رتبه‏هایى، و آمرزش و رحمتى ویژه از سوى خود؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.   مجاهدان در روایات‏   رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره مجاهدان در راه خدا فرموده: مَثَلُ الْمُجاهِدینَ فِى سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ الْقائِمِ الْقانِتِ لایَزالُ فِى صَوْمِهِ وَ صَلاتِهِ حَتّى‏ یَرْجِعَ الى‏ اهْلِهِ. «۱۳» مثل مجاهدان در راه خدا مانند کسى است که قائم و قانت باشد و همیشه در روزه و نماز، تا وقتى که به سوى اهلش بازگردد. و نیز آن حضرت فرمود: الْمُجاهِدُونَ فِى سَبیلِ اللَّهِ قُوّادُ اهْلِ الْجَنَّهِ. «۱۴» مجاهدان در راه خدا رهبران اهل بهشت‏اند. و آن حضرت فرمود: یَرْفَعُ اللَّهُ الْمُجاهِدَ فِى سَبیلِهِ عَلى غَیْرِهِ مِائَهَ دَرَجَهٍ فِى الْجَنَّهِ، مَا بَیْنَ کُلِ‏ دَرَجَتَیْنِ کَما بَیْنَ السَّماءِ وَ الاْرْضِ. «۱۵» خداوند، مجاهد در راهش را بر غیر او صد درجه در بهشت رفعت و بلندى بخشد که فاصله میان هر دو درجه همانند فاصله میان آسمان و زمین است. و آن جناب فرمود: انَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُجاهِدُ عَمَّنْ لایُجاهِدُ. «۱۶» همانا خداوند بلاها را از کسى که جهاد نمى‏کند به واسطه جهادگر دور مى‏کند. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: دَعا مُوسى‏ وَ امَّنَ هارُونَ علیهما السلام وَ امَّنَتِ الْمَلائِکَهُ، فَقالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اسْتَقیما فَقَدْ اجِیبَتْ دَعْوتُکُما. وَ مَنْ غَزا فِى سَبیلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اسْتُجِیبَتْ لَهُ کَما اسْتُجِیبَتْ لَهُما الى یَوْمِ الْقِیامَهِ. «۱۷» موسى علیه السلام دعا کرد و هارون و ملائکه آمین گفتند، پس خداوند عزّ و جلّ فرمود: پایدار باشید، هر آینه دعاى شما را قبول مى‏کنم. و هر آن کس که در راه خداوند عزّ و جلّ جنگ کند دعاى او قبول مى‏شود همان طور که دعاى آن دو تا روز قیامت قبول شد. حضرت صادق علیه السلام مى‏فرماید: ثَلاثهٌ دَعْوَتُهُم مُسْتَجابَهٌ، احَدُهُمُ الْغازى فِى سَبیلِ اللَّهِ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونَهُ .... «۱۸» دعاى سه کس پذیرفته مى‏شود، یکى از آنها رزمنده‏اى است که در راه خدا مى‏جنگد، پس ببینید چگونه جانشین او مى‏شوید .... رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انَّ الْغُزاهَ اذا هَمُّوا بِالْغَزْوِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ بَراءَهً مِنَ النّارِ. «۱۹» به درستى که جنگجویان و رزمندگان وقتى که قصد جنگ کنند، خداوند براى آنها برائت از آتش مى‏نویسد. و نیز آن حضرت فرمود: وَ مَنْ خَرَجَ فِى سَبیلِ اللَّهِ مُجاهِداً فَلَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ سَبْعُمِائَهِ الْفِ حَسَنَهٍ، وَ یُمْحى عَنْهُ سَبعُمِائَهِ الْفِ سَیِّئَهٍ، وَ یُرْفَعُ لَهُ سَبْعُمِائَهِ الْفِ دَرَجَهٍ، وَ کانَ فِى ضَمانِ اللَّهِ، بِاىِّ حَتْفٍ ماتَ کانَ شَهیداً، وَ انْ رَجَعَ رَجَعَ مَغْفُوراً لَهُ مُسْتَجاباً دُعاؤُهُ. «۲۰» و هر کس در راه خدا در حالت جهاد خارج شود، پس براى او به ازاى هر قدمى هفتصدهزار حسنه نوشته مى‏شود، و هفتصد هزار گناه از او پاک مى‏گردد، و هفتصد هزار درجه به او رفعت دهند، و او در کفالت خدا خواهد بود، به هر مرگى که بمیرد شهید خواهد بود، و اگر سالم برگردد در حالتى برمى‏گردد که گناهان او بخشیده شده، و دعاهایش مستجاب گردیده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: إِذا خَرَجَ الْغازى مِنْ عَتَبَهِ بابِهِ بَعَثَ اللَّهُ مَلَکاً بِصَحیفَهِ سَیِّئاتِهِ فَطَمَسَ سَیِّئاتِهِ. «۲۱» وقتى که رزمنده از درگاه خانه‏اش خارج شود، خداوند ملکى را با صحیفه‏ سیئات و گناهان او ارسال مى‏کند، پس وى گناهان او را مى‏پوشاند و محو مى‏کند. و نیز آن حضرت مى‏فرماید: فَاذا وَدَّعَهُمْ اهْلُوهُمْ بَکَتْ عَلَیْهِمُ الْحیطانُ وَ البُیُوتُ. «۲۳» و چون خانواده‏هاى رزمندگان به بدرقه ایشان مى‏روند، دیوارها و خانه‏ها بر آنها مى‏گریند. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: انَّ الْغُزاهَ اذا هَمُّوا بِالْغَزْوِ ... وَ یَخْرُجُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ کَما تَخْرُجُ الْحَیَّهُ مِنْ سِلْخِها. «۲۴» رزمندگان چون عزم جهاد کنند ... و از گناهان خود خارج مى‏شوند همان طورى که مار از پوستش بیرون مى‏رود. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: انَّ صَبْرَ الْمُسْلِمِ فِى بَعْضِ مَواطِنِ الْجِهادِ یَوْماً واحِداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ عِبادَهِ ارْبَعینَ سَنَهً. «۲۵» به درستى که صبر یک روز مسلمان در بعضى از میدان‏هاى جهاد، براى او از عبادت چهل سال بهتر است. حضرت باقر علیه السلام مى‏فرماید: وَ ما مِنْ قَدَمٍ احَبَّ الَى اللَّهِ مِنْ خُطْوَهٍ الى ذِى رَحِمٍ اوْ خُطْوَهٍ یُتِمُّ بِها زَحْفاً فِى سَبیلِ اللَّهِ. «۲۶» هیچ گامى در نزد خدا دوست داشتنى‏تر نیست از گامى که براى دیدار اقوام برداشته شود، و یا گامى که به وسیله آن جهاد در راه خدا انجام گیرد. امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى‏کند: انَّ جَبْرَئِیلَ اخْبَرنِى بِامْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِى، وَ فَرَحَ بِهِ قَلْبِى، قالَ: یا مُحَمَّدُ! مَنْ غَزا غَزْوَهً فِى سَبیلِ اللَّهِ مِنْ امَّتِکَ فَما اصابَتْهُ قَطْرَهٌ مِنَ السّماءِ اوْ صُداعٌ الّا کانَتْ لَهُ شَهادَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ. «۲۷» جبرئیل مرا به مسئله‏اى خبر داد که چشمانم بدان روشن و قلبم شاد گشت، جبرئیل گفت: اى محمّد! هر کس از امّت تو که در راه خدا جنگ کند، پس بر او قطره‏اى از آسمان نبارد و یا سردردى نگیرد مگر آن که براى او در روز قیامت گواهى دهند. حضرت صادق علیه السلام فرمود: کُلُّ عَیْنٍ ساهِرَهٌ یَوْمَ الْقِیامَهِ الّا ثَلاثَ عُیُونٍ، عَیْنٌ سَهَرَتْ فِى سَبیلِ اللَّهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللَّهِ، وَ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ. «۲۸» تمام چشم‏ها در روز قیامت گریان و چون چشمه روانند مگر سه چشم: چشمى که در راه خدا بیدارى کشد، و چشمى که از محرّمات خدا بسته شود، و چشمى که از ترس خدا بگرید.     پی نوشت ها:     ______________________________   (۱)- قصص (۲۸): ۸۳٫ (۲)- بقره (۲): ۱۹۳٫ (۳)- قصص (۲۸): ۴٫ (۴)- قصص (۲۸): ۵٫ (۵)- نساء (۴): ۷۵٫ (۶)- حج (۲۲): ۴۱٫ (۷)- نساء (۴): ۷۴٫ (۸)- حجرات (۴۹): ۱۵٫ (۹)- توبه (۹): ۱۱۱- ۱۱۲٫ (۱۰)- نهج البلاغه: خطبه ۲۷٫ (۱۱)- بقره (۲): ۲۱۸٫ (۱۲)- نساء (۴): ۹۵- ۹۶٫ (۱۳)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۳، باب ۱، حدیث ۱۲۲۹۳، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۸، حدیث ۱۳٫ (۱۴)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۸، باب ۱، حدیث ۱۲۳۱۳، بحار الأنوار: ۸/ ۱۹۹، باب ۲۳، حدیث ۲۰۲٫ (۱۵)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۸، باب ۱، حدیث ۱۲۳۱۳، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۸، حدیث ۱۷٫ (۱۶)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۴، باب ۱، ذیل حدیث ۱۲۲۹۵، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۱۵، حدیث ۳۰٫ (۱۷)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۷، باب ۱، حدیث ۱۲۲۷۶، الجعفریات: ۷۶، کتاب الجهاد. (۱۸)- وسائل الشیعه: ۱۵/ ۲۱، باب ۳، حدیث ۱۹۹۳۱؛ تهذیب الأحکام: ۶/ ۱۲۲، باب ۵۴، حدیث ۷٫ (۱۹)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۲، باب ۱، حدیث ۲۷؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۰، باب ۱، حدیث ۱۲۲۸۹٫ (۲۰)- وسائل الشیعه: ۱۵/ ۱۸، باب ۱، حدیث ۱۹۹۲۷؛ کشف الغطاء: ۲/ ۲۸۳٫ (۲۱)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۳، باب ۱، ذیل حدیث ۱۲۲۹۳، جامع احادیث الشیعه: ۱۳/ ۸، حدیث ۱۳٫ (۲۳)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۲، باب ۱، حدیث ۲۷؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۰، باب ۱، حدیث ۱۲۲۸۹٫ (۲۴)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۲، باب ۱، حدیث ۲۷؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۰، باب ۱، حدیث ۱۲۲۸۹٫ (۲۵)- مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۲۱، باب ۱، حدیث ۱۲۳۲۴؛ عوالى اللآلى: ۱/ ۲۸۲، فصل ۱۰، حدیث ۱۲۱٫ (۲۶)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۱۴، باب ۱، حدیث ۳۱؛ الزهد: ۷۶، باب ۱۳، حدیث ۲۰۴٫ (۲۷)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۸، باب ۱، حدیث ۵؛ تهذیب الأحکام: ۶/ ۱۲۱، باب ۵۴، حدیث ۱٫ (۲۸)- بحار الأنوار: ۹۷/ ۵۰، باب ۵، حدیث ۳۲؛ مستدرک الوسائل: ۱۱/ ۱۷، باب ۱، حدیث ۱۲۳۰۷٫ منابع مقاله: کتاب  : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، جلد دهم منبع : پایگاه عرفان