حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام و غرب

از جمله موضوعات مورد بحث پیرامون حقوق زن، مقایسه بین مکتب اسلام با دستاوردهای تمدن غرب است، امروز در دنیا درباره حقوق زن، مکتب دیگری رایج نیست و نوعا شرقی‏ها و همه دنیا تحت تأثیر دستاوردهای غربی‏ها در مورد تساوی زن هستند و تقریبا این فکر غرب همه‏جا و حتی دنیای کمونیستی را هم احاطه کرده است. بنابراین مقایسه، مناسب‏ترین طرف اسلام همین دستاوردهای دنیای غرب است که غربی‏ها در این مسأله خیلی هم به خود می‏بالند. با این مقایسه می‏توان پی برد که نگرش حاکم بر غرب واقعا به مصلحت جامعه و خانم‏ها می‏باشد یا خیر؟(۱) اسلام، زن را چگونه موجودی می‏داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می‏داند یا او را جنس پست‏تر می‏شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می‏خواهیم به پاسخ آن بپردازیم. اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد، فلسفه خاصی دارد و پاره‏ای از حقوق و تکالیف و مجازات‏ها را برای مرد مناسب‏تر دانسته و پاره‏ای از آن‏ها را برای زن، در نتیجه، در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است. چرا؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتب‏های دیگر،نظریات تحقیرآمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست‏تری شمرده است یا علت و فلسفه دیگری دارد؟(۲) عده‏ای گمان کرده‏اند که اسلام درباره زن، عدالت را مراعات نکرده است، در صورتی که همان‏گونه که منابع اسلامی نشان می‏دهد و صاحب‏نظران محقق در این باره تحقیقات شایسته‏ای انجام داده‏اند، اسلام مابین تساوی زن و مرد و عدالت در میان آن‏ها فرق گذاشته است مسلم است. که اگر اسلام می‏گفت زن و مرد از همه جهات بیولوژیک، فیزیولوژیک و روانی و هرگونه فعالیت مغزی و روحی، یکی هستند، این خلاف واقع بود و گمان نمی‏رود کسی در این دنیا پیدا شود و از این دو صنف اطلاع لازم و کافی داشته باشد و چنین سخنی را به زبان بیاورد.(۳) شهید مطهری می‏گوید : «مکرر در نطق‏ها و سخنرانی‏ها و نوشته‏های پیروان سیستمی غربی شنیده و خوانده‏اید که مقررات اسلام را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال این‏ها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به زن یاد کرده‏اند؟ چنین وانمود می‏کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. می‏گویند اسلام، دین مردان است و زن را انسان تمام عیار شناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار می‏دانست تعدد زوجات را تجویز نمی‏کرد، حق طلاق را به مرد نمی‏داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمی‏کرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی‏شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می‏داد و او را جیره‏خوار و واجب‏النفقه مرد قرار نمی‏داد. می‏گویند اسلام با این که دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است. اصلی که در این استدلال به کار رفته، این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آن‏ها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه‏اش این است که حقوق مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشد؟ یا لازمه‏اش این است که حقوق زن و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ‏گونه تقسیم کار وظیفه‏ای در کار نباشد؟ شک نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنان از لحاظ انسانیت، برابری آن‏ها در حقوق انسانی است؛ اما تشابه آن‏ها در حقوق چطور؟ کمیت غیر از کیفیت است. برابری غیر از یکنواختی است. آن چه مسلم است این است که اسلام حقوق یک‏جور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسان‏ها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.»(۴) در این که «این دو صنف با همدیگر متفاوت‏اند، از نظر خلقت طبیعی، جای تردید نیست و در این باره تحقیقات به حد لازم و کافی انجام گرفته است. عنایت امر این است که آیا این اختلاف و تنوع در خلقت طبیعی زن و مرد باعث می‏شود که یکی ناقص و دیگری کامل باشد، نه چنین چیزی نیست، این مسئله تنوع است، نه نقص و کمال.»(۵) این اختلافات، انعکاسی «در روبنای زندگی گذاشته است؛ نه در حقایق واقعی و جوهر حیات این دو صنف زن و مرد. آن چه ممکن است باعث اختلاف باشد، یکی عده واقعیات است که ما آنها را مشاهده می‏کنیم، مانند این که مرد نیروی بیش تری در پیچیدن در لابه‏لای تولیدات سخت اقتصادی و دفاع از کشور، تحمل مشقت‏ها و خشونت‏های زندگی دارد و همچنین در جریان توالد و تناسل باری را که صنف زن به دوش می‏کشد، باعث تقید بیش‏تر او می‏گردد و در این جربان مرد آزادتر است، همان‏طور که سیمون دوبوار از نیچه نقل کرده است: تسلیم شدن زن در اجرای پدیده خلقت، خیلی بیش‏تر از مرد است و اگر مردی ادعا کند که او هم مثل زن در این جریان تسلیم می‏شود، به شرافتم سوگند یا دروغ می‏گوید، یا مرد نیست.»(۶) اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلفت زن و مرد چیست، لازم است به مسئله سرشت زن و مرد که در سایر کتاب‏های مذهبی نیز مطرح است، توجه کنیم. قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک‏سرشتی می‏داند یا دوسرشتی؛ قرآن با کمال صراحت، در آیات متعددی می‏فرماید: زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده‏ایم.(۷) قرآن درباره همه آدمیان می‏گوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید.»(۸) آیه، صریحا ارزش را بر ملاک تقوا قرار داده است. بدون اختصاص به زن یا مرد. به نظر می‏رسد امتیاز بسیار مهمی که در صنف زن وجود دارد، چشیدن طعم حیات است که مرد تنها مفهومی از آن را درک می‏کند. چشیدن طعم حیات در صنف زن بیش‏تر و عمیق‏تر از مرد دیده می‏شود و به همین جهت است که قانون الهی چنین اقتضا کرده است که ارتباط مادر با فرزندان و کودکان تا دوران رشد احساسات و عواطف آنها ادامه داشته باشد. امام خمینی رحمه‏الله در این‏باره می‏فرماید: «همان‏طور که حقوق مردها در اسلام مطرح است، حقوق زن‏ها نیز مطرح است. اسلام به زن‏ها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها، اسلام زن‏ها را بیشتر حقوقشان را ملاحظه کرده است تا مردها. این هم معنا که بعد از این چه خواهد شد، زن‏ها حق رأی دارند. از غرب بالاتر است این مسائلی که برای زن‏ها ما قائل هستیم. حق رأی دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند. همه این‏ها هست. تمام معاملاتشان به اختیار خودشان است و آزاد هستند. اختیار شغل را آزاد هستند. البته در شرق برای مردها یک محدودیت‏هایی هست که آن محدودیت‏ها به صلاح خود مردها هست و آن محدودیت‏ها، یعنی در آن جاهایی که مفسده هست برای مرد، از قماربازی جلوگیری می‏کند. اسلام از شراب‏خواری جلوگیری می‏کند. اسلام از هروئین جلوگیری می‏کند، برای این که مفسده دارند.» «برای همه یک محدودیت‏هایی هست، محدودیت‏هایی شرعی و الهی، محدودیت‏هایی است که به صلاح خود جامعه است. نه این است که برای جامعه یک چیزی مثلاً نافع بوده است که محدودیت برایش ایجاد کرده‏اند!»(۹) نیز می‏فرماید : «اسلام می‏خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن‏ها را نجات داده است از آن چیزهایی که در جاهلیت بود. آن‏قدری که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا می‏داند به مرد خدمت نکرده است که به زن خدمت کرده، شما نمی‏دانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده.»(۱۰) حضرت آیه اللّه‏ العظمی خامنه‏ای نیز می‏فرماید: «شما باید زن را با چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم بشود که تکامل و حق و آزادی او چیست؟ زن را به عنوان یک موجودی که می‏تواند مایه‏ای برای اصلاح جامعه یا پرورش انسان‏های والا بشود نگاه کنید تا معلوم بشود که زن کیست و آزادی او چگونه است، زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید. اگرچه از مرد و زن تشکیل می‏شود و هردو در تشکیل و موجودیت خانواده مؤثرند. اما آسایش فضای خانواده و آرامش سکوتی که در فضای خانواده است به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه کنید تا معلوم بشود که زن چگونه کمال پیدا می‏کند و حقوق زن چیست؟»(۱۱) شهید مطهری می‏فرماید: «آن‏چه از نظر اسلام مطرح است، این است که زن و مرد به دلیل این‏که یکی زن است و دیگری مرد، در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان برای آنها یک‏جور نیست، خلقت و طبیعت آنها را یکنواخت نخواسته است، و همین ایجاب می‏کند که از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات‏ها وضع مشابهی نداشته باشند. در دنیای غرب، اکنون سعی می‏شود میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف، وضع واحد مشابهی بوجود آورند و تفاوت‏های غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند. تفاوتی که میان نظر اسلام و سیستمی غربی وجود دارد در این‏جاست.کلمه «تساویِ حقوق، یک مارک تقلبی است که مقلدان غرب بر روی این ره‏آورد غربی چسبانده‏اند.»(۱۲) اعلامیه حقوق بشر که در فصل گذشته، توضیح مختصری درباره آن دادیم، دارای یک دیباچه و ۳۰ ماده است که پس از گفتگوهای طولانی، در تاریخ آذرماه ۱۳۲۷ شمسی، مطابق با ۱۰ دسامبر ۱۹۶۸ م.، از طرف مجمع سازمان ملل تصویب گردید و جهانیان آن روز را به نام «روز حقوق بشر» جشن می‏گیرند. در خیلی از مواد این اعلامیه، به آزادی انسان و انواع آزادی‏ها تصریح شده است. نکات مثبت زیادی در این اعلامیه دیده می‏شود و نسبت به دو اعلامیه قبلی ـ یعنی اعلامیه حقوق آمریکا (۱۷۷۶) و اعلامیه حقوق فرانسه (۱۷۸۹ م.) ـ کامل‏تر است،.ولی کاستی‏های بسیاری نیز دارد. اول این‏که آزادی مطرح شده در این اعلامیه همان آزادی در مکتب لیبرالیزم است. این اعلامیه هیچ اشاره‏ای به «آزادی مثبت» یا «آزادی معقول» که بسیاری از فیلسوفان از آن حمایت می‏کنند، ندارد. از نظر این اعلامیه، تنها قید آزادی، اصطلاک آن با آزادی دیگران است. نیز در این اعلامیه، هیچ نامی از خدا نبرده شده است؛ یعنی کاملاً از منظر مادی تنظیم شده است. نکته دوم، مشروعیتِ آزادی مورد بحث است. در ماده نخستین آمده است: همه افراد بشر، آزاد و باحیثیت و حقوق یکسان زاییده می‏شوند. «اگر موضوعی الحادی نیز داشته باشیم، باید بگوییم حقوق افراد را آفرینش خاص آنها تعیین می‏کند. برای مثال باید بگوییم چند نظام آفرینش بارداری و زایمان و شیر دادن را به عهده زنان گذارده است، زنان باید از حمایت و حقوق بیشتری برخوردار باشند. نه آن که بی‏توجهی به سرشت خاص زن و مرد، حقوق همه را یکسان بدانیم.»(۱۳) شهید مطهری می‏فرماید : «در این نهضت به این نکته توجه نشد که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست تساوی و آزادی شرط لازم‏اند نه شرط کافی. تساوی حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر به برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزش‏های مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همشکلی و همسانی چیز دیگر. در این نهضت عمدا یا سهوا تساوی به جای تشابه به کار رفت و برابری با همانندی یکی شمرده شد، کیفیت تحت‏الشعاع کمیت قرار گرفت.انسان بودن زن موجب فراموشی زن بودن و می‏گردید.(۱۴) به نام آزادی و به نام انتخاب، دختر شایسته و نمونه سال انتخاب می‏کنند و با چاپ عکس‏های عریان در ابعاد مختلف در مجله‏ها و روزنامه‏ها از وجود آن‏ها استفاده می‏کنند تا به این طریق مشتری بیشتری برای خود جذب کنند.(۱۵) مقام معظم رهبری در این‏باره می‏فرماید: «اشتباه می‏کند دنیای استکبار سرشار از جاهلیت که خیال می‏کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کنند تا چشم‏های هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع بگیرند و او را تحسین کنند. آنچه امروز در غرب از آن به عنوان آزادی زن نام برده می‏شود، آزادی زن نیست؛ بلکه در واقع، باید آن را آزادی مردان هرزه برای التذاذ از زن نامید.»(۱۶) «لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلاَ اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»(۱۷) شهید مطهری می‏فرماید : «شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه دهند. آزادی و برابری آن گاه سود می‏بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آن‏چه در آن جامعه ناراحتی آفریده است قیام بر ضد فرمان فطرت و طبیعت است؛ نه چیز دیگر»(۱۸). حجاب از دیدگاه اسلام و غرب چرا غرب همواره تلاش کرده است که در سلسله اقدامات تهاجمی خود علیه ارزش‏های فرهنگی ملی و اسلامی، کشف حجاب را یکی از اقدامات مهم قرار داده و توان بالایی را به عملی شدن آن و جلوگیری از اشاعه حجاب اسلام اختصاص داده است؟ چرا اسلام،این دین سعادت بخش، حجاب را برای زنان واجب فرموده و یکی از احکام ضروری قرار داده است؟(۱۹) شک نیست که غرب و اسلام با دو دیدگاه متفاوت به زن و ارزش‏ها و کرامت انسانی الهی او می‏نگرند و بر همین اساس برنامه‏ریزی می‏نمایند. اینک حجاب را از دو دیدگاه غرب مورد بحث و بررسی قرار می‏دهیم: لباس پوشیدن، شأنی از شئون انسان است و در هر تمدن رابطه مستقیمی با معنای انسان و تعریف انسان در آن تمدن دارد. حجاب انسان در تمدن جدید غربی چیست؟ در تمدنی که خدا از صحنه زندگی غایب شده، و در کلیسا عزلت گزیده، معنویت به حاشیه زندگی خزیده، و استخوان‏بندی فرهنگ و تمدن غربی، یک استخوان‏بندی مادی شده که در آن دیگر معنویت و قدس، اصالت ندارد و انسان دیگری موجودی نیست که حامل «روح الهی» باشد و بتواند خلیفه خدا در زمین شود و... در این تمدن، انسان هیچ فرقی بنیادی و وجودی با حیوان ندارد... او هم چند سالی در طبیعت زندگی می‏کند و می‏میرد و دیگر هیچ!... ارزش و اعتبار همه چیز در این تمدن با این ملاک سنجیده می‏شود که چقدر می‏تواند به انسانی که اساسا حیوانی مادی‏است، لذت ببخشد و یکی از چیزهایی که می‏تواند به او لذت ببخشد «تن انسان» است. از نظر غرب، انسان جز «تن» چیز دیگری نیست و این تن یکی از مهم‏ترین آبشخورهای لذت اوست، و او در فرصت محدودی که تا مرگ دارد باید از همه لذت‏ها تا می‏تواند بهره‏مند شود»(۲۰). در این‏جا ما دیدگاه برخی از دانشمندان غربی را درباره حجاب و پوشش کنار هم قرار می‏دهیم تا شما خود به قضاوت بنشینید و علت تناقص گویی‏ها را خود پیدا کنید. راسل با «تابو» خواندن احساس شرم، عفاف و تقوای مرد و پوشش زن درباره ریشه حیا و حجاب می‏گوید: «اخلاق جنسی آن‏چنان که در جوامع متمدن دیده می‏شود، از دو منبع سرچشمه می‏گیرد: یکی، تمایل به اطمینان پدری، دیگری، اعتقاد مرتاضانه به خیبث بودن عشق. دیدگاه فروید نیز هم افق با دیدگاه راسل است. او نیز اخلاق جنسی را تابو می‏خواند و در روان‏شناسی خود، مبنای تحرکات انسان را در همه دوران‏های زندگی، غریزه جنسی معرفی می‏کند و ایجاد مانع در برابر آنان را به هر شکل ممکن، مردود شمرده، عامل بیماری‏های روانی می‏داند. به راستی، آیا می‏توان این کلمات متناقص که حقایق آشکار را زیر پا می‏گذارد پذیرفت؟ آیا اخلاق نوین جنسی غرب که با استفاده همین نظریات پایه‏ریزی شده مشکلات روانی را حل کرده است و یا به عکس، عوارض بی‏شمار فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی به وجود آورده و هزاران درد بی‏درمان به دردهای گذشته افزوده است؟».(۲۱) آیا می‏توان با این سخن متناقض، به تحلیل ریشه حجاب و حیا پرداخت و آن را تبیین نمود؟ شهید مطهری در پاسخ غربی‏ها می‏گوید : درباره این‏که زن ابتدا در خود احساس نقص می‏کرده است و سبب شده که هم خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زیادی گفته شده است، خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشیدگی زن رابطه‏ای ندارد. اسلام، نه حیض را موجب پستی و حقارت زن می‏داند و نه پوشیدگی را به خاطر پستی و حقارت زن عنوان کرده است؛ بلکه منظور دیگری داشته است»(۲۲). آیه اللّه‏ جوادی آملی می‏گوید : «شبهه‏ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال می‏کنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است.»(۲۳) محرومیت از ارضای غریزه جنسی از راه مشروع و طبیعی، باعث انحراف و فساد خواهد شد؛ اسلام این مشکل را با دستور ازدواج و توجه همسران به ارضای همدیگر حل کرده است. این اشکال که حجاب و پنهان شدن زن در میان پوشش‏ها باعث محرومیت و طغیان و فساد می‏شود، بی‏اساس است، زیرا اسلام با آن دستورهای موکد خود راجع به ازدواج و احکام دقیق خود در این مورد، رفع محرومیت کرده است. اما «باید توجه داشت که اگر مشکل محرومیت را با به وجود آوردن بی‏بند و باری و کشف حجاب رفع کنیم، مفاسد تباهی‏ها هزاران برابر بیش از تباهی‏های محرومیت است؛ قبلا اشکال می‏کردند که محرومت از زن باعث می‏شود که مردها به همجنس خود تمایل کنند و گناه بزرگ «لواط» رائج می‏گردد؛ ولی باید با این‏ها گفت چرا در دنیای غرب که مرد از محرومیت بیرون آمده و با کمال آسانی می‏تواند با زن تماس بگیرد، دامنه همجنس بازی و لواط گسترده شده؛ تا آن‏جا که این موضوع به عنوان لایحه به مجلس کشیده شده و مجلس بریتانیا جواز آن را تصویب کرده است؟ از این نمونه و امثال آن می‏فهمیم که حل مشکل با بی‏بندوباری نیست، بلکه بی‏بندوباری مشکل را هزارها برابر می‏کنند. بی‏بندوباری زن‏ها، برنامه‏های سکس، فیلم‏هائی که نمایشگر زن‏های نیمه عریان و بی‏حجاب است، و دوست بازی به عنوان جشن و هنر و برداشتن مرز بین زن و مرد، هر یک آتش است که به خرمن غریزه جنسی می‏افتد، و عواقب این تهیجات و تحریکات بر کسی پوشیده نیست؛ اسلام که کاملاً به همه جوانب با نظر دقیق می‏نگرد و دستوراتش عمیقا حساب شده و منطقی است، کاملاً به مرز باریک بی بند و باری و فساد اطلاع و توجه دارد، و به خوبی در قانون‏گذاری خود خطر شکسته شدن حصار عفاف، و باریکی این مرز را در نظر داشته است.»(۲۴) زندانیان چادر، عنوان کتابی است که توسط خانم شهره مستشار در انگلیس منتشر شده است «چنانچه از عنوانش پیداست، حجاب، ضد آزادی زن تلقی شده است. می‏دانیم که آزادی قلمروهایی دارد: بیان عقیده، فعالیت سیاسی و.... حجاب کدام آزادی را سلب می‏کند؟ اگر فعالیت‏های اجتماعی و سیاسی زنان معنی نداشت، دیگر کدام آزادی است که با حجاب سلب شده است؛ مگر این‏که مراد از آزادی، هرزگی جنسی و بی‏بندوباری غریزی باشد؛ که البته حجاب این آزادی را تحدید می‏کند و رسالت حجاب هم همین است و نیز حجاب برخی دشواری‏ها را به بار دارد که اگر اصل آن برای سلامت و رشد جامعه انسانی مقید انگاشته شود، باید آن را متحمل شد.»(۲۵) تساوی حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام و غرب در دفاع از حجاب، می‏توان گفت : «مگر دانش اندوزی، با محدودیت همراه نیست. مگر راست گویی، برخی آزادی‏ها را سلب نمی‏کند. همواره ناموس خلقت بر این استوار بوده که اشیاء ذی قیمت و پر ارج را در پوشش محکم و دست و نیافتنی و به دو از چشم و دسترس هر کس و ناکس محافظت نموده است. مرواریدهای گرانسنگ را در پوشش نفوذناپذیر چون صدف نگاهداری نموده، اما سنگ‏های بی‏ارزش را به وفور در هر جا پراکنده است. زن مسلمان نیز آن‏گاه که پیکر خود را حرم پرحرمت حجاب قرار می‏دهد و خویشتن را از تیر نگاه‏های هوس آلود مردان هرزه حفظ می‏کند، در واقع مروارید گرانسنگ عفت و نجابت را در صدف حجاب و گوهر ارجمند زنانگی خویش را در پوشش مطمئن از دستبرد نامحرمان حفظ می‏نماید.»(۲۶) نیز می‏توان گفت : «و هرگز پوشش، مانع کار نیست.اگر نگاهی به آن زنانی که در کارخانه‏ها کار، یا در دهات مشغول تولید هستند، بکنیم می‏بینیم هم پوشیده هستند و هم به اقتصاد کمک می‏کنند، و این زنان غرب زده هستند که با برهنگی خود جامعه را به فساد کشیدند و یک موجود مصرفی و تفننی بیش نیستند.»(۲۷) نیز می‏توان گفت : «تنها راه حفظ شخصیت و حرمت زن روی آوردن به حجاب است. اگر او به حجاب روی آورد، پایگاه خانوادگی‏اش قوی می‏شود. مردها، ناچار می‏شوند به زندگی خانوادگی خود ارج نهند و به همسران خود، واقعا توجه کنند (و به آنها وفادار باشند). اگر حجاب خود را ارج نهد، او را به مشاغل پست با حقوق بخور و نمیر، نمی‏گمارند و استعدادهای واقعی‏اش به هدر نمی‏رود و آن وقت است که می‏تواند در مشاغل عالی، به مراتب بیشتر از آنچه برای بی‏حجاب مطرح است، توفیق به دست آوَرَد.»(۲۸) «منابع» ۱- نظام خانواده در اسلام، حسین انصاریان، ام‏ابیها، ۱۳۷۶٫ ۲- حجاب در ادیان الهی، علی محمد آشنائی، نشر یاقوت، قم ۱۳۷۸٫ ۳- بهشت جوانان، اسداللّه‏ محمدنیا ۴- حجاب، ابوالاعلی مودودی، ترجمه: نعمت اللّه‏ شهرانی، نشر احسان، ۱۳۷۷٫ ۵- مجله پیام زن، س ۶، ش ۱۲، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶٫ ۶- زن و عدالت اجتماعی، آیت‏اللّه‏ هاشمی رفسنجانی، سفیر صبح، ۱۳۸۰٫ ۷- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، جلد اول از بخش فقه و حقوق، انتشارات صدرا، ۱۳۷۶٫ ۸- تکاپوی اندیشه‏ها، مجموعه‏ای از مصاحبه‏های انجام شده با استاد علاّمه محمدتقی جعفری، علی رافعی، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷٫ ۹- جایگاه زن در اندیشه امام خمینی رحمه‏الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام رحمه‏الله، ۱۳۷۴٫ ۱۰- آیینه زن، قم، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ۱۳۸۱٫ ۱۱- آزادی، تحلیلی از آزادی و اخلاق جنسی، عباس یزدانی، قم، ۱۳۷۷٫ ۱۲- آنچه باید یک زن بداند، اسداللّه‏ محمد نیا، مرکز علمی فرهنگی مسجد صاحب‏الزمان (عج)، ۱۳۷۷٫ ۱۳- حکایت کشف حجاب، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۳٫ ۱۴- حقوق خانواده، باقر عاملی، ناشر مدرسه عالی دختران ایران، تهران ۱۳۵۰٫ ۱۵- تکامل فرهنگی، لسلی ۱٫ ولایت، فریبرز مجیدی، دشتستان، ۱۳۷۹٫ ۱۶- آسیب‏شناسی حجاب، مهدی مهریزی، مرکز نشر و پخش آثار روانشناسی و تربیتی، تهران، ۱۳۵۰٫ ۱۷- ارزش زن در اسلام، مصطفی قنبرپور قوچانی، فراهانی، تهران ۱۳۶۱٫ ۱۸- اسلام، حقوق و آزادیهای اساسی انسان و مسئله حقوق بشر، مصطفی الرافعی، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۷۵٫ ۱۹- خلاصه مقالات کنگره جهانی جایگاه و نقش زن از دیدگاه حضرت امام خمینی رحمه‏الله، ۱۳۷۸٫ ۲۰- زیور عفاف، ستاره هدایت‏خواه، معاونت پرورشی اداره کل آموزش و پرورش خراسان. ۲۱- پوشش زن در اسلام، محسن قرائتی، معاونت روابط و تبلیغات ساعس ناجا، ۱۳۷۴٫ ۲۲- منزلت زن، واحد خواهران دفتر تبلیغات اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱٫ ۲۳- آزادی از دیدگاه امام خمینی رحمه‏الله، مرکز تحقیقات اسلامی، انتشارات محدث، ۱۳۷۸٫ ۲۴- آزادی از نگاه استاد مطهری، حسین یزدی. ۲۵- عصر حاضر، علی شریعتی. ۲۶- درّ و صدف، محمد شجاعی، نشر محیی ۱۳۷۸٫ ۲۷- نظام حقوق زن در اسلام، استاد مطهری، قم، صدرا، ۱۳۷۸٫ ۲۸- الگوی زن اصیل و آزاد، حاج سید محمدتقی حشمت الواعظی، قم، مدرسه علمیه حضرت آیت‏اللّه‏ شیخ یونس یزدانی، ۱۳۷۸٫ ------------------------------------------------------------------------------- پاورقی ها: ۱٫ زن و عدالت اجتماعی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، ص ۳۵٫ ۲٫ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ص ۱۲۷٫ ۳٫ تکاپوی اندیشه، مجموعه‏ای از مصاحبه‏های انجام شده با استاد علامه محمدتقی جعفری، ص ۴۱۷٫ ۴٫ مجموعه آثار شهید مطهری، ص ۱۲۹-۱۲۸٫ ۵٫ تکاپوی اندیشه‏ها، ص ۴۱۷٫ ۶٫ همان، ص ۴۱۸٫ ۷٫ مجموعه آثار شهید مطهری، ص ۱۳۱٫ ۸٫ سوره نساء، نحل و روم. ۹٫ جایگاه زن در اندیشه امام خمینی رحمه‏الله، ص ۶۲-۶۱٫ ۱۰٫ صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۹۲٫ به نقل از آزادی از دیدگاه امام خمینی رحمه‏الله، ص۴۷٫ ۱۱٫ آیینه زن، مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری، ص ۲۹٫ ۱۲٫ مجموعه آثار شهید مطهری، ص ۱۳۷-۱۳۶٫ ۱۳٫ آزادی، تحلیلی از آزادی و اخلاق جنسی، عباس یزدانی، ص ۴۵-۴۳٫ ۱۴٫ آزادی از نگاه استاد مطهری، ص ۲۴۴٫ ۱۵٫ آنچه باید یک زن بداند، اسداللّه‏ محمدی‏نیا، ص ۳۵٫ ۱۶٫ حکایت کشف حجاب، مؤسسه فرهنگی قدر ولادت، ص ۱۴۹٫ ۱۷٫ سوره یس، آیه ۴۰٫ ۱۸٫ آزادی از نگاه استاد مطهری، ص ۲۲۹٫ ۱۹٫ حکایت کشف حجاب، ص ۱۴۲٫ ۲۰٫ زیور عفاف، پاسخ به اشکالات و شبهات وارده بر حجاب اسلامی، ستاره هدایتخواه، ص ۱۳-۱۲٫ ۲۱٫ مسئله حجاب، مرتضی مطهری، ص۶۸٫ ۲۲٫ همان،ص ۶۸٫ ۲۳٫ زن در آیینه جلال و جمال، ص ۴۳۷٫ ۲۴٫ پوشش زن در اسلام، محسن قرائتی، ص ۳۸-۳۷٫ ۲۵٫ آسیب‏شناسی حجاب، مهدی مهریزی، ص ۷۲-۷۱٫ ۲۶٫ زیور عفاف، ستاره هدایت‏خواه، ص ۳۵٫ ۲۷٫ پوشش زن در اسلام، محسن قرائتی، ص ۱۱۵٫ ۲۸٫ زیور عفاف، ستاره هدایت‏خواه، ص ۳۶ مرکز جهانی علوم اسلام http://www.gtc.ac.ir