رجعت یا حیات دوباره
رجعت یا حیات دوباره
0 Vote
125 View
علی اکبر دانش چکیده : مذهب حقه تشیع یک سری اعتقادات خاصه ای دارد که دیگر مذاهب اسلامی به آنها پایبند نیستند ، یکی از اعتقادات این گروه اعتقاد به رجعت است ، که در این مقاله به اختصار به جمع آوری مطالبی درباره این اعتقاد پرداخته شده است. مطالبی هم چون تعریف لغوی و اصطلاحی و پاسخ به سوالاتی چون ) آیا رجعت ممکن است ؟ آیا دلیلی برای پذیرش این اعتقاد در سنت ،روایت و قرآن وجود دارد؟ فلسفه رجعت چیست؟ آیا از لحاظ عقلی رجعت قابل پذیرش است ؟ آیا رجعت همان تناسخ نیست ؟ آیا دعایی هست تکه در آن درخواست کنیم تا ما جزء رجعت کنندگان باشیم ؟ ) و همچنین دیدگاه علمای بزرگ شیعه را بیان می دارد . وچند شبهه در این رابطه رد می کند. کلید واژه: رجعت ، قیامت ، علما، شیعه ، امام زمان (عج)، موعود مقدمه: یکی از عقائد مخصوص شیعه اعتقاد به رجعت می باشد ، یعنی اعتقاد به این که پس از ظهور امام زمان (عج) و تشکیل حکومت عدالت محور ایشان در سراسر جهان گروهی از اولیای الهی و دوستداران خاندان رسالت و عده ای از معاندان خاندان وحی که دار فانی را مداع گفته اند به دنیا باز خواهند گشت. بنده نیز با توجه به کم رنگ بودن اطلاعات درباره این عقیده در میان عامه مردم و شاید بی خبری از این مساله ، بر آن شدم که مقاله ای را تحت این عنوان به رشته تحریر در آورم تا باشد که آشنایی نسبی به این حقیقت از مذهب حقه تشیع پیدا کرده باشیم. تعریف رجعت : رجعت از لحاظ لغوی از ریشه (رجع) گرفته شده است به معنای بازگشتن و در لسان العرب اینگونه معنا کرده است :یرجع الی الدنیا قبل یوم القیامه[۱] است .اما در اصطلاح، به بازگشت زندگى به مجموعه اى از مردگان پس از نهضت جهانى حضرت مهدى(علیه السلام) گفته مى شود. که طبق عقیده شیعیان ، این بازگشت، پیش از فرارسیدن روز قیامت است و بنابراین، سخن از بازگشت و رجعت، از نشانه هاى قیامت است. ظهور امام مهدى(علیه السلام)، چیزى است، بازگشت حیات به شمارى از مرده ها چیز دیگر، همچنان که رستاخیز هم مسأله سومى است که باید همه اینها را از هم تفکیک کرد. دیدگاه های علمای شیعه : شیخ مفید گفته است: خداوند، گروهى از امت محمد(صلى الله علیه وآله) را پس از مرگشان، قبل از روز قیامت بر مى انگیزد. این عقیده به آل محمد(صلى الله علیه وآله) اختصاص دارد و قرآن هم گواه آن است.[۲] سید مرتضى هم در باره رجعت نزد شیعه مى گوید: عقیده شیعه امامیه این است که خداوند، هنگام ظهور امام زمان، گروهى از پیروان او را که پیشتر در گذشته اند بر مى گرداند، تا به ثواب یارى او و دیدار دولتش برسند. بعضى از دشمنانش هم بر مى گردند، تا از آنان انتقام گرفته شود. آنگاه پیروان آن حضرت از دیدن ظهور و غلبه حق و برترى حق پرستان لذت مى برند.[۳] علامه مجلسى گوید: رجعت مخصوص کسانى است که مؤمن خالص یا منافقِ محض از امت اسلام باشند، نه از امت هاى پیشین.[۴] علامه مجلسى مى گوید: چگونه یک مؤمن در حق بودن ائمه اطهار شک مى کند، در حالى که حدود دویست حدیث صریح از آنان در این زمینه نقل شده و سى و چند نفر از بزرگان در بیش از پنجاه تألیف خود آنها را روایت کرده اند، همچون کلینى و صدوق و…[۵] شیخ حرّ عاملى هم در باره روایات مربوط به رجعت مى گوید: آنها بیش از حدّ شمارش است و تواتر معنوى دارد.[۶] [۷] عیون اخبار الرضا: حسن بن جهم گفت: روزی به مجلس مأمون رفتم حضرت رضا (ع) نیز حضور داشت دانشمندان و عقیده شناسان از فرقههای مختلف اجتماع کرده بودند که بعد از گفتگویی مأمون گفت: یا اباالحسن نظر شما درباره رجعت چیست؟ فرمود:رجعت یک واقعیت است در امتهای قبل نیز بوده و قرآن شاهد آن است با اینکه پیامبر اکرم نیز فرموده هر چه در امتهای پیشین اتفاق افتاده در این امت نیز هست کاملا برابر و بدون ذرهای پس و پیش و فرموده است وقتی مهدی از فرزنداندم ظهور کند عیسی بن مریم فرود میآید و پشت سر او نماز میخواند و فرموده است اسلام غریب آغاز شد و در آینده نیز به حالت غربت خواهد رسید ای خوشا به حال غریبان (یعنی خوشا به حال همان پیروان اندکی که در آخر الزمان هستند و همانها که در ابتدا به اسلام گرویدند) یکی از اصحاب عرض کرد: یا رسول الله بعد چه خواهد شد فرمود: بعد حق برگشت به اهل خود نماید.[۸] امکان رجعت: در باره امکان رجعت، اعتقاد به امکان وجود زندگى نو در قیامت کافى است، چرا که رجعت و معاد، دو پدیده شبیه به هم هستند یعنی از یک نوع اند، با این تفاوت که رجعت از نظر کیفیت و کمیت محدود است و پیش از قیامت رخ مى دهد، اما در معاد، همه مردم برانگیخته مى شوند تا زندگى ابدى خود را آغاز کنند. پس پذیرش امکان حیات مجدد در قیامت، با اعتراف به امکان رجعت در زندگى دنیوى ما ملازم است و چون سخن ما با مسلمانانى است که ایمان به معاد را از اصول دین خود مى دانند، پس باید امکان رجعت را هم بپذیرند. انسان می تواند با نگاهی به آیاتی از قرآن کریم این مسئله را اثبات کند آیاتی که زندگی امتهای پیشین را بیان می کند که در آنها رجعتهای بسیاری اتفاق افتاده است مانند : ۱ـ احیاى گروهى از بنى اسرائیل[۹] ۲ـ احیاى کشته بنى اسرائیل[۱۰] ۳ـ مرگ هزاران نفر و زنده شدن دوباره آنان[۱۱] ۴ـ برانگیختگى عُزیر پس از گذشت صدسال از مرگ وى[۱۲]و زنده شدن الاغ او ۵ـ زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسى(علیه السلام).[۱۳] که از یکی از مهمترین معجزات ایشان بود. اثبات رجعت از دیدگاه قرآن : وَإِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ اْلأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّه فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ[۱۴] «و هنگامى که فرمان عذاب آنها رسد (در آستانه رستاخیز) جنبنده اى را از زمین براى آنان بر مى آوریم که با آنان تکلّم مى کند (و مى گوید) که مردم به آیات ما ایمان نمى آورند. روزى که ما از هر امتى گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى کردند محشور مى کنیم و آنان را نگه مى داریم تا به یکدیگر ملحق شوند». اکثر علمای شیعه این آیه را استناد به مساله رجعت می دهند ، اما علمای اهل تسنن بر آنند که این آیه نیز درباره قیامت می باشد ،و ذکر کلمه فوج را اشاره به روساء و سردمداران هر گروه و جمعیت می شمرند و درباره نا هماهنگی آیات که از اینگونه تفسیر بر می خیزد گفته اند که در حکم تاخیر و تقدیم است گویی آیه ۸۳ بعد از ۳۵ قرار گرفته است ، آقای قرائتی در تفسیر نور می فرماید : «این آیه مربوط به قیامت نیست ، بلکه مربوط به رجعت است که قبل از قیامت گروهی زنده می شوند . »[۱۵] و بعد نمونه هایی از زنده شدن دوباره مردگان در آیات قرآن را بیان می دارد که قبلا بعضی از این آیات را ذکر کردیم. و در آیه ای دیگر نیز می فرمایند : «وَ حَرَامٌ عَلىَ قَرْیَهٍ أَهْلَکْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُون»[۱۶] )و قریهاى را که به هلاکت رساندهایم محال است که بازگشتى داشته باشند) اهل ادب می دانند که در اینجا «حرام»خبر برای مبتدای محذوف است و «أنَّهُم لَا یَرجِعُون» در مقام برهان و دلیل است. کیفیِت دلالت این آیه هم مثل آیه قبل روشن است و غیر از رجعت، مصداق دیگری نمی تواند داشته باشد، زیرا رجوع و برگشت آنان که به جرم گناهانشان هلاک و نابود شده اند، ممنوع و حرام اعلان شده است، معلوم است که این رجوع و برگشت به قیامت نیست، زیرا برگشت و حشر قیامت، عمومی و همگانی است چه در اثر عذاب هلاک شده و یا با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند. پس این که خداوند بازگشت آنان را نفی میکند، یک باز گشت دیگری غیر از قیامت است که عدّه ای باز میگردند امّا آنهایی که به واسطه عذاب الهی نابود شده اند بر نمیگردند چون نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کرده اند. مرحوم قمی میفرماید: این آیه از روشن ترین دلائل رجعت است، زیرا همه مسلمانان معتقد اند که تمام مردم در قیامت بر می گردند، هلاک شده باشند یا نشده باشند. پس مراد از«لا یرجعون»رجعت است که هلاک شدگان بر نمی گردند. همچنین در این آیه می فرمایند: «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فىِ الحیَوهِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَاد»[۱۷] (ما پیامبرانمان و مؤمنان را در زندگى دنیا و در روز قیامت که شاهدان براى شهادت بر پاى مىایستند، یارى مىکنیم) کیفیّت دلالت این آیه بر رجعت مثل آیات قبل خیلی روشن است زیرا این وعده الهی، در گذشته که محقق نشده است، چون همه انبیا به جز اندکی و همچنین مؤمنان اوصیا به دست دشمنان مظلومانه به شهادت رسیده و بدون یاری از دنیا رفته اند«یحیی ها، ذکریا ها، حسین هاو………»در طول تاریخ مظلومانه به شهادت رسیده اند و هرگز یاری نشده اند در حالی که آیه میگوید: ما به طور قطعی فرستادگان خود و مؤمنان را یاری میکنیم. بنابراین یا باید بگوییم: العیاذ بالله خداوند خلف وعده کرده است در حالی که«إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعادَ» ویا بگوییم:این وعده الهی در آینده محقق می شود. هیچ مسلمانی به فرض اوّل نمی تواند ملتزم شود پس در آینده یاری می شوند و یاری شدن آنها مستلزم زنده شدن و رجعت آنان است. امام صادق(علیه السّلام) فرمود: سوگند به خداوند این آیه مربوط به رجعت است مگر نمی دانی که پیامبران زیادی در این دنیا یاری نشده و به شهادت رسیده اند و ائمّه(علیهم السّلام) که مصداق کامل «الَّذِینَ آمَنُوا» هستند بدون یاری به شهادت رسیده و نصرت وعده داده شده شامل حالشان نشده است. پس این نصرت الهی در ایّام رجعت محقق می شود.[۱۸] آیات دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که دال بر همین مطلب می باشد اما به علت اختصار این مقاله از پرداختن به این آیات خود داری می کنیم. دلائل منکران رجعت : منکران رجعت به چند آیه استناد می کنند و می خواهند با این آیات مثلا این واقعیت را انکار کنند . و به ظاهر این آیه که مى فرماید: (حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ) «وقتى مرگ یکى از آنان مى رسد، مى گوید: خدایا مرا برگردانید تا کار نیک انجام دهم. هرگز! این سخنى است که مى گویند و پس از مرگشان برزخى است تا روز قیامت»[۱۹] استناد می کند که منظور آن است که پس از مرگ، بازگشتى به دنیا نیست. پاسخ حضرت آیت الله مکارم : آیه از یک قانون کلى حکایت مى کند که قابل استثنا در برخى موارد است و دلیل آن زنده شدن بعضى از مردگان در امت هاى پیشین است. اگر عدم بازگشت به دنیا یک قانون و سنت کلى و استثنا ناپذیر بود، بازگشت برخى به دنیا با عموم آیه تناقض داشت. این آیه هم مثل سنت هاى دیگر الهى در مورد انسان است و مى رساند که طبیعتاً پس از مرگ، حیاتى نیست تا قیامت و این منافاتى ندارد که در بعضى موارد به خاطر مصالح برتر، رجعتى صورت بگیرد. به برخی آیات دیگر استناد می کنند اما نمی دانند که واقعیت این آیات بیانگر چیست ؛ همچنین نسبت به شبهات این چنین اشخاصی علمای بزرگوار اهل تشیع ادله زیادی را بیان نموده اند. که می توان در سایت های مختلف و کتاب های مختلف عزیزان پاسخ این شبهات را دریافت کنند. حقیقت رجعت: معتقدان به رجعت هم بیش از این ادعایى ندارند و خلاصه اش بازگشت حیات به دو گروه از نیکان و بدان پس از ظهور امام مهدى(علیه السلام) و پیش ازآنکه پاداش و کیفر اخروی اعمال خود را ببینند ، است و آن را جز کسى که به دلایل آن دقت نکند، انکار نمى کند. در اینجا دو بحث مى ماند: رجعت کنندگان کیانند؟ هدف از زنده کردن آنان چیست؟ جواب سؤال اول آن است که گروهى از مؤمنان و جمعى از ظالمان زنده مى شوند و اما پاسخ اجمالى سؤال دوم در کلام سید مرتضى آمده است که عده اى از شیعیان که پیش از ظهور مرده اند به فیض یارى امام(علیه السلام) نائل آیند و از عده اى از دشمنان هم انتقام گرفته شود.[۲۰] رجعت امام حسین (ع) قطب راوندى از منهال بن عمرو روایت کرده است که گفت : به خدا سوگند که در دمشق دیدم سر مبارک جناب امام حسین علیه السّلام را بر سر نیزه کرده بودند و در پیش روى آن جناب کسى سوره کهف مى خواند چون به این آیه رسید) .اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَالَّرقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَبا)[۲۱]. به قدرت خدا سر مقدس سیدالشهداء علیه السّلام به سخن درآمد و به زبان فصیح گویا گفت :« امر من از قصّه اصحاب کهف عجیبتر است . و این اشاره است به رجعت آن جناب براى طلب خون خود»[۲۲] و همچنین در بحار الانوار آمده است که : امام صادق (ع) فرموده اند :« اول من تنشق الارض عن، و ترجع الی الدنیا ، الحسین بن علی (ع) » که بیان می دارد که اولین کسی که رجعت می کند و به دنیا بر می گردد حضرت ابی عبد الله حسین بن علی (ع) است.[۲۳] رجعت امام حسین در روزگار ظهور قائم یکی دیگر از اصول مسلم و قطعی که شیعه بدان معتقد است این است که امام را امام غسل می دهد این برگرفته از حدیث امام رضا(علیه السّلام) است که می فرماید: امام را جز امام غسل نمی دهد[۲۴]. بنابراین باید یکی از امامان رجعت نموده مراسم تغسیل و خاکسپاری امام عصر(عج) را بر عهده بگیرد که طبق روایات رسیده امام حسین(علیه السّلام) این مهم را انجام می دهند.در تفسیر عیاشی ذیل آیه شریفه« ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیهِْمْ وَ أَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْنَاکُمْ أَکْثرََ نَفِیرًا»[۲۵] از امام صادق نقل شده است: مقصود از زنده شدن دوباره امام حسین(علیه السّلام) و هفتاد نفر از اصحابش در عصر امام زمان(عج)است، در حالی که کلاه خودهای طلایی بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسین(علیه السّلام) را اطلاع می دهند تا مومنان به شک و شبهه نیفتند و این در حالی است که حضرت مهدی(عج)در میان مردم است.هنگامی که همه مومنان، امام حسین(علیه السّلام) را شناختند و تایید کردند که او حسین(علیه السّلام) است، مرگ حضرت مهدی(عج)، فرا خواهد رسید و دیده از جهان فرو می بندد. آنگاه امام حسین(علیه السّلام) وی را غسل و کفن و حنوط می کند و به خاک می سپارد که هرگز امام را جز امام غسل نمی دهد.[۲۶] پس از شهادت امام زمان و تدفین ایشان، امام حسین(علیه السّلام) عهده دار حکومت جهانی ایشان می شوند و به قدری حکومت می کنند که گفته شده است، از کثرت سن ابروهایش روی دیدگان مبارکش را می پوشاند تا اینکه روز قیامت و رستاخیز فرا رسد. اهل سنت و رجعت مسئله جالبی در این باب است که چرا اهل سنت رجعت را قبول ندارند در حالی که اولین کسی که پس از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) مسئله رجعت بیان کرد عمر بن خطاب بود. ابن هشام می نویسد : وقتی نبی مکرم اسلام (ص) در گذشت عمر بن خطاب برخاست و گفت : گروهی از منافقان گمان می کنند که پیامبر مرده است نه خیر ، او نمرده است ، او به سوی خدا رفته ، دو مرتبه باز می گردد ، به خدا سوگند او بار دیگر بر می گردد و دست و پای کسانی را که می گویند او مرده است (دیگر بر نمی گردد) را قطع می کند.[۲۷] هنگامی که بحث درباره رجعت و نظر اهل سنت درباره آن می پردازیم یک سوال برای ما پیش می آید ، که چرا اهل سنت مسئله رجعت را در کتب خود بیان نکرده است ؟ مسلما دلیل آنها غیر از این دو مورد نیست که : اولا رجعت تجلی امامت امامان شیعه است و ثانیا چون رجعت بیانگر آن است که حق ائمه شیعه غصب شده لذا خداوند دوباره آنها را به دنیا ارجاع داده تا به ولایت کامل برسند. رجعت در نظر برخی علمای اهل سنت سیوطی جلال الدین سیوطی در کتاب «امکان رؤیت پیامبر و ملائکه(تنویر الحلک فی إمکان رؤیه النبی والملک)» مدعی است که پیامبر را بیش از ۷۰ بار در بیداری دیدهاست. البته تفاوت نظر او با دیدگاه شیعه این است که رجعت پیامبر به زمان خاصی در آینده محدود نمیشود.[۲۸] قرطبی ابوعبدالله قرطبی معتقد است که پیامبران پس از مرگشان، هر از چندی دوباره بر کسانی که دارای قلبی سلیم اند ظاهر و حاضر میشوند.[۲۹] ابوبکر بن عربی قاضی ابوبکر بن عربی، یکی از امامان مالکی و شارح صحیح ترمذی، معتقد است که دیدن پیامبران و فرشتگان، و شنیدن صدایشان برای برخی از مردم هر زمانی، از روی کرامت، در بیداری ممکن است.[۳۰] با اینکه این علماء بزرگ اهل سنت چنین سخنانی در باب رجعت دارند جای تعجب است که چرا این مسئله را انکار می کنند ، و چرا پذیرای حق نیستند ؟ رجعت و تناسخ مىگویند: عقیده تناسخ از نظریات برخى مکاتب و مذاهب غیر الهى بوده و هیچ یک از فرق اسلامى این عقیده را نپذیرفتهاند و از نظر فلسفى نیز این عقیده کاملاً رد شده است. حال آیا اعتقاد به رجعت، نوعى اعتقاد به تناسخ نیست؟ پاسخ: نظریه «تناسخ» براساس انکار قیامت پىریزى شده و پیروان این مکتب، پاداش و کیفر اعمال و رفتار را منحصر به دنیا مىدانند. چکیده این عقیده آن است که: «جهان آفرینش پیوسته در گردش است و هر دورهاى تکرار دوره پیشین بوده و این گردش و تکرار پایان ندارد. روح هر انسانى پس از مرگ بار دیگر به دنیا باز مىگردد(در غالب و بدن دیگری)، و این بازگشت مبتنى بر کردار و رفتار پیشین اوست. اگر در روزگار گذشته به کارهاى نیک و شایسته دست زده، دوران بعد را با شادى و خوشى سپرى مىکند، و اگر مرتکب اعمال ناروا و زشت شده، گرفتار حزن و اندوه مىگردد.» و امّا کسی که در رجعت شبهه وارد می کند که رجعت از قبیل تناسخ و باطل است، فرقی بین معنای تناسخ و معاد جسمانی و رجعت که از نوع معاد جسمانی است نمی گذارد. همانا تناسخ انتقال نفس از بدنی به بدنی دیگر است که منفصل از بدن اوّلی است یعنی پس از مرگ بار دیگر حیات خویش را از نطفه آغاز کند و یا به بدن انسان دیگری تعلق بگیرد، در حالی که معاد جسمانی این گونه نمی باشد و معنایش رجوع به خود همان بدن اوّلی است. حال اینکه اگر رجعت تناسخ باشد زنده کردن اموات به دست عیسی(علیه السّلام) هم تناسخ است، و همچنین معاد جسمانی هم تناسخ است.[۳۱] در حالی که معتقدان به رجعت هرگز منکر قیامت نیستند، بلکه یقین به وقوع این رستاخیز بزرگ همگانى دارند. آنان هیچگاه از تکرار بى نهایت دورههاى آفرینش گفتگو نمىکنند، بلکه به پیروى از قرآن براى جهان پایان و فرجامى قطعى مىشناسند. رجعت و گرفته شدن از یهودیت بعضی از افراد مسأله رجعت را بر گرفته از یهودیت می دانند همانطور که احمد امین مصری می گوید: یهود در قول و اعتقاد به رجعت در تشیع نیز تاثیر داشته است. در پاسخ به این مسأله می توان گفت : اولا اینگونه نیست که اسلام با یهودیت در همه امور مخالف باشد، لذا پیامبر اکرم در توصیف قرآن خطاب به آنان می فرماید : « مصدقا لما معکم »[۳۲] که بیانگر آن است که نشانه های قرآن با آنچه در نزد شما است مشارکت دارد.و ثانیا ،اعتقاد به رجعت به تبع روایاتی است که از طریق ائمه عصمت و طهارت (ع) رسیده است ، روایاتی که فوق حد تواتر است. رجعت در یهود و مسیحیت در یهودیت هم به مفهوم رجعت اشاره شدهاست، و از آن به گیل گول تعبیر شدهاست، همچنین بر اساس کتاب اشعیا، در زمان ظهور ماشیح، همه مردگان اسرائیل زنده خواهند شد. در کتاب اول پطرس آمدهاست که وقتی عیسی ظاهر شود، بر سر یارانش تاج کرامت مینهد. همچنین در کتاب دانیال به بازگشت مسیح برای بار دوم تأکید میکند.[۳۳] اختلاف در مسئله رجعت سه دیدگاه در باره مسئله رجعت بیان شده است که به اختصار به هر یک از آنها می پردازیم : رجعت همانند تمثالی است برای ارواح مومنین و ائمه اطهار (ع) که از دنیا رفته اند ، و دوباره روح آنان ظهور کرده ، و تصرفاتی در این عالم خواهند نمود ، که این دیدگاه با ظواهر ادله سازگاری ندارد گر چه به بعضی از فلاسفه همچون : شاه آبادی ، رفیعی و قزوینی نسبت داده شده است. رجعت ، به معنای ظهور امام زمان (عج) و رجوع ایشان به مردم به جهت اقامه توحید و عدل است گر چه اصل این معنا صحیح است ولی اطلاق رجعت بر آن خلاف ظهر ادله است. مقصود از رجعت ، رجوع عده ای از اموات به این دنیا به جهت مصالحی خاص در عصر حکومت حضرت مهدی (عج) است که قول مشهور نیز همین است و مطابق با ظاهر ادله نیز است. دعا برای رجعت چگونه می شود که هر یک از ما جزو رجعت کنندگان باشیم؟ آیا راهی برای آن وجود دارد. به عبارت دیگر آیا رجعت کنندگان از پسش تعیین شده اند و دیگران نمی توانند رجعتی داشته باشند و یا علاوه بر کسانی که رجعت خواهند کرد، مؤمنان دیگر می توانند جزو رجعت کنندگان یاشند؟ از برخی ادعیه استفاده می شود که انسانهای مؤمن و متّقی که دعای عهد را چهل صبح بخوانند اگر پیش از ظهور امام عصر (عج) از دنیا بروند، جزو رجعت کنندگان خواهند بود. در قسمتی از این دعا چنین می خوانیم: « اَلّلهُمَّ اِن حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ اَلمَوت اَلَّذِی جَعَلتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتماً مَقضِیّاً فَاَخرِجنِی مِن قَبرِی مُؤتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعوَهَ اَلدَاعِی فِی الحَاضِرِ وَالبَادِی » والسلام علی من اتبع الهدی رمضان ا لمبارک ۱۴۳۳ [۱] لسان العرب ، ج۸ ، ص : ۱۱۹ [۲] بحار الأنوار: ج۵۳، ص۱۳۶ به نقل از «المسائل السرویّه». [۳] بحار الانوار: ج۵۳، به نقل از رساله او در جواب سؤالات اهل رى. [۴] همان. وى سخنان علماى شیعه را در باره رجعت در همان جلد از بحار الأنوار (ص ۲۲ ـ ۱۴۴) آورده است. [۵] بحار الانوار: ج۵۳. [۶] الایقاظ من الهجعه، باب ۲، دلیل ۳. [۷]سیماى عقاید شیعه، ص ۲۹۸. [۸] ترجمه بحارالانوار ج۳ [۹] سوره بقره: ۵۵ ـ ۵۶. [۱۰] همان: ۷۲ ـ ۷۳. [۱۱] همان: ۲۴۳. [۱۲] همان: ۲۵۹. [۱۳] آل عمران: ۴۹. [۱۴] نمل، آیه ۸۲-۸۳ [۱۵] تفسیر نور آیه ۸۳ نمل [۱۶] انبیا/۹۵ [۱۷] غافر آیه ۵۱ [۱۸] بحار الانوار/ج۵۳/ص۶۵ [۱۹] مؤمنون: ۹۹ ـ ۱۰۰. [۲۰] بحار الأنوار، ج ۵۳ و الایقاظ من الهجعه، شیخ حرّ عاملى [۲۱] سوره کهف آیه ۹ [۲۲] منتهی الامال، فصل هفتم [۲۳] بحار الانوار ،ج ۵۳،ص۳۹ [۲۴] اصول کافی/ج۱/ص۲۸۱ [۲۵] اسراء آیه ۶ [۲۶] تفسیر عیّاشی/ج۲/ص۲۸۱. [۲۷] سیره ابن هشام ، ج۲، ص۶۵۵ [۲۸] مروان خلیفات. ورکبت السفینه: ۶۴۴ به نقل از ویکی پدیا [۲۹] التذکره فی أحوال الموتی وأمور الآخره. ۱/۲۱۲ به نقل از ویکی پدیا [۳۰] الحاوی للفتاوی ج۲ ص۲۵۷، ۲۵۸ جلال الدین السیوطی به نقل از ویکی پدیا [۳۱] بدایه المعارف الالهیّه/ج۲/ص۱۶۹ و ۱۷۰ [۳۲] بقره آیه ۴۱ [۳۳] برگرفته از سایت ویکی پدیا ، در جستار واژه رجعت