ذریه و نسل امام حسن مجتبی (ع)
ذریه و نسل امام حسن مجتبی (ع)
0 Vote
85 View
۱٫ عَمرو بن حسن
مُصعَب زبیری در نَسَب قریش می گوید: از حسن بن علی بن ابی طالب، حسن بن حسن... و عمرو بن حسن و قاسم و ابوبکر زاده شد، که قاسم و ابوبکر، نسلی از خود بر جای ننهادند و در کربلا به قتل رسیدند (۲۷). ابن حزم در جمهره نساب العرب، درباره ی فرزندان امام حسن (علیه السّلام) می نگارد: حسن بن حسن، و در اوست عدد و بیت (۲۸)، مادرش خَوله، دختر منصور [ منظور ] بن زَبَّان فزاری است. و زید بن حسن، که نسل زیادی از او بر جای ماند، مادرش ام بشر، دختر ابو مسعود انصاری بَدری است. و عمرو، حسین، قاسم، ابوبکر، طلحه، که مادرش ام اسحاق، دختر طلحه بن عبیدالله می باشد. و عبدالله، محمد، جعفر، حمزه. از هیچ یک از اینان نسلی بر جای نماند جز اینکه « عمرو » فرزند فقیه و محدث مشهوری به نام « محمد » داشت که نسلش منقرض گردید (۲۹). در صحیح بخاری آمده است: برای ما حدیث کرد آدم [ گفت: ] برای ما حدیث کرد محمد بن عبدالرحمان انصاری، گفت: شنیدم محمد بن عمرو بن حسن بن علی [ روایت کرد ] از جابر بن عبدالله، گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در سفری، ازدحام مردم را دید و شخصی را که... (۳۰) در التاریخ الکبیر می خوانیم: محمد بن عَمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب هاشمی مدنی [ می گوید: ] آدم، برای ما گفت: برای ما حدیث کرد، شُعبَه، گفت: برای ما حدیث کرد محمد بن عبدالرحمان انصاری، گفت: شنیدم محمد بن عمر بن حسن بن علی بن ابی طالب [ روایت کرد ] از جابر بن عبدالله، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: ... (۳۱) در صحیح مسلم آمده است: برای ما حدیث کرد ابوبکر بن اَبی شَیبَه [ گفت: ] برای ما حدیث کرد غُندَر، از شُعبَه. ح: گفت: برای ما حدیث کرد محمد بن مثنی و ابن بشار، گفتند: برای ما حدیث کرد محمد بن جعفر [ گفت: ] برای ما حدث کرد شعبه، از سعد بن ابراهیم، از محمد بن عمرو بن حسن بن علی، گفت: چون حجاج به مدینه آمد، از جابر بن عبدالله پرسیدیم، گفت: رسول خدا ... (۳۲). در مصنف ابن ابی شَیبَه می خوانیم: برای ما حدیث کرد ابوبکر، گفت: برای ما حدیث کرد حَفص بن غیاث از حجاج، از حکم، از عمرو بن حسن بن علی، گفت: هنگامی که میان حج و عمره، جمع کردی، دو بار طواف کن و دو بار سعی [ بین صفا و مروه ] را به جا آور (۳۳). در الجمع بین الحصیحین آمده است: دهم: از محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب [ روایت شده که ] گفت: حجاج آمد ( و در حدیثی مُعاذ بن مُعاذ است ) حجاج نمازها را به تأخیر می انداخت، از جابر بن عبدالله سوال کردیم، گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز ظهر را در شدت گرما ( نیمه روز ) می خواند ...(۳۴) در مسند احمد می خوانیم: برای ما حدیث کرد عبدالله [ گفت: ] برایم حدیث کرد پدرم [ گفت: ] برای ما حدیث کرد محمد بن جعفر [ گفت: ] برای ما حدیث کرد شُعبَه بن محمد بن عبدالرَّحمان بن سعد بن زُراره انصاری، از محمد بن عمرو بن حسن بن علی، از جابر بن عبدالله، گفت: رسول خدا فرمود: ... (۳۵) در سنن الدارمی آمده است: به ما خبر داد هاشم بن قاسم [ گفت: ] برای ما حدیث کرد شعبه، از سعد بن ابراهیم، گفت: شنیدم محمد بن عمرو بن حسن بن علی، گفت: از جابر بن عبدالله- در زمان حجاج- سؤال کردم... (۳۶) ابن حِبان می نگارد: در روز عاشورا، عَمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، خردسال به شمار آمد و به همین جهت، کشته نشد (۳۷). و نیز در السیره النبویه می نویسد: روز عاشورا، علی بن حسین بن علی، ناچیز انگاشته شد و به قتل نرسید و برای همین کوچک بودن از کشته شدن رهایی یافت ( وی پدر محمدبن علی باقر است ) و نیز در این روز، عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، به جهت خردسالی، کشته نشد (۳۸). در صحیح ابن خُزَیمه می خوانیم: برای ما حدیث کرد ابو موسی [ گفت: ] برای ما حدیث کرد محمد بن جعفر [ گفت: ] برای ما حدیث کرد شعبه، از محمد بن عبدالرحمان بن سعد بن زراره انصاری، از محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، از جابر بن عبدالله، گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مردی را دید که مردم گرد او جمع شده اند و بر او سایه افکنده شده است، گفتند » این شخص، روزه دار است، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ... (۳۹). در رجال صحیح بخاری آمده است: محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب هاشمی مدنی، از جابر بن عبدالله، حدیث کرده است. روایت می کند از او سعد بن ابراهیم و محمد بن عبدالرحمان انصاری درباره ی نماز و روزه (۴۰). در رجال مسلم می خوانیم: محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب هاشمی، درباره ی نماز و روزه از جابر بن عبدالله، روایت می کند (۴۱). در عمده القاری آمده است: محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، ابو عبدالله ...(۴۲) در المحلی ابن حزم می نویسد: از محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، از جابر بن عبدالله ...(۴۳) ابن سعد در الطبقات می گوید: سپس [ یزید ] علی بن حسین و حسن بن حسن و عمرو بن حسن را فرا خواند، به عمرو بن حسن ( که در آن روز ۱۱ ساله بود ) گفت: آیا با این پسر ( یعنی خالد بن یزید ) کشتی می گیری؟ او گفت: نه، لیکن چاقویی به من و چاقویی به او ده تا با او کارزار کنم (۴۴). بلاذری در انساب الأشراف می نگارد: برای ما حدیث کرد عمر بن شَبَّه [ گفت: ] برای ما حدیث کرد ابو احمد زبیری [ گفت: ] برایم حدیث کرد عمویم، فَضل بن زبیر، از ابو عمر بَزار، از محمد بن عمرو بن حسن بن علی، گفت » ما با حسین در کنار دو نهر کربلا بودیم، مردی آمد و پرسید: حسین کجاست؟ آن حضرت فرمود: هان! من حسینم! آن مرد گفت: خود را به دوزخ بشارت ده! هم اکنون به آن وارد می شوی! حسین فرمود: بلکه بشارت می دهم خود را به پروردگار مهربان و شفیع مطاع! تو که هستی؟ گفت: محمد بن اَشعث. سپس مرد دیگری آمد، پرسید: حسین کجاست؟ آن حضرت فرمود: من، حسینم! او گفت: خود را به دوزخ مژده ده! الآن به آن روانه خواهی شد! آن حضرت فرمود: بلکه خویشتن را به پروردگار مهربان و شفیع مطاع بشارت می دهم! تو کیستی؟ او پاسخ داد: شمر بن ذی الجوشن! حسین فرمود: الله اکبر ( خدا بزرگ تر است ) رسول خدا فرمود: سگ پیسی را می بینم که تشنه ی خون اهل بیت من است (۴۵). رازی در الجرح و التعدیل می نویسد: محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، از جابر بن عبدالله روایت کرده است(۴۶). باجی در التعدیل و الجرح می نگارد: محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب مدنی. بخاری روایتی را در نماز و روزه از سعد بن ابراهیم، از وی آورده است... مدنی و ثقه است(۴۷). در تهذیب الکمال می خوانیم: خ م د س، (۴۸) محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب قُرَشی هاشمی ( ابو عبدالله مدنی ) مادرش، رمله- دختر عقیل بن ابی طالب- است. از جابر بن عبدالله و عبدالله بن عباس و عمه پدرش زینب ( دختر علی بن ابی طالب ) روایت می کند (۴۹). خَزرَجی انصاری در خلاصه تذهیب تهذیب الکمال می نویسد: محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب هاشمی مدنی، از ابن عباس و جابر و جماعتی روایت می کند، و سعد بن ابراهیم و ابوجَحَّاف و طائفه ای از او روایت کرده است، ابو زُرعه وی را ثقه می داند (۵۰). ابن حجر در تهذیب التهذیب می گوید: م ح د س، محمد بن عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب هاشمی ( ابو عبدالله مدنی ) مادرش رمله ( دختر عقیل بن ابی طالب ) است، از عمه ی پدرش، زینب- دختر علی- و ابن عباس و جابر روایت می کند (۵۱). در مقتل الحسین ( اثر ابو مِخنَف ) می خوانیم: عمرو بن حسن بن علی، خردسال شمرده شد، رهایش کردند و به قتل نرسید، مادرش اُم ولد است (۵۲). نیز ابو مِخنَف می گوید: یزید هر صبح و شامی علی بن حسین را سوی خویش فرا می خواند. روزی او و عمرو بن حسن بن علی را- که نوجوانی کوچک بود- احضار کرد و به عَمرو بن حسن گفت: آیا با این نوجوان ( یعنی خالد پسر یزید ) مبارزه می کنی؟ عمرو بن حسن گفت: [ دست خالی ] نه، لیکن چاقویی به من و او ده، آن گاه با او کارزار می کنم. یزید، فرزندش خالد را گرفت و در آغوش فشرد، سپس گفت: شِنشِنَه أَعرِفُها مِن أَخزَم، هل تَلِدُ الحَیَّهُ إلا حَیَّهَ؛ (۵۳) این خویی است که از « اَخزم » (۵۴) ( پدرانتان ) در شما سراغ دارم، آیا از مار جز مار پدید می آید؟! طبری می گوید: ( در آن روز ) عمرو بن حسن بن علی خردسال به حساب آمد، رها شد و به قتل نرسید، مادرش اُم ولد است (۵۵). در تاریخ دمشق می خوانیم: عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قُصَی، هاشمی حسنی، با عمویش حسین سوی عراق رهسپار شد. وی از کسانی است که با علی بن حسین به دمشق وارد شدند ( در شرح حال عمه اش زینب- دختر علی- ماجرای ورود او را خواهم آورد )... نسل عمرو بن حسن بن علی، منقرض شد، وی مردی عابد و صالح و متدین بود (۵۶). نیز آمده است: محمد بن عمرو بن حسین بن علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی، ابو عبدالله هاشمی علوی، از اهل مدینه است... گفته اند: وی در کربلا به همراه عمویش حسین بن علی حضور یافت. اگر چنین باشد، وی را به همراه خاندانش، پیش یزید بن معاویه برده اند. محفوظ این است که پدرش عمرو بن حسن، در کربلا حضور داشت و در آن زمان، محمد زاده نشده بود ( و الله اعلم ) (۵۷). ابن جوزی در المنتظم می نویسد: صبح و شامی نمی شد مگر اینکه یزید علی بن حسین را فرا می خواند. روزی او را به همراه عمرو بن حسین (۵۸) ( که خردسال بود ) خواست، به عمرو گفت: آیا با این ( یعنی خالد پسرش ) مبارزه می کنی؟ عمرو گفت: [ بی سلاح ] نه، لیکن به من و او چاقویی ده، آن گاه با او نبرد می کنم. یزید گفت: این خوی را از پدرانتان در شما سراغ دارم! (۵۹) شیخ مفید در رساله اش می گوید: اولاد امام حسن (علیه السّلام) در مجموع، پسر و دختر ۱۵ نفرند: ... و عمرو [ حسن ] و دو برادرش قاسم و عبدالله، مادرشان ام ولد بود. هر سه تن، پیشاپیش عمویشان حسین (علیه السّلام) در کربلا شهید شدند (۶۰). شیخ عباس قمی در منتهی الآمال می گوید: فصل ششم، در ذکر اولاد امام حسن (علیه السّلام)... شیخ مفید می گوید: ۸ پسر و ۷ دختر، ما کلام وی را بر می گزینیم و بر دیگر سخنان مقدم می داریم و سایر اولادش را از دیگر کتاب ها می آوریم. شیخ مفید در ارشاد می گوید: اولاد حسن بن علی، پسر و دختر، ۱۵ نفرند... ۵ و ۶ و ۷٫ عمرو بن حسن و دو برادرش قاسم و عبدالله ( دو فرزند امام حسن (علیه السّلام) ) که مادرشان ام ولد بود (۶۱). اینها مجموعه اقوالی است که عقیده دارند اسم فرزند امام حسن مجتبی (علیه السّلام) « عَمرو » بود، نه « عُمَر ». اکنون متون بعضی از نَسَب شناسان و مورخان را می آوریم که او را « عُمَر » نامیده اند.۲٫ کسانی که نامِ فرزند امام حسن (علیه السّلام) را « عُمَر » می دانند
بیهقی در لباب الأنساب و الألقاب می نگارد: فرزندان عمر بن حسن بن علی (علیه السّلام) از آنهاست محمد ( که مادرش رمله- دختر عقیل بن ابی طالب- است ) و ام سلمه. عمر مردی عابد، متدیِّن و پارسا بود. دخترش، ام سلمه، به ازدواج عبدالله بن هاشم بن مِسوَر بن مَخرَمه، درآمد و برای او فرزندی نیاورد. گفته اند: نسل عمر بن حسن بن علی، منقرض شد (۶۲). نیز می نویسد: عمر بن حسن بن علی بن ابی طالب، نسلش انقراض یافت و از او کسی برجای نماند (۶۳). در المجدی فی اَنسابِ الطالبیین آمده است: از حسن، ابو محمد بن علی (علیه السّلام)- به روایت شیخ شرف- ۱۶ فرزند به دنیا آمد...: زید، حسن، حسین اَثرَم، طلحه، اسماعیل، عبدالله، حمزه، یعقوب، عبدالرَّحمان، ابوبکر و عمر (۶۴). نیز می خوانیم: نسل حسن بن علی (علیه السّلام) از چهار پسر ادامه یافت: حسن، زید، عمر، حسین اثرم؛ دو تن از اینها- عمر و حسین- منقرض شدند (۶۵). ابن عنبه از ابو نصر بخاری نقل می کند که نسل امام حسن مجتبی(علیه السّلام) از چهار فرزندش ادامه یافت: زید، حسن، حسین اثرم و عُمَر جز اینکه نسل حسین اَثرَم و عمر به سرعت منقرض شد، و نسل آن حضرت تنها زا طریق زید و حسن مثنی ادامه پیدا کرد (۶۶). ابو صلاح حلبی- که منکر محمد بن عمر بن حسین است- در تقریب المعارف می گوید: از عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب روایت کرده اند که گفت: من شاهد بودم که پدرم، محمد بن عمر با محمد بن عمر بن حسن ( همان شخصی که با حسین در کربلا بود و شیعه او را به منزله ی ابی جعفر می شمارند و حق و فضلش را می شناسند ) به گفت و گو پرداخت و درباره ی ابوبکر و عمر با او سخن گفت. محمد بن عمر بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) به پدرم گفت: ساکت شو! تو [ در این وادی ] عاجزی؛ به خدا سوگند، ابوبکر و عمر، در خون حسین شریک اند... و از ابو جارود روایت کرده اند که گفت: از محمد بن عمر بن حسن، درباره ی ابوبکر و عمر سؤال شد، پاسخ داد: ۶۰ سال است که به جهت نام عثمان [ و ذکر اندکی از ستم های او، شما ] به قتل می رسید. به خدا سوگند، اگر نام ابوبکر و عمر را به میان آورید [ و از انحرافات آنها سخن بگویید ] ریختن خونتان برای آنها از کشتنِ گربه ها حلال تر است (۶۷). آنچه گذشت، سخن فشرده ای درباره ی فرزند امام حسن (علیه السّلام) بود و اینکه وی « عُمَر » نام داشت یا « عَمرو » نامیده می شد. با عدد و رقم روشن گشت که مشهور در میانِ کتاب های رجال و حدیث و تاریخ، غلبه اسم « عَمرو » بر اوست و بعید به نظر نمی رسد که در مانند چنین اموری تصحیف روی دهد و نام « عَمرو » به « عُمَر » تبدیل شود؛ به ویژه بعد از آگاهی هایی که بر اوضاع و احوال امور- در دوران اموی و عباسی- به دست آوردیم. اکنون درباره ی فرزند دیگر امام حسن (علیه السّلام) سخن می گوییم که در کربلا شهید شد و اینکه آیا اسم وی ابویکر بود یا عبدالله نام داشت؟ همچنین گفته اند که « ابوبکر » کنیتِ عمرو بن حسن بود، نه کنیتِ عبدالله بن حسن.ابوبکر بن حسن، کنیه است یا اسم؟
ابو مِخنَف، در مقتل الحسین (۶۸)، بلاذری در اَنساب الأشراف (۶۹)، دینوری در الأخبار الطَّوال (۷۰)، مسعودی در مروج الذهب (۷۱)، ابن عَدِیم در بغیه الطلب (۷۲)، ابن صباغ در الفصول المهمه (۷۳)، شیخ مفید در الإرشاد(۷۴)، ابوالفرج اصفهانی در المقاتل (۷۵)، طبری در تاریخ الطبری (۷۶)، و دیگران بر این باورند که ابوبکر بن حسن، با عموی خودش امام حسین (علیه السّلام) در کربلا به شهادت رسید. علوی در المَجدی به نقل از المُوضِح النسابه می گوید: ابوبکری که در کربلا کشته شد، کنیت عبدالله بن حسن بود (۷۷) (نه اسمِ او) این سخن را ابن عنبه نیز از الموضح النسابه نقل می کند (۷۸). شوشتری از جمع میان دو کلام شیخ مفید در الإرشاد، استفاده می کند که اسمِ وی « عَمرو » بود و به « ابوبکر » کنیت داشت؛ چرا که شیخ مفید در فصل ذکر اولاد امام حسن بن علی و اخبار آنان، می گوید: فرزندان حسن بن علی (علیهما السّلام) پسر و دختر، ۱۵ نفرند: زید بن حسن و ده خواهرش ام حشن و ام حسین ( که مادرشان، ام بشیر، دختر ابو مسعود- عقبه بن عمرو بن ثَعلبَه خَزرَجی- بود ) و حسن بن حسن ( مادرش خَوله، دختر منصور فزاری بود ) و عمرو بن حسن و دو برادرش قاسم و عبدالله ( که مادرشان ام ولد بود )... (۷۹) نیز شیخ مفید در فصل ذکر اسامی کسانی که در روز عاشورا با امام حسین (علیه السّلام) شهید شدند، می نگارد: و قاسم و ابوبکر و عبدالله، فرزند حسن بن علی ... (۸۰) شوشتری می گوید: از الإرشاد به دست می آید که نام وی عمر [ عَمرو ] بود؛ زیرا مفید، ابوبکر بن حسن را در شمار کسانی می آورد که در کربلا کشته شد، و درباره ی فرزندان امام حسن می گوید: عمر بن حسن، از مادر قاسم است، که با عمویش شهید شد (۸۱). بر این اساسا، به نظر شیخ مفید، ابوبکر بن حسن، همان « عمرو بن حسن » است. شوشتری در رساله اش درباره ی تاریخ پیامبر و خاندان آن حضرت می گوید: شیخ مفیدئ، در زمره ی مقتولین کربلا « ابوبکر بن حسن » را از مادر قاسم نام می برد و در اینجا به جای او « عَمرو بن حسن » را می آورد. شاید هر دو یک نفرند، اینجا [ او را ] به اسم می آورد و در آنجا با کنیت، جز اینکه « سروی » آن دو را دو نفر قرار می دهد و می گوید: عمر [ عَمرو ] از مادر قاسم و ابوبکر از ام اسحاق ( دختر طلحه ) است. لیکن به نظر می رسد وی به اشتباه افتاده است. ابوالفرج اصفهانی تصریح دارد که مادر ابوبکر، ام ولد بود. ابوبکر و عمرو- در اینجا- نظیر ابوبکر و محمد در اولاد امیرالمومنین ( در اختلاف و اتحاد و تعدد ) است. شیخ مفید، عبدالله و عمر [ عَمرو ] را از مادر قاسم می دارند، و ابوالفَرج عبدالله را از دختر شلیل بجلی، و این قتیبه عمر [ عمرو ] را از زن ثقفی. شیخ مفید، حسین اثرم را از ام اسحاق می داند، و ابن قتبیه او را از ام ولد قرار می دهد. در هر حال، بی گمان قاسم از ام ولد است (۸۲). به این ترتیب، دریافتیم که وجود دو فرزند برای امام حسن مجتبی به نام ابوبکر و عمر، نزد مورخان و نسب شناسان ثابت نشده یا دست کم مشکوک است. بسا همین امر یکی از عواملی است که روضه خوانان- هنگام ذکر وقایع کربلا- نام آن دو را نمی آورند، و ممکن است نام نبرد آن دو بدان جهت باشد که این دو نفر نقش مهمی در ماجرای کربلا نداشتند یا سوز و گدازی در قتل آن دو وجود ندارد که با مصیبت قتل قاسم بن حسن و فاجعه ی شهادت ابوالفضل عباس و مسلم بن عقیل و طفل شیرخواره ( عبدالله بن حسین بن علی ) برابری کند؛ نه به جهت تشابه نام و کنیت آن دو با نام و کنیت ابوبکر و عمر. نیز در اینجا این احتمال هست که آنچه درباره ی وجود پسری برای امام علی به اسم عمر یا ابوبکر و قتل آنها در کربلا، گفته اند، به تشابه اسمی آنها با اولاد امام حسن مجتبی برگردد و خلط و اشتباهی که برای مورخان و نسب شناسان پیش آمده است. زیرا گاه اسم مد نظر « عمر » ( عَمرو ) است- یعنی « عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب »- نام « حسن » می افتد، گویند: عمر بن علی بن ابی طالب [ در کربلا ] به قتل رسید یا مجروح گشت. نسبت به « ابوبکر بن علی بن ابی طالب » که « عبدالله » نامیده می شد، نیز مانند این سخن، پیش می آید.پی نوشت ها :
۱- مادر زید، زنی خزرجی بود ( المجدی: ۲۰۱ ). ۲- مادر حسن مثنی، خوله ( دختر منظور فزاری ) نام داشت (المجد: ۲۰۱؛ سر السلسله العلویه: ۵ ). ۳- مادر حسین، ام ولد بود. حسین، از اهل علم و فضل به شمار می آمد، نسلش منقرض گردید. مفید می نگارد: مادرش ام اسحاق- دختر طلحه بن عبیدالله تیمی- بود ( الإرشاد ۲۰:۲ ). ۴- مادر طلحه، از قبیله ی تیم قریش بود. طلحه، شخص بزرگ و محترم و بخشنده شمرده می شد و از خود نسلی بر جای نگذاشت. مفید می گوید: مادرش ام اسحاق- دختر طلحه بن عبیدالله- بود (الإرشاد ۲۰:۲ ). ۵- عموی عبدالله، امام حسین (علیه السّلام) دخترش سکینه را به ازدواج او درآورد، با عمویش در کربلا به شهادت رسید، خونش را [ مردی از ] « بنی غنی » بر زمین ریخت. از عبدالله، نسلی بر جای نماند ( المجدی: ۲۰۱ ). ۶- در حال احرام در « اَبواء » در حالی که همراه عمویش امام حسین (علیه السّلام) بود، از دنیا رفت ( تهذیب الأحکام ۳۲۹:۱؛ الإرشاد ۲۶:۲ ). ۷- ابوبکر، با عمویش امام حسین (علیه السّلام) در ماجرای کربلا شهید شد و نسلی بر جای نگذاشت. مادرش ام اسحاق- دختر طلحه- است ( مناقب ابن شهر آشوب ۱۹۲:۳ ). ۸- بنگرید به، صحیح بخاری ۲۰۵:۱، حدیث ۵۳۵؛ صحیح مسلم ۴۴۶:۱؛ سنن دارمی ۲۸۴:۱؛ تاریخ الإسلام ۴۷۰:۶، و دیگر کتاب های حدیث و تاریخ و تراجم. در بعضی از منابع « عمر » ضبط است؛ بنگرید به، سر السلسله العلویه: ۳۱؛ بصائر الدرجات: ۷۰؛ تاریخ الأئمه:۱۸؛ ذخائر العقبی: ۱۴۳؛ المجدی: ۲۰۱؛ معجم رجال الحدیث ۲۹:۱۴، ترجمه ۸۷۲۹ ( به نقل از مفید در الإرشاد ) در الإرشاد - نسخه ی چاپی- « عمرو » ثبت است. ۹- قاسم، در کربلا کشته شد و نسلی بر جای ننهاد ( المجدی: ۲۰۱ ). ۱۰- بیشتر مورخان و نَسَب شناسان، بر این باورند که نام وی « عمرو » بود [ نه « عُمَر » ]. ۱۱- عمده الطالب: ۶۸٫ ۱۲- فرزندان موسی جَون عبارت اند: ابراهیم، عبدالله، محمد؛ از ابراهیم، یوسف اُخَیضر به دنیا آمد که فرزندانش محمد و ابراهیم و احمد و حسن و اسماعیل اند؛ از عبدالله، موسی ثانی، احمد مسور، یحیی سویقی و صالح و سلیمان زاده شد؛ و محمد، نسلی از خود بر جای نگذارد. میان اینان، کسی که به نام خلفای سه گانه باشد، دیده نمی شود ( بنگرید به، المجدی: ۲۳۲-۲۴۴ ). ۱۳- از او تنها یک فرزند به نام عبدالله بر جای ماند، و عبدالله یک پسر از خود بر جای گذاشت که نامش محمد بود ( بنگرید به، سر السلسله العلویه:۷ ). محمد کابلی- نوهع نفس زکیه- ۵ فرزند به نام های زیر داشت: طاهر، علی، ابراهیم، حسن. میان اینان، کسی که به نام یکی از خلفای سه گانه باشد دیده نمی شود ( بنگرید به، المجدی: ۲۲۵؛ عمده الطالب ). ۱۴- باخمری: نام مکانی در ۱۶ فرسخی کوفه ( بحار الأنوار ۲۵۷:۴۹ ) ابراهیم در آنجا کشته شد؛ از این رو، به قتیل باخمری معروف گشت (م). ۱۵- ابراهیم، فرزندش حسن را بر جای گذاشت و از حسن، پسرش عبدالله بر جای ماند که پسرانش ابراهیم ازرق و محمد اعراقی اند. در وجود پسری به نام « علی » برای وی اختلاف است، بعضی به آن قائل اند و بعضی انکار می کنند ( بنگرید به، سر السلسله العلویه: ۸-۹ ) در میان فرزندان وی کسی که نامش عمر و عثمان و ابوبکر باشد، وجود ندارد. ۱۶- سلیمان ده فرزند به این نام ها داشت: محمد، عبدالله، احمد، ادری، عیسی، ابراهیم، حسن، حسین، حمزه، علی. میان فرزندان سلیمان، کسی که به نام یکی از خلفای سه گانه باشد، دیده نمی شود ( بنگرید به، المجدی: ۲۴۹ ). ۱۷- یحیی یک پسر به نام محمد ابتنی داشت، که دارای دو فرزند به نام های احمد و عبدالله شد. از احمد، تنها یحیی بر جای ماند؛ و از عبدالله، محمد و سلیمان و ابراهیم به دنیا آمد ( عمده الطلب: ۱۵۴ ). ۱۸- مادر وی، قریبه- دختر رُکیَح- است ( بنگرید به، سر السلسله العلویه: ۱۰). ۱۹- نسل ادریس بن فرزندش « ادریس ثانی » منحصر شد که از وی، قاسم، عیسی، عمر، داود، یحیی، عبدالله، حمزه، بر جای ماند (عمده الطالب: ۱۵۹). بسا نامیدن یکی از آنها به « عُمَر » به جهت شرایطی بود که ادریس ثانی در آن می زیست. پس در میان فرزندان عبدالله محض، کسی را که « عمر » نامیده شود نمی توان یافت مگر یک پسر از فرزندان ادریس ثانی، که زندگی در سرزمین مغرب، او را بر این کار واداشت. ممکن است ادریس ثانی، بدان جهت فرزندش را « عُمَر » نامیده باشد که عباسیان، نام ننهادن به « عمر » را به عنوان سلاحی بر ضد وی به کار نگیرند؛ همان چیزی که اجدادش ( امام علی و امام حسن (علیه السّلام) ) از آن بیم داشتند. ۲۰- مادر وی و مادر سلیمان، عاتکه، دختر عبدالملک بن حارث است ( مقاتل الطالبیین: ۲۶۳ ). ۲۱- عمده الطالب: ۶۶۴، سر السلسله العلویه: ۱۷ ( در این مأخذ، افزون بر اینها، نام ابراهیم و اسماعیل دیده می شود ). ۲۲- سر السلسله العلویه: ۱۷؛ عمده الطالب: ۱۷۳٫ ۲۳- عمده الطالب: ۱۷۲-۱۷۳٫ ۲۴- عمده الطالب: ۱۷۴؛ سر السلسله العلویه: ۱۷ ( در این مأخذ، نام موسی و محمد نیست ). ۲۵- عمده الطالب: ۱۷۲-۱۷۳٫ ۲۶- عمده الطالب: ۱۸۴ و ۱۸۹؛ بنگرید به، سر السلسله العلویه: ۱۸٫ ۲۷- نسب قریش ۱۶:. ۲۸- مقصود از « عدد » کثرت نسل است و مراد از « بیت » شرف و منزلت ( بزرگ خاندان ) می باشد ( بنگرید به، تاج العروس، ماده ی « عدد » و « لسان العرب » ماده ی « بیت » ). این نکته را دوست ارجمندم، فاضل محقق، سید احمدرضا معین شهیدی، خاطر نشان ساخت (م). ۲۹- جمهره انساب العرب ۱۵:۱٫ ۳۰- صحیح بخاری ۲۳۸:۲٫ ۳۱- التاریخ الکبیر ۱۸۹:۱- ۱۹۰٫ ۳۲- صحیح مسلم ۴۴۶:۱ ( و جلد ۲، ص ۷۸۶ ). ۳۳- مصنف ابن ابی شبیه ۲۹۱:۳٫ ۳۴- الجمع بین الصحیحین ۳۱۵:۲٫ ۳۵- مسند احمد ۲۹۹:۳ ( و جلد ۳، ص ۳۱۷ ). ۳۶- سنن دارمی ۲۸۴:۱٫ ۳۷- الثقات ( ابن حبان ) ۳۱۰:۲٫ وی در ص ۳۱۱ می گوید: مادر عمرو بن حسن بن علی بن ابی طالب، ام ولد بود. ۳۸- السیره النبویه ( ابن حبان ) ۳۶۹:۱٫ ۳۹- صحیح ابن خزیمه ۲۵۴:۳٫ ۴۰- رجال صحیح بخاری ۶۷۰:۲٫ ۴۱- رجال مسلم ۱۹۶:۲؛ ذکر اسماء التابعین و من بعدهم ۳۱۱:۱٫ ۴۲- عمده القاری ۵۶:۵٫ ۴۳- المحلی ۲۵۴:۶٫ ۴۴- الطبقات الکبری ۴۸۹:۱۰٫ ۴۵- انساب الأشراف ۱۹۳:۳٫ در صفحه ۱۹۴، آمده است: از عمرو بن حسن روایت شده که گفت: ما را سوی یزید بردند. او، مرا و پسرش را در حجره اش نشاند، سپس به من گفت: آیا با او کشتی می گیری؟ گفتم: به من و او کاردی بده و ما را به حال خود واگذار. یزید گفت: بزرگ و کوچک شما، از دشمنی با ما دست بردار نیست. ۴۶- الجرح و التعدیل ۲۹:۸٫ ۴۷- التعدیل و الجرح ۷۳۰:۲- ۷۳۱٫ ۴۸- این حروف، علامت اختصاری برای بخاری و مسلم و ابی داود و نسائی است؛ یعنی اینان حدیث وی را آورده اند. ۴۹- تهذیب الکمال ۲۰۳:۲۶- ۲۰۴٫ ۵۰- خلاصه تذهیب تهذیب الکمال: ۳۵۳٫ ۵۱- تهذیب التهذیب ۳۲۹-۹- ۳۳۰٫ ۵۲- مقتل الحسین: ۲۴۳٫ ۵۳- مقتل الحسین: ۲۱۵؛ تاریخ طبری ۳۵۳:۴- ۳۵۴٫ در « الإحتجاح ۳۱۱:۲ » ( و به نقل از آن در بحارالأنوار ۱۷۵:۴۵ ) آمده است که یزید به علی بن حسین (علیه السّلام) گفت: ای علی، آیا با پسرم خالد کشتی می گیری، امام (علیه السّلام) فرمود: از کشتی من با او چه هدفی داری؟ چاقویی به من ده... از این رو بعید نمی نماید که خبر مصارعه ( کشتی گرفتن ) با امام سجاد (علیه السّلام) بوده است، لیکن آنها آن را به عمر بن حسین یا عمر بن حسین جایگزین کرده اند. ۵۴- ابو اخزم طایی پسری به نام « اَخزَم » داشت که با وی بدرفتاری می کرد. اَخزَم مرد و پسرانی بر جای گذاشت، روزی پسران او بر جد خود هجوم آوردند و او را زخمی کردند، وی سرود: إنّ بَنیَّ رَمَّلُونی بِالدَّم *** شِنشِنَهٌ أَعرِفُها مِن أَخزَم نوه هایم مرا به خون آغشتند [ این امر برایم تازگی ندارد ] سرشتی است که از پدرشان به ارث برده اند (م). ۵۵- تاریخ طبری ۳۵۹:۴؛ در بعضی از چاپ ها به جای « عَمرو »، « عُمر » ثبت است. ۵۶- تاریخ دمشق ۴۸۴:۴۵- ۴۸۵٫ ۵۷- تاریخ دمشق ۱۵:۵۵- ۱۹٫ ۵۸- در همه ی متون « عمرو بن حسن » ضبط است. اینکه در اینجا « حسین » ثبت شده اشتباه می باشد. ۵۹- المنتظم ۳۴۴:۵؛ در « البدایه و النهایه ۲۱۲:۸ » به جای « عمرو »، « عمر » آمده است. ۶۰- الفصول المهمه ( ابن صباغ ) ۷۴۶:۲ ( به نقل از شیخ مفید ) در بعضی از چاپ ها، به جای « عمرو »، « عمر » ضبط است. ۶۱- تعریب منتهی الآمال ۴۵۵:۱٫ ۶۲- لباب الأنساب ۲۸:۱٫ ۶۳- همان، ص ۳۸٫ ۶۴- المجدی: ۲۰۱٫ ۶۵- همان، ص ۲۰۲٫ ۶۶- عمده الطالب: ۶۸٫ ۶۷- تقریب المعارف: ۲۵۳-۲۵۴٫ ۶۸- مقتل الحسین: ۱۷۴ و ۲۳۷٫ ۶۹- أنساب الأشراف ۲۰۱:۳٫ ۷۰- الأخبار الطَّوال: ۲۵۷٫ ۷۱- مروج الذهب ۳۷۵:۱٫ ۷۲- بغیه الطلب فی تاریخ حلب ۲۶۲۸:۶٫ ۷۳- الفصول المهمه فی معرفه الأئمه ۸۴۵:۲- ۸۴۶٫ ۷۴- الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ۱۰۹:۲ و ۱۲۵٫ ۷۵- مقاتل الطالبیین. ۷۶- تاریخ طبری ۳۵۹:۴٫ ۷۷- المجدی: ۲۰۱٫ ۷۸- عمده الطالب: ۶۸٫ ۷۹- الإرشاد ۲۰:۲٫ ۸۰- همان، ص ۱۲۵٫ ۸۱- قاموس الرجال ۲۳۲:۱۱- ۲۳۳٫ در کتاب « الإرشاد ۲۰:۲ » در ذکر فرزندان امام حسن (علیه السّلام) آمده است: « و عمرو بن حسن و دو برادرش قاسم و عبدالله، که همه کنیز زاده بودند » و در فصل اسامی کسانی از اهل بیت امام حسین (علیه السّلام) که در کربلا کشته شدند، می نگارد: « و قاسم و ابوبکر و عبدالله، فرزندان حسن بن علی ». بنابراین، واژه ی « عَمرو » درست است، نه « عُمر » ( چنان که شوشتری آن را از مفید حکایت می کند ). ۸۲- رساله فی تواریخ النبی و الآل: ۸۱ ( چاپ شده در ضمن قاموس الرجال، جلد ۱۲ ).
منبع مقاله : شهرستانی، سیدعلی؛ (۱۳۹۰)، نام خلفا بر فرزندان امامان (علیهم السّلام) ( بن مایه ها، پیراهه ها )، ترجمه: سید هادی حسینی، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول