نشانه ها و حوادث ظهور (۲)

نویسنده: شیخ محمد سند مترجم: احمد خوانساری

۳٫ چند توصیه مهم

روایات ظهور به چند مطلب توصیه و تأکید دارند.

توصیه اول

ندای آسمانی به اسم امام مهدی (علیه السلام) و خبر ظهور او، و خروج سفیانی و تسلط او بر شام، هر گونه شک و شبهه را در مورد کسانی که ادعاهای باطل می کنند، روشن می سازد.

توصیه دوم

روایاتی که در مورد یمانی، سید حسنی و شعیب بن صالح آمده است، هر گونه نیابت خاص یا نمایندگی رسمی آنان را از سوی امام نفی می کند. البته در مورد نفس زکیه باید گفت: اگر چه او نماینده امام خواهد شد اما این اتفاق پس از ندای آسمانی و خروج سفیانی خواهد بود و تنها پانزده روز به طول می انجامد.

توصیه سوم

برخی اشخاص و گروه ها تلاش خواهند کرد، خود را به نام مهدی (علیه السلام) یا به نام کسانی که در زمان ظهور، قیام می کنند (مثل سید حسنی، یمانی، نفس زکیه و شعیب بن صالح) معرفی نمایند و بنابر روایات برخی صریحاً و برخی با کنایه و اشاره چنین می کنند. مفضل بن عمر نخعی می گوید امام صادق (علیه السلام) فرمود:(۱) « هوشیار باشید! به خدا سوگند، امام شما سال های طولانی غایب می گردد و مردم امتحان می شوند. تا این که برخی می گویند. او مرده یا هلاک شده است و چشمان مؤمنان بر او گریان است. مانند کشتیِ گرفتار موج دریا، زیر و رو می شوید. هیچ کس نجات پیدا نمی کند، مگر آن که با خدا پیمان بسته و خداوند در قلبش ایمان را محکم گردانده باشد و او را با روح خود کمک نماید. در آن زمان دوازده پرچم فریب بلند خواهد شد که معلوم نمی شود کدام پرچم حق است. در ادامه مفضل بن عمر گریه می کند. امام از او می پرسند: چرا گریه می کنی؟ می گوید: چگونه گریه نکنم که می فرمایید دوازده پرچم فریب که معلوم نیست کدام پرچم حق است برافراشته می شود. ما چه کنیم؟ امام در این هنگام به خورشید نگریستند و فرمودند: « آیا خورشید را می بینی؟ مفضل جواب داد: بله. امام فرمود: به خدا قسم، امر ما از این خورشید واضح تر است. »(۲) شیخ طوسی (۳) و نعمانی (۴) نیز دو روایت به این مضمون نقل کرده اند که بنابر آن در برخی قیام ها با شعارهای اصلاح طلبانه و به نام مهدویت (صراحتاً یا کنایتاً) رخ خواهد داد و قضیه قیام امام برای مردم مشتبه می شود که در این جا ائمه (علیهم السلام) ضابطه نهضت و قیام امام مهدی (علیه السلام) را روشن ساخته اند: ظهور امام مهدی (علیه السلام) در کمال وضوح و بدون اشتباه رخ می دهد، زیرا قبل از ظهور برخی نشانه های الهی، مانند ندای آسمانی و فرو رفتن لشکر سفیانی در بیداء، پس از تسلط سفیانی بر شام اتفاق خواهد افتاد. البته این روایات هشدار می دهند که، در دوران غیبت، برای شیعیان، امتحان سختی در پیش است و تنها کسانی بر ولایت ائمه باقی می مانند که خداوند دل هایشان را محکم گردانیده باشد. در این مورد امام صادق (علیه السلام) فرمود: « قائم ما خروج نمی کند مگر این که دوازده نفر از بنی هاشم خروج کنند و مردم را به سوی خویش دعوت نمایند ». (۵) شیخ مفید نیز این روایت را در کتاب ارشاد نقل کرده است. (۶) البته بعید نیست کسانی که منسوب به بنی هاشم اند حرکت هایی اصلاحی کنند و هدف اصلی ایشان سیطره و حکومت باشد، چنانچه قبل از این، بنی عباس که منسوب به بنی هاشم بودند چنین کردند و با شعار « رضا من آل محمد » و جلوگیری از ظلم و ستم به اهل بیت پیامبر و شیعیان، قیام نمودند اما پس از تسلط بر اوضاع، حفظ حکومت محور و غایت اصلی کارهایشان قرار گرفت، به گونه ای که هیچ چیز را بر آن مقدم نمی دانستند. یکی دیگر از حوادث عجیب روزگار این است که منصور دوانیقی (خلیفه عباسی) که به ظلم و ستم به شیعیان و اهل بیت و قتل ایشان معروف است شعار یاریِ مهدی اهل بیت را سر می دهد و علامت های ظهور را منتشر می کند. شیخ طوسی در کتاب الغیبه و مفید در کتاب ارشاد و کلینی در کافی از اسماعیل بن حسام نقل می کنند: « روزی منصور دوانیقی به سیف بن عمیره گفت: ای سیف، باید منادی از آسمان به اسم یکی از فرزندان ابوطالب ندایی بلند کند. گفتم: آیا این مطلب را کسی روایت کرده است. گفت: قسم به آن کس که جانم در دست اوست، شنیدم که می گفت: باید منادی از آسمان نام مردی را ببرد. گفتم: ای امیرالمومنین! من این حدیث را تاکنون نشنیده بودم. گفت: ای سیف، اگر چنین اتفاقی رخ دهد، من اولین کسی هستم که او را پاسخ می گویم. این را یکی از پسرعموهایم روایت کرده است. گفتم: کدام یک گفت: یکی از اولاد فاطمه (علیها السلام) . سپس ادامه داد: ای سیف، اگر من این را از ابوجعفر محمد بن علی ( امام محمد باقر (علیه السلام)) نشنیده بودم از همه اهل دنیا نیز نمی پذیرفتم، ولی چه کنم که او محمد بن علی (علیه السلام) است. »(۷) بنابراین منصور عباسی هم با همه خودرأیی در حکومت، به شعار ظهور امام تمسک می جوید. در روایتی دیگر، کلینی از حسین بن ابوالعلاء نقل می کند که امام صادق (علیه السلام) فرمود: « جف ابیض پیش من است. گفتم: چه چیزی در آن است؟ فرمود: زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه (علیها السلام). البته قرآن نیست اما در آن همه احتیاج مردم به ما، وجود دارد، اما ما به هیچ کس احتیاج نداریم؛ حتی جَلدَه ( حکم حد شرعی ) نصف جلده و ربع جلده و ارش خدش نیز در آن [ کتاب ] وجود دارد. علاوه بر این ها جفر احمر نیز نزد من است. گفتم: در جفر احمر چیست؟ فرمود: سلاح، که برای جنگ و خونریزی باز می شود و صاحب سیف (امام زمان (علیه السلام)) آن را برای قتل استفاده می کند. عبدالله بن ابی یعفور گفت: اصلحک الله، آیا بنی الحسن ( مراد برخی از نوادگان امام حسن مجتبی) این را می دانند؟ فرمود: « به خدا سوگند می دانند، چنان که شب و روز را می شناسند، اما آنان حسودند و با انکار حق به دنبال دنیا می روند که اگر حق خویش را با حق طلب کنند بر ایشان بهتر است. »(۸) از ظاهر روایات چنین برمی آید که سؤال ابویعفور اشاره به قیام مسلحانه امام مهدی (علیه السلام) ( از اولاد امام حسن) دارد، در حالی که دسته ای سادات حسنی با استفاده از شعار مهدویت قیام می کردند. مانند قیام مسلحانه برخی از آنان به عنوان نفس زکیه که یکی از اشخاص مرتبط با ظهور مصلح موعود که زمین را پر از عدل و داد می کند می باشد و با این که سادات حسنی از جهت خانوادگی از بنی العباس به اهل بیت نزدیک تر بودند، اما حق خویش ( ایستادگی در برابر ظلم بنی عباس ) را راهی غیر صحیح می طلبیدند. شیخ مفید نیز در مورد علائم ظهور نقل می کند: « از علامت های ظهور خروج شصت دروغ گوست که همگی ادعای نبوت می کنند و دوازده نفر از آل ابی طالب که همگی ادعای امامت می نمایند. »(۹) یا روایت نعمانی از امام صادق (علیه السلام) :« قائم (علیه السلام) قیام نخواهد کرد مگر این که دوازده نفر قیام کنند و همگی ادعای رؤیت امام را دارند، در حالی که امام، آنان را تکذیب می نماید. »(۱۰) یعنی امام (علیه السلام) پس از قیام، آنان را تکذیب می کند. البته در روایتی که علامه مجلسی (۱۱) در بحارالأنوار از نعمانی نقل کرده است لفظ « فیکذبونهم » آمده است؛ یعنی مردم ادعای این دوازده نفر را تکذیب می کنند. در روایت نعمان از ابوخالد کابلی که در مورد مشخصات امام سؤال شده است، حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) می فرمایند: « ابوخالد این مشخصات را برای چه می پرسی؟ ابوخالد جواب می دهد: می خواهم او را به اسم بشناسم. امام می فرماید: سؤال سختی از من پرسیدی. سؤالی که تاکنون به کسی جواب آن را نگفته ام. اگر به کسی گفته بودم به تو نیز می گفتم. در مورد کسی پرسیدی که حتی اگر اولاد فاطمه (علیها السلام) او را بشناسند می خواهند قطعه قطعه اش کنند. »(۱۲)

توصیه چهارم

در روایات ظهور از تعیین وقت جلوگیری و نهی شده است و هم چنین کسانی که تعیین وقت می کنند دروغ گو معرفی شده اند. در این روایات بیان شده است که وقت ظهور بر همگان مخفی است. حتی در برخی از آن ها امکان وقوع تغییر در علامت های حتمی ظهور بیان شده است. البته در اصل ظهور امام (علیه السلام) هیچ تغییر و بدایی حاصل نمی شود که وعده خداوند حتمی است. این مطلب شعار تمامی مدعیان را باطل می نماید، زیرا ادعای تعیین وقت، مدعی را به دردسر می اندازد، اگرچه به انگیزه ی صید ساده دلان و غافلان صورت گیرد. یکی از آن روایات را نعمانی به واسطه معتبر از محمد بن مسلم چنین نقل می نماید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: « ای محمد! هر کس به تو خبر داد که ما تعیین وقت کردیم او را تکذیب کن که ما برای هیچ کس تعیین وقت نمی کنیم ». (۱۳) در روایت دیگر امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: « خداوند ابا دارد مگر این که تعیین وقتِ دروغ گویان را رسوا می سازد »(۱۴) یا: « زمان این امر را ( ظهور ) معیّن نمی کنیم. »(۱۵) یا روایت ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) که گفت: فدایت شوم، قائم (علیه السلام) در چه زمانی خروج می کند؟ حضرت فرمود: « ما اهل بیت تعیین وقت نمی کنیم که وقت گذاران دروغ می گویند. ای ابو محمد، قبل از این امر (ظهور) پنج علامت رخ می دهد. ندا در ماه رمضان، خروج سفیانی، خروج خراسانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء ( فرو رفتن لشکر عثمانی در سرزمین بیداء). قائم خروج نمی کند مگر وقتی که منادی از میان آسمان و در شب ۲۳ رمضان به نام او ندا دهد. گفتم : به چه ندا می دهد؟ فرمود: به اسم او و پدرش . [ می گویند : ] آگاه باشید فلانی فرزند فلانی قائم آل محمد است. از او فرمان برید. این ندا را همه موجودات زنده می شنوند و حتی هر کس خوابیده باشد بیدار می شود و به حیاط خانه اش می آید و عروس از حجله بیرون می آید و قائم پس از این خروج می کند و این ندای جبرئیل است. (۱۶) این روایت مانند چنین روایت دیگر تصریح می کند که نامعلوم بودن وقت ظهور امام (علیه السلام) یکی از اعتقادات مذهب اهل بیت است و چند علامت حتمی ظهور وجود دارد که آشکارترین آن ها ندای آسمانی و خروج سفیانی است. نعمانی از استادش شیخ کلینی روایت می کند که عبدالرحمن بن کثیر گفت: « نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که مهزم خدمت آن حضرت رسید و گفت: فدایت شوم، آن امری که ما انتظارش را می کشیم چه زمانی رخ خواهد داد؟ فرمود: ای مهزم، وقت گذاران دروغ می گویند و عجله کنندگان هلاک می شوند و کسانی که تسلیم اند نجات می یابند. »(۱۷) فضیل بن یسار از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند: « گفتم کی این امر (ظهور) رخ می دهد؟ فرمود: وقت گذاران دروغ می گویند. وقت گذاران دروغ می گویند. موسی (علیه السلام) چون به دیدار خداوند ( در کوه طور ) رفت، به امتش وعده داد که سی روز به طول می انجامد. زمانی که خداوند ده روز بر این سی روز افزود، امتش گفتند: موسی برخلاف وعده اش عمل کرد و کردند آنچه کردند. اگر ما چیزی را پیش بینی کردیم و رخداد بگویید خداوند راست گفت و اگر چیزی را پیش بینی کردیم و خلافش شد، باز بگویید خداوند راست گفت. در این صورت دو بار اجر می برید. »(۱۸) از ذیل روایت مذکور چنین بر می آید که حتی ممکن است علامت های حتمی ظهور نیز تغییر کند، چنانچه ممکن است وقت ظهور تغییر کند. داود بن ابوالقاسم می گوید: « نزد امام جواد (علیه السلام) بودم. در مورد سفیانی صحبت به میان آمد و این که در روایت آمده، امری حتمی است. گفتم: آیا خداوند در امر حتمی نیز تغییر می دهند؟ فرمود: بله. گفتم: می ترسیم که خداوند در مورد قائم (آل محمد) نیز تغییر دهد. فرمود: قائم وعده قطعی خداست. »(۱۹)

توصیه پنجم

آنچه از این روایات برمی آید، صبر و استقامت در دوران فتنه و امتحانِ غیبت کبری است. ابوبصیر در این مورد می گوید: از امام محمد باقر (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: « به خدا سوگند جدا می شوید، به خدا سوگند که خالص می شوید. به خدا سوگند که غربال می شوید، چنان که زوال (۲۰) از گندم جدا می شود. »(۲۱) عبدالله بن یعفور می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم می فرمود: « وای بر طاغیان عرب، از شر آنچه بر سرشان فرود خواهد آمد. گفتم: فدایت شوم، چه تعدادی از عرب ها به همراه قائم (آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ) هستند؟ فرمود: تعداد کمی. گفتم: به خدا سوگند که بسیاری از آنان این قضیه (ظهور) را نقل می کنند. فرمود: باید که مردم خالص گردند و جدا شوند و غربال گردند و عده زیادی از غربال خارج می شوند. »(۲۲) در روایات دیگری به امام گفتند: « پیروان و شیعیان او (امام مهدی (علیه السلام)) زیادند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر تعداد سیصد و اندی کامل گردند آن که می طلبیدش می آید. اما شیعه ما کسی است که صدایش از گوشش و دشمنی اش از خودش به دیگری تجاوز نمی کند و مدح ما را آشکار نمی گوید (تقیه می کند) و با ما دشمنی و بغض نمی ورزد و عیب ما نمی جوید و بی ادبانه با ما صحبت نمی کند و اظهار دوستی ما نمی کند، در حالی که بغض ما را داشته باشد. و اظهار بغض ما نمی کند در حالی که ما را دوست داشته باشد. گفتم: پس با این عده که می گویند شیعه هستیم چه باید کرد؟ فرمود: در بین آنان جدایی و خلوص و تبدیل رخ خواهد داد. آنان نابود می شوند و کشته خواهند شد و میانشان اختلاف می افتد. بدانید که شیعیان ما مانند سگ زوزه نمی کشند و مانند کلاغ طمع نمی ورزند و دست خود به گدایی دراز نمی کنند حتی اگر از گرسنگی بمیرند. »(۲۳)

توصیه ششم

این روایات هشدار می هند که در دامن مدعیان دروغین گرفتار نشویم؛ کسانی که مدعی قیام اصلاحی امام مهدی (علیه السلام) هستند. در این باره، روایت عیاشی از جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) که امام فرمود: « زمین گیر شو حتی دست و پایت را هم حرکت مده ( هیچ گونه فعالیتی مکن) تا علامت هایی که بیان می کنم را ببینی ». پس حضرت علامت های حتمی ظهور را بیان می کند و در ادامه می فرماید:« از کسانی که از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رویگردان شده اند، به دور باش و هیچ کدام را پیروی مکن تا این که مردی از اولاد حسین (علیه السلام) که با او عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، و پرچم و سلاح اوست... ببینی. »(۲۴) در روایتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:(۲۵) « قائم [ آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ] قیام نمی کند، مگر زمانی که چشم دنیا کور شود و قرمزی در آسمان آشکار گردد و این قرمزی اشک های فرشتگان عرش الهی بر اهل زمین است تا این که عده ای پست فطرت که به سوی فرزندم دعوت می کنند، قیام می نمایند و آن ها از فرزندم سخت دورند. آنان گروهی پست و رذل اند که بر مردم شرور مسلط اند، اما در مقابل ظالمان و حاکمان خاضع اند. »(۲۶) در روایت دیگر، امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: « ای جابر، ملازم زمین شو و هیچ حرکتی مکن، تا موقعی که علاماتی را که بیان می کنم اتفاق افتد. »(۲۷) سپس امام باقر (علیه السلام) علامت های ظهور را فرمودند. ابوخالد کابلی از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل می کند: « انگار می بینم که عده ای از شرق قیام می کنند، اما باز حقشان داده نمی شود. در این هنگام دست به شمشیر می شوند و شمشیرهایشان را بر گردن آنان ( حاکمان) می نهند. آنچه را طلب کرده بودند می دهند. آنان قبول نمی کنند و به قیام خود شدت می بخشند و آن را به صاحب شما (امام مهدی (علیه السلام)) می دهند. کشته های آنان شهید هستند. البته اگر من آن زمان را درک می کردم، خودم را برای صاحب این امر ( امام زمان ) (علیه السلام) حفظ می نمودم. »(۲۸) به احتمال زیاد این روایت در مورد سید حسنی خراسانی است، زیرا او از شرق ( خراسان یا دیلم ) ظاهر می گردد و هم اوست که پرچم قیامش را در کوفه به امام (علیه السلام) می سپارد و برخی از سپاهیان او از یاران قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشند. او زمین را از ظلم و ستم پاک می گرداند تا به کوفه برسد. در عین حال امام باقر (علیه السلام) توصیه می کنند که شیعیان نیرو و قدرت خویش را برای یاری امام مهدی (علیه السلام) نگه دارند و از لشکر حسنی نیز دوری جویند. چنان که گذشت برخی از لشکر حسنی زیدی مسلک اند و از اطاعت امام (علیه السلام) سرپیچی می کنند. می توان چنین برداشت کرد که فکر غالبِ لشکر حسنی در مورد امامت، عهده دار شدن اصلاح امور است ( و نه نص الهی ). در برخی از روایات دیگر نیز آمده است که پرچم یمانی به هدایت نزدیک تر است، زیرا یمانی صراحتاً به سوی امام دعوت می کند و اعتقاد یمانی به امامت، با نص الهی و محدود به دوازده تن است، برخلاف سید حسنی که معتقد است امامت کند، به تصدی آشکار جهت اصلاح امور امت و روایت از این اعتقاد با نام زیدیه اسم برده شده است و مراد، اعتقاد و مرام زیدی است نه وجود زیدیه در لشکر سید حسنی. یونس بن یعقوب می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: « موقعی که سفیانی شورش کند، لشکری به سوی ما و لشکری به سوی شما گسیل می دارد. در این هنگام حتی با سختی و مشقت خود را به ما برسانید. »(۲۹) بنابراین روایت، همچون روایت قبلی، امام (علیه السلام) نهضت و آماده سازی برای قیام را منحصر در شخص امام مهدی (علیه السلام) می داند؛ یعنی شیعیان نیروی خود را برای قیام امام ذخیره کنند و در سایر قیام ها و حرکت ها شرکت نکنند. (۳۰) در روایت دیگری، امام باقر (علیه السلام) به برید می فرماید: « ای برید، از گروه اصهب ( سرخ و سفید موی ) دوری کن. گفتم: اصهب چیست؟ فرمود: همان ابقع ( رنگارنگ و پیس ) است. گفتم: ابقع چیست؟ فرمود: یعنی لک و پیس و به سفیانی نزدیک مشو، و از دو فراری از فلان طایفه که به مکه می آیند، برحذر باش که اموال مردم را به ناحق قسمت می کنند و خود را شبیه قائم ( آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)) می کنند. از منحرفان آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز برحذر باش. »(۳۱) علامه مجلسی در ذیل این روایت می گوید: مراد از منحرفان همان زیدیه اند که سست عقیده اند و چون از اولاد حضرت فاطمه (علیها السلام) محسوب می شوند به آل محمد منسوب شده اند. به هر حال این روایات بیان می کند که در قیام هایی از قبیل اصهب و سفیانی که در شام به وقوع می پیوندد، شعار فریبنده اصلاح طلب و هدایت گری سر داده می شود که موجب گمراهی عده ای را فراهم می سازد. البته این جدایی از قیام هایی است که شعارشان پیوند با حرکت اسلامی حضرت مهدی (علیه السلام) است. سدیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: « ای سدیر، ملازم خانه ات شو و این کار را آن قدر در طول شب ها و روزها ادامه بده تا خبر شورش سفیانی را بشنوی. در این موقع به سوی ما آی، ولو بر روی زانو ( به هر سختی که شده ) »(۳۲) حضرمی شبیه این روایت را از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند و در ادامه امام می فرماید: « وقتی سفیانی در شام ظاهر شد، به سوی صاحبتان ( امام زمان (علیه السلام)) کوچ کنید. »(۳۳) در روایتی دیگر، فضل کاتب می گوید: « برخی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) آهسته با هم گفت و گو می کردند. امام فرمود: در مورد چه چیزی مخفیانه صحبت می کنید؟(۳۴) بدانید که خداوند با عجله ی بندگانش عجله نمی کند و جابه جایی کوه راحت تر از زوال حکومتی است که اجلش فرا نرسیده باشد. سپس فرمود: او فلان، فرزند فلان (هفتمین)، فرزند فلان است. گفتم: چه علامتی میان ما و او وجود دارد، فدایت شوم؟ فرمود: ای فضیل، از جای خود حرکت مکن، تا موقعی که سفیانی شورش کند. وقتی او شورش کرد، به سوی ما آیید- سه بار فرمود: - و این از علائم قطعی است. »(۳۵) روایت مذکور در مورد قیام ابومسلم خراسانی علیه بنی امیه و توافق او با بنی عباس پس از ناامید شدن از اجابت دعوتش از سوی امام صادق (علیه السلام) و سادات حسنی است. در روایتی دیگر، ابوجارود از امام باقر (علیه السلام) می خواهد که نصیحتش کند. حضرت می فرماید: « تو را به رعایت تقوای الهی و این که در این شورش عمومی ملازم خانه باشی، توصیه می کنم. خوارج ما برحذر باش که به جایی نمی رسند و بدان که بنی امیه حکومتی دارند که تا اجلش فرا نرسد، مردم نمی توانند از آن جلوگیری کنند و برای اهل حق دولتی است که در وقت خودش، خداوند برای هر کدام از ما اهل بیت اراده کند، خواهد داد. هر کس از شما آن ایام را دریابد همراه ما به اوج می رسد و اگر قبل از آن بمیرد ضعیف خواهد بود. بدان که هیچ گروهی برای دفع ظلم و یاری دین قیام نخواهد کرد مگر این که خودخواهی و گرفتاری های آنان را به زمین خواهد زد و شکست می خورند. تا این که گروهی که در بدر، همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر بودند قیام می کنند. آنان هر کس را بکشند نجات پیدا نمی کند. هر کس را بزنند دیگر توان برخاستن ندارد و هر کس را زخمی کنند بهبود پیدا نمی کنند. گفتم: اینان چه کسانی اند؟ فرمود: فرشتگان. (۳۶) امام باقر (علیه السلام) در جایی دیگر می فرمایند: « قیام قائم ما اهل بیت شبیه قیام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است و هر کس از ما اهل بیت قبل از قیام قائم قیام نماید، مانند جوجه ای است که از لانه اش خارج شود و بچه ها با او بازی کنند ( یعنی قیامش به نتیجه ای نمی رسد. )(۳۷) از مجموعه توصیه هایی که ائمه (علیهم السلام) کرده اند، روشن می شود که آن بزرگواران تأکید بسیاری داشتند که از جنبش های فریبنده با شعارهای اصلاح طلبانه فریب نخورید و آنان را نائب امام نخوانید حتی ستارگان دوران ظهور (مثل یمانی، حسنی، شعیب بن صالح) نیز نیابتی از سوی امام ندارند. دیگر این که علامت بسیار مهم اتمام غیبت کبری و مبدأ ظهور امام در مدینه و پس از آن، ظهور اصلی و علنی امام در مکه، همانا ندای آسمانی جبرئیل در ماه رجب و یا رمضان است. علامت دوم نیز تحرکات سفیانی در سرزمین شام و تشکیل حکومت در آن جا و فرستادن عده ای از سپاهیانش به صورت مخفیانه به سمت عراق و مدینه به جهت مقابله با امام مهدی (علیه السلام) است که پس از آن، لشکر سفیانی در سرزمین بیداء فرو خواهند رفت. نکته دیگر این که تعیین وقت ظهور از جانب هر کس باشد، چیزی جز حیله و نیرنگ برای جذب مردم ساده دل و رسیدن به ریاست های باطل نیست؛ بنابراین بر شیعیان لازم است که در غیبت کبری تا زمان ظهور آن حضرت بر اعتقاد به ائمه اثنا عشر و امامت امام حاضر و زنده، مهدی موعود ثابت قدم بمانند و ولایت او را گردن گیرند و از دشمنان او و اهل بیت دوری قلبی و عملی جویند. هم چنین به احکام اثبات شده از سوی اهل بیت تمسک جویند و مفتون شعارهای فریبنده که منجر به زایل شدن تولی و تبری و دوری از فقه و معارف اهل بیت (علیهم السلام) می شود، نگردند.

پی نوشت ها :

۱٫ إیاکم و التنوبه، أما و الله لیغیبنّ إمامکم سنیناً من دهرکم، و لیمحّص حتی یقال مات أو هلک بأی وادٍ سلک ولتدمعنّ علیه عیون المؤمنین و لتکفأنّ کما تکفأ السفن فی أمواج البحر، فلا ینجو الاّ من أخذ الله میثاقه و کتب فی قلبه الإیمان و أیّده بروح منه و لتعرفنّ اثنتا عشره رأیه مشتبه لا یدری أیّ من أیّ. ۲٫ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۴۷٫ ۳٫ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۳۸٫ ۴٫ نعمانی، الغیبه، ص ۱۵۲٫ ۵٫ الغیبه، ص ۴۳۷ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۰۹٫ ۶٫ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۷۲٫ ۷٫ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۳۳ و شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص ۳۷۰ و کلینی، کافی، ج۸، ص ۲۵۵٫ ۸٫ کلینی، کافی، ج۱، ص ۲۴۰٫ ۹٫ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۶۸ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۲۰٫ ۱۰٫ نعمانی، الغیبه، ص ۲۷۷٫ ۱۱٫ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۳۴۴٫ ۱۲٫ نعمانی، الغیبه، ص ۲۸۹٫ ۱۳٫ همان، ص ۲۸۹٫ ۱۴٫ همان. ۱۵٫ همان. ۱۶٫ همان. ۱۷٫ همان، ص ۲۹۴٫ ۱۸٫ همان. ۱۹٫ همان، ص ۳۰۲ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۵۰٫ ۲۰٫ دانه هایی تلخ که شبیه گندم است در گندم زارها می روید. ۲۱٫ نعمانی، همان، ص ۲۰۵٫ ۲۲٫ همان، ص ۲۰۴٫ ۲۳٫ همان، ص ۲۰۳٫ ۲۴٫ تفسیر عیاشی، ج۱، ص ۶۴ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۲۲-۲۲۴٫ ۲۵٫ لا یقوم القائم حتی تفقأ عین الدنیا و تظهر الحمزه فی السماء و تلک دموع حمله العرش علی أهل الأرض و حتی یظهر فیهم قوم لاخلاق لهم یدعون لولدی و هم براء من ولدی تلک عصابه ردینه لاخلاق لهم علی الأشرار مسلطه و للجبابره مفتنه و للملوک مبیره. ۲۶٫ نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۰ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۲۶٫ ۲۷٫ همان، ص ۲۷۹ و همان، ص ۲۳۷٫ ۲۸٫ همان، ص ۲۷۳ و همان، ص ۲۴۲٫ ۲۹٫ همان، ص ۳۰۶ و همان، ص ۲۵۳٫ ۳۰٫ البته واضح است که این دستورها در مورد حوادث نزدیک به ظهور امام و پس از شنیدن ندای آسمانی است. ۳۱٫ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۶۹٫ ۳۲٫ همان، ص ۲۷۱٫ ۳۳٫ همان، ص ۲۷۲٫ ۳۴٫ به احتمال زیاد و با توجه به ذیل حدیث، اصحاب امام در مورد ظهور قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و سقوط حکومت وقت گفت و گو می کردند. ۳۵٫ کلینی، روضه کافی، ج۱، ص ۲۷۴٫ ۳۶٫ نعمانی، الغیبه، ص ۱۹۴٫ ۳۷٫ همان، ص ۱۹۹٫

منبع مقاله : سند، شیخ محمد؛ (۱۳۹۱) نیابت امام زمان (عج) در دوران غیبت، ترجمه احمد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول