نشانه ها و حوادث ظهور (۱)

نویسنده: شیخ محمد سند
مترجم: احمد خوانساری

۱٫ نشانه های ظهور

ائمه (علیهم السلام) ابتدای غیبت کبری و جدایی شیعه از حجت خدا را تمام شدن دوره نیابت خاصه پس از مرگ نایب چهارم علی بن محمد سمری بیان کرده اند. و در مورد انتهای غیبت کبری علامت های زیادی بیان فرموده اند.

علامت های سال ظهور

ابتدای خروج امام از مکه و بیت الله الحرام در روز عاشورا خواهد بود و امام خطبه ای خواهد خواند که همه انسان ها خصوصاً شیعه منتظر آن می باشند. جبرئیل (علیه السلام) و سپس یاران آن حضرت که به تعداد اصحاب بدر هستند، اولین کسانی اند که با او بیعت می کنند.

علامت های نزدیک به سال ظهور

شیخ صدوق از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند: قبل از قیام قائم پنج علامت آشکار خواهد شد: یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن [ عده ای ] در سرزمین بیدأ و قتل نفس زکیه. »(۱)

اول:

خروج سید حسینی از نسل امام حسین از ناحیه یمن که به او یمانی می گویند.

دوم:

خروج شخصی از ناحیه ی شام که ادعا می کند عثمان بن عنبسه از نسل بنی امیه و ابوسفیان است که به او سفیانی می گویند.

سوم:

ندای جبرئیل در آسمان است که همه ی اهل جهان به هر زبان آن را خواهند شنید. این ندا چنین است: حجت ظاهر شده و حق با علی و خاندان اوست. البیان در این مورد روایت می کند: در خیمه امام صادق (علیه السلام) بودم. گوشه خیمه را کنار زد و فرمود: « امر ما ( ظهور حجت خدا ) روشن تر از خورشید خواهد بود ». سپس فرمود: « منادی از آسمان ندا خواهد داد و امام را به نام می خواند و ابلیس نیز مانند لیله العقبه از زمین فریاد می کشد. »(۲)

چهارم:

عده ای از سربازان عثمانی که از شام به جنگ امام زمان می روند، در سرزمین بیداء (نزدیک مدینه) به زمین فرو خواهند رفت.

پنجم:

قتل نفس زکیه. او جوانی از سادات حسنی است که پس از بیعت پنهانی با امام زمان (علیه السلام) برای دعوت اهالی مکه بدان جا می رود اما آن ها او را می کشند. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که بین قیام قائم آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) و قتل نفس زکیه تنها پانزده شب فاصله است. (۳) امام صادق (علیه السلام) می فرماید: امر سفیانی قطعی است و خروج او در ماه رجب است و ندای آسمانی در شب جمعه، ۲۳ رمضان رخ می دهد و منادی نام قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خواهد برد. گفتم: آیا ندای عمومی است یا خصوصی؟ فرمود: عمومی و همه مردم به هر زبانی خواهند شنید. زراره پرسید: زمانی که نام قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برده شود آیا دیگر مجال مخالفت باقی خواهد ماند؟ فرمود: ابلیس مردم را به حال خود نخواهد گذاشت او هم ندا می دهد و القای شک می کند ». و فرمود: « صدای جبرئیل از آسمان و صدای ابلیس از زمین خواهد بود تنها صدای اول را گوش کنید و مواظب باشید که صدای دوم شما را به فتنه نیفکند ». و فرمود: « منادی از آسمان در اول روز ندا خواهد داد: حق با علی و شیعیان اوست. سپس ابلیس در انتهای روز از زمین فریاد می کشد که حق با سفیانی و پیروانش است که اهل باطل به شک و تردید می افتند. »(۴)

ششم:

خسوف و کسوف. امام باقر (علیه السلام) در جایی دیگر می فرماید: « در آستانه این امر ( ظهور ) دو اتفاق می افتد خسوف ماه در پنجم [ ماه ] و کسوف خورشید در پانزدهم و از زمان هبوط آدم (علیه السلام) به زمین چنین نشده است که در این هنگام حساب ستاره شناسان به هم می خورد. (۵)

هفتم:

نعمانی در کتاب الغیبه از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند: « ندای آسمانی و خروج سفیانی و قتل نفس زکیه و رنگارنگ شدن آسمان از علامت های قطعی اند و ندای آسمانی در ماه رمضان خواب را بیدار و بیدار را هراسناک و دختران جوان را از حجله بیرون خواهد کشید. » (۶) این روایات علاوه بر علامت های حتمی قبلی، آن رنگارنگ شدن آسمان را نیز بیان کرده است. در روایت دیگری امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « باید فلان خاندان نیز حکومت کنند و سپس اختلاف پیدا کنند و حکومتشان متزلزل گردد و خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب قیام کنند و هر دو مانند اسب مسابقه به سوی کوفه خواهند رفت. تا این که [ آن خاندان ] به دست خراسانی و سفیانی نابود گردند و هیچ کس از آنان باقی نخواهد ماند. » و فرمود: « خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز رخ خواهد داد و مانند مهره ها این حوادث بسیار منظم و پشت سر هم اتفاق خواهد افتاد. و از همه طرف ترس و وحشت هجوم خواهند آورد. وای بر کسی که آن ها را تبعیت کند. در این پرچم ها هیچ پرچمی از پرچم یمانی برحق نخواهد بود که او پرچم و علامت هدایت است، زیرا او شما را به صاحبتان می خواند. [ قیام ] سفیانی و قائم (علیه السلام) در یک سال می باشند. »

۲- شخصیت های دوران ظهور

مقدمه

در سال های اخیر پرسش هایی در مورد شخصیت های زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) مطرح شده است. از جمله این که آیا ایشان که ستارگان دوران ظهورند، از جانب امام زمان (علیه السلام) دارند؟ آیا می توان گفت ایشان نایب خاص و سفیران آن حضرت اند؟ از سویی دیگر باید توجه داشت که در روایات اهل بیت به صورت قطعی نیابت خاص و سفارت امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت کبری رد شده و اجماع علمای شیعه امامیه بر آن گواه است. ستارگان دوران ظهور که در روایات نام و علامت آنان ذکر شده، یمانی خراسانی، حسنی، شعیب بن صالح، نفس زکیه و ... هستند. ایشان پیشگامان ظهور امام هستند. سؤالی که مطرح است این است که آیا ایشان نزد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منصب خاصی دارند یا این که صرفاً از ایشان به خوبی یاد شده است؟

یمانی و حسنی

در برخی روایات مثل روایت نعمانی از ابوبصیر که امام باقر (علیه السلام) در مورد علائم حتمی و قطعی ظهور، مانند ندای آسمانی جبرئیل در ماه رمضان و بعد از آن فریاد ابلیس لعین و خروج سفیانی و خراسانی سخن می گویند، آمده است: « خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز، پشت سر هم اتفاق می افتد و ترس همه جا را فرا می گیرد. وای بر کسی که از آنان پیروی کند و در این بین هیچ پرچمی، هدایت گرتر از پرچم یمانی نیست که همانا پرچم هدایت است، زیرا او شما را به صاحبتان رهنمون می کند. وقتی یمانی خروج کند فروش سلاح بر هر مسلمانی حرام است (یعنی همه باید سلاح های خود را نگه دارند) و وقتی یمانی خروج کرد به او بپیوندند که پرچمش، پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی حلال نیست که از او روی گردان شود. هر کس چنین کند از اهل آتش است، زیرا او به حق و و راه راست دعوت می کند... ». (۷) همین حدیث را راوندی هم نقل کرده است. (۸) در این روایت چند نکته وجود دارد:

نکته اول:

خروج یمانی از علائم قطعی و حتمی ظهور امام (علیه السلام) است و علائم دیگر عبارتند از: ندای آسمانی، حکومت سفیانی در شام و خروج خراسانی ( حسنی )؛ بنابراین قبل از ندای آسمانی و حکومت سفیانی در شام کسی نمی تواند ادعا کند که یمانی یا خراسانی است؛ به عبارت دیگر محدوده خروج این دو شخص ( یمانی و خراسانی ) در سال ظهور، همانا ندای آسمانی و فرو رفتن لشکر سفیانی در بیداء و خروج سفیانی است.

نکته دوم:

مقتضای استدلال روایت در مورد یمانی: « او پرچم هدایت است و او شما را به صاحبتان دعوت می نماید »، دوری جستن از پرچم حسنی و عدم خلوص دعوت او به مهدی (علیه السلام) است. در روایت دیگر نیز آمده است که برخی از لشکریان حسنی معتقدند که امامت بر عهده کسی است که رهبری و صلاح امور را در دست دارد و نیازی به نص الهی نمی باشد و در روایات به آن ها زیدیه گفته شده است که این اشاره به اعتقاد آنان دارد نه این که واقعاً آن ها زیدی مذهب باشند. به عبارت دیگر، حسنی، یا خراسانی معتقد است که امامت، بر دست گرفتن امور و اصلاح علنی است، در حالی که یمانی آن را به نص الهی بر ائمه (علیهم السلام) که آخرین ایشان امام مهدی (علیه السلام) است، می داند. هم چنین در روایت آمده است رویگردانی از یمانی حرام است، زیرا او به سوی حق و راه راست و به سوی امام (علیه السلام) دعوت می کند و ملاک دریاریِ او، میزان و حدود شریعت مقدس است. به بیانی دقیق تر روایت دلالت دارد بر این که هر گونه عملی بر ضد یمانی که موجب کندی حرکت او گردد، حرام است، زیرا در روایت آمده است: « و لا یحلّ لمسلم أن یلتوی علیه » و بین « یلتوی علیه » و « یلتوی علیه » این تفاوت وجود دارد که اولی به معنای مخالف است، اما دومی به معنای کناره گیری و دوری جستن است. منظور امام که می فرمایند به او بپیوندید، یاری رساندن به اوست و ظاهراً در مورد کسانی است که یمانی را می بینند یا در مسیر حرکت او قرار می گیرند، زیرا در برخی از روایات آمده است شیعیان برای آماده سازی بیعت با امام زمان (علیه السلام) در مسجد الحرام، به سوی مکه حرکت می کنند. روایت مذکور روشن می سازد که علامت یمانی این است که مردم را به صورتی کاملاً واضح و شفاف، به سوی حضرت حجت (علیه السلام) دعوت می کند و برنامه ی او اعلام نام مبارک امام منتظر و دعوت به سوی ولایتِ او و طریقه اهل بیت (علیهم السلام) است. یکی دیگر از علامت های یمانی که روایت بدان اشاره دارد، خروج از سرزمین یمن است که وجه تسمیه اوست. چه بسا یمن، تهامه که قسمتی از سرزمین حجاز است و حتی مکه را نیز دربرگیرد، اگر چه در برخی روایات به صراحت بیان شده است که خروج او از صنعا (در یمن) خواهد بود. نکته مهم این که از روایات استفاده نمی شود که یمانی نایب خاص امام باشد و هیچ اشاره ای به این موضوع یا وجود ارتباط و اتصالی خالص میان او و حضرت نشده است. بلکه مدار دعوت او، میزان حق، یعنی اهل بیت (علیهم السلام) است و او قصد تشکیل حکومت نکرد، بلکه خروج او هم زمان با ندای آسمانی است که به یاری امام مهدی (علیه السلام) دعوت می نماید. چنانچه از ظاهر روایت استفاده می شود، خروج خراسانی از خراسان اتفاق می افتد و همین علت نام گذاری او به خراسانی یا حسنی است. در همین روایت در ابتدا آمده است: حتی یخرج علیهم الخراسانی و السفیانی هذا من مشرق و هذا من مغرب یستبقان الی الکوفه کفرسی رهان هذا من هنا و هذا من هنا حتی یکون هلاک بنی فلان علی ایدیهما؛(۹) تا این که خراسانی و سفیانی خروج کنند یکی از مشرق و دیگری از مغرب. آن دو همانند اسب مسابقه به سوی کوفه می تازند یکی از این سو و دیگری از سوی دیگر تا بنی فلان (حکومت وقت) به دست این دو از بین رود. شیخ طوسی در کتاب الغیبه از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: « پرچم های سیاه از خراسان به سوی کوفه خارج می شود. وقتی مهدی ظهور نماید، نماینده ای برای بیعت نزد آنان می فرستد. »(۱۰) شیخ صدوق روایتی از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آمده است امام زمان (علیه السلام) با ترس یاری می شود، و علائم نزدیک ظهور را چنین بر می شمرد: « خروج سفیانی از شام، یمانی از یمن، فرو رفتن [ لشکر سفیانی ] در سرزمین بیداء و قتل یکی از اولاد آل محمد بین رکن و مقام... ». گفتنی است این روایت خروج یمانی از سرزمین یمن را به صراحت بیان کرده است. نعمانی نیز می نویسد: نزد امام صادق (علیه السلام) نام سفیانی برده شد. حضرت فرمود: أنی یخرج ذلک و لم یخرج کاسر عینه بصنعاء؛ آیا گمان می کنید او ( سفیانی ) خروج می کند و یمانی در صنعاء خروج نمی کند؟! در امالی شیخ طوسی آمده است: « هنگامی که شخصی به ادعای حق طلبی قیام کرد، به امام صادق (علیه السلام) گفتند: آیا امید دارید که این شخص همان یمانی باشد؟ فرمود: یمانی از دوست داران علی (علیه السلام) است اما این شخص از علی تبری می جوید ». (۱۱) از این روایت فهمیده می شود که یمانی به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) و روش آنان ملتزم است و نکته دیگر این که در زمان ائمه (علیهم السلام) کسانی با استفاده از اسامی اشخاص مثل یمانی قیام های می کردند، چنان که تاریخ اسلام پر از مدعیان مهدویت است. در روایتی دیگر که علامه مجلسی در بحارالأنوار، از برخی آثار قدیمی شیعی نقل می کند، امام صادق (علیه السلام) در مورد ظهور می فرماید: « سپس جوان زیبارویی به نام حسنی از اطراف دیلم قیام می کند و با صدای زیبا می گوید: ای خاندان احمد! آیا ندای مظلوم را از اطراف قبور جواب نمی دهید؟ که مردمانی مانند گنج های خدایی، از طالقان ندای او را لبیک می گویند؛ چه گنج هایی که از طلا و نقره نیست بلکه مردانی فولادین سوار بر اسب هایی سفید و سلاح بر دست هستند که ظالمان را به درک می فرستند تا وارد کوفه می شوند و آن جا را پایگاه خود بر می گزینند. در کوفه خبر ظهور امام مهدی (علیه السلام) به آنان می رسد. به سید حسنی می گوید: ای فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) چه اتفاقی در شرف وقوع است؟ می گوید: باید نزد او برویم تا بدانیم کیست و چه می خواهد. البته به خدا سوگند، حسنی می داند که او مهدی است و چنین عمل می کند تا یارانش نیز، امام را بشناسند. پس نزد امام مهدی (علیه السلام) می رود و می گوید: اگر شما مهدی آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) هستی پس چوب دستی جدت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و خاتم او و زره اش و عمامه اش ( سحاب ) و اسبش ( یربوع ) و شترش ( عظبا ) و استرش ( دلدل ) و الاغش ( یعفور ) و براق و مصحف امیر المؤمنین (علیه السلام) کجاست؟ امام مهدی (علیه السلام) نشانه ها را به سید حسنی می نمایاند. سپس سید حسنی آن چوب دستی را در سنگ قرار می دهد، مانند درختی که برگ دارد، می شود. البته سید حسنی این کارها را انجام می دهد تا یارانش فضیلت امام مهدی (علیه السلام) را ببینند و با او بیعت کنند. سپس سید حسنی می گوید: الله اکبر، دستت را پیش آر تا با تو بیعت نمایم. امام نیز چنین می کنند و حسنی و تمامی یارانش با امام بیعت می کنند مگر چهل هزار نفر از اصحاب مصاحف (۱۲) که به آن ها زیدیه می گویند که معتقدند آنچه رخ داده سحری بزرگ بوده است. میان لشکر اختلاف می افتد امام منحرفان را سه روز موعظه می کند اما آنان به سرکشی و نافرمانی خود می افزایند. امام نیز به قتال با آنان دستور می دهند. همه را می کشند. سپس به یارانش می فرماید: قرآن ها را واگذارید تا بر آن حسرت خورند، چنان که آن را واژگونه معنا کردند و تحریف نمودند و بدان عمل نکردند. »(۱۳)

نکته اول:

سید حسنی در ابتدا به صراحت، مردم را به سوی امام مهدی (علیه السلام) دعوت نمی نماید، بلکه شعار او مبارزه با ستم ستمگران است. به همین دلیل عده ای از زیدیه از او تبعیت می کند، البته چنان چه گذشت مراد از زیدیه نوعی توصیف این دسته است. نه این که واقعاً از فرقه زیدیه باشند؛ یعنی اعتقاد آنان همانند زیدیه این است که امامت همان تصدی آشکار امور سیاسی و اجتماعی است.

نکته دوم:

اگر چه روش و شعارهای سید حسنی در ابتدا چندان مستقیم و در راه هدایت نیست، علت آن همانا محیط و جوی است که او در آن اقدام به قیام می نماید، اما در نهایت سید حسنی نیز مطیع و فرمانبردار امام (علیه السلام) می شود. شاهد این مطلب روایتی است که نعمانی در کتاب الغیبه به سندش از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند:(۱۴) می بنیم که عده ای در مشرق قیام می کنند و حق را می طلبند که بدان ها داده نمی شود. مرتبه ای دیگر، حق را می طلبند، باز بدان ها داده نمی شود. وقتی اوضاع چنین می شود شمشیرهایشان را بر گردن آن ها (حکومت جور) می گذارند (یعنی قیام مسلحانه می کنند) به ناچار [ حکام جور ] حق آن ها را می دهند، اما آنان دیگر قبول نمی کنند، تا این که حق اقامه گردد و آن را به صاحبتان (امام مهدی (علیه السلام)) بسپارند. کشته های آنان شهید محسوب می شوند. البته اگر آن زمان را درک نمایم خودم را برای صاحب این امر (امام زمان (علیه السلام)) حفظ می کنم. »(۱۵) امام باقر (علیه السلام) در جمله ی آخر به حفظ نفس تا زمان ظهور امام توصیه می کند و اشاره دارد بر این که تا می توانی باید از قیام های قبل از ظهور، دوری جست، زیرا این قیام ها چندان خالص نمی باشند و بهترین کار یاری امام در قیام از مکه مکرمه است، حتی اگر رهبر آن قیام، یمانی باشد چه رسد به سایر قیام ها. در روایت نعمانی که در مورد ظهور امام و آمدن لشکر سفیانی به کوفه و کشتارهای لشکر او در نهایت شکست اوست، امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « در چنین احوالی پرچم هایی از خراسان به سرعت به سوی کوفه می آیند که برخی از یاران قائم (عج) نیز با آنان می باشند ». (۱۶)پس معلوم می شود که برخی از یاران امام در سپاه خراسانی هستند.

نتیجه

روایاتی که در مورد یمانی آمده است به هیچ وجه نیابت خاصه او را از سوی امام زمان (علیه السلام) ثابت نمی کند. بنابراین روایات، او فقط مردم را به سوی حق دعوت می کند که همانا روش او، روش اهل بیت و ولایت است. او ولایت ایشان و امام مهدی (علیه السلام) را می پذیرد و به هیچ قیامی که خود رهبری آن را بر عهده گیرد دعوت نمی کند. هم چنین در روایات آمده است که قیام او در همان سال ظهور و هم زمان با ندای آسمانی و حکومت سفیانی در شام و فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء امت و در راه یمن به کوفه رخ می دهد. هم چنین گفته شده: پس از تحقق علائم مذکور نباید کسی درصدد تضعیف او برآید، زیرا او آشکارا به ولایت اهل بیت و دوری از دشمنانشان و ولایت و امامت حضرت امام مهدی (علیه السلام) دعوت می نماید و باید به یاری او شتافت. اما از سایر روایات چنین برمی آید که آنچه بر شیعیان واجب است، رفتن به مکه مکرمه برای آماده سازی بیعت با امام و پیوستن به لشکر او است. در مورد سید حسنی نیز که از خراسان قیام می کند، برخی روایات، پرچم او و شعارها و برنامه ها و عده ای از سپاهیانش را که برخی از آنان ستایش نیز شده اند، توصیف می کنند و بیان می کنند که او تسلیم امر امام می شود و در مقابل ستمکاران قیام می کند اما در هیچ یک از روایات، برای او عنوان رسمی مانند نایب خاص و یا نمایندگی نیامده است. هم چنان که گذشت قیام سید حسنی نیز در همان سال ظهور امام و هم زمان با علامت های حتمی مثل ندای آسمانی و تسلط سفیانی بر سرزمین شام و فرو رفتن عده ای از لشکر او در بیداء می باشد.

نفس زکیه، شعیب بن صالح و سایرین

در روایات، دو شخصیت به عنوان نفس زکیه آمده است: ۱٫ شخصی که در نزدیکی کوفه به قتل می رسد و در روایات کمتر بدان اشاره شده است. ۲٫ کسی که بین رکن و مقام به قتل می رسد. البته در برخی از دعاها به امام مهدی (علیه السلام) نیز نفس زکیه اطلاق شده است. (۱۷) شیخ مفید در کتاب ارشاد در مورد علائم ظهور می نویسد: یکی دیگر از علائم، قتل نفس زکیه در نزدیکی کوفه به همراه هفتاد نفر از انسان های صالح و سر بریدن مردان هاشمی (از نسل پیامبر) بین رکن و مقام است. (۱۸) بنابراین شیخ مفید هر دو را نام می برد. اگر چه شخصیت دوم، بیشتر در روایات ذکر شده است، در برخی روایات آمده قتل نفس زکیه بین رکن و مقام از علامت های قطعی ظهور امام است و اسم او محمد بن الحسن از نسل امام حسین (علیه السلام) است که از نزدیک ترین یاران امام می باشد. قیام او در مکه در فاصله زمانی پانزده روز مانده به ظهور است. در روایت عمر بن حنظله آمده است: امام صادق (علیه السلام) می فرمود: پنج علامت قبل از قیام قائم (علیه السلام) رخ می دهد: ندای آسمانی و خروج سفیانی و فرو رفتن (لشکر سفیانی) و قتل نفس زکیه و یمانی. گفتم فدایت شوم، اگر یکی از اهل بیت قبل از این علامت ها قیام کرد آیا ما او را همراهی کنیم؟ فرمود: نه. روز بعد آیه: ( إِن نَشَأ نُنَزِّل عَلَیهِم مِنَ السّماءِ آیَهً فَظَلَّت أعناقُهُم لَها خاضِعِینَ)؛(۱۹) اگر ما اراده کنیم. از آسمان بر آنان آیه ای نازل می کنیم که گردن هایشان در برابر آن خاضع گردد. را تلاوت کردم و گفتم: آیا منظور همان ندای آسمانی است؟ فرمود: اگر اتفاق افتد دشمنان خداوند - عزوجل- سرافکنده خواهند شد. (۲۰) از این روایت روشن می شود که قتل نفس زکیه که بین رکن و مقام در مسجد الحرام اتفاق می افتد، یکی از علامت های قطعی ظهور است و در ندای آسمانی، هشداری بزرگ نهفته است که قبل از رخ دادن علائم حتمی ظهور نباید فریب مدعیان دروغین را خورد. پس مهم ترین علامت. ندای آسمانی است. در روایت دیگری ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) سؤال می کند: « فدایت شوم، چه زمانی قائم (علیه السلام) قیام خواهد کرد؟ فرمود: ما اهل بیتی هستیم که تعیین وقت نمی کنیم و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر کس تعیین وقت کند، دروغ گو است و بدان قبل از این امر (ظهور) پنج علامت رخ خواهد داد. اولین آن ها ندای آسمانی در ماه رمضان، سپس خروج سفیانی و خراسانی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن در سرزمین بیداء است. »(۲۱) شیخ صدوق در کتاب کمال الدین به سندش از محمد بن مسلم نقل می کند: از ابو جعفر (امام باقر (علیه السلام)) شنیدم که می گفت: « قائم (علیه السلام) با رعب [ در دل دشمنان ] یاری می شود و با پیروزی همراه است و طی الارض می کند... . پرسیدم: ای فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) ، قائم شما چه زمانی قیام می کند؟ فرمود: ... زمانی که سفیانی از شام و یمانی از یمن خروج کند و [ لشکر سفیانی ] در بیداء فرو رود و قتل یکی از فرزندان آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) بین رکن و مقام اتفاق افتد که اسمش محمد بن حسن نفس زکیه است و ندای آسمانی به این که حق با او و شیعیان اوست رخ می دهد. در این هنگام قائم ما قیام می نماید. »(۲۲) در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرماید: « حکومت اهل بیت پیامبرتان در آخرالزمان رخ می دهد و نشانه هایی دارد. وقتی آن ها را مشاهده کردید، صبر کنید و خود نگه دار باشید، تا این که آن نشانه ها به سوی شما آیند... . سپس سفیانی پس از تسلط بر شام به سوی کوفه می آید و پیروان آل محمد و مردی هم نام آن ها را به قتل می رساند. سپس امام مهدی (علیه السلام) قیام می کند در حالی که شعیب بن صالح نیز زیر پرچم اوست. مردم شام وقتی پشت سر پسر ابوسفیان اجتماع کردند، به سوی مکه می روند در این هنگام نفس زکیه و برادرش در مکه کشته می شوند و منادی از آسمان ندا می دهد: ای مردم، فرمانروای شما مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است. »(۲۳) طبق این روایت نفس زکیه به همراه برادرش به قتل می رسند و دیگر این که شعیب بن صالح یکی از فرماندهان سپاه امام مهدی (علیه السلام) است و نشانه آن نیز آشکار شدنش در آن سپاه و همراه امام است. در روایت عیاشی نیز به نقل از امام محمد باقر (علیه السلام) آمده است: « ... سپس (امام) از مکه قیام می کند و سیصد و چند نفر بین رکن و مقام با او بیعت می نمایند و همراهش عهد نبی خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و پرچم و سلاح و وزیرش می باشد و منادی از آسمان به نام او ندا در می دهد تا همه اهل زمین آن را بشنوند. هم اسم پیامبر است. امر بر شما مشتبه نخواهد شد، زیرا عهد پیامبر اکرم و پرچم و سلاح او و نفس زکیه از اولاد حسین شما را از اشتباه درمی آورند و اگر باز شک کردید. ندای آسمانی به اسم او و درباره او شما را از شک درخواهد آورد. پرهیز کنید از کسانی که از آل محمد منحرف شده اند. برای خاندان محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) پرچمی است و سایرین نیز پرچم هایی دارند. زمین گیر شو و از سایر پرچم ها هرگز تبعیت مکن تا این که مردی از فرزندان حسین (علیه السلام) عهد نبی خدا و پرچم و سلاح او را همراه دارد. خواهی دید، زیرا عهد نبی خدا (پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)) به دست علی بن الحسین (امام سجاد) (علیه السلام) رسید سپس به (من) محمد بن علی رسید. هر چه خدا خواهد همان می شود. (۲۴) پس همیشه با آنان (آل محمد) باش و از دیگران دوری گزین. »(۲۵). طبق این روایت کشته شدن نفس زکیه در مسجدالحرام یکی از نشانه های آشکار ظهور امام است. ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: « قائم (علیه السلام) به یارانش می گوید: ای قوم، مکیان مرا نمی خواهند اما نماینده ای به سوی آن ها می فرستم تا حجت تمام گردد. امام یکی از یارانش را می طلبد و به او می فرماید: به مکه برو و به مکیان بگو من فرستاده فلانی به سوی شما هستم که می گوید: ما اهل بیت رحمت و جایگاه رسالت و خلافت و نسل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) و سلاله انبیا هستیم که به ما ستم روا داشتند و از زمان رحلت پیامبر اسلام تاکنون از حق ما جلوگیری کردند. ما از شما یاری می طلبیم. وقتی این جوان پیام امام را می رساند اهل مکه او را بین رکن و مقام سر می برند و او همان نفس زکیه است. وقتی خبر به امام می رسد، به یارانش می فرماید: به شما خبر داده بودم که اهل مکه ما را نمی خواهند. تا این که امام از عقبه ی طوبی ( اطراف مکه ) به همراه ۳۱۳ نفر خروج می کنند... ». (۲۶) از این روایت معلوم می شود که نفس زکیه، یعنی محمد بن حسن حسینی، نایب خاص امام برای ابلاغ پیامش به اهل مکه است. البته این واقعه پس از ندای آسمانی که اعلام ظهور ابتدایی امام در ماه رجب یا رمضان است، اتفاق می افتد اما ظهور نهایی امام موقعی است که پشت به کعبه بیعت می گیرد. این سرآغاز حکومت جهانی امام است. شیخ طوسی در کتاب الغیبه از حذلم بن بشیر نقل می کند: « به امام علی بن حسین عرض کردم، قیام مهدی را توصیف و علائم و نشانه های آن را معرفی فرمایید؟ فرمود: « قبل از قیام او مردی به نام عوف سلمی تکریتی در جزیره العرب خروج می کند و در مسجد دمشق کشته می شود. سپس شعیب بن صالح از سمرقند خروج می نماید و پس از او، سفیانی ملعون از وادی یابس. »(۲۷) بنابراین روایت ابتدای کار شعیب بن صالح، شهر سمرقند است و ممکن است عوف سلمی از شیعیان اهل بیت نباشد، زیرا تکریتی است و دایره قیامش شهرهای غیر شیعی است. نعمانی در کتاب الغیبه از امام رضا (علیه السلام) نقل می کند: « قبل از این امر (ظهور امام (علیه السلام))، ( خروج ) سفیانی و یمانی و مروانی و شعیب بن صالح رخ خواهد داد. چگونه غیر از این می گویند ». (۲۸) در این روایت اشاره امام به کسانی است که در آن زمان خروج می کردند و ادعا می نمودند که قائم آل محمد هستند. علاوه بر این که روایت مذکور مفاد روایت قبلی در مورد خروج شعیب بن صالح قبل از نهضت مهدی از مکه مکرمه را تأیید می کند، زیرا شعیب یکی از فرماندهان قیام امام از مکه است. در کتاب مختصر بصائر الدرجات در حدیث ظهور امام مهدی (علیه السلام) که از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده است، در مورد خروج حسنی جوان زیباروی دیلمی و حمایت مردانی از طالقان که بسان پاره های فولاد می باشد، آمده است: « ... . می بینم آن ها را بر اسب هایی مسابقه ای که سلاح بر دست که از شوق جنگ مانند گرگ فریاد می زنند و فرمانده آنان مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح است... سپس سید حسنی به همراه آنها وارد کوفه می شود که بیشتر اهل زمین را بدین وسیله تحت پرچم خود در می آورد و آن جا را پایگاه قرار می دهد... »(۲۹) در این روایت ابتدای حرکت شعیب بن صالح، از سمرقند و قیامش تحت لوای سید حسنی در ناحیه دیلم در شمال ایران ترسیم می شود و او فرمانده سپاه سید حسنی می گردد. البته شعیب بن صالح پس از ندای آسمانی و سایر علائم حتمی ظهور مدت کمی نزد سید حسنی می ماند و بعد برای ملحق شدن به سپاه امام به مکه مکرمه می رود و این برداشت با توجه به روایت عمار که گذشت، قابل توجه است. نکته دیگر این که شعیب بن صالح اصالتاً از بنی تمیم است و در مورد محل تولدش نیز دو احتمال وجود دارد، یا در دیلم به دنیا می آید که ابتدای قیامش نیز از آن جاست مانند سید حسنی و یا در سمرقند و بعد در دیلم قیام می کند. از سوی دیگر احتمال می رود که دو نفر به نام شعیب بن صالح وجود داشته باشد: یکی تحت لوای امام (علیه السلام) و دیگری کسی است از سمرقند حرکت می کند و در دیلم (شمال ایران) امیر سپاه سید حسنی می شود. این احتمال را راوندی نیز طبق روایتی مطرح کرده است و آن روایتِ ابن بابویه به سندش از امام حسین (علیه السلام) است: « خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) رسیدیم. ابی بن کعب نیز آن جا بود. به من فرمود: آفرین بر تو ای زینت آسمان ها و زمین ... . سپس در مورد امام مهدی (علیه السلام) از اولاد حسین و قیام او تذکر داد و فرمود: « در حالی قیام می کند که جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ و شعیب از جلو او را همراهی می کنند. »(۳۰) قطب الدین راوندی در ذیل این حدیث می نویسد: « ابن بابویه در مورد شعیب بن صالح در کتاب نبوت نقل می کند: هشام بن عبدالملک دستور داد چاهی در رصافه حفر نمایند. جمجمه مردی که لباس سفید بر تن داشت نمایان گشت. روی کفنش نوشته شده بود من شعیب بن صالح فرستاده نبی خدا شعیب (علیه السلام) به سوی قومش می باشم. آن ها مرا زدند و کشتند و در این جا انداختند. »(۳۱) راوندی قبل از این روایت شعری در مدح امام مهدی (علیه السلام) نقل می کند: و قامَ بنُو لَیٍثٍ بنَصرِ ابنِ أحمدَ *** یَهَزّون أطرافَ القنا و الصفائحِ تَعرِفهم شعثُ النواصی یقودُها *** من المنزلِ الأقصی شعیبُ بنُ صالحِ (۳۲) در صورت صحت این روایت، دیگر دلیلی وجود ندارد شعیب بن صالحی که در رِأس سپاه امام مهدی (علیه السلام) است همان باشد که از سمرقند خروج می کند و امیر سپاه حسنی می شود و شاید شعیب بن صالح همان پیامبری باشد که در قرآن نیز از او یاد شده است، زیرا می دانیم که به همراه امام، خضر و الیاس نیز خروج می کند، چنان که عیسی بن مریم نیز در نماز به امام اقتدا می کند. به هر حال در هیچ روایتی اشاره ای به نیابت و نمایندگی رسمی شعیب بن صالح از سوی امام و قبل از ظهور وجود ندارد. علاوه بر این که قیام شعیب بن صالح در همان سال ظهور و یکی از علامت های حتمی ظهور امام است. در مورد نفس زکیه نیز اگرچه او نماینده رسمی امام است، بنابر روایات این نمایندگی از پانزده روز قبل از بیعت امام نزد رکن در مسجد الحرام، تجاوز نمی کند. به هر حال آنچه گذشت برخی از روایاتی بود از فریب مدعیان دروغین هشدار می داد؛ مدعیانی که از چهره های درخشان سال شهور مانند یمانی و سید حسنی و نفس زکیه و مانند این ها سوء استفاده می کنند. حتی برخی از این مدعیان دروغین در زمان ائمه معصومین (علیهم السلام) ادعا می کردند، نفس زکیه اند؛ مانند برخی حرکت های انقلابی که از سوی سادات حسنی مثل محمد بن عبدالله رخ داد. هم چنین سوء استفاده از نام یمانی، در روایت شیخ طوسی از هشام از امام صادق (علیه السلام) آمده است که بیان شد. (۳۳) ادامه دارد...

پی نوشت ها :

۱٫ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۶۴۹٫ ۲٫ همان، ص ۶۵۰٫ ۳٫ همان، ص ۶۴۹٫ ۴٫ همان، ص ۶۵۰٫ ۵٫ همان، ص ۶۵۴٫ ۶٫ نعمانی، الغیبه، ح ۱۱٫ ۷٫ همان، ص ۲۵۶، ح ۱۳٫ ۸٫ راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص ۱۱۶۳٫ ۹٫ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۱۹۲٫ ۱۰٫ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۲۵٫ ۱۱٫ شیخ صدوق، امالی، ص ۶۶۱٫ ۱۲٫ اصحاب مصاحف احتمالاً کسانی هستند که فقط به قرآن کریم رجوع می کنند، بدون این که عدل اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) را قبول داشته باشند. ۱۳٫ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۵، ص ۵۳٫ ۱۴٫ کأنّ بقومٍ قد خَرجوا بالمشرقِ یَطلبون الحقَّ فلا یُعطُونَه ثمّ یَطلبونَه فلا یُعطُونه فإذا رأَوا ذلک وَضعواً سیوفَهم علی عواتِقِهم فیُعطُون ما سَأَلوا فلا یَقبَلونَه حتی یَقوموا و لا یَدفعونَها إلاّ إلی صاحبِکم، قتلا هم شهداء أما أنّی لو أدرکت ذلک لأبقیت نفسی لصاحب هذالأمر. ۱۵٫ نعمانی، الغیبه، ص ۲۷۳ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۴۳٫ ۱۶٫ همان، ص ۲۸ و همان، ص ۲۳۸٫ ۱۷٫ مهج الدعوات، ص ۵۸ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۹۸، ص ۳۷۱٫ ۱۸٫ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۳۷۱٫ ۱۹٫ شعراء، آیه ۴٫ ۲۰٫ کلینی، کافی، ج۸، ص ۱۰٫ ۲۱٫ نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۰ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۱۹۱٫ ۲۲٫ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۶۴۹ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۱۹۱٫ ۲۳٫ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۶۳ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۰۷-۲۰۸٫ ۲۴٫ اشاره به این مطلب دارد که این امر الهی پس از من دست به دست خواهد گشت تا به حضرت صاحب الزمان برسد. اما نام سایر امامان را به جهت تقیه و سایر جهات نمی برد. ۲۵٫ تفسیر عیاشی، ج۱، ص ۱۱۷ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲ ، ص ۲۲۲-۲۲۴٫ ۲۶٫ علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۳۰۷٫ ۲۷٫ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۴۴ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۱۳٫ ۲۸٫ نعمانی، الغیبه، ص ۲۵۳ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۳۳٫ ۲۹٫ علامه حلی، مختص بصائر الدرجات، ص ۱۷۷-۱۹۲ و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۳، ص ۳۵٫ ۳۰٫ راوندی، خرایج و جرایح، ج۲، ص ۵۵۱٫ ۳۱٫ همان، ص ۵۵۲٫ ۳۲٫ و شیرزادگان به یاری فرزند احمد ( امام مهدی (علیه السلام)) قیام می کنند و تمامی مناطق را به جنبش در می آورند. پریشان احوال ها آنها را خوب می شناسند. و از راه دور شعیب بن صالح آنها را رهبری می کند. ۳۳٫ شیخ طوسی، امالی، مجلس ۹، و علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص ۲۷۵٫

منبع مقاله : سند، شیخ محمد؛ (۱۳۹۱) نیابت امام زمان (عج) در دوران غیبت، ترجمه احمد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول