شناخت بحران نوجوانی و راه گذر از آن



 
نویسنده: دکتر شاهرخ امیری

بحران نوجوانی در چه موقع ایجاد می شود؟

دوره ی نوجوانی در بعضی جوامع توأم با بحران و تنش و در بعضی دیگر، با آرامش نسبی سپری می شود. این امر به دلیل یک سری تغییرات در نوجوانان و شاید یک سری تغییرات در والدین است. کودکان با ورود به سن بلوغ رشد شناختی پیدا می کنند، تیزهوش می شوند، اطلاعات عمومی آن ها بالا می رود و طبیعی است که در این هنگام، هوش و ذکاوت دوستان آن ها نیز افزایش می یابد، بنابراین دوستان خود را باهوش تر از والدین می دانند، و اگر سخنی از دوستان خود بشنوند آن را عین حقیقت تلقی می کنند و به جای عمل کردن به توصیه های والدین به سخنان دوستان خود عمل می کنند.
در این دوران نوجوانان ارتباطات خود را با والدین کم تر می کنند، کم تر با آن ها صحبت می کنند و رازهای خود را با والدین در میان نمی گذارند و گروه دوستان شان برای آن ها اهمیت بیش تری پیدا می کنند و وقت خود را بیش تر با آن ها می گذرانند و از فعالیت های خانوادگی دوری می کنند. نوجوانان تمایل دارند بیش تر وقت خود را در اتاق شان به تنهایی بگذرانند، شاید دلیلش این است که نمی خواهند با والدینی که مسائل آن ها را درک نمی کنند مواجه شوند و هم چنین به حریمی خصوصی برای خود نیاز دارند.
نوجوان مخالف جو می شود، نظیر:«نه من خودم می دانم چه کار کنم، به من نگویید که چه لباسی باید بپوشم». این مخالفت ها به این دلیل ظاهر می شود که به والدین و دیگران بگوید که خودش صاحب عقل است و می خواهد مستقل شود، لذا برای اثبات استقلال خویش، در هر موضوعی مداخله می کند و به راحتی اجازه نمی دهد والدین در کارها یا تصمیمات او دخالت کنند. والدین احساس می کنند که از طرف فرزند خود طرد شده اند، آن ها نمی توانند تلاش نوجوان خود را برای یافتن هویت و استقلال بپذیرند.
نوجوانان می خواهند از طریق لباس، مدل مو و گوش دادن به موسیقی مشابه هم سالان و... خود را با جمع دوستان شان یکی و از این طریق می خواهند ابراز هویت کنند، والدین از این که فرزندان شان از دیگری تقلید می کنند خشمگین می شوند. نوجوانان خود و والدین خود را با دوستان و والدین شان مقایسه می کنند و می خواهند والدین شان همان رفتاری را داشته باشند که والدین دوستان شان با آن ها دارند، لذا والدین خود را مورد انتقاد قرار می دهند.
نوجوانان دست به ماجراجویی می زنند، دل شان می خواهد کارها و ورزش های خطرناک انجام بدهند و به توصیه های ایمنی توجه نمی کنند، چون بر این باورند که عمر جاودانی دارند. تمایل شدید به عدالت دارند که گاهی به درگیری با مسئولان مدرسه منجر می شود.
سایر تغییرات مربوط به بلوغ و دوره ی نوجوانی عبارتند از: افزایش عصبانیت و زودرنجی، کم تحمل شدن، کم حوصلگی، نگرانی در مورد تغییرات ظاهری و بدنی، رفتار شورشی و جور شدن با هم سالان، آرمان گرایی، تمایل به مصرف گرایی و احساس بزرگی( والدین خود را از موضع برتر مخاطب قرار می دهد).
وجود این تغییرات و رفتارها در نوجوانان طبیعی است، اگر والدین نتوانند خود را با تغییر و تحولات دوران نوجوانی فرزندشان وفق دهند، بحران به وجود می آید و عبور از مرحله ی نوجوانی مشکل ساز می شود و روابط خانوادگی آن ها دست خوش ناملایمات می شود.
اگر برخی از تغییرات ذکر شده را در فرزند خود مشاهده کردید، نگران نباشید، این تغییرات و رفتارها بخشی از روند طبیعی رشد محسوب می شوند و نوجوان برای رسیدن به دوره ی بزرگ سالی باید این مسیر رشد را پشت سر بگذارد.
شناخت تغییرات دوره ی نوجوانی موجب می ش:/..د والدین مثبت تر عمل کنند و بتوانند در مقابل مشکلات ایجاد شده در دوره ی نوجوانی فرزندشان واکنش مناسب نشان بدهند.
کدام یک از نوجوانان در معرض بیش ترین خطر بحران نوجوانی هستند؟

سن شروع بلوغ در افراد متفاوت است و دخترها 12 تا 18 ماه زودتر از پسرها بالغ می شوند. سن متوسط برای بلوغ دخترها 11 سالگی( در محدوده ی 8 تا 13 سال) و برای پسرها 13 سالگی(در محدوده ی 10 تا 14سال)است. سن شروع بلوغ به عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی (به ویژه تغذیه) و عوامل روانی- اجتماعی بستگی دارد.
معمولاً سن آغاز بلوغ در اکثر نوجوانان در همان سن و سالی است که برای والد همجنس او پیش آمده است، لذا تا حدی قابل پیش بینی است و اکثراً بلوغ به موقع شروع می شود، اما نوجوانانی که بلوغ را خیلی زود یا خیلی دیر شروع می کنند از بلوغ زودرس یا دیررس تأثیر می پذیرند، بلوغ پیش از وقت طبیعی برای پسرها یک مزیت و برای دخترها یک وضعیت نامطلوب است.
پسرهایی که بلوغ را خیلی زود شروع می کنند نسبت به پسرهایی که بلوغ را دیرتر شروع می کنند برتری های اجتماعی زیادی دارند، بزرگ ترها در مورد آن ها نظر مثبت تری دارند، هم چنین در رقابت های ورزشی مسلط ترند و لذا اعتماد به نفس بالا و از ظاهر جسمانی خود رضایت بیش تری دارند.
پسرهایی که دیرتر رشد می کنند و بلوغ آن ها با تأخیر همراه است معمولاً مشکلاتی در عزت نفس دارند و از آن جایی که اغلب ریزترند به ندرت در ورزش موفق می شوند. اغلب صدای باریک تری دارند و در نظر دوستان هم سن و سال شان مردانه به نظر نمی رسند، به همین دلیل ممکن است سرکش تر و تکانه ای تر باشند و برای نشان دادن توانمندی های خود اقدام به رفتارهای خطرناک می کنند تا دیگران را تحت الشعاع توانمندی های خود قرار دهند، لذا معمولاً استرس فراوانی را تجربه می کنند و مستعد بحران نوجوانی هستند.
دخترانی که زودتر از موقع بالغ می شوند، فرصت لازم برای سازگار شدن با تغییرات حاصل از بلوغ و مهارت های لازم برای انجام دادن تعاملات اجتماعی پیش روی خود را ندارند، احتمال بزهکاری، مصرف موادمخدر، ابتلا به اختلالات خوردن، بدرفتاری در مدرسه و گرفتن نمرات پایین در بین آن ها زیادتر است، چون چندین سال از آن چه هستند بزرگ تر به نظر می رسند، لذا ممکن است از آن ها انتظارات بیشتری داشته باشند، ولی آن ها از لحاظ اجتماعی به بلوغ کافی نرسیده اند و در نتیجه این دختران اعتماد به نفس پایین تری دارند، احساس خوشایندی درباره ی شکل ظاهری خود ندارند و از تغییراتی که بدن شان پیدا می کند، راضی نیستند.
به طور کلی دختران با بلوغ زودرس، درون گراتر و خجالتی تر هستند و از رفتار اجتماعی ضعیف تری برخوردارند و ممکن است این گونه دختران دریابند که بیش تر مورد توجه دیگران قرار می گیرند. در مواردی این دختران برای خنثی کردن توجه بیش از حد دیگران رفتارهای خاصی نشان می دهند، مثلاً خمیده راه می روند یا لباس پوشیدن شان متفاوت از دیگران می شود. و از طرفی به علت معاشرت با نوجوانان بزرگ تر از خود مشکلات رفتاری پیدا می کنند، بنابراین در دخترانی که بلوغ زودرس دارند نارضایتی از بدن، اعتماد به نفس پایین و احساس عدم هم خوانی با دیگران، آن ها را در مقابل بحران نوجوانی آسیب پذیر می کند.
علاوه بر زمان شروع شدن بلوغ، نقش والدین در مستعد کردن نوجوانان به بحران نوجوانی نیز مهم است، به برخی از عوامل مربوط به والدین اشاره می کنیم که باعث ایجاد بحران نوجوانی می شوند:
فرزندان والدین معتاد به الکل و موادمخدر، مستعد بحران نوجوانی هستند. زندگی با یک والد معتاد به الکل یا مواد مخدر برای همه ی افراد خانواده دشوار است، ولی نوجوانان بیش تر تحت تأثیر قرار می گیرند. نوجوان هایی که والدین معتاد دارند منزوی می شوند، ساعت ها در اتاق خودشان به سر می برند، با دیگران و حتی دوستان خود ارتباط برقرار نمی کنند، احساس یأس و درماندگی می کنند، بیش تر افسرده می شوند، نمی توانند با تغییرات دوران بلوغ کنار بیایند، برخی از آن ها از پدر یا مادر معتاد خودشان الگو می گیرند و احتمال گرایش آن ها به الکل و موادمخدر بیش تر می شود. این نوجوانان در زمینه ی مهارت های حل کردن مسئله و روابط با دیگران دچار مشکل می شوند. مشکلات تحصیلی بیش تری دارند و احتمال مردودی و اخراج شدن از مدرسه در میان آن ها بیش تر است.
نوجوانانی که والدین افسرده دارند نیز در خطر بحران نوجوانی هستند، افسردگی یکی از والدین تأثیر مخربی بر روی نوجوانان دارد. توانایی های شناختی و عملکرد آن ها در مدرسه آسیب می بیند و ممکن است نوجوانان خودشان را مسئول افسردگی والدین بدانند، لذا خودشان را سرزنش می کنند و احتمال دارد افسرده شوند و حتی اقدام به خودکشی کنند یا به موادمخدر و الکل پناه ببرند. در ضمن احتمال ایجاد اختلالات رفتاری در آن ها بیشتر می شود و عبور از دوران نوجوانی برای آن ها با تنش همراه خواهد شد.
طلاق پدر و مادر نیز خطر بحران دوران نوجوانی را بیش تر می کند. فرزندان والدین متارکه کرده اغلب در برقراری روابط صمیمانه در مراحل بعدی زندگی خود با دشواری رو به رو هستند، عزت نفس آن ها آسیب می بیند، احساس یأس و دل سردی می کنند و در نتیجه اقدام به خودکشی به عنوان نتیجه ی مستقیم طلاق در میان آن ها مشاهده می شود. نوجوانان سعی می کنند بعد از طلاق والدین وقت خود را دور از خانه بگذرانند، چون احساس می کنند والدین، آن ها را طرد کرده اند و احتمال مشکلات رفتاری آن ها بیش تر و خشونت جسمی به ویژه در نوجوانان پسر بیش تر می شود. نتایج پژوهش ها نشانگر این است که فقدان والدین برای نوجوانان( نسبت به زمان کودکی)فاجعه بارتر است و فرزندان در سنین نوجوانی بیش تر آسیب می بینند و مستعد بحران هستند.
هم چنین نوجوانانی که در خانواده های پرتنش زندگی می کنند که در آن ها اختلافات خانوادگی جدی وجود دارد، نوجوانانی که در خانواده های بی توجه به ارزش ها و اخلاقیات بزرگ می شوند، نوجوانانی که رابطه شان با یک والد یا هر دو والد ناخوشایند است، نوجوانانی که یکی از والدین شان را در اثر مرگ از دست می دهند، نوجوانانی که پدر یا مادرشان بعد از طلاق یا فوت یکی از آن ها مجدداً ازدواج می کند، و نوجوانانی که والدین بیمار دارند، مستعد مشکلات رفتاری هستند.
برای گذر از بحران نوجوانی باید چه کار کنیم؟

شروع بلوغ و تغییرات جسمانی آشکارترین و ملموس ترین دگرگونی در دوره ی نوجوانی محسوب می شود، واکنش والدین به تغییرات جسمی نوجوان باید به گونه ای باشد که در او نسبت به تغییرات ایجاد شده احساس مثبتی پدید آورد. والدین باید به نحوی با نوجوان برخورد کنند که به وی احساس بالغ شدن دست دهد و در او نگرش مثبتی به علایم جسمانی نوظهورش ایجاد شود. لازم نیست والدین در مورد این تغییرات اظهارنظر کلامی مستقیم نشان دهند، بلکه می توانند با دادن برخی مسئولیت ها به نوجوانان و سهیم کردن آن ها در امور خانه احساس بزرگ شدن در نوجوانان را ایجاد کنند.
باید نوجوانانی را که با تأخیر بلوغ مواجه می شوند متقاعد کرد که جای هیچ نگرانی وجود ندارد و تا موعد مقرری این بلوغ صورت خواهد گرفت. البته بهتر است برای بررسی از نظر اختلالات و مشکلات هورمونی در موارد تأخیر بلوغ به پزشک نیز مراجعه شود.
در مورد نوجوانانی که بلوغ زودرس دارند- که ممکن است دختران را با مشکلاتی رو به رو کند- والدین باید رفتاری نشان دهند که نوجوانان احساس خوبی نسبت به خویش داشته باشند. ممکن است والدین جشنی به مناسبت بلوغ دخترشان ترتیب بدهند، بهتر است مادر نوجوان( یا یک خانم دیگر) در مورد تغییرات جسمی موقع بلوغ با دختران نوجوان صحبت کنند. در مورد پسرها نیز توصیه می شود پدر در مورد بلوغ با آن ها صحبت کنند. در میان گذاشتن تجربیات پدران و مادران با نوجوان ها می تواند به آن ها کمک کند.
برای پیش گیری از بحران و کمک کردن به نوجوانانی که یکی از والدین شان معتاد است، والدی که معتاد نیست می تواند بسیار مؤثر واقع شود، این والد می تواند به فرزندش کمک کند تا استقلال و خودمختاری بیش تری به دست آورد، می تواند به او کمک کند تا از مهارت های اجتماعی بیش تری برخوردار شود. اگر هر دوی والدین معتاد باشند یکی از بستگان مطمئن، دوستان قابل اعتماد، یک مشاور و... می توانند به نوجوان کمک کنند.
باید از منزوی شدن نوجوان جلوگیری و کمک کرد که نوجوان مشکلات خود را با اشخاص متناسب مطرح کند. می توانیم از معلمین، مشاور یا هر کسی که احساس می کنیم فرزندمان به آن ها احترام می گذارد کمک بگیریم.
در مورد پیش گیری از تأثیر اثرات مخرب افسردگی والدین بر نوجوان، باید والد افسرده نسبت به درمان خودش اقدام کند. بدیهی است مسئولیت والد سالم بیش تر می شود و باید والد سالم به نوجوانش بیش تر رسیدگی کند. به نوجوان توضیح داده شود که افسردگی یک بیماری است که به علت رخوت و بی حالی و کم حوصلگی والد مانع رسیدگی بهتر والد به نوجوان و مانع مهرورزی والد می شود تا از امکان ایجاد خصومت و خشمی که در پی آن است جلوگیری شود و مانع از تأثیر پایا و مداوم بر روی نوجوان شود. و برای جلوگیری از افسردگی نوجوان باید موقعیتی را فراهم آورد که نوجوان به فعالیت های اجتماعی مثل ورزش توجه کند. با تأکید بر این که افسردگی والد یک بیماری است و تقصیری به گردن او نیست باید مانع از بروز احساس گناه و سرزنش توسط نوجوان شد.
با توجه به این که تطابق با آثار طلاق در کودکان و نوجوانان بین 3 تا 5 سال، طول می کشد و از آن جا که تأثیر طلاق روی نوجوان ها می تواند بسیار زیاد باشد، والدین می توانند برای کاستن از مشکلات نوجوانان خود اقدامات متعددی انجام بدهند تا این دوران را بدون بحران پشت سر بگذارند، باید در زمینه ی خبر مربوط به طلاق با نوجوانان آرام و منطقی صحبت شود و به آنان گفته شود که شما و همسرتان بیش ترین تلاش خود را کردید اما به نتیجه ی مطلوب نرسیدید و تصمیم قطعی برای جدایی از هم گرفتید و طلاق شما تقصیرش به گردن آن ها نیست.
در مورد تأثیر طلاق بر روی زندگی فرزندان تان با صداقت صحبت کنید و به آن ها توضیح بدهید که چه مسائلی در زندگی آن ها تغییر خواهد کرد و چه مسائلی تغییر نخواهد کرد و مسئولیت نگه داری از آن ها بر عهده ی کیست. هرگز فرزندان خود را در موقعیتی قرار ندهید که میان شما و همسرتان یکی را انتخاب کنند و بدانید که آن ها هم پدر را می خواهند و هم مادر را دوست دارند، از بدگویی و بدزبانی نسبت به همسر خود نزد فرزندان تان خودداری کنید، هر چند شاید نسبت به همسر قبلی خود احساس خوبی نداشته باشید.
در مورد نگه داری از فرزندان تان به خواسته های آن ها توجه کنید، آن ها نمی خواهند احساسات هیچ یک از والدین را جریحه دار کنند، لذا خواسته ی خود را صریحاً بیان نمی کنند، به همین دلیل، خودتان دوستانه این خواسته را (که نزد کدام والد باشند) ‌از آن ها بپرسید. برنامه ای تنظیم کنید که به اتفاق همسر سابق خود در برنامه های اجتماعی و مختلفی که مربوط به فرزندان تان می شود حضور داشته باشید- داشتن تماس با والد دیگر می تواند برای رشد شناختی، بالا بردن اعتماد به نفس و انعطاف پذیری نوجوان کمک کننده باشد. اگر فرزند شما با والد دیگرش رابطه ی خوبی دارد اجازه ندهید مشکلات قبلی شما مانع از این رابطه باشد.
گاهی برخی از نوجوانان احساس می کنند که باید از یکی از والدین که مورد ظلم و ستم قرار گرفته است حمایت کنند و از دیگری انتقام بگیرند، والدین باید مراقب باشند که به این احساس دامن نزنند و مانع نفرت ورزی آن ها شوند. بدین ترتیب با حمایت مناسب از نوجوانان و تشویق کردن آن ها به ادامه دادن به برنامه ی زندگی عادی و روزمره در مدرسه و اجتماع می توان به نوجوانان در گذر از بحران طلاق کمک کرد. هم چنین بالا بردن اعتماد به نفس در نوجوانان و کمک کردن به آن ها برای این که درباره ی خود احساس بهتری داشته باشند در گذر از بحران نوجوانی خیلی مفید است. بهتر کردن روابط خانوادگی، ایجاد انسجام و تشویق خانواده برای صرف وقت کردن افراد خانواده با هم، بزرگ ترین حمایت برای گذر از بحران در نوجوانان محسوب می شود.
منبع مقاله :
امیری، شاهرخ؛ (1389)، مشکلات نوجوانان(راهنمای والدین برای رفتار با نوجوانان)، تهران، نشر قطره

http://rasekhoon.net/