طرح جامعه شناسی در قرآن کریم
طرح جامعه شناسی در قرآن کریم
0 Vote
104 View
احمد حامدمقدم
جامعهشناسی علمی نو و جدید است و از هنگام پیدایش آن به عنوان یک علم مستقل در غرب و در صحنه تاریخ علم، بیش از یک قرن و اندی نمیگذرد-علمی که در جهان اسلام سابقه داشته و حدود چهار و نیم قرن قبل از متفکّران غرب، توسط اندیشمند بزرگ اسلامی، ابن خلدون مطرح و بنیانگذاری شده بود-ولی در همین عمر نسبه کوتاه، این علم نوین شاهد تحوّلات گسترده و عظیمی بوده است.تحقیقات اجتماعی، روشهای پژوهشی، نظریات و مکاتب جامعهشناسی متعدد و متنوعی که به صورت رو به تزاید پا به عرصه وجود گذاشته و میگذارد، دلیل بر این مدّعاست.
بنابر دلایل گوناگون و از آن جمله اهمیتی که اسلام به زندگی اجتماعی انسان داده است، میتوانیم اساس و سابقه اصلی توجه به زندگی اجتماعی انسان به عنوان یک واقعیّت را در اسلام و منابع اسلامی جستجو کنیم.اگر ابن خلدون هم در اواخر قرون وسطای غرب، فکری را ارائه میکند که پس از مدت زیادی در غرب، آن هم بعد از آن تحوّلات فکری، فلسفی، اجتماعی، عملی و صنعتی پس از رنسانس به ظهور میرسد، تحت تأثیر همین تعالیم و نابع اسلامی بوده است.ولی واقعیت این است که در حال حاضر جامعهشناسی اسلامی و یا به بیانی دیدگاههای جامهشناختی اسلام هم در مقایسه با سایر علوم اسلامی و هم نسبت به جامهشناسی غربی از شکوفایی لازم برخوردار نبوده و در مرحله عقبماندهتری میباشد.این واقعیت و نیز سابقهای که اسلام در این زمینه دارد، از جمله دلایل اساسی و مهم پژوهش و کندوکاو در زمینه مسائل اجتماعی اسلام است.
لذا در این مقاله برآنیم تا اهمیتی را که قرآن برای جامعهشناسی و مطالعات اجتماعی قائل است به بحث گذاشته و روشن کنیم که قرآن و اسلام عنایت شایان توجهی به زندگی اجتماعی انسان داشته و به این طریق اساس و طرح جامعهشناسی را در قرآن مورد توجه قرار دهیم.
توجه اسلام به مطالعه زندگی اجتماعی و دستوراتی را که به منظور تفکر و تحقیق در مورد اقوام، ملل و جوامع ارائه کرده است، در واقع از بینش و نگرش این دین نسبت به علم و دانش نشأت میگیرد.در موضوع علم و دانش در اسلام و اهمیتی که این دین برای قائل است، سخنان زیادی گفته شده و مقالات و کتب بسیاری نگارش یافته است.متفکران و دانشمندان واقعنگر اعمّ از مسلمان و غیر مسلمان به مقام والای علم در اسلام اعتراف دارند و همگی برای مسمانان در مجموعه معارف بشری و در پیشرفت علوم سهمی بسزایی قائل میباشند.آیات و روایاتی که در مورد تفکر و کسب علم و دانش وجود دارد، آثار علمی و فلسفی اندیشمندان اسلامی جملگی مؤیّد این ادّعا میباشند.البته موضوع علم در اسلام، بحثی است گسترده و وسیع و علیرغم همه مطالعات و تألیفاتی که در آن انجام گرفته، باز هم قابل بحث و بررسی بیشتر و عمیقتر میباشد و از حدّ این مقاله خارج است، لذا در اینجا به عنوان مقدّمه و بطور خیلی مختصر موردنظر قرار میگیرد.
قرآن کریم، مهمترین سند و منبع در تحقیقات اسلامی است، البته احادیث و روایات نیز جای خود را دارد.هر دو منبع، هم قرآن و هم احادیث، سرشار است از مواردی که مربوط میشود به توجه وافر و بسیار زیاد اسلام به علم و دانشاندوزی.آیات قرآن را از این لحاظ میتوان به چند دسته تقسیم کرد، که عمده آنها را مورد توجه قرار میدهیم:
دستهای از آیات و روایالت به گرامیداشت علما و دانشمندان میپردازند و به این صورت علم را ارج نهاده و مسلمانان را به دانشاندوزی فرامیخوانند از آن جمله:
إنّما یخشی اللّه من عباده العلموا ۱
از میان مردم تنها دانشمندان مطیع و خدا ترسند.
و یا پیامبر گرامی(ص)، دانشمندان را وارثان و جانشینان پیامبران دانسته و میفرماید: انّ العلماء ورثه الأنبیاء ۲ دسته دیگر آیات و روایاتی هستند که علیرغم بینش مساوات طلبانه اسلام، علم را از ملاکهای برتری دانسته و علما را نسبت به بقیه مردم در مقام والاتری قرار میدهند:
یرفع اللّه الّذین ءامنوا منکم و الذّین اوتو العلم درجت ۳ خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان را رفیع میگرداند.
و در همین معنا حضرت رسول(ص)دانش را عبادتی که بدون علم باشد برتر میداند:
قلیل العلم خیر من کثیر العباده
دانشمندی که علمش اندک باشد بهتر است از نادانی که عبادتش فراوان باشد.
برخی دیگر از آیات با انتساب علم به خداوند مقام و اهمیت آن را به بالاترین حدّ قابل تصور ارتقاء میدهند:
ذلک لتعلموا أنّ اللّه یعلم ما فی السّموت و ما فی الأرض و أنّ اللّه بکل شیء علیم ۴
تا بدانید که خدا به هرچه در آسمان و زمین است آگاه است و خدا به همه چیز دانا است.
در بعضی از آیات کریم، خداوند به ابزار و ادوات دانش قسم یاد میکند: ن و القلم و ما یسطرون ۵
قسم به قلم و آنچه خواهند نگاشت.
براساس تعدادی از آیات، خداوند تعلیم علم را به خود نسبت میدهد:
فاذکرو اللّه کما علّمکم مّا لم تکونوا تعلمون ۶ و خدا را یاد کنید که او شما را به آنچه نمیدانستید دانا گردانید.
در آیاتی چند، منظور از ارسال رسل را تعلیم انسان میداند:
لقد منّ اللّه علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسلا مّن انفسهم یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلل مّبین ۷
خدا بر اهل ایمان منّت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگجیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایشی پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حکمت بیاموزد هرچند از آن پیش گمراهی آنان آشکار بود.
پیامبر بزرگوار(ص)نیز میفرماید:بالتّعلیم ارسلت ۸ ، من برای تعلیم فرستاده شدهام.
برخی از آیات کریمه دستور به آموختن علوم و دانشها میدهند:
اولم ینظروا فی ملکوت السّموت و الارض و ما خلق اللّه من شیء ۹
آیا فکر و نظر در ملکوت آسمانها و زمین نمیکنند و در هرچه خدا آفریده نمینگرد.
آیاتی نیز هست که در آنها انسان از خداوند طلب افزایش علم و دانش میکند: و قل رّب زدنی علما ۱۰ و بگو پروردگارا بر دانش من بیفزا.
البته در اسلام، علم معنای خاص خود را دارد و شامل هرگونه علمی نمیشود، بلکه آن علمی مطلوب است که به سعادت انسان منجر شده و هدف غایی آن تقرّب به خدا و شناخت عظمت او باشد، همانطور که نبیّ اکرم(ص)میفرماید:«من ازداد علما ولم یزدد هدی، لم یزدد من اللّه الاّ بعدا» ۱۱ .
توجهات وسیع و عمیق اسلام به علم و دانش است که دیدگاه این مکتب را در این زمینه روشن میسازد و مقام والای علم و دانش را در جامعه اسلامی مینمایاند.این است که در صدر اسلام که دستورات اسلامی بیشتر مورد توجه قرار داشت، توجه به علم هم یکی از شؤون جامعه اسلامی بود و این توجه در همه جا به چشم میخورد.«در آغاز سالهای هجری در مسجدها، بازارها و حتی در میدانهای جنگ همواره بحث و گفتگو مطرح است:سؤال از صفات خدا است و از چگونگی فعل خدا در عالم، از جبر و تفویض و اختیار، از چگونگی روح و بقای آن، از فلسفه سیاسی و اصل رهبری و امامت، از رویش مجدد اجسام و زنده شدن مردمان(معاد)، از ابدیت و بقا در سایه رحمت خدایی، از احکام شرع و تفصیل قانونهای الهی، از تربیت ن و اخلاق دینی و دهها و صدها مسأله از این گوه که همه در سطح اجتهاد و رد و قبول مطرح است.و این فضای علمی، صد سال بلکه صدو پنجاه سال پیش از پیش نقل و ترجمه کتابهای یونانی در سرزمینهای اسلامی، در میان مسلمانان پدید آمده بود و این فضای علمی و جوّ پژوهشی و شناختی، متأثر از اسلام و قرآن کریم بود.» ۱۲ بطور کلی مقصود اسلام از علم و موضوعات علمی شامل تمامی پدیدههای جهان میشود، چون همه پدیدههای مخلوقات خداوند هستند و به عنوان نمودهایی از آیات اللّه میباشند و انسان هم باید این آیات خداوندی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد تا علم و ایمانش نسبت به مبدأ هستی، کاملتر شود.این است که قرآن کریم انسان را امر و تشویق به مطالعه و تفکر ر پدیدههای گوناگون میکند، پدیدههایی اعم از موجودات بیجان و جاندار، حیوان و انسان و آنچه در زمین و آسمانهاست، هم اکنون به عنوان نمونه برخی از این آیات را مطالعه میکنیم:
بعضی از آیات شریفه، طبیعت را به عنوان موضوع علمی معرفی میکنند و آن را به عنوان آیات الهی مایه تفکر و تعقل میدانند؛به عنوان مثال آنجا که میفرماید:
و سخّرلکم الّیل و النّهار و الشّمس و القمر و النّجوم مسخّرت بأمره إنّ فی ذلک لقوم یعقلون و ما ذرألکم فی الأرض مختلفا ألونه إن فی ذلک لأیه لقوم یذّکّرون ۱۳
و شب و روز خوروشید و ماه را برای زندگانی شما مسخّر ساخت و ستارگان آسمان را به فرمان خویش مسخر کرد، در این کار آیت و نشانهای قدرت خدا برای اهل خود پدیدار است.و در زمین آنچه را برای شما آفرید به انواع گوناگون و اشکال رنگارنگ درآورد.در این کار هم آیت و نشانه الهیّت بر مردم هشیار پدیدار است.
در دستهای دیگر از آیات، چهارپایان مورد توجه قرار گرفته و خلقت و زندگی آنان را مایه عبرت انسان دانسته تا از طریق مطالعه دقیق جوانب مختلف وجود آنها پند گیرد.به عنوان نمونه: و إنّ لکم فی الأنعم لعبره نّسقیکم مّمّا فی بطونه من بین فرث ودم لبنا خالصا سابغا للشّربین و من ثمرت النّخیل و الأعنب تتّخذون منه سکرا ورزقا حسنا إنّ ذلک لأیه لقم یعقلون ۱۴
و البته برای شما هوشمندان، ملاحظه حال چهارپایان همه عبرت و حکمتاست که ما از میان(دو جسم ناپاک)سرگین و خون، شیر پک شما را مینوشانیم که در طبع همه نوشندگان گوارا است و هم از میوههای درخت خرما و انگور که از آن نوشابههای شیرین و رزق حلال نیکو به دست آرند، در این کار نیز آیت قدرت حق برای خردمندان پدیدار است.
آیاتی از قرآن کریم، انسان را امر به تفکر در خلقت او میکند تا از این طریق او را به قدرت خداوندی واقف گرداند:
فلینظر الإنسن ممّ خلق ۱۵
انسان در بدو خلقت خود بنگرد که از چه آفریده شده است.
تمامی ابعاد خلقت از جمله اختلافات موجود بین پدیدهها، مظاهری از آیات خدایند و باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند و از آن جمله اختلافاتی که بین انسانها است مثل اختلاف در زبانها و رنگپوست آنها:
و من ءایته خلق السّموات و الأرض و اختلفت ألسنتکم و ألونکم إنّ غی ذلک لأیت للعلمین ۱۶
و یکی از آیات قدرت الهی خلقت آسمانها و زمین است و یکی دیگر اختلاف زبانها و رنگهای شما آدمیان است که در این امور نیز ادلّه صنع و حکمت حق برای دانشمندان عالم آشکار است.
و بهطور خلاصه تمامی مخلوقات الهی و همه آنچه در آسمان و زمین است بایستی موضوع شناساییهای علمی قرار بگیرد و دامنه علم و دانش انسان بر تمامی پدیدهها گسترش یابد:
قل انظر ماذا فی السّموت و الأرض و ما تغنی الأیت و النّذر عن لاّ یؤمنون فهل ینتظرون إلاّ مثل أیّام الذّین خلؤا من قبلهم قل فانتظروا إنّی معکم منّ المنتظرین ۱۷
(ای رسول ما به امّت)بگو در آسمانها و زمین به چشم عقل نظر کنید و بنگرید تا چه بسیار آیات حق و دلایل توحید را مشاهده میکنید گرچه هرگز مردمی را که به دیده عقل و ایمان ننگرند دلایل و آیات الهی بینیاز نخواهد کرد(و چیزی بر علم و معرفتشان نخواهد افزود)پس مردم منتظر چیستند جز آنکه روز هلاکت و عذابی که پیشینیان دیدند به چشم ببینند(ای رسول ما)به طاغیان امّت بگو که شما(نزول عذاب را)منتظر باشید که من هم منتظر(نزول فتح و نصرت خدا) با شما میباشم.
همانطور که در آیات فوق مشاهده میشود، قرآن انسان را به تفکر و مطالعه در تمامی پدیدهها و موجودات دعوت میکند و مطالعه«انسان»از این دعوت مستثنی نیست و«انسان»نیز موجودی است که دارای ابعاد وجودی مختلف و گوناگونی میباشد و از جمله ابعاد زندگی انسان، زندگی اجتماعی اوست، این است که زندگی اجتماعی انسان نیز به عنوان یکی از موضوعات و زمینههای تفکّر و مطالعه قرار میگیرد و شناخت جامعه(جامعهشناسی)و مطالعات اجتماعی نیز مشمول این حکم کلی قرار میگیرد و بدین سیاق میتوانیم توجه اسلام و قرآن را نسبت به علوم اجتماعی و جامعهشناسی مورد بحث قرار دهیم.
اما همانطور که قبلا اشاره شد، علاوه بر این طریق، یعنی آیاتی که بطور کلی دعوت به علم و دانشاندوزی و تفکر میکنند، آیاتی هم هستنند که اختصاص به بحث موردنظر ما یعنی جامعهشناسی و انجام مطالعات اجتماعی پیدا میکنند.این آیات را میتوان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:یک دسته آیاتی هستند که به بیان حال اقوام و امّتهای گذشته میپردازند تا مؤمنین احوال و اوضاع آن اقوام و ملل را مطالعه کرده و عبرت بگیرند.دسته دیگر آیاتی را شامل میشود که امر به گردش در زمین میکنند تا انسان خود را از این طریق ذکر شد نایل آمده و عبرت بیاموزد. برخی از آیات کریمه به بیان مثلها و قصص مختلف میپردازند تا انسان را وادار به تفکر کرده و او را در اتخاذ خطمشی صحیح برای زندگی کمک و راهنمایی کند.آخرین دسته آیات موردنظر ما آنها هستند که به برخی از پدیدههای اجتماعی اشاره کرده و به بحث پیرامون آنها میپردازند. پدیدههایی از قبیل خانواده، گروههای اجتماعی، نهادهای اجتماعی و مانند اینها.تمامی این چهار دسته آیات میتوانند بیانگر طرح جامعهشناسی در قرآن کریم باشند و اهمیتی را که اسلام و قرآن برای مطالعات اجتماعی قائل شده است مشخص کنند.اینک به مطالعه آیات موردنظر میپردازیم.
۱-بیان احوال اقوام و امتهای پیشین
یک دسته از آیاتی که اهمیت مطالعات اجتماعی را در قرآن مشخص کرده و جایگاه علم جامعهشناسی را در اسلام تعیین میکند، آیاتی هستند که ضمن بیان احوال اقوام و امتهای پیشین، انسان را دعوت به عبرت گرفتن از آن میکنند، این آیات بهطور مستقیم به انجام مطالعات اجتماعی مربوط میشوند، چون اجرای دستور اسلامی مبنی بر شناخت اقوام و ملتهای گذشته و عبرتآموزی از آن در واقع بخشی مهمی از موضوعات علوم اجتماعی را تشکیل میدهد.
خداوند از طریق بیان احوال اقوام گذشته-اعم از نیاکان و بدان آنها-میخواهد مردم هر زمانی از آن پند و عبرت گرفته، رفتار نیاکان امم سابقه را اسوه و الگوی خویش قرار دهند و از رفتار ناشایست افراد و گروههای ناصالح پند و عبرت گرفته و در نتیجه به سعادت واقعی در دنیا و آخرت نایل شوند:
یرید اللّه لیبیّن لکم و یهدیکم سنن الذّین من قبلکم و یتوب علیکم و اللّه علیم حکیم ۱۸ خدا میخواهد راه سعادت را برای شما بیان کند و شما را به آداب و به اخلاق ستوده آنان که پیش از شما بودند(یعنی پیغمبران و نیکان امم سابقه)رهبر گردد و بر شما لطف و کرم ببخشاید.و خدا به احوال خلق دانا و به حقایق امور آگاه است.
البته اکثر آیاتی که در این موضوع وجود دارد، مربوط به عبرتآموزی از عاقبت بد اقوام و اممی است که به عذاب هلاکت خداوندی گرفتار شدهند.برخی از این آیات به بیان سنت عذاب و هلاکت اقوام غیر مؤمن پیشین میپردازند:
و لقد أهلکنا أشیاعکم فهل من مّدّکر ۱۹ ما بسیار از پیشینیان امثال شما کافران را هلاک کردیم، آیا کیست که از آن پند و عبرت گیرد. فانظر کیف کان عقبه المنذرین إلاّ عباد اللّه المخلصین ۲۰
بنگر تا عاقبت کار آن امتهای(گمراه)، به چه(سختی و هلاکت)انجامید، جز بندگان پاک با خلوص خدا(همه هلاک شدند).
و لقد اهلکنا ما حولکم من القری و صرّفنا الأیت لعلّهم یرجعون ۲۱
و ما چه بسیار اهل شهر و دیار را که در اطراف شما بودند و(به کیفر کفر)همه را هلاک کردیم و آیت عبرت برای مردم گردانیدیم تا مگر(در آنها بنگرند و از کفر و گناه)به درگاه خدا بازگردند.
در برخی از دیگر از آیات به جریان هلاکت برخی اقوام بهطور مشخص اشاره شده است تا انسان، با مطالعه در مورد وضعیت آنها بتواند سعادت را از غیر آن باز شناسد.
ألم یأتکم نبؤا الّذین من قبلکم قوم نوح و عاد و ثمود و الذّین من بعدهم لا یعلمهم إلاّ اللّه جاءتهم رسلهم بالبیّنت فردّوا أیدیهم فی أفوههم و قالوا إنّا کفرنا بما أرسلتم به و إنّا لفی شکّ ممّا تدعوننا إلیه مریب ۲۲
آیا اخبار پیشینیان شما مانند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم بعد از اینها که همه درگذشتند و جز خدا کسی بر احوالشان آگاه نیست به شما نرسید که پیغمبرانشان آیات و معجزات روشن بر آنها آوردند و آنها(از تعجّب و خشم)دست به دهان فرو برده و میگفتند که ما به هرچه شما پیغمبران مأمور آن هستید کافریم و هم به آنچه شما دعوت میکنید، در همه شک داریم.
الم یأتهم نبا الذّین من قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود قوم إبراهیم و أصحب مدین و المؤتفکت أنتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون ۲۳
آیا اخبار پیشینیانشان مانند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اهل مدین و موتفکات(قوم شعیب و لوط)به آنها نرسید که رسولان الهی آیات و معجزات روشن بر آنها آوردند(آنها نپذیرفتند وهلاک شدند)خدا هیچ ستمی بر آنها نکرد بلکه آنها خود در حق خویش ستم کردند.
در تعدادی دیگر از آیات اشاره به جریان زندگی و عاقبت کار یک قوم مشخص شده است. این اقوام و آیات مربوط به آنها عبارتند از:
قوم نوح(عنکبوت:۱۵ و شعراء:۱۲۱)، قوم شعیب(شعراء:۱۹۰)، قوم لوط(عنکبوت:۳۵، شعراء:۱۷۴ و حجر:۷۵-۷۷)، فرعون و قوم فرعون(نازعات:۲۶، زخرف:۵۶، قصص:۴۰ و شعراء:۶۷)، قوم صالح(شعراء:۱۵۸ و نمل:۵۳)، قوم هود(شعراء:۱۳۹)، بنی اسرائیل (بقره:۶۶).
در بعضی از آیات شریفه، تأکید برقدرت و توانایی اقوام و کسانی است که هلاک شدهاند و اشارهای است به اینکه قدرت خداوند مافوق قدرتهایست و حتّی قدرتمندترین انسانها هم در مقابل سنتهای الهی نمیتوانند مقاومت کنند:
و لکم أهلکنا قبلهم من قرن أشدّ منهم بطشا فی البلد هل محّیص إنّ فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او ألقی السّمع و هو شهید ۲۴ و چقدر طوایفی را پیش از اینان ما هلاک کردیم که با قهر و قدرتتر از اینان بودند و در هر دیار را جستند آیا با همه نیرومندیشان هیچ راه نجاتی(از قهر حق بر خود)یافتند.در این هلاک پیشینیان پند و تذکر آن را که قلب هوشیاری باشد یا گوش دل به کلام حق فرا دهد و به حقایقش توجه کامل کند.
افلم یهدلهم کم اهلکناهم قبلهم من القرون یمشون فی مسکنهم إنّ فی ذالک لأیت لّأولی النّهی ۲۵
آیا این کفار قریش از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارت آنها میروند عبرت و پند نگرفتند و هدایت نیافتند.احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و آیت هدایت است.
ألم یرواکم أهلکنا من قبلهم من قرن مکّنهم فی الأرض مالم نمکّن لکم و أرسلنا السّماء علیهم مدرارا و جعلنا الأنهر تجرب من تحتهم فأهلکنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین ۲۶ آیا ندیدید پیش از ایشان چه بسیار گروهی را هلاک کردیم و حال آنکه در زمین به آنها قدرت و تمکینی داده بودیم که شما را ندیدهایم و از آسمان بر آنها باران رحمت ظاهر(و رحمت باطن که کتب و علوم انسانی است)پیوسته فرستادیم و نهرها در زمین بر آنان جاری ساختیم، پس با آنکه به انواع نعمتهای ظاهر و باطن بهرهمند شدند چون نافرمانی آنها را هلاک کردیم و گروهی دیگر را بعد از آنها برانگیختیم.
فأهلکنا أشدّ منهم بطشا و مضی مثل الأولّین ۲۷
ما هم قویترین سرکشانشان را به عقوبت هلاک کردیم و شرح حال پیشینیان(برای عبرت مردم) درگذشت.
آنچه میتواند موجب عبرتآموزی قرار گیرد تنها هلاکت و عذاب اقوام گذشته نیست، بلکه تمامی ابعاد زندگی آنان را شامل میشود از جمله ندامت آنان نسبت به اعمال و رفتاری که داشتهاند میتواند مایه عبرت آیندگان قرار گیرد:
إنّ فی ذلک لأیه و ما کان أکثرهم مّؤمنین ۲۸
همانا در این(ندامت گمراهان)آیت و عبرت دیگران است.
آثار بر جای مانده از اقوام و امتهای هلاک شده هم موجب عبرتآموزی است، با مطالعه این آثار، ضمن علم به زندگی آنان، میتوان از این طریق عبرت گرفت:
ولقد ترکنا منها ءایه بیّنه لقوم یعقلون ۲۹
و همانا ما از آن دیار لوط آثار خرابی را واگذاشتیم تا آیتی روشن برای عبرت عاقلان باشد.
همانطور که در آیات فوق مشاهده میشود، غالبا سرنوشت و عاقبت کافران و مشرکان به عنوان موضوع عبرت مشخص شده است، اما در اسلام، جریان عبرتآموزی محدود به اینان نمیشود، بلکه سرنوشت اقوام مؤمن و امّتهای نجات یافته نیز مایه عبرت قرار میگیرد:مثلا در مورد حضرت نوح میفرماید:
فأنجینه و أصحب السّفینه و جعلنها ءایه لّلعلمین ۳۰
تنها خود نوح را با اصحاب کشتی او از غرق نجات دادیم و آن کشتی را برای خلق عالم آیت (قدرت و رحمت خویش)قرار دادیم.
إنّ فی ذلک لأیه و ما کان أکثرهم مّؤمنین ۳۱
همانا در نجات مؤمنان و هلاک کافران قوم نوح آیت عبرتی است.
این است که مطالعات اجتماعی محدود به بررسی وضعیت اقوام مشرک و کافر که هلاک شدهاند نمیباشد، بلکه همه اقوام و امم را شامل میشود، چه امّتهایی که مؤمن بوده و رستگار شدند و چه اممی که ایمان نیاورده و به عقوبت هلاک دچار گشتند.
۲-دعوت به گردش در زمین
در تعدادی از آیات شریفه قرآن، خداوند انسان را دعوت به مشاهده آثار و وضعیت اقوام و امتهای گذشته میکند تا از این طریق انسان تفکر و تعقّل کند و در نتیجه از وضعیت آن اقوام و جوامع عبرت گرفته و به قدرت بیکران الهی نیز آشنا شوند.این دعوت در صورتی میتواند بهطور
صحیح و دقیق به نتایج مطلوب و موردنظر برسد که مشادهایدقیق، منظم و علمی باشد، یعنی از ابزار علم و تجربه به حد اکثر استفاده در مشاهده و مطالعه جوامع مورد بحث بعمل آید.
این آیات نیز بدینگونه انسان را به مطالعات جامعهشناسی و بررسیهای اجتماعی دعوت میکنند.این قبیل آیات بهطور فراوان در قرآن کریم وجود دارد که اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف کان عقبه الّذین من قبل کان أکثرهم مّشرکین ۲۳
ای رسول ما به مردم بگو که در زمین و احوال اهلش سیر کنید تا از عاقبت جوامع پیش از خود که اکثرشان کافر و مشرک بودند آگاه شوید.
و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجا لا نّوحی إلیهم مّن أهل القری أفلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان عقبه الذّین من قبلهم ولدار الأخره لّلّذین اتقؤا أفلا تعقلون ۳۳
و ما هیچ کس را پیش از توبه رسالت نفرستادیم جز آنکه رسولان همه(مانند تو)مردانی بودند از اهل شهرهای دنیا که به وحی ما مؤیّد شدند، (آیا اینان که به انکار رسول به راه کفر و باطل میروند)در روی زمین سیر نکردند تا عاقبت حال پیشینیان را(که چگونه هلاک شدند)بنگرند و شما مؤمنان اگر تعقّل کنید بخوبی خواهید فهمید که سرای آخرت برای اهل تقوی(از حیات دنیا) بسیار نیکوتر است.
آیات ۳۶ سوره نحل و ۶۹ سوره نمل و ۱۱ سوره انعام نیز مضمونی مشابه آیات فوق را مطرح میکنند.
در برخی دیگر از آیات ضمن مطرح شدن موضوع فوق الذکر، تأکید بر قوی و نیرومند بودن آن اقوام نیز شده است که حتی قدرت و توان آن اقوام نیز مانعی از اجرای سنّت الهی نمیتواند باشد. براساس این آیات انسان باید ابعاد مختلف زندگی اجتماعی اقوام گوناگون را مطالعه کرده و با هم مقایسه کند تا نیرومندی برخی از اقوام نسبت به دیگران تعیین شد، لذا مطالعهای دقیق و تطبیقی مبتنی بر روش علمی را ایجاب میکند.
با مطالعه احوال این اقوام، انسان متوجه میشود که در صورتی که با سنّتهای الهی مخالفت کند علی رغم تمکّن مالی و تعداد فراوان، باز هم دچار عذاب الهی و هلاکت خواهد شد.
أولم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان عقبه الّذین من قبلهم کانوا اشدّمنهم قوّه و أثاروا الأرض و عمروها أکثر ممّا عمروها و جاءتهم رسلهم بالبیّنت فما کان اللّه لیظلمهم ولکن کانوا أنفسهم یظلمون ۳۴
آیا در زمین سیر نکردند تا عاقبت کار پیشینیانشان(چون عاد و ثمود و غیره را)بینند که از اینها بسیار تواناتر بودند و پیش از اینها در زمین کشتزار و کاخ و عمارت برافراشتند و رسولان خدا با آیات و معجزات برای هدایت آنان آمدند(چون نپذیرفتند همه به کیفر هلاک شدند)و خدا درباره
آنها هیچ ستم نکردند بلکه آنها خود در حق خویش ستم کردند.
آیات ۲۱ و ۸۲ سوره مؤمن و ۴۴ سوره فاطر نیز همین مضمون را افاده میکنند و آیه ذیل تأکید بر استمرار این جریان را به عنوان یکی از سنتهای الهی میکند:
أفلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان عقبه الّذین من قبلهم دمّر اللّه علیهم و للکفرین أمثلها ۳۵
آیا در زمین به سیر و سفر نمیروید تا به چشم خود عاقبت حال پیشینیان را مشاهده کنید که چگونه آنها را هلاک کرد، این کافران هم مانند آنها به کیفر خود میرسند.
در آیات گذشته، تأکید بر مطالعه وضعیت اقوام و ملتهای مختلف شده بود، آیه زیر مطالعه سنتهای پیشین را مورد توجه قرار میدهد، یعنی باید ابعاد زندگی اجتماعی اقوام و امتها مورد بررسی و پژوهش قرار گیرند تا از این طریق عوامل مؤثر در اعتلای جوامع و یا فروپاشی و انحطاط آنها معین شود و در نهایت انسان به کشف قانونمندیهای اجتماعی نایل آید:
قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الأرض فانظروا کیف کان عقبه المکذّبین ۶۳
پیش از شما سنتهایی(در بین جوامع)بوده، در اطراف زمین گردش کنید تا ببینید که آنان که وعدههای خود را تکذیب کردند چگونه هلاک شدند.
دستوراتی که برای گردش در زمین داده شده محدود به مطالعه موضوعات فوق الذکر نمیشود -اگرچه عمده در آن زمینههاست-بلکه مطالعه همه آیات الهی را شامل میشود همانگونه که در آیه ذیل مطالعه چگونگی خلقت را مطرح میفرماید:
قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأ الخق ثمّ اللّه ینشیء الأخره إنّ اللّه علی کلّ شیء قدیر ۳۷ ای رسول، به مردم بگو که در زمین سیر کنید و ببینید که خدا چگونه خلق را نخست ایجاد کرده (تا از مشاهده اسرار خلقت نخستین بر شما بخوبی روشن شود که)سپس نشأه آخرت را ایجاد خواهد کرد که خدا بر هر چیز توانا است.
بنابراین گردش در زمین میتواند انسان را به حقیقت برساند، همانگونه که در آیات فوق انسان از طریق به برخی حقایق دست مییافت، این است که خداوند در آیه ذیل به رسیدن به حقیقت از طریق گردش در زمین تصریح میکند:
أفلم یسیروا فی الأرض فتکون لهم قلوب یعقلون أو ءاذن یسمعون بها فإنّها لا تعمی الأبصرو لکن تعمی القلوب الّتی فی الصّدور ۳۸
آیا این کافران در روی زمین به سیر نمیروند تا دلهاشان بینش و هوش یابد(و گوششان به حقیقت شنوا گردد)که این کافران را چشم سر گرچه کور نیست لیکن چشم باطن و دیده دلها کور است.
۳-بیان مثلها و قصص
از جمله موضوعات دیگری که در قرآن مطرح شده و براساس آن میتوان به لزوم انجام مطالعات اجتماعی و بررسی احوال اقوام و امّتها پیبرد، آیاتی است که در آنها مثلها و قصص گوناگونی از اقوام مختلف بیان شده تا با مطالعه و تفکّر در آنها، انسان عبرت گرفته و راه درست را از نادرست تشخیص دهد.
بعضی از این آیات به این مطلب اشاره دارند که در قرآن مثلهای گوناگونی به منظور عبرتآموزی انسان آمده است و این مثلها در بعضی موارد مربوط به زندگی اجتماعی امّتهای پیشین میباشد، لذا باید زندگی اجتماعی این امتها را ابتدا بهطور دقیق و کامل مورد بررسی قرار داد تا بتوان به هدف بیان آنها-عبرتآموزی-نایل گردید:
ولقد أنزلنا إلیکم ءایت مّبینت و مثلا من الّذین خلؤا من قبلکم موعظه لّلمتّقین ۳۹
همانا برای(هدایت و سعادت)شما آیاتی روشن نازل گردانیدیم و داستانی از آنان که پیش از شما درگذشتید برای عبرت خلق و موعظه برای اهل تقوی فرستادیم.
و لقد ضربنا للنّاس فی هذا القرءان من کلّ مثل لّعلّهم یتذکّرون ۴۰
و ما در این قرآن برای هدایت مردم هرگونه مثلهای روشن آوردیم باشد که خلق متذکر(حقایق)آن شوند.
آیات ۸۹ سوره اسراء، ۲۵ سوره ابراهیم و ۵۴ سوره کهف نیز همین مفهوم را میسازنند.
در برخی دیگر از آیات شریفه، قصص امتها و پیامبران گذشته آمده است تا انسان احوال آنان را مطالعه کرده و زندگی خود را طوری سامان دهد تا به سعادت و رستگاری حقیقی برسد.
کذلک نقصّ علیک من أنباء ما قد سبق و قد ءاتینک من لّدنّا ذکرا ۴۱
و ما اخیار گذشتگان را بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود برای یادآوری ذکر را(یعنی قرآن را)به تو عطا کردیم.
و یا در مورد داستان حضرت یوسف میفرماید:
نحن نقصّ علیک أحسن القصص بما أوحینا إلیک هذا القرءان و إن کنت من قبله لمن الغفلین ۴۲ ما بهترین حکایات را به وحی این قرآن بر تو میگوییم و هرچند پیش از این وحی از آن آگاه نبودی.
و در آیه دیگر هدف این بهترین حکایت را عبرتآموزی میداند و میفرماید: لقد کان فی قصصهم عبره لأولی الألبب ما کان حدیثا یفتری ولکن تصدیق الّذی بین یدیه و تفصیل کلّ شیء و هدی و رحمه لّقوم یؤمنون ۴۳
همانا در حکایات آنان(یعنی پیغمبران با یوسف و برادران)برای صاحبان عقل، عبرت کامل خواهد بود.این(قرآن)نه سخنی است که فراتوان یافت لیکن کتب آسمانی مانند خود را تصدیق کرده و هر چیزی را که(راجع به سعادت دنیا و آخرت خلق است)مفصّل بیان میکند و برای اهل ایمان هدایت و رحمت خواهد بود.
این آیات نیز مضمون مشابهی را افاده میکنند:هود:۱۰۰ و ۱۲۰، اعراف:۱۷۶ و ۱۷۷ و فرقان:۳۷-۳۹٫
مثلها و قصصی که در قرآن آمده تنها مربوط به پیامبران و یا اقوام کافر و مشرک نیست، بلکه خداوند احوال برخی اقوام و جوامع را نیز به صورت مثل ذکر فرموده است:
و ضرب اللّه مثلا قریه کانت ءامنه مّطمئنّه یأتیها رزقها رغدا من کلّ مکان فکفرت بأنعم اللّه فأذقها اللّه لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون ۴۴
و خدا(بر شما حکایت کرد)مثل آورد(تا گوش کرده و عبرت گیرید)مثل شهری که در آن امنیت کامل حکمفرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی میکردند و از هر جانب روزی فراوان به آنها میرسید تا آنکه اهل آن شهر نعمت خدا را کفران کردند، خدا هم به موجب آن کفران و معصیت طعم گرسنگی و بیمناکی را به آنها چشانید.
بنابراین انسان باید به مطالعه احوال و وضعیّت اقوام و امّتهای مختلف اعمّ از کافر و مؤمن، بپردازد؛ین مطالعه یا به صورت گردش در زمین و یا از طریق مطالعه امثال و قصص و شرح حال آنان باشد.در این صورت است که انسان میتواند الگوی زندگی مطلوب و نظام اجتماعی ایدهآل را مشخص کند و به سعادت حقیقی نایل گردد.این است که قرآن آنانی را که این استفاده را از آیات الهی نمیکنند مورد سرزنش قرار داده و درباره آنها میفرماید:
و کأیّن مّن ءایه فی السّموت و الأرض یمرّون علیها و هم عنها معرضون ۴۵
و این مردم بیخرد چه بسیار بر آیات و نشانهای قدرت حق در آسمانها و زمین میگذرند و از آن روی میگردانند(و اعراض از تأمل و تفکر در آن میکنند).
۴-بیان پدیدههای اجتماعی
آخرین نوع آیات موردنظر ما در اهمیت دادن قرآن به علوم اجتماعی و طرح جامعهشناسی در قرآن کریم، آیاتی هستند که به ذکر پدیدهها، مسائل و موضوعات اجتماعی پرداختهاند، صرف بیان اینگونه مطالب در کتاب آسمانی، تشویقی است به انسان برای مطالعه و بررسی در همان موارد یاد شده.این موارد آیاتی که به ذکر آنها پرداختهاند، فراوان در قرآن به چشم میخورند، ما در اینجا به ذکر برخی از مهمترین و بخصوص آیاتی که صریحا پدیدههای اجتماعی را مطرح ساختهاند، میپردازیم:
۱-۴-اجتماعی بودن انسان:از دیدگاه اسلام، انسان موجودی است مدنی بالطبع.این اصل در آیات متعدد و به شکلهای گوناگون مطرح شده است، به عنوان نمونه آنجا که ایجاد مودّت و رحمت را به خداوند نسبت میدهد و مودّت و رحمت موجب برقراری روابط اجتماعی و اجتماعی زندگی کردن انسان میشود:
و من ءایته خلق لکم مّن أنفسکم أزوجا لتسکنوا إلیها بینکم مّودّه رحمه إنّ فی ذلک لأیت لقوم یتفکّرون ۴۶
و از نشانههای لطف الهی آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که به او آرامش یافته و باهم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود و در این امر نیز(که در حقیقت پایه زندگی و آسایش و خوشی و بقای نوع بر آن است)برای مردم با فکرت ادلّه علم و حکمت حق آشکار است.
بنابراین به منظور شناخت کامل انسان بایستی این بعد وجودی او نیز مورد بررسی قرار گیرد و مطالعه شود که این مودّت و رحمت چیست وچگونه بین انسانها برقرار شده و صور و انواع مختلف آن چگونه است تا قدرت خداوندی و عظمت کبریایی آشکارشود.
و یا آنجا که اجتماعی زندگی کردن انسان را به صورت قبایل و فرق مختلف به خود نسبت داده و میفرماید:
یأیّه النّاس إنّا خلقنکم من ذکر و أنثی و جعلنکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عند اللّه أتقئکم إنّ اللّه علیم خبیر ۴۷ ای مردم ما همه شما را نخست از زن و مردی آفریدیم و آنگاه شعبههای بسیاری و فرق مختلف گردانیدیم(تا قرب و بعد و نسب و نژاد)یکدیگر را بشناسید، بزرگوارترین شما نزد خدا باتقواترین شما است.
براساس آیه فوق، انسان به منظور کسب دانش دقیق نسبت به خود، باید انواع جوامع، قبایل و ملل مختلف را مورد بررسی قرار دهد چون شناخت درست انسان بدون علم به این جنبه از ابعاد وجودی او غیرممکن به نظر میرسد.
و یا آنجا که نیاز متقابل انسانها را از طریق تفاوتی که در خلقت انسان از لحاظ امکانات و استعدادها دارند، تذکر میدهد که همین تفاوت و نیاز متقابل منجر به اجتماعی زندگی کردن انسان میشود:
أهم یقسمون رحمت ربّک نحن قسمنا بینهم مّعیشتهم فی الحیوه الدّنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجت لیتّخذ بعضهم بعضا سخریّا و رحمت ربّک خیر مّمّا یجمعون ۴۸
آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم کنند، (هرگز نباید)در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کردهایم و بعضی را بر بعضی برتری دادهایم تا بعضی از مردم بعضی دیگر را مسخّر خدمت کنند و غافلند که رحمت خدا از آنچه جمع میکنند بسی بهتر است.
۲-۴-سنّتهای اجتماعی:قرآن برای نظام اجتماعی، ظهور و افول جوامع و تمدنها و تحوّلات اجتماعی و تاریخی، قوانین و سنّتهای خاص و معیّنی قایل است، این سنّتها از آنجا که دامنه گسترده و وسیعی را شامل میشود، در آیات متعددی مطرح شدهاند و به این لحاظ موضوع مطالعه جداگانه و مفصّلی هستند ۴۹ و مطالعه آنها نه تنها میتواند انسان را با ابعاد مختلف زندگانی اجتماعی او آشنا سازد، بلکه از طریق بیان علل و عوامل تغییرات اجتماعی و عواملی که موجب بوجود آمدن شکل خاصی از نظام اجتماعی است، میتواند کمک شایان توجهی به انسان در آیندهنگری و پیشبینی نظام اجتماعی آینده او در جوامع مختلف شود.
۳-۴-دعوت به برقراری روابط اجتماعی:قرآن انسانها و بویژه مؤمنین را دعوت به برقراری روابط اجتماعی میکند، چون تنها از طریق برقراری روابط اجتماعی است که انسان قادر خواهد بود نیازهای خویش را به درستی تأمین کند و از همین شیوه است که میتواند به سعادت و کمال برسد:
یاأیّها الذّین ءامنوا الصبروا و صابروا ورا بطوا و اتّقوا اللّه لعلّکم تفلحون ۵۰
ای اهل ایمان بردباری کنید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و باهم پیوند کنید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.
براساس این دستور، انسان مسلمان تشویق به شناخت روابط اجتماعی و مطالعه در ماهیّت روابط اجتماعی و انواع و کارکردهای گوناگون آن میشود و این موضوع از زمینههای مهم مورد مطالعه جامعهشناسی است، طرح آن در قرآن، به منزله اهمیّتی است که اسلام برای جامعه و زندگی اجتماعی قائل است و ضرورت شناخت و بررسی علمی این پدیده مطالعات اجتماعی و جامعهشناسی را در اسلام تأیید میکند.
۴-۴-وحدت و اتّحاد:از جمله مطالبی که مورد توجه خاص اسلام قرار دارد، وحدت و اتحاد میباشد.در بینش اسلام، انسان موجودی اجتماعی است و در صورتی این اجتماعی مطلوب اسلام خواهد بود که بر محور ایدئولوژی اسلام و تعالیم عالیه قرآن تشکیل شود وگرنه سایر اجتماعاتی که بر این محور استوار نیستند و عامل وحدتدهنده آنها جز این میباشد، انسان را به سعادت و کما نخواهند رسانید.به صورتهای مختلفی در قرآن به این موضوع اشاره شده است، برخی از آیات، تنها محور و اساس وحدت را اسلام دانسته و راههای دیگر را موجب تفرقه و جدایی میداند، مثلا آنجا که میفرماید:
و أنّ هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتّبعوا السّبل فتفرّق عن سبیله ذلکم وصّئکم به لعلّکم تتّقون ۵۱
و این است راه راست از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که موجب تفرقه و پریشانی شماست جز از راه خدا متابعت نکنید این است سفارش خدا به شما، باشد که پرهیزگار شوید.
در جای دیگر وحدت و اتحاد را از جمله نعمات الهی دانسته و میفرماید:
و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا و اذکروا نعمت اللّه علیکم إذ کنتم أعداء فالّف بین قلوبکم فأصحبتم بنعمه إخوانا ۵۲
و همگی به رشته دین خدا چنگ زده و به راههای متفرق نروید و بیاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما باهم دشمن بودید، خدا در دلهای شما لطف و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خداوند همگی برادر دینی یکدیگر شدید.
در همین راستا، آیاتی هستند که تفرقه را به عنوان عذاب الهی مطرح ساخته و بدینگونه اتحاد را در زمره نعمات خداوندی قرار میدهند:
قل هو القادر علی أن یبعث علیکم عذابا من فوقکم أو من تحت أرجلکم أو یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم بأس بعض ۵۳
بگو او توانا است که بر شما عذاب و بلایی از آسمان یا زمین فرستد و یا شما را به اختلاف و پراکندگی و مخالفت درافکند و بعضی را به عذاب بعضی گرفتار کند.
مطلب جالب توجه این است که در این آیه اختلاف و پراکندگی را جزء خصوصیات ذاتی انسان ندانسته و ایجاد تفرقه را به پوشانیدن لباس تشبیه کرده است.
در آیهای دیگر، ایجاد تفرقه و جدایی را به فرعون که مظهر استکبار و گردنکشی است نسبت میدهد و به این شکل نامطلوب بودن تفرقه و پسندیده بودن اتحاد را مورد توجه قرار داده است:
إنّ فرعون علا فی الأرض وجعل أهلها شیعا ۵۴
همانا فرعون در زمین تکبّر و گردنکشی آغاز کرد و میان اهل آن تفرقه و اختلاف افکند.
همانگونه که مشاهده میشود، قرآن به شکلهای مختلف و از ابعاد گوناگون به مسأله وحدت و اتحاد توجه کرده، گاهی امر به برقراری آن کرده، گاهی آن را از نعمات الهی دانسته و زمانی ضد آن یعنی تفرقه را مورد سرزنش و نکوهش قرار داده است و این نیست مگر به لحاظ اهمیتی که این مقوله در اسلام دارد.مقولهای با این اهمیت یقینا بایستی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، وحدت و جامعه موردنظر ایدهآل اسلام بررسی شود، ساخت و کارکرد نهادهای اجتماعی، گروههای اجتماعی، قشربندی اجتماعی و بطور خلاصه تمامی ابعاد اجتماعی آن جامعه را مطالعه علمی دقیق مشخص شده تا چارچوب نظری جامعه اسلامی تدوین شده، الگوی روابط اجتماعی اسلام تعیین شود تا در نتیجه بتوان روابط اجتماعی و تمامی ابعاد زندگانی اجتماعی را براساس آن تنظیم کرد.همچنین نظامهای دیگر اجتماعی که(به تعبیر فارابی)مضادات این جامعه هستند، به دلیل کمک شایان توجهی که به شناخت جامعه فاضله میکنند باید مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرند.بنابراین، اگرچه هدف اسلام ساختن جامعه ایدهآل است ولی دامنه مطالعات اجتماعی در اسلام، گستردهتر از آن بوده و مطالعه و بررسی انواع دیگر جوامع را نیز دربرمیگیرد.
۵-۴- برادری:اسلام دین برادری است، رابطهای را که اسلام بین مؤمنان برقرار میکند از مستحکمترین روابط است و آنقدر به این امر اهمیّت میدهد که آنان را همچون برادران-یعنی کسانی که دارای پیوند خونی و نسبی هستند-در نظر میگیرد و میفرماید:
إنّما المؤمنون إخوه فأصلحوا بین أخویکم و اتّقو اللّه لعلّکم ترحمون ۵۵
به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند، پس همیشه بین برادران(ایمانی)خود صلح برقرار کنید و خداترس و پرهیزکار باشید که مورد لطف و رحمت الهی قرار گیرید.
رابطهای چنین مستحکم که اسلام بین مسلمانان برقرار میکند دارای آثار، نتایج و تبعاتی است، لذا نوع این رابطه، نحوه برقراری آن و آثار و نتایج اجتماعی حاصله از آن باید مورد شناسایی علمی قرار گیرد و این موضوع نیز در محدوده علوم اجتماعی و به معنای خاص، جامعهشناسی قرار میگیرد.
۶-۴-عمران و آبادی زمین: خداوند انسان را خلق کرد تا در این دنیا زندگی کرده، به سعادت نایل گردد و مقدّمات رسیدن به سعادت حقیقی و ابدی را که در جهان دیگر است فراهم کند، این است که از نظر اسلام، زندگی اجتماعی هدف نیست، بلکه وسیلهای است که انسان را به سعادت حقیقی اخروی رهنمون میگردد.
به منظور نیل به سعادت دنیوی، خداوند مائدههای زمینی را در اختیار انسان قرار داده تا به نحو مطلوب و پسندیده از آنها استفاده کند، نه اسراف روا دارد و نه تبذیر، در استفاده از تنعمات مادی نه راه افراط پیش گیرد و نه تفریط، بلکه با در نظر داشتن جمیع جهات و دستورات اسلامی، به عمران و آبادی زمین بپردازد و جامعهای توسعهیافته برپا کند.این عمران و توسعه، از جهتی در نتیجه زندگی اجتماعی انسان تحققپذیر است و از جهتی به لحاظ استفاده انسان از تمامی نعمتهایی که خداوند برای او خلق کرده، این است که میفرماید:
هو أنشأکم مّن الأرض و استعمرکم فیها ۵۶
او خدایی است که شما را از خاک بیافرید و برای عمارت و آباد ساختن زمین برگماشت.
بنابراین آبادسازی زمین و به عبارتی توسعه اقتصادی-اجتماعی امری است که خداوند آن را به انسان واگذار کرده و جامعه اسلامی بایستی از طریق مطالعه و پژوهش الگویا الگوهای رشد و توسعه مطلوب را از دیدگاه اسلام مشخص کرده و برنامههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به منظور اجرای این الگوها و در نهایت توسعه اقتصادی-اجتماعی تدوین کند و این موضوعی است که در علوم اجتماعی بویژه در جامعهشناسی، تحت عنوان جامعهشناسی توسعه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.بویژه با در نظر گرفتن نظریات و الگوهای مختلفی که برای توسعه از سوی نظریهپردازان و مکاتب اجتماعی-اقتصادی غرب مطرح شده است، بایستی نسبت به این موضوع اولویّت خاصی قائل شد تا دیدگاه دقیق اسلام نسبت به جریان توسعه مشخص شود.
۷-۴-جهانی بودن اسلام: در اینکه اسلام دینی است جهانی و در مرزهای ملّی، نژادی، زبانی، جغرافیایی و مانند اینها محدود نمیماند، شکی نیست.قرآن کتاب هدایت تمامی انسانها است و پیامبر به سوی همه انسانها فرستاده شده و رحمه للعالمین است.
امّا نکته مهم موردنظر ما در اینجا، این اصل است که روش گسترش اسلام و شیوه برخورد اسلام با مردم جوامع مختلف، در درجه اوّل براساس منطق و موعظه و حکمت و روشهای مسالمتآمیز میباشد، همانطور که میفرماید:
ادع إلی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه وجدلهم بالّتی هی أحسن ۵۷
(ای رسول ما)خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت کن و با اهل جدل با بهترین طریق مناظره کن.
و یا به حضرت موسی و هارون نیز همین شیوه را در برخورد با فرعون که مظهر استکبار و گردنکشی است، نیز توصیه میفرماید:
اذهبا إلی فرعون إنّه طغی فقولا قولا لّیّنا لعلّه یتذکّر أو یخشی ۵۸
به سوی فرعون بروید که او سخت به راه کفر و طغیان شتافته است و با او با کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که از این خواب غفلت بیدار و متذکر شود یا از خدا بترسد(و ترک ظلم کند).
و با توجه به اینکه مردم جوامع مختلف دارای فرهنگها، خرده-فرهنگها و شیوههای قومی متفاوت بوده و ساخت اجتماعی همه جوامع یکسان نمیباشد، لذا برای گسترش اسلام در سطح جهان، نیاز به شناخت تمامی ابعاد و خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این جوامع میباشد.بنابراین باید با استفاده از روشهای تحقیق علمی تا حدّ امکان و بهطور مطلوب این ویژگیهای جوامع مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد و نهایه با استفاده از دستاورهای جامعهشناختی، شیوه برخورد مناسب با هریک از جوامع و گروههای اجتماعی مشخص شده و بهترین طریق گسترش اسلام و جهانی کردن آن تعیین شود.
۸-۴-نهادهای اجتماعی :به لحاظ اهمیّتی که قرآن برا زندگی اجتماعی قائل است و گوشههایی از آن مورد مطالعه قرار گرفت، طبعا توجه خاصّی به نهادهای اجتماعی نیز دارد.چون نهادهای اجتماعی از جمله ضرورتهای اساسی زندگی اجتماعی به شمار میرود.این است که در قرآن آیاتی در زمینه ابعاد مختلف این نهادها وجود دارد.در اینجا بهطور خلاصه به برخی از آیات مربوط به نهادهای سیاست، خانواده، اقتصاد و آموزش و پرورش اشاره میکنیم:
۱-۸-۴: نهاد سیاست:سیاست و رهبری جوامع نیز از مسایل مورد توجه خاص قرآن است. قرآن با واژههایی نظیر، حکم، ملک، امارت، ولایت و اطاعت به آن اشاره کرده است و ابعاد گوناگون این نهاد را مورد بحث قرار داده و به عبارت دیگر قرآن مبانی سیاست اسلامی را از جهات گوناگون روشن کرده است.تحقق نظام سیاسی اسلام در گرو شناخت دقیق ابعاد گوناگون این نهاد در قرآن میباشد.ما در اینجا به اهمّ این ابعاد اشاره میکنیم:
۱-۱-۸-۴-منشأ حاکمیت و قدرت: در بینش سیاسی قرآن، حکم از آن خدا است و او است که این قدرت را به انسان به عنوان خلیفه خود در زمین تفویض کرده است.این اصل تفاوت بنیانی دیدگاه اسلام نسبت به سیاست و قدرت را با سایر دیدگاهها و مکاتب مشخص میکند.آیه ذیل اختصاص حکم و قدرت را به خداوند بیان میکند:
إن الحکم إلاّ للّه ۵۹
فرمان جز خدا را نخواهد بود.
و آیه ذیل بیانگر خلیفه بودن انسان است:
و إذ قال ربّک للملئکه إنّی جاعل فی الأرض خلیفه ۶۰
و یادآر آنگاه که پروردگار فرشتگان را فرمود من در زمین خلیفه خواهم گماشت.
۲-۱-۸-۴-اطاعت از رهبری: قرآن، انسان را امر به اطاعت از رهبری مشروع میکند چون تنها راه ایجاد نظم صحیح و بنای یک جامعه اسلامی، وجود رهبری و نظام سیاسی مبتنی بر احکام اسلام است و برتمامی مردم است که از چنین رهبری و نظامی اطاعت کنند و اگر این اطاعت تحقق پیدا نکند، اساس جامعه متلاشی شده و وحدت و یگانگی موردنظر اسلام عملی نخواهد شد:یأیّها الذّین ءامنوا أطیعوا اللّه و أطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم فإن تنزعتم فی شیء فردّوه إلی اللّه و الرّسول إن کنتم تؤمنون باللّه و الیوم الاخر ذلک خیر و أحسن تأویلا ۶۱
این اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران(از طرف خدا و رسول)را اطاعت کنید و چون در چیزی کارتان به گفتگو و نزاع کشید به حکم خدا و رسول بازگردید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این کار(رجوع به حکم خدا و رسول)برای شما از هرچه تصور کنید بهتر و خوش عاقبتتر خواهد بود.
۳-۱-۸-۴-مسؤولیّت انسان: اطاعت از رهبری به معنی غیر مسؤول بودن سایر افراد جامعه و منفعل بودن آنها در سیاست نیست، بلکه از دیدگاه اسلام، هر انسانی نه تنها مسؤول سرنوشت خویش است، بلکه تا حدّ خود مسؤول جامعه خود نیز میباشد و بایستی از طریق امر به معروف و نهی از منکر در اصلاح جامعه بکوشد:
کنتم خیر أمّه أخرجت للّناس تأمرون بالمعروف و تنهون المنکر و تؤمنون باللّه ۶۲
شما(مسلمانان حقیقی)نیکوترین امّتی هستید که قیام کردید(برای اصلاح بشر)تا مردم را به نیکوکاری دعوت و از بدکاری بازداشته و به خدا ایمان دارید.
۴-۱-۸-۴-شورا: رهبری و حکومت اسلامی، حکومت مستبد و بدون توجه به آراء مردم نیست، اگر الهی بودن قوانین و تعالیم عالیه اسلام را به منزله یک پایه حکومت اسلامی بدانیم، پایه دیگر آن پذیرش مردم و آراء و نظریات امّت میباشد.این اصل حتّی در مورد شخص پیامبر اکرم(ص)و ائمه معصومین(ع)که معصوم و از خطا مبّرا هستند هم صادق است تا نظام سیاسی اسلام متّهم به استبداد و خودرأیی نشود.این است که خداوند حضرت رسول(ص)را دستور به مشورت میدهد و میفرماید:
و شاورهم فی الأمر ۶۳
و با آنها در امور مشاوره کن.
و یا مشورت را از جمله اوصاف مؤمنین دانسته و میفرماید:
و الّذین استجابوا لرّبهم و أقاموا الصّلوه و أمرهم شوری بینهم و ممّا رزقئهم ینفقون ۶۴
و آنان که امر خدا را اجابت کردند و نماز بپا داشتند و کارشان را با مشورت یکدیگر انجام دهند و از آنچه روزی آنها کردیم انفاق میکنند.
۵-۱-۸-۴-آزادی: انسان موجودی است که آزاد خلق شده و تنها باید به بندگی خدا بپردازد و از قوانین و احکام الهی اطاعت کند.در غیر اینصورت پذیرفتن سلطه سیاسی، فکری و اجتماعی امری غیر اسلامی بوده و موانعی در قبال رشد و تعالی انسان بوجود میآورد، این است که میفرماید:
و لا یتّخذ بعضنا أربابا مّن دون اللّه ۶۵
هیچ کدام از ما دیگری را بجز خدا ارباب خود نگیرد.
۶-۱-۸-۴-سیاست خارجی: اسلام روابط سیاسی جامعه اسلامی با جوامع غیر اسلامی را برمبنای عدالت میداند.اصل کلّی این است که مسلمانان نه بایستی ظلم کنند و نه تحت ظلم دیگری قرار گیرند.در این راستا جامعه اسلامی با هرگونه سلطه سیاسی مبارزه کرده و جامعهای آزاد و مستقلّ برمبنای تعالیم عالیه اسلام برپا خواهد کرد.
و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا ۶۶
و خدا هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد کرد.
همانطور که ملاحظه میشود، ابعاد گوناگون نظام سیاسی اسلام در قرآن مطرح شده است و به منظور شناخت دقیق نگرش اسلام نسبت به امر رهبری و سیاست نیاز به روشهای علمی است که از عهده این منظور برآیند، روشهایی که در علوم اجتماعی و به معنای خاص در علم سیاست و جامعهشناسی سیاسی وجود دارد.
۲-۸-۴-نهاد خانواده:خانواده به عنوان اوّلین واحد اجتماعی و منشأ زندگی اجتماعی انسان، مورد توجّه خاص قرآن میباشد.جنبههای مختلف این نهاد اجتماعی از قبیل منشأ خانواده، روابط خانوادگی، نظام خویشاوندی و مانند اینها در قرآن مورد بحث گرفته است، در اینجا به عنوان نمونه به عمدهترین این موارد اشاره میکنیم:
۱-۲-۸-۴-ازدواج:اسلام تأکید فراوانی به تشکیل خانواده و تشکیل آن را منشأ وجود روابط اجتماعی صحیح دانسته که با ایجاد آن جلو بسیاری از نابهنجاریهای اجتماعی گرفته خواهد شد.نابهنجاریهایی که به جهت روابط جنسی نامشروع، نابسامانی و مشکلات خانواده بوجود میآید.از آنجایی که مبنای تشکیل این نهاد، ازدواج است و تنها از این طریق است که خانواده سالم بوجود میآید، اسلام عطف توجهی به امر ازدواج مبذول داشته و مؤمنین را تشویع به ازدواج کرده است:
و أنکحوا الأیمی منکم و الصّلحین من عبادکم و إمامئکم إن یکونوا فقراء یغنهم اللّه من فضله و اللّه وسع علیم ۶۷
و باید مردان بیزن و زنان بیشوهر و کنیزان و بندگان خدا را به نکاح یکدیگر درآورید(تا میان مؤمنین مرد بیزن و زن بیشوهر باقی نماند و از فقر نترسید)اگر مرد و زن فقیرند خدا به لطف خود آنان را بینیاز و مستغنی خواهد فرمود که خدا به احوال بندگان آگاه و رحمتش وسیع(و نامتناهی)و دانا است.
۲-۲-۸-۴-احسان به والدین:در اسلام به ابعاد مختلف توجه شده است، از جمله در مورد روابط فرزند با والدین که در آیات قرآن این رابطه عموما با بیان کلمه«احسان» مشخص شده است.ماهیّت این روابط وقتی روشن خواهد شد که در معنای احسان تأمّل شود.
راغب اصفهانی در معنای آن میگوید:احسان عامتر از انعام است چون انعام شامل افراد دیگر میشود و احسان خود انسان را هم دربرمیگیرد این است که خدای متعال میفرماید:
إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم ۶۸
و نیز احسان بالاتر از عدل است به این معنا که عدل عبارت است از اینکه انسان حق دیگران را بدهد و حق خودش را از دیگران بگیرد، در صورتی که احسان عبارت است از اینکه انسان کمتر از حق خود از دیگران بگیرد و بیشتر از حق دیگران به آنها بدهد.بنابراین احسان زیادتر از عدل است و به این دلیل است که رعایت عدل واجب و رعایت احسان مستحب میباشد. ۶۹
بنابراین اهمیّت مقام والدین در خانواده مشخص میشود که انسان باید حد اکثر احترام را به آنها گذارده و نیکوترین رفتارها را نسبت به آنان داشته باشد و بدینگونه است که روابط خانواده استحکام مییابد و موجبات ایجاد روابط اجتماعی سالم و مستحکمی را بوجود میآورد:
و قضی ربّک ألاّ تعبدوا إلاّ إیّاه و بالوالدین إحسنانا إمّا یبلغنّ عندک الکبر أحدهما أو کلاهما فلا تقل لّهما أفّ و لا تنهرهما و قل لّهما قولا کریما و اخفض لهما جناح الذّلّ من الرّحمه و قل رّبّ ارحمهما کما ربیّانی صغیرا ۷۰
خدای تو حکم فرموده که جز او هیچ کس را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و چنانچه هر دو یا یکی از آنها پیر و سالخورده شوند(که موجب رنج و زحمت شما باشند)زنهار کلمهای که رنجیده خاطر شوند نگویید و کمترین آزار به آنها نرسانید و با ایشان به اکرام و احترام سخن گویید و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را به کمال مهربانی نزدشان بگسترانید و بگویید پروردگارا چنانکه پدر و مادر، مرا از کودکی به مهربانی پرورش دادند تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما.
{۳-۲-۸-۴-خویشاوندی:قرآن نه تنها به نهاد خانواده توجه کرده بلکه ابعاد مختلف آن را از نظر دور نداشته است، از جمله نظام خویشاوندی که در نتیجه روابط سببی و نسبی ایجاد شده و خانوادههای متعددی را که دارای اینگونه روابط هستند شامل میشود.به بیان دیگر، قرآن سلسله ارحام یا نظام خویشاوندی را که پدیدهای اجتماعی است مورد توجه و عنایت قرار میدهد از جمله آنجا که میفرماید:و هو الّذی خلق من الماء بشرا فجعله، و نسبا و صهرا و کان ربّک قدیرا ۷۱
و او خدایی است که از آب(نطفه)بشر را آفرید و بین آنها خویشاوندی و پیوند قرار داد و خدای تو بر هر چیز قادر است.
۴-۲-۸-۴-طلاق:برخی از ازدواجها و خانوادهها ممکن است پایدار نباشد و زن و شوهر در زندگی مشترک به توافق نرسند و اگر این عدم توافق تبدیل به توافق نشود، چارهای جز از هم گسیختن این خانوادهها نخواهد بود.اینجا است که اسلام این راهحل را هم به عنوان آخرین چاره در اینگونه موارد پیشبینی کرده و ابعاد مختلف و آثار و عواقب طلاق را مورد بحث قرار داده است و علاوه بر اینکه در سورهای با همین عنوان، پدیده طلاق را مورد بحث قرار داده در سور دیگر نیز به بررسی آن پرداخته است.به عنوان مثال در آیه ذیل میفرماید:
و إن عزموا الطّلق فإنّ اللّه سمیع علیم ۷۲
و اگر عزم طلاق کردند، خدا به گفتار و کردارشان شنوا و دانا است.
علاوه بر موارد فوق، در قرآن به برخی دیگر از ابعاد خانواده اشاره شده که به دلیل اختصار فقط به آنها اشاره میکنیم:
پسر خانوادگی(احزاب:۴-۵-)، دایه(بقره:۲۳۳)، محرّمات ازدواج(نساء:۲۲-۲۵)، زنا (نور:۳-۱۰).
۳-۸-۴-اقتصاد: از جمله نهادهای اجتماعی اصلی و اساسی هر جامعهای نهاد اقتصاد است، ارائه نظریات افراطی در مورد زیربنا بودن اقتصاد نسبت به سایر پدیدههای اجتماعی ناشی از اهمیت این نهاد میباشد، لذا اسلام هم برمبنای اصول و ارزشهای خود، توجه شایسته و متناسبی نسبت به آن داشته است و ابعاد و جوانب مختلف اقتصاد را در آیات متعدد قرآن کریم مورد بحث قرار داده است که عمدهترین آنها به قرار زیر میباشد.از آنجا که هرکدام از موارد ذیل خود بحثی مستقل و گسترده است و به خاطر جلوگیری از اطاله کلام فقط به ذکر عناوین بسنده میکنیم:
۱-۳-۸-۴-دستور به انجام فعالیتهای اقتصادی: یایّها الذّین ءامنوا کلوا من طیّبت ما رزقنکم و اشکروا اللّه إن کنتم إیّاه تعبدون ۷۳
ای اهل ایمان، روزی حلال و پاکیزه که ما نصیب شما کردهایم بخورید و شکر خدا را بجای آورید و تنها سپاس او گویید اگر او را میپرستید.
۲-۳-۸-۴-مالکیت: هو الّذی خلق لکم مّا فی الأرض جمیعا ۷۴
او خدایی است که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد.
۳-۳-۸-۴-تجارت: یایّها الذّین ءامنوا لا تاکلوا أموالکم منبینکم بالبطل إلاّ أن تکون تجره عن تراض مّنکم ۷۵
ای اهل ایمان مال یکدیگر را بن ناحق نخورید مگر آنکه تجارتی از روی رضا و رغبت کرده(و سودی ببرید)ن.
۴-۳-۸-۴-زکات: فأقیموا الصّلوه و ءاتوا الزکوه و أطیعوا اللّه و رسوله ۷۶
نماز بپای دارید و زکات بدهید و خدا و رسول را اطاعت کنید.
۵-۳-۸-۴-خمس: و اعلموا انّما غنتم من شیء فأنّ للّه خمسه و للرّسول ولذی القربی و الیتمی و المسکین و ابن السّبیل إن کنتم ءامنتم باللّه ۷۷
و ای مؤمنان بدانید که هرچه به شما فایده و غنیمت رسد، خمس آن خاص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیرانو در راه سفرماندگان است(به آنها بدهید)اگر به خدا ایمان دارید.
۶-۳-۸-۴-کمفروشی: ویل للمطفّفین الّذین إذا کتا لو علی النّاس یسترفون و إذا کالوهم أو وّزنهم یخسرون ۷۸
وای به حال کمفروشان، آنان که چون به پیمانه(یا وزن)چیزی از مردم بستانند، تمام ستانند و چون چیزی بدهند در پیمانه و یا وزن به مردم کم دهند.
۷-۳-۸-۴-تحریم ربا: یمحق اللّه الرّبوا و یربی الصّدقت و اللّه لا یحبّ کلّ کفّار أثیم ۷۹
خداوند سود ربا را نابود گردانید و صدقات را فزونی بخشید و خدا مردم بیایمان گنهپیشه را دوست ندارد.
۸-۳-۸-۴-برقراری قسط: یأیّها الذّین ءامنوا کونوا قوّمین بالقسط شهداء للّه ۸۰
ای اهل ایمان، عدل و قسط بر پای دارید و برای خدا(موافق حکم خدا)گواهی دهید.
۴-۸-۴-آموزش و پرورش:اسلام دینی است به منظور پرورش و ساختن انسان و جامعه ایدهآل و مطلوب، لذا برنامههای تربیتی آن در اولویت قرار دارد تا آنجا که از اهداف مهم ارسال رسل را همین تربیت و تزکیه و تعلیم انسانها دانسته و میفرماید:
لقد منّ اللّه علی المؤمنین إذ بعث فیهم رسولا من أنفسهم یتلوا علیهم ءایته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلل مّبین ۸۱
خدا بر اهل ایمان منّت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق بیاموزد، هرچند پیش از آن گمراهی آنان آشکار بود.
همانطور که ملاحظه میشود خداوند برگزیدگان پیامبران را به عنوان منّتی میداند تا از این طریق آنان هدایت یافته و براساس الگوی تربیتی اسلام، تربیت شوند.بنابراین مشخص میشود که اسلام اهمیت فوق العادهای برای تعلیم و تربیت قائل شده است و به صورتهای مختلف و دفعات مکرّر، ابعاد و جوانب گوناگون این جریان را مورد بحث قرار داده است که بحث درباره آن خود موضوع کتب و مقالات متعدد و جداگانهای است و باید از دیدگاههای مختلف و با نگرشهای گوناگون، منجمله از دیدگاه جامعهشناسی آموزش و پرورش مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
۹-۴-نظام حمایتی اسلام:در هر جامعه افراد و گروهایی هستند که به دلایل مختلف و متعدد نیاز به حمایت از طرف دولت، جامعه و یا سایر افراد، مؤسسات و سازمانها پیدا میکنند، منظور افرادی از قبیل فقرا و سایر درماندگان جامعه میباشند.طبعا هر نظام اجتماعی کامل و جامع باید راه حلّی برای این افراد و گروهها ارائه کند، به عبارت دیگر یک نظام اجتماعی باید دارای نظام حمایتی نیز باشد.با عنایت به اینکه اسلام دارای بهترین نظام اجتماعی است.بنابراین بهترین الگوهای حمایتی را نیز ارائه کرده است. ۸۲ در اجرای این نظام حمایتی نیاز به بررسی و مطالعه علمی این گروهها و نیز ارائه راهحلهای مناسب برای رفع مشکلات آنان براساس الگوی حمایتی اسلام است و همچنین نحوه اجرای برنامههای حمایتی بایستی تعیین شود.بنابراین وجود چنین گروههایی در جامعه و وجود نظام حمایتی در اسلام از جمله موضوعات مورد بررسی در طرح جامعهشناسی در قرآن بوده و میتواند کمک زیادی به گسترش طرح جامعهشناسی اسلام بکند.
۱۰-۴-دستورات اجتماعی اسلام:اسلام دستورات و قواعدی به منظور برقراری و استمرار نظام اجتماعی مطرح کرده است که با اجرای آنها نظام اجتماعی اسلام ایجاد شده و پایدار میماند، برخی از موضوعات و نکاتی که قبلا مورد بحث واقع شد، نیز در زمره همین دستورات قرار دارند.اکنون به برخی دستورات و موضوعات دیگر اشاره میکنیم:
۱-۱۰-۴-تعاون:روابط اجتماعی در نتیجه همکاری متقابل انسانها بوجود میآید، انسان موجودی است که زندگی اجتماعی او از طریق این همکاری فراهم میآید و در واقع این تعاون و همکاری در نتیجه نیاز متقابل انسانها به یکدیگر است.لذا در هر جامعه یا نظام اجتماعی گونهای از این همکاری و تعاون وجود دارد.قرآن نیز این مطلب را تأیید کرده و مورد توجه قرار داده است و انسان را به برقراری تعاون و روابط اجتماعی در جهت خوبیها هدایت میکند و میفرماید:
تعاونوا علی البّر و التّقوی و لا تعاونوا علی الإثم و العدون ۸۳
باید شما(مؤمنان با یکدیگر در نیکوکاری و تقوا کمک و همکاری کنید نه بر گناه و ستمکاری. و یا در آیه ذیل نیاز متقابل انسانها به همدیگر را تأیید کرده و میفرماید:
أهم یقسمون رحمت ربّک نحن قسمنا بینهم مّعیشتهم فی الحیوه الدّنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجت لیتّخذ بعضهم بعضا سخریّا و رحمت ربّک خیر ممّ یجمعون ۸۴
آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم کنند.(هرگز نباید)در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کردهایم و بعضی را بر بعضی برتری دادهایم، تا بعضی از مردم بعضی دیگر را مسخّر کنند و رحمت خدا از آنچه(از مال دنیا)جمع میکنند بسی بهتر است.
۲-۱۰-۴-عدل: رعایت عدالت نیز از جمله نکات اساسی است که مورد عنایت اسلام قرار گرفته و ابعاد گوناگون آن بهطور مکرر و به صور مختلف در قرآن بیان شده است و در اهمیت آن تأکید فراوان شده تا آنجا که از جمله راههای رسیدن به تقوا را عدالت دانسته و میفرماید:
اعدلوا هو أقرب للتّقوی ۸۵
عدالت کنید که عدل به تقوی نزدیکتر از هر عملی است.
اسلام در نظام اجتماعی خود به حدّی به عدالت توجه دارد که میتوان آن را به عنوان یکی از پایههای اساس جامعه اسلامی دانست. ۸۶ با این تعبیر شناخت ابعاد مختلف عدالت اجتماعی و دیدگاهی که اسلام به آن دارد از جمله موضوعات اساسی و مهمی است که در محدوده مطالعات اجتماعی و جامعهشناسی اسلامی قرار دارد.
۳-۱۰-۴-جنگ و صلح:حفظ جامعه اسلامی از طرفی منوط به اجرای قوانین اسلامی در اینجامعه و از طرف دیگر جلوگیری از تهاجمات خارجی و دفاع از مرزها موجودیت آن میباشد.لذا اسلام توجه کافی به مسأله دفاع از جامعه اسلامی و جهاد داشته ۸۷ و اگرچه در آن زندگی مسالمتجویانه و صلحآمیز مطلوبتر است ولی در شرایط خاصی که موجودیت اسلام به خطر میافتد و جامعه اسلامی مورد تهدید و تجاوز قرار میگیرد، جهاد واجب میشود.بنابراین ابعاد و جوانب مختلف جهاد بهطور دقیق در اسلام مورد بررسی قرار گرفته و دستورات مشخصی در تمامی زمینههای مربوط به جنگ از قبیل شرایطی که منجر به جنگ میشود، قواعدی که در جنگ باید رعایت شود، مسأله اسرای جنگی و نحوه رفتار با آنان، غنائم جنگی و مانند اینها ارائه شده است که بایستی با روش علمی و منظم مورد پژوهش قرار گیرد.
۴-۱۰-۴-وفای به عهد:وفاداری به عهد و پیمان و سرباز نزدن از آن جمله دستوراتی است که مورد توجه و عنایت اسلام قرار گرفته و جریانی است که میتواند منجر به ایجاد روابط اجتماعی سالم شود.خداوند میفرماید:
و لا تقربوا مال الیتیم إلاّ بالّتی هی أحسن حتّی یبلغ أشدّه و أوفوا بالعهد إنّ العهد کان مسئولا ۸۸
و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید مگر آنکه راه خیر و طریق بهتر(به نفع یتیم)منظور دارید تا آنکه به حد بلوغ و رشد برسد و به عهد خود باید وفا کنید که البته(در قیامت)از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
۵-۱۰-۴-منع سوء ظن، تجسّس و غیبت:قرآن اهل ایمان را به دوری جستن از گمان بدو اجتناب از تجسّس در احوال مردم و جلوگیری از غیبت کردن تشویق میکند تا در نتیجه روابط اجتماعی اسلام سالمتر و جامعه فاضله اسلام، انسانیتر شود:
یأیّها الذّین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظّنّ إنّ بعض الظّنّ إثم و لا تجستوا و لا یغتب بّعضکم بعضا أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتمود و اتّقوا اللّه إنّ اللّه تواب رّحیم ۸۹
ای اهل ایمان از بسیاری پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها(باطل و بیحقیقت)معصیت است و نیز هرگز از حال درونی هم تجسّس نکنید(و جاسوس بر احوال خلق برنگمارید)و غیبت یکدیگر را نکنید، آیا دست میدارید گوشت برادر مرده خود را بخورید البته کراهت و نفرت از آن دارید(پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است)و از خدا بترسید(و توبه کنید)که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
۶-۱۰-۴-ادای امانات:از ابعاد دیگر روابط اجتماعی سالم، امانتداری و بازگردانیدن امانت به صاحبان آن میباشد، این رفتار نیز مورد عنایت قرآن قرار دارد، آنجا که میفرماید:
إنّ اللّه یأمرکم تؤدّوا الأمنت إلی أهلها و إذا حکمتم بین النّاس أن تحکموا بالعدل إنّ اللّه نعمّا بعظکم به إنّ اللّه کان سمیعا بصیرا ۹۰
خدا به شما امر میکند که امانت را البته به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شوید به عدالت داوری کنید، همانا خداوند شما را پند نیکو میدهد که خدا به هر چیز آگاه و بصیر است.
۷-۱۰-۴-نهی از رشوهخواری:ارتشاء و رشوهخواری علمی است که موجب از بین رفتن حق میشود و اگر این رفتار در جامعهای رواج یابد آن جامعه را فساد خواهید کشید این است که اسلام با آن به مخالفت پرداخته و میفرماید:
و لاتأکلوا أموالکم بینکم بالبطل و تدلوا بها إلی الحکّام لتأکلوا فریقا من أموال النّاس بالإثم و أنتم تعلمون ۹۱
مال یکدیگر را به ناحق نخورید و کار را محاکم قاضیان نیفکنید که به وسیله رشوه و زور پارهای از مال مردم را بخوری با اینکه شما بطلای دعوی خود را میدانید.
۸-۱۰-۴-قصاص:به منظور جلوگیری از هرگونه تجاوز و ظلم و ستم؛اسلام قصاص و مقابله به مثل را جایز دانسته و میفرماید:
الشّهر الحرام بالشّهر الحرام و الحرمت قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتّقوا اللّه و اعلموا أنّ اللّه مع المتّقین ۹۲
ماههای حرام را در مقابل ماههای حرام قرار دهید که اگر حرمت آن را نگاه نداشتند و با شما قتال کنند شما نیز قصاص کنید پس هرکسی به جور و ستمکاری به سوی شما دست دراز کند او را به مقاومت از پای درآورید به قدر ستمی که به شما رسیده(یعنی به عدل باظلم کافران مقابله کنید)و از خدا بترسید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
تا آنجا که قصاص را موجب حفظ حیات و تداوم زندگی دانسته است:
ولکم فی القصاص حیوه یأولی الألبب لعلّکم تتّقون ۹۳
حکم قصاص برای حفظ شما عاقلان است تا مگر از قتل یکدیگر بپرهیزید.
۹-۱۰-۴-نهی از قتل نفس: اسلام از طرفی دستور به قصاص میدهد و از طرف دیگر شدیدا قتل نفس را منع میکند:
و لا تقئلوا النّفس الّتی حرّم اللّه إلاّ بالحقّ ۹۴
و نفسی را که خدا حرام کرده جز به حق(یعنی به حکم حق و قصاص)به قتل نرسانید.
حسّاسیّت این عمل نزد اسلام آن قدر زیاد است که قتل یک تن را معادل قتل تمامی انسانها دانسته و میفرماید:
من قتل نفسا بغیر نفس أوفساد فی الأرض فکأنّما قتل النّاس جمیعا ۹۵
هرکس نفسی را بدون حق قصاص یا بیآنکه فساد و فتنهای در زمین کند به قتل رساند مثل آن است که همه مردم را کشته باشد.
۱۱-۴-اصلاح روابط اجتماعی:اسلام علاوه بر آنکه انسان را به برقراری روابط اجتماعی دعوت کرده، او را به اصلاح این روابط نیز فراخوانده است.این دعوت قرآن به صورتهای گوناگون مطرح شده است، در یک آیه از قول حضرت شعیب، هدف آن حضرت را اصلاح این روابط دانسته و میفرماید:
إن أرید إلاّ الإصلح ما استطعت و ما توفیقی إلاّ باللّه علیه توکّلت و إلیه أنیت ۹۶
هدف من چیزی جز اصلاح امور شما نیست و از خدا(در هر کار)توفیق میطلبم و برا و توکّل کرده و به خدا پناه میبرم.
و در آیه ذیل نجوا را-علی رغم کراهتی که در اسلاتم دارد-در چند مورد و از جمله در اصلاح روابط بین مردم جایز دانسته و میفرماید:
لاّ خیر فی کثیر مّن نّجوئهم إلاّ من أمر بصدقه أو معروف أو إصلح بین النّاس و من یفعل ذلک ابتغاء مرضات اللّه فسوف نوتیه أجرا عظیما ۹۷
هیچ فایده و خیری در سخنان سرّی آنها نیست مگر آنکه کسی در صدقه دادن و نیکویی کردن و اصلاح میان مردم سخن سرّی گوید و هرکس(بر این کار)در طلب رضای خدا چنینکند بزودی یکدیگر میفرماید:
انما المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا للّه لعلکم ترحمون ۹۸
به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند، پس همیشه بین برادران(ایمانی)خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید که مورد لطف و مرحمت الهی گردید.
۱۲-۴-اصطلاحات و مفاهیم جمعی:از جمله نکات ظریفی که در قرآن وجود دارد، وجود لغات، اصطلاحات و تعابیری است که مصداق آنها انواع مختلف گروهها و تجمعّهای انسانی است.واژههایی از قبیل امّت، قوم، قبیله، طایفه، شعب، عصبه، ناس، بشر، انسان و مانند اینها.
مصادیق هریک از این واژهها مختص به خود بوده و با دیگری متفاوت است.همانگونه که در جامعهشناسی واژههای و اصطلاحاتی از همین قبیل وجود دارد، مانند جامعه، اجتماع، جماعت، جمع، گروه، طبقه، قشر، دسته، توده و مانند اینها.
بنابراین همانطور که در جامعهشناسی با توجه به ماهیّت، صفات و ویژگیهای گروههای مختلف انسانی، عناوین و اصطلاحاتی خاص و متفاوتی به آنها اطلاق میشود، قرآن هم باتوجه به همین ویژگیها، تعابیر و اصطلاحات متفاوت و خاصی برای انواع گروهها بکار برده است و این امر ناشی از توجه دقیق قرآن به گروههای متفاوت با ماهیتها و صفات گوناگون میباشد. ۹۹
با توجه به مطالبی که بحث شد، اهمیتی که قرآن و اسلام برای جامعهشناسی قائل است مشخص میشود.آنچه به عنوان نتیجه میتوان یاد کرد، توجه به نگرش دقیق و جامع قرآن به زندگی اجتماعی انسان است، آنطور که به ابعاد مختلف زندگی اجتماعی دقّتنظر کافی مبذول داشته است.از این جهت وظیفه محقّقان و پژوهشگران مسلمان است تا با استفاده از دستآوردهای علمی و روشهای تحقیق نوین به مطالعه و تحقیق نظریات اجتماعی اسلام بپردازند تا چارچوب نظری جامعه اسلامی به صورت علمی تدوین گردد و این تدوین مقدمهای باشد به منظور تهیه برنامههایی در جهت تحقق هرچه بیشتر و مطلوبتر نظام اجتماعی اسلام.
یادداشتها
(۱)-فاطر/۲۸ (۲)-شیخ صدوق؛امالی، مؤسسه الاعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ ه.ق، ص ۵۸٫ (۳)-مجادله/۱۱ (۴)-مائده/۹۷ (۵)-قلم/۱ (۶)-بقره/۲۳۹ (۷)-آل عمران/۱۶۴ (۸)-بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۰۶٫ (۹)-اعراف/۱۸۵ (۱۰)-طه/۱۱۴ (۱۱)-عدّه الداعی، ۶۵ (۱۲)-محمّد رضا حکیمی، دانش مسلمین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۶۴، ص ۵ (۱۳)-نحل/۱۲ و ۱۳ (۱۴)-نحل ۶۶ و ۶۷ (۱۵)-طارق/۵ (۱۶)-روم/۲۲ (۱۷)-یونس/۱۰۱ و ۱۰۲ (۱۸)-نساء/۲۶ (۱۹)-قمر/۵۱ (۲۰)-صافّات/۷۳ و ۷۴ (۲۱)-احقاف/۲۷ (۲۲)-ابراهیم/۹ (۲۳)-توبه/۷۰ (۲۴)-ق/۳۶ و ۳۷ (۲۵)-طه/۱۲۸ (۲۶)-انعام/۶ (۲۷)-زخرف/۸ (۲۸)-شعراء/۱۰۳ (۲۹)-عنکبوت/۳۵ (۳۰)-عنکبوت/۱۵ (۳۱)-شعراء/۱۲۱ (۳۲)-روم/۴۲ (۳۳)-یوسف/۱۰۹ (۳۴)-روم/۹ (۳۵)-محمّد(ص)/۱۰ (۳۶)-آل عمران/۱۳۷ (۳۷)-عنکبوت/۲۰ (۳۸)-حج/۴۶ (۳۹)-نور/۳۴ (۴۰)-زمر/۲۷ (۴۱)-طه/۹۹ (۴۲)-یوسف/۳ (۴۳)-یوسف/۱۱۱ (۴۴)-نحل/۱۱۲ (۴۵)-یوسف/۱۰۵ (۴۶)-روم/۲۱ (۴۷)-حجرات/۱۳ (۴۸)-زخرف/۳۲ (۴۹)-رک:از همین نویسنده؛سنّتهای اجتماعی در قرآن کریم، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۶٫ (۵۰)-آل عمران/۲۰۰ (۵۱)-انعام/۱۵۳ (۵۲)-آل عمران/۱۰۳ (۵۳)-انعام/۶۵ (۵۴)-قصص/۴ (۵۵)-حجرات/۱۰ (۵۶)-هود/۶۱ (۵۷)-نحل/۱۲۵ (۵۸)-طه/۴۳ و ۴۴ (۵۹)-انعام/۵۷ (۶۰)-بقره/۳۰ (۶۱)-نساء/۵۹ (۶۲)-آل عمران/۱۱۰ (۶۳)-آل عمران/۱۵۹ (۶۴)-شوروی/۳۸ (۶۵)-آل عمران/۶۴ (۶۶)-نساء/۱۴۱ (۶۷)-نور/۳۲ (۶۸)-بنی اسرائیل/۷ (۶۹)-رک:راغب اصفهانی؛المفردات فی غریب القرآن، ذیل کلمه«احسان». (۷۰)-اسراء/۲۳ و ۲۴ (۷۱)-فرقان/۵۴ (۷۲)-بقره/۲۲۷ (۷۳)-بقره/۱۷۲ (۷۴)-بقره/۲۹ (۷۵)-نساء/۲۹ (۷۶)-مجادله/۱۳ (۷۷)-انفال/۴۱ (۷۸)-مطففین/۱-۳ (۷۹)-بقره/۲۷۶ (۸۰)نساء/۱۳۵ (۸۱)-آل عمران/۱۶۴ (۸۲)-رک:از همین نویسنده؛پژوهشی در نظام حمایتی اسلام، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۶۸٫ (۸۳)-مائده/۲ (۸۴)-زخرف/۳۲ (۸۵)-مائده/۸ (۸۶)-رک:از همین نویسنده؛«طرح زیربنا و پایههای اساسی جامعه اسلامی»مجله مشکوه، شماره نهم، زمستان ۱۳۶۴، ص ۱۳۵-۱۵۲٫ (۸۷)-رک:از همین نویسنده؛«جنگ از دیدگاه اسلام»، مجله مشکوه، شماره هفتم، بهار ۱۳۶۴، ص ۱۰۹-۱۳۸٫ (۸۸)-اسراء/۳۴ (۸۹)-حجرات/۱۲ (۹۰)-نساء/۵۸ (۹۱)-بقره/۱۸۸ (۹۲)-بقره/۱۹۴ (۹۳)-بقره/۱۷۹ (۹۴)-انعام/۱۵۱ (۹۵)-مائده/۳۲ (۹۶)-هود/۸۸ (۹۷)-نساء/۱۱۴ (۹۸)-حجرات/۱۰ (۹۹)-برای اطلاع بیشتر از این مفاهیم و اصطلاحات رک:از همین نویسنده؛«پژوهشی پیرامون مفاهیم و اصطلاحات جمعی قرآن کریم»، مجله دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه مشهد، شمارههای اوّل و دوّم، سال هفدهم، بهار و تابستان ۱۳۶۳٫ http://www.maarefquran.org/