عوامل موثر بر تحول اخلاقی
عوامل موثر بر تحول اخلاقی
0 Vote
58 View
نویسنده: مسعود آذربایجانی
روانشناسی و اخلاق : روح و روان آدمی، از جمله موضوعات مهمی بوده است که از دیرباز، ذهن اندیشمندان و متفکران را به خود مشغول کرده است. نتیجه آن نیز ارائه یک دسته نظریات روانشناسانه است که در بستر زمان دچار تغییر و تحول شده است؛ به طوری که این تحولات در شرایط فعلی نیز به نحو مبنایی ادامه دارد. از طرف دیگر، منابع دینی ما سرشار از معارف روانشناختی انسان است که متاسفانه تاکنون ـ به رغم تلاشهائی که صورت گرفته ـ به جامعه ارائه نشده است. بر این اساس، لازم است ضمن ارائه معارف ناب اهل بیت علیهمالسلام در این زمینه، مقایسهای هم با آن مکاتب داشته باشیم. برای نیل به این مقصود، از وجود جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر مسعود آذربایجانی عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه که در هر دو زاویه دارای تخصص ویژهای هستند بهره گرفتیم.
امیدواریم این، باب خیری باشد تا در شمارههای بعدی در یک باب مستقل، به آن بپردازیم. در این شماره عوامل مؤثر بر تحول اخلاقی را بررسی خواهیم کرد.روانشناسی در جایگاه «مطالعه علمی رفتارها و فرایندهای روانی انسان»۱، میتواند فضایل و رذایل اخلاقی را نیز از حیث واقعیت روانشناختی آنها در انسان بررسی کند و رفتارهای متناسب با آنها را کاوش نماید و به توصیف، تبیین و حتی پیش بینیهای علمیدست یازد.
برخی پرسشهای قابل بحث در این حوزه عبارتند از: آیا انسان به لحاظ روانشناختی، قدرت انتخاب و اختیار برای انجام فعل اخلاقی دارد؟ آیا رفتارهای ما همگی خود محور آن است؟ آیا خودگرایی روان شناختی بر ما حاکم است؟ ارادۀ اخلاقی و وجدان اخلاقی در انسان چگونه قابل تبیین است؟ تفاوتهای روانی افراد چگونه بر افعال اخلاقی تأثیرگذار است؟ و ....
در این جستار، صرفاً به یکی از این پرسشها پاسخ خواهیم داد: «عوامل مؤثر بر تحولات روانی و اخلاقی انسان کدامند؟» به عبارت دیگر به طور کلی چه علل و زمینههایی باعث میشود یک فرد به سمت فضایل اخلاقی یا رذایل اخلاقی کشیده شود یا رفتارهای متناسب با آنها را به فعلیت رساند یا حتی تحول شخصی و شخصیتی در جهت مثبت یا منفی داشته باشد؟
ساحران فرعون، فضیل بن عیاض، بشر حافی و حر بن یزید ریاحی از نمونههای شاخص تحول اخلاقی از باطل به حق در فرهنگ و اندیشۀ اسلامی هستند. افرادی چون روژه گارودی (تحول از کمونیسم به اسلام)، یوسف اسلام (خوانندۀ اروپایی مسلمان شده) و پروفسور لگنهاوسن (استاد دانشگاه در رشتۀ فلسفه دین و تحول از مسیحیت به اسلام) و ... نیز از جمله موارد شهیر و معاصر ما در این موضوع هستند. البته نمونههای کمتر مشهور در گوشه و کنار جامعه فراوان است. به ویژه در خودمان نیز تحولات اخلاقی در سطح رفتار و صفات را میتوانیم جستوجو کنیم و به سادگی بیابیم.
در روانشناسی، صرفاً بر دو عمل پایههای زیستی و محیطی تأکید میشود؛ در حالی که آموزههای دینی دو عامل اراده و مبادی غیبی را نیز میافزاید:
۱٫ پایههای زیستی
هنگام تشکیل نطفه، ویژگیها و صفات پدر و مادر (و حتی برخی از نیاکان) از طریق «ژنها» در هستۀ سلول به کودک منتقل میشود که اصطلاحاً آن را وراثت یا عامل ارثی گویند. از طریق دو قلوهای همسان، ویژگیهای متأثر از وراثت قابل مطالعه و بررسی است.۲
افزون بر خصوصیات فیزیکی و فیزیولوژیکی، مانند شکل ظاهری صورت، رنگ پوست، مو، بلندی و کوتاهی قد، رنگ چشم و برخی نقصهای جسمانی مانند لب شکری، کف پای صاف و ... ، ویژگیهای روانی نیز به طور فی الجمله تحت تأثیر وراثت هستند: برخی عقب ماندگیها (۱۵۰ نقص ژنتیک شناخته شده)، هوش، شخصیت، طول عمر و آسیبهای روانی آمادگی ژنتیک در آنها مؤثر است. در روایات، صفات اخلاقی چون وفاداری، بی وفایی، شهامت، بزدلی، نجابت، رذالت، پستی و خونسردی به عوامل ارثی نسبت داده شده است.۳
امیر المؤمنین علیه السلام در وصف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
خداوند نهال اصلی آن حضرت را از بهترین معادن استخراج نمود و نهال وجودش را در اصیلترین سرزمینها غرس کرد و شاخۀ هستی او را از زمینی که پیامبران را از آن آفرید، به وجود آورد؛ همان درختی که امینان درگاه خود را از آن برگزید. فرزندان او، بهترین فرزندان هستند و خاندانش نیکوترین خاندانها... .۴
آن حضرت، شهامت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و ناپایداری یکی دیگر از پسرانشان (محمد حنفیه) برابر دشمن را از صفاتی میشمارند که از مادرانشان به ارث بردهاند.۵ البته پرسشهایی که همچنان نیازمند مطالعه و بررسی بیشترند، عبارتند از: دقیقاً کدام یک از فضایل و رذایل اخلاقی تحت تأثیر وراثت است؟ معیار و ملاک آن چیست؟ این صفات تا چه حد از عوامل ارثی ناشی میشود؟
۲ . پایههای محیطی
مقصود، عواملی است که پس از تشکیل نطفه از طریق محیط بر انسان وارد میشود. این عوامل شامل محیط درون رحمی(پیش از تولد) مانند اکسیژن، مواد غذایی، حرارت، احوال مادر، ضربههای فیزیکی و روانی، تشعشعات و داروها است. محیط طبیعی پس از تولد، مانند آب و هوا، تغذیه و منطقه جغرافیایی و محیط اجتماعی نیز شامل خانواده، مدرسه، همسالان، جامعه، فرهنگ، دین، رسانههای جمعی، محل کار و نهادهای سیاسی میشود. پایههای محیطی به صورتهای مختلف بر فرد تأثیرگذار است و زمینههای تغییر یا تحول را به وجود میآورد. انواع تأثیرات محیط عبارتند از: رشد و شکوفایی استعدادها، شکلدهی هدایت رفتار، الگودهی به شخصیت فرد، آموزش و انتقال اطلاعات و بالأخره جامعهپذیری از طریق انتقال آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی. در خصوص ارزشهای اخلاقی و فضایل و رذایل میتوان همۀ این تأثیرات را به حساب آورد: محیط مساعد، موجب رشد و شکوفایی زمینههای اولیه وراثتی در فضایل یا رذایل میشود و میتواند رفتار فرد را هدایت کند و الگوهای مناسبی برای شخصیت وی فراهم سازد.۶ در عین حال، اطلاعات مورد نیاز درباره عواقب امور و نیکوکار و بدکار با مشاهدۀ محیط اجتماعی و تاریخی قابل دسترسی است. مهمترین تأثیر پایههای محیطی، تربیت اخلاقی است که با روشهای الگوپذیری، همانند سازی، موعظه اخلاقی و ... حاصل میشود.۷ خانواده نیز یکی از مهمترین ارکان پایههای محیط در تحولات اخلاقی است.
از نمونههای تأثیر محیط اجتماعی در فضیلت و رذیلت در قرآن کریم، داستان پسر نوح است:
وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمینَ* قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ»۸
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو [درباره نجات خاندانم] حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برترى».
فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نیست. او عمل غیر صالحى است [= فرد ناشایستهاى است] پس آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه. من به تو اندرز مىدهم تا از جاهلان نباشى».
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد
دوستان و همنشینان نیز تأثیر بسزایی در تغییرات و تحولات اخلاقی ما دارند. امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند:
الصدیق افضل الذخرین؛
دوست، بالاترین اندوختهها و گنجینهها را فراهم میکند.
پرسش جدّیای که اینجا مطرح است این که اگر صرفاً وراثت و محیط، منشأ رفتارها و صفات اخلاقی ما باشد، جایگاه مسؤولیت و تکلیف انسان چه میشود؟ اینجا عامل اراده مطرح میشود.
۳ . اراده
اطاعت و عصیان، در قلمرو اختیار و مستلزم اعمال ارادی است؛ ولی اغلب مردم، به دلیل شانه خالی کردن از مسؤولیت، ملموس نبودن اراده و مکانیزمهای دفاعی برای توجیه عملی تمایل دارند همۀ رفتارهای خود را به عوامل خارج از حیطۀ اراده و اختیار انسان نسبت دهند؛ در حالی که ارسال رسل و انزال کتب، تکلیف و مسؤولیت دینی و ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ همگی مبتنی بر وجود اراده و اختیار در انسان است. افزون بر این، رشد و تحول انسان در ابعاد معنوی و اخلاقی، به ویژه مستند به اراده است. منظور از اراده، نوعی توانایی روانی ویژۀ انسان است که شخص بر اساس آن، میتواند در قلمرو خاصی، تأثیرات زیستی و محیطی را تحت تسلط خویش در آورد و با گزینش خود، رفتار و مسیر رشد را به طور آگاهانه انتخاب نماید.
اگر هم بیشتر روانشناسان به جبر محیطی (مانند رفتارگرایان) یا جبر درونی (مانند روانتحلیلگران) تمایل دارند، روانشناسان شناختی، با تأکید بر ارگانیسم فعال انسان در پردازش اطلاعات و آگاهی و روانشناسان انسانگرا با تأکید بر خود شکوفایی و خلاقیت و آزادی، گرایش قابل توجهی به مبانی اراده در انسان داشتهاند.
نقش اراده در رفتارهای اخلاقی در مراحل شکلگیری رفتار آگاهانه، یعنی هنگامۀ توجه، ادراک، احساسات و انگیزش ظهور میکند و میتواند با محدود کردن و کنترل نمودن تأثیر عوامل زیستی و محیطی به طور فعّال وارد عمل شود. رشد اراده از طریق رشد آگاهی، تمرین اعمال ارادی و از طریق فرهنگ کلی جامعه امکان پذیر است.
امام صادق علیه السلام مرز میان اعمال اختیاری و غیر اختیاری را امکان ملامت و سرزنش انسان میداند:
... ما استطعت ان تلوم العبد علیه فهو منه و ما لمتستطع ان تلوم العبد علیه فهو من فعل الله. یقول الله تعالی للعبد: لم عصیت؟ لم فسقت؟ فهذا فعل العبد و لا یقول له: لم مرضت؟ لم قصرت؟ لم ابیضت؟ لم اسودت؟ لانه من فعل الله تعالی؛۹
آنچه که میتوانی بنده را بر آن ملامت و سرزنش کنی، آن امر، از بنده صادر شده است و آنچه را که نمیتوانی بنده را بر آن سرزنش کنی؛ آن از افعال خداوند متعال است.
خدای متعال به بنده میگوید: «چرا گناه کردی؟ چرا فسق ورزیدی؟» این فعل بنده است؛ ولی خدا به بنده نمیگوید: چرا مریض شدی؟ چرا کوتاه هستی؟ چرا سفید هستی؟ چرا سیاه هستی؟ چون که همه اینها از افعال خدای متعال است.
در روایت دیگر، آن حضرت شرایط و مقدمات یک رفتار آگاهانۀ اختیاری را نبودن موانع محیطی و اجتماعی، سلامت جسمی، رشد طبیعی و فیزیکی بدن و بالاخره فراهم شدن متعلق رفتار شمرده و متذکر میشوند که آماده شدن همۀ این شرایط، شخص را مجبور نمیکند حتماً رفتاری از او سر بزند؛ بلکه خود او است که در آخرین مرحله نیز میتواند میان انجام یا ترک رفتار، یک طرف را انتخاب کند.۱۰
اعمال عبادی به ویژه روزهداری، تقوا و خویشتنداری مقابل حرام، کفّ نفس و مخالفت با نفس هنگام ارتکاب، از مواردی است که در آموزههای دینی برای تقویت اراده پیش بینی شده است. پرسش مهمی که اینجا قابل طرح است، سهم ویژه عوامل محیطی و ارثی مقابل اراده است؟ به تعبیر دیگر تا کجا و تا چه حد، ارادۀ انسان میتواند مقابل پایههای زیستی و محیطی مقاومت کند؟ آیا شدت و ضعف اراده نیز خود محصول وراثت و محیط نیست؟ این پرسش، نیازمند بررسی و کاوش جدیتر در مجال دیگر است.
نکتهای باقی است: آیا مجموعه عوامل تأثیر گذار بر رشد اخلاقی انسان، صرفاً همین سه مورد است؟ آیا عامل دیگری در کار نیست؟ اینجا مبادی غیبی را با عنوان عامل مستقل مطرح میکنیم.
۴ . مبادی غیبی
بر اساس بینش اعتقادی، توحید افعالی، خداوند به صورت طولی بر همۀ افعال و رفتار ما مؤثر است و در همه عوامل و پایههای وراثتی، محیطی و ارادی نیز حضور دارد. افزون بر این، آیات قرآن، مبادی غیبی و در رأس آن، خداوند را عامل مستقل ذکر میکند که به طور جدی در عرصه هستی فعال هستند، و بر اعمال اخلاقی و فضایل و رذایل نیز تأثیرگذار است و میتواند با تمهید مقدمات و زمینههای لازم، توفیق عبد را در تحول اخلاقی فراهم کند یا اینکه موجبات سلب توفیق را ایجاد نماید.
چگونگی و فرایند این تأثیرگذاری نیازمند بحث مستقلی است، در این مجال مختصر، صرفاً به برخی شواهد این موضوع اشاره میکنیم:
الم * ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًى لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاه وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ۱۱
الف، لام، میم * این است کتابى که در [حقانیت] آن، هیچ تردیدى نیست؛ [و] مایه هدایت تقواپیشگان است * آنان که به غیب ایمان مىآورند، و نماز را بر پا مىدارند، و از آنچه به ایشان روزى دادهایم انفاق مىکنند.
یکی از ویژگیهای پارسایان و تقوا پیشگان، ایمان به غیب است؛ یعنی باور کنند که عوامل غیبی وجود دارد و در زندگی آنان تأثیر گذار است. این عوامل، شامل خداوند - جلّ جلاله- فرشتگاه الهی، شیاطین و برخی امور دیگر است.
قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَه غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ...۱۲
و یهود گفتند: «دست خدا بسته است». دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند؛ بلکه هر دو دست او گشاده است...
خداوند، منطق یهود که خداوند را دستبسته و غیر فعال در حیات و هستی معرفی میکند، محکوم و مردود میداند و صریحاً دست قدرت الهی را گشاده و مبسوط میداند:
یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأْنٍ ۱۳
هر کس در آسمانها و زمین است، از او درخواست مىکند. هر زمان، او در کارى است.
کل یوم هو فی شأن بخوان / مرو را بیکار و بی فعلی مدان
در آیات بسیاری نیز به مصادیق این موضوع اشاره شده است:
هُوَ الَّذی أَنْزَلَ السَّکینَه فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ لِیَزْدادُوا إیمانًا مَعَ إیمانِهِمْ وَ لِلهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ...۱۴
او است آن کس که در دلهاى مؤمنان، آرامش را فرو فرستاد، تا ایمانى بر ایمان خود بیفزایند. و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خدا است... .
إِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَه مُرْدِفینَ * وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إِلاّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ ... ۱۵
[به یاد آورید] زمانى را که پروردگار خود را به فریاد مىطلبیدید؛ پس دعاى شما را اجابت کرد که: «من شما را با هزار فرشته پیاپى، یارى خواهم کرد».
و این [وعده] را خداوند جز نویدى [براى شما] قرار نداد، و تا آنکه دلهاى شما بدان اطمینان یابد.
إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ... ۱۶
و در حقیقت، شیطانها به دوستان خود وسوسه مىکنند، تا با شما ستیزه نمایند.
خداوند هدایت، ایمان، طهارت قلب و حتی تزکیه را به ویژه به خودش اسناد میدهد:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ الله یُزَکّی مَنْ یَشاءُ ... ۱۷
آیا به کسانى که خویشتن را پاک مىشمارند ننگریستهاى؟ * [چنین نیست،] بلکه خداست که هر کس را بخواهد، پاک مىگرداند... .
بلکه هر گونه تحول اخلاقی و تزکیه را مرهون لطف و فضل و رحمت الهی میداند:
...وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لکِنَّ الله یُزَکّی مَنْ یَشاءُ وَ الله سَمیعٌ عَلیمٌ۱۸
و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمىشد؛ ولى [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک مىگرداند و خدا[است که] شنواىِ دانا است.
در روایات نیز مباحث توفیق و سلب توفیق، استدراج، عنایت حق و ... فراوان است از جملۀ آنها، این حدیث مشهور نبوی است:
انَّ لربکم فی أیّام دَهرِکُُم نَفَحاتٍ اَلا فَتَعرَّضُوا لَها۱۹ ؛
همانا پروردگارتان را در روزگار شما، نفحهها[ی رحمتی] است. هان که خود را در معرض آن قرار دهید.
رؤیاهای صادقه، الهام و اشراق و بشارتهای آسمانی در این زمینه قابل توجه است.
ویلیام جیمز و کارل گوستاو یونگ، از روانشناسانی هستند که تأثیرگذاری مبادی غیبی بر رفتارهای انسان و تحولات اخلاقی را میپذیرند. یونگ، بویژه رؤیاها را هم منابع اطلاعاتی و آگاهیبخش و هم ضمیر ناهشیار و تأثیرگذار یاد میکند.
در این بخش نیز پرسشهای چندی قابل پیگیری و بررسی است: قواعد و معیارهای تأثیرگذاری عوامل غیبی چیست؟ رابطۀ این عوامل با ارادۀ انسان چگونه است؟ آیا منوط و مشروط به اعمال خاصی است؟ آیا میتواند بدون هیچ شرطی عمل کند؟ در هر صورت، اثرگذاری این عوامل، با توجه به اختیاری بودن کسب فضایل و رذایل چگونه قابل تبیین است؟
البته این پرسشها در جای خود پاسخ مقتضی و در خوری دارد که در مجال دیگری به آنها میپردازیم. در خاتمه، این پرسش را برای مخاطبان باکیاست و فطانت این جستار طرح میکنیم:
آیا همۀ عوامل تأثیرگذار در تحولات اخلاقی انسان در همین چهار مورد و زیرمجموعههای آنها قابل احصا و اندراج است؟ آیا عامل دیگری در کار نیست؟ آیا اموری مانند اوضاع کواکب و ستارگان در سعادت و شقاوت انسانها دخالت دارند؟ به نظر میرسد پرونده این بحث همچنان باز است.
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن / مصلحی تو ای تو سلطان سخن
پینوشتها:
ـــــــــــــــــــــ
۱٫ هیلگارد، زمینه روان شناسی، ج ۱، ترجمه براهنی، ص ۳۵٫
۲٫ (ر. ک. روان شناسی با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، فصول ۵ – ۹).
۳٫ شیخ حرّ عاملی، وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۴ – ۵۷٫
۴٫ نهج البلاغه، خ ۹۴٫
۵٫ شیخ عباس قمی، تتمه المنتهی، ص ۱۲٫
۶٫ ر . ک . بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۵٫
۷٫ ر.ک.احمد دیلمی و آذربایجانی، اخلاق اسلامی، بخش سوم.
۸٫ سوره هود: ۴۵ و ۴۶٫
۹٫ بحار الانوار، ج۵، ص۵۹٫
۱۰٫ همان، ج۵، ص۸٫
۱۱٫ سوره بقره: ۱ – ۳٫
۱۲٫ سوره مائده: ۶۴٫
۱۳٫ سوره الرحمن: ۲۹٫
۱۴٫ سوره فتح: ۴٫
۱۵٫ سوره انفال: ۹ و ۱۰٫
۱۶٫ سوره انعام: ۱۲۱٫
۱۷٫ سوره نساء: ۴۹٫
۱۸٫ سوره نور: ۲۱٫
۱۹٫ بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۲۱٫
تهیه و تنظیم توسط موسسه فرهنگی ، اخلاقی دارالهدی - قم
www.darolhoda.ir