چهل حدیث ازامام زمان عج
چهل حدیث ازامام زمان عج
0 Vote
78 View
بتعداد بشاراتى كه از پيامبر اكرم ( ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بيش از آن است كه در اين مختصر گنجانده شود، ما از ميان اين احاديث تنها به ذكر چهل حديثى كه حافظ ابونعيم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در كتاب اربعين حديث فى المهدى ذكر المهدى و نعوته و حقيقة مخرجه جمع آورى كرده ، اكتفاء مى كنيم. مرحوم على بن عيسى اربلى در كتاب كشف الغمه مى نويسد: چهل حديث درباره مهدى موعود به دست آورده ام كه حافظ ابونعيم اصفهانى آنها را جمع آورى كرده و من هم به ترتيبى كه او ذكر نموده ، مى آورم ولى از ميان سلسله سند فقط شخص راوى كه از پيغمبر روايت نموده است، نام مى بريم : حديث1- رفاه مردم در عصر امام زمان : ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود : يكون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنين و الافثمان و الافتسع يتنعم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر يرسل السماء عليهم مدراراً و الا تدخر الارض شيئاً من نباتها . مهدى از ميان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت يا هشت يا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمايند كه قبل از وى هيچ بّر و فاجرى بدان نرسيده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمين از روئيدنيهاى خود چيزى فرو گذار نمى كند. حديث2- عدل مهدى (عج) : ابوسعيد مى گويد پيغمبر فرمود: تملاء الارض ظلماً و جوراً فيقوم رجل من عترتى فيملاءها قسطاً و عدلاً يملك سبعاً او تسعاً . زمين پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قيام كند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت يا نه سال سلطنت نمايد. حديث3: و باز نقل كرده كه پيغمبر(ص) فرموده : لا تنقضى الساعة حتى يملك الارض رجل من اهل بيتى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً يملك سبع سنين . قيامت منقضى نخواهد شد تا اين كه مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد و او زمين را پر از عدل و داد كند ، چنان كه پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است . حديث4- مهدى فرزند فاطمه زهرا (س) : از امام زين العابدين و آن حضرت از پدرش روايت نموده كه پيامبر اكرم (ص) به فاطمه زهرا (س) فرموده : المهدى من ولدك . ( مهدى از فرزندان تو است ). حديث5- مهدى برگزيده خداست : على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود: فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟ عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟ فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اعل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟ دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه : من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست. يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً . اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد.... حديث6- مهدى ، حسينى است : در آن كتاب از حذيفة بن يمان روايت مى كند كه گفت: پيامبر خطبه اى ايراد فرمود و آنچه مى بايد اتفاق بيفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود : لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى . اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگيزد كه همنام من باشد. سلمان برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا(ص) از كدام فرزند شما خواهد بود؟ فرمود : از اين فرزندم ، و دست روى شانه حسين (ع) گذاشت. حديث7- قريه اى كه مهدى از آنجا قيام مى كند : به سند خود از عبدالله بن عمر روايت نموده كه گفت : يخرج المهدى من قرية يقال لها كرعة مهدى از قريه اى قيام مى كند كه آن را كرعه مى گويند . حديث8- ويژگيهاى حضرت : همچنين حذيفة از پيامبر(ص) نقل كرده كه فرمود : المهدى رجل من ولدى وجهه كالكوكب الدرى مهدى از فرزندان من است كه چهره اش چون ستاره تابان است . حديث9 : حذيفه روايت نموده كه پيامبر (ص) فرمود : المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائيلى على خدّه الآيمن خال كانه كوكب درى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً يرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطير فى الجوّ. مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائيل است،در گونه راست وى خالى است كه چون ستاره تابناكى بدرخشد زمين را پر از عدل كند چنان كه پر از ظلم شده باشد، ساكنان زمين و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود. حديث10: ابو سعيد خدرى مى گويد پيامبر فرمود : المهدى منا اجل الجبين اقنى الانف مهدى ما پيشانيش روشن و وسط بينيش كمى برآمده است حديث11: المهدى منا اهل البيت رجل من امتى اشم الانف يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً مهدى ما اهل بيت مردى از امت من است كه وسط بينيش برآمده و او زمين را پر از عدل كند، چنان كه پر از ظلم باشد. حديث12: ابوامامه باهلى از پيغمبر (ص) روايت كرده كه فرمود: بينكم و بين الروم اربع هدن يوم الرابعةعلى يد رجل من آل هرقل يدوم سبع سنين .. ميان شما و روميان چهار صلح است ، چهارمين آن به دست مردى از نسل هرقل خواهد بود و هفت سال دوام مى يابد مردى از طائفه عبدقيس به نام مستور بن بجلانعرض كرد اى رسول خدا (ص) در آن روز پيشواى مردم كيست ؟ فرمود : المهدى من ولدى ابن اربعين سنة، كان وجهه كوكب درى فى خده الايمن خال اسود عليه عباء تان قطريتان كانه من رجال بنى اسرائيل يستخرج الكنوز يفتح مدائن الشرك . پيشواى مردم مهدى است كه از فرزندان من مى باشد كه چون ظهور كند به صورت مرد چهل ساله مى نمايد.رخسارش چون ستاره تابان مى درخشد و در سمت راست رخسارش خال سياهى است، دو عباى قطرى پوشيده (و از لحاظ سلامت بنيه ) گوئى ازمردان بنى اسرائيل است، ذخائر زمين را استخراج كند و شهرهاى شرك را بگشايد . حديث13: عبدالرحمن بن عوف روايت نموده كه پيغمبر فرمود: ليبعثن الله من عترتى رجلاً افرق الثنايا، اجلى الجبهه ، يملاء الارض عدلاً يفيض المال فيضاً خداوند از عترت من مردى را برانگيزد كه ميان دندانهايش باز ، و رويش روشن باشد، زمين را پر از عدل كند و به مردم اموال فراوان بخشد. ل حدیث ازامام زمان عج: پيشوا صالح ابوامامه نقل مى كند كه رسول اكرم (ص) براى ما خطبه ايراد كرد و درضمن ، از دجّال نام برد و فرمود : پس شهر مدينه از پليديها پاك شود چنان كه كوره آهنگرى از كثافات فلزات پاك گردد ، آن روز اعلام خواهند كرد كه امروز روز آزادى است . زنى به نام ام شريك عرض كرد: اى رسول خدا (ص) عرب كجا خواهند بود؟ فرمود : در آن روز آنها اندكى بيش نيستند ، بيشتر آنان در بيت المقدس مى باشند ، اممهم المهدى ، رجل صالح پيشواى آنها مهدى است كه مردى صالح مى باشد . حديث15: ظهور هويدا : ابو سعيد خدرى روايت مى كند كه پيغمبر (ص) فرمود : يخرج المهدى فى امتى يبعثه الله عياناً للناس يتنعم الامة و تعيش الماشية و تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحاً . مهدى ميان امت من قيام خواهد كرد و خداوند او را به طور آشكار براى مردم برانگيزد ، مردم در رفاه ، و چهار پايان در آسايش باشند، و زمين روئيدنيهاى خود را بيرون دهد و او مال را به طور مساوى ميان مردم تقسيم نمايد . حديث16- ابر بر سر او سايه افكند : عبدالله بن عمر نقل كرد كه پيغمبر فرمود : يخرج المهدى و على رأسه عمامة فيهما مناد ينادى هذا المهدى خليفة الله فاتبعوه . مهدى در حالى كه قطعه ابرى بر سر او سايه افكنده قيام مى نمايد ، در آن وقت گوينده اى اعلام مى دارد كه اين مهدى خليفة الله است از وى پيروى كنيد. حديث17: بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است : عبدالله بن عمر مى گويد : پيامبر (ص) فرمود: يخرج المهدى و على رأسه ملك ينادى هذا المهدى فاتبعوه . مهدى در حالى قيام مى كند كه فرشته اى بالاى سر او قرار دارد و مى گويد : مهدى اين است از وى پيروى نمائيد . حديث18: مژده پيامبر (ص) به ظهور مهدى (ع) : ابوسعيد خدرى از پيغمبر (ص) نقل كرده كه فرمود : ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس زلزال فيملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض يقسم المال صحاحاً فقال له رجل : و ما صحاحاً ؟ قال : السوية بين الناس . شما را مژده به ظهور مهدى مى دهم كه به هنگام اختلاف زياد و تزلزل مردم ، قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد ساكنان آسمان و زمين از حكومت او راضى خواهند بود و اموال را ميان مردم به طور مساوى قسمت كند. حديث19: نام آن حضرت : عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) روايت نموده كه فرمود : لا يقوم الساعة حتى يملك رجل من اهل بيتى ، يواطى اسمه اسمى يملاء الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً . پيش از قيامت مردى از اهل بيت من به سلطنت مى رسد كه همنام من باشد زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. حديث20- كنيه او : حذيفه از آن حضرت روايت كرده كه فرمود: لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لبعث الله فيه رجلا اسمه اسمى و خلقه خلقى يكنّى ابا عبدالله . اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردى را بر انگيزد كه نامش نام من وخويش چون خوى من و كنيه اش ابوعبدالله مى باشد . حديث21: همچنين فرمود : لا يذهب الدنيا حتى يبعث الله رجلاً من اهل بيتى يواطىء اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى يملاءها قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً. عمر دنيا به پايان نمى رسد تا اين كه خداوند مردى از اهل بيت من برانگيزد كه نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است . (1) او دنيا را پر از عدل و داد نمايد چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد . حديث22-عدل مهدى (عج): ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: لتملان الارض ظلما و عدواناً ثم ليخرجن رجل من اهل بيتى حتى يملاءها قسطاً و عدلاً كما ملئت جوراو ظلماً. چون روزى فرارسد كه زمين پر از ظلم و ستم شود خداوند مردى از اهل بيت من ظاهر گرداند تا جهان را پر از عدل و داد كند . حديث23-اخلاق آن حضرت : عبدالله بن عمر روايت نموده كه پيغمبر فرمود : يخرج رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و خلقه خلقى يملاءها قسطاً و عدلاً. مردى از اهل بيت من خارج مى شود كه نامش مطابق نام من و اخلاقش چون اخلاق من مى باشد، و او جهان را پر از عدل و داد كند. حديث24- بخشش مهدى (ع) : ابوسعيد خدرى گفت رسول اكرم (ص) فرمود: يكون عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل يقال له: المهدى يكون عطاؤه هنيئاً . در آخرالزمان و موقعى كه آشوبها پديد آيد، مردى به قدرت مى رسد كه به او مهدى گفته مى شود كه بخشش او گوارا باشد. حديث25-علم مهدى به سنت پيغمبر (ص): ابو سعيد خدرى روايت كرده كه پيغمبر فرمود : يخرج رجل من اهل بيتى و يعمل سنتى و ينزل الله له البركة من السماء وتخرج الارض بركاتها و تملاء به الارض عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً و يعمل على هذه الامة سبع سنين و ينزل بيت المقدس . مردى از اهل بيت من به سلطنت خواهد رسيد كه به سنت من (آن طور كه بايد) عمل نمايد و خداوند از آسمان براى وى روزى فرستد، و زمين آنچه دارد، بيرون دهد و او زمين را پر از عدل كند چنان كه پراز ظلم و ستم باشد او به بيت المقدس درآيد و هفت سال سلطنت نمايد. حديث26-آمدن مهدى با پرچمها : ثوبان از پيامبر (ص) روايت نموده كه فرمود: اذا رأيتم الرأيات السود قد اقبلت من خراسان فائتوها و لو حبوا على الثلج فيها خليفةالله المهدى . چون پرچمهاى سياه ببينيد كه ازسوى خراسان مى آيد به استقبال آن بشتابيد هرچند با رفتن از روى برف باشد زيرا كه همراه آن جماعت مهدى خليفة الله است . حديث27-آمدن وى از جانب مشرق: عبدالله عمر گفت : روزى در خدمت پيامبر (ص) بوديم كه عده اى از جوانان بنى هاشم بيامدند، از مشاهده آنها ديدگاه پيامبر پر از اشك شد و رنگ مباركش تغيير كرد، اصحاب عرض كردند: يا رسول الله سيماى مباركتان گرفته است ما نمى توانيم شما را بدين حالت ببينيم فرمود: انا اهل بيت اختارالله لنا الآخرة على الدنيا و ان اهل بيتى سيلقون بعدى بلاء و تشريداً و تطريداُ حتى يأتى قوم من قبل المشرق و معهم رايات سود فيسألون الحق فلا يعطونه فيقاتلون و ينصرون فيعطون ماسألوا فلا يقبلون حتى يدفعوه الى رجل من اهل بيتى فيملاء ها قسطاً كما ملاءها جوراً فمن ادرك ذلك منكم فليأتهم و لحبواً على الثلج . ما اهل بيتى هستيم كه خداوند آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده ، بعد از اين اهل بيت من مصيبتها مى بينند و از وطن آواره مى گردند ، تا آنگاه كه مردمى از جانب مشرق با پرچمهاى سياه به طلب حق قيام كنند، اين حق را به آنها نمى دهند تا جنگ كنند ، و پيروزى يابند و حق را بگيرند و آن را به مردى از اهل بيت من بسپارند كه دنيا را پر از عدل كند چنان كه از ظلم پر شده باشد هر كس ، آن زمان را درك كند به آنها بپيوندد اگر چه به رفتن از روى برف باشد. حديث28- تجديد عظمت اسلام با ظهور او: حذيفه روايت نموده كه از پيغمبر (ص) شنيدم مى فرمود : واى بر اين امت از سلطه اى كه پادشاهان ستمگر بر آنها پيدا مى كنند و آنها را كشته، و مؤمنين را به وحشت مى اندازند، مگر كسى كه فرمان آنها را گردن نهد شخص با ايمان به زبان با آنها مى سازد ولى قلباً از آنان مى گريزد و چون خداوند عزوجل اراده نمايد كه عزت اسلام را تجديد كند ، شوكت هر ستمگر جبارى را درهم بشكند زيرا خداى توانا قادر است امتى را كه در ميان فساد افتاده اند، به ساحل صلاح آورد. سپس فرمود: اى حذيفه ، لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يملك رجل من اهل بيتى تجرى الملاحم على يديه و يظهر الاسلام لا يخلف وعده و هو سريع الحساب. اگر از عمر دنيا جز يك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد كه با بى دينان جنگها كند تا اسلام را آشكار سازد. حديث29- رفاه و آسايش مسلمانان در عصر مهدى (عج): ابوسعيد خدرى از پيغمبر (ص) روايت نموده كه فرمود: يتنعم امتى فى زمن المهدى (ع) نعمة لم يتنعموا قبلها قطّ يرسل السماء عليهم مدراراً و لا تدع الارض شيئاً من بناتها الاخرجته . امت من در زمان مهدى چنان در فراخى معيشت به سر برند كه هيچگاه پيش از آن نديده باشند . آسمان پى در پى بركات خود را براى آنان فرو مى ريزد و زمين آنچه دارد بيرون مى دهد . حديث30- مهدى يكى از سروران بهشت : انس بن مالك روايت كرده كه پيغمبر (ص) فرمود: نحن بنو عبدالمطلب سادات اهل الجنة، انا و اخى على و عمى حمزه و جعفر و الحسن و الحسين و المهدى . ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشتيم ، من و برادرم على و عمويم حمزه و جعفر و حسن و حسين و مهدى . حديث31- سلطنت مهدى (ع): ابوهريره روايت كرده كه پيغمبر (ص) فرمود: لولم يبق من الدنيا الا ليلة لملك فيها رجل من اهل بيتى . اگر از عمر دنيا جز يك شب نماند، در همان شب مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد . حديث32- خلافت مهدى (ع) : ثوبان از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: نزد گنج شما سه نفر به قتل رسند كه هر سه پسران خليفه مى باشند و پس از آن ديگر هيچ يك از آنها خليفه نمى شود تا آن كه مردمى با پرچمهاى سياه سررسند و طورى آنها را به قتل رسانند كه هيچ قومى را بدان وضع نكشته باشند. ثم يجيئى خليفة الله المهدى فاذا سمعتم به فأتوه فيبايعوه فانه خليفة الله المهدى . سپس خليفه خدا مهدى بيايد ، چون بشنويد كه ظهور نموده به سوى او رو آوريد و با او بيعت كنيد زيرا او مهدى خليفه حقيقى خداوند است . حديث33- بيعت با حضرت: ثوبان از پيامبر (ص) روايت كرده كه فرمود: مردمى با پرچمهاى سياه از جانب شرق پديد آيند كه دلهاى آهنين دارند هر كس از آمدن آنها مطلع گشت به سوى آنها رو آورد و با آنان بيعت كند و لو با رفتن از روى برف باشد . حديث34- پيوند دهنده دلها : از على (ع) روايت شده كه فرمود: به پيغمبر اكرم (ص) عرض كردم : يا رسول الله (ص) أمنا آل محمد المهدى أم من غيرنا ؟ اى رسول خدا مهدى از ما اهل بيت است يا از غير ما؟ پيامبر فرمود: لا، بل منا يختم الله به الدين كما فتح بنا و بنا ينقذون من الفتن كما انقذوا من الشرك و بنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الفتنة اخوانا كما ألف بينهم بعد عداوة الشرك اخواناً فى دينهم . او از ماست خداوند دين را به وسيله او ختم كند چنان كه توسط ما گشود ، مردم به وسبله ما از آشوبها نجات يابند چنان كه از منجلاب شرك بيرون آمدند، دلهاى آنها را به هم پيوند دهد و بعد از دشمنيها آنها را با هم برادر كند، چنان كه بعد از نجات از شرك ، آنها را با هم برادر دينى كرد. حديث35- بعد از مهدى زندگى بى فائده است : عبدالله بن مسعود مى گويد پيامبر اكرم (ص) فرمود : لولم يبق من الدنيا الا ليلة لطول الله تلك الليلة حتى يملك رجل من اهل بيتى يواطى اسمه اسمى و اسم ابيه اسم ابى يملاء ها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماًً و جوراً و يقسم المال بالسوية و يجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامة فيملك سبعاً او تسعاً لاخير فى العيش بعد المهدى . اگر از عمر دنيا جز يك شب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد كه نامش نام من و نام پدرش نام پدر من مى باشد . و او زمين را پر از عدل و داد كند چنان كه پر از ظلم و جور شده باشد، اموال را بالسويه ميان مردم تقسيم كند، و خداوند دلهاى امت مرا بى نياز گرداند، هفت سال يا نه سال سلطنت نمايد سپس بعد از مهدى زندگى فائده ندارد. حديث36- قسطنطنيه به دست مهدى (ع) فتح شود: ابوهريره از پيغمبر (ص) روايت كرده كه فرمود: لا تقوم الساعة حتى يملك رجل من اهل بيتى يفتح القسطنطنية و جبل الديلم و لو لم يبق الا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يفتحها. پيش از آنكه قيامت شود و مردى از اهل بيت من به سلطنت رسد و قسططنطنيه و جبال ديلم (2) را فتح كند اگر يك روز از عمر دنيا باقى باشد خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا آنجا را فتح كند. حديث37- مهدى (ع) پس از پادشاهان ستمگر: قيس بن جابر از پدرش و او از جدش ، از رسول خدا (ص) روايت نموده كه فرمود: سيكون بعدى خلفاء و من بعد الخلفاء امراء و من بعد الامراء ملوك جبابرة ثم يخرج رجل من اهل بيتى يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً . بعد ا ز من خلفاء خواهند بود و بعد ازخلفاء امراء و بعد از امراء پادشاهان ستمگر بيايند آنگاه مردى از اهل بيت من خواهد آمد كه زمين را از عدل و داد پركند چنانكه پراز ظلم باشد. حديث38-عيسى (ع) مأموم مهدى (ع) : ابوسعيد از پيغمبر (ص) نقل كرده كه فرمود: منا الذى يصلى عيسى ابن مريم (ع) خلفه . آن كس كه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مى گذارد ، از ما است . حديث39- مهدى با عيسى بن مريم سخن مى گويد: جابر بن عبدالله انصارى از آن حضرت روايت نموده كه فرمود: ينزل عيسى بن مريم (ع) فيقول امير هم المهدى تعال صل بنا فيقول : الا ان بعضكم على بعض امراء تكرمة من الله عزوجل لهذه الامة. چون اصحاب مهدى قيام كنند، عيسى بن مريم از آسمان فرود آيد، امير قيام كنندگان به عيسى مى گويد بيا تا با تو نماز بگذاريم عيسى مى گويد: شما خود از جانب خدا برخى بر برخى ديگر امير هستيد و اين لطف خدا نسبت به اين امت است . حديث40- مهدى (ع) حافظ امنيت : عبدالله بن عباس از پيغمبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود: لن تهلك امة انا فى اولها و عيسى بن مريم فى آخرها و المهدى فى وسطها . (3) امتى كه من در اول آنها و عيسى بن مريم در آخر آنها و مهدى در وسط آنها باشيم، هرگز هلاك نمى شوند. همه اين چهل حديثى كه ابونعيم از ميان انبوه احاديث حضرت مهدى جهت كتاب خود برگزيده ، در ساير كتب حديث اهل تسنن نيز نقل شده است و اين احاديث بعضى از آن احاديثى است كه علماى اهل سنت در كتابهاى خود نوشته اند . يكى از علماى شيعه كتابى تأليف كرده و نام آن را كشف المخفى فى مناقب المهدى ناميده است. (4) و در اين كتاب 110حديث از طريق رجال عامه روايت كرده كه به خاطر اختصار و رعايت حال از نقل آن نيز خوددارى نموديم ، زيرا برخى از روايات گذشته كه نقل كرديم خواننده را از تفضيل بيشتر بى نياز مى كند و همانها براى اهل انصاف و دارنده عقل سليم كافى بود و در اينجا فقط اسامى كسانى كه اين يكصدو ده حديث را در كتابهاى خود آورده اند، ذكر مى كنيم تا اهل توفيق با تحقيق ازمضامين آن مستحضر گردند: مؤلف نام كتاب: احاديث بخارى صحيح 3 حديث مسلم صحيح 11 حديث حميدى جمع بين الصحيحين 2 حديث زيد بن معاويه عبدرى بين صحاح سته 11 حديث عبدالعزيز عكبرى فصال الصحابة 7 حديث ثعلبى تفسير 5 حديث ابن قتيبه غريب الحديث 6 حديث ابن شيرويه ديلمى الفردوس 4 حديث حافظ ابوالحسن دار قطنى مسند فاطمه (س) 6 حديث حافظ ابوالحسن دار قطنى مسند علي (ع) 3 حديث كسائى المبتداء 2 حديث حسن بن مسعود فراء المصابيح 5 حديث ابوالحسن منارى الملاحم 36 حديث حافظ بن مطيق از كتاب وى 3 حديث محمد بن اسماعيل فرغانى الرعاية لا هل الرواية 3 حديث حميدى (نامبرده ) در خبر سطيح 2 حديث يوسف بن عبدالبر نميرى استيعاب 2 حديث مرحوم سيد بن طاوس مى نويسد : جلد دوم سنن ابن ماجه قزوينى را كه تاريخ كتابت آن سال 300هجرى يعنى زمان مؤلف است، به دست آورديم ، در كتاب نامبرده روايات بسيارى درباره ملاحم (پيشگوئيها ) از جمله هفت حديث در باب ظهور مهدى با سلسله سند نقل كرده است كه وى از فرزندان فاطمه است و زمين را پر از عدل مى كند چنان كه پر از ظلم شده باشد . همچنين وى مى گويد : كتابى ديگر به نام المقنص على محدث الاعوام لنبأ ملاحم عابر الايام تلخيص ابوالحسن احمد بن جعفر بن محمد منارى به دست آوردم كه در زمان مؤلفش نوشته شده ، در آخر آن نسخه نوشته شده بود: در سنه 330از تأليف آن فراغت حاصل شد، در آن كتاب ، هيجده روايت با سند از پيغمبر درباره قيام و ظهور حتمى مهدى (ع) و اوصاف آن حضرت و اين كه او از اولاد فاطمه زهرا (س) دختر پيغمبر است و زمين را پر از عدل مى كند ، نقل كرده است . سپس مرحوم سيد ابن طاوس چهل حديثى را كه حافظ ابونعيم اصفهانى در توصيف مهدى موعود جمع آورى نموده، آورده ، آنگاه نتيجه گرفته است كه احاديث راجع به مهدى كه دانشمندان اهل تسنن روايت كرده اند، يكصدو پنجاه و شش حديث است، و آنچه شيعه در اين باره نقل كرده اند بايد در چندين جلد تدوين شود. (5) آرى در كتابهاى اهل تسنن كه روايات حضرت مهدى آمده است ، به نقل روايات كلى اكتفاء نگرديده بلكه از اوصاف و خصوصيات آن نيز سخن رفته است . فرقه زيديه جاروديه نيز احاديث بسيارى درباره امام زمان (عج) از پيامبر اكرم (ص) و امام باقر (ع) روايت مى كنند، از علماى بزرگ آنان در كوفه و ابوسعيد عبادبن يعقوب رواجينى عصفرى (متوفى 250هـ ) بود، او كتابى تحت عنوان اخبارالمهدى نوشت. (6) ذهبى نقل مى كند كه عباد مبلغى رافضى بود، قيام مهدى را در آينده نزديك انتظار مى كشيد، او شمشيرى را با خود حمل مى كرد و مى گفت كه آن را براى جنگ در راه مهدى آماده نگه مى دارد . (7) ذكر اين نكته جالب است كه او اين عقيده را قبل از غيبت امام دوازدهم در سال 260هجرى داشت زيرا وى در سال 250 درگذشت . http://mahdiehtehran.ir