چهار شب جمعه

چهار شب جمعه

چهار شب جمعه یا مناظره مرحوم جلالدین دری بامبلغ بهائی بخشی از کتاب «چهار شب جمعه یا مناظره مرحوم جلالالدین دری با مبلغ بهائی» بسم الله الرحمن الرحیم [ صفحه ۴] در چهار سال قبل شاید کمی بیشتر این بنده دعوت شدم به مجلسی که تشکیل آن مجلس برای مذاکرات مذهبی و بیان اختلافات دینی بود: این محضر مرکب بود از عدهای بهائی و چند نفر مسلمان. مبلغ بهائی در این محضر موسوم بود به علیم الاسلام. در حدود بیست جلسه متوالیا بین بنده و این مبلغ بهائی مذاکراتی شد ولی برای هیچ یک از طرفین نتیجه حاصل نشد. از آن تاریخ اغلب مایل بودم که این رشته بحث ناتمام را روزی تمام کنم. تا در سنه ی هزار و سیصد و پنجاه و دو که مشغول نگارش این یادداشت ها هستم حسن تصاف مرا با یک نفر از محترمین این فرقه که سابقا هم خدمتشان ارادت داشتم در مجلسی جمع نمود. این مجلس بر سبیل پیش آمد مذاکرات سبب شد که در نقطه ی دیگری نیز جلساتی تشکیل گردد. افرادی که اغلب در این جلسات حضور داشتند مرکب از چهار نفر بود. از وقتی که به من اعلام شد که به چنین مجلسی ورود خواهم نمود تمام سعی و کوشش بنده این بود که خود را طوری مهیا نمایم که در آن مجلس از هر گونه اغراض شخصی خالی بوده و فقط برای کشف حقیقت ورود نمایم خالق بشر را شاهد می گیرم که موقع ورود در این مجلس که نمی دانم [ صفحه ۴] مذاکرات به نفع کدامیک از طرفین و در چند جلسه خاتمه پیدا نموده و بالاخره به کجا خواهد کشید ابدا مقصودی ندارم. امید است که هر کس در این اوراق نظر فرماید خالی از تعصب بوده و از مکالمه بین دو نفر که قطعا یک طرفش بی غرض است استفاده نماید. (من نمی دانم شاید طرف من هم بی غرض بوده و برای خدا حرف می زده است) تذکر دیگر آنکه من پس از نوشتن این اوراق با همین عباراتی که خواننده ی محترم مطالعه می کند در حضور مناظر بهائی خود قسمتی از این یادداشت ها را قرائت نموده که مضمون بیانات ایشان و عرایض اینجانب بی کم و زیاد در این اوراق جمع آوری شده باشد نه آنکه از روی مطالعه و نظریات شخصی از قول ایشان یا خودم در موقع تحریر چیزی زیاد نموده و یا کم کرده باشم فقط آیات و اقوال علما که در موقع مذاکره بطور اشاره ذکر کرده بودم بعدا در موقع کتابت از روی کتب مستنده تا حدی مشروح تر نگارش یافت.