اهمّیت دعا
اهمّیت دعا
0 Vote
93 View
ـ مقاله ای از استاد حسین انصاریان بسم الله الرّحمن الرّحیم دعا؛ اظهار احتیاج و نیاز، به پیشگاه حضرت بى نیاز است، دعا بیان تهیدستى و فقر و مسکنت و ندارى به محضر غنى مطلق، و مالک جهان هستى است. دعا درخواست گدائى بى نوا، از کریمى با وفا، و مددخواهى ناتوانى از توانائى شکست ناپذیر است. دعا کمک خواستن بنده اى ضعیف، مسکینى ذلیل، مستکینى بیچاره، از پروردگارى رحیم، خدایى مهربان، حکیمى لطیف، و سمیعى بیناست. دعا نشان دادن فروتنى و تواضع، خاکسارى و خشوع، انکسار و خضوع، به درگاه سلطانى قدّوس، عزیزى مقتدر، غفورى وَدود، معبودى یکتا، و دانائى قوى است. دعا محبوب خدا، و معشوق سالکان، و نور چشم عارفان، و راز و نیاز مشتاقان، و چراغ شب دردمندان، و تکیه گاه مستمندان، و نور قلب نیازمندان است. دعا در قرآن : منبع فیض بى نهایت، دریاى بى ساحل کرامت، فراهم آورنده فضاى هدایت، نازل کننده سفره دانش و حکمت، حضرت ربّ العزّه در قرآن مجید مى فرماید: قُل مَا یَعبَأُ ِبکُم رَبِّی لَولاَ دُعَاؤُکُم (سوره فرقان، آیه ۷۷) ؛ اى پیامبر رحمت به مردم بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنا و نظرى به شما نکند. دعا وسیله جلب اعتناى خدا، و زمینه جذب رحمت الهى به سوى دعا کننده است، اعتنا و نظرى که سفره شقاوت را از خیمه حیات انسان برمىچیند، و مائده سعادت و خوشبختى را براى دعا کننده پهن مىکند. محبوب محبّان، معشوق عاشقان، انیس ذاکران، جلیس شاکران، یاور بندگان، تکیه گاه صاحب دلان در قرآن مجید مىفرماید: وَ اِذَا سَاَلَکَ عِبَادِى عَنِّى فَاِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعوَهَ الدَّاعِ اِذَا دَعَان (سوره بقره ، آیه ۱۸۶)؛ هنگامى که بندگانم در رابطه با من از تو سؤال کنند، پاسخش این است که من یقیناً نزدیکم، دعاى دعا کننده را چون مرا بخواند مستجاب مى کنم. آرى جز خدا هیچ کس به بندگان نزدیک نیست، او نزدیکى است که انسان را به وجود آورده، و او را در رحم مادر، پرورش داده، و از رحم مادر به دنیا انتقال داده، و در دنیا سفره مادّى و معنویش را براى این میهمان با کرامت گسترده، و انبیا را براى هدایت او به سعادت دنیا و آخرت برانگیخته، و نعمت بى نظیرى چون قرآن، و امامان معصوم را براى او قرار داده، درد تشنگى را با آب زلال و صاف درمان مى کند، رنج گرسنگى اش را با غذاى مناسب و گوارا برطرف مى سازد، بیماری هایش را به درمان مى رساند، تنهائیش را با زن و فرزند و دوستان و یاران جبران مىکند، برهنگىاش را با انواع لباسها مىپوشاند، محبّتش را در دل ها مىنهد، مشکلاتش را هر چند شدید و سخت باشد مى گشاید، سلامتش را تداوم مىبخشد، به ارزش و اعتبار و آبرویش مىافزاید، و این همه را جز خدا چه کسى مىتواند برایش فراهم آورد، و چه کسى چون خدا به تمام احوالات و نیازمندی ها و حاجات او آگاهى دارد؟ آرى او از همه به انسان نزدیکتر است، تا جایى که در قرآن مجید فرموده: وَ لَقَد خَلَقنَا الاِنسَانَ وَ نَعلَمُ مَا تُوَسوِسُ بِهِ نَفسَهُ وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرِید (سوره ق ، آیه ۱۶) ؛ هر آینه انسان را به وجود آوردیم، و آنچه را نفس او به آن وسوسه مى کند مىدانیم، و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم. انبیا که از نظر عقل و درایت، و بصیرت و کرامت از تمام انسان ها برترند، و جان و قلب آنان از همه جان ها و قلب ها نورانى تر است، و آگاهى آنان به حقایق غیب و شهود کامل ترین آگاهى است، و واقعیات را آن چنان که هست مى دانند، جان و دلى وابسته به دعا داشتند، و با همه وجود به این رشته استوار و محکم متّصل بودند، و شب و روزى نبود که بخشى از عمر خود را صرف دعا نکنند، و از راه دعا به محضر محبوب حاضر نشوند. آنان دعا را مایه رشد جان، تصفیه دل، زدودن غبار مادّیت از باطن، شستشوى خیمه حیات از کدورت هجران، و عامل حلّ مشکلات مى دانستند، و یقین داشتند هیچ خواننده از درگاه ربوبى بدون رسیدن به مقصد، و منهاى روا شدن حاجت بر نمى گردد، به همین خاطر به استجابت دعا مؤمن بودند، و در این زمینه هیچ شک و تردیدى به خود راه نمىدادند، و در تمام دعاها قبولى دعا را خاضعانه از حضرت حق درخواست مىکردند، و اطمینان صد در صد داشتند که دعاى نیازمند در پیشگاه حضرت بىنیاز به اجابت مىرسد. قرآن مجید این حقیقت را روشنتر از روز از زبان پاک، و دل تابناک ابراهیم حکایت مىکند: اَلحَمدُ للهِ الَّذِی وَهَبَ لِس عَلَی الکِبَرِ اِسمَاعِیلَ وَ اِسحَاقَ اِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاء (سوره ابراهیم ، آیه ۳۹ )؛ همه سپاس و ستایش ویژه خداست که مرا در سنّ پیرى و سالخوردگى دو فرزند برومند چون اسماعیل و اسحاق بخشید، یقیناً پروردگارم اجابت کننده دعاست. دعا نیرو و قدرتى است که حضرت زکریّا علیه السّلام در سن سالخوردگى از پروردگار مهربان درخواست فرزند کرد، و خداى عزیز درخواستش را اجابت فرمود و به او و همسرش که در سنّ نازائى قرار داشت، یحیى را عطا کرد (سوره مریم، آیه ۵ و۹) . مسیح علیه السّلام به دنبال تقاضاى یارانش، به وسیله دعا از حضرت حق، درخواست نزول مائده آسمانى کرد، و خداى عزیز دعایش را مستجاب فرمود، و براى او و یارانش سفرهاى از غذاهاى مطبوع از آسمان نازل فرمود (سوره مائده، آیه ۱۱۲و ۱۱۵). وجود مبارک حضرت حق، بندگان را در تمام حالات، به دعا کردن فرمان داده، و از آنان خواسته در خوشىها و ناخوشىها به پیشگاه عزّتش روى ذلّت سایند، و به درگاه رحمتش دست به دعا بردارند، و با دلى فروتن، و اشکى مایه گرفته از قلب شکسته نیازهای شان را از او بخواهند، و به وعده قطعى و حتمى و یقینى او در رابطه با استجابت دعا امیدوار باشند، و قاطعانه اعلام کرده، آن را که از دعا تکبّر ورزد، خوار و ذلیل و سرافکنده و علیل، و پست و فرومایه به دوزخ درآورد، و این همه را در ظاهر و باطن یک آیه در سوره مؤمن بیان فرموده: وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادعُونِی اَستَجِب لَکُم اِنَّ الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبَادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین (سوره غافر (مؤمن) ، آیه۶۰ ). دعا در روایات : احسان و فضل حق نسبت به همه موجودات به ویژه انسان فراگیر، و سفره رحمت بىنهایتش گسترده، و لطف و مهربانى و کرمش براى همگان آماده است. درگاهش درگاه نومیدى نیست، و پیشگاهش پیشگاه بخل و طرد کردن نمىباشد. فضل وجودش، و کرم و بخششش دائمى است، و دست عطایش براى عطا کردن به همگان باز، و چشم انتظاریش براى روى آوردن بندگانش به درگاهش همیشگى است. به حضرت داود علیه السّلام خطاب فرمود: زمینیان را بگو: چرا با من دوستى نمىکنید که سزاوار دوستى منم! من خدائى هستم که با من بخل نیست، با دانائیم جهل نیست، با صبرم ناتوانى نیست، در صفتم تغییر نیست، در گفتهام تبدیل نیست، رحمتم فراگیر است، از فضل و کرم برنگردم، در ازل بر خود رحمت نوشتم، عود محبّت سوختم، دل بندگانم به نور معرفت افروختم، من دوست آنم که مرا دوست است، رفیق آنم که مرا رفیق است، همنشین آنم که در خلوت ذکر با من است، مونس آنم که به یاد من انس دارد. داود! هر که مرا جوید، مرا یابد، و او که مرا یابد سزاوار است که مرا نبازد، داود! نعمت از ماست، شکر دیگرى مىکنند، دفع بلا از ماست، از دیگرى مىبینند، پناهگاه شان حضرت ماست به دیگران پناه مىبرند، مىگریزند ولى عاقبت باز مىگردند!! چنین متن زیبا و پرمعنائى در کتابهاى با ارزش اسلامى، فراوان به چشم مىخورد، این گونه متنها به انضمام آیات قرآن مژده عظیمى از جانب خداست، که بندگان به فضل و احسانش امید بندند، و براى روا شدن حاجات شان دست گدایى به سوى او بردارند، و بدانند که راه رسیدن به مقاصد و مطالب شان دعاست، و کمتر اتّفاق مىافتد که مهمّى از مهمات شان، و حاجتى از حاجات شان بدون دعا برآورده مىشود، به همین خاطر روایات اسلامى به ویژه روایات صادر شده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام براى دعا جایگاهى خاص، و ارزشى ویژه، و اعتبارى کمنظیر و حسابى به خصوص باز کردهاند . از رسول بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده: اِنَّ الدُّعَا هُوَ العِبَادَه (۱) ؛ یقیناً دعا عبادت است. و از آن حضرت نقل شده :الدُّعَا مُخُّ العِبَادَه (۲) ؛ دعا مغز عبادت است. از حضرت باقر علیه السّلام روایت شده : اَفضَلُ العِبَادَهِ الدُّعَا (۳) ؛ برترین عبادت دعاست. و از آن حضرت روایت شده : ... مَا مِن شَىءٍ اَفضَلُ عِندَ اللهِ مِن اَن یَسئَلَ وَ یَطلُبَ مِمَّا عِندَهُ وَ مَا اَحَدٌ اَبغَضُ اِلَی اللهِ مِمَّن یَستَکبِرُ عَن عِبَادَتِهِ وَ لاَیُسئَلُ مَا عِندَهُ (۴) ؛ چیزى نزد خدا برتر از خواستن و درخواست فیوضاتى که نزد اوست نیست، و کسى در پیشگاه او مبغوضتر از آن که از دعا به درگاهش تکبّر ورزد، و از فیوضات حضرتش درخواست نکند نمى باشد. از امیرالمؤمنین علیه السّلام روایت شده: اَحَبَّ الاَعمَال اِلَی اللهِ تَعَالَی فِی الاَرضِ الدُّعَا (۵) ؛ محبوب ترین کارها به سوى خدا در همه روى زمین دعاست. و نیز آن حضرت فرمود: َالدُّعَا مَفَاتِیحُ النَّجَاح وَ مَقَالِیدُ الفَلاَح وَ خَیرَ الدُّعَا مَا صَدرٍ عَن صَدرٍ نَقِی وَ قَلبٍ تَقِی وَ فِی المُنَاجَاهِ سَبَب النَّجَاهِ وَ بِالاِخلاَصِ یَکُونُ الخَلاَص (۶) ؛ دعا کلیدهاى پیروزى، و مخازن کامیابى است، بهترین دعا، دعایى است که از سینه صاف، و دل پاک در آید، در مناجات وسیله نجات، و رهائى به اخلاص است. از امام صادق علیه السّلام روایت شده : ... فَاِذَا نَزَلَ البَلاَء فَعَلَیکُم بِالدُّعَاءِ وَ التَّضَرُّعِ اِلَی الله (۷) ؛ هنگامى که بلا نازل شود، حتماً به دعا و زارى به درگاه خدا روى آورید. و آن حضرت فرمود:عَلَیکَ بِالدُّعَاءِ فَاِنَّ فِیهِ شِفَاءُ مِن کُلِّ دَاءٍ (۸) ؛بر تو باد به دعا، زیرا دعا درمان از هر دردى است. ارزش دعا به صورت اجتماع : اهل دعا هنگامى که به صورت اجتماع به دعا مىنشینند، و به شکل دسته جمعى به تضرّع و انابه اقدام مىکنند، و به پیشگاه حضرت حق ناله و زارى مىبرند، و همگان دست گدائى به درگاهش دراز مىکنند، یقیناً دعای شان به اجابت نزدیکتر است، زیرا در جمعیت دعا کننده، بدون شک دردمندى دل سوخته، مستمندى از راه مانده، بیچارهاى درمانده، عاشقى وارسته، عارفى دلداده، مخلصى ارزنده قرار دارد. که دعا و حالش، و زارى و اخلاصش، و اضطرار و نالهاش عامل جلب رحمت، و جذب رأفت و مایه اجابت، و سبب جوشش عفو و مغفرت است. و چه بسا بنابر آنچه که در معارف الهیّه آمده، خداى مهربان به خاطر او دعاى دیگران را هم مستجاب کند، و به زارى و ناله آنان رحمت آرد، و خواستهها و حاجات شان را بر آورد، و آنان را مشمول عفو و مغفرت قرار دهد، و کشکول خالى آنان را از فیوضات خاصّهاش پر کند. در این زمینه روایات بسیار مهمّى از منابع وحى و منازل علم، و خزانههاى معرفت، و ابواب رحمت رسیده که به پارهاى از آنها اشاره مىشود: امام صادق علیه السّلام فرمود: مَا اجتَمَعَ اَربَعَهَ قَطٌّ عَلَی اَمرٍ وَاحِدٍ، فَادعُوا اِلاَّ تَفَرَّقُوا عَن اِجَابَهٍ (۹) ؛ هرگز چهار نفر بر کار واحدى جهت دعا به خاطر گشایش آن کار اجتماع نمىکنند مگر این که با مستجاب شدن آن دعا از یکدیگر جدا مىشوند. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: لاَیَجتَمِعُ اَربَعُونَ رَجُلاً فِی اَمرٍ وَاحِد اِلاَّ استَجَابَ اللهُ تَعَالَی لَهُم حَتَّی لَو دُعُوا عَلَی جَبَلٍ لاَزَالُوهُ (۱۰) ؛ چهل مرد جهت دعا براى گشایش کارى واحد اجتماع نمىکنند، مگر این که خداى تعالى دعای شان را مستجاب مىکند، تا جائى که اگر بر ضدّ کوهى دعا کنند، آن را از میان برمىدارند. عالم ربّانى، عارف عاشق ابن فهد حلّی بنا به روایت کتاب وسائل الشّیعه در کتاب با ارزشش عُدُّهُ الدّاعی روایت مىکند: اِنَّ اللهَ اُوحِی اِلَی عِیسَی عَلَیهِ السَّلاَم یَا عِیسَی تَقَرَّب اِلَی المُؤمِنِین وَ مَرهَم اَن یَدعُونِی مَعَک (۱۱) ؛ خدا به عیسی علیه السّلام وحی فرمود: ای عیسی! به جمع مؤمنین بپیوند، و آنان را فرمان ده همراه تو به درگاه من دعا کنند. امام صادق علیه السّلام مى فرماید: قَالَ کَانَ اَبِی عَلَیهِ السَّلاَمُ اِذَا حَزَنَهُ اَمرٌ جَمَعَ النِّسَاءَ وَ الصِّبیَانَ ثُمَّ دَعَا وَ آمِنُوا (۱۲) ؛ پدرم همواره چنین بود، هنگامى که کارى او را محزون و غصّه دار مى کرد، زنان و کودکان را به حال اجتماع گرد مىآورد، آنگاه دعا مى کرد و آنان آمین مىگفتند. نا امیدى و یاس ، حال کافران به خداست. دعا کننده باید به این حقیقت آگاه باشد، که خداى مهربان او را به دعا دعوت فرموده، و مستجاب شدن دعا را ضامن شده، و اجابت دعا بر حضرت او کارى بسیار سهل و آسان است، زیرا تمام موجودات هستى در سایه فرمانروایى مطلق اویند، و او با یک فرمان و با به کارگیرى یک دستور تمام زمینههاى اجابت را براى بنده دعاکنندهاش فراهم مىکند. بنابراین ابداً سزاوار نیست، کسى در پیشگاه خداى مهربانى که قدرت و بصیرت و کرم و لطف و مغفرت او، و فیض و رحمتش بىنهایت است، و به بندهاش به ویژه به هنگام دعا و مناجات، و راز و نیاز محبّت خاص دارد ناامید و مأیوس باشد، ناامیدى و یأس به فرموده قرآن مجید حال کافران به خداست: اِنَّهُ لاَ یَیأَسُ مِن رَوحِ اللهِ اِلاَّ القَومِ الکَافِرُون (سوره یوسف ، آیه ۸۷ ) ؛ قرآن مجید اکیداً سفارش مىکند از رحمت خدا مآیوس و ناامید مباشید: لا تقنطوا من رحمه الله (سوره زمر، آیه ۵۳) ؛ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مى فرماید: الفَاجِرُ الرَّاجِی لِرَحمَهِ اللهِ تَعَالَی اَقرَبُ مِنهَا مِنَ العَابِدِ المُقنِط (۱۳) ؛ بدکار امیدوار به رحمت خداى بزرگ، از عابد ناامید به رحمت خدا، نزدیک تر است. امام صادق علیه السّلام فرمود: الیَأسُ مِن رَوحِ اللهِ اَشَدَّ بَرداً مِنَ الزَّمهَرِیر (۱۴) ؛ سردى ناامیدى از رحمت خدا از سرماى شدید سردتر است. در روایات و معارف اسلامى، ناامیدى و یأس از رحمت خدا، از گناهان کبیره به حساب آمده، و به ناامید از رحمت خدا وعده قطعى عذاب داده شده. دعاکننده از این که دعایش به سرعت به هدف اجابت نرسد، نباید دچار یأس و ناامیدى شود، بنا به آیات و روایات، شاید اجابت دعایش مصلحت نبوده، احتمالاً موقع و زمان ظرف اجابت نرسیده، و ممکن است براى این که دعا و مناجات را ادامه دهد از اجابتش مانع شدهاند، یا خواسته اند براى این که نصیبى ابدى، و بهره اى همیشگى عاید او شود، زمان اجابت دعایش را قیامت قرار داده اند، در هر صورت ناامیدى از رحمت حق به هیچ صورت، عقلى و شرعى و اخلاقى و انسانى نیست، و مؤمن به حضرت حق، هرگز به ناامیدى نمىگراید، و یأس و دل سردى به خود راه نمىدهد. در زمینه مطالب و مسائل مربوط به دعا و اجابت آن، روایاتى بس مهم در کتاب هاى با ارزش اسلامى ثبت شده که ذکر پارهاى از آنها بى مناسبت با موضوع نیست: عَن اَبِی عَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: اِنَّ العَبدَ لَیَدعُوا فَیَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلمَلَکَینِ قَد استَجَبَت لَهُ وَلَکِن اَحبَسُوهُ بِحَاجَهٍ فَاِنِّی اُحِبُّ اَن اَسمَعَ صَوتَهُ وَ ِانَّ العَبدَ لَیَدعُوا فَیَقُولُ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَجِّلُوا لَهُ حَاجَتَهُ فَاِنِّی اََبغَضَ صَوتَهُ ! (۱۵) ؛ به راستى عبد دعا مىکند، پس خداى عزّوجل به دو فرشته مىفرماید: من دعایش را مستجاب کردم، ولى حاجتش را نگاهدارید تا دعا را ادامه دهد زیرا من دوست دارم صدایش را بشنوم، و عبدى دعا مىکند خداى تبارک و تعالى مى فرماید شتابانه حاجتش را برآورده کنید، زیرا من از صدایش نفرت دارم. منصور صیقل مىگوید: قُلتُ لاَِبِی عَبدِاللهِ عَلَیهِ السَّلاَم رُبَمَا دَعَا الرَّجُلَ بِالدُّعَاءِ فَاستُجِیبَ لَهُ ثُمَّ اَخَرَ ذَلِکَ اِلَی حِینٍ. قَالَ: فَقَالَ: نَعَم. قُلتُ: وَ لِمَ ذَاکَ لِیَزدَادَ مِن الدُّعَاء ؟ قَالَ : نَعَم (۱۶) ؛ به حضرت صادق علیه السّلام عرضه داشتم: چه بسا مردی دعا میکند، و مستجاب می شود، سپس تا مدّتی ظهور اجابت به تأخیر می افتد، فرمود: آری! گفتم: برای چیست؟ برای این است که بیشتر دعا کند؟! فرمود: آری. شرایط دعا : دعا کننده اگر بخواهد دعایش مستجاب شود، لازم است پیش از ورود به عرصه دعا شرایطى را رعایت کند، این شرایط در روایات نقل شده از اهل بیت در معتبرترین کتاب ها چون کتاب با ارزش اصول کافی، محجه البیضا، وسائل الشّیعه، جامع احادیث الشّیعه و ... ثبت است. شرایط دعا بدون تفسیر و توضیح عبارت است از: طهارت شرعیّه از قبیل وضو، غسل، تیمّم، پاکی از حقّ النّاس، اخلاص، صحیح خواندن متن دعا، حلال بودن کسب، صله رحم، صدقه قبل از دعا، مطیع خدا بودن، اجتناب از معصیت، اصلاح عمل، دعا در سحر، دعا در نماز وَتر،دعا وقت فجر صادق، دعا در (وقت)طلوع آفتاب، دعا در چهارشنبه بین ظهر و عصر، صلوات پیش از دعا (۱۷) (و بعد از دعا). _______________________________________ ۱- محجه البیضا، ج ۲، ص ۲۸۳ و ۲۸۲٫ ۲- محجه البیضا، ج ۲، ص۲۳۸ و ۲۸۲٫ ۳- محجه البیضا، ج ۲، ص ۲۸۳ و ۲۸۲٫ ۴- کافی، ج ۲، ص ۴۶۶٫ ۵- همان، ص.۴۶۷ ۶- محجه البیضا، ج ۲، ص ۲۸۵ و ۲۸۴٫ ۷- محجه البیضا، ج ۲، ص ۲۸۵ و ۲۸۴٫ ۸- محجه البیضا، ج ۲، ص ۲۸۵ و ۲۸۴٫ ۹- جامع احادیث الشّیعه، ج ۱۹، ص ۳۵۴٫ ۱۰- جامع احادیث الشّیعه، ج ۱۹، ص ۳۵۴٫ ۱۱- وسائل الشّیعه، ج ۷، ص ۱۰۴٫ ۱۲- اصول کافی، ج ۲، کتاب الدّعا، ص ۳۵۳٫ ۱۳- میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۳۲ ۱۴- میزان الحکمه، ج۳، ص۲۶۳۲ ۱۵- کافی، چاپ اسوه، ج ۶، ص۷۴٫ ۱۶- کافی، چاپ اسوه، ج۶ ، ص۷۴٫ ۱۷- همان، ج ۶، ص ۴۳ و ۸۱؛ محجه البیضا، ۲۶۸ و ۳۴۹٫ پاسدار اسلام - شماره ۲۳۹ برگرفته از پایگاه : azha.ir