نیایش و توکل، عوامل آرامش روح انسان

محقق:خلیل سلطان القرائی
عوامل آرامش روح انسان
در گستره هستی، انسان والاترین مقام را با مقدس‏ترین روح صاحب گشت، و تعهد نگهداری این مقام و منزلت را با خدای خویش بست و با اقرار به پروردگاری وی پاسداری از حریم مقدس انسانی را نمود و علم خود را در بوته عمل از صافی گذراند و ایمان خویش را با نیایش صفا و جلا داد و با توتیای عبادت دیدگان خود را نور بصیرت بخشید و بدینوسیله از تنگنای بی‏پناهی و تنهائی نجات یافت و در پناه ذات اقدس الهی که جاودانه و همیشگی است مأمن گزید. در اینجاست که رابطه عبد و معبود مطرح، و مقوله عبادات گشوده می‏شود و باب گفتگو از مسایل عبادی و دینی در ارتباط با روانشناسی باز می‏گردد. در این مقاله به دو عامل دعا و نیایش و توکّل در حدّ حوصله یک مقاله اشاره می‏شود و بیاری خداوند ارتباط آنها را با مسایل روانی انسان بیان خواهیم کرد.
۱ـ دعا و نیایش
در لغت، به معنی میل دادن چیزی و متوجه نمودن چیزی به خود با کلام و صدا است. معنی واضح آن طلب کردن است. در اصطلاح بدین معنی است که یک فرد نیازمند و فرودست از فرد برتر با خضوع و خشوع چیزی را بخواهد، در متون اسلامی این عمل از بهترین اعمال شناخته شده است که در کتب دینی به تفصیل به آن اشاره شده است. دعا و نیایش، نیاز هر انسان رشدیافته است. به عبارت دیگر نیاز در برابر بی‏نهایت بزرگ، نیازی است که همیشه با آدمی همراه است و آدمی را با شوق و شعور به دعا می‏خواند. یعنی دعا و نیایش بدون شعور و ژرف‏اندیشی نیست. بلکه‏طلبی است که از منشاء بصیرت و شناخت سرچشمه می‏گیرد. برای اینکه به بزرگی و عظمت صاحب نیایش پی برده و خود را در مقابل عظمتش و آستان مقدسش نیازمند دانسته است. نماز طریقه‏ای از نیایش و عالیترین نحوه سپاسگزاری است. اگر ما به دعوت خداوندی نسبت به روح نیایش (نماز) توجّه کنیم، خواهیم دید که شرایط و جهت و هدف آن توجه به یک مبدأ است یعنی توحید، بگونه‏ای که نظر انسان را از همه جا بریده و بسوی خود جلب می‏کند بطوریکه خداوند در قرآن مجید سوره طه آیه ۱۴ می‏فرماید (نماز را در جهت و برای یاد من بپا دار). این ندا آدمی را به عین خلوص دعوت می‏کند روی همین اصل قرآن مجید در سوره المنافقون آیه ۹ اهل ایمان را برحذر می‏دارد که مال و اولادتان شما را از ذکر و یاد خدا بازندارد و شما را از اقیانوس ابدیت جدا نسازد، چون جدا شدن از آنجا آدمی را به خسران می‏اندازد. ایمان و اعتقاد و بطور کلی دین‏گزینی یعنی آرامش دل. در قرآن مجید سوره رعد آیه ۲۸ می‏فرماید: «آنها که به خداوند ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام می‏گیرد، آگاه باشید که با یاد خدا، دلها آرامش می‏یابد». از فواید دعا و نیایش (نماز)، زدودن غم دلهاست و درد دل کردن با خالق خویش. چون انسان همواره نیازمند است که گرفتاری‏ها و دردهای خویش را به دیگری بازگو نماید در غیر اینصورت انسان قادر به حیات نمی‏شود، قدرت زندگیش از دست می‏رود و با مشکلات روانی مواجه می‏گردد و اگر ذکر خدا (نماز و دعا) برای انسان اعتماد و اطمینان قلبی و آرامش جان و دل نیاورد شاید مصداق فرمایش حضرت علی(ع) را مشمول خواهیم شد که فرمود «کَمْ مِن قائمٍ لَیس له قیامه الا السهر و العنا». و یا به مصداق مفهوم آیات کریمه سوره الماعون می‏فرماید: «وای بر نمازگزارانی که دل از یاد خدا غافل دارند و از حقیقت و روح آن غفلت کنند آنها که همانا ریا و خودنمایی می‏کنند»: شاعر شهیر تبریزی، صائب می‏فرماید: سر را به زمین چرا نهی بر نماز*** آن را به زمین بنه که در سر داری اگر با سعه‏صدر بیشتر به مطلب نگاه کنیم درمی‏یابیم که اگر از دعا و نیایش (نماز)سخن بمیان می‏آید نباید منحصراً به یک دین بخصوص، مثلاً دین مبین اسلام اختصاص یابد بلکه همه ادیان الهی این خصوصیات را دارا می‏باشند. یعنی تمام ادیان الهی در مقابل رستگاری بشر و سعادت وی مسئولیت سترگ دارند و یکی از این مسئولیتهای دینی اعتلای بُعد معنوی و سلامت روحی و بهداشت روانی است که در همه ادیان ملاحظه می‏شود و کاملترین صورتش در دیانت مقدس اسلام تجلی کرده است. بطوریکه در دین مبین اسلام دعا و نیایش عبادت محسوب شده و عبادات را سکینه دلها به حساب آمده است. طی تحقیقاتی روشن شده است که برای اسکیزوفرنیای حادّ و حملات مانیک، در موارد قصد خودکشی، واکنش مرگ، جامعه‏ستیزی و الکلیسم درمان بوسیله دعا و نیایش در حدّ بسیار بالایی مؤثر می‏باشد. ۴۹% آزمودنی‏ها معتقد بودند که عقاید مذهبی، آنان را از سقط جنین، همجنس‏بازی و یا تجارب جنسی پیش از ازدواج بازمی‏دارد و ۲۸% دیگر که مذهبی نبودند اظهار داشتند که به وسیله دعا و نیایش از این رفتار دوری گزیدند. (مجله روانشناسی و دین، صفحه ۷۶)
۲ـ توکّل
یکی دیگر از مسایل مهم که تحقیقات و بررسی‏های چشمگیری در مورد آن انجام گرفته است موضوع توکل به خداست. در قرآن مجید مشتقات توکّل در ۴۸ آیه از ۲۸ سوره و ۷۰ بار آمده است. هشت آیه وجود دارد که صراحتاً رابطه ایمان و توکل را مطرح می‏فرماید و تأثیر مستقیم ایمان بر توکّل را نشان می‏دهد: آیات مبارکه ۱۱۹ از سوره آل عمران، ۵۲ از سوره التّوبه، ۱۵ از سوره مائده، ۱۲ از سوره مجادله، ۱۶ و ۱۵ از سوره ابراهیم، ۱۴ از سوره تغابن و ۶۴ از سوره الانفال و آیات دیگر شاهد این مدعا هستند. علمای بزرگ و اهل فن مانند ملا محسن فیض کاشی در محجه‏البیضاء در باب توکل می‏گوید «آگاه باش که توکل از درهای ایمان است و تمام درهای ایمان منظم نمی‏شوند مگر به «علم، حال، عمل» یعنی منظم شدن توکّل به علم می‏باشد که ثمره آن عمل و منظور از حال توکل می‏باشد. می‏توان این سه اصل یعنی علم و حال و عمل را تحت عنوان ابعاد شناختی، عاطفی ورفتاری مورد مطالعه قرار داد یعنی در قالب روانشناختی، در حیطه‏شناختی، حیطه عاطفی، و حیطه رفتار مطالعه نمود. الف ـ حیطه شناختی توکل: این حیطه به ادراک رابطه مخلوق با خالق خود، جهان و پدیده‏های هستی ارتباط پیدا می‏کند. حالت توکل در روح انسان، آدمی را به این اعتقاد سوق می‏دهد که فاعل مؤثری جز خدا و قدرتی بالاتر از او نیست. به عبارت دیگر حکمت خدا بالاترین حکمتهاست و تمام موجودات تحت لوای قدرت وی و تسبیح‏گوی اوست. معنای کلامی توحید را اگر ملاحظه کنیم به این معنی می‏رسیم که بیش از یک اصل فاعلی در جهان موجود نیست و مابقی اسباب هستند. چنین کسی ضمن استفاده از اسباب، مسبب‏الاسباب را فراموش نمی‏کند فرد متوکل ضمن اینکه برای رسیدن به موفقیت تلاش می‏کند خواست خدا را هم در نتیجه آن مؤثر می‏داند و به او اعتماد دارد. چنین فردی اگر در کارها حتی موفق هم نشد احساس یأس و اضطراب نمی‏کند و اگر هم موفق شد دچار غرور و خودخواهی نمی‏گردد. یعنی اسناد امور را به خداوند متعال وامی‏نهد، اسناد امور به خدا عبارت است از اعتقاد به اینکه تمام اتفاقات با علم و خواست خداوند در عالم رخ می‏دهد و هیچ اتفاقی نمی‏افتد مگر با خواست و علم خداوند متعال (غباری ۱۳۷۷) اسناد کارها و اتفاقات به خواست خدا در آرامش روحی و سکینه قلبی طبعاً اثر می‏گذارد و در طمأنینه و آرامش انسان بی‏نهایت مؤثر است، توکل، اضطراب و تشویش را در فرد متوکل از بین می‏برد. در حقیقت اشخاص متوکّل به پناهگاهی پناه می‏برند که باب آن بسوی امیدواری گشوده شده و بطرف ناامیدی بسته است. «افراد متوکل در مشکلات به حصار توکل روی آورده‏اند که فردی را یارای پیروزی بر آن نیست لذا اضطراب و خوف برای آنان معنی ندارند» (غباری ۱۳۷۷). بالاخره می‏توان گفت افراد متوکل به پیش‏آمدها معنایی غیر از معنای ظاهری می‏دهند. اگر اتّفاقی پیش آید خواست و اراده خداوندی را در آن دخالت می‏دهند و به مضمون آیه کریمه قرآن مجید متوسل می‏شوند «چه بسا ناخوش دارید چیزی را در حالیکه خیری در آن باشد و چه بسا چیزی را خوش‏آیند بدانید در حالیکه بدی در آن است. خداوند می‏داند در حالیکه شما نمی‏دانید» (سوره البقره آیه ۲۱۶). ب ـ بُعد عاطفی توکل: یکی دیگر از حیطه‏های توکل حیطه عاطفی است. در امرتوکل، انسان با اعتماد و اطمینان به قدرت و شفقت خداوند در درون خود آرامش و اطمینان قلبی احساس می‏کند و در اثر این آرامش و اطمینان به لطف و یاری خدا بیشتر امیدوار می‏شود. برخی از مواردی که در حیطه عاطفی توکّل می‏توان مطرح کرد جزو نتایج توکل نیز می‏توانند باشند. به عنوان مثال: ۱ـ آرامش و اطمینان قلبی. آیه ۲۸ سوره مبارکه رعد، به این موضوع اشاره می‏کند «آنان که ایمان آورده‏اند دلهای آنان، با یاد خدای متعال از اطمینان و آرامش برخوردار است» افراد با ایمان در درون خود آرامش و اطمینان احساس می‏کنند آرامشی که افراد دیگر چه بسا آن را ندارند و فرد متوکل در درون خود در اثر ایمان این آرامش را دارد. البته میزان آرامش هر کس متناسب با میزان توجه او به خداست دلهائی که توجه به خدا دارند خود را به اقیانوس قدرت روحی و معنوی متصل کرده‏اند. ۲ـ امیدوار بودن به خداوند. از دیگر ابعاد توکل در حیطه عاطفی، امیدواری به لطف و رحمت خداوند است. سوره زمر آیه ۵۲ به این مضمون اشاره دارد: «بگو به بندگان من، بندگانی که بر خویشتن فزون از حدّ ضرر و زیان رساندید، از رحمت خداوند، ناامید نشوند». و یا در سوره مبارکه حجر آیه ۵۶ می‏فرماید «کیست که از رحمت پروردگارش ناامید گردد مگر آنکه از گمراهان باشد». ۳ـ رضا و خشنودی. یکی دیگر از ابعاد توکل به خدا در حیطه عاطفی رضا و خشنودی است، یعنی تسلیم شدن در مقابل خواست خداوند و خرسندی از آن‏چه خداوند برای او مقرر داشته است. خشنودی و رضایت از آنچه خدا به انسان داده است یکی از هدایا و پاداش‏های خداوند برای انسان است. از حضرت مولای متقیان علی(ع) در بحارالانوار ج ۶۸ الف منقول است که: مَنْ رَضیَ مِن الله بما قَسَمَ لَهُ اِسْترح بدنه ـ هرکس به آن چه خداوند برایش نصیب کرده است راضی باشد، راحت و آسوده می‏گردد. ج ـ بعد رفتاری توکل: توکل منافی اقدام و عمل نیست یعنی متوکل به خدا کسی است که ضمن تلاش و عمل و تدبیر از این نیروی باطنی استفاده می‏کند. خواجه‏نصیر طوسی در کتاب اخلاق ناصری می‏گوید «توکل حالتی است قلبی و سعی و کوشش و عمل مجموعه حرکات بدنی است و بدیهی است که حالت قلبی و حرکات بدنی غیرقابل جمع نیستند». در صفحه ۸۵ همین کتاب می‏گوید «توکل آن بود که در کارهایی که حواله آن به قدرت و کفایت بشری نبود و رأی و رویّت خلق را در آن مجال تصرفی صورت نبندد، زیاده و نقصان و تعجیل و تأخیر نطلبد و به خلاف آنچه باشد میل نکند». در اینجا از توکل در مقام عمل، تحت عنوان حیطه رفتاری یاد می‏شود. فرد متوکل چون غیر از خود به یک ذات توانا و دانا متکی است از شکست نمی‏هراسد و ترس و اضطراب را به خود راه نمی‏دهد و به قول معروف شکست را مقدمه موفقیت می‏داند به همین لحاظ در جهت رسیدن به هدف کوشش می‏کند. بعضی از ابعاد توکل را در حیطه رفتاری این چنین می‏توان تقسیم‏بندی کرد: ۱ـ داشتن نقش فعال در زندگی. در ترجمه تفسیر المیزان ج ۴ ص ۱۱۵ چنین آمده است: «بشر برای موفقیت در زندگی مادی احتیاج به دو گونه اسباب دارد یکی اسباب مادی و طبیعی و دیگر اسباب روحی و معنوی، انسانها برای رسیدن به هدف خویش پس از آن که علل و اسباب طبیعی آن را مهیا کرد دیگر مانعی در راه وصول او بهدف جز مهیا نبودن عوامل روحی از قبیل اندوه و ترس، سستی اراده، بی‏خردی، غفلت، سفاهت، بدبینی و غیر اینها نیست و آنگاه که قلب خود را با سیم‏های نامرئی اتکا و توکل، به دریای قدرت و عظمت الهی متصل کرد اراده و سایر صفات روحی او آن چنان قوی و نیرومند می‏شود که مغلوب دیگری نشده و در نتیجه به موفقیت قطعی نایل می‏گردد». در آیات مختلف قرآن مجید در احادیث و روایات ائمه معصومین(ع) بارها امّت اسلامی به توکّل سفارش شده است. توکل در کارها و فعالیت‏ها به فرد متوکل نیروی قلبی و امیدواری می‏دهد نه اینکه از کار کردن جلوگیری کند. یعنی توکل عین کار و کوشش است «توکل پسندیده که قرآن مجید آن را به عنوان صفت برجسته انبیاء و مؤمنین ستوده است هرگز با کوشش منافاتی ندارد بلکه عین کوشش است» (غباری ۱۳۷۷). مولوی می‏فرماید: گفت پیغمبر به آواز بلند*** با توکّل زانوی اشتر ببند و یا خواجه حافظ می‏گوید: تکیه بر تقوی و دانش درطریقت‏کافریست*** راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش ۲ـ مقاومت و نیرومندی. توکل در حیطه رفتاری، آدمی را نیرومند می‏کند و قدرت مقاومت در مقابل سختی‏ها و مشکلات می‏دهد چنانچه در سوره مبارکه یونس آیه ۷۱ در احوال حضرت نوح این چنین آمده است: «اگر درنگ من در میان شما و یادآوری آیات خدا بر شما گران می‏آید من بر خدا توکل می‏کنم.» از حضرت باقر(ع) مجلسی در جلد ۶۷ بحارالانوار ص ۱۵۱ نقل می‏کند که «هر کس بر خدا توکّل کند مغلوب نمی‏شود و هرکس بر خدا اتّکا کند از میدان جنگ و جهاد نمی‏گریزد». هرکس می‏خواهد قویترین مردم باشد، لازم است بر خدا توکل داشته باشد. بنابراین مقاومت در برابر دشمنان، صرفنظر از اسباب مادی به یک حالت روحی خاصّ نیز نیاز دارد آن که وضع روحی در سایه توکل بدست می‏آید. «یعنی دل انسان تا رو به درگاه خدا نکند از وحشت و اضطراب نجات نمی‏یابد. درگاه الهی پناهگاه امن بندگان خداست. چون دست نیاز و التجاء به سوی او دراز کند، به امنیتی که هیچ خوف و اضطرابی به آن آمیخته نیست دست می‏یابد و از اندوه نگرانی رها می‏شود» (محمدعلی سادات ـ اخلاق اسلامی ۱۳۶۸). ۳ـ جرأت داشتن و شجاعت. جرأت داشتن یعنی تشخیص حق و با اعتماد کامل دفاع نمودن از حق بدون ملاحظات شخصی. لازمه جرأت و شجاعت داشتن احساس نیرومندی درونی است. به عبارت روشن بدون اتکا به خدا این امر ممکن نیست، در آیه ۴۸ سوره مبارکه احزاب به رسول خدا گفته می‏شود که «از کافران و منافقان طاعت مبر و از جور و آزارشان درگذر که خداوند بر کفالت امور خلق کافی است». می‏توان چنین گفت که استفاده از نیروی معنوی توکل به خدا، باعث می‏شود تا حتی در صورت کمی اسباب مادی، انسان به لطف و مرحمت خداوند امیدوار باشد و جرأت و شهامت در سعی و کوشش و در کارها داشته باشد. البته تمام اعمال عبادی با قدرت معنوی همراه هستند و برای انسان فضیلت محسوب شده و با نقش‏آفرینی درونی و معنوی همگام می‏باشند و به ارتقای روحی و معنوی انسان منجر می‏شوند. برای مثال: «در طی تحقیقی، آدلر ۱۹۸۷، تأثیر مذهبی بودن [که توام با اعمال و احساسات دینی است] را بر افسردگی مورد مطالعه قرار داده است و نتایج این تحقیق بیانگر آنست که افسردگی در مردان و زنانی که به کلیسا می‏روند و مردانی که نیایش می‏کنند، کاهش می‏یابد. پارک و همکاران در سال ۱۹۹۰ به این نتیجه رسیدند که مذهبی بودن اثر وقایع غیرقابل کنترل را در زندگی، و افسردگی و اضطراب را برای افراد پروتستان سد می‏کند. از نظر پرگامنت و پارک ۱۹۹۵، فرآیند اساسی دیگر که در سلامت روانی افراد مذهبی نقش دارد آن است که آنان قادرند وقایع را به صورت مثبت ارزیابی و تفسیر کنند» (میرنسب ص ۱۱۶، ۱۳۷۹). حتی در بعضی از تحقیقات نقش مقابله مذهبی در سلامت روانی انسان مورد مطالعه قرار گرفته است. مقابله، تلاش برای اداره کردن موقعیتی است که ما آن را بالقوه خطرناک می‏دانیم و مقابله مذهبی به عنوان قلمروی تعریف می‏شود که در آن افراد باورهای اعمال مذهبی را مورد استفاده قرار می‏دهند تا به خود در مقابله با (مشکلات) کمک کنند (همان منبع، ۱۹۹۷، ص ۱۱۷). پرگامنت و همکاران ۱۹۹۹، در یک پژوهش دیگر، نقش مثبت مذهب را در دستیابی به حسّ کنترل شخصی در موقعیتهایی که احساسهای درماندگی و آسیب‏پذیری را فرا می‏ خوانند مطالعه کردند. در نهایت می‏توان چنین نتیجه گرفت که فرد متوکل دارای کنترل درونی و بیرونی می‏باشد و چنین فردی در حدّ توان خود تلاش می‏کند ولی در امور کنترل‏ناپذیر، به خدا پناه می‏برد. بنابراین می‏توان مرزی را بین تلاش شخص و توکل او به خدا ترسیم کرد و این همان مرزی است که بین وقایع قابل‏کنترل و غیرقابل‏کنترل می‏توان در نظر گرفت.
منابع
قرآن مجید ۱ـ لغت‏نامه ـ شماره ۱۹۲ علی‏اکبر دهخدا و فرهنگ معین ـ محمد معین، ج ۲٫ ۲ـ روانشناسی و دین، یونگ کال گوستاو، ترجمه فوأد روحانی، چاپ دوم، شرکت سهامی کتابهای جیبی ۱۳۵۴٫ ۳ـ روانشناسی تربیتی، شریعتمداری، علی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۷٫ ۴ـ راز درون، مقدم، علی، چاپ دوم، ۱۳۴۷٫ ۵ـ صحیفه سجادیه، دعای مکارم اخلاق. ۶ـ مقدمه‏ای بر روانشناسی یونگ، ترجمه میربها ـ مسعود سازمان انتشارات اشرفی، ۱۳۴۶٫ ۷ـ پراگماتیسم، ترجمه رشیدیان ـ عبدالکریم، تهران، ۱۳۷۰٫ ۸ـ روانکاوی و دین، ترجمه نظریان آرسن، چ سوم، تهران، ۱۳۵۶٫ ۹ـ مجله روانشناسی دینی، سال اول، شماره ۲، ۱۳۷۹، مقاله صادقی جهانبهان ـ محمود، ص ۴۶٫ ۱۰ـ همان منبع، شماره ۳، ص ۵۵، مقاله نجم عراقی ـ لعیا. ۱۱ـ مجله روانشناسی، سال اوّل، شماره سوم، ص ۷۶، مقاله اصغری طبری ـ ترانه. ۱۲ـ فصلنامه قبسات، غباری ـ باقر،۱۳۷۷، سال سوم، شماره دوم. ۱۳ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفا، ج ۶۸ الف. ۱۴ـ طوسی، خواجه‏نصیر، اخلاق ناصری، انتشارات جاوید، ۱۳۴۶٫ ۱۵ـ طباطبائی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، کانون انتشارات محمدی، ۱۳۶۱٫ ۱۶ـ سروش، عبدالکریم، اوصاف پارسایان، چ چهارم، مؤسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۵٫ ۱۷ـ سادات، محمدعلی، اخلاق اسلامی، چ ششم، سمت، ۱۳۶۸٫ ۱۸ـ میرنسب، میرمحمود، پایان‏نامه کارشناسی ارشد، ۱۳۷۹٫
http://www.maarefquran.org/