تفسیر و تأویل قرآن
تفسیر و تأویل قرآن
0 Vote
69 View
نویسنده: عبدالله حاجی علی تفسیر در لغت تفسیر در لغت از «فسر» است که در اشتقاق کبیر مأخوذ از «سفر» و مغلوب آن است که هر دو به معنای کشف و برداشتن پرده و پوشش است، با این تفاوت که فسر در کشف باطنی و معنوی و «سفر» در کشف ظاهری و مادی به کار می رود.[۱] تفسیر در اصطلاح دانشمندان علوم قرآنی و مفسران قرآن تعاریف متفاوتی ارائه کرده اند که می توان آنها را در سه بخش مطرح نمود: اول)قول مرحوم شیخ طوسی(ت ۴۶۰ ه) و به دنبال آن زرکشی (ت ۷۹۴ ه) که سیوطی (ت ۹۱۱ ه) آن را تفصیل داده است. مرحوم شیخ طوسی می فرماید: «تفسیر علم به معانی قرآن و فنون اغراض آن از قبیل قرائت، معانی، اعراب و شناخت متشابه و جواب از اشکالات ملحدان و مخالفان است.» [۲] و زرکشی می گوید: «علم به نزول آیات و سور قرآن و قصص و اسباب نزول و ترتیب مکی و مدنی بودن و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ و خاص و عام و مطلق و مقید و مجمل و مفسر.» [۳] چنانچه مشاهده می شود زرکشی و سیوطی در تعریف تفسیر، به آداب و شروط مفسر و مصادر آن نیز توجه کرده اند سپس تفسیر گفته اند، ولی لوازم آن را اراده کرده اند. دوم)ابوحیان اندلسی (ت ۷۴۵ ه) تفسیر علمی است که در آن از کیفیت نطق به الفاظ قرآن و مدلولات و احکام آن و مفرد و مرکب آن و معانی که بر آن در حال ترکیب حمل می شود اطلاق می شود.[۴]ایشان نیز به سراغ متعلقات علم تفسیر رفته، از این رو متوسل به علم قرائت لغت تعریف بلاغت و حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ و اسباب نزول شده است. سوم)مرحوم طبرسی و ابن فناری از قدما و زرقانی از متأخرین نیز برای خود تعریفی دارند مرحوم طبرسی می فرماید: «کشف مراد از لفظ مشکل»[۵] و این فناری می گوید: «تفسیر معرفت به احوال کلام الله از حیث قرآن بودن و دلالت به آنچه دانسته می شود یا گمان می شود که مراد خداوند است اطلاق می شود، البته به اندازه توان بشری.»[۶] و زرقانی تفسیر را چنین تعریف می کند: «تفسیر علمی است که در آن از قرآن کریم از جهت دلالتش بر مراد خداوند بحث می شود؛ البته به قدر طاقت بشری.»[۷] مجموع اقوال مفسران در برهه های مختلف زمانی را می توان با تسامح در یک تعریف قابل اندکاک دانست و آن اینکه: تفسیر به معنای بیان مراد قول خدای سبحان در قرآن کریم است، اما شاید دقیق ترین تعریف از مرحوم علامه طباطبایی است که فرمود: «تفسیر بیان معانی آیات قرآنی و کشف مقاصد و مدالیل آنهاست.»[۸] تأویل بیشتر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی درباره تأویل سخن گفته اند و سعی در توضیح و تبیین آن داشته اند اما همچنان پرده ای از ابهام بر چهره این اصطلاح کشیده شده و تعاریف متعدد نه تنها ابهام زدایی نکرده بلکه موجب ابهام زدایی شده است یکی از عوامل این ابهام مسئله دگرگونی معنایی واژه و همینطور مقابل معانی مختلف قرار گرفتن است یکبار تأویل در مقابل تفسیر است. گاهی در مقابل ظهر و گاه در مقابل علوم کسبی و... تأویل در لغت تأویل از ماده «اول» به معنای رجوع است[۹] فعل ثلاثی مجرد آن «آل» است به معنای رجوع و مصدر باب تفعیل است که یکی از وجوه رایج باب تفعیل متعدی ساختن فعل لازم است که به معنای رجوع دادن آن چیز به مبدأ و آغاز آن خواهد بود[۱۰] و بعضی گفته اند که تأویل از «ایاله» گرفته شده که به معنای سیاست است با این معنی تأویل شده درباره علم تدبیر می کند و آن را در جایگاه مناسب معنایی خود قرار می دهد.[۱۱] تأویل در اصطلاح اینکه برای قرآن کریم تأویل هست[۱۲] و اینکه تأویل به حق و باطل تقسیم شده[۱۳] مورد تصریح قرآن کریم است، اما تعاریفی که برای تأویل آمده خیلی متفاوت و مختلف است. قبل از طرح نظرات مفسران، تأویل را در قرآن و روایات بررسی اجمالی نموده سپس آرای مفسران ذکر خواهد شد. تأویل در قرآن کریم تأویل در قرآن گاهی در مورد خود قرآن مطرح است و گاه در مورد غیرقرآن که مجموع آنها را می توان به سه دسته آیات تقسیم نمود: اول) تأویل رویا در هشت مورد که منظور حقیقتی است که خواب از آن حکایت می کند؛[۱۴] دوم) مآل و مرجع امر در پنج مورد؛[۱۵] سوم) توجیه متشابه در چهار مورد؛[۱۶] با پژوهش در آیات می فهمیم که واژه تأویل در آنها به معنای تفسیر به بیان مدلول کلمه نیست، جز در یک آیه(آل عمران/۷) که تأویل به متشابهات از اضافه شدن از آیات دیگر به دست می آید که معنای تأویل غیر از تفسیر است. تأویل در عرف کلمات معصومین(ع) بیشتر در برابر تنزیل و بعضاً در برابر تفسیر است از مواردی که به معنای مقابل تفسیر آمده روایت حکم بن عینیه است که می گوید از امام باقر(ع) درباره آیه ۲۴ سوره آل عمران پرسیدم «اِذ قالَت المَلائِکهُ یا مَریَم اِنَّ الله اصْطَفاکَ و طهرک و اصطفیک عَلی نِساء العالَمین»عرض کردم در آیه شریفه دو بار برگزیدن آمده است، در حالی که برگزیدن همان یکبار بوده است حضرت فرمود: ای حکم! این آیه تأویلی دارد و تفسیری؛ عرض کردم: آن را برای من تفسیر کنید حضرت فرمود: خداوند نخست او را از میان ذریه پیامبران برگزید[۱۷]در روایت دیگری حضرت، اول تفسیر را بیان می کند سپس تأویل آن را ذکر می فرماید.[۱۸] بعضی روایات مصادیق خارجی بعضی آیات را تأویل بیان کرده مثل روایت زراره از امام صادق(ع) که درباره آیه شریفه«قاتلوا المشرکین کافه»سئوال می کند حضرت می فرماید: تأویلی دارد که هنوز نیامده وقتی قائم ما ظهور کند آنان که او را می بینند تأویل آیه را خواهند دید.[۱۹] در بعضی از روایات بطن قرآن کریم تأویل آن مطرح شده است، فضیل بن یسار از امام باقر(ع) درباره ظهر و بطن سئوال می کند حضرت می فرماید: «ظهر قرآن همان تنزیل آن» است و بطن قرآن تأویل آن و حضرت در ادامه می فرماید: «این تأویل را جز راسخان در علم که ما هستیم نمی داند»[۲۰] آنچه از مجموع به دست می آید اینکه تأویل در نظر قرآن و روایات به سه بخش تقسیم شده است تأویل قرآن تأویل متشابهات و تأویل بطون. تأویل در نزد مفسران چنانچه اشاره شد تعریف تأویل در نزد مفسران متنوع و ناهمگون است؛ بعضی می گویند: معنای تأویل آن است که مدلول الفاظ شرع از معانی حقیقی عدول داده شده متوجه معنای مجاز می گردد.[۲۱] بعضی دیگر توضیح آیات محکم را تفسیر و تفسیر متشابه را تأویل می نامند.[۲۲] بعضی دیگر می گویند اشاره قدسی معارف سبحانی که از پرده عبارت برای سالکان آشکار می شود و از چشمه سار غیب بر قلب عارفان فرد می ریزد[۲۳] و بعضی دیگر معتقدند که تأویل یعنی مصداق خارجی آیات اگر طلب باشد تأویلش همان عمل مطلوب در خارج است و اگر خبر باشد تأویلش همان حادثه خارجی است که از آن خبر داده شده است.[۲۴] مرحوم علامه طباطبایی بعد از ذکر وجوه دهگانه می فرماید: «تمامی انظار به دو دیدگاه قابل تقسیم است: الف) نظریه قدما که تأویل را مرادف با تفسیر می دانستند به جز حروف مقطعه. ب) متأخرین تأویل را معنی کردن بر خلاف ظاهر می دانند و این مخصوص آیات متشابه است.»[۲۵] مرحوم علامه بعد از نقد و بررسی آرای قدما و متأخرین می فرماید: تأویل در عرف قرآن به معنای همان حقیقتی است که یک شیء متضمن آن حقیقت است و به سوی آن باز می گردد و مبتنی بر آن است؛ مثلاً تأویل رؤیا همان تفسیر است و تأویل حکم، ملاک آن حکم است و تأویل فعل همان معنی مترتب به آن است و تأویل واقعه همان علت واقعی آن است.[۲۶] چنانچه مشاهده می شود اقوال مفسران ناظر به یکی از معانی تأویل در قرآن و روایات است و یا اینکه معنای لغوی تأویل مدنظر قرار گرفته شده، شاید جامع ترین سخن از مرحوم علامه طباطبایی است که تأویل قرآن را حتی شامل آیات متشابه نیز می داند. فرق بین تفسیر و تأویل در وجوه افتراق و اتفاق تفسیر و تأویل نظرات متعددی وجود دارد که براساس تعاریف مختلف از تفسیر و تأویل شکل گرفته است: ۱ـ تفسیر و تأویل یک معنای واحد دارند که گروهی از علما مثل ابوعبیده چنین گفته اند.[۲۷] ابوالعباس مبرد نیز چنین قولی را انتخاب کرده است.[۲۸] ۲ـ تفسیر، اعم از تأویل است به این نحو که استعمال تفسیر نوعاً در مسائل لفظی است و تأویل اکثراً در معانی استعمال می شود.[۲۹] ۳ـ روشن کردن حکم لفظ تفسیر و تحمیل کردن معنایی که لفظ تاب تحمل آن را دارد تأویل است.[۳۰] ۴ـ تفسیر در مورد الفاظی به کار می رود که نامأنوس(غریب) باشد مثل بحیره، سائبه، و وصیله و تأویل اکثراً در جملات بکار می رود.[۳۱] ۵ـ تفسیر کشف مراد از لفظ مشکل است و تأویل برگرداندن یکی از احتمالات به آنچه موافق ظاهر است می باشد.[۳۲] ۶ـ تفسیر همان اطمینان به مراد است و تأویل معنای احتمالی است که ماتریدی چنین اعتقادی داشته است.[۳۳] ۷ـ مراد از تأویل نقل ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی است که نیازمند دلیل است که اگر این دلیل نباشد معنای ظاهر حفظ می شود.[۳۴] ۸ـ تفسیر به معنای کشف امر پوشیده است و تأویل پایان شیء و آن چیزی است که مطلبی به آن ختم می شود.[۳۵] ۹ـ تفسیر بیان وضع لفظ چه در معنای حقیقی و چه مجازی است، ولی تأویل تفسیر باطن لفظ است که این قول به ابوطالب تغلبی نسبت داده شده است.[۳۶] ۱۰ـ تفسیر اختصاصی به روایت دارد و تأویل اختصاص به درایه.[۳۷] ۱۱ـ یکی از آنها اختصاص به ظاهر دارد و دیگری به سماع حال یا تفسیر ظاهر معنای آیه و تأویل در مورد مراد خداوند است (که در صورت وجود دلیل سمعی فرض دارد) و یا بالعکس.[۳۸] ۱۲ـ تفسیر به معنای تبیین و تعیین سنت است و تأویل آن است که به واسطه علمای معانی خطاب استنباط می شود.[۳۹] ۱۳ـ تفسیر آن است که با تعلیل ظواهر و کشف الفاظی به دست می آید که از ناحیه معصوم رسیده باشد و موجب تحقق دلالت لفظ قرآن به معنای مراد می شود، اما اگر از ناحیه معصوم مطلبی نرسیده باشد بایستی به آنچه لغت دلالت می کند و موافق شرع شریف است مراجعه کرد. اما تأویل آن است که مورد قطع و یقین نباشد و بین معانی محتمل مردد باشد، سپس آنچه دلیل محکم تری دارد اخذ می شود.[۴۰] برای شناخت تفاوت بین تفسیر و تأویل، بایستی به معنای مورد نظر و انتخاب شده در هر دو بخش رجوع نمود. لذا به تعداد اقوال مختلفی که پیرامون تعریف تفسیر و تأویل هست می توان وجوهی از انظار را مشاهده نمود. کلید واژگان (برچسب ها): تفسیرتأویل قرآن پاورقی ها: [۱]ـ مقدمتان فی علوم القرآن، ص۱۷۳(مقدمه کتاب المبانی و مقدمه ابن عطیه) [۲]ـ الطوسی،التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲- ۳٫ [۳]ـ زرکشی،البرهان فی علوم القرآن، ج ۲ ، ص ۱۴۸؛ سیوطی،الاتقان، ج ۴ ، ص ۱۶۹٫ [۴]ـ ابوحیان اندلسی،البحر المحیط، ج ۱ ، ص۱۰٫ [۵]ـ الطبرسی،مجمع البیان،ج ۱، ص۱۳٫ [۶]ـ احمدرضا،کلمهفی التفسیر، مقدمه مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰٫ [۷]ـ الزرقانی،مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۴٫ [۸]ـ سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۱، ص۸۰٫ [۹]ـ ابن اثیر،النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱ ، ۸۰٫ [۱۰]ـ ابن منظور،لسان العرب،ج ۱۱، ص ۳۳٫ [۱۱]ـ الذهبی، التفسیرو المفسرون، ج ۱ ، ص ۱۶، و رازی، ج ۱ ، ص ۲۴٫ [۱۲]ـ آل عمران، ۷٫ [۱۳]ـ آل عمران، ۱۲٫ [۱۴]ـ یوسف، ۳۶، ۴۴، ۴۵ و ۱۰۰٫ [۱۵]ـ کهف، ۷۸ و ۸۲ ؛ یوسف،۳۷٫ [۱۶]ـ آل عمران،۷٫ [۱۷]ـ عیاشی، محمدبن مسعود،تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۷۲٫ [۱۸]ـ کلینی، ابوجعفر، اصول کافی،ج ۲، ص۱۶۸٫ [۱۹]ـ عیاشی، محمدبن مسعود،تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۶٫ [۲۰]ـ صفار قمی، محمدبن حسن، بصائر الدرجات، ص ۱۹۶٫ [۲۱]ـ ابن رشد،فصل المقال، ترجمه جعفر سجادی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ زرکشی محمدبن عبدالله،البرهان فی علوم القرآن،ج ۲، ص ۲۸۶٫ [۲۲]ـ یوسف خلیف،دراسات فی القرآن و الحدیث، ص ۷۵٫ [۲۳]ـ آلوسی، محمد،روح المعانی،ج ۱، ص۴٫ [۲۴]ـ ابن تیمیه، رساله الاکلیل،ص ۱۰، ۱۷، ۱۸٫ [۲۵]ـ طباطبایی، محمدحسین،قرآن در اسلام، ص۴۵ ـ ۵۹٫ [۲۶]ـ طباطبایی، محمدحسین،المیزان، ج۱۳، ص ۳۷۶٫ [۲۷]ـ السیوطی،الاتقان،ج۴، ص۱۶۷٫ [۲۸]ـ الطبرسی،مجمع البیان، ج ۱، ص۱۳٫ [۲۹]ـ الزرکشی،البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص۱۴۹٫ [۳۰]ـمقدمتان فی علوم القرآن، ص۱۷۳٫ [۳۱]ـ الزرکشی،البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص۱۴۹٫ [۳۲]ـ الطبرسی، مجمع البیان،ج ۱، ص۱۳٫ [۳۳]ـ السیوطی،الاتقان فی علوم القرآن، ج ۴، ص ۱۶۷٫ [۳۴]ـ ابن منظور،لسان العرب، ج۱۳، ص۳۴٫ [۳۵]ـ الطبرسی،مجمع البیان،ج ۱، ص ۱۳٫ [۳۶]ـ السیوطی،الاتقان، ج۴، ص۱۵۰٫ [۳۷]ـ الزرکشی،البرهان، ج ۲، ص ۱۵۰٫ [۳۸]ـ مقدمتانفی علوم القرآن، ص۱۷۳٫ [۳۹]ـ السیوطی،الاتقان،ج۴، ص ۱۶۸٫ [۴۰]ـ علی الصغیر، محمدحسین،المبادی العامه لتفسیر القرآن، ص۲۳٫ منبع: معارف > تیر ۱۳۸۶، شماره ۴۷ ، صفحه ۲۹