صفوان بن یحیی

نویسنده: محمد اصغری نژاد راوی شناسان در میان اصحاب ائمه اطهار علیهم السلام از گروهی تحت عنوان «اصحاب اجماع» یاد کرده اند. این تعبیر در مورد هجده تن از فقیهان برجسته، که از شاگردان امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام بوده اند، به کار می روند. آنان عبارتند از: زُراره، بُرَید، ابوبصیر، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم، جمیل بن دُرّاج، عبداللّه بن مسکان، عبداللّه بن بکیر، حمّاد بن عثمان، حمّاد بن عیسی، ابان بن عثمان، یونس بن عبدالرّحمان، محمد بن ابی عمیر، عبداللّه بن مغیره، حسن بن محبوب، احمد بن ابی نصر، معروف بن خرّبوذ و صَفْوان بن یحیی. در میان این هجده تن، زراره و جمیل بن دُرّاج و یونس بن عبدالرحمان و صفوان بن یحیی از بقیه ممتازتر بوده اند. علت اینکه از میان صدها شاگرد و صحابه آن چهار امام بزرگوار، تنها از هجده تن به عنوان «اصحاب اجماع» یاد شده، این است که غالب احادیث فقهی شیعه توسط آنان روایت شده و اگر آنها نبودند، از فقه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تقریباً نام و نشانی باقی نمی ماند.۱ امامان عصر صفوان صفوان با سه تن از امامان معصوم علیهم السلام هم عصر بود. آن سه پیشوای بزرگ که وی را حیاتی جاودانه بخشیدند، عبارتند از: ۱٫ امام کاظم علیه السلام بسیاری از دانشمندان و رجالیون شیعه تصریح کرده اند که صفوان خدمت امام صادق علیه السلام نرسید۲ اما در حوزه درس فرزند گرامی اش، امام کاظم علیه السلام حاضر شد و از بیانات ملکوتی آن حضرت بهره ها برد. ۲٫ امام رضا علیه السلام صفوان از محضر حضرت رضا علیه السلام سودها جست و قلب عظشناکش از زلال دانش ایشان سیراب گشت. در زمان امام رضا علیه السلام مشکلات و معضلات عدیده ای گریبانگیر جامعه شیعی بود. ظهور و وجود فرقه ها و مشربهای مختلف کلامی، فلسفی و فقهی از جمله این ناهنجاری ها به شمار می رفت و باعث گمراهی افراد زیادی می شد. فرقه واقفیه ـ که بر امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام توقف کرده و امامان بعدی را قبول نداشتند ـ شک و تردیدهای زیادی در امامت حضرت رضا علیه السلام ایجاد کرده بودند. آنان در صدد بودند حتی شخصیت بزرگی چون صفوان بن یحیی را هم به جمع خود بکشانند. از این رو اموال زیادی به وی پیشنهاد کردند، ولی موفق نشدند.۳ علی بن معاذ گوید: از صفوان بن یحیی پرسیدم: چگونه به امامت حضرت رضا علیه السلام یقین پیدا کردی؟ او گفت: نماز گزاردم و خداوند را یاد کرده، از او طلب خیر نمودم؛ در پی آن، به امامت آن حضرت یقین پیدا کردم.۴ ۳٫ امام جواد علیه السلام امام جواد علیه السلام از دیگر پیشوایان شیعه است که صفوان، امامت و محضر ایشان را درک نمود. یکی از مهم ترین معضلات عصر حضرت جواد علیه السلام مسأله امامت ایشان بود که از کمی سنّ شریفشان ناشی می شد. زیرا ایشان در هنگام شهادت امام رضا علیه السلام بیش از شش سال و چند ماه نداشت.۵ البته امام رضا علیه السلام به جانشینی امام جواد علیه السلام تصریح کرده بود، ولی سنّ کم امام جواد علیه السلام برای تعداد زیادی از شیعیان ـ حتی علما و بزرگان ـ مشکل ایجاد کرده بود. در روایتی آمده است که صفوان به حضرت رضا علیه السلام عرض می کند: پیش از آنکه خداوند به شما ابوجعفر (امام جواد علیه السلام ) را ببخشد، از جانشین خود پس از شما می پرسیدیم و شما می فرمودید: خداوند به من فرزندی می دهد. اکنون چشمان ما به جمالش روشن گشته است. خداوند به ما روز وفاتتان را نشان ندهد! اگر چنین اتفاقی افتاد، به چه کسی رجوع کنیم؟ امام با اشاره انگشت، حضرت جواد علیه السلام را نشان داد. صفوان عرض کرد: فدایت شوم، ایشان سه سال بیشتر ندارند؟ امام فرمود: این چه ضرری به امامتش می زند؟! چون عیسی علیه السلام با اینکه بیش از سه روز نداشت، حجّت خدا بود.۶ ویژگی ها صفوان بن یحیی از شخصیت های بسیار بزرگ تاریخ تشیّع، و از جمله فقیهان، محدّثان و متکلّمان بی نظیر و اصحاب نزدیک ائمه علیهم السلام بود. وی علاوه بر مقام شامخ علمی، جایگاه والایی در زهد و عبادت داشت. وی برای گذران زندگی به بزّازی مشغول بود. صفوان از بیش از ۱۴۰ تن از یاران امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام روایت نقل کرده است.۷ و شاگردان فراوانی هم به عالم دانش تحویل داده؛ به جاست در اینجا به ذکر ویژگی های این دانشمند پارسا بپردازیم: ۱٫ در اوج تقوا صفوان در پرهیزگاری و تقوا کم نظیر بود. گویند: یکی از همسایگان وی در مکه از او خواست دو دینارش را به کوفه ببرد. صفوان نپذیرفت و گفت: من شتر سواری خود را کرایه کرده ام. و در وقت کرایه، آن دو دینار جزو اسباب من نبود. پس صبر کن تا از کسی که شتر را از او کرایه کرده ام، اجازه بگیرم.۸ ۲٫ نایب خاصّ امام رضا و امام جواد علیهماالسلام از جمله وکلا و نایبان خاصّ حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسلام صفوان بن یحیی بود.۹ وی افزون بر جمع آوری وجوهات شرعی، مأموریت خطیر نشر روایات اهل بیت و هدایت شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافی و التقاطی موجود در آن عصر را هم برعهده داشت. ۳٫ مورد عنایت امام رضا علیه السلام معمّر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غلّه خود مقداری را به صفوان بخشید. وقتی من آن مقدار را بر داشت کردم و به امام رضا علیه السلام گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم اللّه اسماعیل بن خطاب بما اوصی به الی صفوان بن یحیی و رحم اللّه صفوان، فانّهما مِنْ حزب آبائی علیهم السلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنه؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشی که در حقّ صفوان بن یحیی کرده است، رحمت کند. و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هرکس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت می کند.»۱۰ ۴٫ عادل واقعی محمد بن عیسی یقطینی گوید: امام رضا علیه السلام بسته ای لباس و چند غلام و مقداری دینار و یک راهنما برای من و یک راهنما برای برادرم موسی و یک راهنما برای یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوی ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشی را به خانواده اش بدهیم، قسمتی را به گروهی نیازمند که در آمدی ندارند و ۳۰۰ دینار را به زنی از خویشاوندان آن حضرت که یکی از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره مند سازم. حضرت فرموده بود برای طلاق، صفوان بن یحیی و شخص دیگری را ـ که راوی نامش را از خاطر برده ـ شاهد قرار دهم. علامه مامقانی پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا علیه السلام صفوان بن یحیی را فرد عادلی می دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند.۱۱ ۵٫ عابدی وارسته صفوان بن یحیی هر روز ۱۵۰ رکعت نماز می خواند و هر سال، سه ماه روزه می گرفت و سه بار زکات می داد.۱۲ و از برخی شواهد و قرائن به دست می آید که او به هنگام مشکلات بزرگ و امور مهم، در پرتو «عبادت و نماز» با عنایات الهی چاره سازی می نمود و معضلاتش را حل می کرد. ۶٫ صحابی مخصوص اهل بیت علیهم السلام صفوان بن یحیی یکی از یاران خاصّ امامان کاظم، رضا و جواد علیهم السلام بود و آن بزرگواران به او توجّه زیادی داشتند. نجاشی در این باره گوید: «کانت له عنده منزله شریفه۱۳؛ صفوان مقام و منزلت بزرگی نزد حضرت رضا علیه السلام داشت.» ۷٫ تسلیم محض ائمه علیهم السلام علی بن حسین بن داود قمی گوید: از امام جواد علیه السلام شنیدم که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را به نیکی یاد می کرد و می فرمود: «رضی الله عنهما برضای عنهما فما خالفانی قطّ؛ خداوند به سبب خشنودی من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگری شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»۱۴ ۸٫ عشق به خاندان عصمت علیهم السلام ارادت صفوان نسبت به اهل بیت عصمت علیهم السلام به اندازه ای بود که حفظ جان امام رضا علیه السلام را بر خود واجب می شمرد؛ چنانکه خود او گوید: وقتی امام کاظم علیه السلام از دنیا رفت و امام رضا علیه السلام جانشینی خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبی رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم: شما موضوع مهمّی را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوی وی (هارون الرشید) به شما گزندی رسد.۱۵ همچنین وقتی اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیی و یونس بن عبدالرّحمان از شهادت امام رضا علیه السلام آگاه شدند، در مجلسی در منزل عبدالرّحمان بن حجّاج گرد آمده، در عزای آن امام همام به شدّت گریستند و ناله سردادند.۱۶ این واکنش جز در پرتو عشق و علاقه شدید، قابل تفسیر نیست. ۹٫ وفاداری به امامان شیعه عبداللّه بن صلت گوید: اواخر حیات امام جواد علیه السلام به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزی اللّه صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّی خیراً فقد وفوا لی۱۷؛ خداوند متعال به صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد». ۱۰٫ شکوه علم پایه علمی صفوان در فقه و حدیث بدان حدّ رسید که او را از جمله فقهای درجه اوّل و مهم ترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام شمرده اند.۱۸ وی سی اثر علمی از خود بر جای نهاد و در این راستا کمک شایانی به جهان اسلام نمود. عروج این فقیه طراز اوّل شیعه، پس از یک عمر تلاش بی وقفه در پی دانش اندوزی و نشر مکتب نورانی اهل بیت علیهم السلام و تربیت شاگردانی برجسته، در فضای هراس انگیز حکومت عباسی و مبارزه با کج فکری ها و انحرافات عقیدتی، در سال ۲۱۰ ق. در شهر مدینه دارفانی را وداع گفت. پس از رحلت وی، امام جواد علیه السلام برای تدفین او حنوط و کفن فرستاد و به اسماعیل بن موسی فرزند امام کاظم علیه السلام دستور داد بر جنازه مطهّرش نماز بخواند.۱۹ کلید واژگان (برچسب ها): صفوان بن یحیی پاورقی ها: ۱٫ ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۴ به بعد. ۲٫ ر.ک: به تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۱٫ ۳٫ رجال نجاشی، ص ۱۹۷٫ ۴٫ الغیبه، شیخ طوسی، ص ۶۱٫ ۵٫ دلائل الامامه، ص ۲۰۰٫ ۶٫ کافی، ج ۱۱، ص ۳۲۱٫ ۷٫ در مورد اسامی استادان صفوان، ر.ک: مشایخ الثقات و جامع الرواه، ج ۱، ص ۴۱۳ ـ ۴۱۷؛ معجم رجال الحدیث، و دیگر مآخذ رجالی. ۸٫ تحفه الاحباب، ص ۲۲۱؛ نقدالرجال، ص ۱۷۳٫ ۹٫ رجال نجاشی، ص ۱۹۷٫ ۱۰٫ اختیار معرفه الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲؛ مقایسه کنید با تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۰٫ ۱۱٫ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۰ و ۱۰۱٫ ۱۲ و ۱۳٫ ر.ک: رجال نجاشی، ص ۱۹۷٫ ۱۴٫ اختیارمعرفه الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲ و ۷۹۳٫ ۱۵٫ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۱۳٫ ۱۶٫ ر.ک: مدینه المعاجز، ج ۷، ص ۲۹۰ و ۲۹۱٫ ۱۷٫ اختیار معرفه الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲٫ ۱۸٫ البته یونس بن عبدالرحمان هم از چنین منزلتی برخوردار بود. (ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۵). ۱۹٫ اختیار معرفه الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲٫ منبع: فرهنگ کوثر > پاییز ۱۳۸۱، شماره ۵۵