بیا تا از گمراهى هاى بیابان بیرون رویم

بیا تا از گمراهى هاى بیابان بیرون رویم

بیا تا از گمراهى هاى بیابان بیرون رویم

Publication year :

1387

Number of volumes :

1

Publish number :

اول

Publish location :

تهران

(0 آرا)

QRCode

(0 آرا)

بیا تا از گمراهى هاى بیابان بیرون رویم

بیا تا از بیابان سرگردانی بیرون رویم... را بر زبان میرانند. بدون شک این کلمه ی » لا اله الا الله محمد رسول الله « این ندایی است برای همه کسانیکه بزرگ بود که امت اسلام را به عالم هستی آورد، وآن را به مقام سروری همهی امتهای زمین و تمامی ملل تاریخ رساند: کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ آلعمران : ۱۱۱ شما )ای پیروان محمّد( بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید )مادام که( امر به معروف و نهی از « منکر مینمائید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب )مِثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی( ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است )از باور و آئینی که برآنند. ولی تنها عدّه کمی( از آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق )و ». خارج از حدود ایمان و وظائف آن( هستند همین کلمه بود که امت را به تکاپو در همه عرصههای زندگانی بشر واداشت و به آن در همه زمینههای جنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فکری، اخلاقی و روانی برتری بخشید. و از او، پس از مدتها انزوا یاد پرشکوهی در حافظهی تاریخ به جا گذاشت. و تنها بر زبان راندن لا اله الا الله نبود که این ثمرات را به بار آورد. بلکه؛ گفتن آن، داشتن یقین قلبی به آن و عمل به مقتضیات آن، چیزی بود که همه آن نتایج شگفتانگیز را درپی داشت که تاریخ آنها را به خاطر سپرده است و این همان وعدهی پروردگار است: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ نور : ۵۵ خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً « جایگزین )پیشینیان، و وارث فرماندهی و حکومت ایشان( در زمین خواهد کرد )تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آباد گردانند( همانگونه که پیشینیان )دادگر و مؤمن ملّتهای گذشته( را جایگزین )طاغیان و یاغیان ستمگر( قبل از خود )در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ( کرده است )و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است(. همچنین آئین )اسلام نام( ایشان را که برای آنان میپسندد، حتماً )در زمین( پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل میسازد، آنچنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تنها( مرا میپرستند و چیزی را انبازم نمیگردانند. بعد از این )وعده راستین( کسانی که کافر شوند، آنان ».) کاملاً بیرون شوندگان )از دائره ایمان و اسلام( بشمارند )و متمرّدان و مرتدّان حقیقی میباشند این امت، با تمام مواصفاتش، در جهان واقعیت قرار داشت اما بعدها به اسطورهها پیوست. و امروز .. واقعیت چقدر با آرمانها فاصله دارد! بلکه چه اندازه از پایینترین حدی فاصله دارد که جایز نیست امت از آن فروتر رود. امروز امت کورمال کورمال در ظلمات بیابان حرکت میکند بدون آنکه راهنمایی داشته باشد .. مگر کسانیکه مشمول رحمت پروردگار هستند! خداوند عزوجل پیش از این نیز امتی را با بیابان آزموده است: أَرْبَعِینَ سَنَه یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ مائده: ۶۲ ». در سرزمین )خشک بیابان( چهل سال سرگردان میگردند « علت این ابتلا آن بود که، آنان از زیر بار فرمان پروردگار مبنی بر وارد شدن به سرزمین مقدّس شانه خالی کردند. وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء وَجَعَلَکُم مُّلُوکاً وَآتَاکُم مَّا لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِّن الْعَالَمِینَ * یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ * قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّ فِیهَا قَوْماً جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ * قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُواْ عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ * قَالُواْ یَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَداً مَّا دَامُواْ فِیهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ * قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَهٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ مائده : ۶۲ ۶۱ به یاد آورید( هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکّر شوید، و زمانی (« را به یاد آورید که خداوند پیغمبرانی در میان شما برانگیخت و شاهانی از شما به سلطنت رسانید )و در واقع همه شما را با رهائی از ظلم و ستم فرعون و فرعونیان و بخشیدن دارائی و آزادی، شاهِ خانه خود گردانید(، و به شما آن داد که به کس دیگری از جهانیان نداده است * ای قوم من! به سرزمین مقدّسی وارد شوید که خداوند دخول بدانجا را برای شما مقدّر کرده است، و )در برابر دشمنِ سرسختی که در آنجا بسر میبرد پای به فرار نگذارید و( پشت مکنید، تا زیانکارانه برنگردید )و یاری و خوشنودی خدا را از دست ندهید( * گفتند: ای موسی! در آنجا قوم زورمند و قلدری زندگی میکنند و ما هرگز بدانجا وارد نمیشویم مادام که آنان از آنجا بیرون نروند. در صورتی که آنان از آن سرزمین بیرون رفتند، ما بدانجا خواهیم رفت * دو نفر )سردار( از مردان خداترس که خداوند بدیشان نعمت )عقل و ایمان و شهامت( داده بود، گفتند: شما )از قیافه درشت این مردمان نترسید و ناگهانی یورش برید و( از دروازه بر آنان وارد شوید. اگر وارد دروازه شوید )به سبب دل ضعیفی که دارند( شما پیروز خواهید شد. اگر مؤمن هستید، بر خدا توکّل کنید * گفتند: ای موسی! ما هرگز بدان سرزمین مقدّس پای نمینهیم مادام که آنان در آنجا بسر برند. پس )دست از سر ما بردار و( تو و پروردگارت بروید و )با آن زورمندان قوی هیکل( بجنگید؛ ما در اینجا نشستهایم )و منتظر پیروزی شما هستیم!( * )موسی رو به درگاه پروردگار کرد و عاجزانه( گفت: پروردگارا! من تنها اختیار خود و برادرم )هارون( را دارم؛ میان من و این قوم ستمپیشه، )با عدالت خداوندی خود( داوری کن )و حساب ما را از حساب ایشان جدا فرما، و ما را به عذاب آنان گرفتار منما( * )خداوند به موسی( گفت: این سرزمین تا چهل سال بر آنان ممنوع است )و بدان پای نخواهند گذاشت، و( در سرزمین )خشک بیابان( سرگردان )بدین سو و آن سو( میگردند )و راه به جائی نمیبرند( و بر قوم ستمپیشه و ». نافرمان غمگین مباش چه بسا که حکمت این بیابان، آن باشد که این قوم مستضعف که زیر سلطه فرعون بزرگ شده بودند، لیاقت حمل امانتی که به ایشان محول شده بود را کسب کنند. زیرا نمیتوانستند آن رسالت مقدس را به انجام رسانند و حاکمیت خداوند عزوجل را در زمین محقق سازند، خداوند عزوجل برای مدت معینی آنها را به بیابان فرستاد تا آن نسل زبون و ذلیل از بین رفتند و جایشان را نسل جدیدی گرفت که در بیابان متولد شدند و در مشقت پرورش یافتند. بنابراین دارای بنیهی قویتری بوده و سختیها را راحتتر تحمل میکردند، خداوند عزوجل این نسل را به سرزمین مقدس راه داد و به ایشان قدرت و تمکین عطا فرمود. امروز امت اسلام در بیابانی به سر میبرد که برخلاف بیابان بنی اسرائیل، نمود عینی ندارد بلکه بیابانی معنوی است در افکار، احساسات، اعتقادات و رفتارها. این مصیبت زمانی از طرف خداوند عزوجل بر این امت نازل شد که از حمل رسالت الهی که بر عهدهی وی گذاشته شده بود سر باز زد، رسالتی که مقبولیت و خیر این امت در آن نهاده شده است و وظیفه و ماموریت این امت تلقی میشود. وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً بقره : ۱۴۱ ». و بیگمان شما را ملّت میانهروی کردهایم تا گواهانی بر مردم باشید و پیغمبر )نیز( بر شما گواه باشد « این بیابان، یک قرن پیش آغاز شد .. زمانیکه این امت، شریعت را کنار گذاشته و قوانینی را که خداوند عزوجل، آنها را شریعتهای جاهلی نامیده است، به جای آن نشاند. شریعتهایی که در آنها حکم از ان کسانی غیر از خدا بود؛ و ارزشهای اخلاقی و سجایای خود را با رفتار و سلوک غرب جایگزین کرد، به قرآن و سنت رسول خدا پشت کرد .. افکار، نظامها، ایدئولوژیها و ارزشها را از جایی وارد کرد که مصدر افکار، نظام، جهان بینیها و اصول اخلاقی میپنداشت. فتنه غرب که با شکست نظامی مسلمانان شروع شد سرآغاز آن بیابان هولناک بود. البته قبل از آن، امت به بیماری- های گوناگونی مبتلا شده بود که نزدیک بود او را از پای در آورد و به رکود و انزوا کشیده شده بود. با این حال به بقایای دین خود گردن مینهاد و همانها را به عنوان دین صحیح قبول داشت و حتی یک لحظه به تغییر هویت نمیاندیشید و از آن ابا نداشت؛ اما ناگهان همه چیز پس از آن شکست دگرگون شد و بیآنکه از تجربهها و اندرزهای گذشتگان سربلند خود، مشعلی برگیرد هراسان و ترسان به هرسوی دوید تا راه نجات و هدایت را بیابد و پیوسته در آن بیابان خوفناک به دنبال سرابهای کامیابی دوان بود. اکنون بیش از یک قرن از آن زمان میگذرد و امت همچنان در بیابان سرگردان است ... اما سرانجام بیداری فرا رسید و پیشگامان امت از بیابان خارج شدند تا از منبع حقیقی قدرت و هدایت، راه نجات کسب کنند. منبعی که مدتهای مدید از آن غافل مانده و در نتیجه، به آن برهوت گرفتار شده بودند. ولی بیداری این امت هنوز در اول راه است و راهِ دور و دراز، و مأموریتهای دشواری در پیش دارد که برای رسیدن به اهداف خود باید آنها را پشت سر بگذارد و هنوز هم دستههای بزرگی از این امت در گمراهیهای بیابان به راه خود ادامه میدهند اما اینکه خداوند عزوجل چه مدت زمانی را برای گذراندن امت در بیابان مقدر کرده است؟ جزء امور غیب است و فقط خدا از آن آگاه است. ولی ما بر این باوریم که وقت آن فرا رسیده است تا امت، خود را از آن ورطه برهاند. امروز هرکس که بهرهای از بصیرت برده باشد میداند که عامل اصلی این فتنه، غرب بود و میتواند صورت حقیقی غرب را لمس کند. وحشیگری صلیبیها در جنگ با بوسنی و هرزگویین و سپس سکوت خفتبار غرب صلیبی در قبال آن همه جنایت، گواه این چهره زشتاند. هر انسانی بایستی از دو حقیقت آگاه شود: نخست میزان کینه و دشمنی غرب نسبت به اسلام و مسلمانان و دوم که مردم فکر میکنند تمدنی انسان دوست و براساس احترام به دیگران و تحقیق حقوق » تمدنی « دروغ و تزویر در آنها بنا نهاده شده است. علیرغم همهی کمالات، پیشرفتهای علمی و مادی، تسخیر ماه و سفر به فضا .. غرب؛ دروغگوترین تمدن تاریخ است. اگر چه همه این جنبههای مثبت برای وجود یک تمدن لازم است اما کافی نیست. تمدن حقیقی تمدنی پیریزی شود. براساس همه جوانب وجود او، و نه یکی از آنها، و باید در » انسان « است که براساس جوهر حقیقی همهی عرصههای زندگیاش رسوخ کند. همانطور که خداوند عزوجل میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّهً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ بقره: ۶۱۲ ای کسانی که ایمان آوردهاید! همگی به صلح و آشتی درآیید، و از گامهای اهریمن پیروی نکنید. بیگمان او « ». دشمن آشکار شما است )ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ( یعنی همه با هم و نیز هر یک از شما با تمام وجود مسلمان شوید با روح، عقل، احساسات، وجدان و اخلاق مسلمان شوید. اگر هر کدام از اجزای وجود انسان تسلیم این دین ربانی نشود فرصتی به شیطان کمین کرده میدهد و او هم فرصت را غنیمت شمرده انسان را از دین خارج و به دوزخ گرفتار میکند. قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ اعراف : ۱۲ و ۱۱ شیطان( گفت: بدان سبب که مرا گمراه داشتی، من بر سر راه مستقیم تو در کمین آنان مینشینم )و با هرگونه (« وسائل ممکن در گمراهی ایشان میکوشم( * سپس از پیشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ )و از هر جهت که بتوانم( به سراغ ایشان میروم و )گمراهشان میسازم و از راه حق منحرفشان مینمایم. تا بدانجا ». که( بیشتر آنان را )مؤمن به خود و( سپاسگزار نخواهی یافت دروغین را فاش » تمدن « وحشیگری صلیب در بوسنی و هرزگویین و سکوت ننگین غرب در برابر آن، ماهیت آن کرد. این جنایتها نشان دادند که سران آن، جوانب بسیاری از وجود خود را در اختیار شیطان گذاشتهاند. اما این تنها گوشهی کوچکی از خیانتهایی است که جهان متمدن انجام داده و یا در مقابل آن ساکت مانده است و در نهان و آشکارا آنرا تأیید کرده است؛ کشتار تاجیکستان، قتل و عام مسلمانان هند و کشمیر، کشتارهای فلسطین، کشتارهای فیلپین و چندین نمونهی دیگر در اقصی نقاط جهان را به راستی چه باید نامید؟ اینک فریبخوردگان غرب باید به خود بیایند و خود را از تاریکیهای بیابان نجات دهند. چون خودباختگی در برابر غرب که از اختلافات عقیدتی امت نشئت میگرفت عامل اصلی گم شدن در بیابان بود؛ بنابراین، کشف چهرهی حقیقی غرب باید سرآغاز خروج از آن باشد. در حقیقت، انسان هرگز از آن بیرون نمیآید مگر آنکه با تمام وجود دین خدا را بپذیرد و از حقیقت لا اله الا الله محمد رسول الله، مطلع شود. روی سخن ما با همه امت است، تا به حال خود بیاندیشند و از بیابان رهایی یابند و بهویژه با جوانان این بیداری است. زیرا آنها پیشگامانی هستند که امت را به راه خود باز میگردانند و این بازگشت و همچنین حرکت درآن را برایشان آسان میسازند. وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ انعام: ۵ ۱ این راه )که من آن را برایتان ترسیم و بیان کردم( راه مستقیم من است )و منتهی به سعادت هر دو جهان میگردد. « پس( از آن پیروی کنید و از راههای )باطلی که شما را از آن نهی کردهام( پیروی نکنید که شما را از راه خدا )منحرف و( پراکنده میسازد. اینها چیزهائی است که خداوند شما را بدان توصیه میکند تا پرهیزگار شوید )و از ».) مخالفت با آنها بپرهیزید این کتاب را نوشتهام تا در کمال اختصار چگونگی ورود امت را به بیابان و وسعت آنرا که همهی زندگی روانی، فکری، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را دربرگرفته است بیان کنم. سپس به نقشی که دعوت و بیداری با وجود همه نقاط ضعف و لغزشها، ایفا کرده است پرداختهام و چشم انداز فردایی که در آن، زحمتها بهبار مینشیند و امت به کلی از تاریکیهای بیابان میرهد و بار دیگر به اقتدار و شوکت دست مییابد، ترسیم کردهام و خداوند عزوجل وعده داده است: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ نور: ۵۵ خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً « جایگزین )پیشینیان، و وارث فرماندهی و حکومت ایشان( در زمین خواهد کرد. همانگونه که پیشینیان )دادگر و مؤمن ملّتهای گذشته( را جایگزین )طاغیان و یاغیان ستمگر( قبل از خود )در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ( کرده است )و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است(. همچنین آئین )اسلام نام( ایشان را که برای آنان می- پسندد، حتماً )در زمین( پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل میسازد، )آنچنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تنها( مرا میپرستند و چیزی را انبازم نمیگردانند. بعد از این )وعده راستین( کسانی که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان )از دائره ایمان و اسلام( بشمارند )و متمرّدان ».) و مرتدّان حقیقی میباشند و خداوند )عزوجل( مردم را به عامل اصلی نجات از بیابان و دعوت به راه حق و برنامهی صحیح رهنمون خواهدشد. قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ یوسف : ۱۱۲ بگو: این راه من است که من )مردمان را( با آگاهی و بینش به سوی خدا میخوانم و پیروان من هم )چنین « میباشند(، و خدا را منزّه )از انباز و نقص و دیگر ناشایست( میدانم، و من از زمره مشرکان نمیباشم )و کسی و ».) چیزی را شریک خدا نمی انگارم