مجموعه مقالات
مجموعه مقالات
Author :
Publication year :
1369
Number of volumes :
1
Publish number :
اول
Publish location :
قم
Publisher :
(0 آرا)
(0 آرا)
مجموعه مقالات
معرفى اجمالى: کتاب حاضر مجموعهء مقالاتى است که توسّط علامه حسن زاده آملى براى سمینارهاى مختلف علمى به رشتهء تحریر درآمده است و مشتمل بر هشت مقاله مىباشد. گزارش محتوا: مقاله اوّل: در بعد عرفانى علاّمه طباطبایى است که در سالگرد علامه طباطبایى که براى سمینار کازرون فارسى نوشته شده است. حضرت طباطبائى در زمرهء اوتاد و ابدالى بود که هم در عرفان علمى و هم در عرفان عملى به کمال و فعلیّت رسیده بود. آن جناب در برهان کردن عرفان حظّ وافرى را دار بود. وى از تربیت شدگان محضر حاج سید على قاضى بود. علامه طباطبایى در عرفان عملى سهم بسزائى داشت. مراقباتش عجیب بود، به طور دقیق کشیک نفس مىکشید و به شایستگى مواظب احوال و اوقات و اوضاع خود بود، وقتى در محضر مبارکش سخنانى از حالات شبش به میان آورد، فرمود: هر وقت در روز مراقبت من قوىتر است، مشاهداتى که در شب دارم زلالتر و صافى و روشنتر است. ولایت تکوینى: همچنین ولایت تکوینى او ٢ در اولین سالگرد علامه طباطبایى براى موسّسهء مطالعات و تحقیقات فرهنگى تهران نوشته شده است به نظر استاد علامه انسان را قابلیّت و لیاقتى است که اگر نهال وجودش را بدست مربیان کامل و مکمّل بسپارد و دستور العمل باغبان دین و نهالپرور و انسانساز را در متن وجود و شئون زندگیش پیاده کند آنچنان عروج وجودى و اشتداد روحى پیدا مىکند که به مقام ولایت تکوینى نائل مىشود، به طورى مادّهء کائنات در تحت ارادهء وى قرار مىگیرد و موجودات عالم چنان در اطاعت وى خواهند بود که اعضاء و جوارح ما در اطاعت و اختیار ما مىباشد. انسان کامل غایت حرکت جسمیّه و ایجادیه و کمال عالم کیانى و غرض آنست انسان کامل جامع بین مظهریّت ذات مطلقه و مظهریّت اسماء و صفات و افعال است. مقالهء چهارم: مقالهء چهارم استاد، که پیرامون تعلیم و تربیت است در سمینار دانشگاه کرمان ارائه شده است، لازم به ذکر است که دانشگاه کرمان در هفته وحدت حوزه و دانشگاه سمینارى تشکیل و محور آن را تعلیم و تربیت در اسلام قرار داد. در این مقاله استاد اشاره مىکنند که غرض از ارسال رسل و انزال کتب همین دو اصل تعلیم و تأدیب است. تعلیم دادن نفس ناطقه انسانى؛ یعنى پروراندن روح و غذا به جان دادن است و تأدیب انسان را به اعمال صالحه و شایسته نگاه داشتن است. تعلیم و تأدیب باید در متن اجتماع و اطوار و شئون حقیقت ما قرار بگیرد، نه در حاشیه زندگى ما، اگر در تحت تعلیم و تربیت افرادى که وادىها طى کردهاند و منازل پیمودهاند و گردنهها را پشت سر گذاشتهاند، قرار بگیریم؛ یعنى نهال وجود خودمان را بدست باغبانهاى شایسته بدهیم، آنگاه خواهیم دید که از کمون این شجرهء طیّبه الهیّه چه ثمراتى به عرصهء ظهور و بروز مىرسد، کسانى که در سیر و سلوک نفسانى در حضور و مراقبت استقامت دارند. اهل مکاشفات و کرامات و مقامات مىگردند استاد در پایان مقاله به مقام فوق تجرد عقلى انسان پرداخته و بیان مىکند براى نفس انسان حدّ یقفى وجود ندارد، بلکه در رهگذر اعتلاى وجودى به مقام وحدت ظلیّه مىرسد، بلکه به فوق مقام خلافت نائل مىشود. ششمین مقاله کتاب: مقاله اى است که در سمینار بزرگداشت شهید آیه اللّه مطهّرى در مدرسه عالى شهید مطهّرى تهران ارائه شده است و موضوع آن نقش عرفان اسلام در احیاى معارف اسلامى مىباشد. استاد در این مقاله بیان مىکنند که نقش عرفاى اسلام، نشر کلمات عرشى جانفزا و انسانساز ولى اللّه اعظم امام على و آل او از ابتداء تاکنون بوده و هست کسانى که اصحاب سرّ ائمه اطهار بودند. مردم برگزیدهاى بودند و هر یک از آنها به فراخور قابلیت خود حرف شنیدهاند و به مقامى رسیدهاند و خود آن بزرگان که از اکابر عرفاى اسلامى اند، در احیاى معارف اسلامى نقش بسزا داشتند. «قرآن و عترت»: مقاله اى است که استاد آن را به دومین کنگرهء هزاره نهج البلاغه ارائه کرده است. در این مقاله ابتداء قرآن و عترت مورد بحث و بررسى قرار مىگیرد و در پایان اشارهاى به توحید از دیدگاه نهجالبلاغه مىشود؛ مثلا خطبهء ١٨۴ یک پارچه حکم و معارف الهیه است به خصوص عبارت «لا یشمل بعدّ و لا یحب بعدّ» خداوند حد ندارد و واحدى عددى نیست، زیرا که صمد حقّ است و جزا و موجودى صمد حق نیست. ملا مهدى نراقى: آخرین مقالهء کتاب درباره علامه مولوى مهدى نراقى است. بىشک آن جناب در تبحّر و تمهّر به جمیع علوم عقلى و نقلى حتى در ادبیات و ریاضیّات عالیه در عداد طراز اول از اکابر علماى اسلام و در اتّصاف به فضائل اخلاقى و ملکات ملکوتى از نوادر روزگار است. ارباب تراجم نوشتهاند که جناب نراقى در اصفهان زبان و خطّ عبرى را نیز فرا گرفت گاهى در مشکلات علوم از آنها بهره مىگرفت. ملا مهدى نراقى فرزند و خلف صالحى دارد که بنام ملاّاحمد نراقى معروف است، ملا احمد نراقى در مستند بسیار از والدش نقل آراء فقهى مىنماید و بدان استناد مىجوید و اعتماد مىکند پدر در فقه، معتمد مىنویسد و پسر مستند، پدر تجرید الاصول در علم اصول مىنویسد و پسر شرحى مبسوط بر آن در هفت مجلّد مى نویسد، پدر در علم اخلاق جامع السعادات به عربى مى نویسد و پسر معراج السعاده ترجمه آن به فارسى با بعضى از زیادات، پدر دیوان اشعار به نام طائر قدسى دارد و پسر بنام طاقدیس بالاخره پدر و پسر هر دو از علماى بزرگ اسلام بشمار مىروند و به قول علامه طباطبایى ناشناختهاند، ناگفته نماند که حکایات مشقّات آن جناب در تحصیل و تحمّل فقر و فاقه و صبر بر حوادث و نوائب روزگار و ریاضتها و عبادات او مشهور است.