مرتضی رحیمی
مقدمه
ارتداد در لغتبه معنى بازگشت و رجوع چیزى به غیر خود است و گاهى به معنى صیرورت یعنى شدن است.
در اصطلاح ارتداد یعنى حالت جدید اعتقادى که در مسلمانى با انکار یکى از اصول سه گانه دین یا نفى اصلى از اصول ضرورى دین رخ دهد به طورى که موجب انکار اصول سه گانه دین شود. رخ مىدهد در مفهوم قرآنى، ارتداد در صورتهایى همچون بازگشت از ایمان به کفر، برگشت از دین به کفر و نیز بازگشتبه گذشته به کار رفته است.
در مورد شرطهاى لازم براى تحقق ارتداد، در آیات ویژه ارتداد به شرط اختیار اشاره شده است. همچنین در قرآن آثار سویى براى ارتداد بیان شده است، از جمله حبط اعمال و زیان در آخرت; غضب و خشم و عذاب خداوند; زینتیافتن اعمال زشت فرد مرتد به دستشیطان; عدم نصرت خداوند در هدایت مرتد; و نیز توجه لعنتخدا و ملائکه و همه مردم به مرتد.
براى هر یک از این آثار سوء نمونههایى در قرآن به چشم مىخورد. از جمله مواردى که قرآن کریم در خصوص مرتد از آن سخن به میان آورده، مساله توبه مرتد است.
به موجب برخى از آیات مربوط به این موضوع، توبه مرتد به طور مطلق پذیرفته مىشود چه مرتد ملى و چه مرتد فطرى، چه زن و چه مرد. به موجب برخى از این آیات توبه مرتد در صورت تکرار پذیرفته نمىشود. در مقابل، روایاتى پذیرش توبه مرد مرتد فطرى را رد مىکنند که باید بین این آیات و آن روایات را به شکلى جمع نمود.
در مورد حکم فقهى ارتداد، از میان مجازاتهاى بیان شده براى مرتد، در قرآن به مساله پذیرش یا عدم پذیرش توبه مرتد و مجازات از بین رفتن پیوند زناشویى و ممنوعیت ازدواج اشاره شده است. در فقه اهل سنت و بنا به راى برخى فقهاى شیعه، منافق و زندیق حکم مرتد را دارد.
در قرآن آیاتى در خصوص ارتداد وجود دارد که در آنها از منافقان سخن به میان آمده و اختلاف نظرى که در تعابیر مربوط به منافق وجود دارد موجب اختلاف نظر در حکم فقهى منافق و زندیق شده است. از سویى مشرکان و اهل کتاب براى سوق دادن مسلمانان به سوى ارتداد تلاشهایى کردهاند و مسلمانان به واسطه ثبات در ایمان در برابر آنها پایدارى کرده و نقشه آنها را نقش بر آب نمودهاند.
مفهوم ارتداد
معناى لغوى ارتداد در بسیارى از آیات به چشم مىخورد از جمله آیه <لا ترتدوا على ادبارکم فتنقلبوا خاسرین» مائده / ۲۱ یعنى به پشتسر خود بازنگردید (عقب نشینى نکنید) که زیانکار خواهید بود. و نیز آیه <قال ذلک ما کنا نبغ فارتدا على آثارهما قصصا» کهف/۶۴ یعنى موسى گفت:
این همان است که ما مىخواستیم و آنها از همان راه بازگشتند در حالى که پى جویى مىکردند. در برخى از آیات قرآن این مفهوم در فعل ثلاثى مجرد رد این ریشه یافت مىشود مثل <ان تطیعوا الذین کفروا یردوکم على اعقابکم» آلعمران/ ۱۴۹ یعنى اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر از کسانى که کافر شدهاند اطاعت کنید شما را به عقب باز مىگردانند. البته در این آیه معنى یاد شده به صورت متعدى به کار رفته است. برخى اوقات ارتداد به معنى لغوى شدن (صیرورت) به کار رفته است، مثل <فلما ان جاء البشیر القاه على وجهه فارتد بصیرا» (یوسف /۹۶) یعنى هنگامى که بشارت دهنده آمد آن (پیراهن) را بر صورت او (یعقوب) افکند ناگهان بینا شد. در این معنى فعل ارتد به معنى صار به کار رفته و ملحق به افعال ناقصه است.
<ارتداد» در اصطلاح یعنى <حالت جدید اعتقادى و تحول عقیدتى است که با انکار یکى از اصول سه گانه دین اسلام <توحید، نبوت، معاد) و یا نفى اصلى از اصول ضرورى دین که انکار آن به انکار اصول سه گانه منتهى شود به شخص مسلمان رخ مىدهد.
مفهوم اصطلاحى ارتداد به صور گوناگونى در قرآن تکرار شده. گاهى از ارتداد به بازگشت از ایمان به کفر تعبیر شده مثل <ان تطیعوا فریقا من الذین اوتوا الکتاب یردوکم بعد ایمانکم کافرین» آلعمران /۱۰۰ و نیز <کیف یهدى الله قوما کفروا بعد ایمانهم» (آلعمران /۸۶ و نیز <اکفرتم بعد ایمانکم» (آل عمران / ۱۰۶)
با توجه به این که در بسیارى از آیات قرآن متعلق ایمان توحید و نبوت و معاد بیان شده چگونگى تعریف اصطلاحى ارتداد توسط این آیات روشن مىشود مثل آیه <آمن الرسول بما انزر الیه من ربه والمؤمنون کل آمن بالله وملائکته وکتبه ورسله» (البقره /۲۸۵) یعنى پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران وى ایمان دارند. و نیز آیه <ومن یکفر بالله وملائکته وکتبه ورسله والیوم الآخر فقد ضل ضلالا بعیدا» (نساء / ۱۳۶) از این دو آیه و آیات مشابه آنها استفاده مىشود که متعلق ایمان همان توحید و نبوت و معاد است. کتب و رسل در اصل نبوت مىگنجند و ملائکه نیز به لحاظ آن که واسطه در وحى و نزول کتاب بر پیامبران مىباشند متعلق ایمان هستند.
این مدعا توسط بسیارى احادیث نیز تایید مىگردد، مثل سخن پیامبر صلى الله علیه وآله که فرمودهاند: <الایمان ان تؤمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله و الیوم الاخر» (۴) یعنى ایمان آن است که به خدا و ملائکه وى و کتابها و رسولانش و روز قیامت ایمان بیاورى.
در پارهاى از آیات از ارتداد به برگشت از دین به سوى کفر تعبیر شده که همان مفهوم اصطلاحى ارتداد را به صورتى دیگر بیان مىکند. از جمله آیه <یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم یحبهم ویحبونه اذله على المؤمنین اعزه على الکافرین یجاهدون فى سبیل الله ولایخافون لومه لائم» (مائده / ۵۴) یعنى اى گروهى که ایمان آوردهاید هر که از شما از دین خود مرتد شود بزودى خدا قومى که (بسیار) دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبتبه مؤمنان سرافکنده و فروتن و به کافران سرافراز و مقتدرند به نصرت اسلام در راه خدا جهاد مىکنند و در راه دین از نکوهش و ملامت احدى باک ندارند.
در مفهوم اصطلاحى ارتداد گفته شده است که چنانچه انکار ضروریات مذهب از اصول و ارکان مذهب شیعه باشد فقط موجب خروج از مذهب شیعه است نه دین اسلام و برخى از فقهاء همچون صاحب جواهر تفصیل قائل شدهاند بین این که اگر کسى شیعه باشد و ضرورى مذهب شیعه، مثل امامت را منکر شود انکارش موجب خروج از دین اسلام است و اگر غیر شیعه ضرورى مذهب شیعه را انکار نماید در این صورت ارتدادى صورت نگرفته و چنین فردى را مرتد نمىگویند.
برخى از دانشمندان شیعه همچون فاضل مقداد معتقد هستند که به موجب آیه یاد شده (مائده / ۵۴) انکار نص در مورد حقانیت على علیه السلام موجب ارتداد استبه دلیل آن که ضمن آیه، پنج مورد از خصوصیات و اوصاف على علیه السلام بیان شده که عبارتند از:
۱ - یحبهم و یحبونه، خدا آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند این جمله قرآن همانند سخن پیامبر صلى الله علیه وآله است که در روز جنگ خیبر درباره على علیه السلام فرمودهاند:
<لاعطین الرایه غدا رجلا و یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله.»
(۲) اذله على المؤمنین: نسبتبه مؤمنین سرافکنده و فروتن هستند.
(۳) اعزه على الکافرین: به کافران سرافراز و مقتدرند.
(۴) یجاهدون فى سبیل الله: در راه خدا جهاد کنند.
(۵) ولایخافون لومه لائم: از نکوهش و ملامت ملامت کنندهاى هراسى ندارند.
به همین دلیل پس از این آیه، <انما ولیکم الله ورسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوه ویؤتون الزکاه وهم راکعون» (مائده /۵۵) که بىتردید در شان على علیه السلام نازل شده قرار دارد.
در بسیارى از روایات آمده است که آیه ۵۴ سوره مائده در مورد على علیه السلام در فتح خیبر یا مبارزه با ناکثین و قاسطین و مارقین نازل شده و در روایتى آمده هنگامى که درباره این آیه از پیامبر صلى الله علیه وآله سؤال شد پیامبر صلى الله علیه وآله دستخود را بر شانه سلمان زد و فرمود:
<این و یاران او و هموطنان او» یعنى پیامبر صلى الله علیه وآله ایرانیان را به عنوان یاوران اسلام معرفى فرمودند و کوشش ایرانیان را براى پیشرفت اسلام پیشگویى نمودند. سپس پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند:
<لوکان الدین معلقا بالثریا لتناوله رجال من ابناء فارس» در روایات دیگرى گفته شده است که این جملات درباره یاران حضرت مهدى (عج) نازل شده، که با قدرت تمام در برابر مرتدین از دین حق مىایستند و جهان را پر از عدل و داد مىکنند.
این روایات با هم تضادى ندارند و به نظر درستتر، آیه اعم از موارد ذکر شده در روایات و غیر آن است و خطاب آن به همه مؤمنان به پیامبر است و اعلامى است از جانب خداوند در خصوص برخى افراد که پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله مرتد مىشوند و از آنجا که ارتداد به معنى بریدن از اسلام است آیه شامل اهل بصره و غیر آنها مىشود.
در برخى از آیات قرآن درباره مفهوم ارتداد به بازگشتبه عقب یعنى اتخاذ روش جاهلیت تعبیر شده مثل <ان الذین ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدى الشیطان سول لهم» (محمد /۲۵) یعنى کسانى که بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت کردند، شیطان اعمال زشت ایشان را در نظرشان زینت داده ... بدیهى است که این تعبیر درباره مفهوم ارتداد با تعابیرى که قبلا بیان شده تفاوتى ندارد; چون بازگشتبه عقب یعنى بازگشتبه جاهلیت و کفر و از سویى در روایت آمده که <من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.»
شرایط ارتداد
همان گونه که در کتب فقهى بیان شده ارتداد با شرطهاى خاصى همچون بلوغ، کمال عقل، اختیار، علم مرتد به مدلول لفظ و قصد داشتن به مدلول لفظى که به کار مىرود بیان شده است.
تعدادى ار این شرطها را برخى از مذاهب فقهى اسلامى مردود دانستهاند. از میان شروط یاد شده براى تحقق ارتداد، در میان آیات ارتداد به شرط اختیار تصریح شده که در آیه ۱۰۶ سوره نحل مشاهده مىشود. فقها براى لزوم این شرط به آیه یاد شده استناد نمودهاند.
مفهوم این شرط آن است که اگر فردى از روى اجبار و اکراه از اصول دین و یا ضروریات آن تبرى جوید مرتد تلقى نمىشود.
به دلیل آیه <من کفر بالله من بعد ایمانه الا من اکره وقلبه مطمئن بالایمان ولکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله ولهم عذاب عظیم» (نحل / ۱۰۶) یعنى کسانى که بعد از ایمان کافر شوند بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالى که قلبشان آرام و با ایمان است آرى آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشودهاند غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمى در انتظارشان است.
به نظر برخى از مفسران شان نزول این آیه برخى از مسلمین هستند که در دست مشرکان گرفتار بودند و از سوى مشرکان مجبور به ترک اسلام و اظهار سخنان کفر و شرک شده بودند (از جمله عمار و پدرش یاسر و مادرش سمیه) مىباشند. به موجب این شان نزول عمار زیر فشار مشرکان از اسلام بیزارى مىجوید و مسلمین پس از اطلاع از کار عمار حکم به کفر عمار مىکنند و پیامبر صلى الله علیه وآله درباره عمار مىفرمایند: <عمار از فرق سر تا پا مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون وى آمیخته. پس از چندى عمار گریه کنان نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله مىآید و اظهار ندامت مىکند و پیامبر صلى الله علیه وآله با دست مبارکشان اشکهاى عمار را پاک مىکنند و به عمار مىفرمایند: <اگر باز تو را تحت فشار قرار دادند آنچه مىخواهند بگو» و در این هنگام این آیه نازل مىشود. در این آیه مرتدان به دو دسته تقسیم شدهاند:
(۱) آنهایى که در دست دشمنان گرفتار شده و زیر فشار و شکنجه از اسلام بیزارى جویند ولى قلبشان از ایمان مالامال باشد مورد عفو واقع خواهند شد. این کار را تقیه گویند که در روایات معصومین-علیهمالسلام- به آن تشویق شده.
(۲) افرادى که دل خود را به روى کفر و بى ایمانى مىگشایند و عقیده خود را کنار مىگذارند گرفتار غضب خدا و عذاب عظیم وى مىشوند.
به نظر مرحوم فاضل مقداد یکى از نکات متضاد از این آیه آن است که بیزارى جستن از ائمهعلیهمالسلام حرام وتقیه در آن مباح است ولى اگر فردى که به زور وادار به برائت جستن از ائمهعلیهمالسلام شده سختى و فشار وارده را تحمل نماید و صبر کند و از ائمهعلیهمالسلام بیزارى و برائت نجوید بهتر است.
دلیل بهتر بودن عدم تبرى و بیزارى جستن از ائمهعلیهمالسلام در چنین حالتى سخن علىعلیه السلام است که فرمودهاند: <اما السب فسبونى فان لى زکاه و لکم نجاه و اما البرائه فلا تتبروا منى فانى ولدت على الفطره و سبقت الى الایمان و الهجره.»
آثار ارتداد
در قرآن مجید براى ارتداد آثار سوئى بیان شده است از جمله حبط (بر باد رفتن) اعمال و زیان در آخرت. به عبارت بهتر در اصطلاح علم کلام، ارتداد از میان رفتن ثواب اعمال پیشین استبر اثر گناهان بعدى چنانچه در آیه ۵ سوره مائده آمده:
<ومن یکفر بالایمان فقد حبط عمله و هو فى الآخره من الخاسرین» یعنى اگر به حکم نازل شده از سوى خداوند (در خصوص حلیت طعام اهل کتاب و زنان آنها بر شما) معترض باشید و آن را انکار کنید اعمال خوبتان بر باد خواهد رفت و در آخرت زیانکار خواهید بود.
همچنین در آیه ۲۱۷ سوره بقره گفته شده که اعمال مرتدانى که با حال کفر مىمیرند در دنیا و آخرت حبط مىشود. آیه به این صورت است <ومن یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر حبطت اعمالهم فى الدنیا والآخره واولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» یعنى کسى که از آیین خود برگردد و در حال کفر بمیرد تمام اعمال نیک (گذشته) وى در دنیا و آخرت بر باد مىرود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
از جمله آثار سوء ارتداد که در قرآن به آن اشاره شده غضب و خشم و عذاب دردناک خداوند است چون فرد مرتد غضب و عذاب خداوند را براى خود تدارک مىبیند چنانچه در پایان آیه ۱۰۶ سوره نحل آمده: <ولکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله» همانگونه که گذشتبه موجب این آیه مرتدان به دو دسته تقسیم مىشوند و مرتدانى که با میل و رغبت عقیده خود را کنار مىگذارند گرفتار غضب خداوند و عذاب عظیم وى مىشوند. این معنى در آیه <فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون» آلعمران /۱۰۶ نیز به چشم مىخورد، زیرا به موجب این آیه، به آنان که پس از ایمان کافر و مرتد شدند گفته مىشود که به دلیل کفرتان بچشید عذاب خداوند را.
و از سویى این آیه درباره ارتداد سخن مىگوید; چه آن که مرحوم علامه طباطبایى در ذیل تفسیر این آیه به نقل از انس بن مالک از ابوهریره، از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت نمودهاند که <یرد على یوم القیامه رهط من اصحابى او قال من امتى فیحلؤن على الحوض فاقول: یا رب اصحابى فیقول لاعلم بما احدثوا بعدک ارتدوا على اعقابهم القهقرى فیحلؤن.
از جمله آثار سوء دیگر ارتداد آن است که اعمال زشت افراد مرتد توسط شیطان برایشان زینت داده مىشود و آنها توسط شیطان فریفته مىشوند چنانچه خداوند فرموده: <ان الذین ارتدوا على ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدى الشیطان سول لهم» محمد /۲۵ یعنى کسانى که بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت کردند، شیطان اعمال زشت ایشان را در نظرشان زینت داده و آنها را به آرزوهاى دور و دراز فریفته است.
اثر سوء دیگر ارتداد که در قرآن به آن اشاره شده کمک نکردن خداوند به هدایت افراد مرتد است چنانچه فرموده است:
کیف یهدى الله قوما کفروا بعد ایمانهم وشهدوا ان الرسول حق» آل عمران / ۸۶ یعنى چگونه خداوند هدایت مىکند قومى را که پس از ایمان آوردن خویش کفر ورزیدند و گواهى دادند که پیامبرصلى الله علیه وآله حق است اینان در بازگشت از اسلام ظالم و ستمکار هستند و خداوند هرگز ستمگران را هدایت نمىکند. استفهامى که به وسیله کیف انجام شده افاده استبعاد و انکار مىکند، یعنى هدایت مرتدان را محال و غیر ممکن مىنمایاند. وجود صفت ارتداد در افراد مرتد سبب آن است که خداوند ایشان را هدایت نکند.
این که در آیه گفته شده که خداوند مرتدان را هدایت نمىکند منافات ندارد با این که اگر توبه کنند و از ارتداد خویش بازگردند خدا ایشان را هدایت نماید. اثر سوء دیگر ارتداد که در قرآن به آن تصریح شده توجه لعنتخدا و ملائکه و همه مردم به مرتدان است، چنانچه خداوند فرموده:
<اولئک جزاؤهم ان علیهم لعنه الله والملائکه والناس اجمعین × خالدین فیها لایخفف عنهم العذاب ولاهم ینظرون × الا الذین تابوا» آلعمران /۸۷-۸۹ یعنى کیفر مرتدان آن است که لعنتخداوند و ملائکه و همه مردم شامل ایشان مىشود و آنها همواره در این لعن مىمانند و مجازاتشان تخفیف نمىیابد و به آنها مهلت داده نمىشود مگر کسانى که پس از آن توبه کنند.
اولئک در آغاز آیه اشاره دارد به <قوما کفروا بعد ایمانهم...» که در آیه قبل (آل عمران / ۸۶) به آن اشاره شد.
لعنتخداوند به معنى آن است که خداوند ایشان را از رحمت و سعادت دور مىسازد و لعنت مردم و لعنت ملائکه بر چنین افرادى به معنى آن است که آنها از خداوند درخواست مىکنند که خداوند مرتدان را از رحمت و سعادت دور مىسازد.
منبع :مشکوِه ، بهار ۱۳۷۸ - شماره ۶۲-۶۵