تربیت و ادب فرزندان‏

  نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان   در دستگاه آفرینش، خداوند به ساختمان آدم توجه و دقت بسیار نموده است، به ویژه این که ذات حق تعالى همه نیازها و تناسب‏ها را در وجود او برقرارساخته و فرموده: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسنَ فِى أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» «۱» که ما انسان را در نیکوترین نظم و اعتدال و ارزش آفریدیم. تقویم به معنى ساختن چیزى به صورت مناسب و معتدل و کیفیت شایسته است. احسن تقویم یعنى به بهترین نظام و شکلى که ممکن بوده؛ در ترکیب آدم منظور شده است. در جاى دیگر مى‏فرماید: الَّذِى خَلَقَکَ فَسَوَّیکَ فَعَدَلَکَ* فِى أَىّ صُورَهٍ مَّا شَآءَ رَکَّبَکَ» «۲» همان کسى که تو را آفرید و اندامت را درست و نیکو ساخت و متعادل و متناسب قرار داد،* و تو را در هر نقش و صورتى که خواست ترکیب کرد. سپس تاج کرامت و مقام اشرف مخلوقات و برترى بر همه موجودات و کاینات را بر او لطف نمود و او را با بسیارى از نعمت‏ها و ارزاق گرامى داشت. وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِى ءَادَمَ وَحَمَلْنهُمْ فِى الْبَرّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنهُم مّنَ الطَّیّبتِ وَ فَضَّلْنهُمْ عَلَى‏ کَثِیرٍ مّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» «۳» به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکب‏هایى که در اختیارشان گذاشتیم‏] سوار کردیم، و به آنان از نعمت هاى پاکیزه روزى بخشیدیم، وآنان را بر بسیارى از آفریده‏هاى خود برترى کامل دادیم. گستردگى مفاهیم در آیات فوق، اشاره به این نکات است که: خداوند انسان را از هر نظر میزان و شایسته آفرید. الف- از منظر جسمى و مادى‏ همه ابزار و آلات حرکت و تلاش و رشد را در اختیار او گذاشته است و بر هر گونه گفتار و رفتار و منشى، لباس آداب و کمال و مکارم اخلاقى پوشانده است. امیرالمؤمنان على علیه السلام در این باره مى‏فرماید: ثُمَّ نَفَخَ فیها مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ انْساناً ذا اذْهانٍ یُجیلُها، وَ فِکَرٍ یَتَصَرَّفُ بِها، وَ جَوارِحَ یَخْتَدِمُها، وَ ادَواتٍ یُقَلِّبُها، وَ مَعْرِفَهٍ یَفْرُقُ بِهَا بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ وَ الْاذْواقِ وَ الْمَشامِّ وَ الْالوانِ وَ الْاجْناسِ، مَعْجُوناً بِطِینَهِ الْالْوانِ الْمُخْتَلِفَهِ، وَ الْاشْباهِ الْمُؤْتَلِفَهِ وَ الْاضْدادِ الْمُتَعادِیَهِ، وَ الْاخلاطِ الْمُتَبایِنَهِ، مِنَ الْحُرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْجُمُودِ وَ الْمَساءَهِ وَ السُّرُورِ. «۴» سپس از دم خود بر آن ماده شکل گرفته دمید تا به صورت انسانى زنده درآمد، داراى اذهان و افکارى که در جهت نظام حیاتش به کار گیرد، و اعضایى که به خدمت گیرد و ابزارى که زندگى را بچرخاند، و معرفتش داد تا بین حق و باطل تمیز دهد و مزه‏ها و بوها و رنگها و جنس‏هاى گوناگون را از هم باز شناسد، در حالى که این موجود، معجونى بود از طینت رنگهاى مختلف، و همسانهایى نظیر هم، و اضدادى مخالف هم، و اخلاطى متفاوت با هم، از گرمى و سردى و رطوبت و خشکى و ناخوشى و خوشى. ب- از منظر روحى و عقلى‏ نخستین نعمتى که حق به انسان داد، خرد و نیروى اندیشه بود و به کمال عقل و قوه تمیز و نطق و بیان بر بسیارى از آفریدگان خود برترى بخشید، از این رو در پهنه زمین هر جنبده‏اى با حواس و غرایز درون خود پویاست، اما آدمیزاد به وسیله دو نیروى عقل و نطق بر همه موجودات چیرگى دارد تا جایى که امر و نهى کننده گشته‏ و دیگران و همگان در تسخیر اویند. به این منظور هر گونه استعدادى از رشد و کمال جویى و پیمودن قوس صعودى تا نزدیکترین جا به عرش حق، در او فراهم کرده است و عالم کبیرى را در جرم صغیرى جاى داده است و تاج بندگى و کرامت حق را بر سر او گذاشته و بر این آفریده بهترین تبریک‏ها را فرموده است. البته گاهى این امتیازها و برکات از او گرفته مى‏شود و از مسیر حق منحرف و در درّه اسفل السافلین سقوط مى‏کند و به مقام پست نباتات و چارپایان زمینى مى‏رسد. کرامت، امتیازى است که در دیگرى نیست و مخصوص موجود دارنده کمال است و آن نعمت‏هایى خدادادى در وجود انسان که بدون تلاش و عملى عطا گردیده است. امّا فضیلت، امتیازى است که در دیگران هم وجود دارد و انسان با تلاش و شکیبایى به همراه توفیق الهى، نعمت‏هاى معنوى و معرفتى نصیب او مى‏شود. در وجود آدمى کرامت و فضیلت هر دو گنجانده شده است و نوع انسان مى‏تواند با کرامت حق و فضل الهى، فطرت و استعدادهاى درونى را رشد و کمال دهد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در خطبه‏اى مفصّل؛ ماه رمضان را زمینه ساز کرامت بخشیدن به انسانیت برمى‏شمرد و مى‏فرماید: هُوَ شَهْرٌ دُعیتُمْ فیهِ إِلى‏ ضِیافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ اهْلِ کَرامَهِ اللَّهِ. «۵» این ماهى است که شما به مهمانى خدا فراخوانده شده‏اید و از اهل عزّت و بزرگوارى خدا قرار داده شده‏اید. تربیت انسان از مهمترین اهداف آفرینش هستى و فرستادن پیامبران براى بشر بوده است و ارتباط با خدا و نیایش و بهره‏گیرى از ابزار خودسازى و رشد فکرى و کسب کمالات، به انسان کمک مى‏کند که در بندگى و عزت نفس و کرامت انسانى به توفیق‏هاى زیادى دست یابد. ربّ العالمین یعنى پروردگار جهانیان که خود اولین مربى و معلم بشر است، در مرحله اول، انبیا و اولیاى خود را به تربیت و ادب نفس و سازندگى روحى و روانى، زینت بخشید. رسول اللّه صلى الله علیه و آله فرمود: أَدَّبَنى‏ رَبِّى‏ فَأَحْسَنَ تَأْدیبى‏. «۶» پروردگارم مرا تربیت کرد و به نیکوترین صورت تربیت نمود. و از آن زیبایى‏ها این که رسولِ خود را به محبت و مکارم اخلاقى و معلم بشر، افتخار بخشیده است. حضرت على علیه السلام در سفارش‏هاى خویش به کمیل فرمود: یا کُمَیْلُ! إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله ادَّبَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ ادَّبَنى‏ وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنینَ وَ أُوَرِّثُ الأَدَبَ الْمُکَرَّمِینَ. «۷» اى کمیل! همانا پیامبر خدا را خداوند تربیت کرد و او مرا تربیت نمود و من مؤمنان را تربیت مى‏کنم و براى بزرگواران ادب به ارث مى‏گذارم. امام صادق علیه السلام در باب امر به واجبات و نهى از محرمات مى‏فرماید: مؤمن آن قدر براى خانواده خود دانش و تربیت نیکو به ارث مى‏گذارد تا همه آنها را به بهشت وارد کند به طورى که کوچک و بزرگ و خدمتکار و همسایه را در بهشت مى‏یابد.«۸» روش‏هاى تربیتى فرزندان در اصلاح و راهنمایى به سوى نیکوکارى و سعادت، نقش بسزایى دارد. خانواده، نخستین کانون تربیت فرزند و معمار اول شخصیت اوست، در همین مدرسه بزرگ پرورشى است که فرزندان به تدریج از رفتارهاى پدر و مادر الگوبردارى مى‏کنند. کودکان تا سنین قبل از آموزش رسمى مدرسه، مقلد پدر و مادرند و مطابق اصل همانند سازى رفتار و گفتار و افکار، خود را شبیه آنان مى‏سازند. از آن جا که کودکان مطابق فطرت الهى، خداپرست و درست کردار به دنیا آمده‏اند؛ اگر در محیط زندگى هم پاک و شایسته تربیت شوند، به درجه‏هاى سعادت و نیک سرانجامى خواهند رسید. توجّه والدین به کودکان از جهت محبت و دوست داشتن، وفاى به عهد، رعایت حق و عدالت، احترام به شخصیت، مشاوره و همزبانى، بازى و همراهى و دعا در حق فرزندان، موجب رشد و شادابى و صلاح آنان مى‏شود و آنان را از دام‏هایى که شیاطین در پیش رویشان گسترده‏اند، نجات مى‏دهد. امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم مرا به سه چیز تربیت کرد و فرمود: پسرم! هر که با دوست بد همنشینى کند سالم نمى‏ماند. و هر که گفتار خود را مهار نکند پشیمان مى‏گردد و هر که به جاهاى بد درآید؛ آماج تهمت و بدگمانى قرار گیرد. «۹»از این رو حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: أَصْلِحِ المُسِئَ بِحُسْنِ فِعالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمیلِ مَقالِکَ. «۱۰» بدکار را با کردار نیکت درست گردان و با گفتار نیکو و زیبایت، او را به خیر و خوبى راهنمایى کن. رزق و روزى فرزندان‏ در قرآن مجید درباره رزق و نعمت‏هاى گسترده خداوند بسیار سخن به میان آمده است که از جمله آنها این که رزق هر جنبنده‏اى برعهده خداست، سرچشمه و کلید روزى در آسمان است، مردم باید تلاش کنند و با رعایت تقوا به دنبال رزق بروند که تقوا از عوامل گشاینده و موجب توسعه رزق و روزى است. خداوند متعال در آیات ذیل، اشاره به مسأله‏اى مهم داشته و مى‏فرماید: إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرّزْقَ لِمَن یَشَآءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرَا بَصِیرًا* وَ لَاتَقْتُلُواْ أَوْلدَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطًا کَبِیرًا» «۱۱» یقیناً پروردگارت رزق را براى هر که بخواهد وسعت مى‏دهد، و [براى هر که بخواهد] تنگ مى‏گیرد؛ زیرا او به [مصلحت‏] بندگانش آگاه و بیناست.* فرزندانتان را از بیم تنگدستى نکشید؛ ما به آنان و شما روزى مى‏دهیم، یقیناً کشتن آنان گناهى بزرگ است. با این که رزق و نعمت الهى به گونه گسترده و فراوان در اختیار موجودات قرار گرفته است و هیچ موجود جوینده و زنده‏اى از رزق خود بى‏نصیب نمى‏ماند. اما کمى و زیادى رزق و برکت آن به دست خداست و گشایش یا تنگى آن از شؤونات ربوبیت خداوند براى رشد و تربیت بشر است. خواست خداوند بر پایه‏ یک آگاهى و مصلحت حکیمانه است، پس بخل ورزیدن در اثر ترس از فقر یا دست درازى در اثر تلاش نکردن و یا کشتن فرزندان به خاطر ناتوانى و تنگدستى، از گناهان بزرگ و نابخشودنى است. حضرت على علیه السلام درباره تقسیم نعمت‏ها و روزى‏ها بر اساس حکمت‏ها، فرمود: وَ قَدَّرَ الْارْزاقَ فَکَثَّرَها وَ قَلَّلَها وَ قَسَّمَها عَلَى الضِّیقِ وَ السَّعَهِ، فَعَدَلَ فیها لِیَبْتَلِىَ مَنْ ارادَ بِمَیْسُورِها وَ مَعْسُورِها وَ لِیَخْتَبِرَ بِذلِکَ الشُّکْرَ وَ الصَّبْرَ مِنْ غَنِیِّها وَ فَقیرِها. «۱۲» روزى مردم را مقدر فرمود و آن را براى برخى فراوان و براى بعضى دیگر اندک قرار داد، و ارزاق را بر مبناى تنگى و فراخى قسمت نمود، و در این تقسیم‏بندى عدالت به خرج داد تا هر کس را بخواهد با فراوانى رزق و کمى آن آزمایش کند، و بدین وسیله ثروتمندان و فقرا را از جهت شکر نعمت و تحمل سختى در مجراى امتحان قرار دهد. از جمله آن رزق‏هایى که نصیب انسان مى‏شود فرزند و پاره تن و میوه دل است و خداوند پدر و مادر را مأمور مى‏سازد که کودک را از آغاز نطفه ریزى تا تولد و سپس در هنگام بلوغ، به جسم و روح او رسیدگى کنند، حتى اگر به او وعده هدیه دادند به آن وفا کنند؛ زیرا کودکان بر پایه اندیشه خود، اولیاى خود را رازق و روزى رسان مى‏دانند؛ چه رسد که آنان را بى‏سرپرست رها کنند، یا با خشونت و تندى و نیش و کنایه، او را از کانون گرم خانواده به دامن جامعه پر از آلودگى و فساد، فرارى دهند. این برداشت‏هاى پوچ و افکار غلط، بازگشت به دوران جاهلیت پیش از اسلام دارد که فرزند دختر را زنده به گور مى‏کردند و حضور او را در خانه ننگ خانواده مى‏دانستند و چون به یکى از آنان خبر داده مى‏شد که صاحب دختر شده، چهره در هم مى‏کشید و از شدت خشم صورتش سیاه مى‏شد و حتى از میان قومش متوارى‏ مى‏گشت. یا در اثر نابسامانى اقتصادى به خاطر ترس از فقر و نداشتن آب و نان براى فرزندان، آنان را مى‏کشتند و حق حیات را از او مى‏گرفتند. ولى رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله این رسوم و سنت‏هاى باطل را در هم شکست و محبت و احترام را براى همگان به ویژه خردسالان، لازم گردانید. روزى به رسول خدا صلى الله علیه و آله مژده دادند که دخترى برایت به دنیا آمده است. حضرت در چهره یاران نگاه نمود و آنان را ناراحت دیده فرمود: شما را چه مى‏شود؟ شاخه گلى خوشبوست که بویش را احساس مى‏کنم و روزیش نیز برعهده خداست. «۱۳»متأسفانه امروزه هم که دنیا به خاطر نگرانى از افزایش جمعیت و کمبود اقتصادى، سقط جنین را مجاز مى‏داند؛ گرفتار نوعى جاهلیّت شده است و خداوند در پاسخ ایشان فرموده است: نترسید ما شما و فرزندانتان را از ترس گرسنگى و فقر آینده بیمه کرده‏ایم. فرزند حق زندگى و روزى دارد و ترس از گرانى و ضرر مالى و ناامنى اقتصادى و ... مجوز کشتن یا خودکشى نیست؛ زیرا خداوند منان، رزق و روزى هر موجودى را ضمانت کرده است. سکونى مى‏گوید به حضور امام صادق علیه السلام رسیدم در حالى که سخت اندوهگین بودم، امام به من فرمود: اى سکونى! اندوهت از چیست؟ عرض کردم: صاحب دخترى شده‏ام. فرمود: اى سکونى! سنگینى‏اش روى زمین و روزى او بر خداست مدت عمر او از عمر تو جداست. آنچه او از روزى مى‏خورد غیر از روزى توست. سکونى گفت: از این سخن، اندوهم به کلى فروریخت. «۱۴» مردى به امام صادق علیه السلام درباره نگرانى از وضعیت دخترانش شکایت کرد. حضرت به او فرمود: خدایى را که براى چند برابر کردن خوبى‏ها و پاک نمودن بدى‏هایت به او امید بسته‏اى، براى بهبودى حال و روزى دخترانت، نیز به همو امید داشته باش. «۱۵» بنابراین نقش پدران که مدیر اصلى خانواده هستند در تهیه رزق حلال و پاک و دور نگه داشتن فرزندان از خوردن اموال حرام، اهمیت بسیار دارد؛ زیرا گاهى یک شیر ناپاک یا لقمه شبهه ناک یا حرام، یک انسان را از ریشه و فطرت دگرگون مى‏سازد و او را در دنیا و آخرت نگون بخت مى‏کند. بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام خوراندن مشروبات الکلى و مواد مخدر به کودکان و نوجوانان یا مهمانى بردن فرزندان بدون دعوت صاحبخانه یا کار کردن جوانان در شرکت‏ها و تجارت‏هایى که درآمدهاى آنها از حرام است، آینده آنان را تباه و سرگردان مى‏سازد؛ بلکه به سوى عیاشى و ولگردى و خودکشى مى‏کشاند. از این رو باید سرپرست خانواده و نان آور خانه، براى درآمد حلال و کسب رزق، پیوسته دعاگو باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّه عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ أَرْزاقَ الْمُؤْمِنینَ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُونَ وَ ذلِکَ أَنَّ الْعَبْدَ إِذا لَمْ یَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ کَثُرَ دُعاؤُهُ. «۱۶» خداى عزیز و بلند مرتبه، روزى مؤمنان را از جایى مى‏رساند که گمان نمى‏برند و این به خاطر آن است که وقتى مؤمن نداند روزیش از کجا خواهد رسید، زیاد دعا مى‏کند. پی نوشت ها: ______________________________ (۱)- تین (۹۵): ۴٫ (۲)- انفطار (۸۲): ۷- ۸٫ (۳)- اسراء (۱۷): ۷۰٫ (۴)- نهج البلاغه: خطبه ۱٫ (۵)- بحار الأنوار: ۹۳/ ۳۵۶، باب ۴۶، حدیث ۲۵؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام: ۱/ ۲۹۵، حدیث ۵۳٫ (۶)- بحار الأنوار: ۶۸/ ۳۸۲، باب ۹۲، ذیل حدیث ۱۷٫ (۷)- بحار الأنوار: ۷۴/ ۲۶۹، باب ۱۱، حدیث ۱؛ بشاره المصطفى: ۲۵٫ (۸)- مستدرک الوسائل: ۱۲/ ۲۰۱، باب ۸، حدیث ۱۳۸۸۱؛ دعائم الاسلام: ۱/ ۸۲٫ (۹)- بحار الأنوار: ۷۵/ ۲۶۱، باب ۲۳، ذیل حدیث ۱۰۸؛ تحف العقول: ۳۷۶٫ (۱۰)- غرر الحکم: ۲۵۵، حدیث ۵۳۷۱٫ (۱۱)- اسراء (۱۷): ۳۰- ۳۱٫ (۱۲)- نهج البلاغه: خطبه ۹۰٫ (۱۳)- مکارم الأخلاق: ۲۱۹؛ بحار الأنوار: ۱۰۱/ ۹۰، باب ۲، حدیث ۴٫ (۱۴)- الکافى: ۶/ ۴۸، حدیث ۶؛ وسائل الشیعه: ۲۱/ ۴۸۲، باب ۸۷، حدیث ۲۷۶۴۷٫ (۱۵)- وسائل الشیعه: ۲۱/ ۳۶۵، باب ۵، حدیث ۲۷۳۱۷؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام: ۲/ ۳، حدیث ۷٫ (۱۶)- الکافى: ۵/ ۸۴، حدیث ۴؛ بحار الأنوار: ۹۰/ ۲۹۰، باب ۱۶، حدیث ۷٫ منابع مقاله: کتاب  : تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، جلد نهم منبع : پایگاه عرفان