شیطان در کمین گاه
شیطان در کمین گاه
Author :
Publisher :
Publish number :
دهم
Publication year :
1384
Number of volumes :
1
(0 آرا)
(0 آرا)
شیطان در کمین گاه
مقدمه پس از آن که کتاب (شاهدان صادق ) را نوشتم و نسخه خطى آن را به دوستان و آشنایان و فضلا دادم که مطالعه کنند، آنان نظر دادند که اگر کتابى نوشته شود که جنبه داستانى آن بیش تر باشد، براى خوانندگان جذاب تر خواهد بود. بنده با تاءملى که داشتم دریافتم که این پیشنهاد درست است . مخصوصا زمانى که هشت سال جنگ را پشت سر گذاشته ایم . ویرانى و کشت و کشتار، بوى خون و باروت ، مجروح و معلول و شهید همه جا را فرا گرفته است . در زمانى که افکار خسته ، بدن ها کوفته ، چشم ها در اثر اندوه جبهه و انتظار فرزندان و بستگان کم رونق شده ، گوش ها در اثر شنیدن صداى توپ و تانک و گلوله و خمپاره و انفجار بمب و موشک و راکت ، در وقت و بى وقت ، در سر شب و نیمه هاى آن ، در اول صبح و موقع سحر، در شب عید، در ماه مبارک رمضان ، در شهر و روستا، پر از صداهاى وحشت ناک شده . زمانى که خانه هاى محرومان ، مغازه ها و بازار، مؤ سسه و تجارت خانه ، بهدارى و بیمارستان ، دبستان و دانشگاه ، تلمبه خانه و راه آهن و ویران و به آتش کشیده شده . در زمانى که به فرموده امام امت ، خمینى کبیر و رهبر بزرگ انقلاب ، این سلاله نبوت : شیطان بزرگ آمریکا، شرق و غرب ، شیاطین بزرگ و کوچک ، هم پیمانان آنان ، سردم داران شرک و کفر، سران مرتجع منطقه ، منافقان کور دل و از خدا بى خبر، همه علیه اسلام و مسلمین کمر بسته و دشمنان دیروز، دوستان و متحدان امروز شده اند؛ در یک چنین روزگارى به کفر افتادم کتابى را بنویسم که هم جنبه داستانى داشته و هم سازنده باشد. این بود که (موضوع شیطان شناسى ) را برگزیدم . به عقیده من ایمان دو جزء دارد. یکى خداشناسى و دیگرى شیطان شناسى ، اگر بخواهیم به درستى خداشناس و یکتاپرست باشیم چاره اى نیست جز شناخت ضد خدا. روایتى که فرمود: (تعرف الاشیاء باضدادها) بدین معنا است که هر چیزى را باید با ضد آن شناخت ؛ یعنى تا ضد نباشد چیزى به خوبى شناخته نمى شود؛ مانند شب که ضد روز، ظلمت ضد روشنایى ، فقر و گرسنگى و بى چیزى ضد غنا و سیرى و ثروت ، مریضى ضد سلامت ، ناامنى و هرج و مرج ضد امنیت ، سرما ضد گرما، جهالت و نادانى ضد علم و دانایى ، بى عقلى ضد عقل است : که اگر این اضداد نباشند ارزش روز، روشنایى ، ثروت ، سلامت ، علم و عقل درست به دست نمى آید. از همین رو خداشناسى انسان ، کامل نمى شود مرگ این که انسان ، شیطان شناس هم باشد. هر چه انسان شیطان شناسى اش بیشتر باشد، مکر و خدعه هاى شیطان ، قسم دروغ خوردن ، وسوسه ها، فتنه ها، حیله ها، وعده هاى دروغ دادن ، دل سوزى بى جا و هزاران هزار نیرنگ شیطان را مى شناسد و دیگر دنبال او نیم رود و گول وسوسه هاى زودگذر او را نمى خورد و مى داند که دشمن هر که باشد، دشمن است . دشمن ناامید از همه چیز، و رانده شده اى مانند شیطان هیچ وقت به راه نمى آید و آشتى نیم کند، وقتى شخص دنبال او نرفت خواه ناخواه دنبال خدا خواهد رفت . پس نیمى از خداشناسى ، شیطان شناسى است . کوتاه سخن این که ، نوشتار پیش روى شما مربوط به شیطان و شیطان صفتان مى باشد. امید که خوانندگان عزیز و محترم او را به خوبى بشناسند تا در نتیجه ، خدا را بهتر بشناسند.