عاشورا تجلی دوستی و دشمنی

عاشورا تجلی دوستی و دشمنی

عاشورا تجلی دوستی و دشمنی

Publish number :

اول

Publication year :

1398

Number of volumes :

1

Publish location :

ایران- قم

(0 آرا)

QRCode

(0 آرا)

عاشورا تجلی دوستی و دشمنی

در این کتاب، با استناد به آیات، روایات واحادیث به موضوع تولی و تبری در عاشورا اشاره شده نیز درباره‌ی این مطالب سخن می‌رود. “اهمیت و ارزش دوستی و محبت”، “دوست داشتنی‌ها”، “سنگ محک و ادعای دوستی”، “راه‌های پیدایش محبت و دوستی”، “آموزش و پرورش محبت و دوستی در کودکان”، “نفرت و دشمنی”، “آثار و ثمرات دوستی در دنیا” و “آثار و ثمرات دوستی در آخرت عناوین اصلی کتاب شامل: پیشگفتار؛  فصل اول اهمیّت و ارزش دوستى و محبّت‌؛  فصل دوم دوست داشتنى‌ها؛  فصل سوم سنگ محک و ادعاى دوستى‌؛  فصل چهارم راه‌هاى پیدایش محبّت و دوستى‌؛  فصل پنجم: آموزش و پرورش محبّت و دوستى در کودکان‌؛  فصل ششم:نفرت و دشمنى‌؛  فصل هفتم آثار و ثمرات دوستى در دنیا؛  فصل هشتم آثار و ثمرات دوستى در آخرت‌؛  فصل نهم  دوستان در بهشت‌؛ کتابنامه‌؛ پی نوشت ها برشی از کتاب: عاشورا اگر یک روز عادی و معمولی بود، امیرمؤمنان علی علیه السلام در عبور از کربلا به آن اشاره نمی کردند، که: «الآن در خواب دیدم این سرزمین دریای خون است و حسین در میان خون ها غرق شده و هر چه کمک می خواهد کسی او را یاری نمی کند.» کدام امام معصوم را سراغ دارید که سخن از عاشورا نگفته باشد؟ مگر امام سجّادعلیه السلام نبود که در فرصت های مختلف، یادی از امام حسین علیه السلام می کرد و اشک می ریخت و می فرمود: «فرزند زهرا را کشتند در حالی که تشنه بود.» مگر امام صادق علیه السلام نبود که هنگام تشنگی وقتی آب نوشیدند، اشک از دیدگانشان جاری شد و فرمود: «لعنت خدا بر قاتل حسین علیه السلام.» و فرمود: «من هر وقت آب خنک می نوشم، یادی از امام حسین علیه السلام می کنم.» آیا امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام در روز اول محرم به ریّان بن شبیب نفرمودند: «ای فرزند شبیب! ماه محرم، ماهی است که این امّت حرمتش را نشناختند و با ذرّیه رسول خداصلی الله علیه وآله جنگیدند، زنان ایشان را اسیر کردند و اموالشان را به غارت بردند. ای فرزند شبیب! هر وقت خواستی گریه کنی، بر حسین علیه السلام گریه کن.» مگر امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه نفرمودند: «ای جدّ بزرگوارم! اگر زمانه حضور مرا به تأخیر انداخت و مرا از یاری کردن تو بازداشت، ولی هر صبح و شام بر تو گریه می کنم و به جای اشک خون می گریم.»