اهداف حج
اهداف حج
0 رای
8 بازدید
نویسنده : لبيب بيضون/ مصطفي پاينده
اهداف فردي و اجتماعي عبادات:
اسلام، فرد صالح را هسته اي براي تشکيل جامعه صالح مي داند و اين بدان معناست که هدف نهاييِ اسلام، جامعه است نه فرد. پس اگر منافع فردي با مصالح اجتماعي برخورد و تزاحم پيدا کند، مصالح جامعه بر منافع فرد مقدّم مي شود. از اينروست که عبادت هاي فردي را منحصر در اصلاح شخص نمي دانيم بلکه هدف اصلي از عبادت، برپاييِ جامعه صالح است.
نماز، که غرض از اقامه آن، پاکسازيِ روح انسان از آلودگي ها و بازداريِ او از فساد و گناه است، راز ديگرش، نجات انسان ها از شرارت هاي اجتماعي است; چرا که مفاسد و گناهان انسان، معمولا در تماس با جامعه صورت مي پذيرد.
زکات، که فلسفه اش تزکيه نفس از مال پرستي است، کاربرد و قلمروش تنها در اجتماع است و نوعي تأمين معيشت ضروري، براي مستمندان جامعه به حساب مي آيد تا آنان زندگي آسوده اي داشته باشند. روزه، که تمرين سالانه اي است براي تحصيل تقواي فردي و پاي بندي به تکاليف واجب و مراقبت دقيق انسان بر اعمال خود، در عين حال انسان روزه دار محروميت فقرا و مستمندان و احتياج آنان به نيازهاي ضروري همانند غذا و پوشاک و ... را احساس مي کند.
بنابراين هدف اجتماعي روزه، شريک شدن روزه داران، در دردها و گرفتاري هاي محرومان و درماندگان جامعه است. امر به معروف و نهي از منکر، از عبادت هايي است که هدف اجتماعي آن، روشن است و انسان مسلمان هر انحرافي را که در جامعه ببيند، بايد آن را اصلاح کند تا جامعه سالم بماند و از آنجا که مصالح فردي از مصالح اجتماعي جدايي ناپذير است،
ثمرات اصلاح جامعه، به صورت غير مستقيم، به خود افراد بر مي گردد و از همينجا، يکساني جامعه و فرد در صلاح و فساد روشن مي شود و هر آنچه در فردي از جامعه پديد مي آيد، بر ديگر افراد جامعه هم، اثر مي گذارد. به همين معنا اشاره دارد سخن پيامبر بزرگ خدا (ص) که فرمود:
مؤمنان در روابط دوستانه و مهرباني و عواطف، همانند يک پيکرند که اگر عضوي از آن به درد آيد، تمام اعضا، احساس درد و رنج مي کنند. بنابراين، هيچ کس نبايد جدا از ديگران زندگي کند و تصور نمايد که در کارهايش آزاد است; زيرا آدمي در زندگي از ديگران تأثير مي پذيرد و نمي تواند از جامعه جدا باشد.
پيامبر (ص) اين حقيقت را در حديثي، به صورت زيبا مجسم کرده، مي فرمايد: مثل آنان که به حدود خدا پاي بند هستند و از ميانشان يکي سرپيچي مي کند، به گروهي مي ماند که در کشتي، براي انتخاب جاي خود قرعه مي زنند، بعضي از آنان در قسمت بالاي کشتي جاي مي گيرند و برخي ديگر در قسمت پايين. آنان که در قسمت پايين کشتي نشسته اند، به هنگام نياز به آب، نزد افراد بالاي کشتي مي روند.
حال اگر کشتي سواران، بگويند: ما براي دستيابي به آب، قسمت پايين کشتي را سوراخ مي کنيم و افراد ديگر را آزار نمي رسانيم افراد استقرار يافته در قسمت بالاي کشتي، جلوي آنان را نگيرند و در سوراخ کردن کشتي آنان را به حال خود رها کنند، به يقين تمام افراد کشتي هلاک مي شوند و اگر آنان را از اين کار باز دارند، هم خود و هم آنان نجات مي يابند.
با توجه به چنين نمونه هايي، در مي يابيم که مناسک حج نيز داراي مقاصد فردي و اجتماعي است و مانند ديگر عبادات، داراي ابعاد گوناگون مي باشد و از آنجا که فريضه حج، با شرکت انبوهي از مردم و اجتماع بزرگي از انسان ها انجام مي گيرد و هر يک از حاجيان از سرزميني خاص و با فرهنگ و ملّيتي ويژه مي باشند، طبيعي است منافع و اهداف اجتماعي آن بيشتر خواهد بود.
و اگر مفهوم و هدف نهايي حج را بنگريم، خواهيم يافت که غرض از انجام آن، تصفيه و پاکسازي نفوس آدميان از آلودگي هاي گناه و زشتي است; چرا که حاجيان به عنوان ميهمانان خدا، به خانه او وارد مي شوند و خداوند، با آمرزش گناهان آنان، از آنان پذيرايي مي کند و نيز طواف حاجيان بر گرد کعبه خدا، رمز آزادي نفوس آنان از يوغ و سلطه شيطان بوده و تنها پيوند آنان را، با اساس اسلام و قبله آن استوار مي سازد.
در عين حال، طواف انبوه مسلمانان بر گرد خانه خدا، افزون بر خودسازي و تربيت فردي، به اجتماع مسلمانان نيز جهت توحيدي مي بخشد; زيرا طواف کنندگان در پيرامون يک محور (کعبه)، با رنگ ها و نژادهاي گوناگون، همانند ستاره هاي آسمان است که منظومه يک کهکشان را تشکيل مي دهند و آن کهکشان اسلام است و يا مثل الکترون هاي يک اتم مي باشند که در پيدايش و هستي شبيه يکديگرند و جز، در مقدار فاصله خود از هسته مرکزي، تفاوتي ندارند.
آري، مفاهيم حقيقي اسلام در اجتماع بي نظير طواف کنندگان، تجسم پيدا مي کند; چرا که همگان زيورهاي دنيا را دور مي ريزند تا بزينت دين آراسته شوند و در اين موج خروشان فرقي ميان سفيد و سياه، فقير و غني، رييس و مرؤس و عرب و عجم نيست.
پيامبر اسلام (ص) مي فرمايد: عرب را بر غير عرب، سفيد را بر سياه و آزاد را بر برده، جز در تقوا، برتري نيست. اگر اسلام در مناسک حج اين گونه بر خود سازي و پاکي از آلودگي و اصلاح فرد اصرار مي ورزد، روشن است که هدف ديگرش بايد اصلاح جامعه اسلامي از دردها و ناملايمات اجتماعي و نجات آن از گرفتاري ها و خطرات باشد.
بايد گفت که موسم حج بهترين فرصت براي اجتماع مسلمانان در يک همايش بزرگ است تا با يکديگر همفکري کنند و در حلّ مشکلات جهان اسلام بکوشند و طرح هاي استواري را جهت دفع خطرهاي بي شمار، از جوامع اسلامي تصويب کنند.
سخن کوتاه اين که: حج يک اجتماع صميمانه و برادرانه در پناه خداست و بر گرد سفره مهماني خدا و هدفش بررسي امور و مشکلات امت اسلام است. خداوند متعال در سوره حج مي فرمايد: در ميان مردم با بانگ بلند، آنان را به حج دعوت کن تا آنان پياده و سواره، بر اشتران لاغر،
از هر سو و دره دوري بيايند و شاهد منافع و فوايد بسيار باشند !(1). آيا براي مسلمانان نفعي بالاتر از اين که منافع و زيان هاي خود را مطالعه کنند و به آنچه که بر ايشان سودمند است عمل کنند و اموري را که زيان بخش است از خود دور سازند.
بررسي مشکلات جهان اسلام در مراسم حج، بدعت نيست و ما هم نوآور و بدعتگذار نيستيم، بلکه به عمل پيامبر خدا (ص) و سيره او تمسک مي جوييم; مگر نه اينست که آن حضرت از موسم حج استفاده مي کرد و مسلمانان را، جهت حفظ کيان و سلامت اجتماعي خود،
راهنمايي و ارشاد مي نمود و از نمونه هاي بارز آن، خطبه مشهور آن حضرت در حَجة الوداع است که در آن مسلمانان را از ارتکاب بعضي امور و کارهاي تضعيف کننده کيان اسلام، بر حذر داشتند; از جمله، هشدار دادند که مسلمانان به جان يکديگر نيفتند و آتش تعصبات قبيلگي گذشته را با انتقام جويي، شعله ور نسازند.
و در همين خطبه فرمودند: خون و مال شما، هميشه و تا دم مرگ محترم است; همان گونه که امروز و در اين ماه حرام و در اين شهر امن، محترم مي باشد. خدايا ! تو شاهد باش من حق را بيان کردم. نزد هر کس امانتي هست به صاحبش برگرداند و اکنون اعلام مي کنم که رباخواري، خون ها و تمامي رسوم دوران جاهليت بي ارزش است و آنها را زير پا مي گذارم.
اي مردم تمام مؤمنان، با يکديگر برادرند و براي هيچ شخصي، مال برادرش، جز با رضايت حلال نيست. خدايا ! شاهد باش. (مردم !) آگاه باشيد بعد از من به کفر برنگرديد و در نتيجه برخي از شما بعضي ديگر را گردن بزنيد. من در ميان شما چيزي را به امانت گذاشتم که اگر بدان چنگ زنيد گمراه نخواهيد شد، و آن کتاب پروردگار شما مي باشد.
حج و اخلاص در عبادت:
اکنون بايد در حقيقت آنچه از حج براي ما سودمند است، بنگريم که آيا حقيقت آن را مي فهميم ؟! حج، عبادت خالص براي خداي يگانه است و ما در اين موسم ابليس را طرد مي کنيم، ولي باز هم در برابر او زانو مي زنيم و به دامش مي افتيم. حج عبادتي با معني و هدف است. برخي بر حج، آن گونه جمود مي کنند و تحجر فکري روا مي دارند، که آن را يک کالبد بدون جان و آدابي بدون محتوا قلمداد مي کنند.
اينان در رابطه با نماز نيز اين گونه اند در حالي که; اگر نماز صرف حرکات و سکنات بدون روح باشد، ديگر در حقيقت خود، معناي رهايي از هر گونه بندگي براي غير خدا را در بر ندارد. چگونه است که برخي در دامن استعمارگران کافر زندگي مي کنند و دنباله رو آنان هستند و از آنان نيرو مي گيرند، آنگاه ادعاي مسلماني کرده و خود را بنده خداي صاحب شريعت مي دانند !
خداوند متعال مي فرمايد: آيا تو را خبر دهم از کسي که بنده خدا را از نماز نهي مي نمود ؟(2). واي بر چنين مدّعيان مسلماني که ديگران را از هر گونه عبادتي براي خدا نهي مي کنند ! چگونه براي برخي مسلمين رواست که مسلمانان راستين را، در خانه خدا و پناهگاه امن مردم، از هر گونه پرستشي براي خدا باز مي دارند ؟! با اينکه از آنان کينه اي، جز ايمانشان به خداي عزيز ندارند(3).
آري حج، بهترين فرصت و بزرگترين بازار براي کسب تقوا و تقرّب به خداست و هر کس مسلمانان را از تحصيل چنين فضيلت و حقي منع کند، مخالف حقيقت اسلام است. لازم است هر مسلماني از هر نژاد و رنگي، توجه داشته باشد که اعمال حج يک دوره تمرين خودسازي است که در آن،
هر فرد يا اجتماعي از حاجيان بايد از هر گونه ذلت و کرنش براي غير خدا آزاد شوند و هنگامي که به وطنشان باز مي گردند، جهت آزاد نمودن جامعه خود از هر گونه بردگي و استعمار دولت هاي غير مسلمان به ويژه دولت هاي معاند و دشمن اسلام، تلاش کنند.
حج، براي ما و ايمان و يقين ما به آفريدگار هستي; آفريدگار نور و تمام موجودات; که از هر شخصي و دولت بزرگي بالاتر است; آزمايش و امتحان است. خداي سبحان در سوره نور مي فرمايد: خداوند نور آسمان ها و زمين است، مثل نور خدا ...(4).
ما بايد از پروردگار يگانه خود، تصميم و عزت بخواهيم و در پرتو دين، نيرو و هدايت کسب کنيم و به ياد آوريم که قدرت اسلام، از نيروي اتحاد و همکاري ما سرچشمه مي گيرد; آن گونه که دست در دست يکديگر، مشتي بر ضدّ دشمنان اسلام گرديم و براي خود عزت و خوشبختي اسلام را، و نه زندگي با ذلّت و تسليم، به ارمغان بياوريم.
پيامبر گرامي (ص)، هنگامي که دعوت خود را با گروهي از مؤمنان راستين آغاز کرد، نه از قدرت شرق ترسيد و نه از نيروي غرب. و از آنجا که خداوند از آنان صداقت و اخلاص ديد، پيروزي شان عطا کرد. آري، آنان پيروز شدند، با اين که تمام قواي کفر و اشرار عرب و يهود بر ضدشان همصدا گشته بودند، و حتي اتّحاد نيروهاي کفر، جز بر ايمان و تسليم مؤمنان در برابر خدا نيفزود.
اينست صفت حقيقي مؤمنان که تنها به خدا توجه دارند، تنها به او توکل مي کنند و تنها از او مدد مي گيرند. با چنين ايماني، اجداد ما جهان را فتح کردند و عزيز گشتند و با فقدان آن، کافران مستکبر، کشورهاي ما را استعمار کردند و ما ذليل گشتيم.
فيلسوف بزرگ، دکتر محمد اقبال اشعاري را سروده که جا دارد ترجمه آنها را در اينجا بياوريم: ما، سينه خود را در مقابل شمشيرها سپر نموده ايم. ما، از روز جنگِ سهمگين و جابرانه نمي ترسيم. گويا، سايه شمشير سايه بوستان است. بوستان سبزي که پيرامون ما شکوفه ها مي روياند.
ما، کوه هايي بر فراز کوه ها بوديم. و چه بسا بر امواج درياها، درياها را به حرکت در آورديم. اذان ما، بر فراز ديرها و کليساهاي فرنگ بود. و قبل از رسيدن سپاهيان اسلام، شهرها را فتح نمود. ما، از طاغوت هاي محارب، نهراسيديم. گر چه در اطراف ما، مرگ از جنازه ها پشته ها مي ساخت. ما، آشکارا به خداي يگانه دعوت مي کرديم، که جهان را آفريد و هر چيزي را به اندازه قرار داد.
پی نوشت ها :
1. الحجّ: 28 ـ27.
2. العلق: 10 ـ 9.
3. البروج: 8.
4. النور: 35.
منبع : www.hajj.ir