جایگاه سخن و سخنوری
جایگاه سخن و سخنوری
0 Vote
111 View
نگارنده: حسین ملانوری
انسان، موجودی متفکر و اجتماعی است. او در ارتباطات اجتماعی خود با دیگران تعامل دارد، به داد و ستد فکری، احساسی و.... می پردازد و پیامهای خویش را با روشهای مختلف، مانند: اشاره، نوشتن، گفتن و تصویر به دیگران می رساند. از این میان، مهم ترین و شاید بی بدیل ترین ابزار آدمی برای انتقال پیامهایش زبان است.
رسانه های متنوع و ابزارهای ارتباطی فراوانی در دوران معاصر و در عصر ارتباطات، پا به عرصه وجود گذاشته تا انسان را در پیام رسانی یاری دهند؛ اما به هیچ وجه نتوانسته اند جای سخن را بگیرند و یا اعتبار آن را کاهش دهند.
فیلم، سینما، فضای مجازی اینترنت، محصولات هنری و دیگر وسایل ارتباط جمعی با همه قدرت و اهمیت و ارزشی که دارند، هیچ گاه نمی توانند عرصه را بر شیوه بی بدیل و سنتی تبلیغ؛ یعنی سخنرانی، تنگ کنند و یا به جای آن بنشینند.
سالهاست که افراد زیادی، تفاوتهای موجود میان رسانه ها را بررسی کرده اند.
مارشال مک لوهان، نخستین کسی بود که به شیوه ای متقاعدکننده، رسانه ها را به دو قسمت تقسیم کرد و مدعی شد رسانه یا گرم است و یا سرد. او رسانه های همه حسی[۱] را سرد و رسانه های تک حسی[۲] را گرم می داند. وی رسانه های گرم را شامل ابزارهایی برمی شمرد که قادرند مفهوم منظور را به کمک ذهن و تخیل مخاطب کامل کنند؛ اما رسانه های سرد نمی توانند چنین امکانی را برای مخاطبانشان فراهم سازند. به این ترتیب، رادیو گرم است؛ چون شنونده سعی می کند آنچه را می شنود با تصورات خود در ذهنش تکمیل کند. در مقابل، تلویزیون رسانه سرد است؛ چون همه چیز را به بیننده نشان می دهد و جای فعالیت چندانی برای وی نمی گذارد.[۳]
سخنرانی، بیشتر با بعد شنیداری انسان مرتبط است؛ از این رو بیش از رسانه های دیداری، انسان را به تفکر، درک و فعالیت ذهنی وا می دارد. همچنین باعث افزایش قدرت اندیشه می شود و برای درک مفاهیم عمیق، مناسب تر است.
حتی می توان گفت که سخنرانی، بهتر از رسانه گرمی مثل رادیو و یا یک متن نوشتاری مخاطب را متقاعد می کند و مطالب مورد نظر را به وی منتقل می سازد. گزارش ذیل، شاهدی بر این مدعا است:
« در سالهای دهه ۱۹۳۰ م اندیشمندانی چون: دابلیو. اچ، ویلکی، فرانکلین توور، هدلی کانتریل، کوردون آلپرت، یک آزمایش انجام دادند، آنها گروههایی «جور شده» از دانشجویان را در برابر مباحث مشابهی قرار دادند که محور آنها جنگ، مذهب و سایر موضوعهای بحث انگیز بود. گروه اوّل در برابر سخنرانی می نشستند و گروه دیگر، همان سخنرانی را از رادیو می شنیدند و گروه سوم آن را به صورت چاپ شده می خواندند. آن گاه همه را آزمایش کردند تا ببینند تغییر نگرش یا گرایش آنها چگونه است. نتایج در تجربه هایی که به طور متوالی، یکی پس از دیگری صورت پذیرفت، همواره ثابت بود.سخنرانی رو در رو مجاب کننده تر از رادیو و رادیو مجاب کننده تر از متن چاپی بود.»[۴]
در کنار همه این مباحث، نباید از ارتباط روحی بین گوینده و شنونده در سخنرانی و تبلیغ چهره به چهره و آثار معنوی و مثبت آن – که قابل مقایسه با دیگر رسانه ها نیست – غافل بود.
ظرفیت بالای کلمه و کلام برای انتقال معارف بلند اسلامی نیز بر اهمیت سخنرانی در کنار دیگر ابزارها و شیوه های مدرن انتقال پیام می افزاید. بسیاری از معارف الهی در دین اسلامی با تأثیری عمیق به صورت گفتاری و نوشتاری بیان شده است و اگر بخواهد به صورت فیلم و تصویر درآید، از قداست و اهمیت آن کاسته می شود. برای مثال، چه کسی می تواند یوسف قرآن، جن، فرشته، بهشت و دوزخ را در یک فیلم به تصویر بکشد و جایگاه این مفاهیم را آن گونه حفظ کند که با سخن و نوشته به ذهن مومنان منتقل شده است؟
با توجه به آنچه گذشت، بهتر می توان عنایت خداوند به مسئله «بیان» را در سوره مبارکه «الرحمن» درک کرد که پس از خلقت الهی انسان، به نعمت سخنگویی و کتابت می پردازد و می فرماید: (اَلرَّحمَنُ عَلَّمَ الْقُرآنَ خَلَقَ الْعاِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ)[۵] ؛ «خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید، و به او بیان را آموخت.»[۶]
همچنین خداوند متعال در کامل ترین کتاب آسمانی خویش مبلّغان هدایتگر به خدا و اهل عمل صالح را می ستاید و می فرماید: (وَ مَنْ أحْسَنُ قَوْلاً مِمَّن دَعَآ إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ)؛[۷] «چه کسی خوش گفتارتر از آن کسی است که به سوی خدا دعوت می کند و عمل صالح انجام می دهد و می گوید: من از مسلمانانم.» در این آیه به گوینده بودن مبلغان دینی اشاره شده و سخن نیکوی آنان مورد ستایش قرار گرفته است.
در دوران کنونی، حفظ جایگاه وعظ و استفاده از ابزار زبان به شکل مؤثر، اهمیتی صدچندان می یابد؛ زیرا اکنون در شرایطی هستیم که مدعیان دروغین هدایت، اصلاح و خیر خواهی در جهان، از همه ابزارهای پیام رسانی با جاذبه های فراوان و به شکلی موثر استفاده می کنند و توده های عظیم انسانی را همراه خود به سوی کویرستان جهل و خرافه می کشانند.
در عصری که فرعونیان با سخنان زهرآگین خود، فضای فرهنگی،اخلاقی و عمومی جامعه را مسموم می کنند، باید همانند حضرت موسی علیْهِ السّلام قدرت سخن گفتن را به صورتی فصیح و بلیغ از خدای بزرگ خواست.
قرآن کریم می فرماید: (وَ نَادَی فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ ی قَالَ یَقَوْمِ ألَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأنْهَرُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أفَلَا تُبْصِرُونَ أمْ أنَا خَیْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لَا یَکَادُ یُبِینُ فَلَوْلَآ ألْقِیَ عَلَیْهِ أسْوِرَهٌ مِّن ذَهَبٍ أوْ جَآءَ مَعَهُ الْمَلَئِکَهُ مُقْتَرِنِینَ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ و فَأطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ)؛[۸] «فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارند؟ آیا نمی بینید؟ مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمی تواند فصیح سخن بگوید برترم؟! [اگر راست می گوید] چرا دستبندهای طلا به او داده نشده است یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامده اند [ تا گفتارش را تأیید کنند]؟! [فرعون] قوم خود را سبک شمرد. در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومی فاسق بودند.»
از این آیات استفاده می شود که فرعون از ابزار قدرتمند سخن برای فریب افکار عمومی بهره می گرفته است؛ از این رو لازم بود حضرت موسی علیهِ السّلام قبل از مواجهه با او برای مقابله با قدرت تبلیغی فرعونی، از خدای بزرگ، قدرت سخن گفتن بخواهد. اینجاست که قرآن کریم می گوید: (قَالَ رَبِ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْلِی أمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُو قَوْلِی)؛[۹] «[موسی] گفت: پروردگارا سینه ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان فرما، و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند.»
به یاد داشته باشیم که سخنرانی موثر، عامل اساسی برای معرّفی و تثبیت جایگاه ادیان، فرقه ها، گروههای سیاسی و رهبران دینی و اجتماعی است.
راهبرانی که در سخن و سخنوری توفیق بیشتری دارند، از مقبولیت بیشتری نیز برخوردازند. آنان بهتر از دیگران می توانند از حریم ارزشهای اجتماعی، دینی و سیاسی خویش دفاع کنند و یا با تیرهای نافذ سخن، افکار جهل آلود را هدف بگیرند. در حقیقت برخی سخنان از تیرهای جنگجویان تأثیرگذارترند؛ چنان که امام علی علیهِ السّلام می فرماید: «رُبَّ کَلامٍ اَنْفَذَ مِنْ سِهامٍ؛[۱۰] چه بسا سخنی که تأثیرش از تیرها [ی نافذ] افزون تر است.»
و چه زیبا در اهمیت و جایگاه سخنوری سروده اند که: به گوینده گیتی، برازنده است که گیتی به گویندگان زنده است[۱۱]
[۱]رسانه ای که انسان با همه یا چند حس خود می تواند از آن پیام را دریافت کند، مثل تلویزیون که دیداری و شنیداری است.
[۲]رسانه ای که فقط با یک حس انسان کار دارد مثل رادیو، که فقط با گوش، پیامش را می توان شنید.
[۳]ر. ک: برای درک رسانه ها، هربرت مارشال مک لوهان، ترجمه سعید آذری، ص ۲۳ و ۲۴٫
[۴]مقاله رسانه ها و جهانی شدن فرهنگ، مسعود واحدی، وب سایت کلمه www.kalemeh.org21/3/1378.
[۵]الرحمن/ ۱-۴٫
[۶]«عَلَّمَهُ البیان ای اسماء کلّ شییء و اللغات کلّها... علمه البیان ای النطق والکتابه والخط والفهم والفهام حتّی یعرف ما یقول و ما یقال له.»: مجمع البیان، طبرسی، ج ۹-۱۰، ص ۲۹۹٫
[۷]فصّلت/ ۳۳٫
[۸]زخرف/ ۵۱-۵۴٫
[۹]طه/ ۲۵-۲۸٫
[۱۰]معجم الفاظ غرالحکم و دررالکلم، مصطفی درایتی، ص ۹۹۵٫