اسلام و جامعه شناسى خانواده

اسلام و جامعه شناسى خانواده

اسلام و جامعه شناسى خانواده

Number of volumes :

1

Publish number :

اول

Publication year :

1383

Publish location :

تهران

(0 آرا)

QRCode

(0 آرا)

اسلام و جامعه شناسى خانواده

پیش گفتار « خانواده » ، واحدى اجتماعى با ابعاد گوناگون است که به دلیل اهمیت و جایگاه ویژه اش از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اجتماعى بوده است . از یک سو، ارتباط و کنش متقابل خانواده با اجزا و نهادهاى دیگر جامعه که به پویایى و پیشرفت آن انجامیده ، و از سوى دیگر، پایدارى و پایندگى آن در طول اعصار و قرون متمادى ، بسیارى از اندیشمندان را بر آن داشته که در حوزه هاى گوناگون علمى و با رویکردهاى مختلف به مطالعه این واحد اجتماعى سرنوشت ساز همت گمارند. گذشته از رویکردهاى دینى ، اخلاقى ، فلسفى و حقوقى که رویکردهاى غالب در دوران هاى پیشین بوده اند، از قرن نوزدهم میلادى پیدایش و گسترش مجموعه اى از رویکردهاى جدید به خانواده را شاهد مى باشیم که به بررسى هاى تاریخى ، مردم شناختى ، روان شناختى و جامعه شناختى در این زمینه پرداخته اند. در یک تقسیم بندى کلى ، مى توان همه رویکردهاى متداول به خانواده را در دو دسته جاى داد: ۱٫ رویکردهاى توصیفى ؛ ۲٫ رویکردهاى دستورى ، دسته اول در حالى که به توصیف و تبیین واقعیات موجود خانواده مى پردازند، دسته دوم اغلب به سمت معرفى الگوى آرمانى یا مطلوب خانواده و نیز ارائه راهکارهایى براى حل مشکلات و رفع موانع ثبات خانواده ، جهت گیرى کرده اند؛ البته در دهه هاى اخیر، رویکرد توصیفى - دستورى بخشى از دیدگاه هاى فمینیستى خواسته یا ناخواسته در جهت سست کردن شالوده نهاد خانواده گام برداشته است . با توجه به اینکه هدف اصلى در تدوین این کتاب ، مقایسه دیدگاه هاى جامعه شناختى با دیدگاه هاى اسلام است ، در یک طرف این مقایسه ، یعنى دیدگاه هاى جامعه شناختى ، ابهام خاصى احساس نمى شود؛ چرا که مکاتب و نظریات گوناگون در حوزه جامعه شناسى خانواده ، اغلب با رویکرد نخست به مسائل پرداخته اند؛ اما نسبت به طرف دیگر مقایسه ، یعنى دیدگاه هاى اسلام ، مسئله از وضوح کمترى برخوردار است . مجموعه بینش ها، ارزش ها و تکلیف ها که عناصر اصلى تشکیل دهنده دین اسلام هستند، در بیشتر موارد، در بردارنده رویکردى دستورى به جنبه هاى گوناگون حیات انسان است که در جهت هدایت همه جانبه وى ، از سرچشمه وحى الهى صادر گردیده است و با توجه به جایگاه ویژه نهاد خانواده در کلیت نظام اجتماعى ، بدیهى است که اسلام نمى توانسته از ارائه دیدگاه هاى خود در باب این جنبه اساسى از حیات انسان ، صرفنظر کند؛ در نتیجه ، با مجموعه گسترده اى از آیات و روایات اسلامى روبه رو هستیم که جهت گیرى کلى دین به مسائل گوناگون خانواده را گاه در شکل گزاره هاى توصیفى ، ولى اغلب در قالب گزاره هاى دستورى ، اخلاقى یا حقوقى ، به نمایش مى گذارند و همین امر ممکن است چگونگى مقایسه مزبور و اعتبار آن را در معرض ابهام و تردید قرار دهد. توجیه منطقى مقایسه مزبور، بحث گسترده ترى مى طلبد، ولى در اینجا به یادآورى این نکته بسنده مى کنیم که گزاره هاى دستورى دین و گزاره هاى توصیفى علم به حسب ظاهر، قرینه و عدل یکدیگر نیستند؛ اما با توجه به اینکه احکام دین بر مصالح و مفاسد واقعى مبتنى و به اهداف واقعى معطوفند، دست کم به جهت فرضیه هایى که آموزه هاى دینى در اختیار ما مى گذارند، و به جهت راهبردهایى که دین معرفى مى کند، امکان مقایسه دیدگاه هاى اسلام و جامعه شناسى در دو محور فرضیه ها و راهبردها، فراهم مى آید. خوانندگان گرامى با در نظر گرفتن نکته یاد شده ، در مورد آمیختگى ظاهرى مباحث علمى با جهت گیریهاى ارزشى که بیشتر در هنگام ارائه دیدگاه هاى اسلامى و فمینیستى به چشم مى خورد، دچار اشتباه نخواهند شد. با عنایت به آنچه گذشت ، جایگاه این کتاب نسبت به کتابهایى دیگر که در حوزه جامعه شناسى خانواده تدوین شده اند، تا حدودى مشخص مى شود . از آنجا که مقایسه بین دیدگاه هاى جامعه شناختى و دیدگاه هاى اسلام بر طرحى نسبتا جدید و فاقد پیشینه تحقیقى مبتنى است ، مى توان آن را ویژگى و امتیاز اصلى این کتاب به شمار آورد. در یک نگاه گسترده تر، تلاش انجام شده را مى توان گامى هرچند محدود، در جهت تحقق یکى از اهداف مهم علوم اجتماعى در ایران دانست ؛ یعنى بومى و به تعبیر دیگر، اسلامى کردن این علوم ؛ از این گذشته ، کتاب حاضر از ویژگیهاى فرعى دیگرى نیز برخوردار است ؛ مانند جامعیت نسبى موضوع هاى مطرح شده در مقایسه با متون دیگر، به ویژه متون فارسى این حوزه و نیز پرداختن به پاره اى از مسائل جدید که در سالهاى اخیر از سوى جامعه شناسان خانواده مطرح شده است . بدیهى است هر تلاشى در این گستره و با ویژگیهاى یاد شده ، کژى ها و کاستى هایى نیز خواهد داشت که همین جا از تمامى صاحبنظران دلسوز حوزه و دانشگاه ، در جهت رفع آنها استمداد مى طلبیم و از بزرگوارانى که با ارشادها و انتقادهاى سازنده خود چراغ راه آینده ما مى شوند، پیشاپیش تشکر مى کنیم . مباحث کتاب در پنج فصل است ؛ فصل اول ، که متن اولیه آن را جناب آقاى عزیزالله بختیارى تهیه کرد، به بحث درباره ازدواج و الگوهاى خانواده مى پردازد. فصل دوم کارکردهاى خانواده از منظر جامع شناختى و علل تغییر آنها در دوران معاصر را بررسى مى کند. در فصل سوم ، جنبه هایى از موضوع نابرابرى جنسى در خانواده مورد بحث قرار گرفته است که در سالهاى اخیر و در نتیجه گسترش اندیشه هاى فمینیستى به مباحث جامعه شناسى خانواده راه یافته است ؛ از این رو، متون فارسى این رشته به ندرت بحث مستقلى در این باره مطرح کرده اند. فصل چهارم که با همکارى جناب آقاى سید حسین شرف الدین به رشته تحریر در آمد، به عوامل موثر بر استحکام و ثبات خانواده مى پردازد و در فصل پنجم نیز که جناب آقاى مسعود محفوظى در مراحل اولیه تدوین آن مشارکت داشت ، مسئله طلاق و پیامدهاى آن مطرح شده است . شیوه طرح مباحث بدین گونه است که ذیل هر موضوع ، ابتدا چشم انداز کلى بحث را از منظر جامعه شناختى و با اشاره به دیدگاه هاى نظرى و نیز یافته هاى تجربى موجود، ترسیم و سپس فرضیه ها و نکته هاى قابل استفاده از متون اصلى اسلام یعنى قرآن کریم و روایات منقول از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم (علیه السلام) را در ارتباط با آن بحث ارائه مى کنیم . از آنجا که هدف اصلى این نوشتار مقایسه دیدگاه هاى جامعه شناختى با دیدگاه اسلام بوده ، نه ارائه نتایج یک سرى تحقیقات میدانى ناظر به جامعه ایران یا هر جامعه خاص دیگر؛ از این رو به منظور انجام مقایسه اى ثمربخش تر معمولا در طرح دیدگاه هاى جامعه شناختى از تحقیقات و آمارهاى مربوط به کشورهاى غربى استفاده شده و در برخى موارد نیز به واقعیات موجود در جامعه ایران اشاره گردیده است و این صرفا به دلیل گستردگى و غناى بیشتر مطالعات جامعه شناختى در جوامع غربى بوده است . با توجه به روانى و سادگى بیان مطالب از یک سو و اهتمام به حفظ شاءن علمى و تخصصى مباحث از سوى دیگر، امید مى رود کتاب حاضر افزون بر دانشجویان و دانش پژوهان رشته هاى تخصصى مربوط، براى دیگر علاقه مندان نیز سودمند افتد. در پایان لازم مى دانم ضمن تشکر از همکاران محترم ، مراتب قدردانى و سپاسگزارى خود را از ناظر محترم این تحقیق ، جناب حجه الاسلام والمسلمین محمود رجبى و مشاور محترم ، جناب حجه الاسلام والمسلمین سید محمد غروى که این نوشتار را به دقت مطالعه کرده و با تذکرات و راهنمایى هاى ارزشمند خود بر غناى مباحث افزودند، ابراز کنم . همچنین از جناب آقاى دکتر مسعود گلچین که ضمن ارزیابى متن ، توصیه هاى سودمندى براى اتقان هرچه بیشتر کار، ارائه دادند و نیز از تمامى عزیزانى که در پیشرفت مراحل مختلف سهیم بودند، به ویژه ریاست محترم موسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه ، جناب حجه الاسلام والمسلمین علیرضا اعرافى و معاونت محترم پژوهشى حجه الاسلام والمسلمین محمود نوذرى ، کمال تشکر را دارم . حسین بستان (نجفى) زمستان ۱۳۸۲