راه رشد؛ تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی

راه رشد؛ تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی

راه رشد؛ تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی

Publish number :

اول

Publication year :

1379

Number of volumes :

1

Publish location :

تهران

(0 آرا)

QRCode

(0 آرا)

راه رشد؛ تحلیلی بر روشهای تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی

راه رشد » بدون تردید همه انسانها در جستجوى رسیدن به کمال و سعادت هستند اما در اینکه کمال و سعادت انسان در چیست گروهى زیادى از انسانها به خاطر عدم اعتقاد به مبانى دینى سعادت خویش را در محدوده نظام مادى و دنیوى از قبیل کسب ثروت یا شهرت یا قدرت مى‏دانند که بدان اشاره مى‏شود. برخى کمال خود را در امکانات مادى مى‏دانند مانند گروهى از قوم موسى‏علیه السلام که گفتند: «یا لیت لنا مثل ما اوتى قارون انه لذو حظّ عظیم»(۱) بعضى مانند منافقان سعادت خود را در دوستى با بیگانگان مى‏دانند. «الذین‏یتخذون‏الکافرین‏اولیاءمن‏دون‏المؤمنین‏ایبتغون‏عندهم‏العزّه»(۲) گروهى عزّت و کمال خویش را در محور دانشهاى مادى مى‏دانند و به آن شادمانند «فرحوا بما عندهم من العلم»(۳) عدّه‏اى شرافت خود را در ثروت فراوان و جمعیت زیاد مى‏دانند «انا اکثر منک مالاً و اعزّ نفراً»(۴) بعضى فلاح و رستگارى خود را در محور زورگویى و برترى‏جویى مى‏دانند چنانکه فرعون مى‏گوید: «قد افلح الیوم من استعلى»(۵) امّا از نظر اسلام بهترین و بالاترین راه سعادت تربیت و تزکیه نفس است «قد افلح من زکیّها»(۶) و بعثت پیامبران الهى و پیشوایان دینى به همین منظور است «لقد منّ اللَّه على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه»(۷) جالب اینکه خود پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم به این حقیقت تصریح مى‏کند و مى‏فرماید: «انّى بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق و محاسنها»(۸) و امام صادق‏علیه السلام به قسمتى از مکارم اخلاق و فضائل نفسانى آن حضرت اشاره مى‏کند و مى‏فرماید خداوند اوصاف برجسته انسانى را به پیامبر مرحمت نمود شما نیز خود را آزمایش کنید اگر داراى این کمالات هستید خداوند را سپاس کنید و در افزودن شدن آن رغبت بورزید. خصّ رسول‏اللَّه بمکارم الاخلاق فامتحنوا انفسکم فان کانت فیکم فاحمدوا اللَّه عزوجل و ارغبوا الیه فى الزیاده منها فذکرها عشره الیقین و القناعه و الصبّرو الشکر و الحلم و حسن الخلق و السخاء و الغیره و الشجاعه و المروّه(۹) در قرآن کریم دستورات فراوانى که نشانه کرامت اخلاقى است وجود دارد که به نمونه‏اى از آن اشاره مى‏شود. ۱٫ با کفارى که با شما سر جنگ ندارند نیکى کنید و عدالت ورزید «لاینهاکم اللَّه عن الذین لم یقاتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم»(۱۰) ۲٫ با بت پرستان به بدى و زشتى سخن نگوئید «و لا تسبّوا الذین یدعون من دون اللَّه»(۱۱) ۳٫ با اهل کتاب به طرز شایسته سخن بگوئید «قولواللنّاس حسناً»(۱۲) ۴٫ در مقام بحث و مجادله با اهل کتاب به طرز نیکو مجادله کنید «و لا تجادلوا اهل الکتاب الاّ بالّتى هى احسن»(۱۳) ۵٫ نسبت به افراد جاهل (تحمّل داشته) و از آنها اعراض کنید «و اعرض عن الجاهلین»(۱۴) ۶٫ با پدر و مادر مشرک مصاحبت نیکو داشته باشید «و صاحبهما فى الدنیا معروفاً»(۱۵) ۷٫ نسبت به بینوایان بى اعتنا نباشید و آنان را طرد نکیند «و لاتطرد الذین یدعون ربهم بالغداه و العشىّ یریدون وجهه»(۱۶) ۸٫ نسبت به افرادى که به شما محبت مى‏ورزند پاسخ بهتر بدهید. «و اذا حیّیتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها»(۱۷) ۹٫ افرادى که با شما بدرفتارى مى‏کنند به طرز نیکو بدى آنها را از بین ببرید «ادفع بالتى هى احسن السّیئه»(۱۸) ۱۰٫ از خداوند بخواهید کینه‏اى در دل شما نسبت به برادران دینى نباشد. «و لا تجعل فى قلوبنا غلاً للذین آمنوا»(۱۹) نکته قابل توجه اینکه این سلسله از دستورات اخلاقى و نظائر آن به منظور تربیت و تزکیه روح انسانى و تکامل یافتن در مسیر عبادت و بندگى خداوند متعال است. موضوعاتى که در این نوشتار مطرح شده قسمتى از مسائل اخلاقى و تربیتى است که روش‏هاى تربیت وتزکیه نفس واهداف آن در ۳۰ موضوع مورد تحقیق قرار گرفته وبا الهام از آیات وروایات وبرخى از نکات جالب، با دسته‏بندى خاصى ارائه گردیده و از شرح و تفصیل زائد که ملال‏آور است پرهیز شده تا بیشتر مورد استفاده خوانندگان عزیز قرار گیرد. لازم به ذکر است که این اثر رساله فوق لیسانس اینجانب در دوره اوّل تربیت مدرس حوزه علمیه قم بوده که در سال ۱۳۷۱ آن را به رشته تحریر درآورده و در سال ۱۳۷۹ پس از بازنگرى مجدد، برخى از مطالب را حذف و قسمتى دیگر به آن افزودم. در پایان از «مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن» که مساعدت لازم را در نشر این کتاب نمودند، تشکر مى‏نمایم. اکبر دهقان‏ حوزه علمیه قم‏ ۱/۲/۷۹ تربیت در اسلام ۱) قصص، ۷۹٫ ۲) نساء، ۱۳۹٫ ۳) غافر، ۸۳٫ ۴) کهف، ۳۴٫ ۵) طه، ۶۴٫ ۶) شمس، ۹٫ ۷) آل عمران، ۱۶۴٫ ۸) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۷٫ ۹) امالى صدوق، ص ۱۸۴٫ ۱۰) ممتحنه، ۸٫ ۱۱) انعام، ۱۰۸٫ ۱۲) بقره، ۸۳٫ ۱۳) عنکبوت، ۴۹٫ ۱۴) اعراف، ۱۹۹٫ ۱۵) لقمان، ۱۵٫ ۱۶) انعام، ۵۲٫ ۱۷) نساء، ۸۶٫ ۱۸) مؤمنون، ۹۶٫ ۱۹) حشر، ۱۰٫