تفسیر روشن‏ جلد/ ۱۶_۱

تفسیر روشن‏ جلد/ ۱۶_۱

تفسیر روشن‏ جلد/ ۱۶_۱

Publication year :

1380

Publish number :

اول

Publish location :

تهران

Number of volumes :

16

Persian Title :

تفسیر روشن‏ جلد 16_1

(0 آرا)

QRCode

(0 آرا)

تفسیر روشن‏ جلد/ ۱۶_۱

نام کتاب: تفسیر روشن‏
نویسنده: مصطفوى حسن‏
موضوع: اجتهادى و عرفانى‏
قرن: پانزدهم‏
زبان: فارسى‏
جلد:اول تا شانزدهم
ناشر: مرکز نشر کتاب‏
مکان چاپ: تهران‏
سال چاپ: ۱۳۸۰ ش‏
نوبت چاپ: اول‏
تفسیر روشن یکی از روانترین تفاسیر موجود است که طرفداران بسیاری هم دارد و این تفسیر نوعی تفسیر تحقیقی و عارفانه بوده که به درد عموم مردم می خورد. انگیزه مفسر مؤلف در مقدمه کوتاه خود بر تفسیر روشن انگیزه خود را چنین مى نویسد: ((چون از تألیف کتاب ((التحقیق فى کلمات القرآن )) فراغت حاصل شده و تصمیم داشتم به مبناى این کتاب به تفسیرى به لغت عربى اشتغال بورزم ، متوجه شدم که تفسیر به زبان عربى بسیار نوشته شده و در دسترس همه طبقات از هر صنفى و در هر رشته اى موجود است . و متأ سفانه تفسیرى به زبان فارسى که از جهات الفاظ و معانى و نظم و تحقیق و قاطع بودن ممتاز باشد، وجود ندارد. بخصوص طبقه عموم مردم (که در اصطلاحات و علوم رسمى ، تخصصى ندارند و) قدرت استفاده از اقوال مختلف و تأویلات گوناگون و مطالب متفرقه و مباحث دور از أ فهام را ندارند. در این نیت تا حدودى تردید داشتم ، از خداوند متعال بوسیله کتاب او درخواست تکلیف نمودم ، آیه ۸۴ سوره شعراء((…و اجعل لى لسان صدق فى الا خرین …))آمد. پس براى انجام این وظیفه الهى از پروردگار متعال یارى طلبید، و از هر جهت به فیوضات و توجهات او نیازمند هستم .)) معرفى تفسیر و روش آن تفسیر روشن اثر حسن مصطفوى به زبان فارسى و شامل کل قرآن و با تفصیل و گسترده است . که شامل ۱۶ جلد مى شود. مفسر پس از تألیف ((التحقیق )) و بر اساس دیدگاههاى واژه شناسى خود و تأ کید بر غیر مجازى بودن کلمات قرآن و همچنین اهتمام به بعد تربیتى و سیر و سلوکى ، پایه هاى تفسیر روشن را پاریزى کرده است . مخاطبان این تفسیر افراد متوسط و عموم مؤ منین مى باشند. ایشان در جلد نخست کتاب ، مقدمه اى مختصر به نگارش در آورده و به خصوصیات تفسیر و اصول پذیرفته شده خود اشاره کرده است . توضیحات او در خصوصیات تفسیرش در قالب ۱۲ مقدمه به قرار ذیل بیان شده است : ۱- راجع به لغات قرآن و ترجمه آنها، ۲- لغات و معانى حقیقى ، ۳- نفى تحریف در قرآن ، ۴- اختلاف قراءات ، ۵- اعجاز قرآن ، ۶- تفسیر به رأ ى ، ۷- ترجمه آیات ، ۸- نقل اقوال ۹- احادیث مربوط به آیات ، ۱۰- ناسخ و منسوخ ، ۱۱- محکم و متشابه ، ۱۲- شأن نزول آیات . روش عمومى تفسیر وى به این گونه است که : ابتداى هر سوره فقط به ذکر نامى از آن اکتفا مى نماید و البته بندرت به ثواب تلاوت و نامهاى دیگر سوره اشاره دارد. پس از ضبط یک یا چند آیه ، لغات مشکل و غیر مشکل را معنا مى کند. ایشان در معنا و ترجمه لغات در مقدمه اول مى نویسد که : تمام ترجمه هاى لغات از کتاب ((التحقیق فى کلمات القرآن )) اخذ شده است ، و چون یکایک کلمات در آن کتاب ، بحث و تحقیق و مورد دقّت قرار گرفته است ، به کتابهاى دیگر لغت احتیاجى نداشتیم ، مگر در بعضى از موارد که لازم باشد.)) در این باره در مقدمه دوم مى نویسد: ((ما معتقدیم که : تمام کلمات در قرآن مجید به معناى حقیقیه آنها استعمال شده ، و معناى مجازى در کلام خداوند متعال نیست ، و این مطلب در کتاب ((التحقیق )) برهانا و عملا ثابت شده است ، در نتیجه اکثر آراء مخالف و اقوال مختلف و احتمالات خلاف و سست ، قهرا از میان برداشته مى شود.)) سپس آیات را ترجمه مى نماید، درباره ترجمه آیات در مقدمه هفتم مى نویسد: ترجمه کردن قرآن مجید به زبانهاى دیگر مشکل تر از تفسیر است ، زیرا لازم است که در مقام ترجمه ، تمام مقصود و منظور متکلم تفهیم شده ، و کوچکترین تحریفى در بیان مراد او پیش نیاید. و این معنا اضافه بر شرایط تفسیر، محتاج است بر تسلط کامل به جهت بیان و قلم که بتواند مفهوم آیه را بتعبیر کوتاه و مختصر و در عین حال مفید و روشن و تمام تحویل بدهد.)) ایشان معتقدند: ((ترجمه قرآن به زبان دیگر، بدون در نظر گرفتن و حفظ خصوصیات و بیان مقصود و افاده منظور، از مصادیق کامل تحریف کلام پروردگار متعال بوده ، و موجب اهانت و از بین بردن مقام قرآن و ساقط کردن آن از اعتبار گشته ، و سبب گمراه شدن افکار و تحیر افراد خواهد بود.)) در ادامه مى نویسد: ((ترجمه لفظ به لفظ آیات قرآن بهر زبانى صورت گیرد، بر خلاف حق و صلاح بوده و موجب ضلالت ، انحراف و ضعف ایمان دیگران شده ، هیچ فایده اى در بر نخواهد داشت .)) امّا چون ترجمه را ضرورت مى داند مى فرماید: ((ترجمه قرآن بهترین خدمت به حقیقت و افراد بشر است ، به شرط اینکه هیئتى از متخصصین در تفسیر جمع شده و به جاى ترجمه ، تفسیر کوتاه و مختصرى نوشته ، و حداقلّ مقاصد و مطالب قرآن را به زبان گویا و کوتاه و جامع به قلم بیاورند.)) در مرتبه سوم ، جداگانه تفسیر روشن و قاطع و بقدر امکان بزبان ساده بیان مى کنند. ایشان در زمینه تفسیر قرآن و دورى از تفسیر به رأ ى در مقدمه ششم مى نویسند: ((تفسیر به معناى بسط دادن و شرح با توضیح است ، و این معنى متوقف مى شود به فهم مراد و علم به منظور گوینده ، تا بتواند منظور او را آنطوریکه واقعیت دارد شرح و توضیح بدهد، و فهمیدن مطالب صحیح و حق قرآن مجید متوقف بر دو امر است : ۱- آشنایى کامل به کلمات و جملات و ظواهر تعبیرات آن از لحاظ ادبى ، به طوریکه خود، صاحب رأ ى و اجتهاد و یقین باشد، نه اینکه در مقام فهمیدن مطالب ، از اقوال دیگران تقلید کند. ۲- مفسر باید قلبى روحانى و پاک و باطنى نورانى داشته و با نور الهى و محیط، حقایق کلمات پروردگار را ادراک نموده ، و از معارف لاهوتى و عوالم غیبى آگاه باشد.)) بر این اساس ایشان در مقدمه کوتاه جلد ۴ تفسیر مى فرماید: ((تنها چیزى را در این تفسیر مى نویسم که خود، اطمینان و یقین پیدا مى کنم ، چه در جهت ادبیات باشد، یا در معانى لغات و ظواهر آیات کریمه . و یا از لحاظ حقایق و معارفى که استفاده مى شود.)) در مرتبه چهارم اگر حدیث معتبر و مرتبطى با آیه بود نقل مى شود و توضیح مختصرى نیز در ارتباط با آن حدیث داده شده است . با این بخش ، تفسیر روشن ، رنگ روایى مختصرى نیز به خود مى گیرد. البته ایشان در مورد احادیث نقل شده ، همه را به مثابه تفسیر نمى بیند و در مقدمه نهم مى نویسد: ((روایاتیکه مربوط به آیات ذکر و نقل مى شود، اکثر آنها در جهت تأویل و یا ذکر مصداقى از عموم معنى صادر شده است ، و بسیار کم دیده مى شود که نظر در آنها به تفسیر حقیقت آیه باشد.)) علت آن را نیز بیان کرده مى فرماید: ((زیرا این اقتضا از لحاظ مورد و یا شخص مخاطب و یا زمینه صلاح ، بندرت وجود پیدا مى کرد، و در اکثر موارد مقتضى بر شرح و تحقیق و دقت و تفسیر نبوده و اکثر مخاطبین استعداد تحقیق را نداشته اند.)) این علت سبب بى اعتبارى روایات در دیدگاه مفسر نشده و مى نویسد: ((در عین حال اگر روایت معتبر و صحیح بوده ، و بهر عنوانى که صادر شده باشد، در مقام تفسیر و تحقیق بسیار مفید است .)) با این وجود دیدگاه او نسبت به تفاسیر روایى ، مثبت مطلق نمى باشد، در این باره ، مى نویسد: ((تفاسیرى که به عنوان تفسیر روایتى نوشته شده است ، براى تحقیق و اخذ حدیث و انتخاب آن بسى مورد استفاده واقع مى شود، ولى براى افراد عمومى و غیر محقق نه تنها مورد استفاده نمى باشد، بلکه ممکن است موجبات انحراف افکار آنان نیز بشود. زیرا امثال این احادیث شریفه باید از هر جهت مورد بحث و تحقیق و شرح واقع شده و روشن گردد که آیا تفسیر است یا تأویل ، حقیقت است یا مجاز یا کنایه ، عمومیت و اطلاق دارد یا نه ، روى تقیه صادر شده است یا در آزادى ، به عنوان ذکر مصداق است یا نه ، حدیث مورد وثوق است یا ضعیف و مخاطب چه افرادى است .)) در قسمت پنجم اشاره به بعضى از جهات ترکیب و اعراب و یا لطائفى که موجود است مى شود. مفسر در این تفسیر بنا را بر عدم نقل اقوال گذاشته اند و از نقل اقوال و احتمالات در هر جهت که باشد پرهیز کرده اند تا موجب اختلاف و تردید و ابهام نشود. علت اصلى را در مقدمه هشتم خود چنین مى نگارد: ((تفسیر در صورتى که دارنده شرائط (مطرح شده ) باشد، و با قاطعیت و نورانیت باطنى و روحانیت تمام و آگاهى علمى و ادبى همراه شد، قهرا به واقعیت و حق نزدیک تر بوده ، و احتمالات و اشتباهات و اختلافات برطرف و رفع گشته ، و مفهوم واحدى باقى خواهد ماند. بطور کلى موضوعى که براى جمعى محسوس و مشاهد است ، هرگز مورد شبهه و اختلاف واقع نمى شود، ولى افرادیکه از دید کامل محروم بوده و نمى توانند به دقت و تحقیق آن موضوع را بررسى کنند، خواه و ناخواه دچار اختلاف و اشتباه گشته و در ادراک خود به ظن و شک مبتلا مى شوند. در مشاهدات معنوى نیز اینچنین است ، و شرط تقوى و نورانیت قلب براى مفسر بخاطر این است که حقیقت بین باشد، و تنها عالم بودن مخصوصا علم در رشته ادبیات آنهم بدون اجتهاد و تحقیق در مقام فهم حقایق نورانى کتاب الهى ، نتیجه بخش نخواهد شد. متأ سفانه بسیارى از مفسران اینچنین هستند، و نقل اقوال و آراء آنان جز تکثر شبهه و ایجاد حیرت و ضلالت هرگز فایده اى نخواهد داشت و ما هم در این کتاب تا ممکن بود سعى کردیم که اختلافى ایجاد نکرده و خوانندگان را به معانى حقیقى نزدیک نموده ، و در هر قسمت آنچه را که حق مى بینیم بیان کنیم .)) در بخش قراءات نیز مفسر بر این عقیده است که : ((قراءت صحیح در قرآن مجید از جهت کلمات و صیغه ها و اعراب ، همین قراءت موجود با تمام خصوصیاتیست که در همه قرآنهاى چاپى و خطى حاضر و قدیم مضبوط است . و قرائتهاى دیگر از مورد اعتبار و وثوق خارج بوده ، و احادیث مربوط به نزول قرآن بر پنج یا شش یا هفت احرف از هر جهت ضعیف مى باشند.)) ایشان معتقدند در کتاب آسمانى نباید کم و زیاد و اختلاف و تحریفى صورت گیرد، از جهت قراءت کلمات و جملات نیز نباید اختلاف نظر پیدا شده ، و تابع آراء و افکار دیگران قرار گیرد. (ج ۱ مقدمه چهارم ص ۸) مفسر گرچه کمتر به روایات شأن نزول اشاره دارد امّا بعد از شرط صحت روایت و اینکه شأن نزول هرگز مخصص یا مقید مضمون آیه نمى شود (مگر آنکه صد در صد به قرائن خارجى و به قرینه خود آیه دلالت بر تخصیص یا تقیید داشته باشد.) در مقدمه دوازدهم مى نویسد: ((بطور کلى ، اشاره و ذکر شأن نزول در مواردیکه مفید و مؤ ثر در مضمون آیه باشد، بهتر و یا لازم مى شود. و از این قبیل است متعرض شدن به مکى و مدنى بودن سوره ها یا آیه ها که در بعضى از موارد در مقام تفسیر مؤ ثر مى شود. در بحث ناسخ و منسوخ ایشان پس از بحث لغوى و اصطلاحى و اعم دانستن نسخ در تکوینیات و تشریعیات ، اطلاق ناسخ به حکم دوم که جایگزین حکم اول مى شود را ظاهرى مى داند و در نهایت مى نویسد: ((بحث کرده در موضوع نسخ پس از روشن شدن آن بى مورد است ، و آنچه قابل بحث است ، عبارت است از فلسفه و علل و جهاتى که در مورد نسخ منظور مى شود، و ما در هر کدام از موارد نسخ بجهاتیکه در آن مورد صورت گرفته است ، اشاره مى کنیم . در مورد متشابه نیز پس از بیان معناى محکم و متشابه و رسوخ و تأویل در نهایت در مقدمه یازدهم مى نویسد: ((پس تشابه به معناى ابهام یا مخفى بودن یا پوشیده شدن و مجهول گشتن نیست ، آرى لازم و نتیجه متشابه بودن این است که ، مراد و مقصود براى افرادى که ضعیف و محجوب هستند، پوشیده بوده و نتوانند منظور و مراد را دریابند. و ما در ذیل آیات مربوطه ، از خصوصیات این موضوع و از لطائف آن آیات بیارى خداوند متعال بحث خواهیم کرد.)) با بررسى گزارش مختصر فوق از تفسیر روشن پى مى بریم که بحثهاى ایشان به همراه جهت گیرى عرفانى مى باشد، و درست است که ایشان فرموده تفسیر من براى افراد متوسط و عموم مومنین نوشته شده است امّا انصافا فهم عمیق و صحیح برخى از مباحث آن نیاز به آشنایى با نظریات مختلف اندیشمندان اسلامى على الخصوص حکماء و عرفا، دارد. البته در بحثهاى لغوى نیز ایشان حاصل تلاشهاى خود در ((التحقیق )) را بیان داشته و این امر فهم آنها را، نیازمند تدبر و دقت ، کرده است . به طور کلى تفسیر ایشان براى عموم افراد، از آشنا به اصطلاحات علوم اسلامى و درس خوانده حوزه تا اساتید دانشگاهى و تا افراد متوسط اهل مطالعه ، مفید فایده بوده ، فهم آنان را نسبت به قرآن و آیات الهى عمق مى بخشد. نسخه شناسى نسخه حاضر تفسیر روشن توسط مرکز نشر کتاب در یکدوره ۱۶ جلدى به عنوان چاپ اول آن در بهار ۱۳۸۰ ش در تهران به بازار عرضه گشت . در پایان برخى مجلدات آن ، مفسر محترم تاریخ اتمام آن را ذکر کرده اند. به عنوان نمونه جلد اول آن در ربیع الاول ۱۴۰۹ ق و ۲۱ / ۷ / ۶۷ ش در قم به پایان رسیده و جلد نهم آن در ۲۵ رمضان ۱۴۱۳ مطابق با ۲۸ / ۱۲ / ۱۳۷۱ ش پایان یافته است . پایان هر جلد دو فهرست شامل فهرست مطالب متفرقه از مباحث علمى و موضوعاتى که در آن جلد مطرح کرده اند و فهرست لغات تحقیق شده در آن جلد وجود دارد. البته چند جلد اول این تفسیر قبل از چاپ دوره اى ، در سال ۱۳۶۶- ۱۳۷۴ ش توسط انتشارات سروش وابسته به سازمان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران در ۴۰۰۰ نسخه چاپ و انتشار یافته است .