مهدی علیه السلام تجسم امید و نجات

مهدی علیه السلام تجسم امید و نجات

مهدی علیه السلام تجسم امید و نجات

(0 آرا)

QRCode

(0 آرا)

مهدی علیه السلام تجسم امید و نجات

این کتاب اثر عزیزالله حیدرى، تلاشى است در جهت اثبات مهدویت و طرح مباحث غیبت، انتظار و ظهور ولیعصر(عج) که به زبان فارسى نوشته شده است. جامعیت و گستردگى بحث پیرامون مباحث مهدویت کتاب را حائز اهمیت کرده است. ساختار کتاب فاقد تبویب و فصل‌بندى است ولى مى‌توان مطالب را در پنج بخش تقسیم‌بندى کرد که به تفصیل خواهد آمد. مؤلف با طرح عقاید متفکرین معاصر جهان غرب درباره بن‌بست بشریت به طرح نظرات و آراء دانشمندان دیگر مذاهب و کتاب‌هاى آسمانى آنها درباره ظهور منجى در عصر حاضر پرداخته است. زندگى امام عصر، نایبان چهارگانه امام و برخى از توقیعات امام از دیگر مطالب کتاب است. در لابلاى مطالب کتاب نیز برخى پرسش‌ها درباره فایده غیبت، انتظار، طول عمر امام(ع) و چگونگى قیام حضرت پاسخ داده شده است. گزارش محتوا بخش اول کتاب به بیان چندین مبحث پرداخته است: بررسى و تحقیق پیرامون واژه امید و بیان تفاوت امید روشن و واقع‌گرایانه با امید منفى؛ فرق میان آن دو، چنین مطرح شده که گرچه ضرورت امید آن‌چنان روشن است که دلیلى نمى‌طلبد، اما این امر حیاتى، مى‌تواند صورت شرآمیزى به خود بگیرد؛ همان صورتى که شر تحمل مى‌شود به این امیدى که خودبه‌خود از بین برود. اما بینش مترقى شیعه، بر امیدى حیات بخش پاى مى‌فشارد؛ امیدى که بسترى است براى تلاش منتظران و امیدواران به زمینه‌سازى، گرچه با تقدیر تاریخى نیز همراه است. رفع شبهه طول عمر؛ که کسى ۱۵۰۰ سال زنده بماند اما از نظر ساختمان بدن مثل همه انسان‌هاى دیگر باشد، بدین‌گونه که پاسخ حقیقى این سؤال در بینش دینى، اراده و قدرت خداوند است و پذیرش آن در راستاى ایمان و باورمندى مؤمنان قرار دارد. تجلى امید و نجات در ادیان گذشته؛ مؤلف هدف خود از طرح این مبحث را اثبات امام دوازدهم(ع) با شناخت‌سنجى دین زرتشت از آخرت یا «فارقلیط» که در انجیل از آن سخن رفته، ندانسته بلکه آن را، حکایت از یک آهنگ باطنى و فطرى پایدار مى‌داند. این ضرب‌آهنگ امید، هرچند ساختارى واحد دارد، ولى به اشکال مختلفى ظاهر مى‌شود و نشان‌دهنده گرایش باطنى و فطرى انسان براى نجات است. چهره امید و نجات در غرب معاصر؛ جهان غرب بر اساس چند نظریه که عبارتند از: اومانیسم(انسان محورى)، پلورالیسم(نسبى‌گرایى)، سکولاریزم(جدایى نهاد دین از سیاست) و لیبرالیزم(حسى‌گرى) نظام‌هاى جهان خویش را سامان داده و آینده جهان را تحلیل کرده است..