روان‏شناسى تبلیغ

سید جعفر احمدى (1) - دكتر ابو القاسم نورى (2)

چكیده‏

تبلیغ و پیام‏رسانى، یكى از موضوعهاى مهم در دانش روان‏شناسى اجتماعى است. پیش از آن، در قرآن هم به آن توجه زیادى شده است. از جمله موضوعهایى كه از زمان ارسطو بدان پرداخته‏اند، بحث متقاعدسازى است. این امر، توجه روزافزون روان شناسان اجتماعى را به خود جلب كرده است. در فرایند تبلیغ و متقاعد سازى، عوامل مختلفى چون: منبع ارسال پیام، محتواى پیام، چگونگى ارسال آن و شرایط مخاطبان دخالت دارند؛ از اینرو در امر تبلیغات اسلامى هم لازم است به صورت سازمانى به این امر توجه شود؛ زیرا انجام تبلیغ به صورت سازمانى اثربخشى بیش‏ترى دارد.

مقدمه و طرح بحث

با نگاهى به تغییر و تحولات جامعه مى‏توان گفت كه یكى از واقعیتهاى انكارناپذیر، مسئله تبلیغ و پیام‏رسانى است. این مهم، از آن جهت اهمیت دارد كه از طریق آن، همواره باورها، ارزشها و رفتارهاى افراد شكل مى‏گیرد و در نتیجه، سرنوشت جامعه در جهت دلخواه مبلّغان دگرگون و تثبیت مى‏شود.

این واقعیت، مورد توجه قرآن كریم نیز قرار گرفته است؛ زیرا این كتاب آسمانى براى هدایت انسانها، نه تنها به تبلیغ تأكید كرده است، بلكه در آیات متعدد خود، پیامبران را به عنوان مبلّغان دین الهى معرفى كرده و مأموریت اصلى‏شان را تبلیغ دانسته است.

به عنوان مثال در یكى از آیات مى‏فرماید: «اَلَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّه»؛ (3) «پیامبران پیشین، كسانى بودند كه رسالتهاى الهى را تبلیغ مى‏كردند.‌» در جاى دیگر مى‏فرماید: «اِنَّا اَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً»؛ (4) «ما تو را به حق، براى بشارت و انذار (انسانها) فرستادیم.‌»

در آیه دیگر دستور مى‏دهد كه همواره باید در میان مسلمانان، امتى باشند كه دو وظیفه بزرگ اجتماعى، یعنى دعوت مردم به نیكیها و بازدارى از بدیها را انجام دهند: «وَلْتَكُن مِنْكُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ‌»؛ (5) «باید گروهى از شما باشند كه مردم را به سوى خیر دعوت و امر به معروف و نهى از منكر كنند.‌»

آنچه به روشنى از این آیات استنباط مى‏شود، ضرورت و اهمیت تبلیغ است. طبق این آیات، خداوند متعال، پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله و شایستگان امتش را موظف كرده است كه دستورهاى خداوند را همواره براى مردم بیان كنند.

اكنون با توجه به گستردگى جامعه بشرى و وجود تبلیغات سوء، علیه اسلام، وظیفه ما چیست؟ به راستى آیا ما با شیوه‏هاى تبلیغى دشمنان اسلام آشنایى داریم. به راستى آیا مى‏دانیم كه آنان از چه ترفندهایى براى تغییر نگرش و ارزشهاى جوامع اسلامى استفاده مى‏كنند؟ آیا به یاد مى‏آوریم كه مسیحیان چگونه در اندلس بر مسلمانان چیره شدند؟ آیا با تبلیغ متقاعدگرانه آشنایى داریم و آن را به كار مى‏بریم؟

در این نوشتار سعى شده است كه مفهوم تبلیغ متقاعدساز توضیح داده شود و براساس روان‏شناسى اجتماعى، عوامل متقاعدسازى، با نگاهى به منابع اسلامى شرح داده شود.

تعریف تبلیغ

از نظر لغت، واژه تبلیغ از ریشه بلغ به معناى رسیدن است (6) و در معناى اصطلاحى به معناى پیام‏رسانى است. گویا در این ارتباط، دو نكته قابل توجه است.

نكته اوّل اینكه در مفهوم تبلیغ، نوعى هدف‏گزارى مطرح باشد.

نكته دوم اینكه مفهوم تبلیغ در بیطرفانه‏ترین وجه خود داراى هیچ ارزش‏گذارى نباشد و نتوان آن را از این جهت كه صرفاً یك تأثیرگذار بر افكار و رفتار دیگرى است به افكار خوب و بد یا مقدس و نامقدس توصیف كرد. با این حال در بسیارى از موارد به‏ویژه در امور دینى و مسائل اساسى زندگى، این جریان معمولاً با نوعى ارزش‏گذارى، همراه با اوصاف مقدس و نامقدس توصیف مى‏شود.

معیار این ارزش‏گذارى، میزان مطابقت یا ضدیت هدف و محتواى آن با اهداف و ارزشهاى فرهنگى و اجتماعى موجود در جامعه است؛ از اینرو، تبلیغ در دیدگاه اسلامى براساس همسویى هدف و محتواى آن با اصل و ارزشهاى اسلامى به مقدس و نامقدس ارزش‏گذارى و توصیف مى‏شود.

بنابراین هنگامى كه اصطلاح تبلیغ یا تبلیغات اسلامى را به كار مى‏بریم، منظور، نوع مقدس آن است كه در آن، هدایت و راهنمایى بشر به سوى حق و اطاعت از احكام خداوند مطرح است.

تعریف متقاعدسازى

بحث متقاعدسازى در یونان باستان، تحت عنوان «معانى بیان» توسط ارسطو مطرح شد و امروزه در روان‏شناسى اجتماعى به عنوان یكى از جلوه‏هاى نفوذ اجتماعى مورد بررسى قرار مى‏گیرد.

اندرسون در سال 1971 م از متقاعدسازى به عنوان فرایندى یاد مى‏كند كه طى آن، پیام‏دهنده به دنبال پاسخهاى مطلوب خویش است. بتینگهاوس و كودى در سال 1994 م متقاعدسازى را كوشش آگاهانه‏اى دانسته‏اند كه طى آن فرد یا گروهها از طریق ارسال پیام به تغییر نگرشها، باورها و رفتار فرد یا گروههاى دیگر اقدام مى‏كنند. (7)

نظریه‏هاى متقاعدسازى و تبلیغ

پتى و كاتچیوپو در سال 1981 م نظریه «الگوى احتمالى بسط و تفصیل» را مطرح ساخته‏اند كه با موقعیتهایى سر و كار دارد كه تحت آنها، احتمال مى‏رود مردم درباره پیامى اساسى عرضه شده به آنها بیندیشند یا جزئیات آن را براى خود روشن سازند. این نظریه توضیح مى‏دهد كه دو مسیر عمده براى متقاعدسازى وجود دارد: مسیر مركزى یا پردازش نظامدار و مسیر پیرامونى یا پردازش استشهادى.

مسیر مركزى به استدلالهاى منسجمى متكى است كه بر واقعیات و اعداد و ارقام مرتبط، مبتنى‏اند و افراد را به تفكر درباره موضوعات مورد نظر وا مى‏دارند. مسیر پیرامونى، به جاى تلاش در فعال‏ساختن تفكر فرد، نشانه‏هایى فراهم مى‏سازد تا پذیرش استدلالها را بدون تفكر زیاد، ترغیب كند. در مسیر پیرامونى به جاى استدلال موشكافانه از استدلالهاى ساده و میانبر شناختى براى نتیجه‏گیرى سریع استفاده مى‏شود. (8) استفاده از نشانه‏ها، رمزها و ضرب‏المثلها بدین منظور است. به هر حال، روش ارائه یك موضوع، بسته به مسیرى كه مبلّغ در پیش مى‏گیرد، مى‏تواند یا محرك تفكر باشد یا برانگیزنده موافقت فورى.

این نكته را باید خاطرنشان كرد كه پایدارى نگرش و انگیزه در مسیر مركزى در مقایسه با مسیر پیرامونى، دراز مدت‏تر و زیادتر است. طبق نظریه هاولند، یك تبلیغ، زمانى متقاعدكننده و اثرگذار است كه از سه مرحله توجه، فهم و پذیرش به صورت موفقیت‏آمیز عبور كند. قدم اوّل براى تأثیرگذارى، دقت و توجه مخاطب به پیام است. افزون بر این، پیام باید قابل فهم باشد. پذیرش پیام در مرحله سوم قرار دارد.

اهمیت این مسئله از آنجا ناشى مى‏شود كه انسان، موجودى مختار است و مى‏تواند در تمام كارها از جمله پذیرش و عدم پذیرش یك پیام به‏طور آگاهانه تصمیم‏گیرى كند؛ از این رو ممكن است یك پیام، مورد توجه قرار گیرد و مخاطب و پیامگیر نیز آن را به خوبى بفهمد؛ اما در مرحله پذیرش با مخالفت مواجه مى‏شود. (9)

طبق این نظریه، عواملى در فرایند تصمیم‏گیرى پیامگیر دخالت دارند و او را در جهت موافقت یا مخالفت پیام سوق مى‏دهند كه در بخش عوامل متقاعدسازى به‏طور مفصل توضیح داده خواهد شد.

عوامل متقاعدسازى

پژوهشهاى زیادى درباره عوامل تبلیغ مؤثر یا متقاعدسازى انجام گرفته و نتایج آنها ذكر شده است. عواملى چون: ویژگى مبلغ، محتواى پیام، مخاطب و روشهاى ارسال پیام در نظر گرفته‏اند كه آنها را مى‏توان در قالب یك جمله بیان كرد: «چه كسى، چه چیزى را، براى چه كسى، چگونه ارائه مى‏كند؟» (10)

در این بخش، این عوامل را توضیح مى‏دهیم و باید خاطرنشان كنیم كه مطالب ذكر شده، نتایج تحقیقات مختلفى است كه ما از روش و شیوه اجراى آنها پرهیز و فقط به ذكر نتایج آنها بسنده مى‏كنیم.

ویژگی‌هاى مبلّغ یا ارسال كننده پیام یا مؤلفه‏هاى منبع

اصطلاح منبع، شامل همه دست‏اندركارانى مى‏شود كه در طرح و انتقال پیام نقش دارند. منبع، ممكن است یك شخص حقیقى باشد و یا یك شخصیت حقوقى. به هر صورت، عوامل مختلفى دخالت دارند كه سبب تأثیر بیش‏تر منبع بر مخاطب است كه به آنها اشاره مى‏شود:

الف. اعتبار منبع‏

بررسیها نشان مى‏دهد كه منبع معتبر، بیش از منبع كم‏اعتبار، متقاعدكننده خواهد بود كه مؤلفه‏هاى مربوط به آن، تخصص و قابلیت اعتماد است.

تخصص یا خبرگى: این مؤلفه در مواردى كارایى خوبى نشان مى‏دهد كه موضوع پیام با حوزه كارشناسى و تخصص افراد ربط داشته و پذیرش پیام با خطرپذیرى یا ریسك زیاد همراه باشد. در جاهایى شنوندگان با بیان‏كننده پیام آشنایى ندارند. اگر بیان‏كننده با اطمینان، مطلبى را بیان كند و یا چیزهایى را بگوید كه شنونده با آن موافق است، بیان‏كننده از دیدگاه شنونده‏ها، فردى خبره به نظر مى‏رسد. (11)

در منابع و متون اسلامى نیز درباره تخصص و شایستگى مبلّغ، تأكید زیادى شده است. خداوند در آیه‏اى مى‏فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِى أُدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحَنَ اللَّهِ وَ مَآ أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ‌»؛ (12) «بگو: این راه من است و من و پیروانم با بصیرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنیم. منزه است خدا و من از مشركان نیستم.‌»

در این آیه شریفه، مهم‏ترین نكته‏اى كه درباره رسول اكرم و پیروان واقعى او به عنوان مبلّغ مطرح مى‏شود، این است كه تبلیغ ایشان بر اساس آگاهى و بصیرت بوده است. (13)

در برخى دیگر از آیات، پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله از پذیرش پیامهایى كه مبتنى بر علم نباشد، نهى شده است؛ به عنوان مثال در این آیه مى‏فرماید: «ثُمَّ جَعَلْنَكَ عَلَى‏ شَرِیعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ‌»؛ (14) «سپس تو را بر شریعت و آیین حقى قرار دادیم. از آن پیروى كن و از هوسهاى كسانى كه آگاهى ندارند، پیروى نكن.‌»

بر اساس این آیه، یك پیام در صورتى سزاوار پذیرش است كه مبلّغ آن نسبت به محتواى تبلیغ، آگاهى و معلومات كافى داشته باشد. (15)

حضرت على‏علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید: «لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمْ فَتُتَّهَمْ بِاِخْبارِكَ بِما تَعْلَمْ؛ (16) آنچه را نمى‏دانى نگو؛ زیرا در این صورت، گفتارهاى درست تو نیز مورد تهمت قرار مى‏گیرد [و مردم نسبت به همه سخنانت با دیده تردید مى‏نگرند].‌»

این سخن حضرت على‏علیه‏السلام به خوبى نشان مى‏دهد كه چرا خبرگى در ارسال پیام، مؤثر است. آگاهى فرد، باعث اعتبار و اعتمادش مى‏شود كه در مؤلفه اعتماد، توضیح داده مى‏شود.

قابلیت اعتماد: مفهوم قابلیت اعتماد با قصد و هدف منبع براى برقرارى ارتباط، رابطه دارد. كسانى كه احساس مى‏شود قصد متقاعد كردن ما را در سر دارند، كمتر قابل اعتمادند. در شرایطى كه موضوع براى مخاطب اهمیت داشته باشد و به گونه‏اى با آن درگیرى داشته باشد، مؤلفه قابلیت اعتماد منبع، نقش مؤثرتر و متقاعدكنندگى بیش‏ترى بازى مى‏كند. با این حال از بین دو منبع قابل اعتماد، منبع متخصص تأثیر بیش‏ترى دارد.

در پژوهشى، ثابت شده است، افرادى كه به زیان خود حرف مى‏زنند، مورد اعتمادتر و متقاعدكننده‏تر از كسانى‏اند كه به نفع خود سخن مى‏گویند؛ به‏طور مثال، افراد خسیس اگر درباره پرداخت مالیات صحبت كنند، متقاعدكننده‏تر به نظر مى‏رسند. تماس چشمى داشتن، هنگام صحبت‏كردن و تند حرف زدن (در بعضى كشورها) در متقاعدسازى مؤثر است. (17)

به نظر مى‏رسد یكى از عوامل مؤثر بر اعتماد مبلّغ، مطابقت گفتار و رفتار او است. بدین سبب در متون اسلامى بر هماهنگى و مطابقت گفتار و كردار چنین فردى به شدت تأكید شده است. در یكى از آیات قرآن كریم، كسانى كه به آنچه مى‏گویند عمل نمى‏كنند و گفتار و كردارشان متناقض است، به شدت نكوهش شده‏اند. خداوند خطاب به ایشان مى‏فرماید:

«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ‌»؛ (18) «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گویید كه عمل نمى‏كنید. این كار، سبب خشم عظیم، نزد خداست كه سخنانى بگویید كه عمل نمى‏كنید.‌»

همچنین در روایتى از رسول اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل شده است كه فرمود: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ أَنْبِیائِهِ قُلْ لِلَّذِینَ یتَفَقَّهُونَ لِغَیرِ الدِّینِ وَ یتَعَلَّمُونَ لِغَیرِ الْعَمَلِ وَ یطْلُبُونَ الدُّنْیا لِغَیرِ الآْخِرَةِ یلْبَسُونَ لِلنَّاسِ مُسُوكَ الْكِبَاشِ وَ قُلُوبُهُمْ كَقُلُوبِ الذِّئَابِ أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ أَعْمَالُهُمْ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ إِیای یخَادِعُونَ وَ بِی یسْتَهْزِءُونَ لَأُتِیحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَذَرُ الْحَكِیمَ حَیرَانَ؛ (19)

خداوند به برخى از پیامبران وحى كرد، به كسانى كه براى غیر دین، دنبال دین‏آموزى هستند و براى غیر عمل دانش مى‏آموزند و دنیا را براى غیر آخرت طلب مى‏كنند، براى مردم لباس گوسفندان به تن مى‏كنند؛ در حالى كه دلهایشان مانند دل گرگان است، زبان آنان شیرین‏تر از عسل؛ اما كارهایشان تلخ‏تر از گیاه تلخ (گیاه صبر) است، بگو خدعه و نیرنگ با من نموده و مرا استهزاء مى‏كنند. هر آینه چنان فتنه‏اى براى آنها مهیا مى‏كنم كه خبره و كاردان را سرگشته و حیران گذارد.‌»

این حقیقت در سیره تبلیغى پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله به‏طور آشكارى مشهود است؛ زیرا آن حضرت، همواره پیش از آنكه دستورهاى دینى را به دیگران ابلاغ كند و از آنان بخواهد كه به آنها عمل كنند، خود آن را انجام مى‏داد.

فقیهى به پدر گفت: «هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متكلمان در من اثرى نمى‏كند، به حكم آنكه نمى‏بینم مر ایشان را فعلى موافق گفتار:

ترك دنیا به مردم آموزند                                          خویشتن سیم و غلّه اندوزند

عالمى را كه گفت باشد و بس‏                                   هر چه گوید نگیرد اندر كس‏

عالم آن كس بود كه بد نكند                                      نه بگوید به خلق و خود نكند» (20)

ب. محبوب بودن‏

منبع محبوب، ارتباط را دوست‏داشتنى مى‏كند و ارتباط دوست‏داشتنى، متقاعد كننده‏تر است. اصولى وجود دارد كه مى‏گویند: «محب، ویژگى محبوب را پیدا مى‏كند و محبت، اطاعت‏آور است.‌» مؤلفه‏هاى «محبوب بودن»، «جذابیت» و «شباهت» است كه با مفهوم تأیید اجتماعى - كه خاصیت مشوق را دارد - مرتبط است.

اینكه یك فرد چگونه در دل دیگران نفوذ مى‏كند و دوست‏داشتنى به نظر مى‏رسد به عوامل متعددى بستگى دارد. قران كریم؛ ایمان، عمل صالح و تقوا را از عوامل نفوذ در دلها مى‏داند و مى‏فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا‌»؛ (21) «كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته‏اى كرده‏اند، به زودى خداى رحمان براى آنان محبتى در دلها قرار مى‏دهد.‌»

ج. جذابیت

بیش‏تر افراد از اصطلاح جذابیت، مفهوم زیبایى را به ذهن مى‏آورند؛ حال آنكه مهارت ویژه محبوبیت اجتماعى و هر صفت مثبتى كه سبب برجسته شدن شخصیت افراد شود، جنبه‏اى از جذابیت به شمار مى‏رود.

مفهوم جذابیت را در ارزشهاى اجتماعى مى‏توان جستجو كرد. منبع جذابیت، واجد این ارزشها است. جذابیت، تحت تأثیر اثرى به نام «اثر هاله‏اى» نیز تأثیرگذارى مى‏كند. اثر هاله‏اى، هنگامى است كه یك بعد شخصیتى بر سایر ابعاد، اثر مثبت بگذارد. اگر به كسى علاقه داشته باشیم ممكن است اعمال منفى‏اش را توجیه كنیم و درباره اعمال مثبتش مبالغه كنیم. گاه ممكن است قهرمانى چنان بزرگ و الگو، جلوه‏گر شود كه هیچ توجیهى براى چرایى دیگر رفتارهاى اجتماعى او وجود نداشته باشد. (22)

باید خاطرنشان كرد براى مخاطبانى كه به شیوه مركزى، موضوع پیام را پردازش مى‏كنند، استفاده از منبع جذاب، ممكن است نتایج عكس را به بار آورد. اگر بین شخصیت مدعو یا نقش‏پرداز (منبع) و موضوعى كه درباره‏اش به گفتگو نشسته است و درباره آن استدلال مى‏كند تفاوت وجود داشته باشد، این مسئله، بیش‏تر نمایان مى‏شود. (23)

د. شباهت

شباهت، مؤلفه دیگرى از منبع است و این بیان كه «من هم مثل او هستم، پس همان نتایج براى من متصور است»، مى‏تواند به فهم چگونگى كاركرد آن كمك كند. گاه دیگران را دوست داریم؛ چون شبیه ما هستند و در نتیجه قبولشان داریم. مبناى شباهت، ممكن است دین، ملیت، طبقه اجتماعى، جنسیت، شباهت ظاهرى و هر چیز دیگرى باشد كه بتواند سرنوشت گروهى را به هم گره بزند، یا دست‏كم، پیامدهاى همانندى را براى افراد آن به بار آورد.

در جهت پیروى و الگوبردارى مردم از پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله، خداوند متعال در قرآن كریم رسول خویش را شبیه آنان معرفى مى‏نماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحى‏ إِلَی أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» (24)؛ «بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما؛ [امتیازم این است كه‏] به من وحى مى‏شود كه تنها معبودتان معبود یگانه است.‌»

ه. قدرت‏

قدرت از جمله صفاتى است كه هم خود آن و هم نشانه‏هاى آن مى‏تواند مؤثر باشد. در چهار چوب ارتباط میان فردى، مفهوم قدرت با مفهوم مدیریت و توان سازمان و سامان‏دادن به امور رابطه دارد. مردم به‏درستى، مفهوم قدرت را با مفاهیمى چون زور، توانایى و اعمال تنبیه و تشویق تداعى مى‏كنند. هر چه دامنه اِعمال پاداش یا تنبیه بیش‏تر باشد، قدرت وى نیز بیش‏تر است. (25)

پیام و مؤلفه‏هاى آن

- قابلیت فهم پیام: هر پیام متقاعدگرانه‏اى باید قابل فهم باشد. علاوه بر آن، تدوین نامناسب نیز مى‏تواند به كج‏فهمى منجر شود. متغیرهایى چون: وضوح متن، صدا و تصویر در كنار سادگى و استدلالها، استحكام و سازمان‏یافتگى مى‏تواند به فهم و پذیرش پیام كمك كند.

از این جهت است كه در آیات متعدد به آسان‏سازى قرآن بر زبان پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله اشاره مى‏كند و در یكى از آیات مى‏فرماید: «فَإِنَّمَا یسَّرْنَهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا‌»؛ (26) «در حقیقت، ما این قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بدان نوید، و مردم ستیزه‏جو را بدان بیم‏دهى.‌»

- شمار استدلال: تأثیر شمار استدلال با میزان درگیرى مخاطب با موضوع، رابطه دارد. وقتى موضوع، اهمیت چندانى ندارد، شمار استدلال مى‏تواند در نقش نشانه پیرامونى ظاهر شده، بر متقاعدشدن مؤثر باشد؛ اما وقتى ارتباط شخصى با موضوع بالا گرفت افراد، تحت تأثیر كیفیت استدلالها تغییر نگرش مى‏دهند تا شمار استدلالها.

قرآن كریم مى‏فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ» (27)؛ «با حكمت و اندرز نیكو، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشى كه نیكوتر است، استدلال كن. پروردگارت، از هر كس بهتر مى‏داند چه كسى از او گمراه شده است. و او به هدایت یافتگان داناتر است.‌»

در شمارى از مطالعات معلوم شد كه مردم در برابر پیامهایى كه در بر دارنده مقدار زیادى مثال، ضرب المثل یا استدلال باشد بیش‏تر متقاعد مى‏شوند. این تنها در مواقعى است كه مخاطب، خالى از انگیزه درگیر شدن با پیام باشد. (28)

قرآن در مورد بنى اسرائیل چنین مى‏فرماید: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً» (29)؛ «كسانى كه مكلّف به تورات شدند؛ ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهایى حمل مى‏كند.‌»

- ایجاد هیجان و قالب‏بندى پیام: پیامهاى ترس برانگیز، هنگامى مؤثر است كه اوّلاً: استدلالهاى محكمى درباره امكان وقوع پیامدهاى ناخوشایند و ناگوار مطرح كرده باشند؛ ثانیاً: توضیح دهند كه در صورت عدم پذیرش، وقوع پیامدهاى منفى بسیار محتمل است؛ ثالثاً: استدلالها اطمینان دهند كه در صورت پذیرش توصیه‏ها، پیامدهاى ناگوار از بین خواهد رفت. (30)

شروطى كه براى تحقق هیجان مناسب در پیامهاى ترس برانگیز ذكر كردیم را مى‏توان بر آیات مباركه سوره بینه تطبیق نمود. به طور خلاصه در این آیات آمده كه مطالب و دلایل لازم را به مردم ارائه دادیم و تنها عده‏اى ایمان آوردند آنان كه ایمان نیاوردند بدترین مخلوق هستند و در آتش جهنم جاویدان خواهند ماند و آنان كه ایمان آورند بهترین مخلوقات هستند و پاداش آنها بهشت است.

- پیامهاى یك‏جانبه در برابر پیامهاى دوجانبه: منظور از پیامهاى یك‏جانبه، پیامى است كه استدلالهاى آن یكسره در موافقت یا در مخالفت از موضع نهایى باشد. پیامهاى دوجانبه در برگیرنده هر دو نوع استدلالهاى موافق و مخالف است؛ مثلاً «گران است»، یك پیام یك‏جانبه است و «گران است؛ ولى با دوام» یك پیام دوجانبه است.

در قرآن كریم از هر دو نوع پیام موارد زیادى یافت مى‏شود كه در این مختصر براى هر یك، نمونه‏اى مى‏آوریم.

پیام یك‏جانبه: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ» (31)؛ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! همگى در صلح و آشتى در آیید و از گامهاى شیطان پیروى نكنید كه او دشمن آشكار شماست.‌»

پیام دوجانبه: «یسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ كَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (32)؛ «درباره شراب و قمار از تو سؤال مى‏كنند، بگو: «آنها گناه و زبان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بر دارد؛ [ولى‏] گناه آنها از نفعشان بیش‏تر است.‌»

یافته‏هاى پژوهشى نشان مى‏دهد كه پیامهاى یك‏جانبه بیش‏تر بر افرادى مؤثر است كه یا از ابتدا موافق بوده‏اند یا به شیوه پیرامونى تفكر مى‏كنند و دوستانه‏اند. پیام دوجانبه، بیش‏تر بر افرادى كه منتقد، غیردوستانه، و احتمالاً در معرض پیامهاى مخالف قرار دارند و به شیوه مركزى استدلال مى‏كنند. (33)

نتیجه‏گیرى پیام: چنانچه افراد از انگیزه و توانایى لازم براى نتیجه‏گیرى برخوردار باشند و بتوانند اطلاعات را به شیوه مركزى پردازش كنند، در این صورت بهتر است نتیجه‏گیرى به خود آنان واگذار شود. انتخاب هر یك از دو راه، به میزان اهمیت موضوع نیز بستگى دارد. در پیامهایى كه موضوع آن به اندازه كافى درگیرى ایجاد مى‏كند و استدلالهاى آن در سطح متوسطى قابل فهم باشد، بهتر است به مخاطب واگذار شود؛ زیرا در پیامهایى كه مخاطب خود به نتیجه مى‏رسد، بهتر متقاعد مى‏شود و در مواقع لازم به گونه شایسته‏اى از آن دفاع مى‏كند.

در قرآن كریم نیز گاهى آیات همراه با نتیجه‏گیرى آمده و گاه از این جهت بسیط مى‏باشد كه براى هر كدام نمونه‏اى مى‏آوریم.

همراه نتیجه: «إِنَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی‏ أَنْ یضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یضِلُّ بِهِ كَثیراً وَ یهْدی بِهِ كَثیراً وَ ما یضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقین» (34)؛ «خداوند از اینكه به (موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه، و حتى كم‏تر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در این میان) آنان كه ایمان آوررده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و امّا آنها كه راه كفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه كرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‏كند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد.‌»

بدون نتیجه‏گیرى: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (35)؛ «و حق را با باطل نیامیزید و حقیقت را با آنكه مى‏دانید كتمان نكنید.‌»

سخنرانان باید در هنگام سخنرانى و ارسال پیام با سكوت و مكث خود، فرصتى براى استدلال و نتیجه‏گیرى فراهم سازند.

- معرفى منبع در ابتدا یا انتهاى پیام: گاهى مضمون پیام، ناظر به تأمین خواسته‏هاى منبع است؛ مانند بسیارى از پیامهاى بازرگانى یا اطلاعیه‏ها و گاه ناظر به منافع مخاطب است؛ مانند پیامهاى بهداشتى یا خدماتى اجتماعى. در حالت اوّل به نظر مى‏رسد معرفى منبع متخصص یا جذاب در ابتداى پیام مؤثرتر باشد؛ اما زمانى كه موضوع پیام براى مردم مهم باشد، ذكر منبع در پایان پیام، مانند نیروى انتظامى، به معناى تأیید، اعتبار و صحت آن است.

منابعى كه در قرآن كریم معرفى شده است همه از نوع دوم و از مواردى است كه حاوى منافع مهمّى براى مخاطبین است؛ از جمله این آیه: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» (36)؛ «در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته‏ام وارث (حكومت) زمین خواهند شد.‌»

- ترتیب ارائه پیام: چنانچه پیام اوّل و دوم یا سخنرانى اوّل و دوم پشت سر هم باشد و پس از فاصله زمانى، سنجشى انجام گیرد، اثر «تقدم»، صورت مى‏گیرد و پیام اوّلى مؤثرتر خواهد بود. اگر پیام دوم یا سخنرانى دوم پس از یك فاصله زمانى ارائه شود، اثر «تأخر»، صورت مى‏گیرد و پیام دوم مؤثرتر است.

چنانچه میان دو سخنرانى، فاصله زمانى نباشد و نظرخواهى هم بلافاصله پس از سخنرانى دوم برگزار شود، ترتیب دو سخنرانى، تأثیرى بر سوگیرى نگرشى نخواهد داشت. به همین نحو، چنانچه میان دو سخنرانى اوّل و دوم و نیز میان سخنرانى دوم و زمان رأى‏گیرى، فاصله زمانى قابل توجهى باشد، باز ترتیب سخنرانى، نقشى در جهت دادن به نگرشها نخواهد داشت.

- تكرار پیام و تنوع پیام: صرف قرار گرفتن مكرر در معرض پیام، حتى در صورت عدم تشخیص و یادآورى آن توانسته است نگرش افراد را از طریق پردازش پیرامونى تغییر دهد. وقتى تكرار، سبب خستگى شود، تنوع تكرار در پیام مى‏تواند خستگى ناشى از تكرار را به عقب اندازد. (37)

در سوره الرحمن، آیه «فَبِأَی آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان»؛ «پس كدامین نعمتهاى پروردگارتان را تكذیب مى‏كنید (شما اى گروه جن و انس!) »، چندین بار تكرار شده است؛ امّا در فاصله‏هاى متناسب و مختلف از آیات دیگر قرار گرفته است، از اینرو هم سبب تأثیر بیش‏تر مى‏شود و هم خستگى و كسالت به بار نمى‏آورد.

طریقه بیان‏

- سخنرانى: یك سخنگوى متقاعدساز باید پیام را به‏گونه‏اى ارائه دهد كه نه تنها جلب توجه كند، بلكه قابل درك، قانع‏كننده و به یادماندنى باشد. سخنرانى مؤثر، به عوامل متعددى بستگى دارد. روان و شمرده گویى، نگاه مستقیم، تُن صدا و سایر ارتباطات غیركلامى و نیز شوخى و بذله‏گویى از جمله فنون سخنرانى‏اند كه هر كدام در جایى مفید و در جاى دیگر، ممكن است نامناسب باشد.

استفاده از كلمات تردیدآمیز با تأثیرگذارى، رابطه عكس دارد؛ مانند: حدس مى‏زنم و... . حركات یا نشانه‏هاى غیركلامى سخنران مى‏تواند به متقاعدسازى كمك كند. تند حرف زدن، به‏ویژه براى مخاطبانى مناسب است كه از ابتدا نگرشى همسو با منبع داشته باشند. (38)

- تأثیر فردى در برابر اثر نفوذ رسانه: یافته‏ها نشانگر آن است كه تبلیغ چهره به چهره و فردى، بیش‏تر از سخنرانى اثر دارد. مطالعات اثبات مى‏كند كه اصلى‏ترین تأثیرگذاران بر ما رسانه‏ها نیستند؛ بلكه ارتباط بین فردى است. (39)

- قافیه‏دار كردن: ارائه مطلب به صورت نظم و قافیه‏دار كردن، باعث شیوایى و فصاحت سخن مى‏شود و میزان اعتبار فردى را مى‏افزاید. از طرفى با قافیه‏دار كردن مطلب، پیام، بیش‏تر در حافظه مى‏ماند و سبب تبعیت مى‏شود.

این مطلب در قرآن، بسیار به چشم مى‏خورد خصوصاً در سُور انتهایى قرآن. مانند: «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً * فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً * فَالْمُغیراتِ صُبْحاً» (40)؛ «قسم به اسبان دونده [مجاهدان‏] در حالى كه نفس زنان پیش رفتند و سوگند به افروزندگان جرقه آتش و سوگند به هجوم آوران سپیده دم... .‌»

- مكتوب كردن پیام: پیامهاى سخت و دشوار، موقعى بیش‏ترین متقاعدسازى را دارند كه نوشته شده باشند. (41)

- بیان در قالب داستان: داستان‏گویى، شیوه‏اى است كه در عین جذابیت و همراه‏كردن شنونده با خود، زمینه عاطفى براى قبول اغراض داستان فراهم مى‏كند. قرآن كریم از داستان براى تربیت اخلاقى بسیار استفاده كرده است خداوند در سوره یوسف، آیه 111 اهداف قصه‏گویى را عبرت گرفتن، بیان واقعیت، تجزیه و تحلیل حقایق و وسیله‏اى براى هدایت و رحمت در نظر گرفته است. (42)

- سؤال و جواب: طرح سؤال باعث مى‏شود حس كنجكاوى و حقیقت‏جویى مخاطبان تحریك شود و احساس نیاز براى پاسخگویى پیدا كنند. قرآن نیز در موارد متعددى از این شیوه استفاده كرده است. (43)

مثلاً در ابتداى سوره ماعون مى‏فرماید: «أَ رَأَیتَ الَّذی یكَذِّبُ بِالدِّینِ» (44)؛ «آیا كسى كه روز جزا را پیوسته انكار مى‏كند دیدى؟!»

یا در جایى دیگر مى‏فرماید: «قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُون» (45)؛ «بگو آیا كسانى كه مى‏دانند یا كسانى كه نمى‏دانند مساوى هستند؟»

شنونده یا مخاطب و مؤلفه‏هاى آن‏

- هوش: هر قدر افراد باهوش‏تر باشند، استدلالهاى پیام را بهتر درك مى‏كنند و به خاطر مى‏سپارند. در این حال، هوش بالا سبب كاهش بازده گرایشى افراد براى پذیرش پیام مى‏شود؛ زیرا این دسته افراد، معمولاً به توانمندى نقادى خود مطمئن‏اند و در نتیجه به نگرشهاى خود اطمینان بیش‏ترى دارند.

- عزت نفس: ویژگى شخصیتى عزت نفس به میزان ارزش و توجه مثبت فرد نسبت به خود اشاره دارد. مخاطبانى كه عزت نفس بالایى دارند، بیش‏تر تحت تأثیر پیامهایى هستند كه در قالب مثبت و خوشبینانه‏اى طراحى و ارائه مى‏شوند؛ در حالى كه افرادى كه عزت نفس پایینى دارند، بیش‏تر تحت تأثیر تبلیغاتى هستند كه آهنگ منفى بدبینانه و تهدیدآمیزى دارند.

از جایى كه خداوند تبارك و تعالى منشاء و سرچشمه عزت است «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» (46) و مؤمنین واقعى به تبع پروردگارشان داراى عزّت نفس مى‏باشند، در مقابل پیامهاى مثبت و سازنده و كلام حق، تأثیرپذیر و مطیع‏تر هستند و به هر میزان ایمان انسان سست گردد در مقابل پیامهاى مثبت، واكنش مخالف از خود نشان مى‏دهد. آیه 26 از سوره بقره، این موضوع را به خوبى تبیین مى‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی‏ أَنْ یضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یضِلُّ بِهِ كَثیراً وَ یهْدی بِهِ كَثیراً وَ ما یضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ»؛ «خداوند از اینكه به (موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه، و حتى كم‏تر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در این میان) آنان كه ایمان آوررده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و امّا آنها كه راه كفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه كرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‏كند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد.‌»

به نظر مى‏رسد كه یك راه مطمئن براى مقاوم كردن افراد در برابر حمله ضد نگرشى (افكار مخالف) بالا بردن ایمان و عزت نفس آنان باشد.

- آگاهى و خبرگى: مطالعات نشان مى‏دهد كه خبرگى مخاطب بر نحوه توجه، فهم و نگه‏دارى اطلاعات تأثیر مى‏گذارد و خبرگان، هنگام استفاده از برنامه‏هاى هدفمند رسانه‏ها (گزارشهاى خبرى) متفاوت از ابزار غیر خبره عمل مى‏كنند.

- سن: پاره‏اى از منابع، سن هشت - نه سالگى به بعد را به عنوان بهترین زمان براى القاى افكار و اعتقادات و اوج ظرفیت تغییر نگرشها دانسته‏اند و كوششها براى جذب نوجوانان در گروهها و انجمنهاى مختلف نیز به همین امر اشاره دارد. جوانان مستعد هجده تا سى ساله نیز هدفهاى عمده نحله‏هاى فكرى و انجمنهاى اجتماعى‏اند؛ چه آنها مخاطبانى به شمار مى‏آیند كه در راه فرار ازتنهایى و هویت بخشیدن به خود، به دنبال یافتن بهترین موضعگیریهاى اعتقادى‏اند. این‏گونه افراد، آرمانگر، خوش‏بین و معمولاً به اندازه كافى تحصیلكرده هستند. معمولاً تغییر نگرش در دوران كهنسالى به سختى انجام مى‏گیرد.

- ویژگیهاى شخصیتى: درونگراها به این گرایش دارند كه به خود تكیه كنند و قضاوتهاى خودشان را درباره چیزها داشته باشند (توسل به شیوه مركزى). به علاوه بر خلاف شخصیتهاى برونگرا، رفتارهاى واكنشى بسیار منفى درباره پیامهاى متقاعدگرانه تبلیغاتى از خود نشان مى‏دهند. برونگراها به خوبى تحت تأثیر پیامهاى متقاعدگرانه قرار مى‏گیرند؛ به‏ویژه اگر منبع ارتباط، افرادى معتبر و متخصص نشان داده شوند. برونگراها بیش از درونگراها در معرض تغییرند و از اینرو، آن دسته از پیامهاى تبلیغاتى كه نگرشهاى آنان را هدف قرار داده باشند، به احتمال بیش‏ترى به نتیجه مى‏رسند.

آنانى كه داراى شخصیتى با انگیزه‏هاى بالاى ناشى از نیاز به پیشرفت‏اند، هنگامى در برابر پیام، پذیرش نشان مى‏دهند كه در آن، وعده‏هایى از پیشرفت و ارتقاى منزلت اجتماعى و قدرت یافت شود. بسیارى از پیامهاى تبلیغى، چه سیاسى یا بازرگانى، این انگیزه پنهان افراد را هدف قرار مى‏دهد. نشانه‏هاى قدرت و پیشرفت نیز آنان را به خود جلب مى‏كند.

در این میان، آنان كه به معاشرت نیاز دارند و تأیید اجتماعى فراوانى احساس مى‏كنند، خود را همرنگ جماعت كرده، تحت فشار، زود تغییر نگرش مى‏دهند و چنانچه متوجه شوند كه دیگران هم متقاعد شده و تغییر نگرش داده‏اند، اینان نیز به راحتى تحت تأثیر ارتباط متقاعدگرانه قرار مى‏گیرند و متقاعد مى‏شوند. نكته دیگر اینكه این افراد، كمتر قادرند میان جنبه‏هاى ارتباطى مانند منبع و محتواى پیام، چندان تمایزى قائل شوند.

- نظام فكرى یا چهارچوبهاى اعتقادى: اطلاعات موجود درباره هر موضوع معین در قالب شكل‏یافته‏اى موسوم به «طرحواره» در حافظه دراز مدت، نگه‏دارى مى‏شود و گاه به شیوه تداعى احضار مى‏شود. طرحواره شخصیت دینى (دینمدار) پیش از هر چیز خود را به آموزشها و دستورهاى آسمانى متعهد مى‏بیند و طرحواره شخصیت اجتماعى (قانونمدار) قوانین اجتماع را سرلوحه تعهد خود قرار مى‏دهد. (47)

نتیجه‏گیرى‏

براساس آنچه گفته شد مى‏توان نتیجه گرفت، تبلیغ یك امر اجتماعى و گروهى است و همچنین فرایند اثرگذارى آن هم به صورت نظام‏مند و سازمانى است؛ از این رو براى انجام یك تبلیغ موفق باید تمام جوانب را سنجید و به صورت سازمانى عمل كرد.

در فرایند تبلیغ، مبلّغ به سبب اثربخشى بیش‏تر موضوع مورد تبلیغ به نگرش مردم توجه مى‏كند. نگرش، داراى سه عنصر شناخت، عاطفه و رفتار است كه در جریان متقاعدسازى، تغییرات در عناصر نگرش به وجود مى‏آید. این مى‏تواند شاخص خوبى براى ارزیابى تلاشهاى مبلّغان باشد تا مشخص شود آنان تا چه حد بر رفتار جامعه تبلیغى، مؤثر واقع شده‏اند.

تبلیغ در جوامع اسلامى براى پرورش و تربیت دینى مطرح مى‏شود؛ ولى اگر این امر مقدس به خوبى انجام نگیرد، نتایج عكس را خواهد داشت. با اینكه منابع اصلى مورد استفاده، قرآن و احادیث است؛ ولى چرا از تبلیغ دینى گاهى نتایج مطلوب حاصل نمى‏شود؟ اصولاً هر محتواى خوب و زیبا باید در یك قالب زیبا هم قرار بگیرد. دین، محتواى زیبایى دارد؛ ولى این محتواى زیبا باید با روشهاى مناسب و اثرگذار متناسب با زمان به مخاطب ارائه شود. در اینجا است كه شخصیت مبلّغ و شیوه‏هاى تبلیغى، اهمیت پیدا مى‏كند و آنچه اهمیت بیش‏ترى دارد، عملكرد خود مبلّغ است.

بدون شك، بى‏توجهى به شرایط منطقه مورد تبلیغ و مخاطبان، آب در هاون كوبیدن است؛ براى نمونه، كسى شك ندارد كه بلندگو وسیله‏اى مفید است؛ ولى استفاده از یك بلندگو در یك اطاق كوچك چه توجیهى دارد؟ این امرى است كه متأسفانه تاكنون توجه كمى به آن شده است. به راستى آیا مبلّغان با مناطق و مخاطبان آشنایى دارند؟ آیا ارزیابى از مناطق، صورت گرفته است؟ مهم‏تر آنكه آیا پس از یك دوره تبلیغى، ارزیابى از آثار و نتایج تبلیغى انجام مى‏گیرد؟

نكته آخر آنكه براساس نگاه نظام‏مند به تبلیغ، باید از هنر و روان‏شناسى اجتماعى، یارى گرفت و از آنها در امر سازماندهى و حتى اجرا مدد جست. استفاده از فناورى روز، امرى است كه نباید از آن چشم‏پوشى كرد. تأثیرگذارى شیوه‏هاى مطلوب تبلیغى خلّاق تعدادى از روحانیان در مراسم جشن عبادت دانش‏آموزان، مؤید این امر است.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

1) دانشجوى دكترى روان‏شناسى دانشگاه اصفهان.

2) استاد دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم تربیتى و روان‏شناسى، گروه روان‏شناسى.

3) احزاب/39.

4) بقره/119.

5) آل عمران/104.

6) لسان العرب، ابن منظور، تدقیق یوسف بقاعى و همكاران، لبنان، مؤسسه اعلمى، 2005 م، ص 350.

7) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم‏آرا، تهران، سمت، 1384 ش، ص 122.

8) روان‏شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، مسعود آذربایجانى و همكاران، تهران، سمت، اوّل، 1382 ش، ص 166 و 167.

9) روان‏شناسى اجتماعى بدار، لوك و همكاران، ترجمه حمزه گنجى، تهران، ساوالان، 1380 ش، ص 95.

10)

250: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

11) همان، ص 251.

12) یوسف/108.

13) تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازى، تهران، دار الكتاب الاسلامیه، 1387 ش، ج 10، ص 95.

14) جاثیه/18.

15) تفسیر المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایى، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، تهران، بنیاد علمى و فرهنگى علامه طباطبایى، 1376، ج 18، ص 268.

16) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدى، ترجمه و تحقیق سید هاشم رسول محلاتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش، ج‏2، ص 354، ح 8554/205.

17) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 257.

18) صفّ/2 و 3.

19) بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج 1، ص 224.

20) گلستان سعدى، مصلح الدین سعدى شیرازى، به كوشش حسین ابو ترابى، تهران، الهام، 1381 ش، ص 110، ح 38.

21) مریم/96.

22) روان‏شناسى اجتماعى، الیوت ارونسون، ترجمه حسین شكر كن، تهران، انتشارات رشد، 1384 ش، ج 17، ص 163.

23) ارتباطات متقاعد گرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، تهران، انتشارات سمت، 1384، ص 265.

24) كهف/ 110.

25) همان، ص 267.

26) مریم/97.

27) نحل/ 125.

28) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 282.

29) جمعه/ 5.

30)

255: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

31) بقره/208.

32) بقره/ 219.

33)

260: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

34) بقره/ 26.

35) بقره/42.

36) انبیاء/ 105.

37) ارتباطات متقاعد گرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 302.

38) همان، ص 305.

39)

265: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

40) عادیات/ 1-3.

41) همان، ص 265.

42) اخلاق اسلامى، احمد دیلمى و مسعود آذربایجانى، قم، معارف، دوم، 1385 ش، ص 189.

43) همان، ص 191.

44) ماعون/ 1.

45) زمر/ 9.

46) یونس/ 65.

47) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 314 - 328.

وان‏شناسى تبلیغ

منتشرشده در آموزش تبلیغ
یکشنبه, 02 فروردين 773

سید جعفر احمدى (1) - دكتر ابو القاسم نورى (2)

چكیده‏

تبلیغ و پیام‏رسانى، یكى از موضوعهاى مهم در دانش روان‏شناسى اجتماعى است. پیش از آن، در قرآن هم به آن توجه زیادى شده است. از جمله موضوعهایى كه از زمان ارسطو بدان پرداخته‏اند، بحث متقاعدسازى است. این امر، توجه روزافزون روان شناسان اجتماعى را به خود جلب كرده است. در فرایند تبلیغ و متقاعد سازى، عوامل مختلفى چون: منبع ارسال پیام، محتواى پیام، چگونگى ارسال آن و شرایط مخاطبان دخالت دارند؛ از اینرو در امر تبلیغات اسلامى هم لازم است به صورت سازمانى به این امر توجه شود؛ زیرا انجام تبلیغ به صورت سازمانى اثربخشى بیش‏ترى دارد.

مقدمه و طرح بحث

با نگاهى به تغییر و تحولات جامعه مى‏توان گفت كه یكى از واقعیتهاى انكارناپذیر، مسئله تبلیغ و پیام‏رسانى است. این مهم، از آن جهت اهمیت دارد كه از طریق آن، همواره باورها، ارزشها و رفتارهاى افراد شكل مى‏گیرد و در نتیجه، سرنوشت جامعه در جهت دلخواه مبلّغان دگرگون و تثبیت مى‏شود.

این واقعیت، مورد توجه قرآن كریم نیز قرار گرفته است؛ زیرا این كتاب آسمانى براى هدایت انسانها، نه تنها به تبلیغ تأكید كرده است، بلكه در آیات متعدد خود، پیامبران را به عنوان مبلّغان دین الهى معرفى كرده و مأموریت اصلى‏شان را تبلیغ دانسته است.

به عنوان مثال در یكى از آیات مى‏فرماید: «اَلَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّه»؛ (3) «پیامبران پیشین، كسانى بودند كه رسالتهاى الهى را تبلیغ مى‏كردند.‌» در جاى دیگر مى‏فرماید: «اِنَّا اَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً»؛ (4) «ما تو را به حق، براى بشارت و انذار (انسانها) فرستادیم.‌»

در آیه دیگر دستور مى‏دهد كه همواره باید در میان مسلمانان، امتى باشند كه دو وظیفه بزرگ اجتماعى، یعنى دعوت مردم به نیكیها و بازدارى از بدیها را انجام دهند: «وَلْتَكُن مِنْكُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ‌»؛ (5) «باید گروهى از شما باشند كه مردم را به سوى خیر دعوت و امر به معروف و نهى از منكر كنند.‌»

آنچه به روشنى از این آیات استنباط مى‏شود، ضرورت و اهمیت تبلیغ است. طبق این آیات، خداوند متعال، پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله و شایستگان امتش را موظف كرده است كه دستورهاى خداوند را همواره براى مردم بیان كنند.

اكنون با توجه به گستردگى جامعه بشرى و وجود تبلیغات سوء، علیه اسلام، وظیفه ما چیست؟ به راستى آیا ما با شیوه‏هاى تبلیغى دشمنان اسلام آشنایى داریم. به راستى آیا مى‏دانیم كه آنان از چه ترفندهایى براى تغییر نگرش و ارزشهاى جوامع اسلامى استفاده مى‏كنند؟ آیا به یاد مى‏آوریم كه مسیحیان چگونه در اندلس بر مسلمانان چیره شدند؟ آیا با تبلیغ متقاعدگرانه آشنایى داریم و آن را به كار مى‏بریم؟

در این نوشتار سعى شده است كه مفهوم تبلیغ متقاعدساز توضیح داده شود و براساس روان‏شناسى اجتماعى، عوامل متقاعدسازى، با نگاهى به منابع اسلامى شرح داده شود.

تعریف تبلیغ

از نظر لغت، واژه تبلیغ از ریشه بلغ به معناى رسیدن است (6) و در معناى اصطلاحى به معناى پیام‏رسانى است. گویا در این ارتباط، دو نكته قابل توجه است.

نكته اوّل اینكه در مفهوم تبلیغ، نوعى هدف‏گزارى مطرح باشد.

نكته دوم اینكه مفهوم تبلیغ در بیطرفانه‏ترین وجه خود داراى هیچ ارزش‏گذارى نباشد و نتوان آن را از این جهت كه صرفاً یك تأثیرگذار بر افكار و رفتار دیگرى است به افكار خوب و بد یا مقدس و نامقدس توصیف كرد. با این حال در بسیارى از موارد به‏ویژه در امور دینى و مسائل اساسى زندگى، این جریان معمولاً با نوعى ارزش‏گذارى، همراه با اوصاف مقدس و نامقدس توصیف مى‏شود.

معیار این ارزش‏گذارى، میزان مطابقت یا ضدیت هدف و محتواى آن با اهداف و ارزشهاى فرهنگى و اجتماعى موجود در جامعه است؛ از اینرو، تبلیغ در دیدگاه اسلامى براساس همسویى هدف و محتواى آن با اصل و ارزشهاى اسلامى به مقدس و نامقدس ارزش‏گذارى و توصیف مى‏شود.

بنابراین هنگامى كه اصطلاح تبلیغ یا تبلیغات اسلامى را به كار مى‏بریم، منظور، نوع مقدس آن است كه در آن، هدایت و راهنمایى بشر به سوى حق و اطاعت از احكام خداوند مطرح است.

تعریف متقاعدسازى

بحث متقاعدسازى در یونان باستان، تحت عنوان «معانى بیان» توسط ارسطو مطرح شد و امروزه در روان‏شناسى اجتماعى به عنوان یكى از جلوه‏هاى نفوذ اجتماعى مورد بررسى قرار مى‏گیرد.

اندرسون در سال 1971 م از متقاعدسازى به عنوان فرایندى یاد مى‏كند كه طى آن، پیام‏دهنده به دنبال پاسخهاى مطلوب خویش است. بتینگهاوس و كودى در سال 1994 م متقاعدسازى را كوشش آگاهانه‏اى دانسته‏اند كه طى آن فرد یا گروهها از طریق ارسال پیام به تغییر نگرشها، باورها و رفتار فرد یا گروههاى دیگر اقدام مى‏كنند. (7)

نظریه‏هاى متقاعدسازى و تبلیغ

پتى و كاتچیوپو در سال 1981 م نظریه «الگوى احتمالى بسط و تفصیل» را مطرح ساخته‏اند كه با موقعیتهایى سر و كار دارد كه تحت آنها، احتمال مى‏رود مردم درباره پیامى اساسى عرضه شده به آنها بیندیشند یا جزئیات آن را براى خود روشن سازند. این نظریه توضیح مى‏دهد كه دو مسیر عمده براى متقاعدسازى وجود دارد: مسیر مركزى یا پردازش نظامدار و مسیر پیرامونى یا پردازش استشهادى.

مسیر مركزى به استدلالهاى منسجمى متكى است كه بر واقعیات و اعداد و ارقام مرتبط، مبتنى‏اند و افراد را به تفكر درباره موضوعات مورد نظر وا مى‏دارند. مسیر پیرامونى، به جاى تلاش در فعال‏ساختن تفكر فرد، نشانه‏هایى فراهم مى‏سازد تا پذیرش استدلالها را بدون تفكر زیاد، ترغیب كند. در مسیر پیرامونى به جاى استدلال موشكافانه از استدلالهاى ساده و میانبر شناختى براى نتیجه‏گیرى سریع استفاده مى‏شود. (8) استفاده از نشانه‏ها، رمزها و ضرب‏المثلها بدین منظور است. به هر حال، روش ارائه یك موضوع، بسته به مسیرى كه مبلّغ در پیش مى‏گیرد، مى‏تواند یا محرك تفكر باشد یا برانگیزنده موافقت فورى.

این نكته را باید خاطرنشان كرد كه پایدارى نگرش و انگیزه در مسیر مركزى در مقایسه با مسیر پیرامونى، دراز مدت‏تر و زیادتر است. طبق نظریه هاولند، یك تبلیغ، زمانى متقاعدكننده و اثرگذار است كه از سه مرحله توجه، فهم و پذیرش به صورت موفقیت‏آمیز عبور كند. قدم اوّل براى تأثیرگذارى، دقت و توجه مخاطب به پیام است. افزون بر این، پیام باید قابل فهم باشد. پذیرش پیام در مرحله سوم قرار دارد.

اهمیت این مسئله از آنجا ناشى مى‏شود كه انسان، موجودى مختار است و مى‏تواند در تمام كارها از جمله پذیرش و عدم پذیرش یك پیام به‏طور آگاهانه تصمیم‏گیرى كند؛ از این رو ممكن است یك پیام، مورد توجه قرار گیرد و مخاطب و پیامگیر نیز آن را به خوبى بفهمد؛ اما در مرحله پذیرش با مخالفت مواجه مى‏شود. (9)

طبق این نظریه، عواملى در فرایند تصمیم‏گیرى پیامگیر دخالت دارند و او را در جهت موافقت یا مخالفت پیام سوق مى‏دهند كه در بخش عوامل متقاعدسازى به‏طور مفصل توضیح داده خواهد شد.

عوامل متقاعدسازى

پژوهشهاى زیادى درباره عوامل تبلیغ مؤثر یا متقاعدسازى انجام گرفته و نتایج آنها ذكر شده است. عواملى چون: ویژگى مبلغ، محتواى پیام، مخاطب و روشهاى ارسال پیام در نظر گرفته‏اند كه آنها را مى‏توان در قالب یك جمله بیان كرد: «چه كسى، چه چیزى را، براى چه كسى، چگونه ارائه مى‏كند؟» (10)

در این بخش، این عوامل را توضیح مى‏دهیم و باید خاطرنشان كنیم كه مطالب ذكر شده، نتایج تحقیقات مختلفى است كه ما از روش و شیوه اجراى آنها پرهیز و فقط به ذكر نتایج آنها بسنده مى‏كنیم.

ویژگی‌هاى مبلّغ یا ارسال كننده پیام یا مؤلفه‏هاى منبع

اصطلاح منبع، شامل همه دست‏اندركارانى مى‏شود كه در طرح و انتقال پیام نقش دارند. منبع، ممكن است یك شخص حقیقى باشد و یا یك شخصیت حقوقى. به هر صورت، عوامل مختلفى دخالت دارند كه سبب تأثیر بیش‏تر منبع بر مخاطب است كه به آنها اشاره مى‏شود:

الف. اعتبار منبع‏

بررسیها نشان مى‏دهد كه منبع معتبر، بیش از منبع كم‏اعتبار، متقاعدكننده خواهد بود كه مؤلفه‏هاى مربوط به آن، تخصص و قابلیت اعتماد است.

تخصص یا خبرگى: این مؤلفه در مواردى كارایى خوبى نشان مى‏دهد كه موضوع پیام با حوزه كارشناسى و تخصص افراد ربط داشته و پذیرش پیام با خطرپذیرى یا ریسك زیاد همراه باشد. در جاهایى شنوندگان با بیان‏كننده پیام آشنایى ندارند. اگر بیان‏كننده با اطمینان، مطلبى را بیان كند و یا چیزهایى را بگوید كه شنونده با آن موافق است، بیان‏كننده از دیدگاه شنونده‏ها، فردى خبره به نظر مى‏رسد. (11)

در منابع و متون اسلامى نیز درباره تخصص و شایستگى مبلّغ، تأكید زیادى شده است. خداوند در آیه‏اى مى‏فرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِى أُدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحَنَ اللَّهِ وَ مَآ أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ‌»؛ (12) «بگو: این راه من است و من و پیروانم با بصیرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏كنیم. منزه است خدا و من از مشركان نیستم.‌»

در این آیه شریفه، مهم‏ترین نكته‏اى كه درباره رسول اكرم و پیروان واقعى او به عنوان مبلّغ مطرح مى‏شود، این است كه تبلیغ ایشان بر اساس آگاهى و بصیرت بوده است. (13)

در برخى دیگر از آیات، پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله از پذیرش پیامهایى كه مبتنى بر علم نباشد، نهى شده است؛ به عنوان مثال در این آیه مى‏فرماید: «ثُمَّ جَعَلْنَكَ عَلَى‏ شَرِیعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ‌»؛ (14) «سپس تو را بر شریعت و آیین حقى قرار دادیم. از آن پیروى كن و از هوسهاى كسانى كه آگاهى ندارند، پیروى نكن.‌»

بر اساس این آیه، یك پیام در صورتى سزاوار پذیرش است كه مبلّغ آن نسبت به محتواى تبلیغ، آگاهى و معلومات كافى داشته باشد. (15)

حضرت على‏علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید: «لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمْ فَتُتَّهَمْ بِاِخْبارِكَ بِما تَعْلَمْ؛ (16) آنچه را نمى‏دانى نگو؛ زیرا در این صورت، گفتارهاى درست تو نیز مورد تهمت قرار مى‏گیرد [و مردم نسبت به همه سخنانت با دیده تردید مى‏نگرند].‌»

این سخن حضرت على‏علیه‏السلام به خوبى نشان مى‏دهد كه چرا خبرگى در ارسال پیام، مؤثر است. آگاهى فرد، باعث اعتبار و اعتمادش مى‏شود كه در مؤلفه اعتماد، توضیح داده مى‏شود.

قابلیت اعتماد: مفهوم قابلیت اعتماد با قصد و هدف منبع براى برقرارى ارتباط، رابطه دارد. كسانى كه احساس مى‏شود قصد متقاعد كردن ما را در سر دارند، كمتر قابل اعتمادند. در شرایطى كه موضوع براى مخاطب اهمیت داشته باشد و به گونه‏اى با آن درگیرى داشته باشد، مؤلفه قابلیت اعتماد منبع، نقش مؤثرتر و متقاعدكنندگى بیش‏ترى بازى مى‏كند. با این حال از بین دو منبع قابل اعتماد، منبع متخصص تأثیر بیش‏ترى دارد.

در پژوهشى، ثابت شده است، افرادى كه به زیان خود حرف مى‏زنند، مورد اعتمادتر و متقاعدكننده‏تر از كسانى‏اند كه به نفع خود سخن مى‏گویند؛ به‏طور مثال، افراد خسیس اگر درباره پرداخت مالیات صحبت كنند، متقاعدكننده‏تر به نظر مى‏رسند. تماس چشمى داشتن، هنگام صحبت‏كردن و تند حرف زدن (در بعضى كشورها) در متقاعدسازى مؤثر است. (17)

به نظر مى‏رسد یكى از عوامل مؤثر بر اعتماد مبلّغ، مطابقت گفتار و رفتار او است. بدین سبب در متون اسلامى بر هماهنگى و مطابقت گفتار و كردار چنین فردى به شدت تأكید شده است. در یكى از آیات قرآن كریم، كسانى كه به آنچه مى‏گویند عمل نمى‏كنند و گفتار و كردارشان متناقض است، به شدت نكوهش شده‏اند. خداوند خطاب به ایشان مى‏فرماید:

«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ‌»؛ (18) «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! چرا سخنى مى‏گویید كه عمل نمى‏كنید. این كار، سبب خشم عظیم، نزد خداست كه سخنانى بگویید كه عمل نمى‏كنید.‌»

همچنین در روایتى از رسول اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله نقل شده است كه فرمود: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ أَنْبِیائِهِ قُلْ لِلَّذِینَ یتَفَقَّهُونَ لِغَیرِ الدِّینِ وَ یتَعَلَّمُونَ لِغَیرِ الْعَمَلِ وَ یطْلُبُونَ الدُّنْیا لِغَیرِ الآْخِرَةِ یلْبَسُونَ لِلنَّاسِ مُسُوكَ الْكِبَاشِ وَ قُلُوبُهُمْ كَقُلُوبِ الذِّئَابِ أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ وَ أَعْمَالُهُمْ أَمَرُّ مِنَ الصَّبِرِ إِیای یخَادِعُونَ وَ بِی یسْتَهْزِءُونَ لَأُتِیحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَذَرُ الْحَكِیمَ حَیرَانَ؛ (19)

خداوند به برخى از پیامبران وحى كرد، به كسانى كه براى غیر دین، دنبال دین‏آموزى هستند و براى غیر عمل دانش مى‏آموزند و دنیا را براى غیر آخرت طلب مى‏كنند، براى مردم لباس گوسفندان به تن مى‏كنند؛ در حالى كه دلهایشان مانند دل گرگان است، زبان آنان شیرین‏تر از عسل؛ اما كارهایشان تلخ‏تر از گیاه تلخ (گیاه صبر) است، بگو خدعه و نیرنگ با من نموده و مرا استهزاء مى‏كنند. هر آینه چنان فتنه‏اى براى آنها مهیا مى‏كنم كه خبره و كاردان را سرگشته و حیران گذارد.‌»

این حقیقت در سیره تبلیغى پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله به‏طور آشكارى مشهود است؛ زیرا آن حضرت، همواره پیش از آنكه دستورهاى دینى را به دیگران ابلاغ كند و از آنان بخواهد كه به آنها عمل كنند، خود آن را انجام مى‏داد.

فقیهى به پدر گفت: «هیچ از این سخنان رنگین دلاویز متكلمان در من اثرى نمى‏كند، به حكم آنكه نمى‏بینم مر ایشان را فعلى موافق گفتار:

ترك دنیا به مردم آموزند                                          خویشتن سیم و غلّه اندوزند

عالمى را كه گفت باشد و بس‏                                   هر چه گوید نگیرد اندر كس‏

عالم آن كس بود كه بد نكند                                      نه بگوید به خلق و خود نكند» (20)

ب. محبوب بودن‏

منبع محبوب، ارتباط را دوست‏داشتنى مى‏كند و ارتباط دوست‏داشتنى، متقاعد كننده‏تر است. اصولى وجود دارد كه مى‏گویند: «محب، ویژگى محبوب را پیدا مى‏كند و محبت، اطاعت‏آور است.‌» مؤلفه‏هاى «محبوب بودن»، «جذابیت» و «شباهت» است كه با مفهوم تأیید اجتماعى - كه خاصیت مشوق را دارد - مرتبط است.

اینكه یك فرد چگونه در دل دیگران نفوذ مى‏كند و دوست‏داشتنى به نظر مى‏رسد به عوامل متعددى بستگى دارد. قران كریم؛ ایمان، عمل صالح و تقوا را از عوامل نفوذ در دلها مى‏داند و مى‏فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا‌»؛ (21) «كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته‏اى كرده‏اند، به زودى خداى رحمان براى آنان محبتى در دلها قرار مى‏دهد.‌»

ج. جذابیت

بیش‏تر افراد از اصطلاح جذابیت، مفهوم زیبایى را به ذهن مى‏آورند؛ حال آنكه مهارت ویژه محبوبیت اجتماعى و هر صفت مثبتى كه سبب برجسته شدن شخصیت افراد شود، جنبه‏اى از جذابیت به شمار مى‏رود.

مفهوم جذابیت را در ارزشهاى اجتماعى مى‏توان جستجو كرد. منبع جذابیت، واجد این ارزشها است. جذابیت، تحت تأثیر اثرى به نام «اثر هاله‏اى» نیز تأثیرگذارى مى‏كند. اثر هاله‏اى، هنگامى است كه یك بعد شخصیتى بر سایر ابعاد، اثر مثبت بگذارد. اگر به كسى علاقه داشته باشیم ممكن است اعمال منفى‏اش را توجیه كنیم و درباره اعمال مثبتش مبالغه كنیم. گاه ممكن است قهرمانى چنان بزرگ و الگو، جلوه‏گر شود كه هیچ توجیهى براى چرایى دیگر رفتارهاى اجتماعى او وجود نداشته باشد. (22)

باید خاطرنشان كرد براى مخاطبانى كه به شیوه مركزى، موضوع پیام را پردازش مى‏كنند، استفاده از منبع جذاب، ممكن است نتایج عكس را به بار آورد. اگر بین شخصیت مدعو یا نقش‏پرداز (منبع) و موضوعى كه درباره‏اش به گفتگو نشسته است و درباره آن استدلال مى‏كند تفاوت وجود داشته باشد، این مسئله، بیش‏تر نمایان مى‏شود. (23)

د. شباهت

شباهت، مؤلفه دیگرى از منبع است و این بیان كه «من هم مثل او هستم، پس همان نتایج براى من متصور است»، مى‏تواند به فهم چگونگى كاركرد آن كمك كند. گاه دیگران را دوست داریم؛ چون شبیه ما هستند و در نتیجه قبولشان داریم. مبناى شباهت، ممكن است دین، ملیت، طبقه اجتماعى، جنسیت، شباهت ظاهرى و هر چیز دیگرى باشد كه بتواند سرنوشت گروهى را به هم گره بزند، یا دست‏كم، پیامدهاى همانندى را براى افراد آن به بار آورد.

در جهت پیروى و الگوبردارى مردم از پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله، خداوند متعال در قرآن كریم رسول خویش را شبیه آنان معرفى مى‏نماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحى‏ إِلَی أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» (24)؛ «بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما؛ [امتیازم این است كه‏] به من وحى مى‏شود كه تنها معبودتان معبود یگانه است.‌»

ه. قدرت‏

قدرت از جمله صفاتى است كه هم خود آن و هم نشانه‏هاى آن مى‏تواند مؤثر باشد. در چهار چوب ارتباط میان فردى، مفهوم قدرت با مفهوم مدیریت و توان سازمان و سامان‏دادن به امور رابطه دارد. مردم به‏درستى، مفهوم قدرت را با مفاهیمى چون زور، توانایى و اعمال تنبیه و تشویق تداعى مى‏كنند. هر چه دامنه اِعمال پاداش یا تنبیه بیش‏تر باشد، قدرت وى نیز بیش‏تر است. (25)

پیام و مؤلفه‏هاى آن

- قابلیت فهم پیام: هر پیام متقاعدگرانه‏اى باید قابل فهم باشد. علاوه بر آن، تدوین نامناسب نیز مى‏تواند به كج‏فهمى منجر شود. متغیرهایى چون: وضوح متن، صدا و تصویر در كنار سادگى و استدلالها، استحكام و سازمان‏یافتگى مى‏تواند به فهم و پذیرش پیام كمك كند.

از این جهت است كه در آیات متعدد به آسان‏سازى قرآن بر زبان پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله اشاره مى‏كند و در یكى از آیات مى‏فرماید: «فَإِنَّمَا یسَّرْنَهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا‌»؛ (26) «در حقیقت، ما این قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بدان نوید، و مردم ستیزه‏جو را بدان بیم‏دهى.‌»

- شمار استدلال: تأثیر شمار استدلال با میزان درگیرى مخاطب با موضوع، رابطه دارد. وقتى موضوع، اهمیت چندانى ندارد، شمار استدلال مى‏تواند در نقش نشانه پیرامونى ظاهر شده، بر متقاعدشدن مؤثر باشد؛ اما وقتى ارتباط شخصى با موضوع بالا گرفت افراد، تحت تأثیر كیفیت استدلالها تغییر نگرش مى‏دهند تا شمار استدلالها.

قرآن كریم مى‏فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ» (27)؛ «با حكمت و اندرز نیكو، به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشى كه نیكوتر است، استدلال كن. پروردگارت، از هر كس بهتر مى‏داند چه كسى از او گمراه شده است. و او به هدایت یافتگان داناتر است.‌»

در شمارى از مطالعات معلوم شد كه مردم در برابر پیامهایى كه در بر دارنده مقدار زیادى مثال، ضرب المثل یا استدلال باشد بیش‏تر متقاعد مى‏شوند. این تنها در مواقعى است كه مخاطب، خالى از انگیزه درگیر شدن با پیام باشد. (28)

قرآن در مورد بنى اسرائیل چنین مى‏فرماید: «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً» (29)؛ «كسانى كه مكلّف به تورات شدند؛ ولى حق آن را ادا نكردند، مانند درازگوشى هستند كه كتابهایى حمل مى‏كند.‌»

- ایجاد هیجان و قالب‏بندى پیام: پیامهاى ترس برانگیز، هنگامى مؤثر است كه اوّلاً: استدلالهاى محكمى درباره امكان وقوع پیامدهاى ناخوشایند و ناگوار مطرح كرده باشند؛ ثانیاً: توضیح دهند كه در صورت عدم پذیرش، وقوع پیامدهاى منفى بسیار محتمل است؛ ثالثاً: استدلالها اطمینان دهند كه در صورت پذیرش توصیه‏ها، پیامدهاى ناگوار از بین خواهد رفت. (30)

شروطى كه براى تحقق هیجان مناسب در پیامهاى ترس برانگیز ذكر كردیم را مى‏توان بر آیات مباركه سوره بینه تطبیق نمود. به طور خلاصه در این آیات آمده كه مطالب و دلایل لازم را به مردم ارائه دادیم و تنها عده‏اى ایمان آوردند آنان كه ایمان نیاوردند بدترین مخلوق هستند و در آتش جهنم جاویدان خواهند ماند و آنان كه ایمان آورند بهترین مخلوقات هستند و پاداش آنها بهشت است.

- پیامهاى یك‏جانبه در برابر پیامهاى دوجانبه: منظور از پیامهاى یك‏جانبه، پیامى است كه استدلالهاى آن یكسره در موافقت یا در مخالفت از موضع نهایى باشد. پیامهاى دوجانبه در برگیرنده هر دو نوع استدلالهاى موافق و مخالف است؛ مثلاً «گران است»، یك پیام یك‏جانبه است و «گران است؛ ولى با دوام» یك پیام دوجانبه است.

در قرآن كریم از هر دو نوع پیام موارد زیادى یافت مى‏شود كه در این مختصر براى هر یك، نمونه‏اى مى‏آوریم.

پیام یك‏جانبه: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ» (31)؛ «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! همگى در صلح و آشتى در آیید و از گامهاى شیطان پیروى نكنید كه او دشمن آشكار شماست.‌»

پیام دوجانبه: «یسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ كَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (32)؛ «درباره شراب و قمار از تو سؤال مى‏كنند، بگو: «آنها گناه و زبان بزرگى است و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بر دارد؛ [ولى‏] گناه آنها از نفعشان بیش‏تر است.‌»

یافته‏هاى پژوهشى نشان مى‏دهد كه پیامهاى یك‏جانبه بیش‏تر بر افرادى مؤثر است كه یا از ابتدا موافق بوده‏اند یا به شیوه پیرامونى تفكر مى‏كنند و دوستانه‏اند. پیام دوجانبه، بیش‏تر بر افرادى كه منتقد، غیردوستانه، و احتمالاً در معرض پیامهاى مخالف قرار دارند و به شیوه مركزى استدلال مى‏كنند. (33)

نتیجه‏گیرى پیام: چنانچه افراد از انگیزه و توانایى لازم براى نتیجه‏گیرى برخوردار باشند و بتوانند اطلاعات را به شیوه مركزى پردازش كنند، در این صورت بهتر است نتیجه‏گیرى به خود آنان واگذار شود. انتخاب هر یك از دو راه، به میزان اهمیت موضوع نیز بستگى دارد. در پیامهایى كه موضوع آن به اندازه كافى درگیرى ایجاد مى‏كند و استدلالهاى آن در سطح متوسطى قابل فهم باشد، بهتر است به مخاطب واگذار شود؛ زیرا در پیامهایى كه مخاطب خود به نتیجه مى‏رسد، بهتر متقاعد مى‏شود و در مواقع لازم به گونه شایسته‏اى از آن دفاع مى‏كند.

در قرآن كریم نیز گاهى آیات همراه با نتیجه‏گیرى آمده و گاه از این جهت بسیط مى‏باشد كه براى هر كدام نمونه‏اى مى‏آوریم.

همراه نتیجه: «إِنَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی‏ أَنْ یضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یضِلُّ بِهِ كَثیراً وَ یهْدی بِهِ كَثیراً وَ ما یضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقین» (34)؛ «خداوند از اینكه به (موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه، و حتى كم‏تر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در این میان) آنان كه ایمان آوررده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و امّا آنها كه راه كفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه كرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‏كند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد.‌»

بدون نتیجه‏گیرى: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (35)؛ «و حق را با باطل نیامیزید و حقیقت را با آنكه مى‏دانید كتمان نكنید.‌»

سخنرانان باید در هنگام سخنرانى و ارسال پیام با سكوت و مكث خود، فرصتى براى استدلال و نتیجه‏گیرى فراهم سازند.

- معرفى منبع در ابتدا یا انتهاى پیام: گاهى مضمون پیام، ناظر به تأمین خواسته‏هاى منبع است؛ مانند بسیارى از پیامهاى بازرگانى یا اطلاعیه‏ها و گاه ناظر به منافع مخاطب است؛ مانند پیامهاى بهداشتى یا خدماتى اجتماعى. در حالت اوّل به نظر مى‏رسد معرفى منبع متخصص یا جذاب در ابتداى پیام مؤثرتر باشد؛ اما زمانى كه موضوع پیام براى مردم مهم باشد، ذكر منبع در پایان پیام، مانند نیروى انتظامى، به معناى تأیید، اعتبار و صحت آن است.

منابعى كه در قرآن كریم معرفى شده است همه از نوع دوم و از مواردى است كه حاوى منافع مهمّى براى مخاطبین است؛ از جمله این آیه: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ» (36)؛ «در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته‏ام وارث (حكومت) زمین خواهند شد.‌»

- ترتیب ارائه پیام: چنانچه پیام اوّل و دوم یا سخنرانى اوّل و دوم پشت سر هم باشد و پس از فاصله زمانى، سنجشى انجام گیرد، اثر «تقدم»، صورت مى‏گیرد و پیام اوّلى مؤثرتر خواهد بود. اگر پیام دوم یا سخنرانى دوم پس از یك فاصله زمانى ارائه شود، اثر «تأخر»، صورت مى‏گیرد و پیام دوم مؤثرتر است.

چنانچه میان دو سخنرانى، فاصله زمانى نباشد و نظرخواهى هم بلافاصله پس از سخنرانى دوم برگزار شود، ترتیب دو سخنرانى، تأثیرى بر سوگیرى نگرشى نخواهد داشت. به همین نحو، چنانچه میان دو سخنرانى اوّل و دوم و نیز میان سخنرانى دوم و زمان رأى‏گیرى، فاصله زمانى قابل توجهى باشد، باز ترتیب سخنرانى، نقشى در جهت دادن به نگرشها نخواهد داشت.

- تكرار پیام و تنوع پیام: صرف قرار گرفتن مكرر در معرض پیام، حتى در صورت عدم تشخیص و یادآورى آن توانسته است نگرش افراد را از طریق پردازش پیرامونى تغییر دهد. وقتى تكرار، سبب خستگى شود، تنوع تكرار در پیام مى‏تواند خستگى ناشى از تكرار را به عقب اندازد. (37)

در سوره الرحمن، آیه «فَبِأَی آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان»؛ «پس كدامین نعمتهاى پروردگارتان را تكذیب مى‏كنید (شما اى گروه جن و انس!) »، چندین بار تكرار شده است؛ امّا در فاصله‏هاى متناسب و مختلف از آیات دیگر قرار گرفته است، از اینرو هم سبب تأثیر بیش‏تر مى‏شود و هم خستگى و كسالت به بار نمى‏آورد.

طریقه بیان‏

- سخنرانى: یك سخنگوى متقاعدساز باید پیام را به‏گونه‏اى ارائه دهد كه نه تنها جلب توجه كند، بلكه قابل درك، قانع‏كننده و به یادماندنى باشد. سخنرانى مؤثر، به عوامل متعددى بستگى دارد. روان و شمرده گویى، نگاه مستقیم، تُن صدا و سایر ارتباطات غیركلامى و نیز شوخى و بذله‏گویى از جمله فنون سخنرانى‏اند كه هر كدام در جایى مفید و در جاى دیگر، ممكن است نامناسب باشد.

استفاده از كلمات تردیدآمیز با تأثیرگذارى، رابطه عكس دارد؛ مانند: حدس مى‏زنم و... . حركات یا نشانه‏هاى غیركلامى سخنران مى‏تواند به متقاعدسازى كمك كند. تند حرف زدن، به‏ویژه براى مخاطبانى مناسب است كه از ابتدا نگرشى همسو با منبع داشته باشند. (38)

- تأثیر فردى در برابر اثر نفوذ رسانه: یافته‏ها نشانگر آن است كه تبلیغ چهره به چهره و فردى، بیش‏تر از سخنرانى اثر دارد. مطالعات اثبات مى‏كند كه اصلى‏ترین تأثیرگذاران بر ما رسانه‏ها نیستند؛ بلكه ارتباط بین فردى است. (39)

- قافیه‏دار كردن: ارائه مطلب به صورت نظم و قافیه‏دار كردن، باعث شیوایى و فصاحت سخن مى‏شود و میزان اعتبار فردى را مى‏افزاید. از طرفى با قافیه‏دار كردن مطلب، پیام، بیش‏تر در حافظه مى‏ماند و سبب تبعیت مى‏شود.

این مطلب در قرآن، بسیار به چشم مى‏خورد خصوصاً در سُور انتهایى قرآن. مانند: «وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً * فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً * فَالْمُغیراتِ صُبْحاً» (40)؛ «قسم به اسبان دونده [مجاهدان‏] در حالى كه نفس زنان پیش رفتند و سوگند به افروزندگان جرقه آتش و سوگند به هجوم آوران سپیده دم... .‌»

- مكتوب كردن پیام: پیامهاى سخت و دشوار، موقعى بیش‏ترین متقاعدسازى را دارند كه نوشته شده باشند. (41)

- بیان در قالب داستان: داستان‏گویى، شیوه‏اى است كه در عین جذابیت و همراه‏كردن شنونده با خود، زمینه عاطفى براى قبول اغراض داستان فراهم مى‏كند. قرآن كریم از داستان براى تربیت اخلاقى بسیار استفاده كرده است خداوند در سوره یوسف، آیه 111 اهداف قصه‏گویى را عبرت گرفتن، بیان واقعیت، تجزیه و تحلیل حقایق و وسیله‏اى براى هدایت و رحمت در نظر گرفته است. (42)

- سؤال و جواب: طرح سؤال باعث مى‏شود حس كنجكاوى و حقیقت‏جویى مخاطبان تحریك شود و احساس نیاز براى پاسخگویى پیدا كنند. قرآن نیز در موارد متعددى از این شیوه استفاده كرده است. (43)

مثلاً در ابتداى سوره ماعون مى‏فرماید: «أَ رَأَیتَ الَّذی یكَذِّبُ بِالدِّینِ» (44)؛ «آیا كسى كه روز جزا را پیوسته انكار مى‏كند دیدى؟!»

یا در جایى دیگر مى‏فرماید: «قُلْ هَلْ یسْتَوِی الَّذینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یعْلَمُون» (45)؛ «بگو آیا كسانى كه مى‏دانند یا كسانى كه نمى‏دانند مساوى هستند؟»

شنونده یا مخاطب و مؤلفه‏هاى آن‏

- هوش: هر قدر افراد باهوش‏تر باشند، استدلالهاى پیام را بهتر درك مى‏كنند و به خاطر مى‏سپارند. در این حال، هوش بالا سبب كاهش بازده گرایشى افراد براى پذیرش پیام مى‏شود؛ زیرا این دسته افراد، معمولاً به توانمندى نقادى خود مطمئن‏اند و در نتیجه به نگرشهاى خود اطمینان بیش‏ترى دارند.

- عزت نفس: ویژگى شخصیتى عزت نفس به میزان ارزش و توجه مثبت فرد نسبت به خود اشاره دارد. مخاطبانى كه عزت نفس بالایى دارند، بیش‏تر تحت تأثیر پیامهایى هستند كه در قالب مثبت و خوشبینانه‏اى طراحى و ارائه مى‏شوند؛ در حالى كه افرادى كه عزت نفس پایینى دارند، بیش‏تر تحت تأثیر تبلیغاتى هستند كه آهنگ منفى بدبینانه و تهدیدآمیزى دارند.

از جایى كه خداوند تبارك و تعالى منشاء و سرچشمه عزت است «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً» (46) و مؤمنین واقعى به تبع پروردگارشان داراى عزّت نفس مى‏باشند، در مقابل پیامهاى مثبت و سازنده و كلام حق، تأثیرپذیر و مطیع‏تر هستند و به هر میزان ایمان انسان سست گردد در مقابل پیامهاى مثبت، واكنش مخالف از خود نشان مى‏دهد. آیه 26 از سوره بقره، این موضوع را به خوبى تبیین مى‏فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی‏ أَنْ یضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ كَفَرُوا فَیقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یضِلُّ بِهِ كَثیراً وَ یهْدی بِهِ كَثیراً وَ ما یضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ»؛ «خداوند از اینكه به (موجودات ظاهراً كوچكى مانند) پشه، و حتى كم‏تر از آن، مثال بزند شرم نمى‏كند. (در این میان) آنان كه ایمان آوررده‏اند، مى‏دانند كه آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و امّا آنها كه راه كفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه كرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‏كند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد.‌»

به نظر مى‏رسد كه یك راه مطمئن براى مقاوم كردن افراد در برابر حمله ضد نگرشى (افكار مخالف) بالا بردن ایمان و عزت نفس آنان باشد.

- آگاهى و خبرگى: مطالعات نشان مى‏دهد كه خبرگى مخاطب بر نحوه توجه، فهم و نگه‏دارى اطلاعات تأثیر مى‏گذارد و خبرگان، هنگام استفاده از برنامه‏هاى هدفمند رسانه‏ها (گزارشهاى خبرى) متفاوت از ابزار غیر خبره عمل مى‏كنند.

- سن: پاره‏اى از منابع، سن هشت - نه سالگى به بعد را به عنوان بهترین زمان براى القاى افكار و اعتقادات و اوج ظرفیت تغییر نگرشها دانسته‏اند و كوششها براى جذب نوجوانان در گروهها و انجمنهاى مختلف نیز به همین امر اشاره دارد. جوانان مستعد هجده تا سى ساله نیز هدفهاى عمده نحله‏هاى فكرى و انجمنهاى اجتماعى‏اند؛ چه آنها مخاطبانى به شمار مى‏آیند كه در راه فرار ازتنهایى و هویت بخشیدن به خود، به دنبال یافتن بهترین موضعگیریهاى اعتقادى‏اند. این‏گونه افراد، آرمانگر، خوش‏بین و معمولاً به اندازه كافى تحصیلكرده هستند. معمولاً تغییر نگرش در دوران كهنسالى به سختى انجام مى‏گیرد.

- ویژگیهاى شخصیتى: درونگراها به این گرایش دارند كه به خود تكیه كنند و قضاوتهاى خودشان را درباره چیزها داشته باشند (توسل به شیوه مركزى). به علاوه بر خلاف شخصیتهاى برونگرا، رفتارهاى واكنشى بسیار منفى درباره پیامهاى متقاعدگرانه تبلیغاتى از خود نشان مى‏دهند. برونگراها به خوبى تحت تأثیر پیامهاى متقاعدگرانه قرار مى‏گیرند؛ به‏ویژه اگر منبع ارتباط، افرادى معتبر و متخصص نشان داده شوند. برونگراها بیش از درونگراها در معرض تغییرند و از اینرو، آن دسته از پیامهاى تبلیغاتى كه نگرشهاى آنان را هدف قرار داده باشند، به احتمال بیش‏ترى به نتیجه مى‏رسند.

آنانى كه داراى شخصیتى با انگیزه‏هاى بالاى ناشى از نیاز به پیشرفت‏اند، هنگامى در برابر پیام، پذیرش نشان مى‏دهند كه در آن، وعده‏هایى از پیشرفت و ارتقاى منزلت اجتماعى و قدرت یافت شود. بسیارى از پیامهاى تبلیغى، چه سیاسى یا بازرگانى، این انگیزه پنهان افراد را هدف قرار مى‏دهد. نشانه‏هاى قدرت و پیشرفت نیز آنان را به خود جلب مى‏كند.

در این میان، آنان كه به معاشرت نیاز دارند و تأیید اجتماعى فراوانى احساس مى‏كنند، خود را همرنگ جماعت كرده، تحت فشار، زود تغییر نگرش مى‏دهند و چنانچه متوجه شوند كه دیگران هم متقاعد شده و تغییر نگرش داده‏اند، اینان نیز به راحتى تحت تأثیر ارتباط متقاعدگرانه قرار مى‏گیرند و متقاعد مى‏شوند. نكته دیگر اینكه این افراد، كمتر قادرند میان جنبه‏هاى ارتباطى مانند منبع و محتواى پیام، چندان تمایزى قائل شوند.

- نظام فكرى یا چهارچوبهاى اعتقادى: اطلاعات موجود درباره هر موضوع معین در قالب شكل‏یافته‏اى موسوم به «طرحواره» در حافظه دراز مدت، نگه‏دارى مى‏شود و گاه به شیوه تداعى احضار مى‏شود. طرحواره شخصیت دینى (دینمدار) پیش از هر چیز خود را به آموزشها و دستورهاى آسمانى متعهد مى‏بیند و طرحواره شخصیت اجتماعى (قانونمدار) قوانین اجتماع را سرلوحه تعهد خود قرار مى‏دهد. (47)

نتیجه‏گیرى‏

براساس آنچه گفته شد مى‏توان نتیجه گرفت، تبلیغ یك امر اجتماعى و گروهى است و همچنین فرایند اثرگذارى آن هم به صورت نظام‏مند و سازمانى است؛ از این رو براى انجام یك تبلیغ موفق باید تمام جوانب را سنجید و به صورت سازمانى عمل كرد.

در فرایند تبلیغ، مبلّغ به سبب اثربخشى بیش‏تر موضوع مورد تبلیغ به نگرش مردم توجه مى‏كند. نگرش، داراى سه عنصر شناخت، عاطفه و رفتار است كه در جریان متقاعدسازى، تغییرات در عناصر نگرش به وجود مى‏آید. این مى‏تواند شاخص خوبى براى ارزیابى تلاشهاى مبلّغان باشد تا مشخص شود آنان تا چه حد بر رفتار جامعه تبلیغى، مؤثر واقع شده‏اند.

تبلیغ در جوامع اسلامى براى پرورش و تربیت دینى مطرح مى‏شود؛ ولى اگر این امر مقدس به خوبى انجام نگیرد، نتایج عكس را خواهد داشت. با اینكه منابع اصلى مورد استفاده، قرآن و احادیث است؛ ولى چرا از تبلیغ دینى گاهى نتایج مطلوب حاصل نمى‏شود؟ اصولاً هر محتواى خوب و زیبا باید در یك قالب زیبا هم قرار بگیرد. دین، محتواى زیبایى دارد؛ ولى این محتواى زیبا باید با روشهاى مناسب و اثرگذار متناسب با زمان به مخاطب ارائه شود. در اینجا است كه شخصیت مبلّغ و شیوه‏هاى تبلیغى، اهمیت پیدا مى‏كند و آنچه اهمیت بیش‏ترى دارد، عملكرد خود مبلّغ است.

بدون شك، بى‏توجهى به شرایط منطقه مورد تبلیغ و مخاطبان، آب در هاون كوبیدن است؛ براى نمونه، كسى شك ندارد كه بلندگو وسیله‏اى مفید است؛ ولى استفاده از یك بلندگو در یك اطاق كوچك چه توجیهى دارد؟ این امرى است كه متأسفانه تاكنون توجه كمى به آن شده است. به راستى آیا مبلّغان با مناطق و مخاطبان آشنایى دارند؟ آیا ارزیابى از مناطق، صورت گرفته است؟ مهم‏تر آنكه آیا پس از یك دوره تبلیغى، ارزیابى از آثار و نتایج تبلیغى انجام مى‏گیرد؟

نكته آخر آنكه براساس نگاه نظام‏مند به تبلیغ، باید از هنر و روان‏شناسى اجتماعى، یارى گرفت و از آنها در امر سازماندهى و حتى اجرا مدد جست. استفاده از فناورى روز، امرى است كه نباید از آن چشم‏پوشى كرد. تأثیرگذارى شیوه‏هاى مطلوب تبلیغى خلّاق تعدادى از روحانیان در مراسم جشن عبادت دانش‏آموزان، مؤید این امر است.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

1) دانشجوى دكترى روان‏شناسى دانشگاه اصفهان.

2) استاد دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم تربیتى و روان‏شناسى، گروه روان‏شناسى.

3) احزاب/39.

4) بقره/119.

5) آل عمران/104.

6) لسان العرب، ابن منظور، تدقیق یوسف بقاعى و همكاران، لبنان، مؤسسه اعلمى، 2005 م، ص 350.

7) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم‏آرا، تهران، سمت، 1384 ش، ص 122.

8) روان‏شناسى اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، مسعود آذربایجانى و همكاران، تهران، سمت، اوّل، 1382 ش، ص 166 و 167.

9) روان‏شناسى اجتماعى بدار، لوك و همكاران، ترجمه حمزه گنجى، تهران، ساوالان، 1380 ش، ص 95.

10)

11) همان، ص 251.

12) یوسف/108.

13) تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازى، تهران، دار الكتاب الاسلامیه، 1387 ش، ج 10، ص 95.

14) جاثیه/18.

15) تفسیر المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایى، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، تهران، بنیاد علمى و فرهنگى علامه طباطبایى، 1376، ج 18، ص 268.

16) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدى، ترجمه و تحقیق سید هاشم رسول محلاتى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش، ج‏2، ص 354، ح 8554/205.

17) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 257.

18) صفّ/2 و 3.

19) بحارالأنوار، علامه مجلسى، ج 1، ص 224.

20) گلستان سعدى، مصلح الدین سعدى شیرازى، به كوشش حسین ابو ترابى، تهران، الهام، 1381 ش، ص 110، ح 38.

21) مریم/96.

22) روان‏شناسى اجتماعى، الیوت ارونسون، ترجمه حسین شكر كن، تهران، انتشارات رشد، 1384 ش، ج 17، ص 163.

23) ارتباطات متقاعد گرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، تهران، انتشارات سمت، 1384، ص 265.

24) كهف/ 110.

25) همان، ص 267.

26) مریم/97.

27) نحل/ 125.

28) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 282.

29) جمعه/ 5.

30)

255: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

31) بقره/208.

32) بقره/ 219.

33)

260: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

34) بقره/ 26.

35) بقره/42.

36) انبیاء/ 105.

37) ارتباطات متقاعد گرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 302.

38) همان، ص 305.

39)

265: ,p2005social Psychology myers. D. G.. Boston: MC Grow Hill Company,

40) عادیات/ 1-3.

41) همان، ص 265.

42) اخلاق اسلامى، احمد دیلمى و مسعود آذربایجانى، قم، معارف، دوم، 1385 ش، ص 189.

43) همان، ص 191.

44) ماعون/ 1.

45) زمر/ 9.

46) یونس/ 65.

47) ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ، محمّد على حكیم آرا، ص 314 - 328. http://www.yasinmedia.com