سه حکیم مسلمان
سه حکیم مسلمان
Author :
Interpreter :
Publisher :
Publication year :
1386
Number of volumes :
1
Publish number :
دوم
Publish location :
تهران
(0 آرا)
(0 آرا)
سه حکیم مسلمان
کتاب حاضر دارای سه فصل است؛ فصل اول «ابنسینا و فیلسوف» به زندگی حکمای پیش از ابنسینا، زندگینامه مختصری از ابنسینا، مجموعه آثار ابنسینا، مبحث وجود یا وجود شناسی، جهانشناسی و فرشتهشناسی، علوم طبیعی و ریاضی، علمالنفس، دین و وحی، فلسفه باطنی و مکتب ابنسینا پرداخته است. فصل دوم«سهروردی و اشراقیان» نام گرفته است و نویسنده در آن به بررسی زمینه پیش از سهروردی، زندگی و آثار سهروردی، منابع حکمت اشراق، معنی اشراق، طبقات دانایان، تمثیل و رمز جغرافیایی، حکمت اشراق و مبانی اساس آن، انتقاد از فلسفه مشائی، نورالانوار و مباحث وجود، فرشتگان، طبیعات و علمالنفس، معاد و وصال معنوی، اهمیت حکایات تمثیلی، حکمت اشراقی میپردازد. «ابنعربی و متصوفه» عنوان فصل سوم است که شامل مطالبی مانند؛ میراث تصوف، مقام ابنعربی، تألیفات، منابع ابنعربی، اصول اعتقادات، زبان رمزی، وحدت وجود، اسماء و صفات الهی، انسان کامل و کلمه، آفرینش و جهانشناسی، وحدت ادیان و تصوف پس از ابنعربی میشود. در مقدمه کتاب آمده است: سه حکیمی که بحث در عقاید ایشان موضوع کتاب حاضر است، هریک در حد خود اهمیت فراوان دارند، و در مکتبی که به آن تعلق دارند نقش عمدهای ایفا کردهاند. ولی علاوه بر این هر یک از آنان از چشماندازی سخن میگویند که آزموده شده و حیات داشته، و از نظری جهانی بحث میکند که نسلهای متوالی حکیمان و عارفان در طی قرون آن را مورد تأمل و تعمق قرار دادهاند. دوره طلایی اسلام، از حیث شدت و قوت حیات دینی و روحی و تحقق یافتن کمال مطلوبهای آن، همان دوره است که با حیات پیغمبر(ص) و ایام استقرار این دین در مدینه مقارن بوده است از این گذشته با آن که مکاتب آنان تنها مکاتبی نیست که در اسلام وجود پیدا کرده، از مهمترین مکاتبی است که پس از آن دوره نخستین به وجود آمده است، و این سه نفر، روی هم رفته، مهمترین جنبه علوم عقلی اسلامی را آشکار میکنند و با آنان افقهایی پدیدار شده است که حیات عقلی بسیاری از حکمای بزرگ اسلام برآنها تکیه دارد. به زعم نگارنده کتاب؛ دوره طلایی اسلام، از حیث شدت و قوت حیات دینی و روحی و تحقق یافتن کمال مطلوبهای آن، همان دوره است که با حیات پیغمبر(ص) و ایام استقرار این دین در مدینه مقارن بوده است. ولی، درست به سان تخمی که کاشته میشود و از آن درختی برمیآید و پس از گذشت زمان و تغذیه کردن از زمین مناسب به بار مینشیند، درخت تمدن اسلامی نیز چندین قرن پس از کاشته شدن تخم آن به بار نشست و میوههای هنری و عقلی آن آشکار شد و در طی این قرون تمدنهای گذشتهای که اسلام وارث آنها شده بود مایه رشد و تغذیه آن درخت بود. تنها پس از آنکه جامعه اسلامی استحکام یافت و نیز تنها پس از آنکه آثار وحی اسلامی چنان به صورت مجسم و ملموس درآمد که بتواند به تمدن جدید ـ علیرغم عناصر غیر اسلامی وارد شده در آن ـ رنگ مشخص اسلامی بدهد، آری تنها در این زمان بود که علم، ادب و فلسفه به اوج کمال خود رسید.